نام پژوهشگر: طاهره بصیرنیا

بررسی تعامل قارچ macrophomina phaseolina و نماتد meloidogyne javanicaبر روی گیاه لوبیا سبز
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  سعید ایمانی   سید محمدرضا موسوی

چکیده نماتد مولد گره ریشه (meloidogynejavanica) و قارچ عامل بیماری بلایت ذغالی ساقه لوبیا (macrophomina phaselolina) دو عامل مهم خسارت در مزارع لوبیا هستند که هر کدام به تنهایی باعث کاهش معنی دار محصول می گردند. از آنجا که احتمال حضور همزمان این دو بیماری در مزارع لوبیا بسیار زیاد است باید برآورد خسارتی از حضور همزمان این دو با توجه به جدایه های بومی و شرایط منطقه در دست داشت. تعامل نماتد مولد گره ریشه m.javanica و قارچ بیمارگرm. phaselolinaتحت شرایط گلخانه بر روی گیاه لوبیا سبز رقم جماران 418 در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار در پنج تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. تیمارهای به کار رفته شامل شاهد (بدون مایه تلقیح)، قارچ به تنهایی، نماتد به تنهایی، قارچ و نماتد همزمان، ابتدا نماتد دو هفته بعد قارچ و ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد بود.مایه تلقیح نماتد روی لوبیا تکثیر گردید. جهت تهیه مایه تلقیح قارچی چنددیسک به قطر 5 میلی متر از محیط pda آلوده به قارچ را در شرایط استریل به یک ارلن 500 ml حاوی 250 ml محیط استریل متشکل از ماسه، آرد ذرت و آب مقطر به نسبت حجمی 1/1، 4/0، 4/0 انداخته و به مدت 6 روز در دمای 32 تا 34 درجه سانتیگراد نگهداری و هر روز به شدت با دست تکان داده شد تا از متراکم شدن محیط جلوگیری گردد. برای این آزمایش از گلدان های 1 کیلوگرمی استفاده شد.گیاهان هشت روز قبل از مایه زنی در گلدان های حاوی خاک غیر استریل (خاک متشکل از خاک بکر، ماسه و کود برگ به نسبت مساوی) کاشته شد. در مرحله دوبرگی به هر گلدان که باید با نماتد تیمار می شد، 3000 تخم و لارو سن دوم اضافه شد. در تیمارهایی که باید با قارچ آلوده می شدند،مقدار 2گرم از اینوکولوم قارچ پای ساقه هر بوته ریخته و روی آن خاک استریل ریخته شد. مدت زمان این آزمایش هفت هفته بود.نتایج نشان داد که بیشترینعلائم پژمردگی و خسارت در مایه زنی همزمان بود.از نظر تعداد گال روی ریشه، کمترین تعداد گال متعلق به تیمار ابتدا قارچ دوهفته بعد نماتد و بیشترین تعداد، متعلق به تیمار ابتدا نماتد دو هفته بعد قارچ بود. کمترین ضریب تکثیر نماتد نیز مربوط به تیمار ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد و بیشترین مربوط به تیمار ابتدا نماتد دو هفته بعد قارچ بود. همچنین تمام گیاهان تیمارهای نماتد به تنهایی، اول نماتد بعد قارچ و اول قارچ بعد نماتد، فرایند ریشه زایی بیشتری نسبت به کنترل داشتند. واژه های کلیدی: تعامل،meloidogynejavanica،macrophomina phaselolina، لوبیا سبز

"مطالعه اثر همزمان قارچ آنتاگونیست trichoderma viridae با کمپوست در کنترل پوسیدگی ریشه چغندر قند (rhizoctonia solani)"
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  عباس ریوفیان   علی برهانی

چکیده: قارچ rhizoctoniasolaniیکی از عوامل مهم پوسیدگی ریشه و مرگ گیاهچه در طیف وسیعی از گیاهان می باشد.کنترل بیولوژیکی عوامل بیماریزای خاکزاد نظیرr. solani نیاز به وجود منابع غذایی آلی کافی در خاک برای رشد و پایداری عوامل بیولوژیک دارد. کمپوست ها می توانند به عنوان ماده غذایی مناسب برای عوامل بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که بعضیاز انواع کمپوستها در کاهش بیماریهای گیاهان موثرند. در این پژوهش ما به توانایی کمپوست در جوانه زنی وتاثیر آن در کاهش بیماری زایی قارچ ریزوکتونیا سولانی می پردازیم و همچنین می خواهیم ببینیم آیا همراه بودن کمپوست با قارچ ریزوکتونیا سولانی در کاهش بیماری پوسیدگی ریشه چغندر قند تاثیر گذار است یا تاثیر بسزایی در کاهش بیماری ندارد و همچنین می خواهیم مشاهده کنیم که آیا کمپوست مانع فعالیت قارچ آنتاگونیست تریکودرما ویریده می شود یا اثر سینرژیستی بر فعالیت قارچ آنتاگونیست تریکودرما ویریده دارد. کلمات کلیدی:ریزوکتونیا-تریکودرما-کمپوست

