نام پژوهشگر: ایرج رسولی

اثراسانسهای zataria multiflora,myrtus communis,eucalyptus camaldulencisبرتولیدبیوفیلم و آلژینات درpsedomonas aeruginosa
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم انسانی 1388
  لاله معین   پرویز اولیاء

چکیده پسودوموناس آئروجینوزا به عنوان یکی ازمهم ترین پاتوژن های فرصت طلب است که یکسری فاکتور های ویرولانس را تولید می کند. دراین مطالعه اثراسانس های zataria multiflora، eucaluptus camaldulensis، myrtus communis، cumminum cyminum، mentha spicata تولید آلژینات وتشکیل بیوفیلم پسودوموناس آئروجینوزا m8821 درغلظت های مختلف(mic2/1،mic4/1، mic8/1( مورد آزمایش قرارگرفت. مواد و روش ها: mic یا حداقل غلظت مهارکنندگی همه اسانس های فوق به روش رقت در مایع تعیین شد، هم چنین تولید آلژینات و تشکیل بیوفیلم در حضور sub-mic (2/1، 4/1و 8/1) از اسانس ها در سوش موکوئیدی پسودوموناس آئروجینوزا m8821 آزمایش شد. نتایج: mic اسانس ها علیه پسودوموناس آئروجینوزا برای zataria multiflora، myrtus communis ، eucaluptus camaldulensis ، mentha spicata , cumminum cyminum به ترتیب 64، 64، 64، 16 و 32 میکروگرم در میلی لیتر به دست آمد. آزمایش ها بر روی غلظت های mic2/1،mic4/1 وmic8/1 انجام شد. نتایج نشان داد که همه اسانس های فوق در mic2/1 وmic4/1 به طور معناداری(05/0> p ) تولید آلژینات و تشکیل بیوفیلم را در پسودوموناس آئروجینوزا کاهش می دهد. اسانس های m.spicata وe.camaldulensis در غلظت mic8/1 اثرات معنادار (05/0> p) روی تشکیل بیوفیلم نسبت به نمونه شاهد نداشت. اسانس های c.cyminum ، m.communis و z.multiflora در غلظت mic8/1 اثرات معنادار (05/0> p) روی تشکیل بیوفیلم و تولید آلژینات نسبت به نمونه شاهد داشت. همچنین mic 8/1 از اسانس e.camaldulensis و m.spicata اثرات معنادار(05/0> p )روی تولید آلژینات داشت. بحث: این مطالعه موید اثربخش بودن اسانس های فوق برکاهش تولید آلژینات و تشکیل بیوفیلم در غلظت های sub-mic می باشد و می تواند نوید دهنده استفاده آن در داروهای گیاهی ضد پسودوموناس باشد مسلماً برای رسیدن به هدف نهایی که همانا تولید داروی گیاهی ضد پسودوموناس می باشد، مطالعات دقیق دیگری چه ازدیدگاه ایمونولوژیکی و چه از نظرکلینیکی باید بر روی این گیاهان صورت گیرد. واژگان کلیدی: پسودوموناس آئروجینوزا، آلژینات، بیوفیلم، گیاهان دارویی.

فعالیت فیزیوسیتوتوکسیک عصاره دو ژنوتیپ از گل محمدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم انسانی 1388
  علی دهقان کاشانی   ایرج رسولی

گیاهان دارای مقادیر فراوان و متنوع عوامل آنتی اکسیدان وملوکول­های زیستی هستند که می­توانند رادیکال­های آزاد را خنثی کنند. بدین ترتیب، فرآیند بسیاری از بیماری­های مزمن وابسته به رادیکال آزاد­های را به تاخیر می­اندازند. گیاه rosa damascena از جنس rosa و از مهمترین گونه­های معطر و اسانس­دار است که از نظر غذایی و دارویی نیز دارای اهمیت می­باشد. گل ارزشمندترین بخش قابل مصرف این گیاه می­باشد که فرآورده­های آن به صورت­های مختلف از قبیل گلاب، مربا و گل خشک در غذای انسان مصرف می شود. همچنین از عصاره­ی بدست آمده از تقطیر گل محمدی در قرون وسطی و عهد رنسانس برای درمان بیماری افسردگی استفاده می­شده است. در این مطالعه فعالیت­های آنتی باکتریال، آنتی اکسیدان؛ توکسیسیته مزن و تحت حاد، سیتوتوکسیسیته، موتاژنیسیته عصاره­های متانولی و آبی از گل محمدی وگل محمدی سفید مورد برسی قرار گرفت. عصاره هر دو نوع گل بر باکتری staphylococcus aureus اثر داشتند. میزان ترکیبات فنولی عصاره­های متانولی و آبی به ترتیب 3.51 ±132.67، 6.81±117.23، 9.5±137.67، 5.69±137.67 معادل گالیک اسید?g/mg)) بود. مقادیر رادیکال(dpph) زدایی و ممانعت از پراکسیداسیون اسید چرب آن­ها باmm 1bha ، bht، trolox برابر است. میزان توانایی احیاء آهن در تست frap به ترتیب برابر با 7.8±103.9، 3.30±97.6، 0.89±96.05، 2.26±97.71 معادل گالیک اسید?g/mg)) بود. میزان توانایی احیاء آهن خون سرم وابسته به دوز تزریقی بود. میزان تغیرات مصرف دوز های مختلف عصاره گل محمدی به موش­ها نشان داد که به تناسب مصرف مقدار اسید اوریک، آنزیم­های کبدی، قند ناشتا، آلکالین فسفاتاز، کراتنین، نسبت cholesterol/hdl و ldl/hdl بطور معنی داری کاهش یافت. کاهش گلبولهای سفید (wbc) و پلاکتها نیز در تناسب با افزایش دوز مصرفی بود. همچنین برسی توکسیسیته تحت حاد در مقادیر مختلف عصاره نشان داد که حیوانات در مدت نیم ساعت اول فقط خود را خارش می­دادند. میزان کشندگی عصاره­ها بر روی سلول­های هلا نسبت به سلول­های خون محیطی بیشتر بود. عصاره­ها فاقد اثر جهش­زایی بوده ولی اثرات ضد جهش­زایی آن­ها بالای %85 بود.

جدا سازی، شناسایی و تعیین خصوصیات باکتری های لاکتیک اسید از نمونه های لبنی بومی با هدف بهبود طعم پنیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1389
  زهرا فراهانی   ایرج رسولی

طی رسیدگی پنیر، تشکیل طعم فرآیند نسبتاً آرامی است که شامل تبدیلات شیمیایی و بیوشیمیایی ترکیبات شیر است و دارای سه مسیر اصلی است: تجزیه لاکتوز (گلیکولیز)، چربی (لیپولیز) و کازئین (پروتئولیز). از تجزیه لاکتوز ترکیبات طعم دهنده ای مثل دی استیل، استون، استالدهید یا اسید استیک می تواند ایجاد شود. از تجزیه اسیدهای چرب آزاد ترکیباتی مثل متیل کتون ها، الکل های نوع دوم، استرها و لاکتون ها ایجاد می شود. تجزیه کازئین هم منجربه ایجاد پپتیدهای کوچک و اسیدهای آمینه می شود، که همه اینها در طعم پنیر موثراند. ارگانیسم های غالب این فرآیندها باکتری های اسید لاکتیک (lab) هستند. عطر و طعم پنیر نتیجه لیپولیز و پروتئولیز توسط باکتری های اسید لاکتیک است. lab آنزیم های شرکت کننده در تبدیلات شیمیایی را فراهم می کنند. اختلافات زیادی در بیان پروتئینازها، پپتیدازها، آنزیم های تبدیل کننده آمینواسید ها، لیپازها و استرازها بین گونه های مختلف lab وجود دارد. بنابراین تنوع زیستی باکتری های لاکتیک اسید که در تولید پنیر به کار می روند به عنوان یک فاکتور اساسی برای کیفیت و ایجاد انواع پنیرها به شمار می رود. محققینی گزارش کرده اند که میکروفلورهای بومی شیر خام روی خصوصیات بیوشیمیایی پنیر اثر می گذارند. انواع پنیر به دلیل استفاده از شیر پستانداران متنوع و یا با محتوای چربی و میکروارگانیسم متفاوت و تیمارهای مختلف به وجود می آیند. تعدادی محیط کشت اختصاصی شامل mrs، m17، ka برای کشت نمونه های لبنی بومی جمع آوری شده به منظور جداسازی باکتریهای اسیدلاکتیک به کار برده شد، و توسط این محیط ها 26 ایزوله مختلف جداسازی شد. سپس آزمایشات و سنجش هایی که به طور کلی برای نشان دادن تولید مواد موثر در طعم و عطر پنیر به کار می روند، انجام شد. این آزمایشات شامل: ارزیابی تولید اسید، اتولیز سلولی، توانایی پروتئولیز و تولید دی استیل در باکتری های اسید لاکتیک است. در نهایت تعدادی از باکتریها که از نظر ویژگی های نامبرده شاخص بودند انتخاب شدند. سپس، انواع نسبت های باکتریایی از ایزوله های منتخب در نظر گرفته شد و پنیرهای آزمایشی تهیه شدند. سپس عطر پنیرهای تولید شده توسط افراد مختلف سنجش و انواع نظرات در مورد عطر پنیرهای آزمایشی، مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت بهینه ترین و مورد پسند ترین پنیر جدا شد و ایزوله های سازنده آن برای تشخیص ملکولی به کار رفت. پس از انجام اعمال تخلیص ژنوم و pcr، ایزوله های منتخب از نظر مولکولی با توجه به ژن 16srrna شناسایی شدند که تشخیص هویت نشان داد که آنها زیرگونه های enterococcus faecium بودند. سپس توالی 16srrna مربوط به دو عدد از ایزوله های به دست آمده به صورت زیر گونه ی enterococcus faecium در national center for biotechnology information (ncbi) به ثبت رسید.

فعالیت های ضد میکروبی، جهش زایی، ضد جهش زایی، سمیت سلولی و آنتی اکسیدانی اسانس آویشن دنایی (thymus daenensis)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1389
  مهدی داداش پور   ایرج رسولی

. این فعالیت در مورد آویشن تجاری و تیمول به ترتیب 09/±7/60 و 5/0±8/6 به ازای500 و 2000 µg/ml محاسبه شد. رادیکال زدایی نیتریک اکساید وابسته به دوز با ic50 برابر 5، 75 و 863 میکروگرم و فنل کل معادل mg sample/ µggae 79/6±41/237، 01/0±75/0 و01/0±42/5 به ترتیب در اسانس آویشن دنایی، اسانس تجاری و تیمول تعیین شد. قدرت کلاته کردن آهن نیز در مقادیر 1000،500 و 1000 میکروگرم به ترتیب 21/0±28/63، 7/1±43/67 و 9/0±52/10 درصد محاسبه شد. فعالیت ضد تیروسینازی آویشن دنایی، آویشن تجاری و تیمول بازای 32 ، 100 و2000 میکروگرم به ترتیب 613/0±89/59، 67/0±71/57 و24/1±80/20 محاسبه گردید. روغن اسانسی آویشن دنایی و تجاری فعالیت سیتوتوکسیک بسیار خوبی روی رده سلول سرطانی انسانی (سلول هلا) نشان دادند. سمیت سلولی آویشن دنایی، اسانس تجاری و تیمول بر سلولهای طبیعی انسان به صورت 50% غلظت ممانعت (ic50) به ترتیب 1455، 10/12 و 2867 میکروگرم و در خصوص سلولهای سرطانی به ترتیب 95/4، 61/3 و 1730 میکروگرم بود. با افزایش غلظت اسانس ها میزان فعالیت سیتوتوکسیک آن ها نیز افزایش می یابد.. در تست جهش زایی اسانس آویشن دنایی در سویه های ta100 و ta 98 بدون حضورعصاره درتست ایمز جهت بررسی جهش زایی و ضد جهش زایی بودن اسانس ها و تیمول از باکتری سالمونلا تیفی موریوم سویه های ta 100 و ta 98 استفاده شد میکروزوم کبدی (9s)، به ترتیب دارای اثر جهش زایی 91/27 % و 11/10% بوده و خاصیت جهش زایی آن درحضور9s در سویه های ta100 و ta98 به ترتیب 6/7% و76/4% می یاشد. آویشن تجاری در تست جهش زایی در سویه های ta100 و ta 98 بدون حضورعصاره میکروزوم کبدی (9s)، به ترتیب دارای اثر جهش زایی 69/3% و93/12 % و تیمول نیز به میزان 03/42% و 93/12% جهش زا می باشند. در حضور 9s آویشن تجاری در سویه های ta100 و ta 98 به ترتیب به میزان40/4% و87/ 0 جهش زا بوده و تیمول نیز به ترتیب به میزان 6% و 52/9% خاصیت جهش زایی از خود نشان داد. در تست ضد جهش زایی اسانس آویشن دنایی در سویه های باکتریایی ta100 و ta98 بدون حضور عصاره کبدی(9s) به میزان 92/88% و41/8 % و درحضور 9 s در سویه ta100 ،77/16% و سویه ta98 به میزان 64/53% خاصیت ضد جهش زایی نشان داد. آویشن تجاری در تست ضد جهش زایی در سویه های ta100 و ta 98 بدون حضورعصاره میکروزوم کبدی (9s)، به ترتیب دارای اثر ضد جهش زایی 92/85% و15/53 بوده و تیمول نیز به ترتیب به میزان 87/48% و 55/46% دارای خاصیت ضد جهش زایی می باشد. در حضور 9s آویشن تجاری در سویه های ta100 و ta 98 به ترتیب به میزان92/77% و33/60 %ضد جهش زا بوده و تیمول نیز به ترتیب به میزان 32/46% و 73/49% خاصیت جهش زایی از خود نشان داد. این پژوهش می تواند گامی در شناخت بهتر و دقیق تر گیاهان دارویی که سالها به عنوان دارو به صورت سنتی و بدون محدودیت مصرف شده و توجهی به عوارض جانبی آن نمی شده، محسوب شود. همچنین گامی در جهت پیشگیری و یا درمان برخی بیماریهای مزمن مانند بیماری قلبی–عروقی، آترواسکلروز، آلزایمر، پارکینسون، سرطان وسایر ناهنجاریهای تهدید کننده سلامت باشد

