هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجانات آموزشی آموزشگاههای نابینایان و شیو? تلفیقی بود. بدین منظور تعداد 80 نفر از دانش‏آموزان دوره دبیرستان که در آموزشگاههای نابینایان عادی و شیوه تلفیقی به تحصیل اشتغال داشتند از طریق روش نمونه‏گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه پکران (1992) پاسخ دادند.داده‏های پژوهش با استفاده از روش‏های آمار توصیفی (شاخص‏های مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی روش همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون t برای گروههای همتا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج به دست آمده نشان می دهد:بین هیجانات آموزشی دانش‏آموزان نابینای تلفیقی و غیر تلفیقی تفاوت وجود داشت. آزمون ریاضی بر لذت آموزشی دانش‏آموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت نداشت. آزمون ریاضی بر خجالت دانش‏آموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت داشت. آزمون ریاضی بر ناامیدی دانش‏آموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت داشت. آزمون ریاضی بر عصبیت آموزشی دانش آموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت نداشت. کلید واژه: هیجانات آموزشی، نابینایان، مجتمع نابینایان

هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی تمرینات یکپارچگی حسی در بهبود مشکلات نوشتاری در دانش آموزان نارسانویس بود.پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ابتدائی دختر منطقه 9 شهر تهران بود که با بهره گیری از نمونه گیری چند مرحله ای،30 نفر با تشخیص معلمین و با استفاده از غربالگری محقق انتخاب شدند و به مدت 12 جلسه،هفته ای 2 ساعت به آنها تمرینات یکپارچگی حسی آموزش داده شد.با استفاده از آزمون املا به عنوان پیش آزمون و پس آزمون،عملکرد آزمودنی ها مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان می دهد که آموزش یکپارچگی حسی در بهبود مشکلات نوشتاری دانش آموزان نارسانویس در تمامی مولفه ها به جز در اضافه کردن نقطه تاثیر دارد.

هدف از انجام پژوهش ?تعیین تاثیر روشهای سنجش تکوینی آزمون های ماهانه بیست نمره ای و آزمون های کوچک پنج نمره ای هفتگی و تشکیل پوشه تکالیف باز خوردی بر پیشرفت عملکرد ریاضی و کاهش اضطراب آزمون پایانی دانش آموزان بود .در این پژوهش که به صورت شبه آزمایشی انجام گرفت حجم نمونه شامل 81 دانش آموز سال سوم دبیرستان در رشته ریاضی بود که در سه کلاس 27 نفری از سه مدرسه مختلف انتخاب شدند . هر سه گروه قبل و بعد از اجرای آموزش توام با سنجش های متفاوت به آزمون اضطراب امتحان ساراسون1960((tai پاسخ دادند و همچنین از آنها ،تحت پیش آزمون و پس آزمون هماهنگ عملکرد ریاضی در درس جبر و احتمال به عمل امد. .تجزیه و تحلیل داده ها به منظور مقایسه نمرات ریاضی به وسیله آزمون t انجام شد و یافته هانشان می دهد که بین سه گروه فوق تفاوت معنی داری از این نظر وجود ندارد .همینطور ،برای مقایسه نمرات اضطراب ریاضی و نمرات عملکرد ریاضی از آزمون کوواریانس استفاده شد و یا فته ها نشان داد با ثابت نگه داشتن اثر نمرات پیش آزمون نمرات ریاضی تفاوت معنا دار وجود داردو گروهی که تحت سنجش تکوینی با آزمون های 5 نمره ای هفتگی قرار گرفتند افزایش معنی داری نسبت به دو گروه دیگر در پیشرفت عملکرد نشان دادند . به علاوه ، و گروه تحت سنجش تکوینی با آزمون های 5 نمره ای هفتگی و گروه تحت سنجش با پوشه تکالیف باز خوردی ،نزدیک به آزمون پایانی نسبت به گروه دیگر اضطراب کمتری داشتند .در جمع بندی نهایی ، به نظر می رسد که سنجش از طریق پوشه تکالیف همراه باز خورد ، بیشتر بر اضطراب تاثیر گذار است تا بر پیشرفت درسی. کلید واژه :سنجش تکوینی? عملکرد ریاضی ?اضطراب آزمون ریاضی ، دانش آموزان دبیرستانی دختر

پژوهش حاضر با هدف بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی و هنجاریابی مقیاس دلبستگی بزرگسالان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی انجام شد. از جامعه آماری مشتمل بر تمامی دانشجویان دختر و پسر دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با استفاده از روش تصادفی چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 350 نفر (با احتمال ریزش 10 درصد) از دانشکده های روان شناسی و علوم اجتماعی، هنر و معماری، اقتصاد و دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی انتخاب و به مقیاس دلبستگی بزرگسالان کالینز (1990) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان هازن (1987) پاسخ دادند. با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای هر سه مقیاس نزدیکی، وابستگی و اضطرابی ضریب اعتبار 68/0، 49/0، و 69/0 به دست آمد. نتایج حاصل از محاسب? آلفا در صورت حذف سوال نشانگر این نکته بود که در هر سه مقیاس سوال های 2، 15 و 17 سوال های نامناسبی هستند و در نتیجه این سوال ها از پرسش نامه حذف گردیدند. نتایج به دست آمده از محاسب? روایی ملاک بین سبک های دلبستگی مقیاس دلبستگی بزرگسالان کالینز و مقیاس دلبستگی هازن نشان می دهد بین انواع سبک های دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی در هر دو مقیاس همبستگی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی نشانگر وجود 3 عامل در مقیاس دلبستگی بزرگسالان است که روی هم رفته این عوامل 17/42% واریانس کل را تبیین می کند. کلید واژه ها: عملی بودن، اعتبار، روایی، مقیاس دلبستگی، سبک های دلبستگی ، هنجاریابی و دانشجویان.

مقدمه 2 بیان مسأله 4 ضرورت و اهمیت پژوهش 5 اهداف پژوهش 7 سوالات پژوهش 7 فرضیه های پژوهش 7 تعاریف متغیرها و اصطلاحات 8 فصل دوم: بررسی پیشینه پژوهش سبک تفکر 12 نظریات مرتبط با سبک تفکر 14 هریسون وبرامسون 14 استرنبرگ 14 رابطه سبکهای تفکر و شیوه های تفکر 17 متغیرهای موثر در شکل گیری سبکهای تفکر 18 استرس 21 نظریات مرتبط با استرس 27 مدل سه مرحله ای 27 نظریه زیست شناختی 29 نظریه روانشناختی 30 انواع استرس 31 عوامل ایجاد کننده استرس 32 مفهوم مقابله 34 راهبردهای مقابله ای 35 تاریخچه راهبردهای مقابله 41 نظریه های راهبردهای مقابله 41 نظریه تکاملی 41 نظریه روان تحلیلگری 42 نظریه تحولی 42 نظریه فرهنگی - اجتماعی 42 روشهای معمول راهبردهای مقابله کارآمد 42 روشهای معمول راهبردهای مقابله ناکارآمد: 43 پژوهش های مرتبط 44 فصل سوم : روش شناسی پژوهش مقدمه 50 جامعه آماری 51 نمونه و روش نمونه گیری 51 ابزارهای پژوهش 51 روش تجزیه و تحلیل دادهها 69 فصل چهارم : تجزیه و تحلیل دادهها مقدمه 73 یافته های توصیفی 73 یافته های استنباطی 79 فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری خلاصه تحقیق 88 مقدمه 88 نتیجه گیری 89 پیشنهادهای پژوهش 94 محدودیتهای پژوهش 94 فهرست منابع 98 پیوست ها 102 چکیده : این پژوهش تحت عنوان رابطه سبک های تفکر و استرس با راهبردهای مقابله با آن در دانشجویان شهرستان دلفان انجام گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های تفکر و استرس با راهبردهای مقابله با آن در دانشجویان پسر ودختر دانشگاههای شهرستان دلفان می باشد. سه فرضیه و سه سئوال در این پژوهش مطرح شده است وجامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاههای شهرستان دلفان، مشغول به تحصیل ترم دوم سال تحصیلی 89-88 که براساس آمار تعداد آنها 1900نفر گزارش شده است می باشد و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای صورت گرفت به ترتیب که نخست آمار دانشجویان دانشگاههای شهرستان دلفان شامل دو دانشگاه پیام نور و علمی کاربردی بود انتخاب گردید وبه صورت تصادفی دانشگاه پیام نور انتخاب شد وسپس از بین کلیه رشته های آن دانشگاه بصورت تصادفی سه رشته حقوق، تربیت بدنی و روانشناسی انتخاب گردید ودر مرحله آخر نمونه گیری حجم نمونه به مقدار120 نفر مشتمل بر کسری از دانشجویان رشته های فوق الذکر که در ترم دوم سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه (سبک های تفکر، استرنبرگ – واگنر، 1991)، مقیاس(رویداد های درد سر آفرین وخوشنود کننده) و پرسشنامه (راهبرد های مقابله ای). فرضیه های پژوهش که شامل: 1- بین سبک های تفکر با استرس رابطه وجود دارد. 2-بین سبک های تفکر و استرس با راهبردهای مقابله ای مسأله مدار رابطه وجود دارد. 3-بین سبک های تفکر و استرس با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار رابطه وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که در مورد فرضیه اول در دختران بین هیچ کدام از سبک ها تفکر با استرس رابطه معناداری وجود ندارد. اما در پسران بین سبک قانونگذار واسترس رابطه منفی و معنادار وجود دارد.و در همین گروه سبک تفکر قضاوتی با استرس رابطه مثبت معنادار دارد. در مورد فرضیه دوم تنها می توان گفت که فقط سبک های اجرایی، قضاوتی، سلسله سالار، هرج ومرج طلب، درونی و آزاد اندیش بطور معناداری توانستند تنها راهبرد مقابله مسأله مدار (مبتنی بر حل مسأله و ارزیابی شناختی)با استرس را پیش بینی کنند. اما بطور کلی نه سبک های تفکر و نه استرس قادر به پیش بینی راهبرد هیجان مدار(مبتنی بر هیجان، حمایت اجتماعی و جسمانی کردن است) نبودند.

