نام پژوهشگر: علی عباسی سورکی

اثر تاریخ کاشت و زمان برداشت بر عملکرد و کیفیت بذر لوبیای قرمز در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد جواد باقری وانانی   علی تدین

به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و زمان برداشت بر عملکرد و کیفیت بذر لوبیا قرمز در شهرکرد، آزمایشی به صورت اسپیلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های تصادفی با سه تکرار در مزرعه ی پژوهشی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 89-88 انجام شد. در این آزمایش سه تاریخ کاشت شامل 25 اریبهشت ماه، 5 خرداد ماه و 15 خردادماه به عنوان فاکتور اصلی و دو رقم لوبیای قرمز (ناز و درخشان) و دو زمان برداشت (در مراحل r8 و r9) به صورت فاکتوریل در کرت های فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش مزرعه ای نشان داد که کلیه صفات اندازه گیری شده بجز وزن صد دانه و طول غلاف تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفت. با تأخیر در کاشت مقادیر آنها به طور معنی داری کاهش یافت. نتایج آزمایش آزمایشگاهی نیز نشان داد تمام صفات مورد بررسی تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. بذرهای بدست آمده از تاریخ کاشت دوم در اغلب صفات مورد بررسی به جز میانگین زمان جوانه زنی، تعداد گیاهچه های غیر نرمال و هدایت الکتریکی مقادیر بالاتری را نشان دادند. کلیه صفات مورد بررسی به غیر از ضریب سرعت جوانه زنی، تعداد گیاهچه های غیر نرمال و متوسط طول ساقه چه تحت تأثیر رقم قرار گرفت. رقم ناز به دلیل رشد نامحدود بودن و تولید بذور نارس و تکامل نیافته زیادتر نسبت به رقم درخشان از هدایت الکتریکی بیشتری برخوردار بود. بذرهای بدست آمده از تاریخ کاشت دوم از لحاظ صفاتی چون درصد، سرعت و ضریب سرعت جوانه زنی، وزن خشک ریشه چه و گیاهچه، شاخص های ویگور 1 و 2، تعداد گیاهچه غیرنرمال و هدایت الکتریکی در سطح بالاتری قرار داشتند. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش و شرایط آب و هوایی منطقه برای رسیدن به حداکثر عملکرد و کیفیت در رقم درخشان، ضمن رعایت اصول زراعی، بهترین تاریخ کشت 5 خرداد و برداشت در مرحله r9 توصیه می گردد. همچنین توصیه می گردد رقم ناز در تاریخ 25 اردیبهشت کشت و در مرحله r9 برداشت شود.

اثر شرایط نگهداری بر کیفیت و تغییرات بیوشیمیایی بذر لوبیا رقم ناز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  مرتضی عبداللهی آرپناهی   علی عباسی سورکی

