نام پژوهشگر: کامران منصوری

مطالعه اثرآنزیم اکتینیدین میوه کیوی در جداسازی جزایر لانگرهانس از پانکراس، سلول های اندوتلیال آئورت و سلول های چربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1388
  مهوش حصاری   علی مصطفایی

چکیده آنزیم های پروتئولایتیک، خصوصاً کلاژنازها برای هضم ماتریکس خارج سلولی، جدا سازی سلول ها و کشت اولیه مورد استفاده قرار می گیرند. به دلیل پیچیده بودن مراحل تخلیص و مقدار کم کلاژنازها در منابع باکتریایی یا جانوری، یافتن منابع جدید پروتئازها اهمیت دارد. در مطالعه حاضر اکتینیدین که فراوانترین پروتئین میوه کیوی است، به روش ترسیب نمکی و کروماتوگرافی تعویض یونی از میوه کیوی خالص شد و برای جداسازی جزایر لانگرهانس از پانکراس، سلول های اندوتلیال آئورت وسلول های چربی بکار رفت. اکتینیدین با غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر به همراه تریپسین با غلظت 2/1 میلی گرم در میلی لیتر به مدت 60 دقیقه برای جداسازی سلول های اندوتلیال آئورت بکار برده شد. اکتینیدین با غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر در زمان 2 ساعت برای جدا سازی سلول های چربی و با همین غلظت برای جداسازی جزایر لانگرهانس استفاده شد. جداسازی جزایر به دو روش پرفیوژن مستقیم و هضم آنزیمی پس از تکه تکه کردن، بترتیب درمدت زمان 45 و 60 دقیقه انجام شد. جزایر جدا شده در محیط rpmi کشت داده شدند. سلول های اندوتلیال و چربی در محیط dmem کشت داده شدند. سلول های اندوتلیال آئورت بوسیله مورفولوژی دوکی شکل و رنگ آمیزی ایمونوسیتو شیمیایی ، سلول های چربی بوسیله رنگ آمیزی کنگورد و جزایر لانگرهانس توسط رنگ آمیزی دیتیزون تشخیص داده شدند. میزان بقا توسط آزمون تریپان بلو تخمین زده شد. این آنزیم در بافت هایی که در ماتریکس خارج سلولی حاوی کلاژن رشته ای بیشتری هستند، بهتر عمل می کند. اکتینیدین در بافت چربی فعالیتی کمتر از کلاژناز داشت و در جداسازی جزایر لانگرهانس کارائی چندانی نسبت به کلاژناز نداشت. این نتایج نشان داد که دامنه فعالیت اکتینیدین بر انواع پروتئین های زمینه خارج سلولی از جمله انواع کلاژن‏‏‏‏‏‏ محدود تر از کلاژناز ها است و بدین لحاظ نسبت به کلاژناز حتی در زمان های تاثیر طولانی مدت اثر سمیت کمتری بر سلول ها دارد.

بررسی اثرات ضد باکتری، آنتی اکسیدانت و سمیت عصاره توده های بومی گیاه خارشترalhagi persarum استان های آذربایجان شرقی،اردبیل و همدان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  علی رمضانی زاده باغمیشه   سنبل ناظری

