نام پژوهشگر: غلامرضا پیروز

تحلیل اشعار میرزاده عشقی براساس نظریه ی زیبایی شناسی انتقادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1387
  سروناز ملک   مرتضی محسنی

تحوّلات اجتماعی ایران در عهد مشروطه، نخست به تخریب افکار سنّتی، و واردکردن اندیشه های نو همّت گماشت، و سپس لزوم تغییر شیوه های بیانی را دنبال کرد؛ به گونه ای که شاعران این عهد، هم پای تحولات، و از طریق بازتاب جهان بیرون در آثار خود به مخالفت با وضع موجود پرداختند. عشقی، از جمله شعرایی است که در مواجهه با جامعه ی عصر خود، و انعکاس مسایل و پدیده های آن برخوردی انتقادی داشته است. هرچند تعامل عشقی تحت تأثیر اوضاع جاری جامعه و انقلاب مشروطه، بیشتر برخوردی مستقیم است؛ در این تعاملِ مستقیم هم یک منتقد است تا تأییدکننده ی وضع حاکم. او با نگرش انتقادی اش، راه رهایی از تنگناهای موجود و نظم مستقر را هموار می کند. به دلیل همگرایی نگرش عشقی با آموزه های نظریه پردازان زیبایی شناسی انتقادی(مکتب فرانکفورت)، در این پایان نامه، ضمن معرفی این نظریه، و آشنایی با اوضاع اجتماعی ـ ادبی عهد مشروطه، عناصر شعر عشقی(عاطفه، تخیل، زبان، موسیقی و شکل)، بر اساس نظریه ی فوق تحلیل شده است. درون مایه های شعر میرزاده، که نتیجه ی برانگیخته شدن عواطف وی هستند، در اکثر موارد به صورت سلبی و نفی گرا که مبتنی بر انتقاد است، مطرح می شود. وی با ناسازگاری نسبت به واقعیّت هایی که صاحبان قدرت سیاسی برای رسیدن به منافع شخصی به دنبال تثبیت آن بودند، مخالفت خود را نشان می دهد، و برای برهم زدن افکاری که نظام حاکم به تبلیغ آن می پرداخت، به طرح اندیشه های معارض روی می آورد. نتیجه ی این نگرش، و توجه به جهان عینی و واقعی به ابژکتیو شدن شعرش منجر شده است. وی هم چنین با درک موقعیّت زمانی و جهان پیرامونی اش توانست با تغییر مناسبات موجود در آثار ادبی پیشینیان، تا حدودی به وضعیّتی جدید در شعرش دست یابد. او به علّت آشنایی با ادبیّات اروپایی، مطالعه ی ترجمه ی آثار نویسندگان و شاعران مغرب زمین، و تحت تأثیر تحوّلات جاری جامعه، در تخیل، زبان، موسیقی و قالب شعرش، دگرگونی هایی متناسب با جامعه ی نوین به وجود آورد. شاعر برای بازتاب اندیشه هایش، از ابزارهای بیانی امروزی همانند شیوه ی وصفی ـ روایی، و از عناصر زبان محاوره ای کمک می گیرد و با ایجاد تغییراتی در موسیقی و قالب شعری اش انتقاد خود را نسبت به شیوه های ادبی معهود اعلام می کند. شعر او، علاوه بر معنا و مضمون انقلابی اش، بیشتر به علّت انعکاس محتوا در شکل و زبان خاص خود، انقلابی است؛ زیرا شکل زیباشناختی آن توانسته خود را تقریباً از قید و بندهای سنّت برهاند. وظیفه ی انتقادی شعر میرزاده را تا حدودی می توان در همین شکل زیباشناختی اش دید؛ به گونه ای که شعر وی را در برابر روابط اجتماعی موجود تا حدّ زیادی خودمختار کرده است.

تحلیل کارکرد رنگ در اشعار شاملو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  مرضیه پورعلی   مرتضی محسنی

عنصر رنگ، بــا تمام عوامل و جزئیات زنـدگی مـا رابطه ای تنگاتنگ دارد. ایـن ارتباط و تـأثیر بـه حدّی است که حتّـی انسان ها در کلمـات و جملات خود نیـز، بـرای بیـان احساسات درونـی شـان از رنــگ استفاده مـی کنند. شـاعران و نویسندگان نیز از این امر مستثنی نبوده و حتّی از جمله کسانی هستند که بیشترین استفاده را از رنـگ، بـرای بیان احساسات خویش در قـالب شعر و تصـاویر شعری دارند. آن هـا بـرای زیبایی و جلوه ی هر چه بیشتر سروده هـای خود از ایـن عنصر استفاده های فراوان برده انـد. ردّ پای رنـگ را مـی توان به وضوح در سروده های شـاعران، از کلاسیک گرفتـه تــا معاصر مشاهده کرد، بــا این تفاوت کـه رنـگ برای شـاعران کلاسیک امـری عینی بوده و تنهــا به تعداد محدودی از آن هـا ختم می شد، در حالی کـه شـاعران معاصر بـا نگاهی دقیق و هوشمنـدانه و با آگاهی از قـدرت برانگیختگی رنگ ها از آن بهره برده اند.از جمله شاعرانی که از عنصر رنـــــــگ در سروده هـــای خویش بهـره ای آگـاهـانه جسته است، احمــد شــاملو است. اشعار شاملو سرشـار از تصاویر رنـگی، از تصاویر مربوط به طبیعت گـرفته تا تصاویر اجتماعی و سیاسی است. شعر او لبـریـز از عواطـف عمـومی و انسانی است و گسترده تــرین تصاویر رنگی او را می توان در مسایل سیاسی و اجتماعی و حوادث و امور حاکم بر جامعه دید.در این پایان نامه رنگ در شعر های شاملو بر اساس نظریه ی روانشناسی رنگ مـاکس لوشر بررسی شده است. این نظریه یکی از معیار های سنجش شخصیت بـه شمار می آید و تأثیر روحی و جسمی را که رنـگ می تواند بر یـک شخص باقی گذارد، به ما می نمایاند. دست آورد پ‍‍ژوهش حاکی از آن است که در اشعار شاملو رنگ سیاه بالاترین بسامد را دارد.رنگ های بعدی او به ترتیب عبارتند از قرمز، سبز، زرد، آبی، خاکستری، بنفش و قهوه ای. بر ایـن اسـاس، می توان گفت شاملو با چنین رویکردی به رنگ های هشت گـانه، شخصیتی پـر اضطراب و نـگران دارد. او با رنـگ سیاه اعتراض خود را اعلام می کند و در تلاش است تا سرنوشت را تغییر دهد. با انتخاب رنگ قرمز پس از رنــگ سیاه، علاقه به فعالیت و شوق و اشتیاق خود را برای رسیدن به هدف نشان می دهد و سعی در نابودی ظلم و تباهی دارد و در این راه بسیار فعال است. سپس با انتخاب رنگ های سبز و زرد، می توان تلاش او را برای بالا بردن موقعیت خود دیـد. در ادامه با انتخاب دو رنگِ آبی و خاکستری نیازش را بـه آرامش نشان می دهد و ایـن که به دلیل مشکلات اجتماعیِ مردم و جامعه، در شـرایط فعلی رفتاری نامناسب دانسته و آن را طرد می کند. و در آخر با انتخاب رنــگ هـای بنفش و قهوه ای، مـــی توان ویژگی دیگر شاملو را، که عبارت از طرد زندگی مرفه و بی دغدغه است، مشاهده کرد و نیـز ایـن طور نتیجه گرفت که او بــا نپذیرفتن زندگی مرفه، خواستار تمایز و تفاوت میان خود با دیگران است. از دیگر ویژگی های او در این گروه می توان بـه قاطعیت و توانایی کافی وی برای ابراز عقاید و نظراتش اشاره کرد.