این پژوهش با هدف بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی مقیاس زودانگیختگی(وایت ساید و لینام،2001) به اجرا درآمد. بدین منظور از میان همه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودهاند، تعداد 560 نفر (281 دختر و 279 پسر) به شیوه نمونه برداری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و مقیاس زودانگیختگی که شامل 46 سوال است و بر پایه طیف لیکرت 4 درجهای نمرهگذاری میشود بر روی آنها اجرا شد. نتایج نشان داد که تعداد دو سوال به دلیل همبستگی منفی و ضعیف با کل مقیاس و همچنین بارعاملی ضعیف از پرسشنامه حذف شد. ضریب اعتبار مقیاس 44 سوالی از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ 77/0 بدست آمد. برای روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی و شیوه چرخش واریماکس استفاده شد. نتایج منجر به استخراج چهار عامل گردید که روی هم 9/33 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین کرد. این چهار عامل شامل فقدان تفکرپیشین، هیجانخواهی، فوریت و فقدان استمرار بود. برای روایی همزمان، همبستگی بین مقیاس زودانگیختگی و آزمون هیجان خواهی زاکرمن مورد بررسی قرار گرفت. همبستگی بین عامل هیجان خواهی در مقیاس زودانگیختگی با آزمون هیجان خواهی زاکرمن 452/0 بدست آمد و سایر عامل های مقیاس زودانگیختگی همبستگی معناداری را با متغیر ملاک نشان نداد. تفاوت میانگین نمرههای زودانگیختی دختران و پسران، از لحاظ آماری معنادار نبود.

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای شناختی - رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختردوره متوسطه انجام شده است. بدین منظور ، هفتاد نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش ،شبه آزمایشی و بر اساس طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش در اجرای اولیه 400 نفر بودند، که با مقیاس اضطراب امتحان اهواز مورد بررسی قرار گرفتند. سپس، افرادی که دارای نمره 50 تا 75 بودند (70 نفر) بعنوان افرادی که دارای اضطراب امتحان هستند ، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض آموزش راهبردهای شناختی- رفتاری قرار گرفت. مدت انجام آزمایش حداکثر 2 ماه بود. سپس، دوباره آزمودنیها با آزمون اضطراب امتحان اهواز مورد اندازه گیری قرار گرفتند . به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t گروه های مستقل استفاده به عمل آمد. نتایج نشان می دهد آموزش راهبرهای شناختی – رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان موثر است.

دراین پژوهش عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی تست هوشsit خاص کودکان (جعفری،1387) دردانشآموزان8 تا 12 سال استان تهران بررسی شده است.یک گروه نمونه با حجم 400 نفر از طریق نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب گردید. تست هوش شامل 50 سوال بود که یک سوال به دلیل بار عاملی ضعیف از کل تست حذف شد. در نتیجه، ضریب اعتبار سیاهه 49 سوالی از طریق ضریب آلفای کرونباخ برآورد و برای روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. ضریب همگونی تست 878/0 بود و نتایج تحلیل عاملی نشان داد که 7 عامل استخراج شده، 4/44 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند.این 7 عامل شامل: تشخیص تفاوت شکلها ، طبقه بندی شکلها ، تکمیل تصاویر ، شباهت شکلها، اطلاعات عمومی، تنظیم تصاویر و حافظه است. برای بررسی روایی همگرا همبستگی بین تست هوش( (sit و هوش کتل فرم a مقیاس 2بر روی گروه نمونه ای به حجم 94 نفر محاسبه شد و ضریب همبستگی بین دو فرم 116/0 به دست آمد که نشان داد همبستگی بین دو فرم معنادار نیست. به منظور تفسیر نمره های هوش دانشجویان مورد مطالعه، نوع نرم درصدی تهیه گردیده است. کلید واژه : هوش، عملی بودن، اعتبار؛ روایی، تحلیل مولفه های اصلی و نرم یابی.

پژوهش حاضر بر پایه هدف اصلی استاندارد ساختن آزمون آمادگی تحصیلی متروپالیتن در کودکان شهر تهران به اجرا در آمده است. به منظور اجرای پژوهش، نمونه ای با حجم600 نفر از کودکان مقطع پیش از دبستان به روش نمونه برداری تصادفی انتخاب گردید و آزمون 102 سوالی متروپالیتن بر روی آنها اجرا گردید. در این پژوهش 350 نفر دختر و 250 نفر پسر شرکت کرده اند. هر یک از مواد پرسشنامه به صورت صفر و یک نمره گذاری شده است. اجرای آزمون از طریق مراجعه ی حضوری به مهد کودک های منتخب، در دو مرحله اجرا شد. در مرحله اول سه خرده آزمون معنای کلمات، دریافت شنیداری و جور کردن و در مرحله دوم خرده آزمون های حروف الفبا، اعداد و ارقام و کپی کردن اجرا شد. به منظور بررسی اعتبار (پایایی) آزمون آمادگی تحصیلی متروپالیتن از روش دو نیمه کردن آزمون استفاده شده است، پایایی کل آزمون به ازای تک تک گویه ها عبارت است از: آلفای کرونباخ و آلفای استاندارد شده که به ترتیب عبارتند از 955/0 و 943/0 ، همچنین پایایی کل آزمون با استفاده از خرده مقیاس ها برابر است با آلفای کرونباخ 767/0 و آلفای استاندارد شده ی 729/0 که حاکی از همسانی درونی بالای آزمون می باشد. بنابراین پژوهش حاضر دارای همسانی درونی است. همچنین به منظور بررسی روایی آزمون آمادگی تحصیلی متروپالیتن از از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید، تحلیل عامل تاییدی برای شش خرده مقیاس آزمون آمادگی تحصیلی متروپالیتن انجام شد و، سوال ها در عامل های مورد نظر از برازش نسبتا خوبی برخوردار شدند.

مقیاس 2 هوش سیال کتل و ماتریس های پیشرونده ریون از آزمون های معتبر هوشی هستند که به منظور سنجش هوش کلی(عامل g) به کار می روند. هدف این پژوهش بررسی اعتبار و روایی مقیاس 2 هوش سیال کتل و رابطه آن با ماتریس های پیشرونده ریون بود. به این منظور از میان جامعه آماری دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 91-1390 ، یک نمونه 500 نفری-310دختر و 190 پسر- به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و در مورد 100 نفر از آزمودنی ها هر دو آزمون، و برای 400 آزمودنی دیگر تنها مقیاس 2 هوش سیال کتل اجرا شد. برای بررسی اعتبار از روش محاسبه ضریب آلفای کرونباخ،برای بررسی روایی از روش تحلیل عاملی، و برای بررسی رابطه میان مقیاس 2 کتل و ماتریس های پیشرونده ریون از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.نتایج به دست آمده نشان داد که مقیاس 2 هوش سیال کتل از اعتبار(789/0 =?) و روایی قابل قبولی برخوردار است و همچنین همبستگی معناداری(در سطح 01/0=p) میان ماتریس های پیشرونده ریون و مقیاس 2 هوش سیال کتل وجود دارد(418/0=r). کلید واژه ها: هوش سیال، عامل g، مقیاس2هوش کتل،ماتریس های پیشرونده ریون، حافظه کوتاه مدت، سرعت ادراک، استدلال قیاسی، استدلال استقرایی.

