نام پژوهشگر: بنیامین ترابی

تحلیل محدودیت های عملکرد گندم در شرایط گرگان با استفاده از مدل شبیه سازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  بنیامین ترابی   سراله گالشی

یکی از راه‏‏های ارزیابی نقش عوامل مدیریتی در ایجاد خلا عملکرد مزارع گندم استفاده از تلفیق مدل‏های شبیه‏سازی و مطالعات پیمایشی مزارع می‏باشد. بدین منظور با استفاده از مدل cropsyst هر یک از عوامل مدیریتی (تاریخ کاشت، کود نیتروژن، رژیم های آبیاری، تراکم بوته و بافت خاک) در سطوح مختلف در طول 40 سال شبیه‏سازی شدند. در این تحقیق برای بررسی نقش هر عامل مدیریتی در شبیه‏سازی سایر عوامل مدیریتی ثابت در نظر گرفته شدند. تیمارهای شبیه‏سازی شامل تاریخ‏های کاشت مختلف از 2 تا 167 روز پس از اول اکتبر (مصادف با 11 مهر تا 26 اسفند) با گام‏های زمانی 15 روزه، سطوح مختلف کود نیتروژن از صفر تا 300 کیلوگرم در هکتار (7 سطح)، رژیم‏های مختلف آبیاری، تراکم‏های مختلف بوته از صفر تا 800 بوته در متر مربع (در 8 سطح) و بافت‏های مختلف خاک بودند. در این بررسی‏ها تاریخ کاشت 32 روز پس اول اکتبر (11 آبان)، میزان کود نیتروژن 171 کیلوگرم در هکتار، رژیم آبیاری bfa (b، آبیاری قبل از گلدهی؛ f، آبیاری در گلدهی و a، آبیاری بعد از گلدهی)، تراکم 300 بوته در متر مربع و بافت خاک sl (سیلتی لوم) به عنوان مطلوب تخمین زده شدند. بنابراین هرگونه انحراف از این وضعیت‏های مطلوب تخمین زده شده می‏تواند باعث ایجاد خلا عملکرد گردد. با توجه به اطلاعات ثبت شده در مطالعات پیمایشی در مزارع مختلف در سال‏های 2007 و 2008 مشخص شد در هر دو سال کشاورزان از تاریخ کاشت و میزان کود نیتروژن مطلوب استفاده نکردند و حدود 60 درصد از کشاورزان دارای تراکم کمتر از 300 بوته در متر مربع در مزارع خود بودند. نتایج نیز نشان داد که در سال‏های 2007 و 2008 به ترتیب حدود 90 و 100 درصد از کشاورزان از رژیم آبیاری نامناسب استفاده کردند و همچنین در این دو سال به ترتیب 47 و 44 درصد از مزارع دارای خاک مطلوب برای تولید گندم نبوده‏اند. یکی از روش‏های تعیین عوامل ایجاد کننده خلا عملکرد یک محصول در یک منطقه استفاده از روش رتبه‏بندی از دیدگاه کارشناسان کشاورزی و کشاورزان آن منطقه می‏باشد. بدین منظور دو نوع پرسشنامه متفاوت اما حاوی سوالات مشابه برای بررسی دیدگاه‏های کارشناسان کشاورزی و کشاورزان منطقه جهت تعیین اهمیت عوامل ایجاد کننده خلا عملکرد گندم طراحی شد. پس از پاسخگویی، پرسشنامه‏های کارشناسان کشاورزی به صورت ahp (فرآیند تحلیل سلسله مراتبی) و پرسشنامه‏های کشاورزان با تکنیک آنتروپی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. اساس کار هر دو روش تعیین میزان اهمیت و رتبه‏بندی عوامل موثر بر ایجاد خلا عملکرد گندم از طریق تخصیص وزن نسبی با توجه به نظرات ارایه شده در پرسشنامه‏ها بود. نتایج تجزیه و تحلیل دیدگاه‏های کارشناسان مختلف با روش ahp نشان داد که مدیریت نامناسب آبیاری، خوب نبودن ارقام مورد کشت از لحاظ ژنتیکی، و استفاده نامناسب از کودهای پایه، سرک و میکرو به ترتیب بیشترین اهمیت را در ایجاد خلا عملکرد گندم در منطقه مورد مطالعه دارند. اما نتایج تجزیه و تحلیل دیدگاه‏های کشاورزان با تکنیک آنتروپی نشان داد که میزان نامناسب بذر در زمان کاشت، استفاده نامناسب از کود میکرو، عمق نامناسب کاشت، خوب نبودن رقم مورد کشت از لحاظ ژنتیکی و ریزش بذر در هنگام برداشت به ترتیب بیشترین اهمیت را در ایجاد خلا عملکرد گندم دارند. با توجه به تناقض در دیدگاه این دو طیف، توصیه شد رابطه بین کارشناسان کشاورزی و کشاورزان جهت انتقال نظرات کارشناسی برای نزدیک شدن عملکرد واقعی کشاورزان به عملکرد پتانسیل و کاهش میزان خلا عملکرد باید تقویت گردد.

تاثیر کود دامی و شیمیایی بر عملکرد دانه و اسانس زیره سبز (cuminum cyminum l.) در رژیم‏های مختلف آبیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  سید حسین عصمتی   حسین دشتی

چکیده به منظور بررسی تاثیر کود دامی، شیمیایی و تلفیقی بر عملکرد کمی و کیفی زیره سبز (cuminum cyminum l.) در رژیم‏های مختلف آبیاری آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی عصر در سال 1390 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل کود (1a: شاهد، 2a: کود دامی خالص (20تن در هکتار) 3a: کود شیمیایی خالص (نیتروژن 80 کیلوگرم در هکتار و فسفر 50 کیلوگرم در هکتار) ‏4a: تلفیق کود شیمیایی و کود دامی (10 تن کود دامی و 40 کیلوگرم نیتروژن و 25 کیلوگرم کود فسفردر هکتار) و فاکتور دوم (b) دورآبیاری (1b: رژیم آبیاری کامل به صورت هر 10- 7 روز در طول دوره رشد گیاه، 2b: کم آبیاری ملایم که شامل آبیاری بعد از سبز شدن، بعد از تنک کردن، گلدهی و اواسط پر شدن دانه، 3b: کم آبیاری شدید که شامل آبیاری بعد از سبز شدن، بعد از تنک کردن و مرحله گلدهی) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثر متقابل سطوح آبیاری و کود برای شاخص برداشت، درصد اسانس، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، نسبت سطح برگ و سرعت رشد نسبی معنی‏دار است. نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف آبیاری و کودی بر روی تعداد ساقه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در بوته، ارتفاع بوته، وزن تک بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی‏دار است، به طوری که تعداد ساقه فرعی در بوته، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن تک بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در همه تیمارهای کودی نسبت به شاهد افزایش معنی‏داری داشت، درحالی که سطوح مختلف کودی تفاوت معنی‏داری با هم نداشتند. هم‏چنین بیشترین عملکرد اسانس و ارتفاع بوته در کود تلفیقی و کود دامی بدست آمد و درنهایت بیشترین وزن هزار دانه در تیمار کود شیمیایی و تلفیقی بدست آمد. هم‏چنین در بین سطوح مختلف آبیاری، آبیاری‏های شاهد و کم آبیاری ملایم افزایش معنی‎داری بر روی تعداد چتر در بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در بوته، ارتفاع، وزن تک بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک داشتند. در حالی که بیشترین عملکرد اسانس و تعداد ساقه فرعی در آبیاری شاهد بدست آمد. واژگان کلیدی: رژیم آبیاری، کود، زیره سبز