رُمانتیسیسم در شعر سهراب سپهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  نجمه صادق زاده یزدی   غلامرضا پیروز

در نیمه ی اوّل قرن هجدهم میلادی، خوب و بد هر اثری با ترازوی عقل سنجیده می شد. به عبارت دیگر نقد براساس قواعد کلاسیسیسم صورت می گرفت ؛ امّا در نیمه ی دوم همین قرن ظهور ادیبان و هنرمندانی را می بینیم که احساسات را بر عقل ترجیح می دادند، یعنی انتقاد حسّی به جای انتقاد از روی عقل رواج یافت. رُمانتیسیسم به عنوان یکی از مکاتب مهم ادبی که نافی ارزش های کلاسیسیسم بود با تکیه بر عناصر ی چون : عشق ، احساس، سیروسفر، دوران کودکی، طبیعت ستایی و گریز از دست آوردهای مدرنیسم و شهرنشینی جلوه های فراوانی در ادب جهانی و نیز اشعار و داستان های ایرانی داشته است . از شاعران معروف معاصر ایرانی که آثارش تجلّی گاه مولّفه های این مکتب است می توان از سهراب سپهری نام برد. در این جستا.....

«تحلیل عنصر زاویه ی دید در رمان معاصر ایران با تکیه بر رمان های بوف کور، مدیر مدرسه، شازده احتجاب، کولی کنار آتش ، رود راوی»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1389
  زهرا مقدسی   غلامرضا پیروز

رمان «بوف کور» نوشته ی صادق هدایت به شیوه ی اوّل شخص از دیدگاه راوی- قهرمان شکل گرفته است. ازآن جایی که این رمان اثری ذهنی و انعکاس دهنده ی دنیای درون است، می توان برخی ویژگی های داستان های جریان سیال ذهن را در آن یافت. امّا برمبنای شاخصه های بارزی که برای داستان های جریان سیال ذهن وجود دارد و بررسی «بوف کور» براساس این معیارها، روشن می شود که نمی توان این اثر را یک رمان جریان سیال ذهن قلمداد کرد. «مدیر مدرسه » اثر جلال آل احمد رمانی است که با زاویه ی دید اوّل شخص از دیدگاه شخصیّت اصلی نگارش یافته است . این داستان به شیوه ی خطی و براساس ترتیب زمانی شکل گرفته . دراین اثر، رویکرد روایت سیر مشخصی دارد؛ بدین معنی که نویسنده در سراسر رمان به طور آگاهانه نسبت به دیدگاه اوّل شخص پای بند بوده و آن را تغییر نداده است. «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری در مقوله ی رمان هایی قرار دارد که به شیوه ی جریان سیال ذهن نوشته شده اند. خواننده دراین رمان غیرخطی با تنوع زاویه ی دید روبه رو می شود. داستان با زاویه ی دید بیرونی به شیوه ی دانای کل محدود به ذهن شخصیّت اصلی(شازده ) شروع می شود. نویسنده دراین رمان از تکنیک های دیگری مانند حدیث نفس، تک گویی درونی مستقیم و تک گویی درونی غیرمستقیم نیز استفاده می کند. رمان سرانجام با دیدگاه دانای کل محدود، به پایان می رسد. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و سازمان یافته است. «کولی کنار آتش» نوشته ی منیرو روانی پور از داستان های پسامدرن فارسی است که خواننده در آن با روایات متحرّک و گسیخته ی فراوانی روبه رو است و جریان آشفته و پیچیده ی اسکیزوفرنیک پیش رویش گشوده می شود. در رمان «رود راوی» نوشته ی ابوتراب خسروی که براساس مولفه های پسامدرنیستی شکل گرفته ، زاویه ی دید متحرک، تغییریابنده و به اصطلاح اسکیزوفرنیکی است. نویسنده به جای پرداختن به یک روایت مرکزی منسجم به چندگانگی در رویکرد روایت روی می آورد.

بررسی رمان جای خالی سلوچ بر اساس نظریه ی ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  فاطمه طبیبی   غلامرضا پیروز

شایدساده ترین تعریف ازجامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی ازنگاه جامعه شناختـی باشد که دریک نگاه کلی در پی برقرار کردن رابطه، بین ادبیات وعناصر اجتماعی است. این رشته در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت و در قرن بیستم بااندیشه ها وآثار فیلسوف مجارستانی (جورج لوکاچ) به نقطه ی عطف خود رسید. بعداز اومتفکرانی چون اریش کوهلر، لویسن گلدمن، میخائیل باختین در شکل گیری وشکوفایی این رشته سهم بسزایی داشتند. امروزه بررسی و نقد آثارازمنظرنظریه های اجتماعی یکی از مهم ترین رویکردهای نقد ادبی است. این نقد از طرفی اثر ادبی رامحصول و مولود حیات و محیط اجتماعی و از طرفی آن را محرک و عامل اجتماع می داند. دربرابراین نظریه، دیدگاه متن محور قراردارد که تنهابه ادبیت متن توجه می کند. لوسین گلدمن تحت تأثیر لوکاچ، نظریه ی مبتنی برشباهت ها رامطـرح می کنـد که به تحلیل رابطه ی میان جایگاه طبقاتی، جهان بینی، وشکل ادبی ومواضع سیاسی هنرمند می پردازد. به باورگلدمن «وظیفه ی نقد بازسازی بافت تاریخی متن و قرار دادن نویسنده ومتن در چارچوب ایدئولوژی طبقه ای است که اوبه آن تعلق دارد.» (مکاریک،412:1385) از نظراو، بر خلاف باور دیر پای جامعه شناسی پوزیتیویستی ومکانیستی، آنچه دراساس، جامعه شناسی ادبیات رااز همه ی دیگر شکل های نقدادبی جدا می کنداین حکم نظری است کـه:«درآفرینش هنری، یک فردبه تنهایی مورد نظـرنیست بلکه اثر، بیان نوعی آگاهی جمعی است که هنرمند با شدتی بیش از اکثر افراد در تدوین آن شرکت می ورزد.» (گلدمن،69:1381) اوبرای لفظ ومعنی رابطه ای متقابل درنظرمی گیردو براساس نظریه ی ساختار گرایی تکوینی میان متن اثروجهان نگری پدیدآورنده ی آن رابطه ای متقابل ایجادمی کند. در این پایان نامه درنظراست یکی از داستانهای محمود دولت آبادی «جای خالی سلوچ» براساس نظریه ی «ساختارگرایی تکوینی» لوسین گلدمن موردتحلیل وبررسی قرار گیرد.

گفتمان شناسی شعر سهراب سپهری با تکیه بر هرمنوتیک ویلهلم دیلتای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  عادله قایمی دیوکلایی   غلامرضا پیروز

شعر سپهری عصاره ی افکار،عواطف،آمال و درونیات وی است که ابزاری برای شناخت جهان ذهنی او محسوب میگردد. وجود مولفه هایی چون طبیعت،سفر،گریز از شهرنشینی، و صنعت گرایی،رویا و تخیل و مبانی ایدئولوژیکی در این آثار نمادهایی از جهان ذهنی سپهری است که با شناخت آنها در متن-شعر- می توان به درک تجربیات او نائل آمد. زیرا این مولفه ها جزیی از کل جهان ذهنی سپهری است که در کنار هم و در ارتباط با کل، معنا می یابد.بنابراین شناخت سپهری در گرو شناخت آثار وی میباشد و از طرف دیگر برای شناخت آثار وی باید جهانبینی وی را درک نمود و در این رفت وبرگشت به بازتولید اندیشه های سپهری خواهیم رسید. این شیوه ی برخورد با متن را ویلهلم دیلتای در نطریه ی هرمنوتیک خود تبیین نموده است که برای فهم اثر باید جهان ذهنی مولف را با از بین بردن فاصله ی زمانی مولف و درک شرایط پدیدآمدن اثر شناخت.زیرا اثر نماد جهان ذهنی مولف است که بازتولید عواطف،احساسات وآمال مولف به واسطه ی فهم متن حاصل می گردد.