پژوهش حاضر ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه بهزیستی روانشناختی در بین کارکنان آتش نشانی را مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور یک گروه نمونه با حجم 427 نفر از طریق نمونه برداری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه 71 سوالی پاسخ دادند. نتایج حاصل از اعتباریابی و تحلیل عاملی نشان داد با حذف یک سوال به دلیل بار عاملی کم، ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر با 895/0 است. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش آبلیمین نشان می دهد که پرسشنامه مذکور از شش عامل اصلی اشباع شده است. این شش عامل شامل پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند، خودمختاری و رشدفردی که در حدود 12/43 درصد از واریانس را تبیین می کند. برای بررسی روایی همزمان همبستگی بین عاملهای بهزیستی روان شناختی و پرسشنامه فرسودگی شغلی(مسلش) بر روی یک گروه نمونه 102 نفری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد همبستگی بین عامل یکم(پذیرش خود) با عامل خستگی هیجانی و احساس کفایت شخصی به ترتیب در سطح 01/0 و 001/0 معنادار است. عامل دوم(روابط مثبت با دیگران) با عامل خستگی هیجانی در سطح 01/0 معنادار است. همبستگی عامل چهارم(زندگی هدفمند) با عامل خستگی هیجانی در سطح 01/0 معنادار است. عامل پنجم(خودمختاری) با عاملهای خستگی هیجانی و احساس کفایت شخصی در سطح 01/0 معنادار است و همبستگی کلی پرسشنامه با سه عامل فرسودگی شغلی در سطح 01/0 و 001/0 معنادار است.

زمینه و هدف: از آنجا که قلب یکی از مهم ترین و حساس ترین اعضای بدن آدمی است، آسیب به آن بر وضعیت روحی و روانی فرد تأثیر نامطلوب می گذارد. بررسی های متعددی که انجام شده، نشان داده است که رفتارهایی چون افسردگی، اضطراب و استرس های زندگی، زمینه ساز بیماری های قلبی است و از سوی دیگر رویداد بیماری قلبی نیز همین پاسخ های رفتاری را پدید می آورد، عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی مبتلایان، سبب توسعه بیماری آنان می گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی است که منجر به بهبود بیماری دراین افراد می شود. روش بررسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه انتظار و با استفاده از گمارش تصادفی است. نمونه این پژوهش را 60 بیمار قلبی (مراجعه کننده به بخش قلب ccu بیمارستان های استان مازندران شهرستان ساری تعداد 60 بیمار قلبی از بیمارستان حضرت زهرا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد ) و بیمارستان شفا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(30 نفر) و لیست انتظار(30 نفر) گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های نشانگان استرس، اضطراب کتل، افسردگی بک و پرسشنامه مقیاس نگرش های ناکارآمد می باشد و به منظور بررسی نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درسطح (99?= ?) در کاهش استرس و اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی موثر است و همچنین تفاوت معنی داری بین زنان و مردان در سطح 95? در مورد متغیر افسردگی مشاهده شد. اختلاف بین زنان و مردان در دیگر متغیرها معنا دار نشد. نتیجه گیری: با توجه به آن که آموزش ذهن آگاهی نمرات اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی را در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری کاهش داده است می توان به اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی پی برد و لذا می توان این روش درمانی را برای کاهش مشکلات روانشناختی این بیماران توصیه کرد.

در این پژوهش عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی پرسشنامه سازگاری اجتماعی ctp بررسی شده است یک گروه نمونه با حجم 480 نفر از طریق نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب و به سیاهه سازگاری اجتماعی پاسخ دادند.سیاهه مذکور، شامل 90 سوال بود.که به علت بار عاملی ضعیف یکی از سولات حذف ،در نتیجه، ضریب آلفای کرنباخ 836/0 بدست آمده بررسی روایی سازه از طریق تحلیل متمایل نشان داد که 9 عامل استخراج شده، 751/42 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند. 9 عامل شامل: گرایش اجتماعی، روابط خانوادگی، خیرخواهی، ارتکاب به رفتار ضد اجتماعی، کنترل خویشتن، مهارت در روابط اجتماعی، رعایت مقررات اجتماعی، قبول مسئولیت اجتماعی و پایبندی به نظام ارزشها است. برای بررسی روایی همگرا از آزمون خودپنداره بک b.s.c.t استفاده شد. همبستگی بین فرم 25 سوالی خود پنداره بک و سازگاری اجتماعی ctp بر روی گروه نمونه 480 نفر محاسبه شد. نتایج نشان داد که 5 عامل از 9 عامل؛ عامل 1(گرایش اجتماعی) عامل 4 (ارتکاب به رفتار ضد اجتماعی) عامل 6 (مهارت در روابط اجتماعی) عامل 8 (قبول مسئولیت اجتماعی) ، با آزمون سازگاری اجتماعی(ctp) همبستگی دارد وضریب همبستگی کل پرسشنامه سازگاری اجتماعی با خودپنداره بک 045/0 بدست آمد.

درپژوهش حاضر عملی بودن ،اعتبار،روایی ونرم یابی پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ-واگنر بر روی کارکنان شرکت گازاستان خراسان رضوی ورابطه آن با رضایت شغلی بررسی شده است. گروه نمونه با حجم194 نفربه روش تصادفی انتخاب شد.پرسشنامه سبک های تفکرکه بر پایه طیف لیکرت 7درجه ای نمره گذاری شده، شامل 104 پرسش و پرسشنامه رضایت شغلی که برپایه طیف لیکرت 5 درجه ای نمره گذاری شده و شامل 37 پرسش می باشد به اجرا گذاشته شدند. اعتبار پرسشنامه سبک های تفکرورضایت شغلی از طریق فرمول کلی ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر995/0 و936/0 به دست آمد وهیچ سوالی از پرسشنامه ها حذف نشد. برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که 13 عامل استخراج شده 55/0کل واریانس متغییرها را تبیین می کنند، این 13 عامل عبارتند از:اجرایی، نوآورانه، برون نگر، کل نگر، قضاوتی، پایورسالار، جرگه سالار، قانون گذار، محافظه کار، فردسالار، آزاداندیش ودرون نگر. سایر نتایج استخراج شده به شرح زیر است: کارکنان شرکت گاز از شغل خود رضایت دارند وسبک های پایورسالار، نوآورانه وآزاداندیش با رضایت شغلی به ترتیب همبستگی 314/0، 149/0 و140/0 دارند وسایر سبک ها همبستگی ندارند. همچنین حوزه های مختلف سازمانی، میزان تحصیلات وسابقه کاربررضایت شغلی کارکنان اثر گذار نیست. واژه های کلیدی: سبک تفکر، رضایت شغلی، عملی بودن ، اعتبار، روایی، نرم یابی وکارکنان شرکت گاز

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ویژگی های شخصیت، سبک های دلبستگی و جهت گیری مذهبی زوجین(هریک به طور جداگانه) و شیوه ی تعامل این متغیرها در پیش بینی رضایت زناشویی است. تعداد 500 نفر ازافراد متاهل ساکن شهر تهران، با کمک روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های، ویژگی های شخصیت (کاستا و مک کری، 1992)، مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسالان (کالینز و رید، 1996)، جهت گیری مذهبی آلپورت(آلپورت و راس،1950) و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، فورنیر و دراکمن ،1982) را تکمیل نمودند. به منظور بررسی رابطه علّی بین متغیرهای مورد مطالعه پژوهش از مدل معادلات ساختاری یا مدل‎های ساختاری کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش میانجی دو متغیر جهت گیری مذهبی و سبک های دلبستگی بین ویژگی های مختلف شخصیت و رضایت زناشویی بود. بر اساس مدل های به دست آمده در پژوهش حاضر جهت گیری بیرونی میانجی ارتباط بین ویژگی های شخصیت و رضایت زناشویی بود. بدین ترتیب که میان جهت گیری مذهبی بیرونی و دو ویژگی شخصیتی توافق پذیری و گشودگی به تجربه ارتباطی منفی و معنادار بدست آمد. هم چنین بین ویژگی های شخصیتی روان رنجورخویی و برون گرایی با جهت گیری مذهبی نیز ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد.نه جهت گیری بیرونی و نه جهت گیری درونی میانجی ارتباط میان وظیفه شناسی و رضایت زناشویی نبودند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر بین جهت گیری درونی و رضایت زناشویی ارتباط مثبت و بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی ارتباط منفی وجود دارد. همچنین سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی میانجی ارتباط بین ویژگی شخصیتی توافق پذیری و رضایت زناشویی می باشند. ارتباط بین توافق پذیری و دلبستگی اجتنابی مثبت و ارتباط بین توافق پذیری و دلبستگی ایمن منفی و معنادار بود.ارتباط بین ویژگی شخصیتی برون گرایی و رضایت زناشویی صرفاً از طریق سبک دلبستگی اجتنابی میانجی گری می شد. ارتباط بین برون گرایی و سبک دلبستگی اجتنابی منفی و معنادار بود.سبک دلبستگی اجتنابی همچنین میانجی ارتباط بین گشودگی به تجربه و رضایت زناشویی بود. بدین صورت که بین گشودگی به تجربه و سبک دلبستگی اجتنابی ارتباطی منفی و معنادار بدست آمد. سبک دلبستگی وابسته میانجی ارتباط بین ویژگی های شخصیتی روان رنجورخویی و وظیفه شناسی با رضایت زناشویی بود. سبک دلبستگی وابسته با روان رنجورخویی ارتباط مثبت و با وظیفه شناسی ارتباطی منفی نشان داد.طبق یافته های پژوهش بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی ارتباط مثبت و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و وابسته ارتباطی منفی به دست امد. واژگان کلیدی: رضایت زناشویی، ویژگی های شخصیت، سبک های دلبستگی، جهت گیری مذهبی، مدل یابی

