نام پژوهشگر: اسماعیل متکی

شناسایی مهم ترین پارازیتوییدهای سپردار توت pseudaulacaspis pentagona (targ.-tozz.) (hem., diaspididae) و بررسی میزان تاثیر آن ها بر جمعیت آفت در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1390
  پردیس علی اکبر آقادخت   محمدحسن سرایلو

سپردار توت (pseudaulacaspis pentagona) آفتی با دامنه ی میزبانی وسیع از جمله توت، گردو، هلو، گیلاس و کیوی است. این حشره یکی از آفات مهم درختان توت در استان های شمالی کشور و از جمله موانع مهم در تولید ابریشم می باشد. در این تحقیق، شناسایی پارازیتوییدهای سپردار توت در چند منطقه از استان گلستان و بررسی تاثیر آن ها بر جمعیت آفت در شرایط صحرایی و آزمایشگاهی انجام شد. آزمایش ها روی گونه ی غالب موجود در استان انجام شدند. جهت شناسایی پارازیتوییدهای سپردار توت و تعیین گونه ی غالب، از در دو نسل پاییزه و بهاره ی 1387 و 1388 از مناطق انجیراب، مینودشت، کردکوی و توشن نمونه برداری شد. برای بررسی تاثیر گونه ی غالب در شرایط صحرایی از دو نسل پاییزه و بهاره ی 1388 و 1389 در مناطق کردکوی، انجیراب و مینودشت نمونه برداری انجام شد. و به منظور بررسی تاثیر این گونه، آزمایش های زیر انجام شد: 1- بررسی درصد پارازیتیسم به تفکیک مرحله ی نشو و نمایی میزبان (آزمون بدون قدرت انتخاب و آزمون با قدرت انتخاب)؛ 2- بررسی طول عمر, میانگین روزانه و میانگین کل پارازیتیسم؛ 3- واکنش تابعی به تغییرات تراکم میزبان. آزمایش های انجام شده در قالب طرح کاملا تصادفی، تجزیه ی مرکب در مکان و آزمون t، با استفاده از نرم افزار آماری sas مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. زنبورهای شناسایی شده عبارت بودند از: encarsia berlesei،aphytis proclia وablerus perspeciosus (این گونه برای اولین بار از ایران گزارش شد). e berlesei با فراوانی نسبی 68/77 درصد گونه ی غالب استان معرفی شد. بیش ترین میانگین درصد پارازیتسم در منطقه ی کردکوی در دو نسل پاییزه و بهاره به ترتیب 49/44 و 86/46 درصد، درمنطقه ی انجیراب 95/49 و 14/53 درصد و در منطقه ی مینودشت 37/57 و 41/54 درصد بود. در آزمون بدون قدرت انتخاب، میانگین پارازیتیسم در حضور پوره ی سن اول صفر درصد، پوره ی سن دوم 02/11 درصد و شپشک ماده 84/3 درصد و در آزمون با قدرت انتخاب در حضور پوره ی سن دوم 26/10 درصد و شپشک ماده 2 درصد محاسبه شد. میانگین طول عمر در صورت عدم حضور میزبان 10 روز و در حضور میزبان 4 روز بررسی شد. تخمگذاری در روزهای اول روندی افزایشی و در روزهای آخر روندی کاهشی را نشان داد. میانگین کل پارازیتیسم 4/28 عدد محاسبه شد. واکنش تابعی زنبور از نوع سوم، قدرت جستجوگری 000057/0 ± 0003/0 و زمان دستیابی به میزبان 520/0 ± 695/3 ساعت به دست آمد.

بررسی اثرات دزهای کشنده و زیرکشنده‏ ی حشره‏ کش‏های ایندوکساکارب و لوفنورون بر فراسنجه‏ های زیستی زنبور trichogramma brassicae bezdenko (hym.? trichogrammatidae) در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده تولیدات گیاهی و دامی 1391
  ملیحه گرزالدین   علی افشاری