بررسی نگرش انتقادی سنایی در مثنوی حدیقه الحقیقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  زهرا افشون   علی اکبر باقری خلیلی

انتقاد از ریشه ی نقد و در لغت به معنای خرده گیری و عیب جویی است و دراصطلاح بینشی برخاسته از احساس مسوولیت و جوهره ی تعهد است که شاعران و نویسندگان از آن درجهت گسترش فضایل اخلاقی و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی بهره گرفته اند در ادبیات فارسی تا نیمه ی اوّل قرن پنجم انتقادها غالباً جنبه ی شخصی داشته و به صورت هجو و هزل انعکاس می یافته است، امّا از نیمه ی دوم قرن پنجم به دلیل تسلّط بیگانگان، اندک اندک شاعران و نویسندگان آن را ابزار هدایت فرد و جامعه قرار داده و تلاش نمودند تا درخلال انتقاد از مایه های تباهی و فساد، ساختار یک جامعه ی آرمانی را برپایه ی اهداف متعالی اجتماعی در ذهن خوانندگان ترسیم کنند. حکیم سنایی غزنوی از نخستین شاعرانی است که به صورت جدی به این مقوله توجّه نشان داده و در منظومه ی عرفانی حدیقه الحقیقه به بیان نگرش انتقادی خود پرداخته است. این انتقادات را که برخاسته از آشفتگی های سیاسی و اجتماعی قرن ششم است، به لحاظ درون مایه می توان در هفت بخش جای داد: 1. اخلاقی 2. اجتماعی 3. دینی 4. سیاسی 5. عرفانی 6.فرهنگی 7. فلسفی. سنایی در برخی از موارد علاوه بر بیان معایب و کاستی ها، به راه کارهای موجود برای حل این مشکلات نیز اشاره کرده است. مهم ترین محور انتقادات او در حدیقه ، انتقادات اخلاقی و اجتماعی است که درآن اقشار مختلف جامعه، نظیر پادشاهان، عالمان، شاعران، منجمان، طبیبان و... مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفته اند. سنایی دراین انتقادات، گاه به صراحت از اشخاص حقیقی نیز نام برده که به جز مواردی اندک اغلب آن ها، شخصیّت های تاریخی هستند. وی هم چنین برخی از فرقه های اسلامی هم چون معتزله، مشبهه، مجسمه ، دهریه و... را که در نابه سامانی های اجتماعی قرن ششم نقش تأثیرگذاری داشته اند، مورد نکوش و انتقاد قرار داده است. واژه های کلیدی: انتقاد، سنایی، حدیقه ، انتقادات اخلاقی و اجتماعی.

تحلیل سبک شناسیک مجموعه داستان های غلام حسین ساعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  منیژه داداشی حاجی   حسین حسن پور الاشتی

سبک پدیده ای انسانی است و همانند آدمی چند وجهی است. شناخت سبک مستلزم رشته ی پیچیده ای از بررسی های همه جانبه است. بدین ترتیب سبک خود واقعیتی محسوس و عینی؛ ولی تعریف سبک شناسی نظری است . تحلیل سبک شناسیک آثار داستانی به طور کل در دو محور اساسی صورت می پذیرد: یکی سبک شناسی زبان داستان شامل واژگان، ترکیبات، ساخت های نحوی و خلاقیت های ادبی متن است که از رهگذر تشبیه، استعاره، مجاز و... شکل می گیرد و دیگر سبک شناسی روایت است که عناصر داستان چون شخصیت پردازی، درون مایه و لحن و... را شامل می شود . در این پژوهش سعی شده است عناصر ادبی سبک ساز و شاخصه های سبکی شناخته شود تا سبک داستان های ساعدی از سبک دیگر نویسندگان متمایز گردد. بر اساس تحلیل سبک شناسی روایت، شاخصه های سبک ساز مجموعه داستان های کوتاه غلام حسین ساعدی، فضا سازی های تلخ، تیره، وهمناک، هولناک، استرس زا، اضطراب آور، دردناک و غم آلود، پرداختن به موضوع فقر اقتصادی و فرهنگی و عواقب آن بر زندگی شهری و روستایی، شخصیت پردازی از طریق ارائه عمل شخصیت ها با کمی شرح و تفسیر و کاربرد شخصیت های تمثیلی و پویا و استفاده از گفتگو های ساده و نمایشی و زاویه دید نمایشی و اول شخص مفرد می باشد. عناصر زبانی سبک ساز در مجموعه داستان های ساعدی عامیانه گرایی واژگانی، کابرد صفات با رنگ تیره و ترس بر انگیز، استفاده از قید زمان در شروع داستان ها، شکسته نویسی واژگان، تلفظ فصیح و رسمی واژگان محاوره ای، تنوع وجوه فعلی اعم از وجوه اخباری، التزامی و امری، استفاده از افعال جعلی و جملات کوتاه می باشد. کلید واژه: سبک، غلام حسین ساعدی، داستان، روایت، زبان.

بررسی تطبیقی رویکرد نوستالژیک در آثار سهراب سپهری و قیصر امین پور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1390
  اصغر خوشه چرخ   غلامرضا پیروز

nostaligia واژه ی فرانسوی که از دو سازه ی یونانی nostos= بازگشت و alogia= درد و رنج تشکیل شده که معنی لغوی آن بازگشت درد و رنج می باشد؛ حاصل معنی این اصطلاح را با توجه به معنای متنوّع آن در فرهنگ علوم انسانی «غمِ غربت، حسرت دلتنگی به گذشته و اشتیاق مفرط برای بازگشت به گذشته، احساس حسرت و دلتنگی برای وطن و...» دانسته اند. این حس از لحاظ روانشناختی نتیجه ی یادآوری ذهنی یا آرمان پنداری اشخاص می باشد که بنا به دلایل و زاد مان های گوناگون -دوری از وطن، مهاجرت، ناکامی در زندگی شخصی، سوگ از دست رفتن دوستان، از دست رفتن موقعیّت طلایی، کهولت پذیری و....) در فرد پدید می آید که ناخودآگاه و از حوزه ی اختیار فرد خارج است و در مولفه های گوناگون در شخصیت و زبان فرد به ظهور می رسد. این حس ایجاد شده ی درون فرد بر مبنای خاستگاه های گوناگون قابل تقسیم بندی است. از آن جایی که ادبیات تجلّی گاه عواطف و احساسات پاک انسانی است این حس ناخوداگاه در متون ادبی ما جلوه ای خاص دارد و در بعضی از متون ادبی بنا به دلایلی نمود بارز تری پیدا می کند. نقد روانشناختی در حوزه ی ادبیات، بررسی این حس در آثار شاعران و نویسندگان را بر عهده دارد. قیصر امین پور و سهراب سپهری از نظر سبک فکری و جهان ذهنی دارای نقاط اشتراکی هستند که می توان حس نوستالژیکی را در آثار ایشان به صورت تطبیقی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. «غم غُربت، دوران کودکی، رنجیدگی از نفی ارزش ها» از برجسته ترین مبانی ایجاد در آثار سپهری و « نزول ارزش انسانیّت، خاطرات دوران کودکی، دوری از وطن، خاطرات جبهه و جنگ، انتظار» از برجسته ترین مبانی ایجاد در آثار امین پور می باشد. «طبیعت ستایی،احساس تنهایی، مرگ اندیشی، نقاشی، هنر شاعری» از برجسته ترین مولفه ی ظهور در آثار سپهری و «روی آوری به اساطیر ملّی و مذهبی، مرگ اندیشی، احساس تنهایی، روی آوری به هنر» از برجسته ترین مولفه ی ظهور در آثار امین پور می باشد. در بررسی و تطبیق این مولفه ها می توان به نکات زیر اشاره کرد: الف) شگرد بازگشت به گذشته در اشعار امین پور غالباً به صورت «خاطره ی شخصیت» است و دارای یک خط زمانی برگشت بر مبنای حس نوستالژیکی درونی خویش؛ در حالی که شکل بازگشت به گذشته در اشعار سپهری فاقد یک زمان خطی و گاه مند و منش روانشناسیک می باشد. ب) امین پور در نوستالژی آینده گرا جلوه ی بهتر،آرمان طلبی وی بیشتر و اعتراض وی به وضع کنونی نیز بیشتر از سپهری است، به عبارت دیگر خاستگاه نوستالژی در سپهری انفرادی تر می باشد. ج) هر دو شاعر حس نوستالژیکی درون خویش را تحت تأثیر تأثرات فضای روانی خویش بیان نموده اند لذا نمی توان این احساس را در درون هنرمندان کاملاً تافته جدابافته از جامعه دانست. کلید واژگان: نوستالژی، مبانی ایجاد، برآیند ظهور، سهراب سپهری، قیصر امین پور.