تاثیر پیش تیمار بذر بر عملکرد دانه و میزان اسانس گیاه دارویی زنیان (carum copticum l.) تحت شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  محمد حسین اسلامی نصرت آبادی   علی اکبر محمدی میریک

به منظور بررسی تاثیر پیش‏تیمار بذر بر پارامترهای جوانه‏زنی گیاه دارویی زنیان در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به‏صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد که در آن فاکتور تنش خشکی در چهار سطح (محلول‏های با پتانسیل اسمزی صفر (شاهد)، 3/0- ، 6/0- و 9/0- مگاپاسکال) و فاکتور پرایمینگ در چهار سطح (بدون پرایم (شاهد)، اسموپرایمینگ، هالوپرایمینگ و هیدروپرایمینگ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد گیاه زنیان حداکثر جوانه‏زنی خود را تا شرایط mpa9/0- حفظ کرد و پرایمینگ نیز ‏تاثیر منفی داشت. همچنین پرایمینگ بر پارامترهای سرعت جوانه‏زنی و زمان لازم تا رسیدن به 10 و 50 درصد جوانه‏زنی تاثیر منفی داشت و برای پارامترهای یکنواختی جوانه‏زنی و زمان لازم تا رسیدن به 90 درصد جوانه‏زنی، بی‏تاثیر بود. با افزایش تنش خشکی وزن خشک گیاهچه کاهش یافت و تنها در تیمار mpa9/0-، هالوپرایمینگ موثر واقع شد. همچنین با افزایش خشکی، از طول ساقه‏چه کاسته شد و به طول ریشه‏چه افزوده گردید. پرایمینگ برای طول ریشه‏چه در شرایط بدون تنش وmpa 3/0- اثر منفی و با افزایش خشکی هالوپرایمینگ موثر شد و برای طول ساقه‏چه در شرایط بدون تنش اثر منفی و در سطوح مختلف خشکی یا بی‏تاثیر یا اثر منفی داشت. بالاترین شاخص بنیه بذر در شرایط بدون تنش و برای بذور بدون پرایم و پایین‏ترین شاخص مربوط به شرایط حداکثر تنش و تیمار هیدروپرایمینگ بود. به منظور بررسی تاثیر پیش‏تیمار بذر بر عملکرد دانه و میزان اسانس این گیاه تحت شرایط تنش خشکی در مزرعه، آزمایشی به‏صورت کرت‏های یک‏بار خرد شده در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن عامل اصلی شامل چهار سطح تنش خشکی (شاهد (بدون تنش)، 75، 50 و 25 درصد ظرفیت مزرعه) و عامل فرعی شامل چهار تیمار پرایمینگ فوق بود. نتایج نشان داد تنش خشکی بر ارتفاع و تعداد شاخه فرعی زنیان تاثیر معنی‏داری نداشت. هالوپرایمینگ در 75 درصد ظرفیت زراعی به‏طور معنی‏داری ارتفاع بوته را بهبود داد، اما پرایمینگ در بقیه شرایط برای ارتفاع و کلیه شرایط برای تعداد شاخه یا بی‏تاثیر بود یا اثر منفی داشت. تعداد چتر در شاخه، دانه در چتر و وزن خشک بوته تحت تاثیر خشکی و پرایمینگ قرار نگرفتند و وزن هزار دانه تنها در شرایط 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی به ترتیب با هالوپرایمینگ و اسموپرایمینگ بهبود یافت. با افزایش تنش در 50 درصد ظرفیت زراعی، cgr افزایش یافت که این امر برای rgr نیز نسبت به شرایط شاهد محقق شد. اسموپرایمینگ در شرایط 25 و 75 درصد ظرفیت زراعی برای cgr و هیدروپرایمینگ در شرایط شاهد و 50 درصد برای cgr و rgr موثر شد. gai در شرایط شاهد توسط هیدروپرایمینگ افزایش و در شرایط 75 درصد توسط اسموپرایمینگ کاهش یافت. با افزایش خشکی، gar افزایش یافت ولی عملکرد بیولوژیک و اقتصادی کاهش یافتند. همچنین با افزایش خشکی، شاخص برداشت به‏طور غیر معنی‏داری افزایش یافت و در شرایط 25 درصد هالوپرایمینگ اثر منفی داشت. بیشترین درصد اسانس در شرایط شاهد برای تیمار هیدروپرایمینگ و بیشترین عملکرد اسانس در شرایط شاهد و 50 درصد ظرفیت زراعی به ترتیب برای هیدروپرایمینگ و هالوپرایمینگ بدست آمد.

اثر محلول‏پاشی کلسیم و پتاسیم بر رشد و تجمع یونی در گلرنگ تحت شرایط تنش شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  محمود عطارزاده   حسین دشتی

به منظور بررسی تاثیر محلول‏پاشی کلسیم، پتاسیم و منگنز بر روی خصوصیات رویشی و فیزیولوژیک گلرنگ (رقم پدیده) در شرایط تنش شوری، آزمایش گلدانی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر رفسنجان در سال زراعی 1390- 1389 اجرا شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. عامل اول شوری در چهار سطح، شامل s1 (بدون شوری)، s2 (500 میلی‏گرم کلرید سدیم بر کیلوگرم خاک)، s3 (1000 میلی‏گرم کلرید سدیم بر کیلوگرم خاک) و s4(1500 میلی‏گرم کلرید سدیم بر کیلوگرم خاک) بود و عامل دوم محلول‏پاشی عناصر در چهار سطح شامل f1 (محلول‏پاشی آب مقطر)، f2 (محلول‏پاشی نیترات‏ کلسیم به مقدار ده میلی‏مولار)، f3 (محلول‏پاشی پتاسیم‏دی‏هیدروژن‏فسفات به مقدار ده میلی‏مولار) و f4 (محلول‏پاشی سولفات ‏منگنز به مقدار یک میلی‏مولار) دو هفته پس از سبز شدن، هر دو هفته یک‏بار اعمال شد. نتایج نشان داد که با افزایش شوری وزن خشک، سطح برگ، ارتفاع و محتوای آب نسبی گلرنگ به‏طور معنی‏داری کاهش یافت، اما تعداد برگ تحت تاثیر تیمار شوری و محلول‏پاشی قرار نگرفت. بیش‏ترین سطح برگ در محلول‏پاشی پتاسیم‏دی‏هیدروژن‏فسفات و نیترات کلسیم و کم‏ترین آن در محلول‏پاشی سولفات منگنز به‏دست آمد. محلول‏پاشی پتاسیم‏دی‏هیدروژن‏فسفات و نیترات‏کلسیم تا حدودی توانسته مانع از کاهش سرعت رشد گیاه در زمان ابتدایی رشد در شوری 500 و 1000 میلی‏گرم کلرید سدیم گردد. تیمار 1500 میلی‏گرم کلرید سدیم، به طور معنی داری عدد اسپد و نسبت fv/fmرا در برگ گلرنگ تحت تاثیر قرار داد و باعث کاهش معنی دار آن شد و نوع محلول‏پاشی نیز باعث کاهش عدد اسپد گردیده است. محلول‏پاشی سولفات منگنز سبب افزایش میزان کلروفیل b و b+ a و کلروفیل a در سطح شوری 500 میلی‏گرم کلرید سدیم گردید و محلول‏پاشی پتاسیم دی‏هیدروژن‏فسفات و سولفات منگنز سبب جلوگیری از افزایش نشت یون ها در تیمار 1000 میلی‏گرم کلرید سدیم گردید. محلول‏پاشی نیترات‏کلسیم سبب افزایش قند محلول گیاه در شرایط بدون شوری گردید و از طرف دیگر محلول‏ کلسیم، پتاسیم و منگنز تا حدودی توانست باعث افزایش محتوای کلسیم و پتاسیم در شرایط شوری 1000 و 1500 میلی‏گرم کلرید‏سدیم شود. تیمارهای شوری و محلول‏پاشی نتوانست محتوای منیزیم گیاه را تحت تاثیر قرار دهد. افزایش شوری منجر به افزایش محتوای سدیم گردید و تنها در شرایط شوری 500 میلی‏گرم کلرید‏سدیم، محلول‏پاشی ترکیبات توانست مانع از افزایش سدیم در اندام گیاه گلرنگ شود. محتوای پرولین گیاه در شرایط محلول‏پاشی نیترات کلسیم و پتاسیم‏دی‏هیدروژن‏فسفات در تیمار 1500 میلی‏گرم کلرید‏سدیم افزایش معنی‏داری داشت. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان داد که شوری باعث کاهش برخی از پارامترهای رشد در گلرنگ شده است و محلول‏پاشی ترکیبات نیترات کلسیم و پتاسیم‏دی‏هیدروژن فسفات تا حدودی توانسته اثرات منفی شوری را کاهش دهد، از طرف دیگر به‏نظر می‏رسد که غلظت یک میلی‏مولار سولفات منگنز سبب افزایش سمیت برای گیاه گلرنگ شده است.