تولید آنتی بادی علیه پروتئین ompc در salmonella typhi
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  هدی توبک   ایرج رسولی

سالمونلا انتریکا سرو وار تیفی، باکتری گرم منفی و عامل بیماری تب تیفوئیدی می باشد. تب تیفوئیدی بزرگترین مشکل سلامتی در بسیاری از کشورهای در حال پیشرفت است. اطلاعات بسیار کمی در خصوص فاکتورهای بیماری زایی سالمونلا تیفی و فاکتورهایی که پاسخ های ایمنی حفاظتی در افراد مبتلا به تب تیفوئیدی ایجاد می کنند، در دسترس است. پورین ها پروتئین های غشاء خارجی باکتری های گرم منفی هستند، که به عنوان رسپتورهایی برای باکتریوفاژها بوده و در عملکردها مختلفی همچون انتقال محلول ها، بیماری زایی و ایمنی موثراند. پورین های سالمونلا تیفی اپی توپ های هترولوکوسی را در میان لوپ هایشان نشان می دهند که بواسطه آن پتانسیل لازم برای تشخیص و واکسیناسیون را دارند. در پژوهش اخیر، پروتئین های غشاء خارجی ompa، ompc و ompf مربوط به سالمونلا انتریکا سروار تیفی(ptcc 1609) در وکتور pet28a(+) کلون ودر باکتری e.coli bl21 بیان شد. به منظور بررسی ایمونوژنسیته پورین ها، دو نوع نمونه سرم، سرم های مربوط به بیماران مبتلا به تب تیفوئیدی و افراد نرمال(کنترل) جمع آوری شدند. این تحقیق نشان می دهد، پورین ها آنتی ژن های مناسبی بوده و آنتی پورین هایی igg در بیماران تیفوئیدی در مناطق اندمیک می توانند ارزش تشخیصی داشته باشند. همچنین ایمن سازی موش-ها درطی تزریق صفاقی µg10 از هر پروتئین نوترکیب در روزهای 0، 15و30 به صورت مخلوطی از ادجوانت و آنتی ژن، با حجم نهاییml 1/0 انجام گرفت. در این تحقیق ایمونوژنیک بودن پروتئین های نوترکیب بواسطه الیزا تایید و نیز میزان ld50مربوط به باکتریsalmonella enterica serovar typhi (ptcc 1609) اندازه گیری شد. اما موش های ایمن شده با دزهای بالاتر از ld50 نتوانستند زنده بمانند. داده ها نشان می دهد که واکسیناسیون با پورین های نوترکیب فوق منجربه تولید پاسخ ایمنی قوی در موش می شود اما این پاسخ های ایمنی حفاظتی نیستند.

استفاده از پروتئین نوترکیب invh، عامل تهاجمی به سلول های اپیتلیال در salmonella enterica serovar enteritidis برای ایجاد ایمنی در میزبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  بهزاد دهقانی   ایرج رسولی

ژن invh توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز تکثیر شد و سپس در ناقل بیانی pet28a+ کلون شد. سپس سازه نوترکیب به میزبان bl21de3 e.coli انتقال داده شد. بیان پروتئین نوترکیب با ایزوپروپیل تیو بتا دی گالاکتوزیداز (iptg) القا شد و بهینه سازی با غلظت های متفاوت iptg مورد بررسی قرار گرفت. و به منظور تخلیص پروتئین از ستون ni-nta استفاده شد و نتایج با sds-page بررسی شد. پروتئین تخلیص شده به موش های نژاد balb/c تزریق شد. پس از تکمیل فرایند ایمن سازی نمونه های خون از موش های ایمن و غیر ایمن جمع آوری شد و توسط تست الایزا مورد بررسی قرار گرفت که نشان دهنده توانایی پروتئین خالص برای تولید آنتی بادی بود. میزان مقاومت موش های کنترل و ایمن به صورت خوراکی با دز های 2×108 تا 3×1012 مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت دفع باکتری در مدفوع موش های ایمن بررسی شد و نمونه های کبد، طحال و روده مورد بررسی پاتولوژی قرار گرفتند. نتایج نشاند دهنده توانایی تولید آنتی بادی در موش بعد از ایمنی زایی با پروتئین نوترکیب بود. میزان دفع باکتری در مدفوع موش های ایمن هم چنین نتایج پاتولوژی نشان دهنده ی تأثیر بالای ایمنی زایی در جلوگیری از نفوذ و تخریب ناحیه روده توسط باکتری می باشد؛ و این ایمنی زایی باعث مقاومت در برابر آلوده سازی با باکتری می شود. با توجه به حضور ژن invh در تمام سویه های سالمونلا از این پروتئین می توان در جهت ایمنی زایی و هم چنین سنجش آلودگی های سالمونلایی بهره برد

تعیین نواحی موثر ایمنی زا در فاکتورهای تهاجمی lloو actaدر listeria monocytogenes
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  ابوالفضل جهانگیری   ایرج رسولی

listeria monocytogenes یک پاتوژن غذایی گرم مثبت، درون سلولی اختیاری و سریع الرشد فرصت طلب است که در بیماران مستعد از نظر ایمنی لیستریوزیس ایجاد می کند. میزان مرگ و میر لیستریوزیس بیش از 20% است. همچنین مننژیت، انسفالیت و مننگوانسفالیت و نیز سقط جنین در زنان باردار از عوارض عفونت با این باکتری است. acta و لیستریولیزین o (llo) دو فاکتور ویرولانس مهم این باکتری هستند. acta یکی از پروتئین های سطحی باکتری و llo یک همولیزین ایجاد کننده ی منفذ است که به خانواده ی سموم وابسته به کلسترول تعلق دارد. هر دو فاکتور ویرولانس در انتشار پاتوژن از سلولی به سلول دیگر دارای نقش حیاتی هستند. با توجه به این که بیشتر مطالعات صورت گرفته در مورد این باکتری با استفاده از مدل های موشی صورت گرفته و تعمیم نتایج آن به انسان کاملاً صحیح نیست، لذا در این مطالعه از نرم افزارهای بیوانفورماتیکی برای مطالعه ی این دو فاکتور ویرولانس، به منظور تعیین نواحی موثر در ایمنی زایی، استفاده شده است. acta از جنبه ی اپیتوپ های سلول b و llo از لحاظ اپیتوپ های سلول t مورد بررسی قرار گرفتند. ساختار دوم و سوم این پروتئین نیز مورد بررسی قرار گرفت ناحیه ای حفاظت شده و عملکردی در acta معرفی شد که قادر است سلول های b را برای تولید آنتی بادی علیه این ناحیه برانگیزد. این ناحیه شامل بخش پایانه ی n و نیز بخش مرکزی توالی پروتئین مورد نظر است. وجود واحدهای تکراری، باردار بودن، آبدوستی، انعطاف پذیری، در دسترس بودن از نظر سطحی و ساختارهای دوم بتای موجود در این ناحیه از دلایل انتخاب آن به عنوان ناحیه ی قابل قبول برای تحریک سلول های b و تولید آنتی بادی علیه آن است. در مورد llo نیز اپیتوپ های سلول t پیش بینی شده و بر اساس آن ها دو سازه ی پروتئینی، یکی برای انسان و دیگری برای موش، طراحی شدند. ژن مربوط به این سازه ها نیز طراحی و از نظر کدون های مورد استفاده و نیز بسیاری از پارامترهای موثر در کارایی بیان، بهینه سازی شدند. تغییرات پس از ترجمه ای احتمالی که ممکن است سازه ها در سلول میزبان متحمل شوند نیز پیش بینی شد. پایداری mrna رونویسی شونده از روی این دو ژن نیز بررسی شد و نشان داده شد که ژن بهینه سازی شده mrna مناسب تری برای ترجمه دارد. همچنین جایگاه قرارگیری پروتئین ترجمه شده نیز در سلول یوکاریوتی پیش بینی شد (مسیر ترشحی). قرار گرفتن در مسیر ترشحی کارایی نامزدهای واکسن را از نظر تحریک سیستم ایمنی افزایش می دهد. در نهایت این دو سازه به عنوان یک نامزد واکسن dnaیی معرفی و راهکارهایی برای بهبود و کارایی بیشتر آن عرضه گردید. این راهکارها شامل افزودن سیگنال های مناسب نظیر سیگنال یوبی کوئیتین، قلاب gpi، موتیف شبه pest به ابتدای توالی، گزینش صحیح وکتور مناسب و نیز نحوه ی کارامد ایمنی زایی و عرضه ی این واکسن به میزبان است.

جداسازی و غربالگری اکتینومایست‏ های مولد آنزیم پروتئاز قلیایی از خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  مرضیه ثریا   جواد حامدی

پروتئازها مهم ترین گروه آنزیم های صنعتی هستند که یکی از مواد تشکیل دهنده انواع دترجنت ها از شوینده های خانگی گرفته تا محلول های مورد نیاز برای تمیز کردن لنزها و دندان های مصنوعی هستند. استفاده از این آنزیم ها در شوینده ها تقریبا 25% کل فروش جهانی آنزیم ها است. پروتئازهای میکروبی تقریباً 40% کل فروش جهانی آنزیم ها را شامل می شوند. در این پژوهش با هدف دست یابی به سویه های تولید کننده آنزیم پروتئاز در اکتینومایست ها، 436 جدایه اکتینومایست از خاک های ایران به دست آمد. این جدایه ها از نظر توانایی تولید آنزیم پروتئاز قلیایی به روش سنجش کیفی روی پلیت غربالگری شدند و 50 جدایه مولد به دست آمدند. این جدایه ها از نظر توانایی تولید آنزیم در محیط مایع اسکیم میلک براث آزمایش و 8 جدایه برتر انتخاب شدند. به منظور دست یابی به بیشترین میزان تولید آنزیم، بهینه سازی محیط تولید با تغییر نسبت کربن به نیتروژن صورت گرفت. تغییرات میزان فعالیت آنزیمی، بیومس و ph طی پنج روز برای جدایه های برتر اندازه گیری شد. بر این اساس جدایه hs2 به دلیل شفاف سازی محیط اسکیم میلک براث در کوتاه ترین زمان (دو روز)، داشتن بیشترین فعالیت آنزیمی معادل u/ml560 و ثبات عملکرد، به عنوان جدایه برتر در سیستم تخمیر غوطه ور و دو جدایه hs1 و hs3 با دارا بودن بیشترین نسبت قطر هاله شفاف به قطر کلنی به ترتیب معادل 5/4 و 14/4 به عنوان جدایه های برتر در سیستم تخمیر در بستر جامد شناسایی شدند. شناسایی به روش پلی فازیک شامل بررسی ویژگی های مورفولوژیک، ویژگی های فیزیولوژیک، ترادف نوکلئوتیدی ژن 16s rrna و ترکیبات شیمیایی دیواره سلولی انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد جدایه های مذکور متفاوت از نزدیک ترین گونه ثبت شده مجاور در درخت فیلوژنتیک هستند. مقایسه توالی نوکلئوتیدی ژن 16s rrna در جدایه های منتخب با توالی های ثبت شده در بانک ژنی ncbi نشان داد که جدایه های hs1، hs2 و hs3 بیشترین شباهت (به ترتیب 93/99%، 100% و 92/99%) را با streptomonospora alba yim90003، nocardiopsis arvandica hm7 و saccharomonospora cyanea na134 دارند.