مطالعه اثر تیمار قارچ های آنتاگونیست pochonia chlamydosporia و trichoderma harzianum و بقایای گیاهان و کود دامی در کنترل نماتد سیست چغندر (heteroderaschachtii)
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  عبدالله کشاورز   سید محمد رضا موسوی

نماتد سیست چغندر (heterodera schachtii) به عنوان یکی از مهمترین آفات چغندر (beta vulgaris. l)در جهان به شمار می آید.استفاده بی‏رویه از سموم و صدمه به محیط زیست و به دنبال آن به خطر افتادن سلامتی انسان و... باعث توسعه روش‏های کنترلی دیگر از جمله مبارزه تلفیقی با استفاده ازعواملکنترلکنندهبیولوژیکشاملانواعمختلفیازمیکروارگانیزم‏های آنتاگونیستی از جمله قارچ‏ها شده است.به منظور کنترل بیولوژیکی این نماتد اثر قارچ های pochonia chlamydosporia و trichodermaharzianumبه تنهایی در آزمایشگاه و توام با بقایای گیاهی و کود دامی در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایشگاه قارچ ها روی محیط آب_آگار کشت شده و بعد از 2 هفته سه عدد سیست در حاشیه قارچ در حال رشد قرار گرفت. همچنین اثر کشندگی عصاره قارچ ها بر روی لارو سن دوم در شرایط آزمایشگاهی در دو بازه ی زمانی 24 و 48 ساعت انجام گرفت. این آزمایش ها با سه تکرار انجام شد. قارچ ها روی محیط سبوس جو_ماسه استریل به مدت 6 هفته رشد داده شد. بقایای گیاهی و کود دامی به نسبت 5% وزنی با خاک گلدان ها اضافه و بعد از تجزیه شدن، با تیمارهایی که باید قارچ های آنتاگونسیتی را دریافت می کردند با نسبت 1% وزنی مخلوط گردیدند. بذر گیاه چغندر قند در گلدان ها کاشته شده و در مرحله 3 برگی با تعداد 5000 تخم و لارو سن دوم نماتد تلقیح گردید. پس از 8 هفته نگهداری در گلخانه گیاهان برداشت شده و وزن تر اندام های هوایی و ریشه، تعداد سیست روی ریشه و درون خاک، تعداد کل تخم ها، تعیین جمعیت نماتد در خاک، تعیین درصد تخم های آلوده، تعیین میزان تولید مثل، تعیین درصد کنترل و میزان کلونیزه کردن ریشه ها توسط قارچ اندازه گیری شد. آزمایش گلخانه ای در قالب طرحبلوک تصادفی با 21 تیمار اجرا شد.جدایه های مورد بررسی در آزمایشگاه باعث شدند که به طور متوسط 9/27درصد تخم ها نسبت به شاهد پارازیته شده و از بین بروند. تاثیر عصاره قارچ ها نیز باعث مرگ قابل توجهی از لاروها شد. تجزیه واریانس داده ها و میانگین ها در گلخانه با آزمون چند دامنه ای دانکن نشان داد که بین تیمارهایی که در آنها قارچ های p. chlamydosporia و t. harzianum به کار رفته از نظر جمعیت نماتد در پایان آزمایش، درصد کنترل، میزان کلونیزاسیون ریشه و خاک، شاخص تولید مثل، جمعیت لارو سن دوم و وزن و طول غده و همچنین وزن و طول شاخ و برگ (اندام هوایی) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد وجود داشت. طبق نتایج به دست آمده از این آزمایش مشخص شد کاربرد جدایه1121 قارچ p. chlamydosporiaهمراه با کود دامی باعث کاهش جمعیت نهایی سیست به طور قابل توجهی شد و باعث کنترل بیماری نماتدی در چغندر قند گردد. همچنین بررسی صفات رویشی حاکی از آن بود که کاربرد جدایه1121 قارچ p. chlamydosporiaو قارچt. harzianumتوام با کود دامی تاثیر قابل توجهی بر طول ریشه و طول اندام هوایی گیاه داشت.

ارزیابی قارچ کش های جدید و اسانس های گیاهی در کنترل بیماری لکه موجی گوجه فرنگی (alternaria solani) در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  علی نورا بنجار   عباس شرزه ای