چکیده پژوهش حاضر ویژگیهای روانسنجی مقیاس کفایت اجتماعی را دربین دانشجویان مورد مطالعه قرار می دهد. بدین منظور یک گروه نمونه با حجم 421 نفر(228مرد و 193زن) از طریق نمونه برداری چند مرحله ای تصادفی انتخاب و به پرسشنامه 40 سوالی پاسخ دادند. نتایج حاصل از اعتباریابی و تحلیل عاملی نشان داد ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر با 898/0 است. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس نشان می دهد که پرسشنامه مذکور از پنج خرده مقیاس روابط آغازین و اولیه، حل تعارض، خودافشاگری، فراهم کردن حمایت عاطفی، بیان تأثیر گذار، اشباع شده است که در حدود 337/40 درصد از واریانس را تبیین می کند. برای تعیین رابطه بین عاملهای کفایت اجتماعی و نمره کلی هوش هیجانی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین مقیاس کفایت اجتماعی و خرده مقیاس های آن، روابط آغازین و اولیه و بیان تأثیر گذار با هوش هیجانی رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد، به جزء در مورد خرده مقیاس های( حل تعارض، خودافشاگری، فراهم کردن حمایت عاطفی ) رابطه معناداری بدست نیامد. واژه های کلیدی: کفایت اجتماعی، هوش هیجانی، اعتبار، روایی، و دانشجو

این پژوهش با هدف تعیین ویژگیهای روان سنجی مقیاس عواطف در بین دانش آموزان دبیرستانی و رابطه آن با نشاط مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور یک گروه نمونه با حجم500 دانش آموز دوره اول دبیرستان(251 پسر و249 دختر) که در سال تحصیلی92-1391مشغول به تحصیل بوده اند، به شیوه نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و به مقیاس عواطف پاسخ دادند. نتایج نشان می دهد با حذف دو سوال به دلیل همبستگی منفی و ضعیف با کل مقیاس و بار عاملی کم، ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر با 955/0 است. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش آبلیمین نشان می دهد مقیاس مذکور از پنج عامل اصلی اضطراب، عزت نفس، خشم، خوش بینی، و افسردگی اشباع شده است که در حدود 94/49 درصد از واریانس را تبیین می کند. برای بررسی روایی همزمان مقیاس عواطف، همبستگی بین نمره های عاملهای استخراج شده از مقیاس عواطف با نمره کل مقیاس نشاط روی یک گروه 101 نفری محاسبه و مشخص شد نمره کلی نشاط با عاملهای عزت نفس و خوش بینی همبستگی مثبت معناداری دارد. نمره کلی نشاط با عاملهای اضطراب، خشم، و افسردگی همبستگی منفی معناداری دارد. واژه های کلیدی: عواطف، نشاط، اعتبار، روایی، تحلیل مولفه های اصلی، و دانش آموزان.

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن با عزت نفس در دانش آموزان پایه پنجم دوره ابتدایی شهر قزوین بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود. به منظور انتخاب گروه نمونه از روش تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. 150 دانش آموز(75 پسر و 75 دختر) نمونه مورد مطالعه این پژوهش را تشکیل داد. به منظور جمع آوری اطلاعات، آزمون رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی(1955)(بخش های مربوط به هماهنگی حرکتی ظریف) و آزمون خواندن و نارساخوانی نما(1384) به صورت فردی و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(1967) به صورت گروهی توسط محقق اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن و خرده مقیاس های مهارت خواندن رابطه آماری معناداری وجود ندارند. اما رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف و عزت نفس و خرده مقیاس های آن مثبت و معنی دار بود. همچنین نتایج نشان می دهد که بین مهارت خواندن و عزت نفس و خرده مقیاس های آن رابطه آماری معناداری وجود ندارند. در پایان نتایج نشان می دهد که تنها مهارت حرکتی ظریف، عزت نفس را در دانش آموزان پایه پنجم پیش بینی می کند. و سطح مهارت خواندن هیچ سهمی در پیش بینی عزت نفس ندارد. واژگان کلیدی: مهارت های حرکتی ظریف-مهارت خواندن-عزت نفس- دانش آموزان پایه پنجم دوره ابتدایی

هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه وابستگی بین فردی و ارتباط آن با صمیمیت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی بود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. بدین منظور 300 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. جهت سنجش میزان وابستگی بین فردی دانشجویان از پرسشنامه وابستگی بین فردی هیرشفیلد و جهت سنجش صمیمیت اجتماعی دانشجویان از پرسشنامه صمیمیت اجتماعی میلر استفاده شد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه وابستگی بین فردی از روش آماری آلفای کرونباخ استفاده شد که برای زیرمقیاس های اتکای عاطفی به دیگران، کمبود اعتماد بنفس و عدم استقلال، به ترتیب 756/0، 63/0، 637/0 بود و آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه 732/0 به دست آمد که حاکی از پایایی بالاست. برای بررسی روایی سازه پرسشنامه وابستگی بین فردی هیرشفلد از روش آماری تحلیل عاملی استفاده شد که روایی این پرسشنامه را تایید کرد. تحلیل آماری همبستگی بین وابستگی بین فردی و زیر مقیاس های آن «اتکای عاطفی به دیگران، کمبود اعتمادبنفس و عدم استقلال» با صمیمیت اجتماعی نشان داد که هیچ گونه همبستگی معناداری بین آنها وجود ندارد. کلیدواژه ها: ویژگی های روانسنجی، وابستگی بین فردی، صمیمیت اجتماعی.

پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی مادران با میزان مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران انجام شد. در این تحقیق که از نوع همبستگی بود، 40 دختر 8 تا 12 ساله آموزشگاه استثنایی مریم عبیدی واقع در منطقه 11 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 1392-1391مشغول به تحصیل بودند و مادران آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.روش نمونه گیری تصادفی بوده و برای سنجش کیفیت زندگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی از پرسشنامه whoqol-bref (سال 1998)، برای سنجش میزان مهارت اجتماعی از آزمون وایلند (1953) و برای ارزیابی میزان سازگاری اجتماعی آزمودنی ها از آزمون آخن باخ(1991) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میزان کیفیت زندگی مادران با مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دختران کم توان ذهنی همبستگی معنادار در سطح 01% وجود دارد، بدین معنی که با افزایش کیفیت زندگی مادران، مهارت های اجتماعی و سازگاری دختران کم توان ذهنی آنان افزایش می یابد و یا بر عکس. همچنین بین سازگاری اجتماعی با مهارت اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی همبستگی معنادار در سطح 01% دیده شد، بنابر این با افزایش مهارت اجتماعی، نمرات پرسشنامه آخنباخ کاهش می یابد و درنتیجه سازگاری اجتماعی دختران کم توان ذهنی افزایش می یابد و یا بر عکس. همچنین نتایج رگرسیون نشان می دهد که کیفیت زندگی مادران به تنهایی 7/35 %درصد مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند . کلید واژه ها: کیفیت زندگی، مهارت اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کم توان ذهنی