چکیده به منظور بررسی اثر شرایط نگهداری بذر شامل رطوبت بذر و دمای نگهداری برکیفیت و تغییرات بیوشیمیایی آن، بذرهای لوبیای رقم ناز با رطوبت 9، 12 و 15 درصد و در سه دمای 10، 20 و 25 درجه سانتی گراد برای مدت 315 روز نگهداری شدند. این آزمایش در آزمایشگاه علوم و تکنولو‍‍ ژی بذر و بیوتکنولوژی دانشگاه شهرکرد در سال های 1390-1391 بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. فاکتور اول شامل زمان نگهداری در 7 سطح بود رطوبت بذر و دمای نگهداری هر کدام در 3 سطح به عنوان فاکتور دوم و سوم در نظر گرفته شدند که با 3 تکرار به اجرا در آمد. صفات مورد مطالعه شامل جوانه زنی استاندارد، درصد و سرعت جوانه زنی، طول گیاهچه، وزن گیاهچه، تعداد گیاهچه غیرنرمال، شاخص ویگور i، شاخص ویگورii، هدایت الکتریکی، جوانه زنی بعد از آزمون پیری است که هر 45 روز یکبار در مدت زمان های نگهداری 45، 90، 135، 180، 225، 270 و 315 روز اندازه گیری شد. همینطور تغییرات بیوشیمیای بذرها شامل اندازه گیری فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت کاتالاز و پراکسیداز و نیز میزان مالون دی الدئید و پراکسید هیدروژن به عنوان معیاری از زوال بذرها در پایان دوره نگهداری اندازه گیری شدند. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که صفات کیفی بذر شامل جوانه زنی استاندارد، سرعت جوانه زنی، شاخص های ویگور، میزان هدایت الکتریکی، صفات جوانه زنی، بعد از آزمون پیری در بذرهای لوبیا تحت تاثیر زمان نگهداری قرار گرفتند و اغلب این صفات در زمان های بیشتر از 135 روز کاهش یافتند. اکثر صفات تحت تاثیر مقدار رطوبت بذر و نیز دمای نگهداری قرار گرفت. دماهای بالاتر و نیز درصد رطوبت های بیش از 12% در بسیاری از موارد صفات کیفی بذر را کاهش دادند و لذا توصیه می شود در نگهداری بذرهای لوبیا رطوبت بذر به کمتر از 12% و دما نیز به پایین تر از 20 درجه سانتی گراد کاهش یابد. مطالعه بر روی تغییرات بیوشیمیایی بذرها شامل فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت، کاتالاز و پراکسیداز و نیز مقادیر مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن نیز پس از طی دوره نگهداری آشکار ساخت که فعالیت این آنزیم ها در دماها و رطوبت های بالاتر در بذر های لوبیا کاهش محسوس یافت و از سوی دیگر در چنین شرایطی مقادیر مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن که معیاری از فساد و زوال در بذر ها هستند، افزایش می یابند. مطالعات روابط همبستگی بین این صفات با صفات کیفی و جوانه زنی بذر های لوبیا هم نشان داد که کاهش صفات کیفی و بنیه بذرهای لوبیا همبستگی مثبت و معنی داری با کاهش فعالیت آنتی اکسیدانتهای بذر و همبستگی منفی و معنی دار با افزایش مقادیر مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن دارد. کلمات کلیدی: کیفیت بذر، لوبیا قرمز، تغییرات بیو شیمیایی بذر، شرایط نگهداری بذر

اثر کاربرد جداگانه و تلفیقی کود گاوی و اوره بر خروج co2خاک، رشد و عملکرد سیاهدانه (nigella sativ l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  عالیه صالحی   سیف اله فلاح