در این تحقیق، اثرات اسانس های رُزماری (rosemarinus officinalis)، آویشن کوهی (thymus kotschyanus)، شوید (anethum graveolens)، رازیانه (foeniculum vulgare)، ترخون (artemisia dracunculus) و زنیان (carum capticum) در غلظت های 250، 500 و 1000 قسمت در میلیون، به همراه تیمار شاهد (آب مقطر) به روش اختلاط با محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار (pda) در شرایط آزمایشگاهی روی رشد و میزان اسپورزایی قارچ alternaria solani و اثرات سه قارچ کش (استروبی، اورتیواتاپ و داکونیل) و سه اسانس گیاهی (رازیانه، آویشن کوهی و زنیان در غلظت 250 قسمت در میلیون) برای کنترل بیماری لکه موجی گوجه فرنگی در شرایط گلخانه ای و در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط آزمایشگاهی میزان رشد پرگنه قارچ و میزان اسپوردهی پس از هفت روز در دمای °c1±27 اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اسانس های زنیان و آویشن کوهی از قدرت بازدارندگی بیشتری برخوردار بودند، به طوری که در کمترین غلظت به کار رفته (250 قسمت در میلیون) به ترتیب 78/92 و 2/86 درصد در مقایسه با شاهد میزان رشد قارچ را کاهش دادند. میزان بازدارندگی اسانس های رُزماری، شوید و رازیانه در بالاترین غلظت به کار رفته (1000 قسمت در میلیون) به ترتیب 43/30، 26/81 و 61/80 درصد بود و اسانس ترخون در غلظت های 500 و 1000 قسمت در میلیون سبب افزایش رشد پرگنه قارچ a. solani به ترتیب به میزان 59/11 و 21/5 درصد در مقایسه با شاهد شد. موثرترین اسانس ها در کاهش میزان اسپور قارچ مربوط به گیاهان آویشن کوهی، زنیان و رازیانه بود. در آزمایشات گلخانه ای، قارچ کش های اورتیواتاپ و استروبی به ترتیب با کمترین میزان آلودگی بوته ها (08/20 و 9/22 درصد)، بهتر از قارچ کش رایج داکونیل (89/39 درصد) بیماری لکه موجی را کنترل نموده و سبب افزایش وزن خشک بوته و عملکرد میوه گوجه فرنگی شدند. همچنین در بین اسانس های گیاهی، اسانس زنیان با کمترین شدت بیماری (82/47) در مقایسه با دو اسانس دیگر (به ترتیب 33/54 و 41/80 درصد) در کنترل بیماری لکه موجی گوجه فرنگی موثرتر بود.

جدا سازی گونه های قارچ آسپرژیلوس aspergillus sppاز نمونه های ذرت سیلو شده شیراز و مرودشت و بررسی تولید آفلاتوکسین در آنها
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  مهسا هادیان دهکردی   عباس شرزه ای

کمیت و کیفیت مواد غذایی نقش تعیین کننده ای در رشد دام ها و درصد تولید آن ها دارد. ذرت علوفه ای سیلو شده یکی از منابع با ارزش غذایی است که بواسطه انرژی بالا، قابلیت هضم عالی، برداشت سریع و قابلیت نگهداری آسان، از اهمیت فوق العاده ای در دامپروری برخوردار است. همچنین این محصول محیط مناسبی برای رشد میکروب ها و قارچ هاست. این موجودات در حالت عادی در رطوبت بالا به سرعت باعث فساد و کپک زدگی می شوند. قارچ ها، از جمله قارچ aspergillus با ایجاد زهرابه باعت مسمومیت در دام و انسان می شوند. آفلاتوکسین ها سمومی هستند که توسط گروهی از قارچ ها در خوراک دام و مواد غذائی تولید شده و می توانند بیماری آفلاتوکسیکوزیس را در حیوانات اهلی و انسان ایجاد کنند. در این تحقیق از ذرت های سیلو شده شیراز و مرودشت نمونه برداری و با کشت در محیط های جداسازی، جدایه های جنس aspergillus تهیه و خالص سازی شدند. سپس با استفاده از محیط کشت های شناسایی شامل mea، cy20s، cz، cya، گونه های آن ها تعیین و توانایی تولید آفلاتوکسین جدایه ها با استفاده از کروماتوگرافی (دستگاه tlc) بررسی گردید. در مجموع نه گونه aspergillus شناسایی شد که میزان درصد آلودگی آن ها عبارت است از: 31% a. flavus، 19% a. oryzea، 14% a. fumigatus، 9%emericella quadrilineata ، 7% e. nidulans، 8% a. ochraceus، 6% a. sydowii، 4% a. niger و 2%a. versicolor . از نظر توانایی تولید آفلاتوکسین، جدایه ی e. quadrilineata تولید آفلاتوکسین نوع g2 و b1، جدایه a. ochraceus تولید آفلاتوکسین نوع g2 و جدایه a. sydowii آفلاتوکسین نوع b1 تولید می کند. شایان ذکر است که جدایه ی a. flavus هیچ نوع آفلاتوکسینی تولید نکرد که در آزمایشات تکمیلی تر می توان از آن به عنوان عامل کنترلی علیه جدایه های توکسین زا استفاده نمود.