اثر دی کلرو - متیل اوره ( (dcmuبر قدرت منبع و انتقال مجدد کربوهیدرات های محلول ساقه گندم در شرایط خشکی آخرفصل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم خدادادپور   اصغر رحیمی

به منظور بررسی نقش اجزای فتوسنتز کننده گندم رقم (پیشتاز) بر پر شدن دانه و انتقال مجدد ذخایر ساقه در شرایط خشکی آخر فصل، آزمایشی گلدانی در فضای باز مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی عصر (عج)، به صورت فاکتوریل دو عاملی در چارچوب طرح کاملاًً تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اول عبارت بود از کاهش قدرت منبع در سه سطح شامل (شاهد، حذف فتوسنتز برگ پرچم و حذف فتوسنتز برگ های زیرین) و عامل دوم تنش خشکی در دو سطح شامل (شاهد و قطع آبیاری پس از گلدهی) که پس از گرده افشانی اعمال شدند. حذف فتوسنتز با استفاده از ماده بازدارنده فتوسنتز دی کلرو - متیل اوره ((dcmu انجام شد. نتایج نشان داد که کاهش قدرت منبع اثر معنی داری بر وزن ساقه در زمان رسیدگی نداشت، اما حذف برگ های زیرین همراه با تنش خشکی، سبب کاهش معنی دار عملکرد از طریق کاهش تعداد دانه در سنبله و وزن دانه شد. بررسی تغییرات ترکیبات دانه نشان داد با حذف فتوسنتز برگ پرچم درصد نشاسته دانه کاهش یافت، اما با قطع آبیاری پس از گلدهی در همین تیمار میزان پروتئین دانه به طور معنی داری افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر محتوای کربوهیدرات های محلول ساقه در رژیم آبیاری شاهد، تا دو هفته پس از گرده افشانی افزایش و پس از آن تا زمان رسیدگی کاهش یافت، درحالی که با قطع آبیاری محتوای کربوهیدرات پس از زمان دو هفته پس از گرده افشانی هم افزایش یافت. با کاربرد dcmu بر برگ پرچم در رژیم آبیاری شاهد، نه تنها افزایشی در محتوای کربوهیدرات محلول ساقه مشاهده نشد، بلکه روند آن پس از گلدهی تا زمان رسیدگی به صورت کاهشی بود. در اثر حذف فتوسنتز برگ های زیر برگ پرچم، روند تغییرات کربوهیدرات محلول ساقه تا زمان رسیدگی شبیه سطح شاهد آبیاری بود، اما دو هفته پس از گلدهی و رسیدگی، همواره محتوای کربوهیدرات محلول ساقه در تیمار قطع آبیاری به طور معنی داری بیش از شاهد بود. بررسی تغییرات محتوای نیتروژن ساقه نشان داد دو هفته پس از گرده افشانی، محتوای نیتروژن ساقه در هر دو رژیم آبیاری، در تیمار حذف فتوسنتز برگ پرچم به طور معنی داری کمتر از دو تیمار دیگر بود. اما در زمان رسیدگی تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. برآورد میزان کربوهیدرات های منتقل شده به دانه نشان داد که سهم انتقال مجدد کربوهیدرات ها در رژیم آبیاری شاهد حداکثر 6/9 درصد و در شرایط تنش خشکی 22 درصد بود. بیشترین میزان انتقال مجدد در تیمار حذف فتوسنتز برگ های زیرین در شرایط خشکی و کمترین میزان انتقال مجدد در تیمار حذف فتوسنتز برگ های پرچم در شرایط آبیاری بود. سهم انتقال مجدد نیتروژن در رژیم آبیاری شاهد حداکثر 62/18 درصد و در شرایط تنش خشکی 5/11 درصد بود. به نظر می رسد با وجود کاهش اندازه مخزن در اثر تیمارهای حذف فتوسنتز برگ ها و قطع آبیاری پس از گلدهی، تغییرات انتقال مجدد ذخایر کربوهیدراتی و نیتروژن ساقه چندان قابل توجه نبود، از این رو احتمالاًً حتی در شرایط تنش خشکی هم نقش انتقال مجدد در عملکرد نهایی دانه نیازمند بررسی بیشتر است و ممکن است بخش های سبزینه ای سنبله مانند ریشک، لما و پالئا نقش قابل توجهی در پر شدن دانه داشته باشند.واژ گان کلیدی: انتقال مجدد، تنش خشکی، گندم، dcmu

اثر ترکیبات کودی آغازگر بر رشد گیاهچه و برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک دو رقم لوبیا قرمز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه جعفرابادی   اصغر رحیمی

