نام پژوهشگر: محمد طباطبایی‌نسب

بررسی تاثیر هنجارهای اخلاقی در بازاریابی بر کیفیت رابطه و تعهد مشتری در حوزه ی خدمات حقوقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - پژوهشکده اقتصاد 1393
  مرضیه فلاح تفتی   محمد طباطبایی نسب

امروزه بازاریابی تاکید زیادی بر نگهداشت مشتریان دارد و در این زمینه موضوعاتی از قبیل کیفیت رابطه، تعهد مشتری و... توسط صاحب¬نظران مطرح شده است. این موضوع در حوزه¬های خدماتی به علت ارتباط مستقیم خدمت¬دهندگان با مشتریان افزون¬تر می¬باشد. از سوی دیگر توجه به هنجارهای اخلاقی و مفاهیم مطرح در اخلاق بازاریابی به منظور بهبود رابطه با مشتریان و افزایش کیفیت تعامل با آن ها بیشتر و بیشتر شده است. محقق دلیل بررسی این موضوع را وجود دغدغه¬ی پیرامون رعایت اخلاق در بازاریابی و متهم شدن بازاریابی به دروغ، تقلب و... می-داند. به طور خاص در بازاریابی خدمات حقوقی، از آن جهت که وکلا هم باید به رعایت انصاف و عدالت بپردازند و هم با جذب و نگه¬داشت مشتری کسب¬وکار خود را رونق بخشند، موضوع رعایت اخلاق از حساسیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین ارزش¬های فرهنگی مشتری با هنجارهای اخلاقی در بازاریابی و همچنین ارتباط این هنجارها با کیفیت رابطه و تعهد مشتری در حوزه¬ی خدمات حقوقی است. تحقیق اخیر از نظر نتیجه کاربردی، از نظر هدف توصیفی و از نظر روش تجزیه و تحلیل کمی می¬باشد و روش تحقیق پیمایشی می-باشد. جامعه آماری این تحقیق مراجعه¬کنندگان به دفاتر وکالت در شهر یزد می¬باشد. نمونه¬گیری از جامعه آماری به وسیله فرمول کوکران صورت گرفت. به منظور جمع¬آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. که به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری درنهایت 221 نمونه به دست آمد که 230پرسشنامه پخش شد و از این تعداد 220پرشسنامه برگشت داده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده از نرم¬افزار spss و smart pls استفاده شد. نتایج به دست آمده از این نرم¬افزار نشان می¬دهد که جمع¬گرا بودن مشتری بر ارزیابی وی در مورد رعایت هنجار آمیخته بازاریابی و هنجار رفتار اخلاقی توسط وکیلش تاثیر دارد همچنین جمع¬گرایی مشتری بر کیفیت رابطه مشتری با وکیلش تاثیرگذار است. رعایت هنجار رفتار اخلاقی توسط وکیل بر کیفیت رابطه و تعهد مشتری تاثیرگذار می¬باشد. همچنین کیفیت رابطه بر تعهد مشتری تاثیر می¬گذارد.

مطالعه عوامل موثر بر ارزش ویژه برند مقصد و بخش بندی بازار گردشگری (مورد مطالعه: شهر اصفهان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مدیریت و حسابداری 1393
  فرزانه ضرابخانه   محمد طباطبایی نسب