بررسی اثرسطوح کودازته و قارچ trichrdrma harzianum بر واکنش مقاومت دو رقم گندم به زنگ قهوه ای در شرایط گلخانه
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1391
  محمدرضا نیک روش   عباس شرزه ای

زنگ قهوه¬ای به لحاظ وسعت پراکندگی و میزان خسارت در دنیا مهم¬ترین بیماری گندم می¬باشد. در کشور ایران این بیماری از نظر اهمیت پس از بیماری زنگ زرد قرار دارد. با توجه به زیان¬های فراوان سموم شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی از جمله زراعت گندم، انجام تحقیقات در زمینه روش¬های مبارزه بیولوژیک با بیماری¬های مهم برگی گندم از جمله زنگ قهوه¬ای، امری ضروری است. در این تحقیق بررسی تاثیر قارچ آنتاگونیست trichoderma harzianum با نسبت¬های مختلف کود ازته (اوره) بر واکنش مقاومت ارقام گندم بولانی (حساس) و کویر (نیمه حساس)، بر روی بیماری زنگ قهوه¬ای گندم در شرایط گلخانه در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان، ایستگاه اهواز صورت پذیرفت. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل ( با سه فاکتور) در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام شد. کشت جدایه تریکودرما و عصاره گیری از آنها در محیط کشت داوت(davet) که محیط اختصاصی جداسازی تریکودرما می باشد صورت گرفت . برای آزمایش اثر غلظت متابولیت¬های تریکودرما مقدار 200 گرم بذر گندم در اتانول 70% به مدت چهار دقیقه ضد عفونی سطحی شده و سپس با آب مقطر سترون شسته شدند. بذر گندم ضد عفونی شده مورد آزمایش به طور جداگانه به مدت 4-3 ساعت در محیط کشت مایع صاف شده t. harzianum با غلظت های 105 ، 106 و 107 اسپور در میلی¬لیتر قرار گرفت. به منظور چسبندگی بهتر اسپور¬ها به بذرها از کربوکسی متیل سلولز استفاده شد. . بر اساس میزان متوسط نیاز کودی گیاه گندم به کود¬های ازته از جمله کود اوره در شرایط خوزستان به ازای هر هکتار کشت گندم به طور متوسط میزان 350 کیلوگرم کود اوره در نظر گرفته شد با توجه به عمق فعالیت ریشه گندم که حدود 25 سانتی¬متر است و وزن یک هکتار خاک زراعی با عمق 30 سانتی متر و وزن مخصوص ظاهری 4/1 گرم بر سانتی متر مکعب برابر با بیش از چهـار میلیون کیلوگرم محاسبه شد وبا توجه به گنجایش گلدان¬های کشت که حدود یک کیلوگرم بود نیاز هرگلدان یک گرم کود اوره محاسبه شد که برابر با متوسط مزرعه ای آن می باشد و جهت آزمایش چهار سطح کود ازته(میزان مصرف توصیه شده، 50% کاهش ، 25% و 50% افزایش) که عبارتند از 5/. ، 1، 25/1 و5/1 گرم به ازای هر گلدان در نظر گرفته شد و همزمان با کاشت به گلدان ها اضافه گردید. مرحله آلوده¬سازی با اسپور زنگ قهوه¬ای در مرحله 12 در مقیاس زادوکس در گیاهچه¬های ده روزه گندم که از سبزینگی کافی برخوردار شدند انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد ارقام بولانی و کویر تیمار شده باغلظت¬های مختلف کود ازت و قارچ تریکودرما در واکنش به زنگ قهوه¬ای گندم تفاوت معنی¬داری(01/0p<) داشتند. به طوری که در این آزمایش مشخص شد با توجه به میانگین بیماری در تیمارهای متاثر از کود ازته و قارچ تریکودرما در رقم بولانی، کاهش 17/18 درصدی و در رقم کویر کاهش 59/25 درصدی بیماری نسبت به شاهد رانشان داد. در مورد کود ازته مشخص شد که افزایش کود ازته تا یک نسبت خاص باعث کاهش بیماری می¬گردد و از آن نسبت هر اندازه افزایش کود ازته داشته باشیم بیماری نیز افزایش می¬یابد.

ارزیابی میزان خسارت زنگ قهوه ای در مراحل مختلف رشدی سه رقم گندم نان
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1391
  نصرت اله طباطبایی فرد   عباس شرزه ای