چکیده: به منظور بررسی اثر ترکیبات کودی آغازگر بر صفات رویشی دو رقم لوبیای قرمز phaseolus valgaris l. آزمایشی فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1390در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی‏عصر (عج) رفسنجان انجام شد. عامل اول ترکیبات کودی در چهار سطح شامل (نیتروژن + فسفر (شاهد یا آغازگر)، نیتروژن + فسفر + روی، نیتروژن + فسفر + روی + مولیبدن و نیتروژن + فسفر + روی + مولیبدن + کود دامی و عامل دوم در برگیرنده دو رقم لوبیا به نام های اختر و درخشان بود. نتایج نشان داد که ترکیبات کودی مختلف نسبت به ترکیب آغازگر وزن خشک کل، وزن خشک ساقه، وزن خشک و حجم ریشه، ارتفاع، قطر ساقه، سطح برگ، شاخص کلروفیل برگ و محتوای کربوهیدرات های محلول ساقه را به طور معنی داری کاهش دادند، اما بر صفاتی مانند تعداد برگ و شاخه فرعی، محتوای کلروفیل a + b بی تاثیر بودند. در مقایسه ارقام، رقم اختر محتوای کلروفیل برگ بیشتر و ارتفاع بلندتری نسبت به رقم درخشان داشت ولی در مورد دیگر صفات تفاوت معنی داری بین این دو رقم مشاهده نشد. نتایج آزمایش مربوط به اندازه گیری محتوای عناصر اندامهای هوایی نشان داد که محتوای فسفر، روی و منگنز تحت تاثیر ترکیب کودی نیتروژن + فسفر + روی + مولیبدن + کود دامی و محتوای کلسیم و سدیم در ترکیب نیتروژن + فسفر + روی بیش از دیگر تیمارها بود. جذب نیتروژن، پتاسیم، آهن و منیزیم تحت تاثیر ترکیبات کودی قرار نگرفت. بطورکلی می توان گفت که افزودن روی و مولیبدن به ترکیب کود آغازگر اثر مثبتی بر اکثر صفات رویشی نداشت که شاید به دلیل افزایش جذب سدیم و کلسیم در اثر این دو تیمار بوده است.

اثر محلول پاشی نیترات کلسیم و نیترات پتاسیم روی رشد لوبیا قرمز در شرایط تنش شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  رویا صفایی قلاتی   شهاب مداح حسینی

به منظور بررسی اثر اصلاحی کلسیم و پتاسیم روی خصوصیات رویشی و فیزیولوژیک گیاه لوبیا قرمز (رقم درخشان) در شرایط تنش شوری، آزمایش گلخانه ای در دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان صورت گرفت. اینآزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شوری در چهارسطح صفر(s1)، 5/2(s2)، 5 (s3)، 5/7(s4) گرمnaclدرکیلوگرم خاک و فاکتور دوم محلول پاشی در چهار سطح محلول پاشی باآب مقطر(n1)، محلولپاشی با محلول 20 میلی مولارca(no3)2(n2)،محلول پاشی با محلول 20 میلی مولارkno3(n3)،محلول پاشی با محلول 20 میلی مولارca(no3)2+محلول 20 میلی مولارkno3(n4)بودند. محلول پاشی به صورت اسپری بررویشاخسارها انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثرات اصلی و متقابل عوامل آزمایشی بر میزان پرولین برگ، کلروفیل a، محتوای آب نسبی برگ، کمبود آب اشباع، قندهای محلول، پایداری غشاء ومیزان کلسیماثر معنی داری نداشت. تعداد برگ، کلروفیل b، کلروفیل a+b و کلروفیل فلورسانس به وسیله شوری، نوع محلول پاشی و اثرات متقابل آنها به طور معنی داری تحت تاثیر قرار گرفت. شوری و اثر متقابل آن با نوع محلول پاشی تاثیر معنی داری روی وزن خشک برگ و ساقه داشتند. بالاترین وزن خشک برگ در تیمار s2n1 و s3n3 مشاهده شد. شوری اثر معنی داری روی سطح برگ داشت و سطح ویژه برگ از شوری و نوع محلول پاشی تاثیر معنی داری گرفت. شوری بهطور قابل توجهی باعث کاهش محتوای پتاسیم و افزایش محتوای سدیم و منیزیم شد، اما نوع محلول پاشی و اثر متقابل شوری و نوع محلول پاشی اثر معنی داری روی آنها نداشت. افزایش شوری به طور قابل توجهی عدد spad را کاهش داد. نتایج آزمایش نشان داد که شوری باعث کاهش محسوسی در رشد این گیاه شد و محلول پاشی با مخلوط نیترات کلسیمو نیترات پتاسیم اثر بهبودی بیشتری روی گیاه لوبیا در شرایط شوری داشت.

تاثیر کود دامی، شیمیایی و زیستی بر عملکرد دانه و میزان اسانس زیره سبز (cuminum cyminum l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  اکرم ربیعی   اصغر رحیمی

برای بررسی اثر کود دامی، شیمیایی و زیستی بر عملکرد دانه و میزان اسانس زیره سبز(cuminum cyminum l.) توده محلی اصفهان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 91 - 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی‏عصر رفسنجان انجام شد. تیمارها شامل تیمار کودی در 5 سطح شامل (1f: 100 درصد کود دامی گاوی ( 25 تن در هکتار)، 2f: 75 درصد کود دامی + 25 درصد کود شیمیایی، 3f: 50 درصد کود دامی + 50 درصد کود شیمیایی، 4f: 25 درصد کود دامی + 75 درصد کود شیمیایی، 5f: 100 درصد کود شیمیایی (200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم، 150 کیلوگرم در هکتار اوره، 150 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل) و تیمار نوع مایه‏زنی بذر در 3 سطح شامل (1i: مایه‏زنی با آزوسپیریلیوم و ازتوباکتر، 2i: مایه‏زنی با کود بارور2، 3 i: بدون مایه‏زنی) بودند. نتایج نشان داد که بین سطوح مختلف کودی و نوع مایه‏زنی بذر در هیچ‏یک از صفات اثر متقابلی وجود ندارد. تعداد ساقه فرعی، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در بوته، ارتفاع بوته، وزن تک بوته، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، وزن صد دانه، عملکرد اسانس، سرعت رشد گیاه و سرعت رشد نسبی به‏طور معنی‏داری تحت تاثیر سطوح مختلف کودی قرار گرفتند. به‏طوری که تعداد ساقه فرعی، ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در بوته، سرعت رشد گیاه و سرعت رشد نسبی تحت تاثیر تیمار کودی 4f (25 درصد کود دامی + 75 درصد کود شیمیایی) معنی‏دار شدند. بیشترین عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، وزن صد دانه و عملکرد اسانس در تیمار کودی 3f (50 درصد کود دامی + 50 درصد کود شیمیایی) به‏دست آمد، هم‏چنین درصد اسانس تحت تاثیر سطوح مختلف کودی معنی‏دار نشد. نتیجه‏گیری کلی این که در تیمار کودی 3f (50 درصد کود دامی + 50 درصد کود شیمیایی) بالاترین میزان عملکرد دانه و عملکرد اسانس به‏دست آمد و این تیمار کودی برای استفاده در اراضی غیر حاصلخیز توصیه می‏گردد به‏دلیل اینکه مقدار کود شیمیایی موجود در آن در ابتدای رشد، با فراهم آوردن شرایط مناسب تغذیه‏ای موجب افزایش رشد رویشی شده و کود دامی آن نیز با در اختیار قرار دادن تدریجی عناصر سبب بهبود رشد گیاه می‏شود. کلمات کلیدی: زیره سبز، تیمارهای تغذیه‏ای، تلفیقی، عملکرد، اسانس

تأثیر پیش تیمار شوری بر رشد و بهبود جوانه زنی عدس (lens culinaris medik) در شرایط تنش شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  بهزاد طهماس وند   اصغر رحیمی