بررسی مولفه های سرمایه ی اجتمکاعی در قصاید ناصر خسرو و تاریخ بیهقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1390
  ارسلان احمدی انارمرزی   مرتضی محسنی

اصطلاح تقریباً نوظهور سرمایه ی اجتماعی که به بررسی روابط انسانی به عنوان ایده ی محوری زندگی گروهی مـی پردازد، از مفاهیم مهم در علوم اجتماعی است که به سایر رشته ها گسترش یافته و مفهوم چند بعدی به خود گرفته است. این مفهوم به مباحثی مـی پردازد که زمـینه ی آن ریشه ی تاریخی دارد و از گذشته به عنوان مفاهیم ارزشی به کمک آثار و نوشته ها به ما انتقال یافته است، ارزش ها و مفاهیمـی که در جوامع متمدّن امروزی، به دلیل فردگرایی افراطی کم رنگ شده و نیاز بشری امروز را به بازگشت به آن ها وادار ساخته است. آثار ادبی به عنوان آثار بازمانده و یادگار این مفاهیم ارزشی در اجتماع از جمله مهم ترین دستاوردهای فرهنگی هستند که مـی توانند در احیا و بازتولید این ارزش ها به ما یاری رسانند و مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. در این پایان نامه، به بررسی و تحلیل مولّفه های سرمایه ی اجتماعی، اعتماد، مشارکت و اخلاق در دو اثر متفاوت یعنی تاریخ بیهقی(با نثر ادبی با محتوای تاریخی) و قصاید ناصرخسرو در قالب نظم پرداخته شده است. مطالعه و تحقیق در حوزه ی نظم(قصاید ناصرخسرو)بیشتر در حیطه ی ذهنی(شناختی) سرمایه ی اجتماعی قرار مـی گیرد، در حالی که پژوهش در حوزه ی نثر(تاریخ بیهقی) بیشتر در حیطه ی ساختاری(عینی و واقعی) صورت مـی گیرد که شباهت های کمـی در بررسی ها با هم خواهند داشت. یافته های تحقیق در حیطه ی سه مولّفه ی اخلاق، مشارکت و اعتماد نشان مـی دهد که بازتاب عناصر منفی(ضدّ سرمایه ی اجتماعی) بر عناصر مثبت آن غلبه دارد. به دلیل حاکمـیت روحیه ی جبرگرایی و جزم اندیشی، تعصّب مذهبی، رواج بد بینی و تهمت، زمـینه ی تحمّل و مدارا وجود نداشته و کار به حذف، راندن و تاراندن کشانده شده است. حتّی سفارش های بیهقی به رعایت آموزه های اخلاقی، بعد از شرح ماجراهای نابه هنجار صورت گرفته است. در زمـینه ی مشارکت با وجود یکتاسالاری، بیشتر مشارکت ها از نوع خاص گرایانه، اجباری و منفعلانه بوده است. فضای اعتمــاد در این دو اثر کاملاً متفاوت، بلکه متعـارض است. رویکرد ناصرخسرو بعد از انقلاب روحی، به اعتماد(اعتقاد) دینی- مذهبی است که در حوزه ی اندیشه های مذهبی، گاه موضع گیری های او به تعصّب کشیده شده است. کلیدواژه ها : سرمایه ی اجتماعی، ادبیّات، تاریخ بیهقی، قصاید ناصرخسرو، اخلاق، اعتماد، مشارکت.

نقد فرمالیستیِ شعر فروغ فرّخ زاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  مریم علیجان زاده   غلامرضا پیروز

دیوان فروغ فرّخزاد، اثری ارزشمند و ماندگار در ادبیات فارسی است. که تحلیل و بررسی این دیوان، از دیدگاه نقد فرمالیستی، جلوه ها و زیبایی های ظاهری و باطنی اثر را آشکار می سازد. فرمالیست به بررسی جنبه های شکلی و صوری اثر می پردازد و اثر را فارغ از مسائل تاریخی، اجتماعی، روانی و حواشی متن بررسی می کنند. در این رساله، روش فرمالیستی، بر مجموعه شعر فروغ فرّخ زاد، به کار رفته است، بدین شکل که در آغاز به معرفی فرمالیسم و شیوه ی کار آن ها، و بعد از آن به تحلیل فرمالیستی شعرهای فروغ فرّخ زاد پرداخته است و در بررسی های انجام شده نتایجی حاصل شده است، که به صورت مختصر عبارتند از: واژه های بسامدی ای، چون(شب وتاریکی، عشق ، پنجره، نور، ستاره، ماه، آب، زنده ، و زندگی، دست، پرنده و پرواز، گیسو) که درحقیقت کلمات کلیدی شعر او محسوب می شوند، کلماتی که دنیای اندیشگی او آشکار می سازند، از نظر وزن، همه ی اشعار او را دارای وزن هستند امّا نه وزنی که دقیقاً مبتنی بر قواعد عروضی شعر کلاسیک باشند. و از نظر عناصر زیبایی شناختی، عناصری چون (اضافه ی تشبیهی، اضافه ی استعاری، تشخیص، تشبیه و تکرار) در بالاترین حدّ خود قرار دارند به خصوص تکرار، که به وفور در تمامی شعرهایش دیده می شود به طوری که فروغ را می توان «شاعر تکرار» نامید. ازنظر انسجام، بین بندبه بند شعرها انسجامی حاکم نیست بلکه پیوندی ذهنی موجب وحدت بخشیدن به کل شعرش می شود، از لحاظ موتیف، شعرهایش دارای موتیف های(ازدواج، دل مشغولی به دوران کودکی، کارهای خانه داری، مظلومیّت، زودباوری) می باشد. از لحاظ واژگان اروتیکی، واژگانی، چون(بوسه، آغوش، هوس، بستر، همخوابگی و...) موجب نوعی هنجارگریزی در شعر او شده اند.