این پژوهش با هدف بررسی اعتبار، روایی وهنجار یابی پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و رابطه آن با جهت گیری هدف در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران صورت گرفت. یک گروه نمونه با حجم 402 نفراز دانش آموزان از طریق نمونه برداری تصادفی خوشه ای انتخاب و به مقیاس خودکارآمدی تحصیلی(زیمرمن، کیتسانتاس، کامپیلو، 2005) پاسخ دادند.مقیاس مذکور،شامل 57 سوال بود که تعداد 7 سوال به علت داشتن بار عاملی ضعیف از کل پرسشنامه حذف شد.بررسی روایی سازه از طریق تحلیل مولفه های اصلی نشان دادکه5عامل استخراج شده از میان 57 سوال 495/45درصد از واریانس کل را تبیین می کند . پنج عامل مشتمل است بر :1- نوشتن 2- خواندن 3- مطالعه کردن 4- امتحان دادن 5-یاداشت برداری . برای تعیین اعتبار آن از دو روش آلفای کرونباخ وبازآزمایی استفاده شدکه میزان اعتبار پرسشنامه ی خودکارامدی تحصیلی به روش آلفای کرونباخ 940/0 واعتبار بازآزمایی آن 956/0 بدست آمد.با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون رابطه خودکارآمدی تحصیلی و جهت گیری هدف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل نشان داد خودکارآمدی تحصیلی بیشترین همبستگی را از پرسشنامه جهت گیری هدف، با عامل رویکرد عملکردی دارد.ویک رابطه مستقیم ومتوسط با عامل تبحری دارد وبا عامل اجتناب – عملکردی همبستگی معناداری ندارد. ودر نهایت دو نوع هنجار درصدی وهنجار مقوله ای برای این مقیاس تهیه شد.

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین مهارت های حرکتی با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مقطع راهنمایی(پایه اول)شهر تهران بود.150 دانش آموز دختر سال اول راهنمایی نمونه مورد مطالعه این پژوهش را تشکیل داد.به منظور جمع آوری اطلاعات،آزمون رشد حرکتی لینکلن-اوزرتسکی(1955)به صورت فردی و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(1967)به صورت گروهی توسط محقق اجرا شد.نمرات پیشرفت تحصیلی،میانگین نمرات ترم گذشته دانش آموزان در نظر گرفته شد.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.نتایج نشان داد که رابطه بین مهارت های حرکتی با عزت نفس و خرده مقیاس های آن مثبت و معنی دار است.همچنین نتایج نشان داد که بین مهارت های حرکتی و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه مثبت و معنی داری وجوددارد.رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی نیز مثبت ومعنی دار بود.در پایان نتایج رگرسیون نشان داد که مهارت های حرکتی،عزت نفس و پیشرفت تحصیلی را در دانش آموزان مقطع راهنمایی پیش بینی می کند.

هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی امید درمانی گروهی بر انگیزش پیشرفت و شادکامی دانشجویان دختر بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی تهران بودند. نمونه پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد که نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود. و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی(??نفر) و کنترل(?? نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در معرض متغییر آزمایش(امید درمانی)قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های انگیزش پیشرفت(acmt) و شادکامی آکسفورد(ohq) استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون توسط افراد تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که، تاثیر امید درمانی گروهی بر انگیزش پیشرفت و شادکامی دانشجویان پس از تعدیل نمره های پیش آزمون معنی دار بوده است ( p<0/05). بنابراین با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که امید درمانی گروهی بر انگیزش پیشرفت و شادکامی دانشجویان دختر موثر بوده است.کلید واژه ها: امید درمانی، انگیزش پیشرفت و شادکامی.

پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی است که به بررسی ارتباط نگرش مذهبی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روانی دانشجویان پرداخت از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه تهران مرکز نمونه ای مشتمل بر 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی بخوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو،پرسشنامه نگرش مذهبی خدایاری فرد و پرسشنامه بهزیستی روانی ریف می باشد استفاده بعمل آورد.بمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات علاوه بر بهره گیری از روش های مختلف آمار توصیفی از آمار استنباطی(همبستگی،رگرسیون)نیز استفاده شد.نتایج نشان می دهد رابطه ی نگرش مذهبی با بهزیستی روانی و مولفه های آن مثبت و معنادار است.بین ویژگی های شخصیتی دانش جویان روان رنجور خویی با پذیرش خود،بهزیستی روانی و همه مولفه های آن رابطه مثبت داشت رابطه انعطاف پذیری با پذیرش خود،خود مختاری معنادار نبود،ولی رابطه انعطاف پذیری با بهزیستی روانی و مولفه های آن معنادار بود رابطه نگرش مذهبی با روان رنجور خویی رابطه منفی دارد ولی با بقیه ی مولفه های شخصیتی مثبت و معنادار است.نگرش مذهبی ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی بهزیستی روانی دانش جویان است. کلید واژه:ویژگی شخصیت،نگرش مذهبی،بهزیستی روانی و دانشجویان

هدف اصلی تحقیق حاضر "تعیین رابطه ی بین سبک های فرزند پروری وخود تنظیمی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی" می باشد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی غیر آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دبیرستانی از دو ناحیه آموزش و پرورش شهرستان یزد در سال تحصیلی 1391-1392 تشکیل می دهند که تعداد آنها 1349 نفر است و نمونه آن براساس فرمول کوکران 300 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای است. بررسی های انجام شده نشان داد که رابطه ی بین دو متغیر خودکارآمدی با خودتنظیمی مثبت می باشد. یعنی با افزایش خودکارآمدی آزمودنی ها، خودتنظیمی آنها بالا می رود. رابطه ی بین دو متغیر خودکارآمدی تحصیلی با گرمی والدین در دانش آموزان مثبت می باشد. یعنی با افزایش گرمی والدین با کودکان، خودکارآمدی آنها بالا می رود و رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با درگیری والدین با دانش آموزان نیز مثبت می باشد. یعنی با افزایش درگیری والدین با کودکان، خودتنظیمی کودکان بالا می رود همچنین رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با حمایت والدین با دانش آموزان مثبت است. یعنی با افزایش حمایت والدین با کودکان، خودتنظیمی آنها بالا می رود و رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با گرمی والدین نیز مثبت می باشد. یعنی با افزایش گرمی والدین با کودکان، خودتنظیمی آنها بالا می رود. یافته های تحقیق نشان داد که متغیر های پیش بین (درگیری والدین، گرمی والدین، حمایت والدین و خودتنظیمی) می توانند 49 درصد از تغییرات در متغیر ملاک (خودکارآمدی) را تبیین کنند همچنین بررسی میزان پیش بینی کنندگی متغیر های پیش بین نشان داد که از میان متغیر های پیش بین متغیر گرمی نتوانست به طور معناداری تغییرات در متغیر ملاک را پیش بینی کند اما بقیه ی متغیر ها توانستند به طور معناداری تغییرات در متغیر ملاک را پیش بینی کنند. میزان درگیری و حمایت والدین از پسران بیشتر از دختران است و نیز میزان خودکارآمدی پسران بیشتر از دختران است اما بین دختران و پسران دانش آموز در متغیر گرمی والدین و خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود ندارد

هدف از پژوهش حاضر مقایسه ادراک لامسه و سرعت حرکتی در گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی و عادی می باشد. گروه نمونه این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری غیر کلامی و عادی پایه های سوم، چهارم و پنچم مدارس ابتدایی که در سال تحصیلی 92-91 در شهر تهران مشفول به تحصیل می باشند. طرح این پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی (علی-مقایسه ای) است. از این 30 دانش آموز 15 نفر دارای اختلال یادگیری غیر کلامی و 15 نفر دانش آموز عادی هستند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش تکلیف ضربه زدن با انگشت و آزمون تمیز دو نقطه می باشد. تبیین فرضیات تحقیق از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تعقیبی lsd با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و عادی در ادراک لامسه و سرعت حرکتی با توجه به آزمون ضربه زدن با انگشت و آزمون تمیز دو نقطه تفاوت معناداری وجود دارد.

هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سبک های اسناد و خود تنظیمی با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بود. از جامعه دانش آموزان شهر تهران ، 300 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به وسیله مقیاس ارزیابی اهمال کاری- نسخه دانش آموز سولومون و راث بلوم (1984) ، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی زیمرمن و مارتینز پونز (1988)و پرسش نامه سبک های اسناد پیرسون و سلیگمن (1984) مو.رد آزمون قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها با استفاده از روشهای مختلف آمار توصیفی( فراوانی، شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی و محاسبه ضریب همبستگی) و آمار استنباطی ( رگرسیون چند متغیره به شیوه همزمان)تجزیه و تحلیل صورت پذیرفت . یافته های پژوهش نشان می دهد بین سبک اسناد خوشبینانه و خودتنظیمی با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد و بین سبک اسناد بدبینانه با اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد(p<0/01). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سبک های اسناد و خودتنظیمی قادر به پیش بینی اهمال کاری تحصیلی است و در مجموع 43 درصد از واریانس اهمال کاری را پیش بینی می کند.