امروزه شهرها به عنوان مقاصد گردشگری در رقابتی جهانی جهت جذب هرچه بیشتر درآمدهای گردشگری هستند. بدیهی است که موفقیت در این عرصه مستلزم بکارگیری دقیق ابزارهای بازاریابی از جمله شناسایی دقیق بازارهای هدف و تلاش در جهت افزایش ارزش ویژه برند شهر است. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر ارزش ویژه برند مقصد و بخش¬بندی بازار گردشگری پرداخته است. بدین منظور، بر اساس ادبیات تحقیق مربوطه هشت متغیر آگاهی، تصویر، کیفیت ادراک شده، شخصیت، تجربه، هویت، مفهوم و وفاداری به برند مقصد به عنوان عوامل اثرگذار بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری انتخاب گردید. به منظور بخش¬بندی بازار گردشگری نیز، از دو متغیر آگاهی از برند مقصد و ارزش ویژه برند مقصد استفاده شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر ماهیت، توصیفی و از نظر روش انجام تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، تمام بازدیدکنندگان داخلی شهر اصفهان بوده است که در بازه زمانی اسفند 1392 تا خرداد ماه 1393 از این شهر بازدید کرده¬اند. روش نمونه¬گیری در این پژوهش از نوع غیراحتمالی و از شاخه در دسترس می¬باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها نیز از نرم افزارهای (20.0)spss و (2.0)smart pls استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که آگاهی، تصویر، کیفیت ادراک شده و هویت برند مقصد تأثیر مثبت و معنادار بر وفاداری به برند مقصد دارند. همچنین شخصیت و تجربه برند مقصد نیز تأثیر مثبت بر هویت برند مقصد داشته و از این طریق بر وفاداری به برند مقصد و مفهوم برند مقصد تأثیر مثبت می¬گذارند. در نهایت مشخص گردید وفاداری به برند مقصد و مفهوم برند مقصد تأثیر مستقیم و مثبت بر ارزش ویژه برند مقصد دارند. علاوه براین، نتایج بخش¬بندی بازار گردشگری داخلی شهر اصفهان نشان داد که بخش اعظم گردشگران این مقصد دارای آگاهی بالا از برند مقصد بوده و ارزش ویژه برند مقصد را در سطح متوسط ادراک کرده¬اند.

بررسی پیشایندها و پیامدهای ارزش ویژه برند بر مبنای کارمندان در هتل های استان اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1393
  راضیه عاملی   سعید سعیدا اردکانی

امروزه در صنعت هتلداری به علت وجود رقابت شدید و به منظور جذب مشتریان، برند و برندسازی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. برندسازی خارجی با هدف جذب مشتریان و در راستای کسب مزیت نسبت به رقبا انجام می¬شود. از طرفی یکی از اهداف برندسازی داخلی هماهنگی بین پیام¬های برند داخلی و برند خارجی است. هماهنگی بین منابع انسانی و بازاریابی داخلی منجر به موفقیت اهداف برندسازی داخلی می¬شود که نتیجه آن تعهد کارمندان به برند است و این مطلب نیز مورد تأیید قرار گرفته است که تعهد کارمندان نسبت به برند، پیش¬نیازی برای ارزش ویژه برند بر مبنای کارمند می¬باشد. پیاده¬سازی رویکرد جدید ارزش ویژه برند (بر مبنای کارمند) و تقویت آن در سازمان، در رسیدن به منافع حاصل از ارزش ویژه برند بیرونی (بر مبنای مشتری) تاثیرگذار است. به ویژه در حوزه خدمات که کارمندان در ارتباط با مشتری نقش کلیدی را ایفا می¬کنند، می¬تواند منجر به کسب مزیت رقابتی پایدار در سازمان¬ها شود. بنابراین در پژوهش حاضر پیاده¬سازی این رویکرد مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان کنترل متغیرها توصیفی و از نظر محیط انجام پژوهش، میدانی می¬باشد. جامعه آماری موردنظر را کارمندان هتل¬های 4 ستاره و 3 ستاره ممتاز استان اصفهان تشکیل می¬دهند و افق زمانی پژوهش پاییز و زمستان 1393 می¬باشد. به منظور جمع¬آوری داده¬ها 200 پرسشنامه در جامعه مورد نظر توزیع شده و پس از حذف پرسشنامه¬های مخدوش، 166 عدد مورد استفاده قرار گرفت. از این رو در پژوهش حاضر با استفاده از معادلات ساختاری بر پایه روش حداقل مربعات جزئی، پیشایندها و پیامدهای ارزش ویژه برند بر مبنای کارمند مدل¬سازی شده و میزان تأثیرگذاری هر یک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می¬دهد سه مورد از پیشایندهای مطرح شده بر ارزش ویژه برند بر مبنای کارمند، تأثیرگذار بوده و میزان این تأثیر به ترتیب زیر می¬باشد: 1- درک کارمند از اهمیت برند، 2- انتشار دانش، 3- تولید اطلاعات. همچنین اجرای این رویکرد منجر به بروز رفتارهای فرانقشی کارمندان مانند رفتار شهروندی برند می¬شود. از طرفی رضایت کارمند حاصل می¬شود که بر رضایت مشتری تأثیرگذار است و تمایل کارمند به ادامه همکاری را افزایش می¬دهد که عوامل نامطلوبی همچون غیبت و ترک شغل را کاهش می-دهد. یکی دیگر از منافع حاصل از اجرای این رویکرد در سازمان¬ها، تبلیغات دهان به دهان مثبت از طرف کارمندان می¬باشد که در این راستا می¬توان به نقش کارمندان به عنوان سفیران برند اشاره کرد.

