هدف این پژوهش بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصدشده، اجراشده و آموخته-شده علوم تجربی پایه دوم راهنمایی منطقه جویم درسال تحصیلی90-1389بوده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش پیمایشی بوده است که به بررسی عناصر چهار گانه شامل: اهداف، محتوا، روش تدریس وارزشیابی پرداخته است. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی دبیران و دانش آموزان درمورد برنامه های درسی سه گانه بود، یک مقیاس محقق ساخته با دو فرم برحسب گروه ها طراحی و استفاده گردید. روایی ابزارهای پژوهش با روش روایی صوری وپایایی باروش آلفای کرونباخ و بازآزمایی موردتایید قرارگرفت.به منظور گردآوری داده ها با نمونه گیری خوشه ای نمونه ای به حجم196دانش آموزازجامعه آماری400نفری وبه دلیل محدودبودن تعداد دبیران،کل جامعه آماری18نفری دبیران انتخاب شدند.داده های گردآوری شده از پاسخ گویان با روش آماری t تک نمونه ایی با مرجع5درجه ای، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت . برنامه آموخته شده، منتج از دو برنامه ی دیگر، به وسیله آزمون25 سوالی باتوجه به حیطه های(دانش،نگرش،مهارت) اندازه گیری ومیانگین 59/2 وt محاسبه شده برابر گردید.بدین ترتیب عدم انطباق بین برنامه درسی قصدشده و آموخته شده مشخص شد. میزان انطباق بین برنامه درسی اجراشده و آموخته شده با ضریب همبستگی پیرسون،961/0محاسبه شد.که این مقدار نشانگر هم جهت بودن و همبستگی دو برنامه می باشد. نتیجه نهایی آن که: برنامه اجراشده و آموخته شده درس علوم پایه دوم راهنمایی منطقه جویم هم جهت می باشند، این دو برنامه انطباق لازم را با برنامه قصدشده درس علوم تجربی ندارند.

این پژوهش با هدف تحلیل محتوای دروس علوم اجتماعی دوره راهنمایی کشور ایران انجام شده است. در این پژوهش از روش توصیفی جهت مشخص نمودن آموزه های اخلاقی و از روش تحلیل محتوا به منظور بررسی و تحلیل برنامه ی درسی علوم اجتماعی دوره راهنمایی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش در بخش تحلیل محتوا، برنامه درسی علوم اجتماعی کشور بوده که از این جامعه ، برنامه درسی تعلیمات سال اول، دوم و سوم برای مطالعه انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه های تحلیل اهداف، تحلیل محتوای کتب درسی، تحلیل محتوای کتب راهنمای معلم و تحلیل تصاویر بود که پس از مطالعه مبانی نظری و بسترهای قانونی و طرح پیشنهادی، تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان حوزه ی اخلاق تعیین شد. واحد تحلیل، جملات مندرج در متن کتب درسی، متن اهداف، کتب راهنمای معلم و هم چنین تصاویر مندرج در کتب درسی بوده است. در بخش تحلیل محتوا مهم ترین یافته ها نشان دهنده ی آن بود که در مجموع اهداف، 75/72 درصد و کتب درسی به میزان 31/12 درصد توجه شده که بیشترین میزان توجه مربوط به بعد شناختی بوده و در و از مجموع تصاویر مندرج نیز 02/51 درصد تصاویر در ارتباط با آموزه های اخلاقی است.

چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارت های انسانی با خود کار امدی و رضایت شغلی مربیان بهورزی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان بهرزی علوم پزشکی شیراز بود بنابراین از انجا که تمامی مربیان علوم پزشکی شیراز در این مطالعه مورد پژوهش قرار گرفته تعداد افراد نمونه و جامعه اماری برابرند در این پژوهش برای گرد آوری اطلاعات از سه مقیاس ناخوشایندترین همکار جهت بررسی مهارت های انسانی (فیلدلروچمرز) خودکار امدی (شرر1982) برای سنجش خود کار امدی و پرسشنامه رضایت شغلی (jdi ویسوکی و کروم) برای سنجش رضایت شغلی استفاده شده است ضریب پایانی با الفای کرونباخ برای مقیاس ناخوشایندترین همکار برابر 95% برای مقیاس خودکارمدی برابر 95% وبرای مقیاس رضایت شغلی 86% به دست آمد پژوهش حاضر میدانی بود وبا استفاده از ضریب رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون میزان همبستگی مهارت های انسانی با خود کار آمدی و رضایت شغلی مربیان مورد ارزیابی قرار گرفت نتایج نشان داده که بین مهارت های انسانی و خود کارامدی در سطح001% رابطه معنا دارای وجود دارد همچنین مهارت های انسانی به طور معنا دار در سطح 001% رضایت شغلی را پیش بینی میکند نتایج حاصل از رگرسیون خودکار امدی و رضایت شغلی نشان داد که خود کار آمدی به طور معنا دار در سطح 03/0 پیش بینی کننده رضایت شغلی مربیان مراکز آموزش بهورزی دانشگاه علوم پزشکی شیراز میباشد ./ واژه های کلیدی: مهارت های انسانی ،خودکار امدی ،رضایت شغلی ،مربیان بهورزی