پژوهش حاضر رابطه هوش معنوی و راهکارهای مقابله با استرس با رضایت شغلی معلمان را مورد بررسی قرار داده این پژوهش در سال 92 معلمان دوره ابتدائی منطقه 5 تهران را به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مورد مطالعه قرار داد. با توجه به جدول مورگان و کرجسی از 3600 نفر معلم مشغول به کار 350 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. در این پژوهش از پرسشنامه هوش معنوی عبداله زاده (1388)، پرسشنامه مقابله با شرایط پر استرس اندلر و پارکر (1990) و پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت و هیولین (1969) به منظور آزمون فرضیه های تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. در این راستا آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون t مستقل جهت آزمودن فرضیه ها مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین هوش معنوی و رضایت شغلی معلمان، همچنین بین راهکارهای مقابله با استرس و رضایت شغلی معلمان رابطه معنی داری وجود دارد.

پژوهش حاضر تاثیر روش تدریس بارش مغزی بر پیشرفت تحصیلی در درس علوم را مورد بررسی قرار داده است.بدین منظور بطور تصادفی از مناطق 20 گانه تهران ، 5 منطقه و از هر منطقه 2 مدرسه به تفکیک دختر و پسر و از هر مدرسه یک کلاس از پایه چهارم و از هر کلاس بطور تصادفی 14 نفر دانش آموز و در مجموع افراد نمونه 140 انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از نمره ی پیشرفت تحصیلی درس علوم انش آموزان بهره گرفته شد.آزمون پیشرفت تحصیلی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کو واریانس استفاده به عمل آمد.نتایج نشان میدهد نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش که با شیوه بارش مغزی تحت آموزش قرار گرفته بودند نسبت به گروه کنترل پیشرفت معنی دار داشته است بنابراین میتوان مطرح کرد که روش بارش مغزی در پیشرفت تحصیلی موثر است.

پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی روش درمانی پذیرش-تعهد بر اضطراب، افسردگی و بهبود افراد دارای اختلال وابستگی به مواد صورت پذیرفت. از بین افراد مراجعه کننده به کلینیک سرپایی بیمارستان روانپزشکی "ابن سینا" وکلینیک ترک اعتیاد (خصوصی) در شهر مشهد که تحت درمان نگهدارنده با آگونیست قرار داشته و یا بستری بودند، دو گروه نمونه 14 نفری به روش غیر تصادفی و داوطلبانه انتخاب شد، 14 نفر به گروه آزمایش (که تحت درمان نگهدارنده با آگونیست و درمان پذیرش-تعهد قرار گرفتند)، و 14 نفر به لیست انتظار (که فقط تحت درمان نگهدارنده با آگونیست بودند)، اختصاص یافت. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس شدت وابستگی (;sdss میل و همکاران، 2000)، پرسش نامه افسردگی ;bdi-ii)بک، 1988) و آزمون اضطراب (;bai بک، 1993) بود. با بهره گیری از روش اندازه گیری مکرر با یک عامل بیرونی گروه و یک عامل درونی مراحل سه گانه (آنوای آمیخته)، یافته های پژوهش نشان می دهد، بین روند پیش تست، پس تست و پیگیری اضطراب در دو گروه تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0 p>). همچنین، کاهش نمره ها در پس تست، در گروه آزمایش بیشتر از لیست انتظار بود. ولی تفاوت معنادار نداشت. بین روند پیش تست، پس تست و پیگیری افسردگی و شدت وابستگی به مواد در دو گروه تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 p<) وکاهش نمره ها در پس تست در گروه آزمایش بیشتر از لیست انتظار بود. اما در پیگیری این تفاوت معنادار نبود. نتایج پژوهش بر اثربخشی روش درمانی پذیرش-تعهد بر کاهش افسردگی و بهبود اختلال وابستگی به مواد در پس تست افراد دارای اختلال وابستگی به مواد مخدر صحه گذاشت ولی نتایجی مبنی بر اثربخشی بر روی اضطراب به دست نیامد.

در پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه بهزیستی روان¬شناختی 362 دانش¬آموز(172 پسر و190 دختر) به شیوه نمونه برداری تصادفی چندمرحله¬ای انتخاب و به پرسشنامه 84 سوالی پاسخ دادند. نتایج حاصل از اعتباریابی نشان می¬دهد، ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر با 923/0 است. تحلیل مولفه¬های اصلی با چرخش آبلیمین نشان می¬دهد، پرسشنامه مذکور از هشت عامل اصلی شناخت، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، رشد فردی، زندگی هدفمند، پذیرش خود، عاطفه، و تسلط برمحیط اشباع شده که در حدود 78/42 درصد از واریانس را تبیین می¬کند. برای بررسی روایی همزمان پرسشنامه بهزیستی روان¬شناختی، همبستگی بین نمره¬های عاملهای استخراج¬شده از پرسشنامه بهزیستی¬روانی با نمره کل مقیاس سلامت عمومی روی یک گروه 362 نفری محاسبه ومشخص شد سلامت عمومی با همه¬ خرده عامل¬ها و کل پرسشنامه¬ بهزیستی روان¬شناختی همبستگی مثبت معنادار دارد.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری و سبک های حل مسئله با رضایت شغلی معلمان زن بود، بدین منظور 170 نفر از معلمان زن دبیرستان های منطقه هشت آموزش و پرورش شهر تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی منظم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، آزمودنی ها به پرسشنامه های تاب آوری کانرودیودسون و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ و پرسشنامه شاخص رضایت شغلی پاسخ دادند، یافته های پژوهش نشان دادند بین تاب آوری بالا و سبک حل مسئله مسئله مدار رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین تاب آوری پایین و سبک حل مسئله هیجان مدار رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بین سبک های حل مسئله و رضایت شغلی رابطه وجود دارد بدین معنا که سبک حل مسئله هیجان مدار رضایت شغلی پایینی دارد و سبک حل مسئله مسئله مدار رضایت شغلی بالایی دارد. بین تاب آوری بالا و رضایت شغلی بالا رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و بین تاب آوری پایین و رضایت شغلی پایین رابطه منفی معنی دار وجود دارد. کلید واژه: تاب آوری ، سبک های حل مسئله، رضایت شغلی.

نوجوانی دوران سریع تغییرات فیزیکی واجتماعی و رشد شناختی و همچنین تغییرات درعزت نفس آنهاست و مهارت اجتماعی توانائی داشتن ابتکار و نوآوری در پاسخ مناسب دادن به دیگران و ارتباط با دوستان در موقعیت های اجتماعی است و عدم وجود رفتارهای مرتبط با نا سازگاری اجتماعی است که هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارتهای اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 91-92 می باشد .تحقیق از نظر روش توصgیفی و از نوع همبستگی می باشد . جامعه ی آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دوم متوسطه دبیرستانهای دولتی شهرستان تهران به تعداد 41138 نفر است که تعداد نمونه آماری مطالعه حاضر با استفاده از جدول کرکسی مورگان به ترتیب 296 نفر می باشدکه باروش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار جمع آوری داده ها، شامل دوپرسشنامه ماتسون (مهارتهای اجتماعی ( و تست کوپر اسمیت ( عزت نفس )است. نتایج مطالعه نشانگر آن بود که بین مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان های دولتی شهر تهران همبستگی مثبت ( 29/0 r= ) ومعنی داری وجود دارد . واژه های کلیدی: مهارت های اجتماعی ، عزت نفس ، دانش آموزان دختر دوم دبیرستان

پژوهش حاضر با هدف مقایسه خلاقیت، سازگاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متولد نیمه اول ومتولد نیمه دوم سال انجام شد. جامعه پژوهش را دانش آموزان پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی93-92 تشکیل دادند. تعداد 80 دانش آموز( 41 دانش آموز متولد نیمه اول سال و 39 دانش آموز متولد نیمه دوم سال) به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه سازگاری رفتاری راتر(1976) وآزمون تصویری خلاقیت تورنس(فرم ب) مورد آزمون قرار گرفتند. همچنین، پیشرفت تحصیلی بر اساس معدل نمرات دروس ریاضی، علوم، خواندن و دیکته محاسبه شد. داده های جمع آوری شده در دو سطح آمار توصیفی(شاخص های گرایش مرکزی و شاخص های پراکندگی) و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون وتحلیل واریانس چند متغیره) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان می دهد بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در خلاقیت کلی و مقیاس بسط تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر مقیاس های ابتکار، سیالی و انعطاف پذیری تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در سازگاری و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین دانش آموزان متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال تنها در پیشرفت درس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر دروس علوم، خواندن و دیکته و پیشرفت کلی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج همبستگی نشان داد بین تمام ابعاد خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد و بین سازگاری با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد. واژه های کلیدی: خلاقیت، سازگاری، پیشرفت تحصیلی و دانش آموزان

