نام پژوهشگر: مریم شریف‌زاده

تحلیل عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه ی مناطق روستایی؛ مورد شهرستان کوهرنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  موسی محمودی برام   مهدی نوری پور

بدون شک در دنیای پیشرفته ی امروزی یکی از علائم موفقیت فرد، موفقیت تحصیلی می باشد که بدون آن توسعه و ترقی هیچ کشوری امکان پذیر نخواهد بود. همچنین امروزه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان به عنوان یک شاخص مهم برای ارزیابی نظامهای آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. پیشرفت تحصیلی مقوله ای بسیار مهم در آموزش به شمار می آید و در موفقیت های آتی فرد نقش اساسی ایفا می کند و عدم توجه به این مقوله می تواند منجر به تبعاتی از جمله افت تحصیلی، کاهش سطح علمی و هدر رفتن امکانات و استعداد ها شود. در این راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه ی مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ بود. لذا در بخش اول پژوهش حاضر، سعی گردید عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور از روش توصیفی- همبستگی بهره گرفته شد. سپس، در مرحله بعد، از مطالعه کیفی به روش پدیدارشناسی استفاده شده است تا بازدارنده های پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مذکور شناسایی شده و طبق ساختار درخت مشکلات طراحی گردد. جامعه آماری بخش اول پژوهش، کلیه ی دانش آموزان دبیرستانی مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ بود که شامل 712 دانش آموز دختر و 733 دانش-آموز پسر بودند. با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، 305 دنش آموز به عنوان نمونه تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده در هر گروه بصورت انتساب متناسب، نمونه ها انتخاب گردیدند. جامعه آماری بخش دوم را معلمان دبیرستان های روستایی در شهرستان کوهرنگ تشکیل می دهند. که برای انتخاب نمونه ها در این بخش از روش نمونه گیری هدفمند (مبتنی بر هدف) و تکنیک گلوله برفی استفاده شد که با 18 نفر از دبیران و مدیران دبیرستان مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت که روایی آن به روش روایی صوری و پایایی آن طی یک مطالعه مقدماتی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (578/0- 933/0) به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بخش اول پژوهش از روش های آماری توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، ضرایب همبستگی، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تی مستقل، آزمون کروسکال والیس و رگرسیون سلسله مراتبی بهره گرفته شد. داده-پردازی نیز با استفاده از نرم افزار spss 20انجام گرفت. از جمله برون دادهای بخش اول پژوهش آن بود که وضعیت پیشرفت تحصیلی با میانگین 57/15 و انحراف معیار 66/3 می باشد. فزون بر آن، به منظور دسته بندی شاخص میزان پیشرفت تحصیلی، از فرمول isdm استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین فراوانی در طبقه سوم (خوب) با فراوانی 74 نفر (6/53 درصد) وجود دارد و کم ترین فراوانی مربوط به طبقه چهارم (عالی) با فراوانی 14 نفر (1/10 درصد) است. با توجه به نتایج می توان اذعان داشت که پیشرفت تحصیلی اکثر افراد مورد مطالعه در سطح خوبی است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد، متغیر خودکارآمدی تحصیلی، عزت نفس، سطح تحصیلات مادر، ساعات مطالعه در طول روز، درآمد خانواده و انگیزش تحصیلی به ترتیب متغیرهایی بودند که بیشترین سهم را در تبیین میزان تغییرات متغیر وابسته (پیشرفت تحصیلی) داشتند. در مجموع ضریب تبیین تعدیل شده (906/0 = r2 adjust) نشان می دهد که متغیرهای مستقل پژوهش، توانایی تبیین 6/90 درصد از واریانس (تغییرات) متغیر میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان کوهرنگ را دارا می باشند. نتایج بخش کیفی، پس از کدگذاری به پنج گروه، عوامل فردی (نظیر پایین بودن اعتماد به نفس، پایین بودن خلاقیت در دانش آموزان، عدم توانایی حل مسأله و غیره)، عوامل خانوادگی (نظیر پایین بودن سطح تحصیلات والدین بخصوص مادر، پایین بودن وضعیت مالی خانواده دانش آموز و غیره)، عوامل آموزشی (نظیر مجهز نبودن مدارس به وسایل کمک آموزشی نوین، عدم وجود مشاور در مدارس با زمینه ی تحصیلی متناسب و غیره)، عوامل انگیزشی (نظیر ناامیدی نسبت به آینده، نبود الگو و غیره) و عوامل محیطی (نظیر فاصله بیش از حد محل سکونت تا محل تحصیل، نبود مدارس در خود روستا و غیره) تقسیم بندی شدند. نهایتاً باتوجه به نتایج پژوهش در دو بخش کمّی و کیفی، می توان پیشنهاد کرد که مواردی نظیر سبک یادگیری فراگیران و خلاقیت دانش آموزان و خودکارآمدی آن ها در راستای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان روستایی منطقه ی مورد مطالعه، مورد توجه قرار گیرد.