چکیده : ابزارهای بیوتکنولوژی و تکنیک های آن راهگشای تحقیقات جدید برای درک چگونگی عملکرد بدن های سالم می باشد. شناخت پایه ملکولی سلامت و بیماری منجر به کشف روش های جدید برای درمان و جلوگیری از بیماری می شود. استفاده از گیاهان داروئی از زمان های قدیم تا به امروز توسط عامه مردم به طور گسترده رایج بوده است؛ بنابراین مطالعه اثرات سیتوتوکسیک ، ژنوتوکسیک(ناهنجاری های کروموزومی) و ضدمیکروبی آنها امری ضروری می باشد. گیاه خارشتر یکی از گیاهانی است که به طور معمول به عنوان گیاه داروئی مصرف می شود. این گیاه مدر، خلط آور و ملین می باشد و در رفع ناراحتی های کلیه و نیز درمان روماتیسم و بواسیر مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق جهت ارزیابی میزان سمیت غلظت های مختلف عصاره دم کرده توده های بومی گیاه خارشتر استان های آذربایجان شرقی، اردبیل و همدان از مدل گیاهی پیاز استفاده گردید. نتایج این تست نشان داد، عصاره دم کرده این سه گیاه در غلظت مورد استفاده در طب سنتی(20 میلی گرم در میلی لیتر)، بر روی سلول های ریشه پیاز اثرات سمی داشته و باعث بروز برخی ناهنجاری های کروموزومی می شود. در بررسی خواص ضدتوموری و ضدسرطانی این سه گیاه، اثر برخی فرکشن های عصاره این گیاهان بر روی بقاء دو لاین از سلول های سرطانی(سرطان سینه mcf-7 و سرطان روده ht-29) با استفاده از دو آزمون ldh و تریپان بلو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که بیشترین اثر ضد سرطانی بر روی سلول های mcf-7 و ht-29 به ترتیب به میزان 5/85 و 69 درصد مربوط به غلظت 400 میکروگرم در میلی لیتر فرکشن اتیل استاتی عصاره گیاه خارشتر بومی استان اردبیل می باشد. در ارزیابی خواص ضدمیکروبی، اثرات ضدباکتریایی غلظت های مختلف از سه نوع عصاره متانولی، هیدروالکلی و آبی این سه گیاه بر روی 5 نوع باکتری بیماری زا بررسی گردید. بررسی ها نشان داد که غلظت های بالا(200 و400 میلی گرم در میلی لیتر) از عصاره های هیدروالکلی و آبی این سه گیاه دارای اثرات ضدباکتریایی بر روی باکتری های کلبسیلا پنومونیه، شیگلا فلکسنری و باسیلوس سوبتیلیس می باشند، اما بر روی باکتری های اشرشیاکولی و استافیلوکوکوس اورئوس اثر ضدباکتریایی خاصی در مورد هیچ کدام از انواع عصاره های سه گیاه مذکور مشاهده نشد. درارزیابی خواص آنتی اکسیدانی این سه گیاه، میزان فنول کل برای گیاهان خارشتر بومی استان های آذربایجان شرقی، اردبیل و همدان به ترتیب 748/7، 305/8 و 978/6 میلی گرم اسید گالیک در گرم ماده خشک اندازه گیری شد و میزان کل فلاونوئید نیز به ترتیب 11/4، 013/4 و 955/3 میلی گرم کوئرستین در گرم ماده خشک تعیین گردید. درتست dpph نیز ic50 ارزیابی شده برای سه گیاه مذکور به ترتیب 137/0، 128/0 و 1353/0 میلی گرم در میلی لیتر بود. برای القاء ریشه های مویین ، ابتدا ریزنمونه ها توسط باکتری فعال شده آلوده گردیده و سپس کشت توأم باکتری آکروباکتریوم ریزوژنز استرین a4 با ریزنمونه های برگ و ساقه این گیاه انجام شد. پس از ایجادکالوس، ریشه های مویین با درصد بیشتر از ریزنمونه های برگی تولید شدند. جهت تأیید تراریختی، آنالیزpcr با استفاده ازآغازگر اختصاصی ژن rol b انجام پذیرفت. نتیجه آنالیز pcr، وجود باندهای تشخیصی مربوط به تکثیر اختصاصی ژن rol b را با اندازه 780 جفت بازی نشان داد و بدین ترتیب تراریختی ریشه های مویین تأیید شد. کلمات کلیدی: سیتوتوکسیسیتی، ژنوتوکسیسیتی، ضدباکتریایی، گیاه خارشتر، ناهنجاری های کروموزومی، ضدسرطان، آنتی اکسیدانی، آگروباکتریوم ریزوژنز، ریشه های مویین.