به منظور بررسی تأثیر پیش تیمار بذر بر پارامترهای جوانه زنی و رشد گیاه عدس در شرایط تنش شوری، آزمایشی در 5 مرحله جداگانه صورت گرفت. آزمایش اول در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 5 تکرار انجام شد که تأثیر 4 دمای 5، 10، 15 و 20 درجه سیلسیوس بر جوانه زنی عدس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بین دماهای مورد آزمون، بهترین دما برای جوانه زنی عدس دمای 15 درجه سیلسیوس است. آزمایش دوم به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد که فاکتور اول شامل پرایمینگ شوری با naclدر 4 سطح 0، 3، 6 و 9 دسی زیمنس بر متر و فاکتور دوم، مدت زمان پرایمینگ در 4 سطح 1، 2، 3 و 4 روز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در اکثر صفات مورد بررسی، پرایمینگ شوری با سطح 6 دسی زیمنس بر متر و مدت زمان 24 ساعت بهترین تیمار است. آزمایش سوم نیز به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد که در آن فاکتور اول شامل سه سطح دمایی 5، 10 و 15 درجه سانتی گراد و فاکتور دوم در دوسطح، شامل بذور پرایم شده (پرایمینگ با شوری 6 دسی زیمنس بر متر به مدت 24 ساعت) و بذور شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پرایمینگ شوری مورد استفاده باعث تغییراتی در میزان پارامترهای مورد بررسی نسبت به آزمایش اول شد، ولی در حالت کلی نتوانست دمای بهینه جوانه زنی را تحت تأثیر قرار دهد. آزمایش چهارم به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد که فاکتور اول شامل 3 سطح تنش شوری 0، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر و فاکتور دوم شامل دو حالت مختلف بذر (بذور شاهد و بذور پرایم شده منتخب از آزمایشات قبلی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از نظر حداکثر درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و یکنواختی جوانه زنی، بذور پرایم شده بهتر از بذور شاهد هستند و متناسب با افزایش شدت تنش شوری، این صفات در بذور پرایم شده کمتر تحت تأثیر قرار می گیرند. آزمایش پنجم نیز در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار در گلخانه انجام شد که فاکتور اول شامل 3 سطح تنش شوری 0، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر و فاکتور دوم شامل بهترین پرایم بذری حاصل از آزمایشات قبلی و بذور شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سرعت جوانه زنی در آزمایشگاه بیشتر از گلخانه است و یکنواختی جوانه زنی در هر دو مکان تقریباً یکسان بود.

تاثیر کودهای بیولوژیک بر رشد و عملکرد لوبیا چیتی رقم صدری تحت شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  جمشید کاوه   اصغر رحیمی

به منظور بررسی تاثیر تیمارهای مختلف کودهای بیولوژیک و آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا چیتی رقم صدری، آزمایشی در سال 1391، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمار آبیاری در دو سطح شامل100% و 50% ظرفیت زراعی و تیمار تلقیح بذرهای لوبیا با کودهای بیولوژیک و باکتری های محرک رشد در هشت سطح شامل: 1- باکتری سودوموناس فلورسنت استرین cha0 2- باکتری سودو موناس فلورسنت استرین vupf5 3- جهش یافته باکتری سودوموناس فلورسنت 4- کود بیولوژیک ریزوبیوم 5- کود بیولوژیک نیتروکسین 6- کود بیولوژیک سوپر نیتروپلاس 7- کود بیولوژیک بیوسوپرفسفات 8- شاهد (بدون تلقیح) اجرا گردید. نتایج آزمایش تاثیر مثبت استفاده از کودهای بیولوژیک بر روی عملکرد و اجزای عملکرد گیاه را ثابت کرد. از میان تیمارهای مختلف کودی، تیمار استرین باکتری سودوموناس فلورسنت جهش یافته و از میان تیمارهای کود بیولوژیک تجاری مورد استفاده، کود بیولوژیک نیتروکسین بیشترین تاثیر را در افزایش صفات عملکردی از خود بروز دادند. در اکثر موارد استرین ها با کودهای بیولوژیک تجاری مورد استفاده در آزمایش اختلاف معنی داری نداشتند. در شاخص وزن صد دانه تیمار کودی نیتروکسین با میزان 45/33 گرم و در صفت عملکرد اقتصادی، و عملکرد بیولوژیک، باکتری سودوموناس فلورسنت جهش یافته به ترتیب با میزان 6/80و 10/28گرم بیشترین مقادیر را بروز داد.

کمی کردن تولید و زوال برگ گلرنگ در شرایط رفسنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  ناصر دست فالی نژاد   بنیامین ترابی

یکی از قسمت های مهم مدل های رشد گیاهان زراعی توسعه سطح برگ است که در فتوسنتز و تعرق نقش اساسی دارد. اطلاعات کافی در مورد توسعه سطح برگ گلرنگ وجود ندارد. بنابراین، هدف از این مطالعه کمی کردن تولید و زوال سطح برگ گلرنگ "رقم محلی اصفهان" می باشد. بدین منظور یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولیعصر در سال 1391 انجام شد. فاکتورها شامل تاریخ کاشت (17 فروردین و 6 و 29 اردیبهشت) و تراکم بوته (15، 40، 65 و 90 بوته در مترمربع) بودند. نتایج نشان داد با کاهش تراکم laimax روند افزایشی داشت به طوری که مقدار آن در تراکم 15 بوته در مترمربع به 91/3، 37/3 و 59/0 به ترتیب در تاریخ کاشت های اول تا سوم رسید. شیب تولید برگ در برابر gdd (سرعت تولید برگ، leaf/°cd-1) میان تراکم های مختلف در هر تاریخ کاشت اختلاف معنی داری نشان نداد در حالی که با تاخیر در کاشت مقدار آن کاهش یافت. تولید برگ در گیاه پس از گذشت 522 تا 549 °cd-1 برای تاریخ کاشت اول، 463 تا 483 °cd-1 برای تاریخ کاشت دوم و 444 تا 468 °cd-1 برای تاریخ کاشت سوم شروع شد و پس از گذشت 1349 تا 1395 °cd-1، 1300 تا 1384 °cd-1 و 1460 تا 1531 °cd-1 به ترتیب برای تاریخ کاشت های اول تا سوم پایان یافت. نتایج نشان داد با افزایش تعداد برگ در طول فصل رشد، سطح برگ به صورت توانی افزایش یافت به طوری که شیب افزایش سطح برگ با افزایش تراکم و تاخیر در کاشت روند کاهشی داشت. سرعت زوال برگ در تراکم های پایین تر هر تاریخ کاشت و نیز با تأخیر در کاشت با شیب زیادی صورت گرفت. سرعت پیری برگ براساس تعداد برگ زرد در بوته بین 0025/0 تا 0045/0 °cd-1 برای تاریخ کاشت اول، 0018/0 تا 0037/0°cd-1 برای تاریخ کاشت دوم و 0020/0 تا 0032/0 °cd-1 برای تاریخ کاشت سوم متغیر بود. بررسی روابط آلومتریک بین سطح برگ و خصوصیات رویشی نشان داد که سطح برگ در طول فصل رشد می تواند به خوبی توسط وزن خشک برگ با استفاده از یک رابطه خطی پیش بینی شود (3/61 ? rmse؛ 96/0 ? r2).