چکیده پژوهش حاضر به دنبال تبیین تاثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر خلاقیت و ابعاد آن بر روی نو آموزان پیش دبستانی شهرستان مرودشت بود. جامعه آماری نوآموزان پیش دبستانی 2 مدرسه شهرستان مرودشت می باشد که از این 2 مدرسه ، از هر مدرسه یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب شد .هر کلاس تعداد 30 نفر نوآموز انتخاب شد که یک گروه به نام آزمایش و گروه دیگر به نام کنترل نام گذاری شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون خلاقیت تورنس فرم الف تصویری بود که مقدار روایی و پایایی آن که روی گروه دیگری غیر از گواه و آزمایش انجام گرفت .بعد از تجزیه و تحلیل داده های آماری نتایج نشان داد که روش تدریس بدیعه پردازی بر خلاقیت نو آموزان پیش دبستانی شهرستان مرودشت اثر معنا دار دارد. این روش ،بر سیالی تفکر انعطاف پذیری تفکر و بسط تفکر نوآموزان پیش دبستانی شهرستان مرودشت اثرمعنا دار دارد. کلید واژه:روش تدریس بدیعه پردازی،کودکان پیش دبستانی،خلاقیت کودکان

چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش ساخت گرایی بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی در شهر مهر انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 50 نفر دانش آموزان در قالب 3 کلاس بود که از این میان 2 کلاس شامل 44 نفر بصورت تصادفی در انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل آزمون معلم ساخته پیشرفته تحصیلی با پایایی 80% و تست استاندارد خلاقیت تورنس (فرم b تصویری) بود. به منظور پاسخگویی به سوالات از آزمون کو واریانس استفاده شد و نتایج حاکی از آن بود که بین میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین بین میزان خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در ابعاد بسط و ابتکار دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد اما بین میزان خلاقیت دانش آموزان در ابعاد سیالی و انعطاف تفاوت معنادار مشاهده نشد. واژه های کلیدی: روش تدریس ساخت گرایی: روش تدریس سنتی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی

این پژوهش به بررسی امکان سنجی استقرار مدل سازمان یادگیرنده در دانشکده مهندسی شیراز در سال 1392 پرداخته است ، روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است . جامعه آماری پژوهش اعضاء هیات علمی دانشکده بوده و حجم نمونه نیز بر اساس روش سرشماری انتخاب گردید . با استفاده از یک پرسشنامه 31 گویه ای، سازمان یادگیرنده مارکوارت، بر مبنای هفت مولفه سازمان یادگیرنده که با استفاده از مقیاس پنج مرحله ای لیکرت بر روی جامعه آماری مذکور اجرا شده است . در تجزیه و تحلیل آماری داده ها دو بخش آمار توصیفی و استنناطی صورت گرفته است . که در تحلیل استنباطی سوالات از آزمون تی- یک نمونه ای داده ها و از نرم افزار تجزیه و تحلیل آماریspss استفاده گردیده است . پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ 83/0 بدست آمده است . یافته های پژوهش نشان داد ، امکان استقرار مدل سازمان یادگیرنده در تمامی ابعاد، چشم انداز مشترک، فرهنگ سازمانی، کار و یادگیری تیمی، اشتراک دانش، تفکر سیستمی، رهبری مشارکتی، توسعه ی شایستگی های کارکنان، از نظر اعضاء هیات علمی دانشکده بین میانگین نمرات بدست آمده و میانگین فرضی تفاوت معناداری وجود دارد. و استقرار مدل سازمان یادگیرنده با توجه به جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه کار و مرتبه علمی تفاوت معنادار وجود ندارد.