ارزیابی سمیت، آنتی اکسیدانی و رگ زایی دو گیاه دارویی سنجد و مفراح بومی استان همدان و بررسی کشت سوسپانسیون سلولی سنجد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  اعظم بدرحداد   خسرو پیری

چکیده استفاده از گیاهان داروئی از زمان های قدیم تا به امروز توسط عامه مردم به طور گسترده رایج بوده است؛ بنابراین مطالعه اثرات سیتوتوکسیک و ژنوتوکسیک (ایجاد ناهنجاری های کروموزومی( آنها امری ضروری می-باشد. گیاه سنجد دارای خواص دارویی و صنعتی متفاوتی در ریشه، چوب، پوست و میوه است این گیاه در طب سنتی، بعنوان مسکن برای دردهای مفصلی و نیز به عنوان داروی ضد تشنج استفاده می شود.دیگر گیاه مورد مطالعه مفراح می باشد که دم کرده و شربت بخش هوایی مفراح بعنوان مسکن،آرامش بخش ،ضد نفخ،مقوی برای ناراحتیهای عصبی و تنفسی مورد استفاده قرار می گیرد.در این تحقیق جهت ارزیابی میزان سمیت غلظت های مختلف عصاره جوشانده سنجد و مفراح استان همدان از مدل گیاهی پیاز استفاده گردید. نتایج این تست نشان داد، عصاره جوشانده این دوگیاه در غلظت ها ی مورد استفاده، بر روی سلول های ریشه پیاز اثرات سایتوتوکسیک داشته و باعث کاهش شاخص میتوزی گردیدند. در بررسی سمیت بر روی سلولهای لنفوسیت عصاره مفراح اثر توکسیک کمی نشان داد و عصاره سنجد در غلظتهای بالا سبب مرگ سلولهای لنفوسیت گردید. در بررسی خواص ضدسرطانی این دو گیاه، پس از تاثیر عصاره هیدروالکلی این گیاهان بر سلولهای سرطانی و مشاهده اثر آنها بر تکثیر و بقاء سلولها ،اثر فرکسیونهای عصاره این گیاهان نیز بر روی رشد و تکثیر سلولهای سرطان خون) k562) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که بیشترین اثربر تکثیر و بقاء سلول های سرطان خون لاین k562در سنجد مربوط به فراکسیون اتیل استاتی و در مفراح مربوط به فراکسیون اتیل استاتی و کلروفرمی بود.در ارزیابی اثر عصاره ها بر رگ زایی سلولهای اندوتلیال بند ناف انسان، عصاره هیدروالکلی سنجد و مفراح به ترتیب در غلظت 200 و400 میکروگرم بر لیتر سبب مهار رگ زایی شدند.فراکسیونهای اتیل استاتی و کلروفرمی در حاصل از دو گیاه بطور مشابه در غلظت 10 میکروگرم اثرممانعت کنندگی از رگزایی را نشان دادند . درارزیابی خواص آنتی اکسیدانی این دو گیاه، میزان فنول کل برای عصاره های متانولی و هیدروالکلی سنجد به ترتیب 95/3 و 66/2 و برای عصاره های متانولی و هیدروالکلی سنجد به ترتیب 69/5 میلی گرم اسید گالیک در گرم ماده خشک اندازه گیری شد و میزان کل فلاونوئید نیز برای عصاره متانولی و هیدروالکلی سنجد 45/3 و 24/1 و برای عصاره متانولی و هیدروالکلی مفراح 80/3 و 77/3 میلی گرم کوئرستین در گرم ماده خشک تعیین گردید. درتست dpph(2و2دی فنیل 2پیکریل هیدرازیل) نیز ic50 ارزیابی شده برای عصاره متانولی و هیدروالکلی سنجد و مفراح به ترتیب به ترتیب و 142/0و 149/0 و137/0 و 140/0 میلی گرم در میلی لیتر بود. برای کشت سوسپانسیون سلولی به منظور افزایش میزان آلفا توکوفرول در برگ سنجد پس از تولید کالوس در محیط حاوی tdz و انتقال آنها به محیط مایع و از محرکهای جازمونیک اسید و اسید سالسیلیک استفاده شد هر دو محرک سبب افزایش توکوفرول در مقاسیه با شاهد شدند اما بیشترین تاثیر مربوط به غلظت 1 میلی مولار اسید سالسیلیک بود.