بررسی رضایت شغلی در معلمان روستائی مقطع ابتدائی شهرستان بهبهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  یحیی تفضلی   مصطفی احمدوند

توسعه ی روستایی نیازمند آموزش کیفیت مدار است و رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در امر کیفیت آموزش و موفقیت شغلی معلمان روستایی محسوب می گردد. از این رو، در پژوهش حاضر میزان رضایت شغلی معلمان روستایی مدارس ابتدایی شهرستان بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش پیمایشی بود که جامعه آماری آن را معلمان روستایی مدارس ابتدایی در شهرستان بهبهان تشکیل دادند. در این پژوهش با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه پاتن، حجم نمونه آماری تعیین گردید. بر این اساس، ‎138 نفر از معلمان روستایی مدارس ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان بهبهان به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای ساده از میان جامعه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش میزان رضایت شغلی و عوامل موثر بر آن، از پرسش نامه تعدیل شده مینه سوتا استفاده و در اختیار معلمان مورد پژوهش قرار گرفت. روایی صوری پرسش نامه پژوهش توسط گروهی از متخصصین و اساتید فن تعیین گردید و برای سنجش پایایی آن نیز یک مطالعه راهنما با 30 نفر از معلمان روستایی خارج از نمونه پژوهش به عمل آمد که میزان ضریب آلفای کرونباخ بیش از 0/83 برای متغیرهای گوناگون به دست آمد. داده ها پس از گردآوری، کدگذاری و با استفاده از نرم افزار آماری spss20 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد بیش از 60 درصد از معلمان روستایی از شغل خود راضی و یا خیلی راضی بوده، حال آن که 12/30 درصد از آنان خیلی ناراضی بودند. فزون بر آن، در خصوص ویژگی های فردی، سن و سابقه خدمت مهم-ترین نقش را در رضایت شغلی معلمان داشتند و در مورد مقیاس های رضایت شغلی، شاخص وضعیت رضایت از همکاران با میانگین 3/96 و ضریب تغییر 0/225 در رتبه ی اول قرار گرفت. همچنین شاخص به کارگیری توانایی با میانگین 3/90 و ضریب تغییر 0/238 در رتبه ی دوم جای دارد و بقیه شاخص ها در مراتب بعدی قرار گرفتند که جزء مهم ترین مقیاس های رضایت شغلی از دیدگاه معلمان روستائی مقطع ابتدائی آموزش و پرورش بهبهان بودند. برای تعیین و تشخیص رابطه بین متغیرهای پژوهش از روش های آماری و آزمون های مختلف از جمله همبستگی، کروس کالوالیس، رگرسیون چند متغیره، آزمون t و تحلیل عاملی استفاده گردید. در تحلیل عاملی، عامل بهداشتی به میزان 32/28 و با نُه مولفه در رده اول، رضایت شغلی را تبیین می کند و دیگر عامل ها در رده بعدی قرار گرفتند. همچنین یافته ها حاصل از مقایسه رضایت شغلی در بین گروهای مختلف تحصیلاتی نشان داد، گروه کارشناسی و از نظر سمت، مدیر آموزگاران و از نظر جنسیت، مردان دارای رضایت شغلی بالاتری بودند. همچنین تحلیل ها نشان داد متغیرهای نوع مدرسه، رشته تحصیلی، محل خدمت، محل سکونت، سمت آموزشی، جنس، میزان تحصیلات سهم معناداری بر تبیین رضایت شغلی نداشتند. از این رو موارد ذیل به عنوان پیشنهادهایی در جهت تامین رضایت شغلی معلمان ارائه می گردند؛ تأمین رفاه نسبی معلمان از لحاظ مالی و وضعیت کاری و توجه و رسیدگی به مشکلات معلمان و همچنین تشویق آنان از سوی مسئولین آموزش و پرورش باعث دلبستگی بیشتر آنان به شغل و حرفه خود می شود. افزون بر آن، باید در سازماندهی و تقسیم بندی محل کار معلمان رعایت عدالت شود، زیرا انجام هرگونه تبعیض و بی عدالتی در تعیین محل کار و خدمت آنان و به ویژه معلمان روستائی باعث می شود که محل خدمت تعلق گرفته مورد رضایت نباشد. همچنین در انجام وظیفه و ساعات کاری معلمان باید ظرفیت ها و تفاوت های فردی بین خود معلمان مد نظر قرار بگیرد و از تصویب قوانین نامساعد اداری که می تواند باعث خروج معلمان از آموزش و پرورش شود از جمله، قانون منع ادامه تحصیل معلمان در رشته های غیر مرتبط یا قانون منع ثبت نام معلمان غیر بومی در تعاونی های مسکن خود داری شود و تلاش گردد تا امکانات و فرصت های پیشرفت و ارتقاء و مدارج موفقیت به طور عادلانه در اختیار همه قرار گیرد.