این پژوهش با هدف تعیین ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه حل تعارض و رابطه آن با خود کنترلی در دانشجویان شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور یک گروه نمونه با حجم400 دانشجو(220 زن و 180 مرد) که در سال تحصیلی92-1391مشغول به تحصیل بوده اند، به شیوه نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه حل تعارض(1980) پاسخ دادند. نتایج نشان می دهد ضریب اعتبار پرسشنامه از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر با 820/0 است. تحلیل مولفه-های اصلی با چرخش آبلیمین نشان می دهد مقیاس مذکور از هشت عامل اصلی قضاء و موقعیت، ایجاد رابطه قدرتمند، ملاحظه کاری و مراعات بسیار زیاد، ایجاد توافقهای مبتنی بر سود متقابل، تعارض و درگیری، توجه به نیازها به جای خواسته ها، تمرکز و تسلط و ارائه راه کار برای حل تعارض اشباع شده است که در حدود 36/50 درصد از واریانس را تبیین می کند. برای بررسی روایی همزمان پرسشنامه حل تعارض، همبستگی بین نمره های عاملهای استخراج شده از پرسشنامه حل تعارض با نمره کل مقیاس خودکنترلی روی یک گروه 150 نفری محاسبه و مشخص شد نمره کلی خودکنترلی با عاملهای قضاء و موقعیت، ملاحظه کاری و مراعات بسیار زیاد، تعارض و درگیری، ارائه راه کار برای حل تعارض و نمره کلی پرسشنامه همبستگی مثبت معنادار دارد. واژه های کلیدی: حل تعارض، خودکنترلی، اعتبار، روایی، تحلیل مولفه های اصلی و دانشجویان.

پژوهش حاضر به منظور تعیین ویژگی های روان سنجی آزمون کمرویی و رابطه آن با اضطراب اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهرستان اهواز انجام گردید . به همین منظور 440 نفر دانشجوی دختر و پسر که در سال 92-93 مشغول به تحصیل بودند بطور تصادفی انتخاب شدند و کلیه آزمودنی ها با استفاده از آزمون کمرویی و آزمون اضطراب اجتماعی مورد آزمون قرار گرفتند. روش تحقیق از نوع توصیفی ( همبستگی) است. یافته ها نشان داد که در این پژوهش اعتبار آزمون کمرویی از طریق ضریب آلفای کرونباخ 87/0 بدست آمد. مقدار کفایت نمونه برداری برابر با 857/0 و و معنادار بودن مشخصه کرویت بارتات حاکی از وجود شرایط مناسب جهت اجرای تحلیل عاملی بوده است. با توجه به نتایج تحلیل عاملی می توان چنین نتیجه گیری کرد که آزمون کمرویی دارای 4 عامل به این شرح می باشد 1- نداشتن اعتماد به نفس 2- ترس از ارتباط با دیگران 3- تفکر منفی 4-احساس تحقیر شدن، و همینطور، نتایج همبستگی نشان داد بین کمرویی و اضطراب اجتماعی همبستگی منفی وجود داشت ( r=-0/118 و n=440 و p=0/24) که این مقدار همبستگی کم است و از لحاظ آماری معنادار نیست.

شناسایی واقعی منابع انسانی و توسعه اثر بخشی آن در سطح جامعه، جذب استعداد ه و تفکر در چگونگی مدیریت انسانی، نیاز به رویکرد مثبت و رفتار مثبت گرا، تحت تاثیر جامعه شناختی قرار دارد، این موضوع می تواند تعهد سازمانی را تحت الشعاع قرار دهد و از سوی دیگر سرمایه روان شناختی نیز از ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی به شمار می رود، لذا این دو مقوله بطور مستقیم در تعامل یکدیگر می باشند یعنی ارتباط مثبت باهم باعث کارآفرینی و ارتقاء علم و دانش شده و ارتباط منفی باهم(معکوس)باعث سوء رفتار انسانی در عرصه علمی و دانش پژوهی خواهد شد، زیرا عدم تعهد خدمت در یک سازمان می تواند اثر سوء بر نحوه آموزش داشته باشد در همین امر است که پیامبر عظیم الشان (ص)می فرماید معلمی شغل انبیاء است.

پژوهش حاضر، ویژگی های روان سنجی شاخص حساسیت اضطراب تصحیح شده (asi-r) و رابطه آن با فرسودگی تحصیلی را در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر تهران مورد مطالعه قرار می دهد. آزمون حساسیت اضطراب شامل 36 سوال است که توسط تیلور و کاکس (1998) ساخته شده است. بدین منظور، یک گروه نمونه با حجم 400 نفر (72 مرد و 328 زن) از طریق نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب و به پرسشنامه شاخص حساسیت اضطراب تصحیح شده پاسخ دادند که از این تعداد 100 نفر آن به طور همزمان هم به پرسشنامه شاخص حساسیت اضطراب هم به پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ساخته برسو، سالانووا و اسچفلی (1997) پاسخ دادند و همچنین از حجم گروه نمونه 100 نفر دیگر نیز به طور همزمان هم به پرسشنامه شاخص حساسیت اضطراب و هم به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند. نتایج حاصل از اعتباریابی و تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ برابر 945/0 است. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس نشان می دهد که پرسشنامه مذکور از 6 خرده مقیاس: 1- ترس از نشانه های قلبی عروقی- معدی روده ای 2- عدم ترس از مهار شناختی 3- ترس از نشانه های تنفسی 4- ترس از نشانه های تجزیه ای و عصب شناختی 5- ترس از واکنش های اضطرابی قابل مشاهده 6- علائم شبیه به ترس از جمع تشکیل شده است که در حدود 104/62 درصد از واریانس را تبیین می کند. برای تعیین رابطه بین عامل های حساسیت اضطراب و نمره کل فرسودگی تحصیلی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عامل های حساسیت اضطراب و نمره کل فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، برای تعیین روایی همگرا رابطه بین آزمون حساسیت اضطراب و آزمون اضطراب کتل بررسی شده و نتایج نشان داد که بین نمره کل آزمون حساسیت اضطراب و نمره کل و خرده مقیاس های آزمون اضطراب کتل رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب و افسردگی مادران با اختلال رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی بود. بدین منظور 150 مادر دارای کودک عقب مانده ذهنی که در مورد آنها اختلالات رفتاری تشخیص داده شده بود همراه کودکانشان توسط آزمون های اضطراب کتل (1975) افسردگی بک(1988) و اختلال رفتاری راتر(1967) مورد آزمون قرار گرفتند اطلاعات به دست آمده با روش همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . نتایج نشان می دهد اضطراب مادر با ناسازگاری و رفتارهای ضد اجتماعی کودک رابطه دارد ولی اضطراب مادر با بیش فعالی و نقص توجه وهمچنین اضطراب و افسردگی کودک عقب مانده ذهنی رابطه به دست نیامد . همچنین افسردگی مادر با بیش فعالی و نقص توجه ورفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگاری کودک عقب مانده ذهنی رابطه دارد ولی افسردگی مادر با اضطراب و افسردگی کودک عقب مانده ذهنی رابطه به دست نیامد . اضطراب مادر با بیش فعالی - نقص توجه کودک و اضطراب –افسردگی کودک عقب مانده رابطه معنا دار ندارد( p}0/05.) اضطراب مادر با ناسازگاری و رفتارهای ضد اجتماعی کودک رابطه معنا دار دارد( p{0/05). افسردگی مادر با اضطراب و افسردگی کودک رابطه معنا دار ندارد (p}0/05). ولی افسردگی مادر با بیش فعالی و ناسازگاری و رفتارهای ضد اجتماعی کودک عقب مانده ذهنی رابطه معنا دار دارد (p{0/05) . بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گیری کرد که رابطه ای چرخه ای یعنی اثر متقابل بین مادر و کودک وجود دارد که حالات خلقی یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهد.