کاربرد آنزیم اکتینیدین میوه ی کیوی در جداسازی درم از اپیدرم و جداسازی سلول های اپیدرمی بویژه ملانوسیت ها و کشت اولیه ی آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  رضا یارانی   علی مصطفایی

آنزیم های پروتئولیتیک، خصوصا کلاژنازها برای هضم ماتریکس خارج سلولی، جداسازی سلول ها و کشت اولیه مورد استفاده قرار می گیرند. ترمولایزین و دیسپاز هم که هر دو در جداسازی اپیدرم و درم از هم به کار می روند به سختی از منابع باکتریایی یا جانوری بدست می آیند. یافتن پروتئاز جایگزین کلاژناز، ترمولایزین و دیسپاز در منابع گیاهی که راحت تر و با هزینه ی کمتر تخلیص و آماده ی استفاده شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین از آنزیم اکتینیدین که به وفور در میوه ی کیوی یافت می شود و عمده ترین پروتئین کیوی است ، برای جداسازی اپیدرم از درم و جداسازی سلول های اپیدرمی استفاده کردیم. برای خالص سازی اکتینیدین از چند مرحله سانتریفوژ و به دنبال آن اوالترافیلتراسیون و نهایتا ستون کرماتوگرافی تعویض یونی استفاده شد. پس از جداسازی اپیدرم از درم با آنزیم اکتینیدین و جداسازی سلول های اپیدرمی با ترکیب مناسبی از اکتینیدین و تریپسین کشت سلول در حضور و عدم حضور فربول استرها انجام شد. آنزیم اکتینیدین در غلظت های مختلف 5/0 و 1 میلی گرم در میلی لیتر قادر به جداسازی اپیدرم از درم در هیچ یک از زمان های تست شده (6 ، 8 و 12 ساعت) نبود. در غلظت های بالاتر یعنی 2 و 3 و 4 و 5 میلی گرم در میلی لیتر در زمان های 12 ساعت به خوبی جداسازی انجام می گیرد، در غلظت های 6 و 7 میلی گرم در میلی لیتر در 8 ساعت نیز جداسازی به خوبی انجام شد، این در حالی است که غلظت های 8 و 9 و 10 میلی گرم در میلی لیتر در 6 ساعت همین اثرات را به خوبی نشان داد. جداسازی سلول های اپیدرمی با غلظت های 2، 4، 6، 8 و 10 میلی گرم در میلی لیتر آنزیم اکتینیدین و زمان های مختلف (120- 15 دقیقه) انجام شد. درغلظت های پایین جداسازی موفقیت آمیز نبود ولی در غلظت های بالا یعنی 8 و 10 میلی گرم در میلی لیتر و در مدت 120 دقیقه جداسازی صورت گرفت که تعداد و درصد بقای سلول ها از کلاژناز بهتر و بالاتر بود اما در مقایسه با تریپسین نتیجه ی ضیف تری محسوب می شد. سپس از مخلوط مناسبی از اکتینیدین و تریپسین (با نسبت 1:2 و 1:3 ) برای جداسازی سلول های اپیدرمی استفاده شد، نتایج مفید و قابل قبولی بدست داد. کشت ملانوسیت های جداسازی شده ی اپیدرمی که با مخلوط دو آنزیم اکتینیدین و تریپسین جدا شده بودند، چه از لحاظ ماندگاری سلولی و چه کیفیت سلول های جداسازی شده از لحاظ مرفولوژی موفقیت آمیز بود. این سلول ها تعداد بسیاری پایینی در پوست دارند (3-7 درصد) و بسیار حساس هستند، کشت اولیه ی این سلول ها که برای اولین بار در کشور انجام شده خود موفقیت قابل توجهی محسوب می شود. علاوه بر کشت اولیه ی این سلول ها کشت در حضور و عدم حضور فربول استرها را مقایسه کردیم. نتایج نشان داد کشت در عدم حضور فربول استرها چه از لحاظ مرفولوژی و چه از لحاظ چسپندگی سلولی به مراتب مناسب تر است.