چکیده زنگ ها از عوامل مهم کاهش عملکرد در غلات بخصوص گندم می باشند. اهمیت زنگها از منطقه ای به منطقه ای به منطقه دیگر بسته به آب و هوا و میزان مقاومت ارقام مورد کاشت متفاوت است. زنگ قهوه ای، ناشی از puccinia triticina، مهمترین بیماری گندم در استان خوزستان بوده، اما میزان خسارت آن نامشخص می باشد. در این تحقیق علاوه بر مطالعه ی چرخه یبیماری در استان، خسارت وارده در اثر آلودگی در مراحل مختلف رشد و اثر آن بر عملکرد سه رقم گندم با سه نوع واکنش متفاوت نسبت به بیماری، با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی تعیین شد. کرت اصلی شامل مایه زنی با پاشیدن یوریدیوسپور به فواصل 20-18 روز در مراحل رشدیgs58,gs37,gs31به ترتیب 58 ، 77 و 95 روز بعد از کاشت بود. ارقام چمران ، کویر و بولانی در کرت های فرعی گنجانده شدند. اندازه گیری عملکرد دانه و اجزاء عملکرد شامل تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه و همچنین عملکرد دانه ،عملکرد بیولوژیکی و شاخص برداشت در زمان رسیدگی دانه انجام گرفت. رگرسیون خطی میان درصد کاهش عملکرد محصول و تعداد روز های آلودگی برازش گردید. نتایج نشان داد که زنگ قهوه ای در شرایط استان خوزستان، بسته به رقم، زمان آلودگی و شدت آن، می تواند تا 50 درصد خسارت ایجاد نماید. این بیماری به طور معنی داری باعث کاهش وزن هزار دانه و نهایتا کاهش عملکر دانه شدو به ازای هر روز تاخیر در آلودگی بر روی رقم حساس بولانی به میزان 65/0 درصد کاهش خسارت را به همراه داشت . نتایج به دست آمده در این پژوهش و مطالعه ی روند ورود و آلوده سازی در استان نشان میدهد که به دلیل اینکه این بیماری بعد از مرحله ظهور برگ پرچم مشاهده می شود،میتوان با یک بار سمپاشی به راحتی آن را کنترل کرد. همچنین استفاده از ارقام مقاوم مانع از بروز آلودگی های همه گیر در استان می شود. واژه های کلیدی: گندم، زنگ قهوه ای، کاهش عملکرد

جداسازی و شناسایی قارچ های بیماری زای ریشه لوبیا در منطقه مرودشت و کنترل بیولوژیک آنها توسط دو جدایه از قارچ آنتاگونیست trichoderma
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  عیسی زارع   سیدمحمد رضا موسوی

لوبیا با نام علمی phaseolus vulgaris l. بالاترین سطح کشت در میان حبوبات را در ایران به خود اختصاص داده است. در این رابطه بیماری های زیادی باعث کاهش عملکرد این محصول می شود که بیماری های خاکزاد بیشترین کاهش را به خود اختصاص داده اند. در این تحقیق ابتدا از گیاهان آلوده و مشکوک به علائم پوسیدگی ریشه و طوقه مزارع شهرستان های مرودشت و اقلید نمونه برداری انجام گرفت. پس از انتقال گیاهان به آزمایشگاه، قسمت های آلوده بر روی محیط هایpda،cma و pcaکشت داده شده و مورد بررسی قرا گرفتند. گونه های fusariumoxysporum، rhizoctonia solani، macrophomina phaseolinaو alternariasolani تشخیص داده شدند. پس از شناسایی قارچ ها، بر روی گیاه لوبیا سبز (رقم جماران) و درون خاک غیر استریل (خاک بکر) مایه زنی شدند و بعد از بروز علائم بیماری بر روی گیاه، جدا سازی دوباره عوامل قارچی، جهت اثبات بیماری زایی انجام گرفت. جهت بررسی کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای ریشه لوبیا، دو گونه تریکودرما شامل trichodermaharzianumو trichodermalongibrachiatumاز دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت تهیه گردید. در شرایط آزمایشگاهی بررسی هر دو گونه قارچ آنتاگونیست بر روی محیط کشت که شامل تست هاله بازدارنده و تست ترشحات بخار بر روی دو قارچ بیماری زای r. solani و m. phaseolinaصورت پذیرفت و نتایج نشان دهنده درصد بالای کنترل این عوامل بود. در شرایط گلخانه ای قارچ های آنتاگونیست به دو صورت بذر مال با بذور با غلظت 106 مایه زنی شدند. قارچ رایزوکتونیا بر روی دانه ریز شده گندم کشت داده شد و به میزان 2 گرم به خاک گلدان یک کیلو گرمی و قارچ ماکروفومینا بر روی ماسه و آرد ذرت کشت و به میزان 10 گرم به خاک هر گلدان اضافه شد. آزمایش در 11 تیمار و در 4 تکرار بصورت طرح کاملا تصادفی اجرا شد. در مرحله دوم قارچ های آنتاگونیست بر روی سبوس گندم کشت و به میزان یک درصد وزنی خاک (w/w) به گلدان ها اضافه شد. بذور کاشته و در مرحله 2 تا 6 برگی به همان میزان قبلی که گفته شد دو عامل بیماری زا پای هر بوته اضافه شد. از قارچ کش مانکوزب که سم رایج شهرستان مرودشت در کنترل این بیماری ها می باشد به عنوان کنترل شاهد مثبت استفاده شد. آزمایش در این مرحله هم 11 تیمار و در 4 تکرار داشته و به صورت طرح کاملا تصادفی اجرا شد. 6 هفته بعد از مایه زنی با عوامل بیماری زا، گیاهان برداشت و فاکتورهای رویشی و شدت بیماری در مورد هر دو قارچ بررسی شد. آنالیز داده ها بر اساس آزمون یک طرفه ی anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج در هر دو مرحله گلخانه ای نشان دهنده کنترل بالای قارچ های بیماری زا توسط عوامل آنتاگونیست بود به نحوی که گونه ی t. longibrachiatumبا 35 درصد کاهش شدت بیماری موثرترین تیمار شناخته شد.