یکی از جنبه های تولید گیاهان دارویی مصرف کمتر نهاده های شیمیایی می باشد، که این موضوع می تواند علاوه بر حفظ و یا بهبود کمیت و کیفیت محصول در حفاظت از محیط زیست نیز موثر باشد. بنابراین، به منظور بررسی اثر کاربرد جداگانه و تلفیقی کود گاوی و اوره بر خروج co2 خاک، خصوصیات بیولوژیکی خاک، رشد، عملکرد، اجزای عملکرد، و همچنین ویژگی‎های کیفی گیاه دارویی سیاهدانه (nigella sativa l.) آزمایشی در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 1390-1391 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد (عدم مصرف نیتروژن)، کود گاوی، کود شیمیایی اوره، سه سطح کود تلفیقی تقسیطی ( کود گاوی+ کود اوره، کود گاوی + کود اوره، + کود گاوی + کود اوره) و سه سطح کود تلفیقی غیر تقسیطی ( کود گاوی+ کود اوره، کود گاوی + کود اوره، + کود گاوی + کود اوره) بودند. صفات اندازه گیری شده شامل زیست توده میکروبی، خروج co2، تنفس تجمعی، نیتروژن کل، نیتروژن نیتراتی، نیتروژن آمونیومی، نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی و کربن آلی، تجمع ماده خشک، غلظت و جذب نیتروژن اندام هوایی، ارتفاع بوته، شاخه جانبی در بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، وزن کپسول، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، و شاخص برداشت، میزان و تولید روغن، میزان و تولید پروتئین، میزان و تولید و اسانس بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد کاربرد تلفیقی کود آلی + شیمیایی موجب افزایش معنی دار زیست توده میکروبی (10 درصد) در مرحله گلدهی و سرعت خروج co2 (9 درصد) گردید. بیشترین تنفس تجمعی نیز در تیمار 50:50 تلفیقی غیرتقسیطی (78/274 گرم بر متر مربع) حاصل شد. کاربرد تلفیقی کود آلی + شیمیایی در مقایسه با کاربرد جداگانه موجب افزایش معنی دار نیتروژن کل (27/3 درصد)، نیتروژن نیتراتی (82/6 درصد)، نیتروژن آمونیومی (86/15 درصد)، نیتروژن معدنی (57/7 درصد)، نیتروژن آلی (4 درصد) و کربن آلی (5/2 درصد) در مرحله گلدهی شد. کاربرد تلفیقی کود آلی + شیمیایی نسبت به کاربرد جداگانه موجب افزایش معنی دار تعداد شاخه جانبی در بوته (5/11 درصد)، تعداد کپسول در بوته (94/15 درصد)، وزن هزار دانه (23/7 درصد)، وزن کپسول (72/5 درصد) و عملکرد بیولوژیکی (36 درصد) در سیاهدانه گردید. کاربرد غیر تقسیطی کود اوره به همراه کود گاوی (50:50) با بهبود تعداد کپسول در بوته و وزن هزار دانه موجب تولید بهترین عملکرد دانه (2397 کیلوگرم در هکتار) گردید. بیشترین تجمع ماده خشک (38/286 گرم بر متر مربع) با تیمار 50:50 تلفیقی غیرتقسیطی حاصل شد. نتایج پارامترهای کیفی سیاهدانه نشان داد که اضافه کردن کود نیتروژن دار موجب افزایش معنی دار میزان و تولید روغن، پروتئین و اسانس گیاه سیاهدانه گردید (001/0>p). کاربرد تلفیقی کود آلی + شیمیایی میزان روغن، اسانس و میزان و تولید پروتئین بیشتری در مقایسه با کاربرد جداگانه داشته است. کاربرد غیر تقسیطی اوره با داشتن 322 گرم روغن در کیلوگرم، 674 کیلوگرم روغن در هکتار، 217 گرم پروتئین در کیلوگرم ، 520 کیلوگرم پروتئین در هکتار، 1/3 گرم اسانس در کیلوگرم و 2/7 کیلوگرم اسانس در هکتار نسبت به کاربرد تقسیطی برتری معنی داری داشت (001/0>p). بنابراین، استفاده از روش تلفیقی کود آلی با شیمیایی به ویژه مصرف غیرتقسیطی کود اوره، با افزایش کارایی کوددهی موجب ارتقاء ویژگی های بیولوژیکی خاک، همچنین پارامترهای کمی و کیفی محصول سیاهدانه می-شود، که علاوه بر حذف هزینه کودپاشی سرک می تواند در حفظ محیط زیست و سلامت گیاه دارویی موثر باشد.

اثر رقابت گیاهی بر نیاز نیتروژن کشت مخلوط نخودفرنگی و کلزا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  سوسن بهارلویی   سیف اله فلاح