مطالعه اثر مهار رگ زایی عصاره گیاهان چویل و باریجه در سلول های huvec
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1390
  سمیه میرزا آقایی   حسین فلاحی

رگ زایی به معنای تشکیل رگ های خونی از رگ های از پیش موجود یک فرایند حیاتی در بسیاری از فرایند های فیزیولوژیک از جمله رشد و نمو جنین، ترمیم زخم و تولیدمثل می باشد و به شدت توسط فاکتورهای القاکننده و مهار کننده رگ زایی کنترل می شود. بهم خوردن تعادل بین فاکتورهای القاکننده و مهار کننده رگ زایی در بسیاری از پاتولوژی ها ازجمله رشد و متاستاز تومور نقش اساسی دارد. از این رو مهار رگ زایی به عنوان یک استراتژی درمانی امید بخش برای درمان سرطان مطرح است و تابه امروز انواع داروهای ضدرگ زایی معرفی شده اند. در این مطالعه اثر عصاره اتانولی گل و برگ دو گونه گیاهی مورد استفاده در طب سنتی در ایران به نام های باریجه و چویل، به ترتیب با نام علمی ferula gummosa boiss و ferulago angulata بر رگ زایی در شرایط in vitro مورد مطالعه قرار گرفت. اثرات غلظت های مختلف عصاره ها بر سلول های اندوتلیال بندناف انسانی (huvecs)، با استفاده از دو روش نوترال رد و روش سنجش کشندگی ldh بررسی شد. سپس اثر عصاره ها بر رگ زایی طی دو روش، روش دوبعدی ماتریژل و روش سه بعدی کلاژن-سایتودکس، در غلظت های غیر کشنده از عصاره های مختلف و در شرایط iv vitro بررسی شد. در نهایت از روش های مولکولی، روش ژلاتین زایموگرافی برای سنجش تغییر در فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازهای 2 و 9 تحت تأثیر عصاره ها، و روش real-time rt pcr برای بررسی تغییرات در بیان vegf-a، یکی از مهمترین ژن ها در فرایند رگ زایی، پس از تیمارها، استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو عصاره برگ و گل گیاهان باریجه و چویل می توانند فرایند رگ زایی را در شرایط in vitro مهار کنند و احتمالاً این اثر را از طریق القای کاهش میزان تکثیر در سلول های huvec، وبه صورت وابسته به غلظت اعمال می کنند. اثر ضد رگ زایی عصاره های اتانولی برگ و گل باریجه به صورت وابسته به زمان هم می باشد. با استفاده از روش ژلاتین زایموگرافی مشخص شد که همه عصاره های مورد مطالعه باعث کاهش ضعیفی در فعالیت mmp-9 می شوند وهمه به جز عصاره اتانولی برگ گیاه باریجه فعالیت mmp-2 آزاد شده از سلول های huvec را تا حدی کاهش می دهند. همچنین کاهش بیان ژن vegf-a در سلول های huvec با کمک real-time rt pcr و در غلظت های مهارکننده رگ زایی از عصاره های اتانولی گل و برگ گیاه باریجه و عصاره اتانولی برگ گیاه چویل مشخص شد. یافته های ما نشان می دهند که عصاره های گل و برگ گیاهان باریجه و چویل قابلیت کاهش میزان رگ زایی را در شرایط in vitro دارند و این مطلب توسط مطالعات مولکولی تأیید می شود. این امر نشان می دهد که احتمالاً گل وبرگ گونه های گیاهی مورد مطالعه حاوی ترکیبات ضد رگ زایی هستند که می توانند در تهیه دارو جهت مهار رگ زایی تومور مورد استفاده قرار گیرند. طبق بررسی های ما، این اولین گزارشی است که اثر ضدرگ زایی این عصاره ها را به-طور آشکار نشان می دهد و مطالعات بیشتری جهت تشخیص ترکیبات موثر آن ها لازم است.

