نام پژوهشگر: محمد علی سبحان الهی

ارزیابی میزان رضایت موسسات مالی از تامین کنندگان خدمات نرم افزاری با استفاده از چارچوب مرجع فناوری اطلاعات (itil)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده فنی 1390
  بنفشه عزتیان   فرهاد فائز

امروزه بانکداری الکترونیکی، یکی از مهم ترین حوزه های تاثیر گذار در چرخه اقتصادی است و علاوه بر آن، نقش تعیین کننده ای در ارتقای سطح رفاه اجتماعی دارد. رشد و توسعه روز افزون فناوری اطلاعات همزمان با توسعه تکنولوژی، تمامی شرکتهای تجاری بزرگ و کوچک را به نحوی وابسته به خود کرده است و بدون تردید هیچ شرکتی نمی تواند بدون فناوری اطلاعات به اهداف خود دست یابد. فناوری اطلاعات فرصت های تازه ای برای کسب برتری در رقابت ، بهبود تولید و کارآیی ،امکان ایجاد روش های نوین مدیریت و سازماندهی و نیز توسعه تجارت های جدید ایجادخواهد کرد. ترکیب تجارت و راهکارهای فناوری اطلاعات ، به بهبود عملکرد درونی وبیرونی سازمان منجر می شود و موقعیت آن را در افزایش رقابت های داخلی و خارجی تقویتمی کند. دسترس پذیری، قابلیت اعتماد و پایدار بودن سرویس های فناوریاطلاعات از جمله انتظاراتی است که شرکت ها از واحدهای فناوری اطلاعات دارند. تاکنون مدل ها و روش های گوناگونی جهت سنجش رضایت مندی مشتریان در صنعت بانکداری توسط محققین و نظریه پردازان ارائه شده است. در اکثر تحقیقات صورت گرفته از ابزار سنجش کیفیت خدمات و شاخص های آن و همچنین شاخص هایپراکنده دیگری استفاده گردیده است.اغلب سنجش ها در حوزه مشتریان بانکی می باشد. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل تاثیرگذار بر رضایت بانکها و موسسات مالی از تامین کنندگان خدمات نرم افز اری با استفاده از چارچوب مرجع فناوری اطلاعات(itil) می باشد. بدین منظور 8 شاخص سنجش از فرآیندهای تعریف شده در itil با مشورت کارشناسان وخبرگان در این حوزه، به عنوان ابعاد اصلی مدل سنجش رضایت مشتری در نظر گرفته شده است. در بخش روش های استنباطی به منظور بررسی سوالات تحقیق و به عبارتی تعمیم نتایج بدست آمده از نمونه به جامعه آماری تحقیق، از آزمون های آماری t زوج نمونه ای استفاده شد و میزان رضایت در هر کدام از ابعاد اصلی مدل سنجیده شد.

ارائه مدل ارزیابی عملکرد کارکنان در شرایط عدم قطعیت
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده فنی 1392
  حسین مختارپور   محمد علی سبحان الهی

در مسائل تصمیم گیری که مهمترین بحث در علوم مهندسی و مدیریت است و حتی در تصمیم گیری های روزمره ما انسان ها، موضوع عدم قطعیت از جمله مواردی می باشد که همواره این امر را با مشکل مواجه کرده است. تغییرات ناخواسته ای که در محیط ایجاد می شوند، عملکرد همراه با خطا، تأثیرات اغتشاشات محیط بر روی تصمیم گیری، در دسترس نبودن اطلاعات، ابهام در ارائه نظر و یا حتی عدم ارائه نظر در رابطه با موضوعی خاص، احتمالی بودن نظرات و ... نمونه هایی از عوامل ایجاد کننده عدم قطعیت در محیط هستند. با توجه به این مسائل، تصمیم گیری در مسأله ارزیابی کارکنان بدون در نظر گرفتن عدم قطعیت، باعث ناکارآمدی این نوع تصمیمات می شود. با ترکیب اطلاعات بدست آمده از ارزیابی های مختلف، به منظور استفاده از اطلاعات مفید همه ارزیابان در جریان تصمیم گیری، می توان عدم قطعیت موجود را کاهش داد و به تبع آن مشکلات ناشی از عدم قطعیت را کم نمود. در این پژوهش ما با استفاده از نظریه گواه، و الگوریتم های منطق شهودی مبتنی بر آن، برای ترکیب اطلاعات و کاهش عدم قطعیت در مسأله ارزیابی کارکنان، استفاده کردیم. در این پژوهش سعی شده است تا با بیان نظریه ریاضی گواه و تشریح زوایای مختلف مسأله ارزیابی کارکنان، کاربرد این نظریه در مسأله ارزیابی کارکنان را بررسی نماییم و الگوریتمی مناسب برای حل این مسأله ارائه دهیم و در ادامه با یک مطالعه موردی، کاربرد این الگوریتم را در مسائل واقعی نشان دادیم. هر چند در این پایان نامه یک رویکرد جدید الگوریتم منطق شهودی به نام منطق شهودی عمومیت یافته، ارائه کردیم تا محدودیت های الگوریتم های موجود منطق شهودی پایه و فاصله ای را برطرف نماید؛ ولی به این نتیجه رسیدیم که در مساله ارزیابی کارکنان، بواسطه افزایش تعداد درجات ارزیابی و همچنین بدون استفاده بودن بیشتر زیرمجموعه های چارچوب تشخیص در ارزیابی کارکنان، استفاده از آن چندان مقرون به صرفه و کارا نخواهد بود مگر اینکه شاخص های ارزیابی به گونه ای تعریف شود که استفاده از این روش را توجیه نماید. در نتیجه در ارزیابی کارکنان از همان دو روش موجود(oer و ier) استفاده نمودیم. با توجه به تعداد بیشتر درجات ارزیابی، امکان استفاده از فرم طراحی شده در روش oer، در روش ier برای اخذ نظرات وجود ندارد. در اینجا باید با برگزاری جلسات توجیهی، اعضای تیم ارزیابی را بر نحوه امتیاز دهی به درجات ارزیابی توجیه نمود تا بتوانند بصورت درست و کامل نظرات خود را ابراز کنند. این موضوع یکی از مشکلات این روش نسبت به روش اول است که در این خصوص بسیار ساده و روان بود. در نتیجه به نطر می رسد که روش منطق شهودی پایه برای ارزیابی کارکنان مناسب تر باشد. در نهایت می توان این چنین نتیجه گرفت که نظریه گواه و الگوریتم های منطق شهودی، راه حل مطلوب و ساده و مورد قبولی را جهت حل مسأله ارزیابی کارکنان در شرایط عدم قطعیت ارائه می کنند.