تاثیر اسانس چند گیاه دارویی در مهار پوسیدگی بعد از برداشت سیب ناشی از قارچ penicilliumexpansum
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  مهزاد محمودی   عباس شرزه ای

یکی از مهم ترین بیماری های بعد از برداشت سیب، لهیدگی ناشی از کپک سبز (penicillium expansum) می باشد که سالانه خسارت زیادی را در شرایط انبارداری به محصول سیب وارد می کند. با توجه به اهمیت کاهش مصرف سموم برای سلامتی انسان، هدف از این تحقیق بررسی اثر کنترل کنندگی سه اسانس گیاهی ریحان، مرزه و آویشن شیرازی بر کپک مذکور و تعیین غلظت مناسب جهت استفاده در کشاورزی سالم و ارگانیک می باشد. این تحقیق با استفاده از سه غلظت اسانس (25، 100 و 200 پی پی ام)، بر روی دو جدایه از قارچ penicillium expansum در تیمارهای مختلف در محیط کشت و بر روی میوه در دمای 25 درجه سانتی گراد انجام پذیرفت. در آزمایش اول با مخلوط کردن غلظت های مختلف اسانس با محیط کشتpda ، تاثیر آن ها بر رشد قارچ بررسی شد. در این آزمایش هر سه اسانس بیشترین و کمترین بازدارندگی از رشد را به ترتیب در غلظت های 200 و 25 پی پی ام نشان داده و حداقل در غلظت 200 پی پی ام نسبت به نمونه شاهد دارای اختلاف معنی دار بودند. در آزمایش دوم اثر اسانس ها بر اسپورزایی یکی از جدایه ها مورد بررسی قرار گرفت. این مرحله نیز با اختلاط سه غلظت اسانس با محیط کشت pda انجام شد و هر سه اسانس در غلظت 200 پی پی ام بیشترین کاهش تولید اسپور را سبب شدند و نسبت به نمونه شاهد دارای اختلاف معنی دار بودند. در آزمایش سوم تاثیر آغشته کردن سطح میوه سیب با اسانس ها بر کاهش بیماری بررسی شد. در این حالت پس از تیمار با اسانس به روش غوطه ور سازی میوه در آن، با ایجاد چاهک هایی در سطح میوه ، جدایه 182 از قارچ مذکور با ریختن 100 میکرولیتر از سوسپانسیون اسپور با غلظت 106 در میلی لیتر مایه زنی شد. میوه ها به مدت 14 روز درون شیشه مربایی در دمای 25 درجه سانتی گراد نگهداری و سپس مساحت بخش های لهیده اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تمامی غلظت ها باعث جلوگیری ازگسترش آلودگی در مقایسه با شاهد شدند و اسانس ریحان با غلظت 200 پی پی ام و به دنبال آن بقیه اسانس ها در همین غلظت، بیشترین نقش را داشتند. در نهایت تاثیر بخار حاصل از اسانس روی گسترش آلودگی در میوه سیب بررسی شد. در این آزمایش تاثیر اسانس ها با اضافه کردن غلظت های مورد بررسی در روی کاغذ صافی سترون، در درون شیشه مربایی حاوی میوه گلابی مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایجی همانند روش آغشته سازی حاصل گردید. این تحقیق نشان داد که امکان جایگزینی سموم قارچ کش با اسانس های گیاهی برای کنترل این بیماری پس از برداشت در سیب وجود دارد.

تاثیر افزودن ورمی کمپوست و گونه قارچ آنتاگونیست tricoderma hrazianum به بستر کشت در کاهش شانکر ریزکتونیایی لوبیا سبز rizoctonia solani
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  مرضیه قربانی نژاد کازرونی   محمدرضا موسوی