تشخیص عفونت باکتریایی acinetobacter baumannii با استفاده از آنتی بادی سرمی ایجاد شده برعلیه پروتئین نوترکیب از توالی های تکراری bap g1e2f2g2g3
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  عفت نوری   ایرج رسولی

a.baumannii در سالهای اخیر به عنوان عامل اصلی عفونتهای بیمارستانی شناخته شده اند که همراه با مرگ و ناخوشی های قابل توجه است. بیشترین نگرانی در مورد این میکروارگانیسم توانایی کسب مکانیسم های مقاومت به انواع آنتی بیوتیکهای در دسترس می باشد. گروهی از پروتئینهای سطحی هستند که نقشی برجسته در توسعه اجتماع میکروبی بازی می کنند. یکی از این پروتئینها که برای اولین بار در staphylococcus aureus شرح داده شده است پروتئین مرتبط با بیوفیلم (bap ) نامیده شد. bap علاوه براین که در تشکیل بیوفیلم نقش دارد با تشخیص گیرنده های سلول میزبان، تسهیل کننده کلونیزاسیون است و می تواند در مزمن کردن عفونت نقش داشته باشد. loehfelm و همکاران نشان دادند که bap یک خصوصیت معمول در ایزوله های کلینیکی a.baumannii است و نقش مهمی در عفونت زایی این پاتوژنها دارند. در مطالعه حاضر bap همسانه سازی و بیان شد، برای این منظور جهت تکثیر ژن پرایمر طراحی شد و در باکتری top10 همسانه سازی و بعد از تایید همسانه ها، جهت بیان در باکتری bl21 زیر همسانه سازی شد و بعد از بیان و تایید آن به وسیله sds-page و وسترن پروتئین تولید شده جهت بررسی ایمنی زایی در سه نوبت به موشها تزریق شد. برای بررسی اختصاصیت، باکتری salmonella intritidis و psedomonas aueroginosa و برای کنترل مثبت باکتری a.baumannii به موشها تزریق شد. با انجام تست الیزا ووسترن اختصاصیت و حساسیت بررسی و مشخص شد که این پروتئین آنتی ژنیک، سطحی و اختصاصی باکتری a.baumanii است. در نتیجه از این پروتئین می توان در جهت شناسایی عفونت a.baumaannii استفاده کرد.

تولید نانوبادی نوترکیب مشتق از آنتی بادی تک دومینی شتری علیه آنتی ژن bap دراسینتوباکتربومانی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  زهرا پاینده   میر لطیف موسوی

چکیده : اسینتوباکتر بومانی یک پاتوژن بیمارستانی، که عامل عفونت های متعددی از جمله عفونت های تنفسی،باکتریمی، مننژیت و عفونت دستگاه ادراری است . تمایل گونه های بیمارستانی این باکتری به تولید بیوفیلم و ارتباط بیوفیلم با عفونتزایی و مقاومت این باکتری به طیف وسیعی از آنتیبیوتیکها، بهخوبی شناخته شده است . در این تحقیق بر آن شدیم، نانو بادی مشتق از آنتی بادی های تک دومینی نوترکیب شتری علیه 136 شامل واحدهای تکراری - قطعه حفاظت شده 1119 نوکلئوتیدی از موقعی 1316 a3b3a4b4c2 ازآنتی ژن bap در اسینتو باکتر بومانی تولید کنیم. برای این منظور به دنبال تزریق constract b-bapنوترکیب به شتر و حصول از ایمن شدن آن،کتابخانه فاژمیدی تهیه شد. برای نمایش فاژی vhh ، سلولهایحاوی کلون با فاژ کمکی m13ko7 آلوده شدند و فاژهای نوترکیب با استفاده از پلی اتیلن گلیکول و کلرید سدیم 3 1 مولار رسوب داده شدند. جهت انتخاب کلونهای صحیح شش مرحله غربالگری انجام شد. پس از انتخاب بهترین مرحله ی غربالگری با استفاده از فاژ الیزا روی کلونهای مربوط به آن مرحله مجددا فاژ الیزا گذاشته شد و کلونهایی با بیشترین مقدار جذب، جهت بیان پروتئین در فاز محلول انتخاب شدند. این اولین گزارش از انتخاب ، تولید و بیان نانوبادی علیه آنتی ژن bap میباشد . مقاومت فزاینده و نقش مهم آنتی بادی ها در تشخیص و درمان بیماریها و همچنین شباهت بسیار زیاد vhh با vh های انسانی امکان استفاده این نانوبادی را در ایمنی درمانی را فراهم میکند.

بهینه سازی پلی هیدروکسی بوتیرات تولید شده توسط باکترهای بومی جداشده ازلجن فعال نفت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم 1391
  اکرم حسین آبادی   مجتبی تاران

پلاستیک ها امروزه در جهان استفاده گسترده دارند ولی آلوده کردن محیط زیست مشکل اصلی استفاده از آنها است، از این رو پلاستیک های قابل تجزیه مورد توجه قرارگرفته اند. پلی بتا هیدروکسی بوتیرات (phb ) پلی استری از خانواده هیدروکسی آلکانوات است که توسط تعدادی از باکتری ها در داخل سلول تجمع پیدا می کند و کاندیدای پلی استرهای قابل تجزیه برای سازگاری با محیط زیست هستند. مسئله اصلی در کاربرد تجاری این ماده برای تولید پلاستیک، بالا بودن هزینه تولید است. پیداکردن سویه های باکتریایی مناسب و استفاده از منابع کربنی ارزان قیمت، می تواند مقداری از هزینه را کاهش دهد. به همین منظور باکتری های جداشده از لجن فعال نفتی را از نظر تولید phb بررسی کردیم. از 63 سویه باکتریایی جدا شده، 21 سویه تولید phb داشتند که 7 سویه برتر انتخاب شد و تولید phbتوسط این سویه ها به وسیله گازکروماتوگرافی تایید شد. سویه ای که بالاترین میزان تولید phb را داشت در آزمایشات بهینه سازی محیط کشت مورد استفاده قرار دادیم. از هشت محیط کشت تولید phb با ترکیبات و غلظت های مختلف استفاده شد و بهترین محیط کشت انتخاب شد. در مرحله بعد روش آماری plackett–burman برای به دست آوردن فاکتورهای موثر در تولید phb و رشد سلول، استفاده شد. بهینه سازی از 5 فاکتور موثر به وسیله روش پاسخ سطحی (rsm ) با استفاده از منبع کربن ارزان قیمت (ملاس، آب پنیر) انجام شد. ماکزیمم phb به دست آمده از منبع ملاس به میزانg/lit6.62 به دست آمد

مطالعه بیوانفورماتیکی ویژگی های ایمونوژنیک پروتئین سطحی جاذب آهن در اسینتوباکتر بومانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  فاطمه سفید   ایرج رسولی

اسینتوباکتر بومانی یک باکتری گرم منفی غیرمتحرک است که سبب عفونت های شدید در افراد مستعد می گردد. به علاوه ایزوله های کلینیکی اسینتوباکتر بومانی افزایش مقاومت قابل توجهی را نسبت به درمان های آنتی بیوتیکی موجود نشان می دهند که درمان عفونت های این باکتری را با مشکل رو به رو ساخته است. به عنوان یک مکانیسم دفاعی دسترسی آهن برای باکتری ها در میزبان محدود شده است. اولین مرحله در جذب اختصاصی آهن از طریق سیدروفور در باکتری های گرم منفی، شناسایی و اتصال کمپلکس فریک- سیدروفور به گیرنده های غشای خارجی می باشد. این دسته از پروتئین ها در شرایط فقر آهن بیان می گردند. نقش پروتئین های غشای خارجی جاذب آهن در باکتری های دیگر از جمله سودوموناس آئروژینوزا، اشیرشیاکلی و نایسریا گنوره نیز گزارش شده است. آنتی بادی های تولید شده بر علیه این دسته از پروتین ها با بلوکه کردن مسیر جذب آهن خاصیت باکتریوساید و یا باکتریواستاتیک اعمال می کنند. چندین پروتئین انتقال دهنده وابسته به tonb کریستالوگرافی و ساختار محافظت شده آن ها معرفی شده است. ما با استفاده از این ساختار ها به عنوان الگو توانستیم ساختار پروتئین baua را پیش گویی نماییم. ساختار سه بعدی این پروتئین در بردارنده یک بشکه بتای 22 رشته ای بین غشایی که منفذی را در غشای خارجی تشکیل می هد و یک دمین کرک در انتهای آمینی که بشکه بتا را مسدود نموده است. رشته های آنتی پارالل تشکیل دهنده بشکه بتا از طریق لوپ های خارج سلولی بلند و نیز پیچ های پریپلاسمی کوتاه به یکدیگر متصل شده اند. ما تلاش های خود برای تولید واکسن موثر را روی نواحی سطحی از baua که احتمالا در اتصال به لیگاند دخیل بوه و در معرض فاکتور های ایمنی میباشد، متمرکز نموده ایم. این مناطق با ترکیبی از آنالیز های کامپیوتری شناسایی شدند. در مدل توپولوژی پیش گویی شده لوپ خارجی شماره پنج به عنوان طویل ترین لوپ معرفی گردید چنانکه زنجیره جانبی تمام اسید آمینه های آن در معرض محیط خارج سلول بوده و بیانگر اهمیت این لوپ در وقایع اولیه اتصال کمپلکس آهن-سیدروفور به گیرنده می باشد. این منطقه در بردارنده اپی توپ سلول های b بوده که برای آنتی بادی های تولید شده بر علیه پروتئین جذاب می باشد. ما به منظور شناخت بهتر ماهیت پروتئین baua و نیز انتخاب نواحی آنتی ژنیک مناسب به عنوان یک واکسن موثر از ابزار های بیوانفورماتیک بهره گرفتیم. با توجه به نتایج نرم افزار های موجود پیشنهاد میکنیم، ناحیه ای از دمین بشکه بتا که در بردارنده لوپ های خارج سلولی مهم باشد میتواند خصوصیات ایمونوژنیک پروتئین را تقلید نماید. علاوه بر این، از آن جاییکه نرم افزار های پیشگویی جایگاه اتصال لیگاند دمین کرک را به عنوان محل اتصال لیگاند معرفی نمودند، احتمالا این دمین میتواند به عنوان نماینده ای از کل پروتئین در واکنش های ایمنی زایی به کار گرفته شود. طراحی، انتخاب و تولید واکسن های زیرواحدی نوترکیب، پایه و اساس واکسینولوژی جدید، ممکن است یک گزینه بجا و مطبوع در مواجهه با مشکل رو به رشد عفونت اسینتوباکتر بومانی باشد.