به منظور بررسی اثر رقابت گیاهی بر نیاز نیتروژن کشت مخلوط کلزا و نخودفرنگی، آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد طی فصل زراعی 1390 و 1391 اجرا گردید. پنج آرایش مختلف کاشت (100% کلزا؛ 66% کلزا +33% نخودفرنگی؛ 50% کلزا+ 50% نخودفرنگی؛ 33% کلزا+ 66% نخودفرنگی؛ 100% نخودفرنگی) به عنوان فاکتور اول و سه سطح نیتروژن (100% نیاز، 75% نیاز و 50% نیاز) به عنوان فاکتور دوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کشت مخلوط سبب افزایش ارتفاع بوته های نخودفرنگی شد ولی ارتفاع کلزا را نسبت به تک کشتی کاهش داد. ماده خشک مجموع کلزا و نخودفرنگی نیز در تیمارهای مخلوط نسبت به تک کشتی افزایش پیدا کرد. در کشت خالص کلزا، با افزایش مصرف کود نیتروژن عملکرد دانه و اجزای آن افزایش یافت اما در کشت مخلوط بیشترین مقادیر این صفات با تیمار 75% نیاز نیتروژنی گیاه مشاهده شد. عملکرد محصول در کشت مخلوط با کاربرد 50% و 75% نیاز نیتروژنی گیاه بالاتر از تک کشتی هر دو گیاه بود ولی در 100% نیاز نیتروژنی گیاه، عملکرد تیمار نخودفرنگی 66%- کلزا 33% و نخودفرنگی 50%- کلزا 50% نسبت به تک کشتی آن‎ها کاهش پیدا کرد. عملکرد پروتئین مجموع دو گیاه با افزایش نسبت نخودفرنگی در تیمار مخلوط افزایش پیدا کرد. اما عملکرد روغن تک بوته کلزا در تیمارهای مخلوط نسبت به تک کشتی افزایش داشت. شاخص‎های ارزیابی کشت مخلوط شامل نسبت برابری زمین (ler)، ضریب نسبی تراکم (k)، شاخص غالبیت (a)، شاخص تولید سیستم (spi)، عملکرد از دست رفته واقعی(ayl)، نسبت رقابت (cr) و شاخص های اقتصادی شامل مزیت پولی (mai)، و مزیت مخلوط (ia) بودند. شاخص های رقابتی و اقتصادی در سطح کودی 50% و 75% بیشترین میزان را به خود اختصاص دادند. مقادیر شاخص های aylt و spi و شاخص های اقتصادی mai و ia برای همه ی نسبت های مخلوط مثبت شد و lert و kt نیز برای همه ی نسبت های مخلوط بیشتر از یک به‎دست آمد، که نشان دهنده ی برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی هر یک از دو گیاه بود. مثبت بودن مقادیر شاخص غالبیت و بزرگتر از یک بودن مقادیر نسبت رقابت برای گیاه کلزا، بیانگر برتری رقابتی کلزا نسبت به نخودفرنگی یا استفاده بهتر از نهاده ها در کشت مخلوط بوده است. در نتیجه، چنانچه ارزیابی شاخص‎های رقابتی و اقتصادی نیز به خوبی مزیت کشت مخلوط کلزا با نخودفرنگی در شرایط کاهش مصرف نهاده نیتروژن را تشریح می‎نماید، کشت مخلوط نخودفرنگی- کلزا ?? : ?? و یا ?? : ?? علاوه بر تولید مناسب این دو محصول می تواند با کاهش مصرف کود نیتروژن در حفظ محیط زیست نیز موثر باشد.

بهینه سازی تیمارهای بهبود کارایی، جوانه زنی و استقرار بذر لاله واژگون fritillaria imperialis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  زینب آقابابان‍‍‍ژاد   علی عباسی سورکی