چکیده : این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به مفاهیم تربیتی نامه 31 حضرت علی(ع) در کتب تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی انجام شد.در این پژوهش از روش توصیفی به منظور مشخص کردن مولفه های تربیتی نامه 31 در کتب درسی و نیز روش تحلیل محتوا به منظور تحلیل کتب درسی تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش تحلیل محتوا کتب درسی تعلیمات اجتماعی راهنمایی بوده که کل جامعه به منظور جمع آوری و تحلیل یافته ها بررسی شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات ، سیاهه تحلیل محتوای کتب بر اساس مولفه های تربیتی نامه 31 حضرت علی(ع) بود که پس از مطالعه مبانی نظری تدوین شد و روایی آن توسط متخصصین تعیین شد. واحد تحلیل جملات مندرج در متن کتب درسی بوده است. میزان توجه به مولفه های تربیتی نامه 31 حضرت علی(ع) در کتب تعلیمات اجتماعی پایه اول، 95/20 درصد بوده است و میزان توجه به مولفه های تربیتی نامه 31 حضرت علی(ع) در کتاب تعلیمات اجتماعی پایه دوم 68/6 درصد و در کتاب پایه سوم 80/4 درصد بوده است. از مهمترین یافته های این پژوهش این بود که در کتب مورد بررسی میانگین میزان همخوانی 14/10درصد بوده است که در این بخش ها نشان از توجه ضعیف و اندک به مولفه های تربیتی نامه 31 حضرت علی(ع) بوده است. کلید واژه ها : مفاهیم تربیتی نامه 31 ، کتاب درسی، تعلیمات اجتماعی

هدف از این مطالعه بررسی رابطه استرس شغلی و ضریب سختی با رضایت شغلی در کارکنان زندانهای استان فارس در سال 1392 بود. به منظور دستیابی به این نتایج278نفر از کارکنان (250نفر مرد و 28 نفر زن) انتخاب شدند. داده ها در این مطالعه به وسیله پرسشنامه ضریب سختی (استولز،1999)، استرس شغلی (اسپیل برگر،1999) و رضایت شغلی(مینه سوتا،1976) جمع آوری گردید. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. رابطه مثبت معناداری بین تمام مقیاسهای ضریب سختی و رضایت شغلی به جز مولفه گسترش و رابطه منفی معناداری بین تمام خرده مقیاسهای استرس شغلی و رضایت شغلی وجود دارد. رگرسیون چندگانه نشان داد که تمام خرده مقیاسهای ضریب سختی بجز گسترش قادر به پیش بینی معنادار رضایت شغلی بوده و همچنین خرده مقیاسهای رضایت شغلی قادر به پیش بینی معنادار استرس شغلی نیز می باشند.

این پژوهش به منظور بررسی رابطه مهارت خواندن با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در دروس ریاضی و فارسی شهر داراب انجام شده است .روش تحقیق، از نوع همبستگی می باشدکه تمام دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم ابتدایی شهر داراب که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. نمونه پژوهش 264 نفر دانش آموز دختر و پسراز روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند . برای بررسی مهارت خواندن دانش آموزاناز مهارت سطح سواد خواندن اصفهان از دو گروه آزمون گرفته شد سپس به منظور سنجش وضعیت تحصیلی دانش آموزان، نمرات پیشرفت تحصیلی آنها در دروس ریاضی و فارسی از ریز نمرات استخراج شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش بین مهارت خواندن با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی دردروس فارسی و ریاضی رابطه معناداری وجود دارد و مولفه های درک مطلب، تکمیل جملات ناقص،توانایی صحیح خوانی متون فارسی ،سرعت خواندن و صحیح خوانی کلمات معنادار می توانند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کنند. کلید واژه ها: مهارت خواندن، ریاضی، فارسی ، کلاس پنجم ابتدایی

این پژوهش به بررسی امکان سنجی استقرار مدیریت دانش از دیدگاه هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در سال 1392 پرداخته است، روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه اماری پژوهش اعضاء هیأت علمی این دانشگاه بوده و حجم نمونه نیز براساس روش سرشماری انتخاب گردید. با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته 42 گویه ای، مدیریت دانش بر مبنای 10 مولفه مدیریت دانش که با استفاده از مقیاس پنج مرحله ای لیکرت بر روی جامعه آماری مذکور اجرا شده است. در تجزیه و تحلیل آماری داده ها دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. که در تحلیل استنباطی سئوالات از آزمون تی – تک نمونه ای داده ها و از نرم افزار تجزیه و تحلیل آماری spss استفاده گردیده است. پایایی ابزاراز روش آلفای کرونباخ 88% بدست آمده است. یافته های پژوهش نشان داد که در دانشگاه آزاد واحد کازرون زمینه لازم برای استقرار مدل مدیریت دانش از مولفه های ایده ها و مأموریت، فرهنگ سازمانی، سازمان یادگیرنده، رهبری و مدیریت، کار تیمی و خلق دانش وجود دارد ولی زمینه لازم برای استقرار مولفه های استراتژی، سرمایه عقلانی، تقسیم دانش و سفسطه دیجیتالی وجود ندارد.