در دهههای گذشته بدلیل مصرف کودهای شیمیایی اثرات زیست محیطی متعددی از جمله آلودگی های آب و خاک و مشکلاتی در خصوص سلامتی انسان و دیگر موجودات زنده به وجود آمد. بدین منظور این تحقیق در سه مرحله آزمایشگاه، گلخانه ومزرعه انجام پذیرفت و از آنجا که هدف از مرحله آزمایشگاه، تعیین میکروارگانسیم ها، قارچ ها، باکتریها واکتینومیست ها درکود ورمی کمپوست می باشد با توجه به آزمایشات صورت گرفته هیچ گونه میکروارگانیسم،قارچ،باکتری واکتینومیست دیده نشد که میتوان به این نتیجه رسید ورمی کمپوست مورد استفاده در شرایط کاملاً استریل وضدعفونی تهیه گردیده بود که مانعی جهت پیشرفت وادامه تحقیق حاصل نمی گردد که آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه ودرمزرعه به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت 5تیمارو 4 تکرار ،که در هرتکرار8 عدد بذر لوبیا سبز که به ازای هرتیمار یک شاهد در نظر گرفته شد کشت گردید که آماربرداری از تعداد گیاهچه های سالم به طور هفتگی به مدت 4 هفته انجام گرفت واز بذور پوسیده وگیاهان مبتلا به rizoctonia solani در طی کشت نمونه برداری وبر روی محیطpda، کشت داده شدنتایج مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت وگروه بندی تیمارها با استفاده از آزمون چند دامنه مقایسه میانگین های دانکن( در سطح 5 درصد) محاسبه گردید که کاهش بیماری rizoctonia solani به ترتیب در محیط گلخانه ومزرعه در تیمار اول (tricoderma harzianum و ورمی کمپوست) 7/68و 5/62درصد، تیمار دوم(ورمی کمپوست)3/47و34 درصد، تیمارسوم(tricoderma harzianum یک ماه قبل از کشت)2/16و7/16 درصد، تیمار چهارم(tricoderma harzianum همزمان با کشت)4/53و55 درصد، تیمار پنجم(tricoderma harzianum 2هفته بعد ازکشت با آب آبیاری)5/25و27 درصد نشان داده شد. از این تحقیق می توان نتیجه گرفت تاثیر افزودن این 2 ماده بیولوژیک به بستر کشت در کاهش شانکر ریزکتونیایی لوبیا سبزrizoctonia solaniمی تواند نقش موثری ایفا کند.

تاثیر کمپوست، تریکودرمین و سالیسیلیک اسید در کنترل پوسیدگی ریشه گوجه فرنگی ناشی از ماکروفومینا فازئولینا
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  میثم گیتی فرد   محمدرضا موسوی

به منظور بررسی تاثیر کمپوست، تریکودرمین و هورمون سالیسیلیک اسید در کنترل پوسیدگی ریشه ی گوجه فرنگی ناشی از macrophomina phaseolina آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در شرایط گلخانه در سه تکرار در شهرستان پاسارگاد انجام گرفت. فاکتور اول شامل: بیماری ( با بیماری ماکروفومینا و بدون بیماری) کاربرد اسید سالیسیلیک (صفر، نیم و یک میلی مولار) کاربرد کمپوست (کاربرد و عدم کاربرد کمپوست) و کاربرد تریکودرما (کاربرد و عدم کاربرد تریکودرمین) بود. نتایج مقایسات میانگین مربوط به سطوح مختلف کاربرد اسید سالسیلیک نشان داد که در شرایط بیماری بین دو سطح کاربرد نیم و یک میلی مولار از لحاظ اماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد ولی نسبت به تیمار عدم کاربرد اسید سالیسیلیک منجر به افزایش عملکرد میوه گوجه فرنگی از لحاظ آماری گردید. در شرایط بدون بیماری بین سه سطح کاربرد اسید سالسیلیک از لحاظ اماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج کاربرد تریکودرمین نشان داد که در شرایط بیماری و عدم بیماری منجر به افزایش عملکرد و اجزای عملکرد میوه گوجه فرنگی گردید. در شرایط عدم بیماری درصد افزایش عملکرد میوه گوجه فرنگی نسبت به عدم کاربرد تریکودرمین برابر 20 درصد و در شرایط بیماری برابر 28 درصد بود. نتایج کاربرد کمپوست نیز نشان داد که با افزایش کاربرد کمپوست در شرایط بیماری میزان افزایش عملکرد میوه گوجه فرنگی برابر 37 درصد و در شرایط بدون بیماری 29 درصد بود. در کل نتایج نشان داد که در اثر بیماری ماکروفومینا عملکرد میوه گوجه فرنگی 48 درصد نسبت به تیمار عدم بیماری کاهش داشت. با کاربرد اسید سالیسیلیک، کمپوست و تریکودرمین می توان در کنترل این بیماری تا حدودی موفق و از کاهش بیشتر عملکرد میوه جلوگیری نمود. کلمات کلیدی: تریکودرما، کمپوست، گوجه فرنگی، درصد کاهش، عملکرد میوه، اسید سالیسیلیک.

بررسی تاثیر سه فاکتور کمپوست، عنصر کودی سیلیس و هورمون سالیسیلیک اسید بر کنترل پوسیدگی ریشه ی گوجه فرنگی ناشی از رایزوکتنیا سولانی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1392
  حسن زارع   محمدرضا موسوی