بازطراحی محور زند شیراز با رویکرد ایجاد انسجام حد فاصل چهار راه زند تا بازار وکیل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده معماری 1392
  مریم شریف زاده   مهرناز مولوی

فضاهای شهری گره ها و مسیرهایی هستند که ضمن محصور بودن، باید از فعالیت و سرزندگی نسبی هم برخوردار باشند. چنین فضاهایی لزوماً باید دارای ویژگی های خاص فیزیکی و ادراکی باشند تا بتوانند سرزندگی را در خود پدید آورده و حفظ کنند. خیابان به صورت کانالی که برای حرکت اتومبیل است، با مفاهیمی که این مکان به عنوان فضای شهری می تواند داشته باشد، توافق ندارد. ارزش های بصری، کالبدی و عملکردی خیابانی که فقط برای عبور و مرور اتومبیل در نظر گرفته شده، با خیابانی که به سواره و پیاده و یا صرفاً پیاده تعلق دارد، متفاوت است. اما آنچه در ایجاد چنین ارزش هایی نقشی تعیین کننده دارد، وجود انسجام بصری خیابان است. کیفیت کالبدی و بصری بدنه و کف بر کیفیت فضایی کل خیابان، تأثیر به سزایی دارد. جداره های بسیاری از خیابان های شهری نه از لحاظ آسایش اقلیمی و نه از لحاظ زیباشناسی، مطلوب به نظر نمی رسند. متأسفانه با وجود توجه روزافزون به کف سازی و طراحی بدنه و نمای ابنیه حاشیه خیابان و نقش مهمی که می تواند در ایجاد انسجام و بهبود شرایط زندگی شهری روزگار ما داشته باشد، در طراحی شهری معاصر کشور ما، هنوز توجهی در خور و مناسب به آن نشده است. محور کریم خان زند شیراز، یکی از محورهای شاخص شهر شیراز می باشد که اهم امور اقتصادی و فرهنگی در آن جریان دارد. از آنجا که فرسودگی کالبدی بناها و استفاده از مصالح نامناسب به شیوه ای غیر اصولی در کف سازی و نماسازی بدنه خیابان منجر به کاهش کیفیت فضایی و فعالیتی آن شده است، طراحی مجدد و بهسازی کف و بدنه محور به منظور ایجاد انسجام و در نتیجه ارتقا کیفیت و احیای نقش کارکردی محور مزبور، ضروری می نماید. در این پژوهش، با هدف ارائه معیارهای طراحی و بهسازی جهت ایجاد انسجام محورهای شاخص و پس از بررسی و مطالعه مفاهیم مربوطه و تجارب کسب شده در این زمینه، ضمن شناخت ویژگی های موجود محور شاخص کریم خان زند، راهکارهایی برای بازطراحی پیشنهاد می شود که چهارچوبی را برای ارتقای کیفیت منظر شهری در بخشی از شهر ارائه می نماید.