چکیده هدف از این پژوهش،امکان سنجی استقرار مدیریت کیفیت فراگیر می باشد . روش پژوهش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مراکز آموزش فنی و حرفه ای شیراز می باشد. حجم نمونه به روش سرشماری 85نفر شامل 69 نفر مرد و 16 نفر زن ،تعیین شد.جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه سنجش مدیریت کیفیت فراگیر آقای نوح پیشه صورت گرفته است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده ودر سطح آمار توصیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از جدول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون تی تک نمونه ای و خی دو استفاده گردیده است. نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها و با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد:زمینه لازم برای استقرار مدیریت کیفیت فراگیر در مراکزآموزش فنی و حرفه ای شیراز با توجه به مولفه های تعهد مدیریت، توجه به مشتری، تصمیم گیری و مشارکت فراگیر، بهبود مداوم، ارزشیابی، آموزش و رشد کارکنان وجود دارد. همچنین نتایج پس از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون خی دو نشان داد که جنسیت وپذیرش مدیریت کیفیت فراگیر هیچ رابطه ای با یکدیگر ندارند.علاوه بر این آزمون خی دو نشان داد که سابقه کاری در پذیرش tqm نقشی ندارد. در نهایت با توجه به نظرات روسا، مربیان و کارکنان اداری و با استفاده ازآزمون خی دو ، افراد شرکت کننده در پژوهش ،کارآموزان وکارکنان را به عنوان مشتری در نظر می گیرند. واژگان کلیدی:امکان سنجی، مدیریت کیفیت فراگیر، tqm،مشتری،مراکز آموزش فنی و حرفه ای

هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارتباط عمودی اهداف و مفاهیم کتاب های درسی ریاضی پایه پنجم و ششم ابتدایی می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعه آماری شامل دو کتاب ریاضی پایه های پنجم و ششم ابتدایی چاپ سال تحصیلی 92ـ91 می باشد که هر دو به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها جدول تحلیل و بررسی ارتباط عمودی اهداف و مفاهیم بوده است. داده های پژوهش در آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد از 82 هدف مورد بررسی،تعداد 23 هدف (04/28 درصد) دارای ارتباط عمودی از نوع توالی هستند که تعداد 7 هدف (52/8 درصد) دارای توالی از نوع ساده به شکل، تعداد 11 هدف (41/13درصد) دارای توالی از نوع سازماندهی مارپیچی و 5 هدف(1/6 درصد) دارای توالی از نوع عینی به ذهنی هستند. همچنین تعداد 31 هدف (8/37 درصد) از این اهداف در هر دو پایه عیناً تکرار شده اند یعنی دارای ارتباط عمودی از نوع تداوم هستند. و تعداد 28 هدف ( 16/34 درصد) از این اهداف در کتاب ریاضی پایه ششم ابتدایی جدید هستند.