تصحیح و توضیح دیوان ضیاالدین خجندی پارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده علوم انسانی 1391
  علی نصرالهی کردی   مجید سرمدی

نسخه ضیاالدین درقرن ششم نگاشته شد که حدود 7000 بیت را شامل میشود

بررسی تطبیقی شگردهای سفرنامه نویسی در سفرنامه ناصرخسرو و خسی در میقات جلال آل احمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  صدیقه حلیمی جلودار   غلامرضا پیروز

بشر همواره به سفر توجّه داشته و دلایل گوناگون سیاسی اجتماعی، انگیزه ی او را برای این کار تشدید کرده است. لذا با عواملی چون تبلیغ مذهب، امور سیاسی یا اقتصادی، شناخت موقعیت های جغرافیایی، انگیزه های شخصی جهت کسب تجربه، انجام تجارت و عدّه ای به قصد زیارت بار سفر می بندند. این پایان نامه با محوریت عنوان فوق به سه سوال پاسخ داده است که شگردهای سفرنامه نویسی ناصرخسرو کدامند؟ و همچنین شگردهای سفرنامه نویسی جلال آل احمد چگونه بوده است؟ و در آخر اشتراکات و افتراقات شگردهای ادبی این دو اثر کدام اند؟ برای تشریح زوایای مختلف مسأله ی اصلی این تحقیق، و دست یابی نهایی به کشف حقایق و ایجاد شناخت کلّی نسبت به قضایای موجود، با استناد به کتب متعدّد به روش توصیفی و تحلیلی با تشریح آن در پنج فصل - که در مقدّمه مبسوطاً آمده است - به این نتیجه دست یافتیم که ناصرخسرو قابلیّت و ظرفیت های زبانی خود را در اشعارش برای ما به یادگار گذاشته است؛ امّا سفرنامه را جای لفظ پردازی و خلّاقیت های ادبی نمی دانست. بنابر این سبک ساده و همه فهمی را در پیش گرفته است چرا که مخاطب سفرنامه ها عموم مردم هستند. امّا جلال سفرنامه-اش را به سبک سایر تألیفاتش می نویسد. آنچه آل احمد در سفرنامه اش می نویسد؛ گزارش صرف نیست، بلکه برخاسته از احساسات درونی نویسنده است و آن را با سبک خاصّ خود، که نثر شاعرانه است، می نویسد البتّه با رویکرد عارفانه و گاهی طنزآمیز و انتقادی. آل احمد تکّه هایی از کلام را حذف می کند، گاهی جمله را نیمه کاره رها می کند و گاهی نیمه کاره آغاز می کند. البتّه باید اذعان کرد که هر دو دارای نثری ساده، موجز، روشن و در عین حال برخوردار از مضامین بسیار اند. هدف ناصرخسرو انتقال اطلاعات و نگارش سفرنامه ای بود که مخاطبش عموم مردم باشد. اما گویا سفر جلال، انگیزه ی تازه ای شد برای نگارش داستانی دیگر در قالبی تازه. او منتقدی بود که از هر قالبی برای بیان انتقاداتش سود می جست.

رمانتیسم در اشعار حمید مصدق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1391
  راحیل محمدی   رضا ستاری

رمانتیسم، مکتبی است که از لحاظ زمانی ما بین دو مکتب کلاسیسم و رئالیسم پدید آمد. این جنبش جهانی، زمینه های گوناگونی همچون ادبیّات، فلسفه، علوم اجتماعی و سیاسی، معماری، موسیقی، نقاشی، سینما و جز آن را در بر می گیرد. رمانتیسم خود به دو شاخه ی کلّیِ رمانتیسمِ «احساساتی(یا فردی)» و رمانتیسمِ «اجتماعی- انقلابی» تقسیم می شود که هریک از این دو، در عین داشتن اشتراکاتی، خود دارای اصول و مشخصه های ویژه ای نیز هستند. رمانتیسم از لحاظ تاریخی در اروپای قرن نوزدهم اوج گرفت، اما به تدریج سرتاسر جهان را در نوردید و کشورهای غیر اروپایی را نیز تحت تأثیر قرار داد. ایران نیز مانند سایر کشورها، تحت تأثیر این مکتب قرار گرفت. رمانتیسم معاصر ایران با نیما یوشیج در منظومه ی «افسانه» آغاز شد. دکتر پرویز ناتل خانلری، گلچین گیلانی و فریدون تولّلی به تأثیر از قالب های نیمایی پیشکسوت شعر رمانتیک ایران شدند. حمید مصدق از جمله شاعران معاصری است که در دفترهای شعرش با اندکی تسامح، می توان بیشتر ویژگی های مکتب رمانتیسم را یافت. این پایان نامه به بررسیِ ویژگی ها و شاخصه های مکتب رمانتیسم در دفترهای شعری این شاعر پرداخته است. با بررسی انجام شده در این پایان نامه می توان گفت: جنبه های شاخصه های فردی اشعار مصدق بر سویه های اجتماعی- انقلابی شعرش می چربد. اما سیر شاخصه های رویکرد اجتماعی- انقلابی در اشعار او را نمی توان نادیده گرفت. در یک چشم انداز فراگیر باید گفت روند اشعار مصدق از رمانتیسمِ اجتماعی به سمت و سوی رمانتیسمِ فردی و احساسی میل کرده است.

بررسی انتقادات اخلاقی و اجتماعی در مثنوی معنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ماری کاوسی حاجی آبادی   علی اکبر باقری خلیلی

انتقاد در لغت به معنی خرده گیری و در اصطلاح بینشی برخاسته از احساس مسوولیت و جوهره ی تعهد است که شاعران و نویسندگان از آن درجهت گسترش فضایل اخلاقی و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی بهره گرفته اند. مولوی پرورده ی زمانه-ای است که به ویژه به دلیل تهاجم خونین مغولان و سلطه ی حاکمان مستبد و عشرت طلب تاتارها از دوره های خفقان آور و آشوب زده ی سیاسی، فقر و فلاکت اقتصادی و تظاهر و ریای دینی محسوب می گردد. در چنین زمانه ای مولوی با سرودن مثنوی معنوی به نشر آموزه های ناب دینی، ترویج طهارت و صداقت عرفانی، اخلاق و رفتار نیکو و پسندیده ی اجتماعی و... پرداخت و برای کسب موفقیت در اهداف و مقاصد مورد نظرش به انتقادات گسترده ی فردی و اجتماعی روی آورد. او اگرچه قشر حاکم جامعه را به باد انتقاد می گیرد، اما هرگز از آحاد جامعه غافل نمی ماند و همگان را به پرهیز از ناهنجاری ها و کجرفتاری ها فرا می خواند. در این پژوهش درون مایه ی انتقادی مولانا در مثنوی در دو محور اخلاقی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. مولوی در محور اخلاقی، موضوعاتی مانند: حرص، تکبر، نفس پرستی و ... را در مثنوی مطرح کرده و در محور اجتماعی،مسایلی نظیر: جهل، غفلت، تقلید و... را به چالش کشانده است. اوتلاش نموده تا درخلال انتقاد از رذایل اخلاقی و مفاسد اجتماعی، ساختار یک جامعه ی آرمانی را برپایه ی محاسن و فضایل اخلاقی و عدالت و انصاف اجتماعی پی ریزی نماید. به نظر می رسد بر اساس چنین اهداف والایی است که مولوی در اکثر موارد ضمن انتقاد از رفتارهای فردی و مسایل اجتماعی، راه کارهای اصلاحی را نیز پیشنهاد می نماید و شاید مهم تر از همه ، روش انتقادیی که بر می گزیند هزل و طنز است تا با این شیوه ها از تلخی سخنان جد بکاهد و آن ها را بیشتر مورد پذیرش افراد قرار دهد و دیگر این که با پرهیز از انتقادات مستقیم و برگزیدن روش غیر مستقیم هم ماهیت تعلیمی آن ها را بیشتر گرداند و هم خود را از آسیب های سیاسی دور دارد و در نهایت این که می توان گفت خاستگاه اندیشه های انتقادی مولانا در بیشتر موارد برآمده از قرآن و احادیث، قصص انبیا و داستان زندگی اولیا و تاریخ و شخصیت های تأثیرگذار تاریخی می باشند. واژگان کلیدی: مثنوی معنوی، انتقاد، اخلاق، اجتماع، هزل و طنز.