اثر تاریخ کاشت بر شاخص های رشد ارقام گلرنگ (carthamus tinctorius l.) در رفسنجان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فاطمه خطیب   بنیامین ترابی

چکیده مهم ترین اصول زراعت گیاهان، استفاده از ارقام و تاریخ کاشت مناسب جهت استفاده بهینه از منابع آب و تشعشع است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی شاخص های رشد و ارتباط آن ها با عملکرد دانه ارقام مختلف گلرنگ در تاریخ کاشت های متفاوت بود. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر رفسنجان انجام شد. عامل های آزمایش شامل تاریخ کاشت (16 فروردین، 6 و 27 اردیبهشت) و ارقام گلرنگ (411، سینا، محلی اصفهان و صفه) بودند. نتایج نشان داد تاریخ کاشت اول دارای بیشترین ماده خشک کل، سرعت رشد محصول و دوام سطح برگ بود. در این تاریخ کاشت، ارقام سینا و محلی اصفهان دارای بیشترین ماده خشک کل و رقم محلی اصفهان دارای بیشترین سرعت رشد محصول بود. حداکثر شاخص سطح برگ و نسبت سطح برگ در تاریخ کاشت اول و دوم بیشتر از تاریخ کاشت سوم بود. در تاریخ کاشت اول ارقام محلی اصفهان و 411 بیشترین شاخص سطح برگ را دارا بودند و بین ارقام کشت شده در تاریخ کاشت دوم تفاوت معنی-داری مشاهده نشد. از لحاظ حداکثر نسبت وزن برگ بین ارقام و تاریخ کاشت¬های مختلف تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد. تاریخ کاشت سوم بیشترین سرعت رشد نسبی را دارا بود. بیشترین عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول و از ارقام 411 و محلی اصفهان به دست آمد. بین عملکرد دانه و حداکثر سرعت رشد محصول، حداکثر وزن خشک کل و حداکثر دوام سطح برگ رابطه مثبت و معنی دار در سطح یک درصد، و بین عملکرد دانه با حداکثر شاخص سطح برگ و حداکثر وزن مخصوص برگ رابطه مثبت و معنی دار در سطح پنج درصد وجود داشت. همچنین بین عملکرد دانه و حداکثر سرعت جذب خالص رابطه منفی و معنی دار در سطح پنج درصد مشاهده شد. حداکثر وزن خشک کل و حداکثر شاخص سطح برگ به ترتیب بیشترین و کمترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان دادند. واژگان کلیدی: آنالیز رشد، تاریخ کاشت، گلرنگ

بررسی اثر قارچ میکوریز آربوسکولار (glomus mosseae) بر مقاومت به تنش کادمیوم دانهال های پسته رقم قزوینی (pistacia vera cv. qazvini)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  وحید بروشان   محمد حسین شمشیری

به¬منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربسکولار (glomus mosseae) بر رشد دانهال¬های پسته رقم قزوینی تحت تنش کادمیوم، آزمایش گلخانه¬ای طراحی و میزان مقاومت گیاه و برخی از پارامترهای رویشی و فیزیولوژیکی آن مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به¬صورت فاکتوریل با دو فاکتور میکوریز (با و بدون میکوریز) و کادمیوم در شش سطح (0، 5/0، 1، 2، 4 و 6 میلی¬گرم بر لیتر) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. بذور جوانه¬دار شده پسته در مخلوط خاکی با نسبت 1:2 به¬ترتیب خاک مزرعه و ماسه اتوکلاو شده در گلدان¬های 5 کیلوگرمی کاشته شدند. به گلدان¬های میکوریزی حدود 150 گرم از مایه تلقیح میکوریزی که شامل قطعات ریشه ذرت میکوریزی و خاک بوده اضافه گردید. در مدت 3 ماه رشد گیاهان، از آب مقطر برای آبیاری استفاده گردید و پس از انجام تست آلودگی، کادمیوم در 6 سطح و به مدت 100 روز همراه آب آبیاری و هر سه روز یکبار به میزان cc 300 به هر گلدان اضافه شد. بر طبق نتایج، بیشینه پارامترهای رویشی از قبیل تعداد و سطح برگ، ارتفاع ساقه و وزن خشک شاخساره در دانهال¬های میکوریزی مشاهده شد و افزایش سطوح کادمیوم باعث کاهش این پارامترها گردید. گیاهان میکوریزی دارای میزان کلروفیل a، آنتوسیانین، نسبت fv/fm و شاخص عملکرد بیشتری بودند و با افزایش شدت تنش از میزان کلروفیل a، b و کل، fv/fm و شاخص عملکرد کاسته و بر میزان آنتوسیانین افزوده شد. تنظیم¬کننده¬های اسمزی شامل پرولین برگ، سوکروز ریشه و مجموع پروتئین¬های محلول ریشه در گیاهان میکوریزی و مجموع قندهای محلول ریشه در گیاهان بدون میکوریز بالاتر بود و با افزایش سطوح کادمیوم بر میزان این پارامترها افزوده شد. غلظت عناصر غذایی نیز تحت تاثیر کادمیوم قرار گرفت، به-طوری¬که غلظت فسفر، منیزیم، آهن و منگنز ریشه کاهش یافت. غلظت کلسیم و روی در ساقه ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد. محتوای روی در برگ، منگنز در برگ و ساقه و کادمیوم در برگ، ساقه و ریشه نیز افزایش یافت. غلظت عناصر غذایی پتاسیم، فسفر، منیزیم، کلسیم و آهن ریشه، روی ساقه و منگنز برگ و ریشه در دانهال¬های میکوریزی و میزان آهن و روی برگ، منگنز ساقه و کادمیوم در گیاهان بدون میکوریز بالاتر بود. شاخص¬های تنش با افزایش سطوح کادمیوم افزایش نشان داد و گیاهان بدون میکوریز میزان بالاتری از مالون¬دی¬آلدهید و پراکسید هیدروژن نشان دادند. آلودگی میکوریزی ریشه دانهال¬های پسته تحت تنش کادمیوم افزایش نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که میکوریز منجر به افزایش رشد رویشی، بهبود جذب عناصر غذایی و افزایش فعالیت آنتی¬اکسیدان¬ها و در نتیجه افزایش کارایی فتوسیستم ii، کاهش خسارت رادیکال¬های آزاد، حفظ تمامیت غشا و بهبود عملکرد و در نهایت افزایش مقاومت دانهال¬های پسته به تنش کادمیوم گردید.

کمی کردن تولید و توزیع ماده خشک در گلرنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  حسن سعادت خواه   بنیامین ترابی

یکی از قسمت های مهم مدل های رشد گیاهان زراعی تولید ماده خشک است که در تولید عملکرد بیولوژیک و اقتصادی نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه کمی کردن تولید و توزیع ماده خشک ارقام گلرنگ در تاریخ کاشت‏های مختلف می باشد. بدین منظور یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان در سال 1391 انجام شد. فاکتورها شامل تاریخ کاشت (16 فروردین و 6 و 27 اردیبهشت) و ارقام (ژنوتیپ 411، سینا، محلی‏اصفهان و صفه) بودند. نتایج نشان داد مدل نمایی خطی بریده بهترین توصیف را از روند تغییرات تجمع ماده خشک در برابر روز پس از کاشت نشان داد. به این صورت که بیشترین تجمع ماده خشک در تاریخ کاشت اول به‎دست آمد و با تاخیر در کاشت این مقدار کاهش یافت. در تاریخ کاشت اول رقم محلی‏اصفهان بیشترین تجمع ماده خشک را نسبت به ارقام 411 و صفه داشت ولی با رقم سینا تفاوت معنی‏داری نشان نداد. در تاریخ کاشت دوم تفاوت معنی‏داری بین ارقام مشاهده نشد و در تاریخ کاشت سوم نیز رقم صفه بیشترین تجمع ماده خشک را داشت. ضریب تخصیص ماده خشک به برگ بین 45/0 تا 51/0 در تاریخ کاشت اول، 51/0 تا 60/0 در تاریخ کاشت دوم و 44/0 تا 61/0 در تاریخ کاشت سوم متغیر بود. در هر سه تاریخ کاشت تمام ارقام با تاخیر در کاشت، ضریب تخصیص ماده خشک آن‏ها به ساقه کاهش یافت به این صورت‏که در تاریخ کاشت اول، دوم و سوم به‎ترتیب 45/0، 34/0 و 17/0 از ماده خشک تولید شده به ساقه تخصیص داده شد. ضریب تخصیص ماده خشک به دانه در تاریخ کاشت اول بین 16/0 تا 44/0 بود که در تاریخ کاشت دوم در تمام ارقام نسبت به تاریخ کاشت اول افزایش یافت. در تاریخ کاشت سوم این مقدار در ژنوتیپ 411 و رقم صفه افزایش ولی در ارقام محلی‎اصفهان و سینا کاهش یافت. از لحاظ ضریب تخصیص ماده خشک به دانه در تاریخ کاشت سوم بین ژنوتیپ 411 با ارقام محلی‎اصفهان و صفه اختلاف معنی‎داری وجود داشت. بررسی روابط آلومتریک بین سطح برگ و خصوصیات رویشی نشان داد که سطح برگ در طول فصل رشد می تواند به خوبی توسط وزن خشک برگ با استفاده از یک رابطه خطی پیش بینی شود (4/61 ? rmsd؛ 96/0 ? r2).