شناسایی، توالی یابی و بررسی ویژگی های ایمونولوژیک یک پروتئین سطحی اختصاصی acinetobacter baumannii با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم 1391
  کبری احمدی زانوس   ایرج رسولی

acinetobacter baumannii یک باکتری گرم منفی، غیر متحرک و هوازی اجباری است که به عنوان پاتوژن بیمارستانی شناخته شده و غالباً مقاوم به انواع آنتی بیوتیک هاست. این باکتری همچنین به عنوان یک عامل مهم شیوع و مرگ ومیر در بیمارستان ها مخصوصاً در میان بیماران دارای نقص ایمنی شناسایی شده است. کنترل و درمان عفونت ناشی از آن به دلیل توانایی پاتوژن برای مقاومت به انواع آنتی بیوتیک ها و زنده ماندن در شرایط محیطی مختلف و استفاده از طیف وسیعی از منابع غذایی، سخت است. تشخیص اولیه عفونت ایجاد شده بوسیله a. baumannii استراتژی مهمی برای کنترل کردن عفونت بیمارستانی ناشی از این پاتوژن است. روش های رایج شناسایی این باکتری بوسیله روش های کشت معمول و تست های بیوشیمیایی است که بدست آوردن نتایج آن ها بین ? تا ? روز طول می کشد. بنابراین یک تست جدید، سریع، حساس، اختصاصی و اقتصادی که مدیریت سریع عفونت های a. baumannii را فراهم می کند، مورد نیاز است. ایجاد یک تست تشخیصی اختصاصی و حساس به یک بیومارکری نیاز دارد که واکنش تقاطعی با باکتری های دیگر نداشته و تنها برای a. baumannii اختصاصی باشد. براین اساس، هدف از این مطالعه شناسایی و توالی یابی یک پروتئین غشای خارجی kda 34.4 معرفی شده توسط islam et al. از بین پروتئین های غشای خارجی (omps) a. baumannii atcc 19606 است. در مطالعه حاضر ما از نرم افزارهای مختلف بیوانفورماتیکی برای غربالگری کل پروتئوم باکتری استفاده کردیم. غربالگری پروتئین ها با توجه به ویژگی هایی از جمله: وزن مولکولی، موقعیت یابی، توپولوژی، همولوژی، آنتی ژنیسیته و آلرژی زایی صورت گرفته است. در نهایت 201 پروتئین در وزن مولکولی بین kda 33-36 پیدا شد که در این میان 11 پروتئین به عنوان پروتئین غشای خارجی شناسایی شدند و در نهایت ? مورد از پروتئین ها از نظر مکانی کاندیدای مناسبی برای انتخاب بودند. براساس آنالیزهای انجام شده با blast و پیش بینی های آنتی ژنیسیته و دیگر بررسی های صورت گرفته تنها یکی از ? پروتئین به عنوان پروتئین آنتی ژن و اختصاصی a. baumannii شناخته شد.

جداسازی، همسانه سازی و بیان یک ناحیه عملکردی حفاظت شده پروتئین bap از ژنوم باکتری acinetobacter baumannii با نگرش تاثیر ایمونوژنسیته
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  مرضیه جلالی   ایرج رسولی

اسینتوباکتر بومانی، یکی از پاتوژن های اصلی بیمارستانی است و ظرفیت بالایی برای مقاومت به انواع مواد ضد میکروبی موجود دارد. اسینتوباکتر بومانی انواع متفاوتی از عفونت ها شامل پنومونی، مننژیت وعفونت های مرتبط با خون را ایجاد می کند. پروتئین های مربوط به بیوفیلم(bap) پروتئینی اختصاصی در سطح سلول هستندکه مستقیماً در تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتر بومانی مورد نیاز اند و تصور بر این است که نقش اصلی را در عفونت زایی باکتری ایفا می کنند. در مطالعه ی حاضر ژن ناحیه ای از پروتئین bap با 1620 جفت باز را به وسیله واکنش زنجیره ای پلیمراز تکثیر ودر pet32a کلون گردید. این ناحیه از پروتئین بزرگ bap با موفقیت کلون وبیان شد و توسط آنتی بادی های مونوکلونال تایید گردید. در این پژوهش موش های balb/c به وسیله تزریق زیرپوستی پروتئین نوترکیب خالص، ایمن شده و با سوش بیمارستانیkh0060 آلوده شدند. مقایسه ی میزان بقا و آسیب های بافت کبد حیوانات ایمن با گروه کنترل، بیانگر نقش حفاظتی موثر این ایمنی زایی است. این نتایج نشان می دهد که این پروتئین می تواند گزینه ی مناسبی برای تولید یک واکسن جدید نوترکیب باشد.

اختصاصیت و حساسیت آنتی بادی سرمی در عفونت acinetobacter baumannii بر علیه یک پروتئین نوترکیب از نواحی حفاظت شده ژن bap آن باکتری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  محسن علیزاده ملایعقوب   ایرج رسولی

acinetobacter baumannii به عنوان یک باکتری بیماریزای بیمارستانی که دارای مقاومت به بسیاری از انواع آنتی بیوتیک ها می باشد، به حساب می آید. از این رو، یک روش تشخیصی سریع، حساس، اختصاصی و به صرفه، برای شناسایی آن ضروری به نظر می رسد.وجود این میکروارگانیزم هنوز با استفاده از روش های سنتی کشت مشخص می شود و شناسایی آن نیز از طریق روش های بیوشیمیایی. روش سنتی ذکر شده، زمان بر بوده و برای اعلام نتیجه، حداقل 2 الی 5 روز طول می کشد.تشخیص دیر هنگام این باکتری در بیماران منجر به بروز مشکل در کنترل بیماری شده و می تواند منجر به درگیری شدید در مراقبت از بیمار و مدیریت بیماری او گردد. برای یافتن یک روش تشخیصی سریع، نیاز به یک آنتی ژن اختصاصی می باشد و پروتئین های غشاء خارجی از اولین کاندیدها هستند. در این مطالعه یک اپی توپ 371 آمینواسیدی از پروتئین سطحی bap (biofilm associated protein ) در اسینتوباکتر بومانی که قبلا توسط آقای فتاحیان کلون شده بود، ساب کلون گردید و این پروتئین نوترکیب به صورت خالص به دست آمد. بعد از بررسی های بیوانفورماتیکی،پروتئین های سطحی موجود در با کتری های پاتوژن salmonella enteritidis وstaphyloccocus aureus ، بیشترین شباهت به پروتئین نوترکیب bap را نشان دادند و در نتیجه برای بررسی های بیشتر انتخاب شدند. pseudomonas aeruginosa به عنوان یک باکتری با توانایی بالا در تشکیل بیوفیلم انتخاب گردید.گروه هایی از موش های نژاد balb/c انتخاب شدند و توسط سلول کامل a.baumannii, s.aureus, s.enteritidis, p.aeruginosa تزریق شدند. از موش های ایمن شده با پروتئین نوترکیب bap نیز به عنوان کنترل مثبت استفاده شد. در نهایت به منظور بررسی اختصاصیت و حساسیت آنتی بادی های تولید شده بر علیه قطعه ی انتخابی از bap، تمامی سرم ها جمع آوری شده و در تست الایزاهای غیر مستقیم مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت به عنوان نتیجه، اختصاصیت آنتی بادی های تولید شده بر علیه ناحیه ی انتخابی از bap تایید شده و میزان حساسیت آن برای سیستم ایمنی در غلظت های بالای سرم، خوب ارزیابی گردید.

انکپسولاسیون پروتئین کایمر cota،cfab ، csth وltb در نانوذراتplga و بررسی ویژگیهای ایمونوژنیک آن علیه سویه های etec
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1392
  شهرام نظریان   ایرج رسولی

باکتری اشریشیاکولی انتروتوکسیژنیک، یکی از عوامل شایع اسهال در بین کودکان است. فاکتورهای کلونیزاسیون و توکسین حساس به حرارت، مهمترین کاندیدای واکسن علیه etec می باشند. پروتئین های کایمریک دربردارنده اپی توپ ها و یا ادجوانها سبب افزایش احتمال بروز پاسخ ایمنی هومورال و یا سلولی می شود. فرض ما بر این بود که پروتئین کایمر دربردارنده فاکتورهای کلونیزاسیون شایع و زیر واحد ltb به عنوان کاندید واکسن خوراکی می تواند سبب محافظت در برابر اتصال باکتری و عملکرد توکسین گردد. به منظور دستیابی به رایجترین فاکتورهای کلونیزاسیون از سویه های ایرانی، فنوتیپ و ژنوتیپ سویه های etec جدا شده از کودکان ایرانی مشخص شد. بر اساس پروفایل سویه هایetec ، ژن کایمر کدکنندهcfab ، csth، cota وltb طراحی گردید. مدلسازی به منظور پیش بینی ساختار سوم پروتئین کایمر انجام گرفت. ژن l2c3 بهینه سازی کدونی شد و در وکتور بیانی e.coli، همسانه سازی گردید. پروتئین نوترکیب با روش امولسیون دو گانه در پلیمر plga انکپسوله و خصوصیات فیزکیوشیمایی نانوذره ها ارزیابی شد. ایمنوژنیسیتی خوراکی پروتئین کپسوله شده بررسی گردید. شیوع باکتری etec 11/7 درصد بود. بیشتر سویه های جدا شده دارای توکسین lt و st بودند. فاکتورهای کلونیزاسیون cfa/i، cs2، cs3 و cs5 در برخی از سویه ها شناسایی گردید. 2/97 درصد از اسیدهای آمینه پروتئین کایمریک مورد نظر در محدوده مجاز نمودار راماچاندران قرار داشتند. نانوذرات غیر تجمعی و دارای شکل نسبتاً کروی با میانگین اندازه 9/256 بودند. کارائی انکپسوله کردن پروتئین کایمر 4/1±96/81 درصد بود. وزن مولکولی و خاصیت آنتی ژنیسیتی پروتئین رها شده از نانوذرات تغییری نکرد. ایمنی سازی موشها از راه خوراکی سبب القای پاسخ آنتی بادی igg سرمی و iga مدفوعی شد. ایمن سازی سبب ایجاد محافظت در برابر اتصال باکتری etec به سلولهای caco-2 گردید. اثر توکسین بر میزان camp و تجمع مایع در لوپهای روده به واسطه ممانعت از اتصال سم به گیرنده gm1 مهار شد. این یافته ها نشان می دهد انتقال پروتئین l2c3 در نانوذرات plga سبب بروز پاسخ ایمنی عمومی و مخاطی شده و می تواند به منظور توسعه ی ترکیب چندگانه برای مقابله با etec مورد استفاده قرار گیرد.

مقایسه تنوع های باکتری های تجزیه کننده هیدروکربورهای نفتی در خاک های آلوده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  آسیه سادات زاهدی   قاسمعلی محبعلی