حفاظت از دشمنان طبیعی یکی از اهداف اصلی کشاورزی پایدار می باشد و استفاده از آفت‏کش‏های کم خطر یکی از ابزارهای مهم برای رسیدن به این هدف به شمار می رود. به دلیل اهمیت زنبورtrichogramma brassicae bezde. در کنترل بیولوژیک آفات بالپولکدار بویژه کرم غوزه‏ی پنبه در بوم‏سامانه‏های کشاورزی ایران، در این تحقیق، تاثیر دزهای مختلف دو حشره‏کش ایندوکساکارب و لوفنورون بر نشو و نما و تولیدمثل این زنبور در شرایط آزمایشگاه (دمای 1±25 درجه‏ی سلسیوس، رطوبت نسبی 10±70 درصد و دوره‏ی نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی) مورد مطالعه قرار گرفت. هر کدام از حشره‏کش‏ها در چهار دز 100، 75، 50 و 25 درصد دز توصیه شده در مزارع، یعنی غلظت‏های 1000، 750، 500 و 250 پی.پی. ام تهیه شدند و به سه روش آغشته کردن غذای حشرات کامل (آب عسل) به حشره‏کش، فرو بردن تخم های پارازیته شده‏ی میزبان (در مرحله‏ی پیش‏شفیرگی زنبور) درون محلول حشره‏کش و قرار دادن حشرات کامل در معرض باقیمانده ی حشره‏کش‏ها در اختیار زنبور قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که هر دو حشره‏کش در مقایسه با شاهد موجب افزایش معنی‏دار مرگ و میر و کاهش معنی‏دار طول عمر، قدرت پارازیتیسم و درصد ظهور زنبورهای ماده شدند و با افزایش دز، اثرات کشنده و زیرکشنده‏ی آن‏ها نیز شدیدتر شد. در هر دو حشره‏کش، میزان مرگ و میر زنبورهای ماده در اثر تغذیه از غذای آغشته به حشره‏کش از مرگ و میر ناشی از قرار گرفتن در معرض باقیمانده‏های سمی به مراتب بیش‏تر بود. بیش‏ترین میزان مرگ و میر (6±5/52 درصد)، کوتاه‏ترین طول عمر (1/0±72/1 روز) و کم‏ترین قدرت پارازیتیسم (97/0±7/14درصد) زنبورهای ماده، در تغذیه از آب عسل آغشته به دز توصیه شده‏ی ایندوکساکارب مشاهده گردید. همچنین، مقایسه‏ی اثرات دو حشره‏کش نشان داد که بین مرگ و میر ناشی از دزهای توصیه شده‏ی ایندکساکارب و لوفنورون اختلاف معنی‏دار وجود نداشت اما در روش تغذیه از غذای آغشته به حشره‏کش، شدت تاثیر لوفنورون بر طول عمر و قدرت پارازیتیسم زنبورهای ماده از ایندوکساکارب به طور معنی‏دار کمتر بود. فرو بردن تخم‏های پارازیته شده‏ی میزبان (در مرحله‏ی پیش‏شفیرگی پارازیتویید) درون دزهای توصیه شده‏ی ایندوکساکارب و لوفنورون، بر زنده‏مانی پیش‏شفیره‏ها تاثیر منفی داشت و خروج حشرات کامل را به ترتیب 7/19 و 3/19 درصد کاهش داد. بر اساس استانداردهای سازمان بین‏المللی کنترل بیولوژیک، در روش تغذیه از غذای آغشته به سم این دو حشره‏کش در گروه "اندکی مضر" و در روش تماس با باقیمانده‏های سمی در گروه "بی‏ضرر" طبقه‏بندی شدند. بنابراین، ایندوکساکارب و لوفنورون را می‏توان به عنوان دو حشره‏کش تقریباً سازگار با برنامه‏های کنترل بیولوژیک آفات بالپولکدار توسط زنبور t. brassicae، توصیه نمود.

تاثیر پرورش مداوم زنبور trichogramma brassicae bezdenko (hym.; trichogrammatidae) روی تخم بید غلات، sitotroga cerealella (oliv.) بر نشو و نما و پارازیتیسم آن در شرایط انسکتاریوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده تولیدات گیاهی و دامی 1393
  فائزه مسگران   علی افشاری

زنبور trichogramma brassicae bezdenko همه‏ ساله در انسکتاریوم‎های دولتی و خصوصی استان گلستان پرورش می‎یابد و به منظور کنترل جمعیت کرم غوزه‎ی پنبه، helicoverpa armigera (hübner) و کرم ساقه‎خوار برنج، chilo suppressalis (walker)در سطح مزارع گوجه‎فرنگی، پنبه، سویا و برنج رهاسازی می‎‏شود. با توجه به اهمیت کنترل کیفیت در بهینه‏ سازی برنامه‏ های پرورش انبوه، در این پژوهش تغییرات ویژگی‏های این زنبور طی 20 نسل پرورش روی تخم بید غلات، sitotrogacerealella (olivier) بررسی شد.

ردیابی و پراکنش ویروس تریستزای مرکبات در استان گلستان و واکنش پنج رقم از مرکبات در برابر ویروس تریستزا مرکبات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1387
  مریم عسگری زیارت   اسماعیل متکی

چکیده ندارد.