اثر کاربرد ورمی کمپوست و محلول پاشی چای کمپوست بر رشد ذرت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  راحله افشارمنش   اصغر رحیمی

طبق نتایج به دست آمده محلول پاشی چای کمپوست باعث افزایش آهن اندام هوایی و ماده آلی خاک شد. و بیشترین میزان آهن اندام هوایی و ماده آلی خاک به ترتیب در تیمار 30 و 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. بیشترین قطر ساقه، نیتروژن اندام هوایی، فسفر و نیتروژن خاک در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین تعداد برگ، عدد اسپد و محتوای روی اندام هوایی به ترتیب در تیمار 20، 25 و 15 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که در شرایط محلول پاشی با آب بیشترین طول ساقه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، حجم ریشه، کلروفیل a+b، منگنز و مس اندام هوایی، پتاسیم، آهن، روی و منگنز بستر کشت در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین میزان کاروتنوئید، فسفر اندام هوایی و مس بستر کشت در تیمار 25 درصد وزنی ورمی کمپوست و بیشترین میزان کلروفیل a در تیمار 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. در شرایط محلول پاشی چای کمپوست بیشترین طول ساقه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، آهن، روی و منگنز بستر کشت در تیمار 30 درصد وزنی ورمی کمپوست بود و بیشترین حجم ریشه، وزن خشک ریشه، کلروفیل a+b، کاروتنوئید، محتوای منگنز و مس اندام هوایی و مس بستر کشت در تیمار 15 درصد وزنی ورمی کمپوست بود. بیشترین کلروفیل a، فسفر اندام هوایی و پتاسیم بستر کشت به ترتیب در شاهد، 5 و 20 درصد وزنی ورمی کمپوست به دست آمد. به طور کلی می توان گفت در شرایط محلول پاشی چای کمپوست به دلیل فراهمی بیشتر عناصر غذایی میزان کود کمتری می توان مصرف کرد. بنابراین با توجه به نتایج این آزمایش مصرف 25 درصد وزنی ورمی کمپوست به همراه محلول پاشی چای کمپوست توصیه می شود.

تأثیر دور ابیاری بر رشد رویشی و زایشی ماشک گل خوشه ای و خلر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  الهام رستگاری   شهاب مداح حسینی

. نتایج نشان داد که افزایش دورهای آبیاری باعث کاهش همه صفات رویشی (شامل محتوی آب نسبی برگ، زیست توده اندام هوایی، سطح برگ، تعداد برگ، ساقه های فرعی و شاخص کلروفیل) به جز ارتفاع بوته و همه اجزای عملکرد به جز تعدا دانه در غلاف شد. از سوی دیگر درصد صفات کیفی علوفه در ماده خشکadf) ،ndf ،adl ، پروتئین خام و نشاسته اندام هوایی) تحت تأثیر معنی دار دورهای آبیاری قرار نگرفتند ولی محتوی این صفات (حاصل ضرب درصد در ماده خشک) تنها در سطح آبیاری 100 میلی متر به طور معنی داری کاهش یافتند. نتایج پیشنهاد می کنند که عملکرد کمی و کیفی خلر تحمل بیشتری به کم آبی نسبت به ماشک گل خوشه ای دارد.

ارزیابی مقاومت چند ژنوتیپ پسته به تنش خشکی در مرحله جوانه زنی و رشد دانهالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  فاروق فهیمی خویردی   محمد حسین شمشیری

به¬منظور بررسی مقاومت چند ژنوتیپ پسته به تنش خشکی در مرحله جوانه¬زنی و رشد دانهالی، پژوهشی در قالب دو آزمایش جداگانه به اجرا درآمد. آزمایش اول در قالب طرح کاملاً تصادفی و بصورت فاکتوریل با دو فاکتور خشکی (پلی¬اتیلن گلیکول peg) در چهار سطح (صفر، 5/0-، 1- و 2- مگاپاسکال) و ژنوتیپ در هفت سطح (ابارقی، بادامی¬ریز زرند، قزوینی، سرخس، بادامی و فندقی تربت و بادامی نی¬ریز) در مرحله جوانه¬زنی به مدت سه هفته انجام شد. بعد از جمع آوری بذور ژنوتیپ¬های مورد نظر، صفات فیزیکی بذر شامل وزن بذر، وزن مغز، قطر و طول بذر اندازه¬گیری شدند. نتایج نشان داد که تفاوت¬هایی از لحاظ ابعاد بذر در بین ژنوتیپ¬ها وجود دارد به¬طوری که ژنوتیپ بادامی نی¬ریز بیشترین و ژنوتیپ سرخس از کمترین صفات فیزیکی بذر برخوردار بودند. نتایج آزمایش جوانه¬زنی نشان داد پارامترهای درصد، سرعت و یکنواختی جوانه¬زنی با افزایش سطوح خشکی کاهش و میانگین زمان جوانه¬زنی با افزایش سطوح خشکی افزایش یافت. با این حال واکنش ژنوتیپ¬ها به تنش خشکی در مرحله¬ جوانه¬زنی متفاوت بود به¬طوری که ژنوتیپ ابارقی و بادامی به ترتیب با 62/67 و 60 درصد بیشترین و ژنوتیپ بادامی تربت با 5/29 درصد جوانه¬زنی کمترین درصد جوانه¬زنی را نشان دادند. در ادامه، بذور جوانه¬دار ژنوتیپ¬های مقاوم به خشکی بر مبنای جوانه¬زنی در دو سطح خشکی 1- و 2- مگاپاسکال شامل ژنوتیپ¬های ابارقی، بادامی¬ریز زرند، قزوینی و سرخس به شرایط هیدروپونیک در محیط کشت پرلایت منتقل و دانهال-های حاصل به مدت چهل روز با محلول کامل هوگلند تغذیه شدند. آزمایش دوم به منظور ارزیابی مقاومت به خشکی دانهال¬های حاصل از مرحله جوانه¬زنی در قالب طرح کاملاً تصادفی و بصورت فاکتوریل با دو فاکتور خشکی در چهار سطح (صفر، 5/0-، 1- و 2- مگاپاسکال) و ژنوتیپ در چهار سطح (ابارقی، بادامی¬ریز زرند، قزوینی و سرخس) با چهار تکرار به مدت سه ماه انجام گردید. نتایج نشان داد تنش خشکی سبب کاهش وزن خشک شاخساره، ریشه، سطح برگ، محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل، کارتنوئید، فلورسانس کلروفیل، پروتئین¬های محلول و افزایش درصد ریزش برگ، پرولین، گلایسین بتائین، قندهای محلول، ساکارز، ترکیبات فنلی، مالون¬ دی¬آلدهید و پراکسید هیدروژن نسبت به تیمار شاهد گردید. نتایج ضرایب همبستگی بین صفات فیزیکی بذر با صفات رویشی نشان داد که همبستگی معنی¬داری بین صفات فیزیکی بذر و با پارامترهای رویشی ژنوتیپ-های ابارقی، بادامی¬ریز و قزوینی وجود دارد به¬طوری که ژنوتیپ¬های با بذور سنگین¬تر وزن خشک ریشه و شاخساره بیشتری نشان دادند. بین صفات فیزیکی بذر و پارامترهای رویشی ژنوتیپ سرخس همبستگی معنی¬داری مشاهده نشد با توجه به بذر کوچکتر و رشد کمتر این ژنوتیپ در شرایط گلخانه این نتیجه قابل توجیه بود. ژنوتیپ بادامی¬ریز زرند با تجمع مواد و تنظیم کننده اسمزی بالاتر، بهبود روابط آبی و تولید وزن خشک بیشتر در شرایط تنش خشکی نسبت به سایر ژنوتیپ¬ها از مقاومت بالاتری به تنش برخوردار بود.