لاله واژگون (fritillaria imperialis) یکی از گونه های با ارزش دارویی و اکوتوریسمی در منطقه زاگرس است. این گیاه در ایران به شدت در معرض انقراض قرار دارد. با توجه به محدودیت هایی که در تکثیر این گیاه از طریق کشت بافت، فلس برداری و تقسیم سوخ وجود دارد، در این تحقیق تکثیر جنسی این گیاه به واسطه ی تعداد زیاد، نگهداری آسان تر و پراکنش بیش تر مورد ارزیابی قرار گرفت. خواب، مشکل جوانه زنی و استقرار از محدودیت های تکثیر این گیاه به وسیله ی بذر است. پژوهش حاضر به منظور تعیین تیمارهای بهینه جوانه زنی و استقرار بذر لاله واژگون به اجرا درآمد. به منظور تعیین دمای بهینه جوانه زنی، یک آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 4 تکرار در 5 سطح دمایی (25، 20، 15، 10، 5 درجه سانتی گراد) انجام پذیرفت. سپس در دو آزمایش، اعمال تیمارهای مختلف بر شکست خواب بذر لاله واژگون اجرا شد. در آزمایش اول اثر مدت زمان سرمادهی (4 و 8 هفته)، غلظت اسید جییرلیک در سه سطح (ppm 500 و250 ،0) و زمان افزودن اسید جییرلیک در سه سطح (قبل از سرمادهی، حین مدت سرمادهی و بعد از سرمادهی) مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش دوم جوانه زنی بذر لاله واژگون در 4 سطح پتانسیل اسمزی پلی اتیلن گلایکول (peg) (3-، 6-، 9- و 12- بار) و مدت زمان پرایمینگ (12، 24، 36 و 48 ساعت) در مدت 4 و 8 هفت تحت سرمادهی مرطوب ارزیابی شد. در بررسی تأثیر پرایمینگ بر جوانه زنی بذر لاله اثر peg و نیترات پتاسیم در سطوح مختلف و مدت زما ن های مختلف مطالعه گردید. در مرحله استقرار این گیاه تأثیر نوع بستر (خاک، پیت ماس، کوکوپیت و پرلیت+ ماسه با نسبت حجمی مساوی)، سطوح تغذیه ای (استفاده از محلول کودی و شاهد (بدون مصرف کود)) و سطوح مختلف دما (0، 5، 10، 15 و 20) انجام پذیرفت. هم چنین تأثیر اعمال تیمارهای مختلف بر شکست خواب پیازهای یک ساله نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش ها نشان داد، دما تأثیر معنی داری بر درصد جوانه زنی این گیاه دارد و دمای 5 درجه سانتی گراد بالاترین درصد جوانه زنی را به خود اختصاص داده است. نتایج آزمایشات در بخش شکست خواب نشان داد، اعمال اسید جییرلیک و پلی اتیل گلایکول به طور معنی داری در مقایسه با شاهد؛ سرعت جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه، طول ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن خشک گیاهچه، نسبت طول ریشه چه به ساقه چه، طول گیاهچه، شاخص بنیه ? و شاخص بنیه ?? را افزایش و در مقابل میانگین مدت جوانه زنی و زمان رسیدن به 50% جوانه زنی را کاهش دادند. بهترین نتایج در تیمار اسید جیبرلیک ppm 500 قبل از سرمادهی به مدت 8 هفته و peg 12- بار 12 ساعت به مدت 8 هفته ساعت مشاهده شد. شایان ذکر است تیمارهای به کاربرده شده تأثیری در کاهش نیاز سرمایی بذر لاله نداشتند. نتایج حاصل از تیمارهای اسموپرایمینگ با peg و نیترات پتاسیم نشان داد، به ترتیب تیمار 12- بار به مدت 12 ساعت و غلظت 1 درصد به مدت 36 ساعت بیشترین تأثیر را بر صفات مورد بررسی ایجاد نمود. نتایج آزمایش استقرار نشان داد، بستر پیت ماس در دمای 20 درجه سانتی گراد بدون اعمال کود بهترین نتیجه را در صفات درصد سبز شدن، میانگین مدت سبز شدن، سرعت سبز شدن، طول ساقه چه، قطر و وزن پیاز به خود اختصاص داد. هم چنین اعمال تیمار کود کامل npk و محلول غذایی هوگلند تأثیر مثبتی را در صفات مورد بررسی به همراه نداشت. در بررسی شکست خواب پیاز لاله واژگون بین تیمار مورد بررسی، سرمادهی مرطوب به مدت 12 هفته به عنوان بهترین تیمار مشاهده شد. جهت جوانه دار کردن بذرهای لاله واژگون و استقرار آن در گلدان حاوی پیت بهتر است از تیمار اسید جیبرلیک ppm 500 قبل از سرمادهی و تیمار peg 12- بار 12 ساعت استفاده شود.