گازوئیل یکی از پر مصرف ترین و پرکاربردترین محصولات نفتی در ایران و بسیاری از کشورهای جهان است. حجم قابل توجهی از گازوئیل در مخازن زمینی و ایستگاه های سوخت نگهداری می شود که در اثر نشت از این مخازن، می تواند خاک و آب زیرزمینی مجاور را به شدت آلوده نماید. گازوئیل به عنوان آلاینده ای بسیار مهم مورد توجه قرار گرفته است که اثراتی پر خطر بر انسان و دیگر موجودات زنده موجود در محیط می گذارد. روش های شیمیایی و فیزیکی که معمولاً به منظور اصلاح آلودگی مورد استفاده قرار می گیرند، پرهزینه هستند و به راحتی آلودگی را منتقل می کنند. این روش ها ممکن است پسماندهای جدیدی مثل پسماندهای حاصل از سوزاندن تولید کنند و بنابراین مشکل را حذف نمی کنند؛ ولی روش های زیست سالم سازی این معایب را ندارند. زیست سالم سازی فرایندی است که در آن از میکروبهایی چون مخمر، قارچ و باکتری برای شکستن و تجزیه ترکیبات خطرناک و سمی و تبدیل آنها به ترکیباتی با سمیت کمتر و یا غیر-سمی، استفاده می کنند. یکی از روش های ساده ی زیست سالم سازی تحریک زیستی است. تحریک زیستی به معنی واردکردن آب، مواد مغذی و اکسیژن به میزان کافی به خاک است تا در پی آن فعالیت تجزیه کنندگان میکروبی افزایش یابد. پارامترهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر جابجایی آلاینده ها در خاک و نیز بر زیست دسترس پذیری آنها موثر هستند. بنابراین، این پارامترها بر تجزیه زیستی آلاینده و نیز بر تنوع میکروبی خاک تاثیری به سزا دارند. باکتریها در فرایندهای تبدیل زیستی نقش موثری دارند. پس برای پایش هرچه بهتر فرایند پاکسازی زیستی به کسب شناخت از شرایط فیزیکوشیمیایی خاک و نیز درک ساحتار میکروبی خاک حین تجزیه آلاینده نیاز است که این پایش به ما در اجرای موثر فرایند میدانی پاکسازی زیستی کمک می کند. به عبارت دیگر با شناختن ساختار جامعه میکروبی خاک می توان روش های زیست سالم سازی را بهینه کرد. در این تحقیق 4 نوع خاک مختلف با گازوئیل به میزان 4% آلوده و در 4 ظرف مختلف ریخته شدند. به منظور بررسی اثر آلودگی بر تنوع باکتریها مقداری از این 4 نوع خاک بدون اینکه آلوده شوند به عنوان شاهد در 4 ظرف دیگر ریخته شدند. 8 بستر آزمایشی مورد تحریک زیستی قرار گرفتند و در آنها تغییر در باکتریهای قابل کشت و غیر قابل کشت آنها به همراه تجزیه ی هیدروکربن ها به مدت 4 ماه رصد شد. بیشترین مقدار کاهش وزنی گازوئیل بعد از 120 روز در بستر آزمایشی خاک حاوی شن بیشتر (44%) ، شوری کمتر و کربن آلیبیشتر (2%) مشاهده شد. بیشترین افزایش تعداد باکتریهای هتروتروف نیز در همین خاک مشاهده شد. بعد از این خاک، در خاکی بیشترین کاهش وزنی مقدار گازوئیل دیده شد که این خاک نیز شور نبود و درصد شن آن با در صد شن خاک اخیر برابر بود. بعد از خاک اول بیشترین مقدار افزایش تعداد باکتریهای خاک دوم در مرحله ی سوم نمونه گیری دیده شد. برای شمارش باکتری های تجزیه کننده ی هیدروکربن ها، خاک حاصل از هر مرحله نمونه گیری در محیط مایع متشکل از نمکهای معدنی کشت داده شد. محیط کشت مذکورحاوی گازوئیل (1%) به عنوان تنها منبع کربن بود. همین طور به منظورغنی سازی سه مرحله ای باکتریهای تجزیه کننده ی هیدروکربن، 4 نوع خاک قبل از راه اندازی بسترهای آزمایشی و 8 نوع خاک (شامل 4 بستر آلوده به گازوئیل و 4 بستر غیر آلوده) حاصل از نمونه گیری آخر در محیط پایه معدنی حاوی گازوئیل کشت داده شد.به صورت کلی تغییرات تعداد باکتریهای تجزیه کننده ی هیدروکربن روند یکنواختی داشت. این روند به این صورت است که با گذشت زمان تعداد باکتری های تجزیه کننده ی هر نوع خاک تا تعداد بیشینه افزایش یافته و سپس کاهش می یابد. این تعداد بیشینه در مرحله ای مشاهده شد که در آن زمان تعداد باکتریهای هتروتروف خاک نیز بیشینه بود. خاکهای غیر آلوده (به جز خاک a ) همواره حاوی باکتری تجزیه کننده ی کمتری نسبت به نمونه ی آلوده بودند که می تواند نشان از تاثیر حضور گازوئیل بر افزایش تعداد باکتریهای تجزیه کننده در خاک آلوده باشد. جهت بررسی دینامیک جمعیت میکروبی حین تیمار زیستی، خاک 8 بستر آزمایشی در هر مرحله نمونه گیری به همراه محیطهای کشت حاوی باکتریهای تجزیه کننده ی هیدروکربن و غنی سازی شده مورد آنالیز مولکولی قرار گرفتند که این آنالیز شامل استخراج ژنوم از خاک و محیط کشت، انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز مربوط به ناحیه 16s rrna و سپس آنالیز dgge بود. تغییرات تنوع باکتریایی در خاک هر 8 بستر آزمایشی مشاهده شد. در مراحل پایانی، همراه با کاهش جمعیت باکتریایی کل، در همه ی بسترهای آزمایشی به جز یک مورد خاک پاک کاهش تنوع میکروبی دیده شد که میزان کاهش تنوع در خاکهای غیر آلوده کمتر بود. شباهت بسیار اندکی در الگوی باندهای dgge مرحله ی اول غنی سازی با مرحله ی (تجدید کشت) سوم وجود دارد این تغییر در ساختار جمعیت باکتریایی حین غنی سازی روی سوبستراهای خاص، پتانسیل فرایند انتخاب در جداسازی سویه های مغلوب محیطی را نشان می دهد. بیشترین مقدار کاهش هیدروکربنهای نفتی در دو بستر آزمایشی دیده شد در حالیکه تنوع باکتریهای تجزیه کننده حاصل از این 2 بستر کاهش یافته است، که می تواند نشان دهنده ی وجود تنوع کمتری از میکروارگانیسم های تطبیق یافته ی تجزیه کننده در این دو بستر باشد.

ایمنی زایی، حساسیت و اختصاصیت پروتئین گیرنده کمپلکس سیدروفور-فریک (baua) در اسینتوباکتر بومانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1392
  حمید اسماعیل خانی   ایرج رسولی

جنس acinetobacter در خانواده moraxellaceae طبقه بندی می شود. در این جنس کوکوباسیل هایی شدیدا هوازی، گرم منفی، غیرمتحرک، اکسیداز منفی، کاتالاز مثبت و غیرتخمیری قرار می گیرند. بیش از 30 گونه ی ژنومی در این جنس شناسایی شده که از این بین 17 تای آن ها نام های شناخته شده و معتبری دارند.acinetobacter baumannii یک پاتوژن مهم است که هم اکنون بعنوان عامل عفونت های بیمارستانی مثل عفونت های جریان خون، پنومونی وابسته به دستگاه تهویه و عفونت های زخمی، بخصوص در بیماران بحرانی که در بخش مراقبت های ویژه (icu) بستری شده اند شناخته می شود. این باکتری برای ایجاد عفونت در میزبان پرسلولی نیاز به آهن دارد که به شدت به وسیله میزبان محدود می شود. در شرایط هوازی باکتری برای غلبه بر این مشکل، انواع لیگاندهای آهن با وزن ملکولی کم به نام سیدروفور تولید و به محیط خارج سلولی ترشح می کنند که با گرایش زیاد به آهن فریک متصل می شوند و تشکیل کمپلکس فریک- سیدروفور را می دهند.baua (baumannii acinetobactin utilization) با وزن ملکولی در طیف 88-75 کیلودالتون یکی از مهم ترین پروتئین های غشای خارجی این باکتری برای جذب آهن است. آنتی بادی مونوکلونال علیه پروتئین های غشای خارجی تنظیم شونده به وسیله آهن (iromps) مانع از جذب آهن توسط این پاتوژن شده و باکتریسیدال می باشد. در صورتی که بتوان مانع از جذب آهن توسط این باکتری شد، می توان میزبان را در برابر تهاجم این باکتری ایمن نمود. در این مطالعه تاثیر ایمنی زایی و نیز اختصاصیت و حساسیت پروتئین نوترکیب غشایی baua علیه باکتریacinetobacter baumannii مورد بررسی قرار می گیرد.به منظور تهیه پروتئین نوترکیب baua، پس از کشت باکتریacinetobacter baumannii ، ژنوم آن تخلیص شد. با کمک واکنش زنجیره پلی مراز ژن baua از اسینتوباکتر بومانی به طول 2083 جفت باز فراوان سازی و پس از ایجاد برش در دو انتهای آن بوسیله ی آنزیم های محدود کننده ی مناسب، روی ناقل بیانی pet28a کلون شد. پس از انتقال سازه نوترکیب به میزبان اشرشیاکلی bl21de3، بیان پروتئین مورد نظر توسط غلظت های مختلف ایزوپروپیل تیو بتا- دی گالاکتوزید (iptg) القاء و بهینه سازی آن انجام شد. نتایج بیان با sds-page بررسی و پروتئین نوترکیب از طریق کروماتوگرافی میل ترکیبی با کمک ستون ni-nta تخلیص شد. در نهایت پروتئین نوترکیب با وزن مولکولی 75 کیلودالتون به موش-های balb/c تزریق و پس از تکمیل دوره ایمن سازی، تیتر آنتی بادی با سنجش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت.تزریق این پروتئین به موش های balb/c نشان دهنده توان بالای آن در تحریک سیستم ایمنی و تولید آنتی بادی است. تست الایزا نشان داد که آنتی بادی تولید شده در شناسایی پروتین اتصالی فریک انتروباکتین قدرت بالایی دارد و موش های ایمن در مواجهه با 1010 باکتری زنده از خود مقاومت نشان دادند. لذا می توان از این پروتئین به عنوان کاندیدی مناسب برای تهیه واکسن علیه acinetobacter baumannii استفاده کرد.

مطالعه بیوانفورماتیکی ویژگی های ایمونوژنیک پروتئین های با بیان متأثر از آهن در باکتری acinetobacter baumannii
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1392
  حدیثه بزم آرا   ایرج رسولی

baumannii acinetobacter یک پاتوژن بیمارستانی با قدرت بیماری زایی در حال رشد است. این باکتری عفونت-های مقاوم به چندین آنتی بیوتیک ایجاد می کند و به درمان های دارویی و مواد ضد میکروبی به شدت مقاوم است. به همین علت نیاز روز افزونی به توسعه روش های جدید درمان بر علیه این پاتوژن نیاز است. سیستم های اکتساب آهن فاکتور های مهم ویرولانس این باکتری پاتوژن هستند. آنتی بادی بر علیه پروتئین های غشایی تحت تنظیم آهن (iromps) فعالیت باکتری سیدالی و اوپسونیزاسیون در شرایط in vitro از خود بروز داده اند. راه های جدید کشف واکسن از جمله واکسینولوژی معکوس امید بخش واکسن های جدیدی برای بیماری های مختلف هستند. در دسترس قرار گرفتن ژنوم این باکتری و ابزارهای بیو انفورماتیکی ایجاد یک رویکرد in silico برای شناسایی آنتی ژن های به صورت بالقوه ایمونوژن کرده است. این رویکرد ها اجازه انتخاب آنتی ژن های سیستماتیک را می دهد و پایه مطالعات آزمایشگاهی را فراهم می آورد و باعث کاهش بار کلونینگ و ارزیابی های بعد از آن می شود. اطلاعات به دست آمده از مطالعات پروتئومیکسی می توانند در طراحی واکسن ارزشمند باشند. بررسی مقایسه ای محتوای لیز سلولی و قطعات غشای خارجی سلول های اسینتوباکتر بومانی کشت یافته در شرایط فقر و غنای آهن منجر به کشف پروتئین هایی شد که بصورت مجزا تولید می شوند. هدف این مطالعه بررسی ایمنی زایی پروتئین های با بیان تحت تنظیم آهن جهت پیدا کردن یک ایمونوژن مناسب در اسینتوباکتر بومانی است که می تواند به عنوان یک کاندید واکسن مورد استفاده قرار بگیرد. در بین پروتئین های غشایی تحت تنظیم آهن ما یک غربال گری اولیه بر اساس میزان آب دوستی، انعطاف پذیری و پیچ های بتا، آنتی ژنیسیته کل و میزان محلول بودن پروتئین ها موجود در پروتئین ها انجام دادیم. یک فاکتور مهم تآثیر گذار در ایمنی زایی پروتئین-ها حضور اپیتوپ های سلول های b و t است. ما از مفهوم تراکم اپیتوپی برای انتخاب بهترین ایمونوژن استفاده کردیم. ساختار سه بعدی پروتئین های باقی مانده مدل سازی شد. اپیتوپ های خطی و فضایی سلول های b و اپیتوپ های سلول t متصل شونده به mhc-ii پیش بینی شد و پروتئین ها بر اساس محتوای اپیتوپی مورد مقایسه ایمنی زایی قرار گرفتند. با توجه به معیارهای ذکر شده ما آنتی ژنیسیته و ایمنی زایی کلی سلول ها را مقایسه کردیم و پروتئین caro را به عنوان یک ایمونوژن مناسب در a.baumannii معرفی می کنیم.

ایمنی زایی، حساسیت و اختصاصیت نواحی منتخب پروتئین گیرنده کمپلکس سیدروفور-فریک اسینتوباکتر بومانی atcc19606
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1392
  معصومه هاشمی   ایرج رسولی

baua(baumannii acinetobactin utilization) با وزن مولکولی 88-77 کیلودالتون یکی از مهمترین پروتئین های غشا خارجی باکتری اسینتوباکتر بومانی برای جذب کمپلکس آهن-سیدروفور و تهیه آهن مورد نیاز باکتری برای رشد است. در این مطالعه مبتنی بر یافته های قبلی دکتر رسولی و همکاران اپی توپ های آنتی ژنیک این پروتئین (دو بخش کرک و لوپ) هر کدام به طور مجزا و همچنین در ترکیب با یکدیگر برای بررسی ایمنی زایی، اختصاصیت و حساسیت به صورت نوترکیب تولید و مورد بررسی قرار گرفتند.