امروزه تحقیقات روانشناسی تاثیر رضایت شغلی بر سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی افراد را کاملا تایید می کند و باتوجه به تعداد بالای کارمندان جوامع امروزی پژوهش در این حوزه یک ضرورت مهم تلقی می شود. بر همین اساس یافتن عوامل موثر بر این متغیر می تواند تاثیر شایانی علاوه بر چرخه اقتصادی جوامع بر بهبود و افزایش کیفیت زندگی افراد و خانواده ها داشته باشد. حال پژوهش حاضر تلاش کرده است تا ارتباط میان دو عامل مهم و موثر یعنی سبک زندگی و تاب آوری را با رضایت شغلی کارکنان در حوزه روانشناسی مورد بررسی وتحلیل قرار دهد و با توجه به این نکته که هر دو متغیر روانشناسی این پژوهش یعنی سبک زندگی و تاب آوری علاوه بر قدرت سنجش ، امکان تغیر وبهبود آن ها به سادگی وجود دارد،می تواند کمک بسیار مفیدی در جهت رشد و پیشرفت جوامع ، سازمان ها و افراد داشته باشد.

هدف این پژوهش مقایسه ویژگی های هیجانی کودکان دارای فوبی حیوانات و کودکان حیوان دوست بود. از جامعه ی آماری مشتمل بر کودکان مراجعه کننده به کلینیک های دامپزشکی و مهدکودک ها در مناطق مختلف شهر تهران. تعداد55 نفر با بهره گیری از شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در مرحله ی اول و تصادفی ساده در مرحله دوم انتخاب شدند. پس از تحلیل نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه ی فوبی حیوانات محقق ساخته تعداد 23 نفر در گروه حیوان دوست و 32 نفر دارای فوبی حیوانات قرار گرفتند. سپس، پرسشنامه های csi-4 و cbcl در بین والدین آنها توزیع شد. تحلیل داده ها نشان داد بین میانگین نمرات مشکلات رفتاری کودکان حیوان دوست و کودکان دارای فوبی حیوانات تفاوت معنی دار وجود دارد. بطوریکه میانگین نمرات رفتاری کودکان دارای فوبی حیوانات بالاتر از کودکان حیوان دوست بوده است. همچنین نتایج همبستگی تفکیکی نشان داد رابطه ی معنی داری بین حیوان دوستی و فوبی حیوانات کودکان با ویژگی های هیجانی کودکان وجود دارد.

هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه رابطه سبک های دلبستگی ، خودکارآمدی و شادکامی در والدین کودکان دارای اختلال بیش فعالی-نقص توجه و عادی صورت گرفت. مواد و روش ها؛ این پژوهش یک مطالعه توصیفی به روش عّلی مقایسه ای است و جامعه آماری آن شامل کلیه کودکان عادی وکودکان دارای اختلال بیش فعالی-نقص توجه شهر تهران در محدوده سنی 5تا15سال می باشد(با توجه به اهمیت تشخیص صحیح اختلال بیش فعالی-نقص توجه ، کودکان دارای اختلال نامبرده صرفاً از کلینیک های تخصصی درمان این اختلال انتخاب شدند).تعداد نمونه این مطالعه شامل 150نفر(2گروه 75نفری از والدین دارای کودکان عادی و 75نفر والدین دارای کودکان با اختلال بیش فعالی- نقص توجه )از کودکان شهر تهران که به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند.ابزار گردآوری داده های این مطالعه ،پرسشنامه های ؛شادکامی آکسفورد(2001)،سبک دلبستگی کولینز و رید(1990)و خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)بود.داده های پژوهش با استفاده از آزمون tدو گروه مستقل برای آزمودن فرضیه ها و با استفاده از نرم افزارspss-21 و آزمون تی دو هتلینگ با استفاده از نرم افزارr3.01 به منظور بررسی هدف اصلی پژوهش ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها:نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ، میزان شادکامی و خودکارآمدی والدین دارای کودکان عادی و اختلال بیش فعالی-نقص توجه تفاوت معناداری وجود دارد(p<0.05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و روشن شدن تفاوت میان سبک دلبستگی ، میزان شادکامی و خودکارآمدی در خصوص والدین دارای کودکان عادی و بیش فعال، پیشنهاد می گردد برنامه های ویژه ای از سوی متخصصان فعال در این حوزه جهت بهبود وضعیت والدین دارای کودکان بیش فعال به کار گرفته شود.

این پژوهش به منظور مطالعه ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبک های دفاعی ورابطه آن با حل تعارض در معلمان استان البرز انجام شد. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و در زمره تحقیقات غیرآزمایشی قرار دارد. جامعه آماری این تحقیق عبارت از کلیه معلمان آموزش وپرورش استان البرز می باشد. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 405 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد سبک های دفاعی (dsq-40)و پرسشنامه حل تعارض (crq-40) استفاده شد. به منظور ارزیابی اعتبار پرسشنامه سبک های دفاعی، از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی پرسشنامه سبک های دفاعی از تحلیل عاملی اکتشافی، با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی ، شاخص کفایت نمونه برداری، آزمون کرویت بارتلت و برای تعیین اینکه پرسشنامه سبک های دفاعی از چند عامل اشباع شده است، سه شاخص ارزش ویژه، درصد تبیین واریانس و نمودار چرخش یافته ارزش های ویژه و برای بررسی رابطه سبک های دفاعی با حل تعارض در معلمان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان دادکه پرسشنامه سبک های دفاعی از اعتبار و روایی کافی برخوردار است.

پژوهش حاضر با عنوان" ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ترس از مرگ و رابطه آن با تعهد مذهبی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر تهران " بر روی ، جامعه آماری مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس انجمن ام اس ایران در شهر تهران و نمونه آماری 400 نفر(200 مرد و 200 زن) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند انجام گرفت. پرسشنامه ی جمعیت شناختی ، تعهد مذهبی(2003) و هراس از مرگ(1969) بر روی افراد گروه نمونه اجرا و با روش های جداول توزیع فراوانی، آماره های گرایش به مرکز و پراکندگی و در تحلیل های استنباطی صورت پذیرفت. اعتبار کلی پرسشنامه ترس از مرگ معادل (901/0) است و اعتبار در سطح زیر مقیاسی بین (755/0) تا (849/0) به دست آمد ، روایی سازه آزمون: برای کفایت اندازه نمونه گیری925/0 است ( بزرگتر از 7/0) ماتریس همبستگی برای گرفتن تحلیل عامل مناسب بوده یا قابل تحلیل عاملی است آزمون کرویت بارتلت در سطح اطمینان 99? معنا دار است (733/5371) و نشانگر آن است که بین متغیر ها همبستگی وجود دارد؛ هنجاریابی آزمون، بین زنان و مردان نشان می دهد بین نمرات پرسشنامه ترس از مرگ تفاوت وجود ندارد و همچنین بین چهار گروه سنی مختلف از لحاظ نمرات پرسشنامه ترس از مرگ تفاوت وجود ندارد. تعیین رابطه بین ترس از مرگ و تعهدمذهبی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مشخص شد که متغیر ترس از مرگ با هر یک از زیر مقیاس های تعهد مذهبی میان فردی و تعهد مذهبی درون فردی، همبستگی متوسط معکوس دارند و بین دو زیر مقیاس تعهد مذهبی همبستگی متوسط وجود داشت بنابراین هر دو زیر مقیاس تعهد مذهبی (درون فردی و میان فردی) به طور معناداری در پیش بینی ترس از مرگ سهیم هستند.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، باورهای خودکارآمدی و منبع کنترل با سازگاری اجتماعی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزانی که در دوره متوسطه دوم مدارس پسرانه غیر انتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند.با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 300 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل فرم کوتاه شده پرسشنامه شخصیتی نئو، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر، پرسشنامه منبع کنترل درونی- بیرونی راتر و خرده مقیاس سازگاری اجتماعی پرسشنامه سازگاری بل پاسخ دادند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد بین ویژگیهای شخصیتی، باورهای خودکارآمدی و منبع کنترل با سازگاری اجتماعی دانشآموزان پسر دوره متوسطه دوم رابطه معناداری وجود دارد.بدین گونه که همبستگی منفی بین چهار ویژگی شخصیتی با سازگاری اجتماعی نشان می دهد که هر چه افراد در این ویژگی ها نمره بالاتری بگیرند به احتمال بیشتری از سازگاری اجتماعی بالاتری برخوردار خواهند بود و نیز جهت منفی رابطه بین باورهای خودکار آمدی و سازگاری اجتماعی نشان می دهد که با افزایش باورهای خودکارآمدی دانش آموزان سازگاری اجتماعی آنها نیز افزایش پیدا می کند و در نهایت با توجه به همبستگی مثبت بین منبع کنترل و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان نشان می دهد که هر چه دانش آموزان دارای منبع کنترل درونی تری باشند به احتمال بیشتر سازگاری اجتماعی بالاتری دارند و بر عکس هرچه منبع کنترل آنها بیرونی تر باشد سازگاری اجتماعی آنها نیز کمتر خواهد شد.