فمینیسم در شعر سیمین بهبهانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ریحانه عمادی   غلامرضا پیروز

نقد فمینیستی به عنوان یکی از تاثیر گذارترین پدیده های موجود در نوشته های زنان و بخشی از نگاه رایج بر مفهوم جنسیت، در آثار معاصر نمود پیدا کرده است. این نگاه گاه چنان با ناخودآگاه فرهنگی بر نویسنده مستولی می شود، که به وسیله این تاثیر هویت نویسنده و جنسیت او از پس اثرش فاش می شود. استفاده از کلمات جنسیت زده، بیان عریان احساسات و تمایلات جسمی و یا توصیف حالات عجین شده با فعالیت های روزمره، همگی نشانگر سلطه ی این نحله جدید بر نوشتار نویسندگان معاصر است. ادبیات زنانه به لحاظ ویژگی زبانی، سبک بیان و نگارش و استفاده از کلمات با مردان متفاوت است. زنانه نویسی را از چند جنبه می توان مورد بررسی قرار داد. جنبه فمینیستی که شامل به تصویر کشیدن تفاوت های جسمی زنانه و احساسات متفاوت در برخورد با موضوعی مشترک با مردان است. آنچه به عنوان زبان زنانه نامیده می شود، حاصل تلاش فمینیست های فرانسوی پسامدرن است. بانوانی چون ژولیا کریستوا، الن سیزو، لوسه ایریگاری و. .. که با توجه به نظریات روانشناسی روز زمان خود - نظریات فروید و لاکان - به زبان ساخته شده توسط مردان اشاره کرده و خواستار تغییرات در زبان شدند و این که زنان در نوشتارشان زنانگی خویش را بی هراس به تصویر بکشند. ایشان به تفاوت های زنان و مردان معتقد بودند، اما این تفاوت را حاصل تأثیر جامعه و زبان و ناخودآگاه که بر کودک تحمیل می شود می دانستند. (زبان زنانه) اما جنبه زبان شناسی اجتماعی ،تأثیر جنسیت را در زبان نویسنده بازگو می کند و چگونگی استفاده کلمات و تفکرات و جهان ذهنی نویسنده را با توجه به مولفه های زبان زنانه مورد ارزیابی قرار می دهد. (زنانه نویسی) جامعه شناسی زبان مقوله ی دیگری است که به آن در این مجال پرداخته می شود. جامعه شناسی زبان تأثیر عوامل بیرونی و محیط و جنسیت را بر نوشته های زنان بازگو می کند. (ادبیات زنانه یا نگارش زنانه) در این پژوهش تاثیر این زبان در شعر سیمین بهبهانی با توجه به سیر تحول اندیشه و چگونگی کاربرد این مفاهیم در اشعارش مورد بررسی قرار می گیرد.

زن در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  ستاره سلطانی   احمد غنی پور ملکشاه

بررسی جایگاه زنان در ادبیات فارسی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه و بررسی پژوهشگران حوزه های مختلف ادبی و علوم انسانی قرار گرفته است. شاعران و نویسندگان فارسی زبان، به تناسب میزان روشنفکری خود و متأثر از محیط اجتماعی پیرامون خویش جایگاه متفاوتی برای زنان در اشعار و نوشته های خود قائل بوده اند. مولانا از شاعرانی است که به نسبت همعصران خویش، جایگاه ویژه ای برای زنان، در آیینه ی اشعار و حکایات خویش، در مقابل چشمان بیننده و خواننده به تماشا گذاشته است.

مرگ و مرگ اندیشی در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فاطمه غلامی پروشی   علی اکبر باقری خلیلی

مولانا از جمله شاعرانی است که فراوان از مرگ سخن گفته است. واکنش او به مرگ واکنشی مثبت است. او نه تنها از مرگ نمی گریزد، بلکه مشتاقانه به سمت آن در حرکت است. این واکنش در آثار او به وی‍ژه، مثنوی به خوبی نمایان است. او برخلاف برخی چون خیام که با اکراه به مرگ نگریسته اند از کسانی است که مرگ را ستوده و به گرمی از آن استقبال کرده است. از این رو شاعری مرگ ستاست و نگاهش به مرگ نگاهی عرفانی است. نخستین نکته ی مشهود در بررسی مرگ اندیشی او، تأثیرپذیری از آموزه های دینی است. مولانا باوری یقینی به معاد دارد و رجعت انسان را به سوی خالق آفرینش امری قطعی می داند. از سوی دیگر، عرفان، به مرگ اندیشی او جهت می دهد. مولانا بر مبنای تصوف عاشقانه ی خود، اولویت هستی را عشق می داند و بدیهی است که زندگی و مرگ در ذهن او تعریفی متفاوت داشته باشد. او برخلاف تعریف عوام، مرگ را انقطاع روح از جسم نمی داند، بلکه وابستگی به حیات حیوانی و محدود و محبوس بودن در جسم را مرگ می شمارد و اموری نظیر دوری از خدا و غفلت از یاد او را مرگ و حتی به مراتب، دشوارتر از مرگ می داند. ما در مثنوی با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که عبارتند از: مرگ اضطراری، مرگ ارادی و شهادت که در این میان شاعر بیش از همه به مرگ ارادی پرداخته است. اصرار مولانا بر مفاهیم متعدّد پیرامون مرگ در راستای اهداف تعلیمی و تربیتی اوست. بی شک مولانا به درستی بر این امر واقف بوده که مرگ اندیشی صحیح، آثار تربیتی ویژه ای در زندگی عملی انسان ها دارد. مهم ترین تأثیر آن را می توان اصلاح نگرش نسبت به زندگی دنیایی دانست. لذا مولانا کوشیده در ضمن سخن پیرامون مرگ، آرای تربیتی خود را به مخاطب انتقال دهد. عملکرد انسان در زندگی از دیدگاهش به مرگ نشأت می گیرد و مرگ اندیشی صحیح می تواند نقش مثبتی در زندگی عملی انسان ایفا کند. بدون تردید این مطلب چیزی است که مولانا سخت به آن باور دارد و در تلاش است نگرش آدمیان را به مرگ تصحیح کند و آن ها را به شیوه ی صحیح زندگی رهنمون گردد، شیوه ای که به سعادت ابدی ختم شود. تأکید مولانا در پرداختن به مرگ به ویژه مرگ اختیاری در راستای اهداف تعلیمی اوست. مهم ترین آموزه های مرتبط با مرگ اندیشی مولانا را می توان به قرار زیر شمرد: یادکرد مرگ و فراغت از شواغل دنیایی، عبرت از مرگ دیگران، ترک لذت های مادی و دنیایی، عاقبت اندیشی و ذخیره ی توشه ی آخرت، اغتنام فرصت، دعوت به توبه، بی اعتبار دانستن حواس ظاهری، بی اعتبار دانستن عقل جزوی، اصالت روح و بی اعتبار دانستن جسم، اصالت آخرت و بی اعتبار دانستن دنیا، عدم وابستگی به خلق.