نمایش باکتریائی فاکتورهای بیماریزای bapو فسفولیپاز d ازacinetobacter baumannii بر روی باکتری lactococcus lactis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  الهه زاده حسینقلی   لطیف موسوی گرگری

به علت افزایش میزان مقاومت های آنتی بیوتیکی، acinetobacter baumannii یکی از مشکلات سلامت عمومی و تهدید بزرگی برای بیماران بستری در بیمارستان، رفت و آمد کنندگان به بخش مراقبت های ویژه نیروهای نظامی محسوب میشود. ممکن است واکسیناسیون این گروهای خطر وقوع و گسترش عفونت های مرتبط با آن را کاهش دهد. در مطالعه ی حا ضر امکان تحریک سیستم ایمنی خونی و سلولی توسط یکی از فاکتور های بیماریزای این باکتری بنام فسفولیپاز d توسط روشهای بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفت. سپس بعد از تعیین فراوانی ژن pld در بین جدایه های بالینی جمع آوری شده از طریق pcr امکان استفاده از پروتئین نوترکیب pld بعنوان واکسن زیر واحدی در مدل موشی سنجیده شد. در عین حال پروتئین pld و پروتئین مرتبط با بیوفیلم (bap) بر روی باکتری lactococcus lactis نمایش داده شدند و کارائی این باکتریهای نوترکیب به عنوان واکسن خوراکی در مدل موشی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی های بیوانفورماتیکی پایداری دمائی نیمه عمر طولانی، عدم شباهت به پروتئینهای انسانی و موشی و باکتریهای فلور روده و غیر آلرژی زا بودن پروتئین pld را نشان داد. توالی های اپیتوپی تحریک کننده ی سیستم ایمنی خونی و سلولی نیز در این پرتئین شناسائی شدند. همچنین یک کاندیدای واکسن پپتیدی بر علیه این باکتری و چند باکتری دیگر بیماریزای انسانی معرفی شد. نتایج pcr وجود ژن pld را در همه ی جدایه ها نشان داد. کاندیدای واکسن زیر واحدی pld باعث تولید مقادیر قابل توجهی آنتی بادی بر علیه pld شد. موش های ایمن دریافت کننده ی دوز های کشنده ی108 ، 109و 1010 از باکتری a. baumannii 100% زنده ماندند. در گروه دریافت کننده ی 1011 این میزان به 80% تقلیل یافت. همه موش های غیر ایمن مردند. موش های غیر ایمن در یافت کننده ی 108 و 109باکتری 100% زنده ماندند. این میزان با دریافت 1010و 1011 باکتری یه 60% افت پیدا کرد. موش هایی که به صورت دهانی l. lactis نمایش دهنده ی pld یا bap دریافت کردند نیز افزایش میزان igg را نشان دادند. موش های ایمن شده با باکتری نمایش دهنده ی pld با دریافت 108 و 109باکتری 100% زنده ماندند. . این میزان با دریافت 1010و 1011 باکتری یه ترتیب 80% و 40% بود. موش های ایمن شده با باکتری نمایش دهنده ی bap با دریافت 108،109 و1010باکتری % 100 محافظت شدند. 80% محافظت حاصل استفاده از 1011 باکتری بود. همه موش های کنترل در عرض 24 بعد از چالش مردند. نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد هم واکسن نوترکیب و هم واکسنهای خوراکی به طور معنی داری باعث تولید آنتی بادی و حفاظت موش ها از عفونت های حاصل از a. baumannii میشود

شناسایی پروتئین fha-like در acinetobacter baumannii، نقش آن در بیماریزایی و ایمنی زایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  شکیبا درویش علیپور آستانه   لطیف موسوی گرگری

مقدمه: پروتئین های وابسته به خانواده سیستم ترشحی دوجزئی می توانند درچسبندگی باکتری نقش داشته باشند. چسبندگی برروی سطوح، به عنوان یک عامل بیماریزایی، اولین گام در انجام فرایند تجمع باکتریایی می باشد. اسینتوباکتربومانی دارای توانایی ویژه ای برای کلونیزاسیون برروی سطوح مختلف است. هدف از انجام این تحقیق، شناسایی، مطالعه و بررسی نقش پروتئین های این خانواده در چسبندگی اسینتوباکتربومانی به سلول اپی تلیال انسانی و تشکیل بیوفیلم است. مواد و روش: در این مطالعه ابتدا هومولوگ ژن های کد کننده پروتئین چسبندگی، وابسته به سیستم ترشحی دوجزئی در ژنوم اسینتوباکتربومانی با کمک نرم افزارهای بیوانفورماتیک در بانک ژنی آنالیز و سپس آغازگرها طراحی شدند. دو ادهسین غشای خارجی مشابه به پروتئین های fha که ترکیبی از اگزوپروتئین fhab (fhab1 & fhab2) و پروتئین کانال fhac (fhac2 & (fhac1 است، همسانه سازی شدند. بیان هر یک از اگزوپروتئین ها و کانال مربوط به آن (fhab1& fhac1) و(fhab2&fhac2) تحت کنترل دو پروموتور مجزا در یک سلول به نام fhab1c1 و fhab2c2 و همچنین هریک در سلول مجزا fhab1 و fhab2 مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان بیان پروتئین های مورد مطالعه در سطح غشای خارجی سلول باکتری ارزیابی شد. سپس ژن های کد کننده پروتئین های کانال fhac1 و fhac2 جهش یافته و همراه با اگزوپروتئین مرتبط خود به سلول اشریشیاکلی bl21de3 ترانسفورم شدند. محصول این ترانسفورم به نام سلول های mfhab1c1 و mfhab2c2 نام گذاری شدند. توانایی چسبندگی به سلول های اپی تلیال انسانی این سویه های نوترکیب با سویه های جهش یافته و اسینتوباکتربومانی در شرایط آزمایشگاهی مقایسه شد. همچنین توانایی تشکیل بیوفیلم روی سطوح غیرزنده در سویه های جهش یافته با اسینتوباکتربومانی، fhab1c1، fhab2c2 مقایسه شدند. در مرحله بعد پروتئین کایمر(k) که ترکیبی از منطقه آنتی ژنی درقسمت های حفاظت شده اگزوپروتئین (b) و کانال (c) است، سنتز شد. از آنتی بادی علیه پروتئین کایمر برای شناسایی بیان پروتئین های نوترکیب تولید شده در آزمایشگاه، استفاده شد. سپس موش های ایمن شده با هر یک از پروتئین های کانال، اگزوپروتئین و کایمر در برابر اسینتوباکتربومانی وfhab1c1 چالش یافتند. یافته ها ونتایج: دو محصول ژنی از پروتئین های سیستم ترشحی دو جزئی اسینتوباکتربومانی atcc19606 شناسایی شده، به نام اگزوپروتئین fhab2) و fhab1 ) و کانال(fhac1و(fhac2 شناخته شده اند. دو هومولوگ پروتئین fha ، fhab1 با وزن مولکولی 110کیلودالتون و fhab2 با وزن مولکولی 190 کیلودالتون حدودا 48% تشابه دارند که به دلیل حضور موتیف چسبندگی npgx است که در تشکیل بیوفیلم نقش دارد. قرار گرفتن اگزوپروتئین در سطح غشای خارجی سلول به روش الایزای سلول کامل و وسترن بلات تایید شده است. سلول های جهش یافته mfhab1c1,mfhab2c2 فاقداگزوپروتئین fhab در سطح غشای خارجی است. بیان اگزوپروتئین در سلول fhab1c1 سبب افزایش چسبندگی سویه های نوترکیب به سلول های اپی تلیال ریه a549 و helaمی شود. نتایج آزمایشات نشان داده است که fhab1 سبب افزایش چسبندگی باکتری و تشکیل بیوفیلم می شود. تشکیل بیوفیلم روی سطوح پلی استرن در سویه های fhab1c1 و fhab2c2 بیشتر از سایر گروه ها بوده است. سویه های هیدروفوبیک ظرفیت بیشتری برای تشکیل بیوفیلم نشان داده اند. ایمنی زایی با پروتئین های نوترکیب b و k حیوان را در برابرآلودگی اسینتوباکتربومانی و fhab1c1 حفاظت می کند. بحث: دمین fha نقش بسیار مهمی در تشکیل بیوفیلم و چسبندگی اسینتوباکتربومانی به بافت و شکل گیری بیوفیلم ایفاء می کند و بر اساس نتایج این مطالعه اگزوپروتئین های وابسته به سیستم ترشحی دو جزئی می تواند در ایمنی زایی فعال و غیر فعال بر علیه اسینتوباکتربومانی بکاررود.

میزان آلودگی، شیوع و مقاومت دارویی کمپیلوباکترژژونی و کمپیلوباکترکولی در لاشه مرغ های توزیع شده در میادین شهرداری شهر تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  فاطمه عزیزی نقش   ایرج رسولی

کمپیلوباکترها از مهم ترین پاتوژن های باکتریایی روده ای و شایع ترین عامل گاستروآنتریت باکتریایی به ویژه در بین کودکان کم سن و سال می باشند. گاستروآنتریت ناشی از برخی گونه های کمپیلوباکترمی تواند به عوارضی مانند سندروم (guillain-barré) و سندروم (fisher) منجر شود. گونه های کمپیلوباکتر عفونت های مشترک بین انسان و دام را ایجاد می کنند. کمپیلوباکترژژونی و کمپیلوباکترکولی غالباً از بیماران مبتلا به اسهال جدا می شوند. یکی از منابع اصلی عفونت کمپیلوباکتریایی در انسان ها، مصرف مرغ و ماکیان آلوده می باشد. در این پژوهش، نمونه ها (264 نمونه) از میادین مختلف شهرداری شهر تهران در چهار فصل مختلف سال جمع آوری شدند که شامل 84 قطعه پوست سینه، 84 قطعه پوست ران، 48 قطعه بال مرغ و 48 قطعه جگر مرغ می باشد. جداسازی اختصاصی باکتری، توسط تست های بیوشیمیایی انجام شده و سپس به منظور تایید نتایج حاصل از تست های بیوشیمیایی و مقایسه میزان دقت دو روش مولکولی و بیوشیمیایی، آزمایش pcr ‏ با استفاده از ترادف ناحیه srrna ‏ 16 کمپیلوباکتر انجام گردید. شناسایی هم زمان کمپیلوباکترژژونی و کمپیلوباکترکولی به ترتیب توسط پرایمرهای اختصاصی ژن هیپوریکاز و آسپارتوکیناز انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از روش مولکولی 4/64% از نمونه ها آلوده به کمپیلوباکتر بودند. گونه های کمپیلوباکترژژونی به میزان (76/81%) و کمپیلوباکترکولی به میزان (8/18%) جداسازی شدند. بیشترین آلودگی مربوط به فصل تابستان (8/72%) و بال مرغ با میزان آلودگی (68.8%)، آلوده ترین اندام بود. مقاومت دارویی سویه های کمپیلوباکتر با استفاده از روش انتشار دیسک بررسی شده و بیشترین مقاومت مربوط به سفالوتین و بیشترین حساسیت مربوط به کلرامفنیکل تعیین گردید.