به منظور بررسی تاثیر سه فاکتور کمپوست، عنصر کودی سیلیس وهورمونسالیسیلیک اسید بر کنترل پوسیدگی ریشه ی گوجه فرنگی ناشی از رایزوکتونیا سولانی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در شرایط گلخانه در سه تکرار در شهرستان پاسارگاد انجام گرفت. فاکتور اول شامل: بیماری ( با بیماری رایزوکتونیا و بدون بیماری) کاربرد اسید سالیسیلیک (صفر، نیم و یک میلی مولار) کاربرد کمپوست (کاربرد و عدم کاربرد کمپوست) و کاربرد سیلیس (کاربرد و عدم کاربرد سیلیس) بود. نتایج نشان داد که در شرایط عدم بیماری کاربرد کمپوست نسبت به تیمار عدم کاربرد کمپوست منجر به افزایش عملکرد و اجزای عملکرد گوجه فرنگی گردید. در شرایط عدم بیماری کاربرد کمپوست نسبت به تیمار عدم کاربرد کمپوست منجر به افزایش 32 درصدی عملکرد میوه گردید و این در حالی بود که در شرایط بیماری کاربرد کمپوست منجر به افزایش عملکرد میوه به میزان 47 درصد نسبت به تیمار عدم کاربرد کمپوست گردید. نتایج کاربرد سیلیس نشان داد که در شرایط عدم بیماری کاربرد سیلیس بر عملکرد میوه تاثیر گذار نبود، اما در شرایط بیماری کاربرد سیلیس منجر به افزایش عملکرد میوه به میزان 30 درصد نسبت تیمار عدم کاربرد سیلیس گردید. با افزایش کاربرد اسید سالیسیلیک در شرایط بیماری عملکرد میوه گوجه فرنگی افزایش یافت و بیشترین عملکرد میوه مربوط به کاربرد اسید سالیسیلیک به میزان یک میلی مولار بود. در شرایط عدم بیماری بین سه سطح کاربرد اسید سالیسیلیک از لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. درصد کاهش عملکرد میوه گوجه فرنگی در شرایط بیماری نسبت به عدم بیماری برابر 48 درصد بود. در کل نتایج نشان داد که در شرایط بیماری رایزوکتونیا کاربرد کمپوست، سیلیس و اسید سالیسیلیک می تواند از کاهش بیشتر عملکرد میوه جلوگیری نماید و در مدیریت تلفیقی بیماری های گیاهی می تواند جایگاه ویژه ای داشته باشد.

مطالعه اثر مهارکنندگی چند گیاه دارویی بر روی قارچ aspergillus flavus در پسته
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1391
  عظیمه ابراهیمی نسب   عباس شرزه ای

هدف این تحقیق بررسی اثر بازدارندگی اسانس های گیاهی بر aspergillus flavus تحت شرایط آزمایشگاهی درون شیشه ای و درون زیوه ای بود. از میان اسانس های گیاهی چهار اسانس چهل گیاه، نعناع(mentha piperita)، اسطو خدوس (lavandula stoechas) و بومادران (achillea millefolium) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از شرایط درون شیشه ای نشان داد که اسانس چهل گیاه نسبت به سایر اسانس ها در غلظت ppm1000 اثر بازدارندگی بهتری دارد وبعد از آن به ترتیب اسانس های نعناع، بومادرن و اسطوخدوس تاثیر بیشتری بر میزان بازدارندگی رشد قارچ از خود نشان دادند. در شرایط درون زیوه ای ارزیابی فعالیت ضد قارچی اسانس های گیاهی بر مغز ارقام مختلف پسته نشان داد که بیشترین اثر مهار کنندگی رشد قارچ مربوط به اسانس های چهل گیاه و نعناع می باشد و اسانس های بومادران واسطوخدوس در رتبه های بعدی قرار دارند. ارزیابی فعالیت اسانس ها در جهت ممانعت از جوانه زنی اسپور قارچ ها نشان داد که کمترین درصد جوانه زنی اسپور مربوط به اسانس چهل گیاه و بیشترین آن مربوط به اسانس بومادران است و اسانس اسطوخدوس و نعناع نیز به ترتیب بعد ازچهل گیاه کمترین درصد جوانه زنی اسپور را داشتند.

« شناسایی مولکولی شبه گونه های قارچ اسپرژیلوس آلوده کننده ذرت علوفه ای سیلوهای مرودشت و شیراز
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده کشاورزی 1393
  سعید غفوری هرات   طاهره بصیرنیا

بهداشت و سلامت خوراک مصرفی دام از عوامل تضمین کننده سلامت دام و فراورده های دامی است. یکی از عوامل آلوده کننده علوفه های ذخیره ای در سیلوها، آلودگی های قارچی به ویژه شبه جنس آسپرژیلوس است که علاوه بر خسارت مستقیم با تولید زهرابه باعث مسمومیت دام و فراورده های آن می شود. در این تحقیق از ذرت علوفه ای سیلوهای شهرستان مرودشت و شیراز نمونه برداری شد و ایزوله های قارچی آلوده کننده آن جداسازی و خالص گردید. ابتدا به روش مرفولوژیکی شبه گونه های جنس آسپرژیلوس با تهیه اسلایدهای میکروسکوپی شناسایی گردید و در ادامه جهت شناسایی مولکولی، استخراج dna با روش خرد کردن با گریندر انجام شد و با pcr و استفاده از جفت آغازگرهای its1/its4 و bt2a/bt2b قطعاتی به اندازه 500 تا 600 جفت باز از ژن های its و بتاتوبولین تکثیر و تعیین ترادف شد و با بانک ژن مقایسه گردید.