نام پژوهشگر: جهانگیر خواجه‌علی

مطالعه زیست شناسی و تغییرات فصلی جمعیت گونه غالب پروانه زنبور مانند (lep: sesiidae) روی درختان فضای سبز اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  بهمن ظریف نیا   جهانگیر خواجه علی

پروانه های خانواده sesiidae یکی از مخرب ترین آفات چوبخوار درختان مثمر و غیر مثمر در دنیا و ایران می باشند. در این پژوهش شناسایی گونه (های) خسارت زا، درصد و شدت آلودگی درختان مختلف در شرایط طبیعی، زیست شناسی و تغییرات جمعیت گونه غالب روی درختان چنار، کارآیی تله های فرمونی و تاثیر چند روش کنترل شیمیایی در فضای سبز شهر اصفهان مطالعه گردید. شناسایی گونه (ها) با استفاده از توالی یابی منطقه سیتوکروم اکسیداز یک انجام گرفت. برای تعیین درصد و شدت آلودگی درختان مختلف در شرایط طبیعی از آلودگی های فعال لاروی با فضولات قهوه ا ی رنگ، آلودگی-های قدیمی با فضولات سیاه رنگ و تعداد پوسته های شفیرگی استفاده شد. در بررسی زیست شناسی آفت در سال های 1391 و 1392 نمونه برداری هر هفته یکبار و در صورت لزوم در مراحل حساس زندگی آفت دو بار در هر هفته از دو منطقه شهری اصفهان با پوست برداری تنه درختان و شمارش لارو ها و شفیره ها انجام گرفت. برخی پارامتر های تولیدمثلی در شرایط آزمایشگاهی (دما 2±26 درجه سانتی گراد و رطوبت 5±40 درصد) با پرورش شفیره های جمع آوری شده از تنه درختان چنار آلوده تعیین گردید. همچنین کارآیی سه نوع فرمون در پایش جمعیت گونه غالب در سه منطقه شهری اصفهان بررسی شد. تاثیر کنترل شیمیایی با دو روش محلول پاشی با ایمیداکلوپراید، دلتامترین و کلرپایریفوس و تزریق به تنه درختان چنار با سه نوع سم سیستمیک ایمیداکلوپراید، متاسیتوکس و آزادیراختین در دو منطقه شهری بررسی گردید. نتایج نشان داد که گونه ی خسارت زا در فضای سبز شهر اصفهان روی میزبان های چنار و نارون گونه synanthedon caucasica (gorbunov)، و روی میزبان های بید، سپیدار و کبوده گونه ی (oberthür) sesia pimplaeformis، می باشد. از نظر درصد آلودگی نتایج نشان داد که %53/8 درختان چنار، %64/4 درختان نارون چتری، %65/6 درختان نارون وسک، %45/2 درختان سپیدار و %52/6 درختان بید و در مجموع از کل درختان میزبان، %53/2 درختان آلوده به این آفات بودند. نتایج مطالعه زیست شناسی صحرایی گونه s. caucasicaنشان داد که این گونه به صورت لارو های سنین بالا زمستانگذرانی می-کند و یک نسل در سال دارد. حشرات بالغ از اواسط فروردین ماه شروع به ظاهر شدن می کنند و تا دهه اول شهریور خروج بالغین ادامه دارد. اوج ظهور بالغین در دهه سوم اردیبهشت و اوج ظهور لارو ها دهه سوم تیر ماه می باشد. فرمون گونه myopaeformis s. ساخت شرکت agrisense نسبت به فرمون گونه s. myopaeformis ساخت شرکتm gmbh trifolia- و فرمون گونه s. tipuliformis ساخت شرکت chemtica international s.a. کارآیی بهتری در شکار حشرات بالغ داشت. نتایج برسی کنترل شیمیایی آفت نشان داد که با توجه به جمعیت لارو های زنده زیر پوست در روش محلول پاشی سم کلرپایریفوس در کنترل آفت نسبت به دلتامترین و ایمیداکلوپراید موثر تر بوده است. در روش تزریق سموم سیستمیک به تنه درختان چنار سموم آزادیراختین و متاسیتوکس نسبت به ایمیداکلوپراید کنترل بیش تر آفت را موجب گردیدند. اگرچه اطلاعات حاصل از این تحقیق در مدیریت این آفت ضروری و سودمند است ولی تحقیقات بیشتر در شناسایی و ساخت فرمون این حشره و بررسی کارآیی دقیق روش های مختلف کنترل آفت ضروری می باشد.