هدف این پژوهش، بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصدشده، اجراشده و کسب شده برنامه بهداشت مدارس دولتی و غیرانتفاعی پایه پنجم ابتدایی شهر یاسوج در سال تحصیلی 92-1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیماشی می باشد. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مربیان و دانش آموزان در مورد برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده بود، دو مقیاس محقق ساخته، برحسب گروه مربیان بهداشت و دانش آموزان طراحی و استفاده گردید. روایی و پایایی هر دو مقیاس با روش روایی صوری و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها، نمونه آماری مربوط به برنامه درسی اجرا شده (مربیان بهداشت) و برنامه درسی کسب شده (دانش آموز)، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل آماری داده ها نشان داد که بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده برنامه بهداشت پایه پنجم ابتدایی مدارس دولتی انطباق وجود دارد؛ اما بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده برنامه بهداشت پایه پنجم ابتدایی مدارس غیر انتفاعی انطباق وجود ندارد. بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی کسب شده در مدارس دولتی و غیرانتفاعی انطباق زیادی وجود دارد. دو برنامه درسی اجرا شده و کسب شده مدارس دولتی و غیرانتفاعی با هم انطباق دارند. بین متغیر محتوا در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده مدارس دولتی و غیر انتفاعی انطباق وجود دارد. بین متغیر فعالیتهای یاددهی- یادگیری در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده در مدارس دولتی انطباق وجود دارد. اما بین متغیر فعالیتهای یاددهی- یادگیری در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده در مدارس غیر انتفاعی انطباق وجود ندارد. بین مولفه ارزشیابی در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده مدارس دولتی انطباق وجود دارد. اما بین مولفه ارزشیابی در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده مدارس غیر انتفاعی انطباق وجود ندارد.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر سیریک ، به روش توصیفی - همبستگی انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر سیریک در سال تحصیلی 93-92 ، شامل (730)، نفر بود. که 250 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی، یه عنوان نمونه انتخاب شدند،. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی(مک کری و کوستا(1992)، هوش هیجانی شات و همکاران(1998) و عملکرد تحصیلی (فام وتیلور 1999) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان ) صورت گرفت. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ بترتیب 70/0، 76/0 ، 80/0، محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان داد، بین ویژگیهای شخصیتی و هوش هیجانی و ابعاد آنها با عملکرد تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد و ابعاد ویژگیهای شخصیتی و هوش هیجانی قدرت پیش بینی معناداری برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشتند.

هدف از انجام پژوهش حاضر نگرش مربیان و دانش آموزان در خصوص عوامل موثر بر حضور دانش آموزان دوره دوم متوسطه در فعّالیت¬های پرورشی بوده است. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر جیرفت که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله¬ای تعداد 225 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و حجم جامعه مربیان پرورشی به تعداد 158 نفر می¬باشد که با استفاده از جدول مورگان تعداد 112 نفر از مربیان پرورشی به¬صورت تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شده¬اند. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی آن به صورت صوری(نظرات اساتید و متخصصان فن) تأیید و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89/0 بدست آمده که مورد تأیید بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش¬نامه¬¬ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره¬هایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون¬های t تک نمونه¬ای و t گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نقش مربی، امکانات و تجهیزات، برنامه درسی غیرمتمرکز، آگاهی اولیا دانش¬آموزان از فعالیت پرورشی، نگرش معلمان و مدیران نسبت به فعالیت پرورشی، حضور و همکاری مدیران و معلمان در فعالیت های پرورشی، تقویت¬کننده¬های اولیه و ثانویه، بلوغ جسمانی و تغییرات ناشی از آن در حضور دانش¬آموز در فعالیت¬های پرورشی بالاتر از حد متوسط می باشد و همچنین یافته¬ها نشان داد که میزان علاقه¬مندی و مشارکت دانش¬آموزان دختر و پسر در هر یک از فعالیت¬های پرورشی بالاتر از حد متوسط نیز می¬باشد. علاوه بر این یافته ها نشان داد بین نظرات مربیان و دانش¬آموزان در زمینه عوامل موثر بر فعالیت¬های پرورشی تفاوت معنادار وجود دارد، مربیان معتقدند که عوامل فوق نقش بیشتری بر حضور دانش¬آموزان در فعالیت¬های پرورشی دارند.

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر شیراز به مرحله اجرا در آمده است که روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه آزمایش وکنترل بوده است . به منظور دسترسی به هدف فوق از بین کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه 30 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای برای پاسخگویی به پرسشنامه های تحقیق انتخاب شدند که به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. بدین منظور از بسته آموزشی گروه درمانی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری و دو پرسشنامه، شادکامی آکسفورد آرجیل و لو (1990) ، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز ( 1982 ) استفاده گردید. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از گروه های آزمایش و کنترل از روش آماری آزمون تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه حاصل نشان دادکه آموزش گروه درمانی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش شادکامی دانش آموزان دختر تأثیر گذار می باشد و همچنین اثربخشی گروه درمانی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر تأثیر گذار می باشد. آموزش گروه درمانی با رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری بر افزایش ابعاد شادکامی ( رضایت، خلق مثبت،سلامتی، کارآمدی، عزت نفس) دانش آموزان دختر تأثیر گذار می باشد.