مطالعه لوپ اتصال به یون روی بر ساختمان و فعالیت آنتی آنژیوژنیک پروتئین اندواستاتین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  ریحانه چمنی گورابی   رضا خدارحمی

رگزایی، یک فرایند پیچیده چند مرحله ای شامل تکثیر، مهاجرت و تمایز سلول های اندوتلیال، تشکیل میکروتوبول و جوانه-زنی انشعاب های مویرگی جدید، یک رویداد ضروری در رشد و متاستاز تومورها بوده و بنابراین جلوگیری از آن به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای درمان سرطان مطرح است. اندواستاتین، قطعه انتهای کربوکسیل کلاژن xviii، یک مهارکننده درون زاد رگزایی است که رشد طیف وسیعی از تومورها را بدون سمیت و مقاومت دارویی اکتسابی مهار می کند. اندواستاتین دارای یک اتم روی در انتهای آمینو است و این اتصال به روی در پایداری و فعالیت آن نقش مهمی دارد. در این مطالعه یک پپتید طبیعی متناظر با قطعه انتهای آمینوی اندواستاتین و یک واریانت از آن که دارای پیوند دی سولفیدی است طراحی و سنتز شد. عملکرد پپتیدها در شرایط in vivo و in vitro بررسی شد. نتایج نشان دادند که پپتیدها می توانند تکثیر سلول-های اندوتلیال و تشکیل لوله مویرگی از آنها را در شرایط in vitro مهار کنند. همچنین تیمار in vivoموش دارای تومور مشخص کرد که این پپتیدها می توانند رشد تومور breast را در موش مهار کنند. در هر دو شرایط in vivo و in vitro اثر پپتید دارای پیوند دی سولفیدی کاهش یافت. بررسی ساختمان دوم پپتیدها با استفاده از طیف سنجی هایfar uv cd، ftir نشان داد که پیوند دی سولفیدی و اتصال به zn2+ ساختار کلی پپتیدها را بطور قابل توجهی تغییر می دهد. نتایج حاصل از فلوئورسانس نیز مشخص نمود که ایجاد پیوند دی سولفیدی ساختار لوپ متصل به روی را در این پپتید تغییر می-دهد. مطالعات شبیه سازی دینامیک مولکولی نشان دهنده تفاوت در ساختار، حرکت ها و فاصله بین رزیدوها در دو واریانت پپتیدی بود. بر اساس مقادیرrmsf، با حضور پیوند دی سولفیدی انعطاف پذیری انتهای کربوکسیل افزایش می یابد. به علاوه شبیه سازی داکینگ مولکولی نشان داد که دو پپتید از طریق مدهای اتصالی متفاوتی با اینتگرین ?v?3میانکنش می دهند. در کل می توان نتیجه گرفت که یون zn2+ نه تنها لوپ متصل به zn2+ بلکه ساختار کلی پپتید را نیز تنظیم می نماید.

طراحی و ساخت یک آنتاگونیست از vegf به منظور مهار آنژیوژنز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم پایه 1391
  فهیمه قوامی پور   محمودرضا آقامعالی