ارائه مدلی دو سطحی برای تعیین سیاستهای بهینه نهادهای عمومی جهت بازیافت زباله
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده فنی 1393
  بختیار محمدی   حمید فرورش

امروزه وخامت روز افزون شرایط محیط زیست مانند کاهش منابع مواد خام، سریز شدن مکان های ضایعات و افزایش سطح آلودگی، به صورت چالشی برای بشر در آمده است. لذا در قرن حاضر مدیریت پایدار ضایعات جامد شامل جمع آوری زباله، بازیافت، انهدام آنها به صورت یک ضرورت اجتناب ناپذیر در آمده است؛ به طوری که انتخاب استراتژی های مدیریتی مناسب در قبال این مساله می تواند ما را در رسیدن هر چه بهتر به اهداف پیش رو کمک کند.به لحاظ سلسله مراتب تصمیم گیری و جایگاه حقوقی دولت ها و دیگر نهادهای عمومی، تصمیم گیری بخش عمومی یک نوع تقدم زمانی به تصمیم گیری های خصوصی دارد و در یک ساختار برنامه ریزی دو سطحی بر اهداف هم تاثیر می¬گذارند. محور اصلی پژوهش جاری این است که سیاست های حمایتی بخش عمومی شامل میزان اعطای یارانه و اخذ مالیات و نیز وضع محدودیت های در خصوص میزان بازیافت زباله باید به چه صورتی باشد تا در یک شبکه شهری شرکت های خصوصی ضمن مکان یابی بهینه برای جمع آوری زباله ها، مدیریت عملیات جمع آوری شامل مسیریابی کامیون های جمع آوری را بصورت بهینه طراحی کرده و البته میزان قابل قبولی از زباله های شهری را بازیافت نمایند.از منظر برنامه ریزی ریاضی، مسئله مورد نظر دارای دو تصمیم گیر مستقل، اما تأثیرگذار بر اهداف یکدیگر هستند که در قالبی سلسله مراتبی (ابتدا بخش عمومی و سپس بخش خصوصی) تصمیم گیری می کنند.روش حل ارائه شده برای هردو مدل حمایتی و قانونی روش فرا¬ابتکاری جستجوی ممنوعه می¬باشد.نتایج محاسباتی نشان می¬¬میدهد که برای نرخ جمع¬آوری ونسبت سوددهی یکسان دولت باید در مدل حمایتی سوبسید بیشتری را نسبت به مدل قانونی پرداخت کند. کلمات کلیدی: لجستیک معکوس، بازیافت زباله، برنامه ریزی دو سطحی، مسئله فروشنده دوره گرد، جستجوی¬ممنوعه

یکپارچه سازی مدیریت دانش با فرایندهای مدیریت پروژه بر مبنای پرینس(2): مورد مطالعه پژوهشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده مهندسی صنایع 1393
  محسن حسن پور   نسیم غنبر طهرانی

مدیریت دانش یک پیش شرط مهم و لازم برای افزایش موفقیت در پروژه است به همین دلیل مدیریت دانش پروژه مخصوصاً در پروژه های پیچیده یکی از فاکتورهای موفقیت در مدیریت پروژه است. در بیشتر سازمان ها ضعف یا نبود مدیریت دانش درپروژه ها یکی از دلایل عدم موفقیت در اجرای پروژه ها می باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی میزان یکپارچگی مدیریت دانش با مدیریت پروژه در پژوهشگاه خواجه نصیر الدین طوسی بر اساس استاندارد پرینس است. در این پژوهش بااستفاده ازابزار پرسشنامه نظرات 70نفرازکارشناسان و عوامل درگیر در پروژه ها در پژوهشگاه جمع آوری گردید.روایی وپایایی پرسشنامه بااستفاده از آزمون های مرتبط موردسنجش قرارگرفت و تاییدشد.جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار اس پی اس، برای ارزیابی از مدل بلوغ دانش(مدل کی مت) و همچنین از نرم افزار لیزرل برای تایید عامل تاییدی و مدل ساختاری استفاده شده است. بعد از تجزیه و تحلیل صورت گرفته مشخص شد به جز فرایند سنجش، دیگر فرایند های مدل بلوغ مدیریت دانش با فرایند های مدیریت پروژه ارتباط و همبستگی دارند. و نکته جالب عدم ارتباط فرایند سنجش با همه ی فرایندهای اصلی مدیریت پروژه است که نشان دهنده ضعف فرایند سنجش و ارزیابی در اجرای پروژه ها می باشد.