هدف از مطالعه¬ی حاضر «بررسی اثربخشی روش یادگیری مشارکتی بر رشد مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی در درس شیمی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرارسنجان » می¬باشد. روش انجام تحقیق از نوع نیمه تجربی و ابزار جمع¬آوری اطلاعات پرسشنامه مهارتهای اجتماعی و همچنین از نمره معدل دانش آموزان برای بررسی پیشرفت تحصیلی آناناستفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر پایه اول مقطع متوسطه شهر ارسنجان درسال تحصیلی 92-1391 بود که تعداد آنها 51نفر برآورد شد و کل جامعه آماری نیز بعنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید. فرضیات با استفاده ازروشهای آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یکراهه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. که نتایج نشان داد؛ روش یادگیری مشارکتی بر مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به طور کلیتاثیری ندارد؛ نتایج همچنین نشان داد که روش یادگیری مشارکتی بر رشد مهارت شرکت در فعالیتهای گروهیدانش آموزان تاثیر معنی¬داری دارد اما بر مهارت احترام گذاشتن به دیگران ،مهارت همکاری و مهارت مسئولیت پذیری دانش آموزان تاثیر معنی داریندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

پژوهش حاضر با عنوان نقد و تحلیل مدرنیسم و دلالتهای ترتیبی آن و به منظور مطالعه کیفیت ، دامنه و قلمرو تاثیر مدرنیسم بر تعلیم و تربیت و برنامه های آموزشی - تربیتی آن صورت پذیرفته و بر این مبنی به موصیف و تحلیل مفاهیم و اندیشه های مدرنیستی و آراء تربیتی مربیان دوران مدرن پرداخته است . مدرنیسم (modernism) فرآیندی فکری است که از قرن شانزدهم به تدریج در اروپا آغاز شد و با ویژگیهایی چون انسان محوری (humanism)، خرد باوری (rationalism)، اصالت آزادی و منافع فردی (liberalism)، مردم سالاری (democracy)، ملی گرایی (nationalism)، سکولاریسم (secularism) و نسبی گرایی در ارزش های اخلاقی (relativism)، بر تمامی ابعاد زندگی بشری تاثیر نهاد و در این راستا تعلیم و تربیت را نیز در سه بعد اهداف تربیتی، محتوای آموزشی و روشهای یاددهی - یادگیری، با تحولی عظیم مواجه ساخت ، به طوری که هدف تعلیم و تربیت مدرنیستی، تربیت انسانی متخصص و ماهر است که ضمن آگاهی به حقوق اجتماعی خود، به ارزشهای مورد نظر تفکر مدرن پایبند باشد و به عنوان یک شهروند، با اوضاع جامعه صنعتی و سرمایه داری سازگار شود و در زمینه محتوای آموزشی، تعلیم و تربیت مدرنیستی مفاهیم و دستاوردهای علوم تجربی و علوم زیستی و نیز مسایل مربوط به نیازهای فنی جامعه صنعتی را در صدر برنامه های درسی خود قرار داده است . در زمینه روشهای یاددهی - یادگیری نیز، تعلیم و تربیت مدرنیستی با تاکید عمده بر روشهای حسی - تجربی، گاه این روشها را یگانه راه دستیابی یه حقیقت و علم قلمداد می نماید. بر این مبنی انسان تربیت شده در نظام تعلیم و تربیت مدرنیستی ضمن رشد یک جانبه در ابعاد مادی، از رشد در ابعاد معنوی باز می ماند و به واسطه تاکید بر یکی از راههای یاددهی - یادگیری، در امر یادگیری از تمامی استعدادها و توان دانش آموزان استفاده کامل نمی کند. از آنجا که جاذبه های تفکر مدرنیستی آن را در کانون توجه بسیاری از صاحب نظران قرار داده است ، ضروریست متولیان امر تعلیم و تربیت در زمینه تدوین اهداف آموزشی، تهیه و تدوین محتوای برنامه های آموزشی و به کارگیری روشهای یاددهی - یادگیری، ضمن بهره گیری از آموزه های مفید مدرنیستی، از حاکم - نمودن تمام عیار ارزشهای مدرنیسم بر تمامی عرصه های آموزشی - تربیتی پرهیز نمایند، چرا که تربیت انسانی که فقط در یکی از ابعاد وجودی رشد یافته باشد نه تنها گرهی از کار جامعه نمی گشاید، بلکه مشکلاتی به دنبال دارد که حل آنها خود وقت ، هزینه و نیروی انسانی بسیاری می طلبد.