آنژیوژنز در بسیاری از شرایط پاتولوژیک همچون رشد تومور، متاستاز، رتینوپاتی دیابتی، روماتوئید آرتریت و پسوریازیس نقشی کلیدی ایفا می کند. از میان تمامی فاکتورهای آنژیوژنیک، فاکتور رشد اندوتلیال رگی (vegf) مهمترین فاکتور آنژیوژنز محسوب می شود و فعالیت آن از طریق اتصال به دو گیرنده تیروزین کینازی به نام های گیرنده flt-1 (vegfr-1) و گیرنده kdr (vegfr-2) انجام می شود. هومودایمر vegf از طریق اتصال به vegfr-2 و القاء دایمریزاسیون آن باعث اتوفسفریلاسیون و فعال سازی مسیرهای انتقال سیگنال آنژیوزنز می شود. vegf به دلیل نقش اساسی اش در آنژیوژنز پاتولوژیک، به عنوان یک هدف دارویی ارزشمند برای درمان های ضدآنژیوژنز مطرح می باشد. یک واریانت هترودایمر از vegf (hd-vegf) که جایگاه اتصال به گیرنده آن در یک قطب دایمر دست نخورده و در قطب دیگر بلاک شده باشد تنها قادر خواهد بود به مونومر گیرنده متصل شود و در نتیجه قادر به القاء دایمریزاسیون گیرنده و انتقال سیگنال نخواهد بود. بنابراین hd-vegf می تواند به عنوان آنتاگونیست vegf عمل کرده و فعالیت وابسته به گیرنده vegf، که برای فرایندهای آنژیوژنز ضروری می باشد را متوقف نماید. با چنین فرضی، در این تحقیق جایگاه های اتصال vegf به kdr براساس ساختار کریستالی کمپلکس vegf-kdr بطور دقیق مشخص و با قطعات مناسب از سایر پروتئین ها در ساختار کریستالی مربوطه جایگزین شدند. پس از ساخت مدل سه بعدی جهش یافته و بهینه سازی آن توسط شبیه سازی دینامیک ملکولی، اتصال آن به گیرنده با استفاده از docking molecular مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر نامناسب بودن انرژی میانکنش این کمپلکس پروتئینی و در نتیجه عدم اتصال vegf موتانت به گیرنده می باشد. براساس مدل ساخته شده، ژن کد کننده دمین اتصال به گیرنده vegf که حاوی قطعات جایگزین فوق بود سنتز شد. قطعه کد کننده دمین اتصال به گیرنده vegf طبیعی در pet-28a+ دارای his tag و قطعه کد کننده دمین اتصال به گیرنده ژن vegf جهش یافته در وکتور بیانی pet-21a+ دارای strep tag درج و در باکتری e. coliبه صورت inclusion bodies بیان و پس از مخلوط نمودن رسوب با نسبت های برابر جهت تولید واریانت هترودایمر vegf، طی فرایند چند مرحله ای refold گردیدند. بدلیل وجود دو tag متفاوت، جداسازی هترودایمر vegf از همودایمرهای طبیعی و جهش یافته با استفاده از کروماتوگرافی تمایلی دو مرحله ای و توسط ستون هایni-nta agarose و strep-tactin صورت پذیرفت. دایمر شدن واریانت های مختلف vegf که لازمه فعالیت این پروتئین می باشد از طریق sds-page و روش المان تایید گردید. مطالعات اسپکتروسکپی cd و فلورسانس تغییرات ساختاری محسوسی را در hd-vegf در مقایسه با هومودایمر طبیعی و جهش یافته نشان نداد ونیز شکل گیری صحیح فرم هترودایمر و همچنین صحت فرایند تخلیص را تائید نمود. توان ضدآنژیوژنز واریانت hd-vegf نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد که این واریانت در غلظت های پائین به طور قابل توجهی قادر به مهار تکثیر و تشکیل لوله های مویرگی سلول های اندوتلیال می باشد (با ng/ml 24 و 33 ic50= به ترتیب برای تکثیر سلول-های اندوتلیال و تشکیل لوله های مویرگی). براساس این مطالعات می توان نتیجه گرفت که hd-vegf در اتصال به گیرنده با vegf طبیعی قادر به رقابت بوده و مانع از فعالیت آن در شرایط in vitro می گردد. ضمنا این واریانت در مقایسه با سایر آنتاگونیست های ضدآنژیوژنزvegf که تاکنون ساخته شده اند قدرت مهاری بسیار بالاتری دارد.