تاثیر کاربرد تلفیقی و جداگانه کود¬های سبز، زیستی، دامی و کود شیمیائی برخصوصیات کمی و کیفی چغندرقند و زیست توده ی علف-های هرز آن در شهرکرد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  سیمین فرجی هفشجانی   علی عباسی سورکی

به منظور بررسی تاثیر جداگانه و تلفیقی دو نوع کود سبز (نخود فرنگی و خلر)، کود گاوی (منبع نیتروژن)، فسفات بارور-2 (منبع فسفر) و کود شیمیایی مرسوم بر خواص کمی و کیفی گیاه چغندرقند و در راستای کاهش مصرف کودهای شیمیایی آزمایشی طی سال زراعی1392-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در قالب، طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار شامل:1- شاهد بدون کود 2- نخود فرنگی + سوپر فسفات تریپل 3- خلر + سوپر فسفات تریپل 4- فسفات بارور-2 + اوره 5- کود گاوی + سوپر فسفات تریپل 6- کود شیمیایی مرسوم 7- نخود فرنگی + فسفات بارور-2 8- خلر + فسفات بارور-2 9- نخود فرنگی+ کود گاوی+ سوپرفسفات10- خلر + کود گاوی + سوپر فسفات تریپل 11- نخود فرنگی + کود گاوی + فسفات بارور-2 12- خلر + کود گاوی + فسفات بارور-2 و در 3 تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که تیمارهای کودی اثر معنی داری بر عملکرد ریشه، عملکرد شکر، عملکرد شکر سفید و همچنین میزان نیتروژن مضره داشته است. به طوری که تیمارهای تلفیقی 8، 10، 11و2 بالاترین میانگین ها را در صفات عملکرد ریشه، عملکرد شکر و عملکرد شکر سفید را به خود اختصاص دادند. نیتروژن مضره نیز یکی از صفاتی بود که تحت تاثیر این تیمارها قرار گرفت و کمترین آن مربوط به تیمارهای (10 و 11) بود. از نظر سایر صفات کمی و کیفی بررسی شده نیز با وجود عدم معنی داری تفاوت بین تیمارها، تیمارهای تلفیقی کودهای آلی و زیستی در حد قابل قبولی بودند. از صفات وابسته به عملکرد، وزن تر ریشه و قطر ریشه نیز تحت تأثیر تیمارهای کودی قرار گرفت به نحوی که تیمارهای 8، 10 و 11 بالاترین میانگین ها را به خود اختصاص دادند. اثر تیمارهای مختلف کودی در بعضی مراحل رشد برشاخص های فیزیولوژیکی بررسی شده معنی دار و بیانگر برتری تیمارهای تلفیقی کودهای آلی و زیستی بود. بطور کلی نتایج نشان داد که تیمارهای کود سبز و تیمارهای تلفیقی کود سبز و کود گاوی به همراه کودهای زیستی فسفره (تیمارهای شماره ی 2، 7، 8، 10، 11 و 12) توانستند نیازهای چغندرقند را بخوبی تأمین و از این رو جایگزین روشهای شیمیایی موجود شوند. استفاده از کودهای سبز، دامی، زیستی و مدیریت آن ها در سیستم و تکنیک تلفیق می تواند استفاده از کودهای شیمیایی را در گیاهان پرمصرفی مانند چغندرقند کاهش و پیامدهای زیست محیطی آنها را تخفیف دهد. بررسی تأثیر کود سبز بر زیست توده ی علفهای هرز نیز حاکی از کنترل 68 درصدی توسط نخود فرنگی و 45 درصدی توسط خلر بود. سایر صفات کمی و کیفی تحت تاثیرمعنی دار تیمارها قرار نگرفتند.