نقد تاریخی رمان ایمپالای سرخ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  سمیه سعیدی   غلامرضا پیروز

«چکیده» مبارزات مسلّحانه یکی از مسایل حساس جامعه در دوره ی پهلوی دوم بود که در به ثمررساندن انقلاب مردم نقش چشم گیری داشته است . این جریان بازتاب گسترده ای در تاریخ معاصر ایران داشت به نوعی ادبیّات و رمان نویسی ایران را تحت تأثیر قرار داد تا جایی که بسیاری از شاعران و نویسندگان، موضوع آثار خود را به جنبش چریکی و ستایش قهرمانان این جنبش اختصاص دادند. مهم ترین ویژگی و پیامد جریان های چریکی، ایجاد ترکی اساسی در بنیان پوشالین حکومت پهلوی بود. اگرچه مبارزات مسلّحانه به ظاهر از لحاظ نظامی شکست خورد و جوانان بسیاری به خاک وخون کشیده شدند امّا راه را برای انقلاب مردم هموار ساخت تاجایی که گروه های زیادی، به سیل انقلاب پیوستند. در ادبیّات ایران، بنفشه حجازی از چهره های شاخصی است که رمانی سیاسی- تاریخی دراین زمینه نگاشت و به گزارش جنبش های مسلّحانه علیه رژیم پهلوی دوم پرداخت. نگارنده دراین پژوهش سعی کرده که رمان ایمپالای سرخ را برمبنای نقد تاریخی تجزیه وتحلیل کند و اشارات و تلمیحات تاریخی دراین رمان را با توجّه به مستندات تاریخی بازشکافی و نقاط قوّت و ضعف آن را مشخص نماید و به این نکته پاسخ دهد که حجازی تا چه حد توانسته واقعیّت جنبش مسلّحانه ی سیاهکل را به تصویر بکشد. در پایان ضمن تجزیه وتحلیل عناصر داستان، شخصیّت های تاریخی از متن رمان ایمپالا بیرون آورده شد و براساس مستندات تاریخی به بررسی ضعف های رمان ازجمله به: عدم انسجام متن، روایت محض تاریخی، عدم شخصیّت پردازی درست و... پرداخته شد و دیدگاه های حجازی در مورد جنبش های مسلّحانه و روشن فکری معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: رمان تاریخی، بنفشه حجازی، ایمپالای سرخ، نقد تاریخی، جنبش مسلّحانه.

تحلیل شخصیت و شخصیت پردازی در رمان های «سووشون» و «جزیره سرگردانی» از آثار سیمین دانشور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  فاطمه خادملو   احمد غنی پور ملکشاه

چکیده شخصیّت یکی از عناصر مهم هر اثر ادبی به ویژه رمان است. چگونگی و نحوه پردازش آن به انتخاب و نبوغ نویسنده بستگی دارد و همین امر باعث قوّت یا ضعف یک اثر ادبی می شود. نویسنده می تواند با شخصیّت پردازی مناسب، ویژگی های درونی و خصوصیّات پنهانی شخصیّت ها را نشان دهد و در نهایت به التذاذ ادبی مخاطب کمک نماید. رمان های «سووشون» و «جزیره سرگردانی» به شیوه رمان های مدرن و پست مدرن نوشته شده است. نویسنده در این دو رمان توانسته با توجّه به فضای تاریخی هر دو اثر شخصیّت های تأثیرگذاری خلق کند. در تحقیق پیش رو ابتدا به چارچوب نظری شخصیّت و شخصیّت پردازی، سپس معرفی زندگی، افکار و آثار سیمین دانشور و سپس بررسی انواع شخصیّت ها و چگونگی پردازش در دو رمان «سووشون» و «جزیره سرگردانی» و مقایسه شخصیّت پردازی بین دو اثر و در پایان به نتیجه گیری پرداخته شده است. این تحقیق با هدف شناخت و تحلیل شخصیّت و شیوه های شخصیّت پردازی و مقایسه آن در دو رمان «سووشون» و «جزیره سرگردانی» از آثار سیمین دانشور انجام شده است. دانشور برای شخصیّت پردازی از شیوه های گفتگو، توصیف و روایت حوادث از نگاه و زبان شخصیّت های اصلی استفاده کرده است و توانسته به خوبی هدف اصلی خود را که کشمکش درونی و بیرونی شخصیّت هاست به مخاطب انتقال دهد. واژه های کلیدی: سووشون، جزیره سرگردانی، دانشور، رمان، شخصیّت، شخصیّت پردازی.

دسته بندی و تحلیل اشاره های اساطیری در شعر شاعران مشروطه(ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی،سیداشرف الدین گیلانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  مریم فقیه عبدالهی   رضا ستاری

اسطوره در میان تعاریف متعدّدی که از آن بیان کرده اند و حتّی کسانی آن را داستانی خیالی و بیهوده دانسته اند، چیزی نیست جز بیان حقیقت درباره ی پیدایش و آغاز هر چیز معنادار و سرمشق قرار گرفتن آن برای تمام فعّالیّت های بشر. اساطیر نه تنها هیچ گاه به طور کامل حتّی در جوامع نوین امروزی از میان نرفته اند، بلکه در گوشه و کنار زندگی، فکر و باور انسان ها به انتظار نشسته اند تا در زمان پیدایش هر مشکل لاینحلی، به کمک بشتابند. در نتیجه شاید اساطیر نقش محوری در جامعه ی امروز نداشته باشند، امّا گاه با تغییر شکل و دگرگونی و گاه به همان شکل نخست خود، بنابر موقعیّت های متفاوت، همواره همراه انسان بوده اند. در هر دوره ی زمانی نیز بنا بر شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... اساطیری نو و جدید شکل می گیرند تا نماد و صدای باورها و آرزوها و خواسته های یک قوم باشند. در دوره ی مشروطه با توجّه به مشکلات و استبداد و استعماری که گریبان وطن و ملّت را گرفته بود، شاعران و نویسندگان در تلاش برای هم صدایی با ملّت میهن پرست و خواهان آزادی، در اشعارشان از اساطیر بهره برده اند. ملک الشّعرای بهار، عارف قزوینی و سیّداشرف الدّین گیلانی، از شاعران مشروطه، عاشقان میهن، تاریخ و پیشینه ی اسطوره ای ایران هستند که بیشترین دغدغه را برای وطن و ملّتشان دارند و در جای جای اشعارشان، از اساطیر بهره برده اند. آن ها گاه با بهره-گیری از نام های شاهان، پهلوانان گذشته، پیامبران و ایزدان، جانوران اساطیری ایران و... ضمن یادآوری گذشته ی پرشکوه سرزمین ایران، روحیّه ی ملّی میهنی مردمشان را بیدار کنند و گاه با مطرح کردن مفاهیمی جدید که در فضای آن دوران به اسطوره بدل شده اند در تلاش برای هموار کردن مسیر رهایی و پیشرفت ملک و ملّت هستند. امّا شیوه ی هرکدام در به کارگیری اساطیر، شیوه ی ویژه ی خودشان است و با همین برخورد است که شاهد تفاوت کمیّت و کیفیت استفاده از اساطیر در اشعارشان هستیم.

تحلیل کاربرد عناصر فرهنگ عامیانه در داستان های جلال آل احمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  ربابه علی نیا مقدم   غلامرضا پیروز

فرهنگ، میراث ملی مردم یک کشور است که از نسل های گذشته به ارث مانده است و بزرگ ترین نیاز جامعه ی بشری و عامل اصلی پویایی و نشاط و تداوم حیات جوامع است. فرهنگ عامیانه مجموعه ی اعمال و رفتارهایی است که سینه به سینه نقل شده و به صورت تجربه به ارث رسیده است. در زبان و قلب مردم، مثل ها، باورها و اعتقاداتی وجود دارد که هر یک از آن ها پندی بزرگ در بر دارد و از آن جا که فرهنگ هر ملتی در حکم زندگی نامه ی آن ملت است، این باورها و عقاید، نشان دهنده ی فرهنگ مردم هر سرزمین است. در آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران ایرانی، عناصر فرهنگ عامیانه دیده می شود و این نشان از تأثیری است که فرهنگ جامعه بر روی آن ها گذاشته است. آثار داستانی جلال آل احمد نیز، سرشار از عناصر فرهنگ عامیانه است و به خوبی می توان عقاید و باورهای مردم ایران را در آن ها مشاهده نمود. اعتقادات و باورها در داستان های آل احمد، دارای جنبه های دینی و مذهبی، عقاید خرافی، آداب و رسوم اجتماعی، ضرب المثل ها و... است. تمام مواردی که جلال از فرهنگ عامیانه آورده است، باورهایی است که همواره در میان مردم جامعه وجود دارد و این امر نشان از این دارد که آل احمد به فرهنگ جامعه و مردم اجتماع خود، توجّه فراوانی دارد. البته وی گاهی به این افکار و اعتقادات مردم، به دیده-ی انتقاد و طنز می نگرد و هدف او از آوردن برخی عقاید، کوبیدن و نقد آن ها بوده است، بدین منظور که نشان دهد با آن عقاید مخالف است.