طراحی مدل چابکی بازاریابی خدمات بانکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مدیریت و حسابداری 1393
  مهدی ابوالقاسمی   محمد طباطبایی نسب

در عصر حاضر پویایی محیط و ایجاد تغییرات دائمی در ترجیحات مشتریان به عنوان یک پارادایم اصلی در صنایع مختلف پذیرفته شده است. در این میان، صنایع خدماتی و به طور خاص صنعت بانک¬داری، به علت رشد فزاینده¬ی و تشدید رقابتی که در دهه اخیر داشته¬اند، بیشتر درگیر این تغییرات و پویایی¬ها هستند و این چالش عملکرد این سازمان¬ها را تحت¬الشعاع قرار داده است. در مواجه با این چالش مدیران صنایع و پژوهشگران دریافتند که دیگر رویکردها و اقدامات سنتی پاسخگو نمی¬باشد و می¬بایست با نگرشی جدید به سازمان و محیط پیرامون آن نگاه شود. لذا در این پژوهش پس از مطالعه گسترده مبانی نظری، دو مفهوم بازارگرایی و چابکی به عنوان ابزار اصلی مواجهه با این چالش شناسایی شدند. هدف از انجام این پژوهش ترکیب کردن این دو مفهوم و متناسب¬سازی آن برای سازمان¬های خدماتی است تا راه¬حلی برای بهبود عملکرد سازمان در شرایط پویایی محیط ارائه گردد. بر اساس مدل طراحی شده در این پژوهش، فرهنگ بازارگرایی مقدمات چابک شدن سازمان را مهیا می¬کند و از این طریق منجر به بهبود عملکرد سازمان خواهد شد. برای آزمون آماری مدل مفهومی پژوهش از تکنیک مدل¬سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه کارکنان بخش¬های روابط عمومی و بازاریابی، منابع انسانی و همچنین مدیریت (معاونت) شعب سرپرستی بانک¬های دولتی و غیردولتی شهر یزد می¬باشد که نمونه آماری 53 نفری از این جامعه انتخاب شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بازارگرایی در سازمان¬های خدماتی مقدمه ایجاد چابکی مشتری و چابکی منابع انسانی می¬باشد و از این طریق موجب ایجاد چابکی در بازاریابی می¬شود. این امر به بهبود عملکرد مالی و بازار سازمان منجر خواهد شد.

بررسی عوامل سازمانی تأثیرگذار بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری با توجه به دانش مشتری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1393
  زهرا جهانگیری سی سخت   محمد طباطبایی نسب

امروزه وجود رابطه قوی با مشتریان مهم ترین رمز موفقیت در هر کسب وکار است. ازاین رو مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری که به معنی تلاش سازمان جهت ایجاد و ارائه ارزش به مشتری است، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در پژوهش حاضر اثرات سه متغیر یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بر مدیریت ارتباط با مشتری با متغیر میانجی دانش مشتری، مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و از شاخه پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 110 نفر از کارکنان شعب بانک مسکن استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. تعداد افراد نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 86 نفر می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری صورت گرفته است. برای سنجش شاخص ها از ابزار پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (پایایی: 0.92)، رفتار شهروندی سازمانی پادساکف و همکاران (پایایی: 0.89)، یادگیری سازمانی، دانش مشتری و مدیریت ارتباط با مشتری (پایایی: 0.96؛ 0.91؛ 0.91)، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد فرهنگ سازمانی بر دانش مشتری تأثیر ندارد. رفتار شهروندی سازمانی و یادگیری سازمانی بر دانش مشتری تأثیر دارد. فرهنگ سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی اثر دارد. فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بر یادگیری سازمانی تأثیر دارد و در نهایت دانش مشتری بر عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری تأثیر دارد که در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد هایی ارائه گردیده است.