تاثیر چند قارچکش روی جدایه های botrytis cinerea و قارچ های بیمارگر حشرات و اثر متقابل آنها بر سفید بالک پنبه (bemisia tabaci) در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  اردشیر ماوندادی   بهرام شریف نبی

در این پژوهش تاثیر10 قارچ کش بر رشد میسلیومی و میزان جوانه زنی کنیدیوم های قارچ های botrytis cinerea، lecanicillium muscarium و beauveria bassiana مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی جوانه زنی کنیدیوم قارچ ها تحت تیمار قارچ کش ها، بنومیل با50ic برابر با 0/218 و 0/048 میلی گرم بر لیتر به ترتیب بر روی b. bassiana و l. muscarium و قارچ کش کاربندازیم با50ic برابر با 0/097 میلی گرم بر لیتر و بعد از آن قارچ کش های بنومیل، مانکوزب، استروبی، کلروتالونیل، آیپرودیون+کاربندازیم، کاپتان و زینب، روی قارچ b. cinerea بیشترین بازدارندگی را داشتند. همچنین اکسی کلرور مس با50ic برابر با 1380/94میلی گرم بر لیتر بر روی b. bassiana و قارچ کش بردو با50ic برابر با 147/6و 1096/902 میلی گرم برلیتر به ترتیب بر روی l. muscarium و b. cinerea کمترین بازدارندگی را داشتند. رشد میسلیومی قارچ ها تحت تیمار قارچ کش ها بعد از سه و هفت روز مورد بررسی قرار گرفت و در هر دو زمان کاربندازیم با50ic برابر با 0/015 و 0/016 به ترتیب بعد از سه و هفت روز برای قارچ l. muscarium و 50ic برابر با 0/076بعد از سه روز و 0/112 بعد از هفت روز، برای b. bassiana بیشترین بازدارندگی را داشت.همچنین روی قارچ b. cinerea قارچ کش بنومیل با50ic برابر با 0/036 بعد از سه و هفت روز بیشترین تاثیر را در جلوگیری از رشد میسلیومی از خود نشان داد و قارچ کش های کاربندازیم، آیپرودیون+کاربندازیم، استروبی، کلروتالونیل، مانکوزب، زینب، بردو، کاپتان و اکسی کلرور مس پس از گدشت سه روز به ترتیب بیشترین تاثیر را بر رشد میسلیومی این قارچ داشتند. در این پژوهش تاثیر قارچ کش های اکسی کلرور مس، بنومیل و آیپرودیون + کاربندازیم که جزء رایج ترین قارچ کش ها در کنترل b. cinerea می باشند در غلظت های توصیه شده مزرعه ای، نصف غلظت توصیه شده مزرعه ای و دو برابر غلظت توصیه شده مزرعه ای، روی کارایی قارچ های بیمارگر در کنترل سفید بالک مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش بنومیل و آیپرودیون + کاربندازیم در دو برابر غلظت مزرعه ای بیشترین و اکسی کلرور مس در نصف غلظت مزرعه ای کمترین تاثیر را بر کارآیی این قارچ ها داشتند. در بررسی تاثیر قارچ کش ها در میزان جلوگیری از رشد زخم ناشی از b. cinerea مشخص گردید که تیمار بنومیل با قطر زخم 0/73 میلی متر و تیمار اکسی کلرور مس با قطر زخم 6/16 میلی متر به ترتیب بیشترین و کمترین اثر را در جلوگیری از گسترش این قارچ روی میوه داشتند. جدایه های متفاوتی از قارچ b. cinerea در مناطق مختلف اصفهان جمع آوری شدند و تاثیر قارچ کش ها بر میزان جوانه زنی کنیدیوم های آن ها مورد بررسی قرار گرفت.