فعالیت های ضد میکروبی، سلولی ملکولی و بیوشیمیایی اسانسهای اسطوخدوس و نعنا فلفلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم 1390
  طلوع اله قدری   ایرج رسولی

حصول اطمینان از سلامت و ایمنی هر ترکیب دارویی، آرایشی یا مکمل غذایی جدید برای مصرف کنندگان پیش از ورود محصول به بازار دارویی ضروری می باشد، در نتیجه، مصرف روزافزون گیاهان دارویی ایجاب می کند که جوانب توکسیکولوژیکی آنها بررسی شود. از جمله این گیاهان: اسطوخدوس(lavandula angustifolia) ونعنا فلفلی(mentha spicata). اسطوخدوس برای رفع خستگی، آرامش ،مقوی معده، معرق، ضد تشنج و...ونعنا به عنوان باد شکن، ضد تشنج، ضد سرفه، آرام بخش و...مصرف می شوند. لازم میبینیم که مطالعه حاضر را در خصوص ویژگیهای ضد میکروبی (روشهای دیسک پلیت -تعیین حداقل غلظتهای مهار کنندگی (mic) و کشندگی (mbc or mfc)) اسانسها (برای اسانسهای موثر - مطالعه سینتیک مرگ میکروبی)، آنتی اکسیدانی(تست بتا کاروتن و فعالیت رادیکال زدایی با تست dpph) اندازه گیری مقدار کل ترکیب های فنلی از طریق تست frap برای سنجش توانایی و قدرت آنتی اکسیدان سرم خون در احیای آهن از فرم fe+3 به fe+2 ،سیتوتوکسسیتی (سلول سرطانی و سلولهای تک هسته ای خون محیطی با روش mtt )، سنجش توکسسیته تحت حاد (subchronic toxicity) اسانسها (با (wistar ratsوسنجش پارامترهای هماتولوژیک، هیستوپاتولوژیک و بیوشیمی سرم (urea, creatinine, glutamic-oxalacetic transaminase (got) and glutamic-pyruvic transaminase (gpt))، آنالیز wbcs ، rbc و هماتوکریت هموگلوبین و در پایان آنالیز هیستوپاتولوژیک قلب، کبد، ، کلیه و طحال ) وسنجش موتاژنسیتی و آنتی موتاژنسیتی (ames test) با استفاده از سویه های ta98 , ta100 باکتری salmonella typhimurium در حضور و غیاب سیستم فعال کننده متابولیکی روغنهای اسانسی نعنا و اسطوخدوس که در کشور ما بطور وسیعی مصرف می شود انجام دهیم. میزان حساسیت باکتریها به اسانس نعنافلفلی به صورت : اشرشیاکلی> استافیلوکوکوس ارئوس<کلبسیلا پنومونیه>استرپتوکوکوس فکالیس< سدوموناس ائروجینوزا > کاندیدا البیکانس می باشد. میزان حساسیت باکتریها به اسانس اسطوخدوس به صورت: استافیلوکوکوس ارئوس >اشرشیاکلی <کلبسیلا پنومونیه>استرپتوکوکوس فکالیس< سدوموناس ائروجینوزا>کاندیدا البیکانس می باشد. اسانس نعنا فلفی و اسطوخدوس خصوصیات آنتی اکسیدانی و آنتی پراکسیدانی دارند. اسانس نعنا فلفلی فعالیت رادیکال زدایی در مقدار کل ترکیب های فنلی 89/43 میکروگرم gae/mg و 30/52 %ظرفیت رادیکال زدایی dpph دارد. دراسانس اسطوخدوس فعالیت رادیکال زدایی در مقدار کل ترکیب های فنلی 43 /85 میکروگرم gae/mg و 58/13%ظرفیت رادیکال زدایی dpph میباشد. نتیجه تست بتا کاروتن دراسانس نعنا فلفلی در مدت 60 دقیقه 89/32 درصد ودر مورد اسطوخدوس 47/30%میباشد که با دو آنتی اکسیدان سنتتیک bhaوbhtمقایسه شده است. تست ferric-reducing antioxidant power در سرم خون موش گاواژشده با اسانس نعنا فلفلی به میزان 100 میکرولیتر در روز، افزایش 03/27 درصد را نشان میدهد ودر اسانس اسطوخدوس افزایش57/67 درصد را نشان میدهد. خوراندن روغن های اسانسی به موش وآثار درمانی آن: دراسانس نعنا فلفلی4/42درصد افزایش وزن دیده شد. میزان 69/43% کاهش در شمار گلبول های قرمزو میزان 61/7%کاهش در شمار گلبول های سفیددیده شد و کاهش در سطوح هموگلوبین و هماتوکریت دیده شد. شمار پلاکتها تغییری در حجم نشان نداده است. سطح اسید اوریک خون به میزان %77.7 کاهش یافته است. میزان تری گلیسیرید 159/26%افزایش یافته است. سطح کلی کلسترول120/13%افزایش یافته است و آنزیم sgptوsgot کاهش یافته است میزان آنزیم کبدی alkaline phosphatase افزایش یافته است. در مورد اسانس اسطوخدوس 37/61% افزایش وزن داریم. کاهش در سطوح هموگلوبین و هماتوکریت دیده شد. سطح اسید اوریک 76/82%کاهش یافته است. میزان تری گلیسیرید116/3% افزایش یافته است. آنزیم sgpt کاهش یافته است و میزان آنزیم کبدی alkaline phosphatase افزایش یافته است . 30 روز بعد از مصرف خوراکی اسانس های نعنا فلفلی و اسطوخدوس در بافتهای قلب، کلیه، طحال آسیبی مشاهده نشد ولی بافت کبد در هر دو مورد دچار نکروز شد، که میزان نکروز بافت کبد با اسانس خوراکی اسطوخدوس شدیدتر بود. در روغنهای فرار نعنا فلفلی و اسطوخدوس فعالیت سیتوتوکسیک بسیار خوبی روی رده سلول سرطانی انسانی (سلول هلا) نشان دادند. روغن فرار نعنا فلفلی در رقت 0/002 به میزان 88/55درصد سلول سرطانی هلا را از بین بردو ic50 برابر0/001 ( ?g/ml) نشان داد و روغن فرار اسطوخدوس در رقت 0/0025 به میزان 50/04درصد سلول سرطانی هلا را از بین برد و ic50 برابر1/1( ?g/ml) نشان داد. با افزایش غلظت اسانس های نعنا فلفلی و اسطوخدوس میزان فعالیت سیتوتوکسیک آنها نیز افزایش می یابد. در سلول های خون محیطی روغن فرار اسطوخدوس در رقت 0/001 به میزان 7/7% سلول های لنفوسیت خون را از بین برد و ic50 برابر0/001 (?g/ml) نشان داد وروغن اسانسی نعنا فلفلی در رقت 0/001 باعث از بین رفتن 6/7% از لفوسیت های خون محیطی شد و ic50 برابر0.001( ?g/ml) نشان داد. درتست ایمز با دو سویه سالمونلا تیفی موریوم ta 100 و ta 98بدون حضورعصاره میکروزوم کبدی (9s) درهر دو اسانس نعنافلفلی و اسطوخدوس هیچگونه اثر موتاژنی دیده نمیشود. درسویه ta 100 درحضور9s، اسانس نعنافلفلی تا حداکثر15% و اسانس اسطوخدوس تا میزان حداکثر 10%خاصیت موتاژنی دارند. درسویه ta98 درحضور9s، اسانس اسطوخدوس به میزان تقریبی 100% خاصیت موتاژنی دارد ودر حضور اسانس نعنافلفلی به میزان حداکثر 10%خاصیت موتاژنی دارد. درتست آنتی موتاژنی هر دو سویه باکتریایی درهر دو اسانس نعنافلفلی و اسطوخدوس بدون حضور عصاره کبدی به میزان100% خاصیت آنتی موتاژنی دارند. سویه ta 100 درحضور 9 s اسانس نعنافلفلی تا حداکثر 87% و اسانس اسطوخدوس تا میزان حداکثر65% خاصیت آنتی موتاژنی دارند. درسویه ta98 درحضور 9s، اسانس اسطوخدوس به میزان تقریبی 97%خاصیت موتاژنی ودر حضور اسانس نعنافلفلی به میزان 93%خاصیت آنتی موتاژنی دارد. نتایج ارائه شده در تحقیق حاضر میتواند دریچه ای در جهت شناخت قویتر موادی که سالها به عنوان دارو بدون محدودیت مصرف شده وتوجهی به عوارض جانبی آن نمی شد بازکند و همچنین گامی در جهت پیشگیری ویا درمان سرطان ودیگر بدخیمی های گریبان گیر بشریت باشد.

جداسازیdna آپتامر/ آپتامرها از کتابخانه آپتامری با استفاده از پروسه ی cell.selex جهت شناسایی نیسریا مننژیتیدیس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  کیمیا میرزاخانی   لطیف موسوی گرگری

با وجود پیشرفت بشر در زمینه کنترل بیماری های عفونی، بیماری مننژیت همچنان به عنوان یکی از علل اصلی ناتوانی جسمی و مرگ ناگهانی در سراسر جهان است. باکتری نایسریا مننژیتیدیس یکی از شایع ترین عوامل ایجاد کننده مننژیت است که می تواند در طول یک دوره بیماری همه گیر، 1000 مورد عفونت جدید را در هر 100000 نفر ایجاد کند. بیوسنسورها پتانسیل بسیار بالایی برای تشخیص سریع عوامل بیماری زا دارند. در این زمینه، الیگونوکلئوتیدهای صناعی(dna یا rna) که اپتامر نام دارند، می توانند به عنوان جایگزین آنتی بادی ها برای تشخیص پاتوژن ها استفاده شوند. کاهش هزینه ها، سهولت در تهیه و اصلاح و افزایش میزان پایداری، از مزایای اپتامرها نسبت به آنتی بادی ها می باشد. در این تحقیق با استفاده از یک کتابخانه اپتامری، dna اپتامرهایی با اتصال اختصاصی به نایسریا مننژیتیدیس زیرگروه b با روش تکامل سیستماتیک کل سلول از لیگاندها به وسیله غنی سازی نمایی (selex) انتخاب شدند. پس از 8 دور انتخاب علیه نایسریا مننژیتیدیس زیرگروه b(atcc 13090) مجموعه اسیدنوکلئیک غنی با برچسب فلوئورسنتی با استفاده از روش فلوسایتومتری، بدست آمد. نایسریا مننژیتیدیس زیرگروه y(atcc 35561)، نایسریا لاکتامیکا(atcc 23970)، لیستریا مونو سایتوژنز(atcc 7644)، اشرشیا کولی(atcc 11775)، استفیلوکوکوس اورئوس(atcc 25923)، اسینتوباکتر بومانی(atcc 19606)، هموفیلوس انفولانزا نوع b (atcc 10211)، استرپتوکوکس پنومونیه(atcc 33400) در دور سوم و پنجم به عنوان اهداف کانتر درنظر گرفته شدند. اپتامرهای بدست آمده از selex هشتم کلون شدند. 68 کلون بدست آمد که میزان تمایل اپتامرهای 21 کلون به باکتری مورد نظر با روش فلوسایتومتری بررسی گردید. از میان این اپتامرها، 8 اپتامر با میل ترکیبی بالا بدست آمد که از میان آن ها 3 اپتامر تعیین توالی شدند. اپتامرهای k3 و k4 بالاترین تمایل را به نایسریا مننژیتیدیس زیرگروه b و کمترین تمایل را به نایسریا مننژیتیدیس زیرگروه y و باکتری های کانتر نشان دادند. ثابت تقکیک ظاهری ( ارزش kd) برای اپتامر k3 و k4 به ترتیب 8.9 ± 28.3 پیکومول و39.1±8.6 پیکومول محاسبه گردید که اپتامر k3 با کمترین میزان kd به عنوان اپتامر اصلی انتخاب گردید. در این تحقیق به کمک روش selex cell اپتامرهایی بر علیه پاتوژن میکروبی نایسریا مننژیتیدیس از مجموعه باکتری های ایجاد کننده مننژیت بدون نیاز به تخلیص به دست آمد. امید است این اپتامر در تحقیقات بعدی در یک کیت تشخیصی یرای شناسایی باکتری نایسریا مننژیتیدیس بکار گرفته شود.