بررسی امکان استفاده از تکنیک بیوپرایمینگ در کنترل بیماری ریزومانیای چغندرقند و بهبود کارایی بذر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه بهرامیان   عبدالحسین جمالی زواره

. تیمار بیولوژیکی بذور با استفاده از میکروارگانیسم های خاک بطور بالقوه کنترل یک روش بیماری ایمن، غیر آلوده و سازگار با محیط زیست را فراهم می کند. استفاده از میکروارگانیسم های دوستدار محیط زیست در ارتقاء رشد و کنترل بیماری در کشاورزی مدرن ثابت شده است. به منظور بررسی امکان استفاده از تکنیک بیوپرایمینگ در کنترل بیماری ریزومانیای چغندرقند و بهبود کارایی بذر آن توانایی دو سویه باکتری سودوموناس فلورسنس و سودوموناس پوتیدا در بهبود شاخص های جوانه زنی و رشدی ارقام مختلف چغندرقند و اثر بیوکنترلی این دو باکتری مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی در دو بخش آزمایشگاهی و گلخانه ای طراحی شد. بخش آزمایشگاهی بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. فاکتورها شامل باکتری در 3 سطح شامل باکتری سودوموناس فلورسنس، باکتری سودوموناس پوتیدا و بدون باکتری به عنوان شاهد و فاکتور رقم در 3 سطح شامل رقم پارس ، رقم تربت و لاین 31782 بود.

بررسی اثر نیتروژن باقیمانده از کودهای سبز مورد استفاده در زراعت چغندرقند بر رشد و عملکرد گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  زهرا شاکری چالشتری   علی عباسی سورکی

به منظور بررسی اثر نیتروژن باقیمانده از کودهای سبز مورد استفاده در زراعت چغندرقند بر رشد و عملکرد گندم پژوهشی در سال های زراعی 1392-1390در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. فاکتور اول شامل کاربرد سه نوع کود سبز و تلفیق آنها با کود شیمیایی در دو مقدار 100 و 150 کیلوگرم اوره در هکتار و فاکتور دوم شامل کاربرد کود شیمیایی در دو سطح (شاهد و مرسوم کشت گیاه گندم بود). بدین منظور کرت¬های آزمایشی به دو قسمت مساوی تقسیم شده و نصف کرت ها معادل نیتروژن مرسوم زراعت گندم را دریافت کردند. برای برآورد نسبت کربن آلی به نیتروژن در 4 مرحله ی قبل از کاشت کود سبز در پاییز 90، بعد از برگرداندن کود سبز در خردادماه 91، قبل از کاشت گندم در آذرماه 91 و پس از برداشت گندم در تیرماه 92 از خاک نمونه گیری شد. نتایج نشان داد که یک ماه پس برگرداندن کود سبز به خاک و کشت چغندر قند، این نسبت افزایش و شش ماه پس از برگرداندن کود سبز به خاک، این نسبت در همه واحدهای آزمایشی کاهش قابل ملاحظه ای یافت. پس از برداشت گندم مشخص شد که در فاصله ی زمانی 7 ماهه این نسبت دوباره افزایش یافته است. در این بین کود سبز خلر +100 کیلوگرم اوره و کود سبز نخودفرنگی دانه درشت +150 کیلوگرم اوره موجب نوسانات کمتری در نسبت c/n در طول زمان شدند. به عبارت بهتر این تیمارها محیط پایدارتری برای گیاه ایجاد نمودند. نتایج تجزیه واریانس مشخص نمود که اثر استفاده از کود سبز در تناوب زراعی و نیز استفاده از کود نیتروژنه بصورت سرک در کشت گندم بر میزان عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد سنبله و تعداد سنبلچه در سنبله، ارتفاع گیاه و انواع علف های هرز سطح مزرعه در سطح یک در صد معنی دار (p< 0.01) بود. نتایج مقایسات میانگین نشان داد استفاده از کود شیمیایی سرک موجب افزایش معنی¬دار عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه شد. تاثیر استفاده از کود سرک بر شاخص برداشت همانند عدم استفاده از آن بود و تفاوت میانگین ها در این دو معنی دار نبود. بالاترین تعداد سنبله در مترمربع در تیمارهای حاوی کود سبز خلر و تلفیق آن با مقادیر مختلف کود شیمیایی بدست آمد و پس از آن تیمارهای تلفیق نخودفرنگی دانه درشت و نخودفرنگی دانه ریز با 150 کیلوگرم اوره قرار داشتند.این مطلب نشان می¬دهد که بدون در نظر گرفتن کاربرد یا عدم کاربرد کود سرک، استفاده از کود سبز یا تیمارهای تلفیقی قبل از کشت گندم، تاثیر خوبی بر تعداد سنبله در اجزای عملکرد دارد. دیگر اجزای عملکرد گندم نیز مقادیر بالاتری را در تیمارهای تلفیق کود سبز نشان دادند. برهم¬کنش کود سبز و کود شیمیایی در سطح احتمال یک در صد برای صفتهای شاخص سطح برگ و دوام سطح برگ در تمامی مراحل نمونه برداری معنی دار شد. بالاترین میزان شاخص سطح برگ و همچنین دوام سطح برگ مربوط به تیمارهای نخودفرنگی دانه ریز و خلر+ 100 کیلوگرم کود اوره بود. هم چنین تیمار شاهد، کمترین میزان شاخص مذکور را داشت. آنالیز میزان سرعت جذب خالص نشان داد که تیمارهای نخودفرنگی دانه درشت، نخودفرنگی دانه ریز، نخودفرنگی دانه ریز+ 100 کیلوگرم اوره و نخودفرنگی دانه درشت+ 100 کیلوگرم اوره بالاترین سرعت جذب خالص در واحد سطح برگ را نشان دادند. در بررسی میزان سرعت رشد محصول، هم در استفاده از کود سرک و هم در عدم استفاده از کود سرک بالاترین میزان مربوط به تیمارهای نخودفرنگی دانه درشت و نخودفرنگی دانه ریز بود و پس از آن، تیمارهای خلر+ 100 کیلوگرم اوره، نخودفرنگی دانه ریز+ 100 کیلوگرم اوره و نخودفرنگی دانه درشت 150 کیلوگرم اوره بیشترین میزان سرعت رشد محصول را در تیمارهای مورد بررسی داشتند. در برهمکنش عدم استفاده از کود اوره با تیمارهای مورد بررسی، تیمار نخودفرنگی دانه ریز+ 150 کیلوگرم اوره بالاترین میزان سرعت رشد نسبی را نشان داد. بنابراین استفاده از کودهای سبز در تناوب و مدیریت تلفیقی آنها می¬تواند علاوه بر تأمین نیازهای گیاه اول نیاز گیاهان بعدی در تناوب مثل گندم را تأمین و از اینرو به پایداری سیستم کمک کند.