مدیریت جامع مقابله با آفات در موزه ها (مطالعه موردی: ارائه پلان مدیریت مقابله با آفات برای موسسه ی کتابخانه و موزه ملی ملک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1392
  مریم دلگشا عبدالملکی   جهانگیر خواجه علی

حفاظت پیشگیرانه در موزه¬ها شامل تمامی راهبردهایی است که روند تخریب آثار تاریخی- فرهنگی را کنترل و از آسیب رسیدن به آن¬ها جلوگیری می¬کند. از جمله¬ی این فعالیت¬ها، بکارگیری برنامه¬ی مدیریت جامع مقابله با آفات (integrated pest management) به جای روش شیمیایی کنترل آفات در موزه¬ها است؛ که هدف این پژوهش تشریح اصول، مفاهیم و راهبردهای این برنامه در موزه و ارائه¬ی موردی آن برای مؤسسه¬ی کتابخانه و موزه ملی ملک می¬باشد. در این پژوهش پس از مروری بر تعاریف و زیرمجموعه¬های حفاظت پیشگیرانه، به بررسی راهبرد¬های مدیریت جامع مقابله با آفات در موزه¬ها پرداخته می¬شود. این برنامه در سه زمینه¬ی عملیات پیشگیری از حمله¬ی آفات در داخل و خارج موزه، پایش و شناسایی آن¬ها و استفاده از روش¬های درمانی برای مهار آلودگی¬های فعال در اشیاء موزه¬ای تعریف می¬شود. جهت ارائه¬ی پلان مدیریت جامع مقابله با آفات برای کتابخانه و موزه¬ی ملی ملک؛ در ابتدا روش¬های کنونی کنترل آفات در مؤسسه تحلیل و ارزیابی شده است. در ادامه راهبردهای پیشگیرانه و برنامه¬های پایش ارائه¬ و تا حد امکان آفات موجود در این مؤسسه مورد شناسایی شده است. داده¬های مورد نیاز برای شناسایی آفات، از طریق اطلاعات دریافتی از مؤسسه، دو دوره بازبینی چشمی و یک دوره پایش ناموفق از طریق تله¬گذاری حاصل شده است. در نهایت در مواردی که سطح آستانه¬ی عمل برای آن¬ها محرز گشته است، عملیات درمانی مناسب با اثر پیشنهاد گردیده است.

ارزیابی مقاومت به حشره کشهای رایج در جمعیت های تریپس پیاز (thrips tabaci (thys. thripidae در اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  ابوالفضل ناظمی   جهانگیر خواجه علی