ارزیابی سطوح مختلف کود نانوفرتایل در بستر های مختلف کشت بدون خاک در توت فرنگی رقم آروماس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  نرگس فتحی مقدم   مجید اسمعیلی زاده

کشت بدون خاک (هیدروپونیک) بهترین تکنولوژی تولید گیاهی نه تنها برای جوامع شهری بلکه برای جوامع با محدودیت زمین، نیروی کار و منابع می باشد. بستر های مختلف کشت می تواند یکی از مهم ترین بخش ها، در سیستم هیدروپونیک باشد، از طرفی هم مواد هیومیکی بر متابولیسم و رشد و نمو سلول های گیاهی اثر دارند. لذا به منظور ارزیابی دو بستر کشت و محلول پاشی سطوح مختلف کود نانوفرتایل حاوی اسید هیومیک در سیستم کشت بدون خاک در توت فرنگی رقم آروماس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. آزمایش با 2 فاکتور بستر کشت (70% کوکوپیت + 30% پرلیت و 70% کاه گندم پوسیده + 30% پرلیت) و کود نانوفرتایل (0، 1، 2، 3 و 4 گرم بر لیتر) انجام شد. کشت گیاهان در کیسه های 25 لیتری با تعداد 8 بوته در هر کیسه در بهمن ماه 1391 انجام گرفت. در این پژوهش ویژگی های رویشی از جمله تعداد برگ، ساقه رونده، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، طول سیستم ریشه ای و ویژگی های زایشی مثل تعداد گل آذین، تعداد میوه در بوته، عملکرد، ویژگیهای کمی و کیفی میوه (وزن، طول، قطر، تعداد فندقه، میزان ویتامین ث، آنتوسیانین و پ هاش آب میوه در میوه های اولیه و ثانویه، مواد جامد محلول، اسید کل، عناصر غذایی اندام هوایی، ریشه و میوه و میزان رنگیزه های برگ اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن تر و خشک ریشه، تعداد میوه، عملکرد، فندقه میوه اولیه و اکثر ویژگی های کمی و کیفی میوه ثانویه و عناصراندام هوایی مثل نیتروژن، کلسیم، منیزیم، و عناصر ریشه مثل فسفر، آهن، منگنز و میزان کلروفیل a، b و کل برگ در تیمار محیط کشت کاه پوسیده – پرلیت و کود نانو فرتایل و ویتامین ث میوه اولیه و ثانویه، عناصر روی و مس اندام هوایی و ریشه و روی میوه در تیمار بستر کشت کوکوپیت- پرلیت و کود نانوفرتایل سطح بالا تری داشت. بیش ترین میزان پارامتر های وزن تر اندام هوایی، تعداد گل آذین و منیزیم ریشه نیز در بستر کشت کاه پوسیده بود. در اکثر موارد کود نانوفرتایل حاوی اسید هیومیک باعث افزایش پارامتر های ذکر شده گردید، یعنی با افزایش غلظت کود نانوفرتایل، پارامتر مورد نظر ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. در کل در این پژوهش بستر کاه گندم پوسیده نسبت به بستر کوکوپیت نتایج بهتری از خود نشان داد لذا با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های فیزیکی و شیمیایی بستر به همراه کود نانوفرتایل اثر قابل توجهی بر رشد و توسعه ی ریشه ی توت فرنگی و میزان جذب عناصر غذایی دارند که به دنبال آن رشد اندام هوایی و عملکرد و دیگر پارامتر ها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

بررسی اثر محلول پاشی اوره و اسید جیبرلیک بر رشد رویشی نهال های زیتون ارقام شنگه و میشن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1394
  یوسف حسن شاهی راویز   محمدحسین شمشیری

به منظور بررسی اثر اسید جیبرلیک و اوره بر برخی پارامترهای رویشی، پارامترهای اکوفیزیولوژیکی (فلورسانس کلروفیل، کلروفیل a، b و مجموع کلروفیل)، تغییرات قندهای محلول برگ، پروتیئن کل آن و محتوی عناصر غذایی برگ (نیتروژن، پتاسیم، فسفر، آهن، روی و منگنز) نهال های زیتون آزمایشی در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی در 5 تکرار و با سه سطح اوره (0، 5/2 و 5 درصد) و سه سطح اسید جیبرلیک (0، 500 و 750 میلی گرم در لیتر) بر روی دو رقم زیتون (میشن و شنگه) در سال 1393 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان انجام گرفت. تیمارها به صورت محلول پاشی برگی در دو مرحله، مرحله اول در اواخر فروردین و مرحله دوم در اواخر اردیبهشت ماه روی نهال های زیتون ( از هر رقم 45 اصله نهال ) که به وسیله قلمه تکثیر شده بودند و از لحاظ شکل ظاهری حداکثر یکنواختی را داشته و از سه ماه قبل تحت عملیات داشت یکسان قرار داشتند اعمال شدند. یک ماه پس از دومین محلول پاشی پارامترهای مذکور اندازه گیری شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پارامتر های رویشی نهال های زیتون تحت تاثیر اسید جیبرلیک و اوره قرار گرفت و افزایش معنی داری نسبت به شاهد نشان داد به استثنای صفات مربوط به ریشه (وزن، حجم و طول) که تحت تاثیر تیمار اسید جیبرلیک نسبت به شاهد کاهش معنی داری را نشان داد. همچنین سطوح مختلف تیمار اسید جیبرلیک و اوره در مقایسه با شاهد افزایش معنی داری در پارامترهای اکوفیزیولوژیکی، محتوی قندهای محلول برگ و پروتیئن آن و عناصر غذایی برگ ها (به استثنای محتوی آهن برگ که تحت تیمار اوره نسبت به شاهد کاهش نشان داد) ایجاد کرد.