اثرکشت مخلوط شنبلیله و سیاهدانه بر عملکرد کمی و کیفی آن‏ها در شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1394
  راضیه کاکولوند   سیف اله فلاح

بحران آب یکی از مهمترین چالش‎های است که امروز کل دنیا با آن مواجه است و یکی از راهکار‎های که بهره‎وری این نهاده را افزایش می‎دهد بهبود راندمان مصرف آب در کشاورزی است. در این راستا، آزمایشی با هدف بررسی اثر آرایش کشت بر افزایش عملکرد و بهبود کارایی مصرف آب دو گیاه شنبلیله و سیاهدانه تحت شرایط تنش خشکی آزمایشی در دانشگاه شهرکرد در سال ???? اجرا شد. در این آزمایش سه سطح تنش خشکی شامل w1: بدون تنش (آبیاری بر اساس ??? درصد ظرفیت زراعی)، w2؛ تنش ملایم (آبیاری بر اساس ?? درصد w1)، w3؛ تنش شدید (آبیاری بر اساس ?? درصد w1) به عنوان عامل اصلی و پنج آرایش کشت شامل کشت خالص شنبلیله، کشت خالص سیاهدانه و سه نسبت مخلوط (2:1، 1:1، 1:2 شنبلیله و سیاهدانه) به عنوان عامل فرعی مورد بررسی قرار گرفتند.به طور کلی نتیجه‎گیری می‎شود که ایجاد رقابت بین گونه‎ای در گیاهان رهیافت مهمی برای افزایش راندمان مصرف آب و تولید محصول در شرایط تنش خشکی است.