طراحی نانوواکسن کیتوسانی علیهetec،ehecوshigella flexneri 2a
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  مهدی عظیم بیک   سید لطیف موسوی گرگری

دو جنس شیگلا و اشریشیا (etec و ehec) اعضای مهم خانواده انتروباکتریاسه ها و عامل اصلی اسهال های عفونی می باشند. شیگلا از طریق تهاجم به سلول های اپی تلیال روده باعث ایجاد اسهال خونی (شیگلوزیس) می شود. یکی از کلیدی ترین پروتئین هایی که در تهاجم باکتری نقش دارد پروتئین ipac است. عامل بیماریزائی اصلی در etec ، گروه آنتی ژنی cfa/i است که از دو زیر واحد cfab و cfae تشکیل شده است. در باکتری ehec، اولین مرحله برای عفونت زایی، اتصال پروتئینی به نام intimin به لایه اپی تلیال می باشد که توسط ژن eae کد می شود. بنابراین با طراحی ایمونوژنی شامل سه پروتئین ipac، cfab و intimin شاید بتوان از اتصال سه باکتری مذکور ومتعاقبا ایجاد اسهال جلوگیری کرد. از آنجایی که این باکتری ها در مخاط روده کلونیزه می شوند، ایمن سازی مخاطی نقش مهمتری را ایفا می کند. نانوژل ها به عنوان یکی از بستر های مناسب برای انکپسوله کردن مولکول های زیستی مطرح می باشند و پلیمر کیتوسان از مناسب ترین پلیمر ها برای ساخت این حامل های مولکول های زیستی است. بسته بندی داروها در حامل های خاص شامل نانوژل ها علاوه بر حفاظت آنها در برابر عوامل محیطی و افزایش فعالیت زیستی آنها در فراهم کردن غلظت های مناسب از دارو در محیط نیز موثر می باشند. در این تحقیق ابتدا پروتئین های cfab، intimin و ipac به صورت سه پروتئین مجزا و یک پروتئین کایمر c? که دربردارنده نواحی حفاظت کننده این سه پروتئین می باشد، بیان و تخلیص شدند. در ادامه نانوژل کیتوسان با نسبت 4:1 از کیتوسان: tpp تهیه و پروتئین ها در درون آنها بارگذاری شدند. خصوصیات ساختاری نانوژل ها با روش های sem و dls بررسی گردید. گروه های موشی و خوکچه هندی با پروتئین های cfab، intimin، ipac و c? به صورت تزریقی و نیز به فرم کپسوله به صورت خوراکی ایمن شدند. پس از بررسی تولید آنتی بادی، سلولهای caco2، موشها و خوکچه های هندی به ترتیب با باکتری های etec، ehec و shigella flexneri به چالش کشیده شدند. حفاظت کنندگی ایمن سازی از مسیر خوراکی در حیوانات آزمایشگاهی بیشتر از مسیر تزریقی بود. کلید واژه: کیتوسان، نانوژل، etec ، ehec، shigella ، cfab ، intimin و ipac

اثر هم افزایی پروتئین oprf از pseudomonas aeruginosa و ادجوانت ltb در ایمنی زایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  حسن حیدری فارسانی   میرلطیف موسوی گرگری

pseudomonas aeruginosa عامل عفونت های مختلفی مانند عفونت های مجاری ادراری، عفونت های مربوط به زخم و سوختگی، عفونت های قرنیه چشم و مجاری تنفسی تحتانی می باشد. پروتئین oprf در باکتری p. aeruginosa یک پروتئین سطحی بزرگ غشا خارجی می باشد که ازلحاظ خاصیت آنتی ژنی در بین سویه های مختلف حفظ شده است و می تواند به عنوان یک کاندید واکسن امیدبخش باشد. همچنین این موضوع به خوبی اثبات شده است که ltb یک تعدیل کننده ایمنی قدرتمند با فعالیت ادجوانتی قوی می باشد. هدف اصلی مطالعه اخیر ارزیابی ایمنی زایی پروتئین oprf ترکیب شده با ltb به عنوان یک کاندید واکسن علیه p. aeruginosa می باشد. در ابتدا پروتئین oprf بدون ltb و پروتئین کایمر oprf-ltb در وکتور pet28a(+) همسانه سازی شد. سپس پلاسمید های dna نوترکیب به سلول مستعد e. coli bl21(de3) به عنوان میزبان بیانی انتقال یافت. پروتئین ها بیان شده و سپس استخراج شده و با روش sds-page آنالیز شدند. سپس از طریق کروماتوگرافی میل ترکیبی با کمک ستون ni-nta تخلیص شد و پروتئین ها با روش western blotting تائید شدند. سپس موش های balb/cبا استفاده از پروتئین های oprf و پروتئین کایمر oprf-ltb ایمن شدند و آزمایش الایزا انجام شد.ltb توانست ایمنی زایی oprf را افزایش داد. سپس به منظور ارزیابی ایمنی زایی و حفاظت بخشی این پروتئین ها موش های ایمن شده را سوزانده و با p. aeruginosa مورد چالش قراردادیم. موش های ایمن شده با پروتئین کایمر oprf-ltb ایمنی و حفاظت بخشی بیشتری نسبت به موش های ایمن شده با پروتئین oprf بدون ltb از خود نشان دادند بطوری که درصد زنده مانی موش های ایمن با پروتئین های oprf و oprf-ltb به ترتیب 50% و75% نشان داده شد وهیچ یک از موش های غیر ایمن زنده نماندند (p<0.001).همچنین پس از تشریح موش های ایمن با پروتئین های oprf و oprf-ltb و غیر ایمن کاهش در تعداد باکتری ها در کبد وطحال این موش ها نسبت به موش های غیر ایمن مشاهده شد (p<0.001) .علاوه بر این ایمنی زایی غیرفعال (passive) توانست باعث خنثی سازی بیماری زایی این یاکتری شود. بطوریکه این نتایج اثبات می کند که قابلیت oprf-ltb می تواند به عنوان یک کاندید واکسن برای مقابله با عفونتهای p. aeruginosa پیشنهاد شود.

تولید دیابادی های نوترکیب از آنتی بادی های زنجیره سنگین شتری بر علیه سم کلستریدیوم بوتولینوم تایپe
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  هدی سادات قاسمی   ایرج رسولی

سم بوتولینوم (bont) که توسط باکتری کلستریدیوم بوتولینوم تولید می شود، به لحاظ ایمنی شناسی 7 سروتیپ مختلف (a-g) دارد و در بین این ها تیپ های a، b و e بوتولیسم انسانی ایجاد می کند. بیماری بوتولیسمی که از طریق bont/e ایجاد می شود، به واسطه سرعت جابجایی و چیدمان خود سریع تر از سایر سروتیپ ها عمل می کند. روند تکاملی ایمنی زایی نواحی مختلف bont ثابت می کند که دومین c-ترمینال یا گیرنده hc از bont در حیوانات ایمنی را برمی انگیزد. خانواده شترها و گروهی از کوسه ها که از دسته ماهیان غضروفی هستند آنتی بادی ویژه ای که فقط دارای زنجیره سنگین می باشد را تولید می کند که مزایای زیادی را ایجاد می نماید و از طریق اتصال بین دو یا تعداد بیشتری از قطعات ویژه ای از آن که نانوبادی هم نامیده می شود می توان به افزایش ظرفیت اتصال به آنتی ژن کمک کرد. این هدف از طریق استراتژی های مختلفی امکان پذیر است که می توان به برقراری اتصالات شیمیایی و از جمله باند دی سولفید اشاره کرد. در این تحقیق سه مرحله pcr طراحی شدتا از طریق اتصال قطعه ای که از بخش لولای طبیعی این آنتی بادیها استخراج شده به آن امکان اتصال دو قطعه از طریق باند دی سولفید در فضای پری پلاسمی به وجود اید

تهیه دیابادی از نانوبادی های مشتق شده از زنجیره سنگین شتری علیه زیرواحد urec آنزیم اوره آز هلیکوباکتر پیلوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1393
  زهره منزوی   ایرج رسولی

عفونت با هلیکوباکتر پیلوری، عامل اصلی ایجاد سه بیماری مهم دستگاه گوارش فوقانی می باشد اوره آز مهمترین عامل بیماری زایی هلیکوباکتر پیلوری است. مشکلات ناشی از استفاده آنتی بیوتیک ها و واکسن ها جهت درمان هلیکوباکترپیلوری، مطالعات را به سمت استفاده از آنتی بادی سوق داده است. نانوبادی ها به دلیل اندازه کوچک شان، برای ساخت ملکول های بزرگ تر مانند دیابادی ها بسیار مناسب هستند. بنابراین ازطریق اتصال دو نانوبادی به یکدیگر و ساخت دیابادی می توان نواقصی نظیر اثر درمانی ضعیف نانوبادی ها به دلیل سایز کم و به دنبال آن پاکسازی سریع از طریق خون را کاهش داد. هدف این پژوهش تهیه دیابادی علیه زیرواحد urec آنزیم اوره آز هلیکوباکتر پیلوری، از نانوبادی های مشتق شده از زنجیره سنگین شتری می باشد. دو نانوبادی مونومر باید از طریق برقراری پیوند دی سولفید در فضای پری پلاسمی باکتری به یکدیگر متصل شوند. برای این منظور پروب hinge که حاوی کدون اسید آمینه های سیستئین می باشد، به انتهای 3 ژن متصل گردید. سپس جایگاه های برش آنزیمی مناسب وارد شدند و به فریم مناسب جهت کلون در وکتور ترشحی pet22b تبدیل شدند. قطعات ایجاد شده به وکتور ترشحی pet22b الحاق شدند. وکتور های نوترکیب به باکتری e.coli bl21de3 منتقل شدند. با بیان کلون ها، دو نانوبادی به فضای پری پلاسمی باکتری ترشح شدند و پروتئین دیابادی از طریق برقراری پیوند دی سولفید تشکیل شد.

شناسایی و تولید پروتئین متصل شونده به فریک انتروباکتین (fepa)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1388
  مهدی لاری بقال   میرلطیف موسوی گرگری

باکتری اشرشیاکلی o157: h7 (e.coli o157: h7)، از زیر گروه اشرشیاکلی های خونریزی دهنده داخلی انترو هموراژیک {enterohemorrhagic escherichia coli (ehec) } می باشد. این باکتری تولید کننده ی توکسینی شبیه شیگا توکسین (shiga-like toxin) می باشد که در ایجاد اسهال-های خونی، غیر خونی و سندروم یورمی همولیتیک نقش دارد. سندروم یورمی همولیتیک یک عامل مهم ناتوانی کلیوی در کودکان و بزرگ سالان است. این باکتری برای ایجاد عفونت در میزبان پرسلولی نیاز به آهن دارد که به شدت به وسیله میزبان پر سلولی محدود می شود. یکی از استراتژی های اشرشیاکلی o157:h7 برای غلبه بر استرس آهن تولید سیدروفور انتروباکتین است که به طورکلی به وسیله همه سویه های اشرشیاکلی در شرایط استرس آهن تولید می شود. ژن fepaاز باکتری اشرشیاکلی o157:h7 با 2241 جفت باز، پروتئین غشایی به نام پروتئین اتصالی فریک انتروباکتین را کد می کند که برای جذب فریک آنتروباکتین در باکتری اشرشیاکلی ضروری است. در صورتی که به توانیم مانع از جذب آهن توسط این باکتری شویم، می توان میزبان را در برابر تهاجم این باکتری ایمن نمود. در این مطالعه تاثیر ایمنی زایی پروتئین نوترکیب غشایی fepa علیه باکتری اشرشیاکلی o157:h7 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تهیه پروتئین نوترکیب fepa، پس از کشت باکتری اشرشیاکلی o157:h7، ژنوم آن تخلیص شد. با کمک واکنش زنجیره پلی مراز ژن fepa از اشرشیاکلی به طول 2241 جفت باز فراوان سازی و سپس روی ناقل بیانی pet28a+کلون شد. پس از انتقال سازه نوترکیب به میزبان اشرشیاکلی سویه bl21de3، بیان پروتئین مورد نظر توسط غلظت های مختلف ایزوپروپیل تیو بتا- دی گالاکتوزید (iptg) القاء و بهینه سازی آن انجام شد. نتایج بیان با sds-page بررسی و پروتئین نوترکیب از طریق کروماتوگرافی میل ترکیبی با کمک ستون ni-nta تخلیص شد. در نهایت پروتئین نوترکیب تولیدی با وزن مولکولی 85 کیلودالتون به موش های balb/c تزریق و پس از تکمیل دوره ایمن سازی، تیتر آنتی بادی با سنجش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. تزریق این پروتئین نوترکیب به موش های balb/c نشان داد که این پروتئین قادر به تحریک سیستم ایمنی و تولید آنتی بادی است. تست الایزا نشان داد که آنتی بادی تولید شده در شناسایی پروتین اتصالی فریک انتروباکتین قدرت بالایی دارد و موش -های ایمن شده با این پروتئین در مواجه با باکتری زنده تا ld50 106 از خود مقاومت نشان دادند. توالی ژن fepa باکتری اشرشیاکلی o157:h7 با توالی این ژن در باکتری های شیگلا فلکسنری، کلبسیلا پنومونیه و سالمونلا تیفی همولوژی بالای 79 درصد را نشان می دهد؛ بر این اساس موش های ایمن شده با این پروتئین نوترکیب در مواجه با باکتری های زنده یاد شده به ترتیب 109ld50، 109ld50 و 106ld50 از خود مقاومت نشان دادند.