تریپس پیاز (thrips tabaci) یکی از اصلی ترین آفات مزارع پیاز، سیر و سایر سبزیجات است. کنترل اصلی این آفت به طور عمده متکی به سمپاشی های مکرر است که منجر به بروز مقاومت سریع می شود. سموم متفاوتی از گروه های مختلف شیمیایی توسط کشاورزان در برابر این آفت به کار می رود. در این پژوهش مقاومت تریپس پیاز نسبت به چهار سم مختلف در 10 منطقه پیازکاری اصفهان شامل هرند، شهر ابریشم، برکان، درچه، قهدریجان، حیدرآباد، دانشگاه، جار، زازران و زیار مورد بررسی قرار گرفت. مکانیزم های اصلی مقاومت و احتمال وجود مقاومت تقاطعی نیز ردیابی گردید. حشره کش های مورد بررسی شامل پروفنفوس و کلرپیریفوس اتیل (ارگانوفسفات ها)، ایمیداکلوپراید (نئونیکوتینوئیدها) و دلتامترین (پایرتروئیدها) بودند. از آنجا که جمعیت هرند هرگز در معرض سمپاشی قرار نگرفته بود، این جمعیت به عنوان سویه مرجع حساس در نظر گرفته شد. میزان lc50 در این سویه مرجع برابر ppm63/0 برای پروفنفوس، ppm49/13 برای کلرپیریفوس اتیل، ppm04/3 برای ایمیداکلوپراید و ppm007/0 برای دلتامترین محاسبه گردید. بر اساس این نتایج در تمامی جمعیت ها در مقایسه با جمعیت هرند، دامنه ای از مقاومت مشاهده شد. بالاترین میزان lc50 در برابر سم پروفنفوس در جمعیت زیار (49/19=lc50) مشاهده شد. مقاومت کمی در برابر کلرپیریفوس اتیل مشاهده گردید و بالاترین نسبت مقاومت (resistance ratio) در برابر این سم برابر 67/5 در جمعیت برکان بود. جمعیت قهدریجان بالاترین مقاومت را در برابر سم ایمیداکلوپرید نشان داد و نسبت مقاومت 56/12 برابری برای این جمعیت ثبت گردید. بیشترین نسبت مقاومت در بین جمعیت های مورد بررسی در برابر سم دلتامترین بود به طوری که نسبت مقاومت در جمعیت های دانشگاه برابر 55/209 بود. به منظور بررسی نقش آنزیمهای تجزیه کننده در ایجاد مقاومت، تاثیر دو سینرژیست pbo (پایپرونیل بوتوکساید) و dem (دی اتیل مالئات) به صورت پیش تیمار بر میزان مقاومت جمعیت ها بررسی شد. بیشترین تاثیر سینرژیست pbo به عنوان مهارکننده مونواکسیژنازهای p450 در کاهش مقاومت در برابر دو سم پروفنفوس و کلرپیریفوس اتیل دیده شد. بالاترین نسبت سینرژیستی (synergistic ratio) در برابر پروفنفوس و کلرپیریفوس اتیل به ترتیب در جمعیت های قهدریجان (33/13=sr) و برکان (68/12=sr) مشاهده گردید. به نظر می رسد که مونواکسیژنازهای p450 نقش مهمی در مقاومت تریپس به حشره کش های ارگانوفسفره دارد. در سمیت ایمیداکلوپرید، پیش تیمار با دو سینرژیست مذکور، نسبت سینرژیستی حدود 1 به دست آمد. بالاترین نسبت سینرژیستی pbo و dem در سمیت حشره کش ایمیداکلوپرید به ترتیب در جمعیت های قهدریجان (87/1=sr) و شهر ابریشم (10/1=sr) مشاهده شد که تفاوت معنی داری با نسبت سینرژیستی جمعیت هرند در برابر pbo و dem نداشت. این نتایج نشان می دهد که مکانیزم های آنزیمی مورد بررسی نقش موثری در ایجاد مقاومت در برابر حشره کش های نئونیکوتینوئید ندارند. نتایج به دست آمده از پیش تیمار این دو سینرژیست در برابر دلتامترین نیز نشان داد که در سموم گروه پایرتروئید نیز مکانیزم های آنزیمی نمی تواند به عنوان عامل اصلی ایجاد مقاومت در جمعیت های مورد آزمایش به حساب آید. وقوع جهش های منطقه هدف در جمعیت های t. tabaci با استفاده از روش های مولکولی ردیابی شدند. به همین منظور dna جمعیت هرند به عنوان مرجع حساس و جمعیت های قهدریجان و زازران به عنوان جمعیت های مقاوم استخراج و ناحیه iis3-iis5 مربوط به کانال سدیم توسط جفت آغازگرهای اختصاصی تکثیر گردید. بر اساس نتایج توالی یابی مشخص شد که تغییر ترئونین با ایزولوسین را درموقعیت 929 در جمعیت های قهدریجان و زازران مقاوم به دلتامترین ردیابی شد. به منظور تعیین طیف مقاومت تقاطعی، حساسیت به حشره کش های دیازینون و دی کلرووس (ارگانوفسفات ها)، پرمترین و سایپرمترین (پایرتروئید)، استامی پراید (نئونیکوتینوئیدها)، اسپینوزاد (اسپینوزین ها) و آزادیراختین (آورمکتین ها) در چهار جمعیت با بالاترین سطح مقاومت مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که جمعیت های مقاوم شده به دو سم پروفنفوس و کلرپیریفوس اتیل نسبت به دو سم دیگر آزمایش شده از حشره کش های فسفره مقاومت نشان دادند. جمعیت هایی که مقاومت بالایی به دلتامترین داشتند به پرمترین و سایپرمترین هم به خوبی مقاومت نشان دادند. جمعیت قهدریجان با بالاترین میزان مقاومت در برابر ایمیداکلوپرید، نسبت به سم استامی پراید نیز بالاترین نسبت مقاومت (36/2=rr) را نشان داد. هیچ کدام از جمعیت ها در برابر دو حشره کش اسپینوزاد و آزادیراختین که تاکنون در ایران در برابر t. tabaci استفاده نشده است مقاومت قابل توجهی نشان ندادند.