تعیین کننده های رفتار مدیریت حفاظتی خاک در بین سیب زمینی کاران بخش مرکزی شهرستان خرم بید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  خدیجه کامکار   مریم شریف زاده

بهره وری کشاورزی و تولید مواد غذایی رابطه ای تنگاتنگ با کیفیت و کمیت خاک اراضی دارد. شیوه های نادرست مدیریت خاک زراعی در مزارع سیب زمینی به شدت تخریب خصوصیات شیمیایی، بیولوژیکی و فیزیکی خاک را در پی داشته و مشکلات زراعی عدیده ای را به وجود آورده و مدیریت حفاظت خاک را اجتناب ناپذیر ساخته است. از این رو هدف کلی این پژوهش بررسی تعیین کننده های رفتار مدیریت حفاظتی خاک در بین سیب زمینی کاران بخش مرکزی شهرستان خرم بید می باشد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از نمونه گیری تصادفی در میان 248 نفر سیب زمینی کار دهستان قشلاق بخش مرکزی شهرستان خرم بید صورت گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ای ساختارمند بود که روایی آن به کمک پانل متخصصین تأیید شد. با هدف سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه، مطالعه ی پیش آهنگ خارج از محدوده ی آماری در دهستان خرمی بخش مرکزی شهرستان خرم بید انجام شد که آلفای کرونباخ سنجه های آن بین 0/50 تا 78/0 نشان از پایایی قابل قبول سنجه ها است. برای تجزیه و تحلیل های داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، که میانگین رفتار مدیریتی سیب زمینی کاران نسبت به اعمال روش های مدیریت حفاظتی خاک در حد متوسطی قرار دارد. همچنین متغیرهای ادراک به پیامدهای عدم حفاظت خاک، هنجار ذهنی، دانش سیب زمینی کاران نسبت به مدیریت حفاظتی خاک و انگیزه ی سیب زمینی کاران توانسته اند 45 درصد از تغییرات متغیر نگرش را پیش بینی کنند. افزون بر آن، نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که سازه های درک از مفید بودن روش های حفاظت خاک، دانش کشاورزان در زمینه مدیریت حفاظتی خاک، دسترسی به تسهیلات نهادی و ادراک در خصوص بحران خاک، تبیین کننده ی 79 درصد از واریانس رفتار سیب زمینی کاران با رفتار نامطلوب مدیریت حفاظتی خاک بوده است در حالیکه دو متغیر ادراک در خصوص بحران خاک و درک از فایده مندی روش های حفاظت خاک قادر به تبیین 75 درصد از تغییرات واریانس رفتار مطلوب مدیریت حفاظتی خاک در بین سیب زمینی کاران بوده اند. در این راستا راهکارهایی برای بهبود مدیریت حفاظتی خاک ارائه شده است.