نام پژوهشگر: رکسانا نصیری علی‌آبادی

رابطه یادگیری خودتنظیم و خلاقیت با فرایند حل مساله دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران سال تحصیلی93-1392
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم اجتماعی 1393
  اکرم سادات موسوی نژاد   یلدا دلگشایی

هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه بین یادگیری خود تنظیم و خلاقیت با فرایند حل مساله دربین دانش آموزان دختر بود.جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر در دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 93-92 بود که طبق فرمول نمونه گیری کوکران و با بهره گیری از روش نمونه گیری چند مرحله ای ، تعداد 300 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. پژوهش حاضراز نوع همبستگی است. در این پژوهش از سه ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه استاندارد و هنجاریابی شده خودتنظیم کانل وریان ((1987-1985)با متوسط ضریب پایایی 92%وپرسشنامه استاندارد خلاقیت عابدی و اونیل (1996)بامتوسط ضریب پایایی 89% و همچنین پرسشنامه استاندارد حل مساله هپنر و پترسن (1992) با متوسط ضریب پایایی (91%) استفاده شده است.اطلاعات ونتایج به دست آمده بااستفاده از آمارتوصیفی(میانگین و انحراف معیار)وآماراستنباطی(آزمون تحلیل رگرسیون جند متغیره)موردتجزیه وتحلیل قرار گرفتند. ضمن تایید فرضیه های تحقیق،نتایج نشان داد :یادگیری خود تنظیم بر فرایند حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبتی دارد.خلاقیت برفرایند حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد.خرده مقیاسهای یادگیری خود تنظیم شامل خود نظم دهی بیرونی،خودنظم دهی درونی، خودنظم دهی شناختی و انگیزش درونی بر فرایند حل مساله دانش آموزان و خرده مقیاسهای خلاقیت شامل سیالی- بسط- ابتکار – انعطاف پذیری بر فرایند حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبتی دارند.پیشنهادات این پژوهش شامل :حمایت از نوجوانانی که از سطح خود نظم دهی بالایی برخوردارندو از توانایی بالایی نیزدر مواجه با مسائل و مشکلات خود برخورداربوده و.استفاده از مشاوران فعال در مدارس و ایجاد فضاهای آموزشی مناسب جهت پیشبرد سطح خلاقیت و کاربست عملی روشهای حل مساله, سه مهارت زیربنایی خلاقیت یعنی مهارت روانی، انعطاف پذیری و ابتکار را نسبت به سایر مهارتها تقویت کنیم .

رابطه سبکهای دلبستگی و هوش معنوی با توانایی حل مساله
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - پژوهشکده علوم اجتماعی 1393
  سحر فتاحی فر   یلدا دلگشایی

هدف تحقیق حاضر تعیین رابطه بین رابطه سبکهای دلبستگی و هوش معنوی با توانایی حل مساله دربین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه می باشد.جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 است که طبق فرمول نمونه گیری کوکران و با بهره گیری از روش خوشه ای ، تعداد 300 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. پژوهش حاضراز نوع همبستگی است. در این پژوهش از سه ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد و هنجاریابی شده سبکهای دلبستگی گرینبرگ (2009)وپرسشنامه هوش معنوی دینر(2007) و همچنین پرسشنامه حل مساله هپنر و پترسن (1992) استفاده شده است.اطلاعات ونتایج به دست آمده بااستفاده از آمارتوصیفی(میانگین و انحراف معیار)وآماراستنباطی(آزمون تحلیل رگرسیون)موردتجزیه وتحلیل قرار گرفتند. ضمن تایید فرضیه های تحقیق،نتایج نشان دادکه 1- سبکهای دلبستگی بر توانایی حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبتی دارند. 2- با افزایش سطح هوش معنوی در بین دانش آموزان،توانایی حل مساله آنها نیز افزایش می یابد. 3- با افزایش سطح اعتماد به والدین در بین دانش آموزان،توانایی حل مساله آنها هم افزایش می یابد. 4- ارتباط با والدین برتوانایی حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد. 5- چنانچه سطح احساس بیگانگی با والدین در بین دانش آموزان افزایش یابد،توانایی حل مساله آنها کاهش پیدا می کند. 6- اگر سطح اعتماد به همسالان در بین دانش آموزان افزایش یابد،توانایی حل مساله آنها هم افزایش پیدا می کند. 7- اگر ارتباط باهمسالان در بین دانش آموزان افزایش یابد،توانایی حل مساله آنها هم افزایش پیدا می کند. 8- اگر میزان احساس بیگانگی باهمسالان در بین دانش آموزان افزایش یابد،توانایی حل مساله آنها کاهش پیدا می کند. 9- درک و ارتباط با سرچشمه هستی بر توانایی حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبت دارد. 10- اتکاء به هسته درونی بر توانایی حل مساله دانش آموزان تاثیر مثبت دارد.

بررسی رابطه بین جو اخلاقی سازمان و اعتماد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم اجتماعی 1394
  فرشاد دوستدار   رکسانا نصیری علی آبادی

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین جو اخلاقی سازمان و اعتماد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد،از نظر شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای _میدانی و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به تعداد 820 نفر بوده است که حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 261 نفر برآورد گردید و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد اعتماد سازمانی «تامی» (2002) دارای 33 عبارت و مقیاس 5 گزینه ای و ضریب آلفای 83/0 و پرسشنامه استاندارد جو اخلاقی «کولن» (1993) دارای 33 عبارت و مقیاس 5 گزینه ای و ضریب آلفای 87/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های k-s، ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که بین جو اخلاقی سازمان و اعتماد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات رابطه مثبتی در سطح 05/0 وجود دارد. همچنین، بین اعتماد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران بر اساس جنسیت و سابقه خدمت آنان تفاوت معناداری وجود ندارد.