بررسی نقش ترغیبی زبان ادبی در غزلیات حافظ شیرازی با تکیه بر نظریه ی ارتباط یاکوبسن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  ساناز ازاری   علی اکبر باقری خلیلی

رومن یاکوبسن، ادیب و زبان شناس ساختارگرا در نظریه ی ارتباط خود شش نقش برای زبان قایل شده : 1.عاطفی 2.ترغیبی 3. ارجاعی 4. فرازبان 5. همدلی 6. ادبی. به اعتقاد او هر هنرمندی با انتقال پیام از مجراهای این شش نقش با دیگران ارتباط برقرار می کند. جهت گیری پیام درنقش ترغیبی به سوی مخاطب است و گوینده می کوشد تا با کاربرد جمله های امر و نهی و منادا با مخاطب ارتباط برقرار کند. از این رو، نقش اصلی جمله های مذکور ترغیبی است و البته بعضی از جمله های خبری نیز دارای نقش ضمنی ترغیبی اند. با توجه به ویژگی های زبانی و محتوایی غزلیّات حافظ شیرازی، نقش ترغیبی را در غزلیّات وی با تکیه بر نظریه ی ارتباط یاکوبسن می توان در سه محور مورد بررسی قرارداد: 1. ساختار 2. درون مایه ها 3. مخاطبان خطاب های ترغیبی. بررسی ساختار جمله های ترغیبی در غزلیّات حافظ شیرازی بر اساس جمله های: دوجزیی، سه جزیی، چهارجزیی بیانگر این مطلب است که در بیشتر ابیات اجزای اصلی و فرعی مانند: نقش-های نهادی و متممی و مفعولی و مسندی و قیدی هر کدام به نحوی در انتقال پیام ترغیبی شاعر تأثیر گذارند. شبه جمله ها و مناداها نیز از دیگر ساختارهایی هستند که پیام های ترغیبی را منتقل می کنند. درون مایه های نقش ترغیبی در غزلیّات حافظ به سه گروه عمده تقسیم می شوند: 1. دینی- عرفانی 2. فرهنگی 3. سیاسی- اجتماعی. حافظ با طرح درون مایه های دینی و عرفانی شنونده را به تحصیل موضوعاتی چون عشق، معرفت، ترک دنیا و کسب فضایل اخلاقی بر می انگیزد. در درون مایه های فرهنگی شاعر به ترغیب موضوعاتی چون شادمانی و خردورزی می پردازد و در درون مایه های سیاسی- اجتماعی در ابیات دارای نقش ترغیبی شاعر به مبارزه با ریا و برقراری عدالت از سوی حاکم تأکید دارد. در بخش مربوط به مخاطبان خطاب های ترغیبی، به بررسی انواع مخاطبان پیام های ترغیبی و موضوع این خطاب ها پرداخته شده است. شاعر به نسبت گستردگی حوزه ی مفاهیمی که ترغیب می کند، مخاطبان متفاوتی نیز دارد که در این ترغیب ها نوع نگرش خود را نسبت به مخاطبان متفاوتش منعکس می کند.

تحلیل زیبایی شناختی اشعار حسین منزوی از منظر شگردهای بدیعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  فریبا محمدی   غلامرضا پیروز

زیبایی لازمه ی هنر است و با اعتقاد به اینکه شعر هم از اقسام هنر به شمار می رود، نیازمند زیبایی است. تعریف دقیق زیبایی، ممکن نیست از این رو برای شناخت زیبایی اثر هنری و خاصه شعر، باید تعریف کنار گذاشته شود و عناصر زیبایی شعر، شناخته و شعر با آنها سنجیده شود. عناصر و عوامل زیبایی شعر متعددند و هر شاعری در هر دوره ای می کوشد تا شعرش آراسته به همین عناصر زیبایی باشد. یکی از شاخه های علم بلاغت، بدیع است که آن را نیز سبب زینت و زیبایی کلام می دانند با وجود تفاوت های فراوانی که میان شعر سنتی و نو از لحاظ وزن و قافیه و مضمون و محتوا وجود دارد ، شاعران معاصر و نوپرداز از بدیع غافل نبودند و بدیع در اشعارشان حضور چشمگیری دارد که خود موجد موسیقی است و اگر درست و هنرمندانه به کار رود عاطفه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. ترفندهای بدیعی را می توان به فراوانی در شعر شاعران امروز نشان داد، یکی از این شاعران، حسین منزوی است اگر بخواهیم برجسته ترین مشخصه ی شعر منزوی را که هم آن مایه بخش زیبایی اشعارش شده بررسی کنیم ، این مشخصه در حوزه ی علم بدیع جای می گیرد. در این پایان نامه، بدیع در اشعار حسین منزوی بر اساس تقسیم بندی وحیدیان کامیار از بدیع به شش گروه (تکرار، تناسب، غافلگیری، بزرگنمایی، چندمعنایی و استدلال) از دیدگاه زیبایی شناسی بررسی شده است. آنچه که در زمینه ی بدیع از شعر او به چشم می خورد ، بیشتر مربوط به گروه تکرار است ترفندهایی نظیر تکرار و انواع آن، واج آرایی، جناس و ... که از به کارگرفتن آنها اهدافی را دنبال می کند، یکی از مهمترین آن ها غنای موسیقیایی اشعار است . و ترفندهایی که در گروه غافلگیری قرار دارند، ظهور و بروز کمتری دارند.

تحلیل گفتمانی تاریخ بیهقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  جعفر رضا پور   قدسیه رضوانیان

گفتار- چنان که روانکاوی به ما نشان داده است- تنها چیزی نیست که خواست را بیان می¬کند و یا آن را پنهان می¬سازد، بلکه بیشتر موضوع خواست است. زبان - به گواهی تاریخ- آینه¬ی شفافی نبوده و نیست که روند مبارزه¬ها و سلطه¬گری¬ها را- که تاریخ، تاریخ مبارزه¬ها و سلطه¬گری¬هاست- در خود انعکاس داده باشد، ، بلکه زبان قدرتی است که مبارزه برای آن، و از طریق آن، صورت می-گیرد. اگر زبان را نه بیانگر مبارزه¬ها بلکه موضوع مبارزه¬ها و ابزار مبارزه¬ تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می¬سازد. در همین راستا پایان¬نامه¬ی حاضر برآن است تا با روش تحلیلی با اتخاذ دیدی گفتمانی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قراردادن این متن در بافت گفتمانیش و رابطه¬ی دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه¬ی قدرت¬ها و گفتمان¬های متضاد و متخاصم بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل¬های خرد متنی و از نظریه¬ی گفتمان لاکلاو و موفه برای انجام تحلیل¬های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی استفاده می¬شود تا به یک تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن تاریخ بیهقی دست پیدا کرد.

ریخت شناسی داستان "فریدون و ضحاک" و "رستم و اسفندیار": بر اساس الگوی کنشی گریماس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  زهرا رحیمی   علی اکبر باقری خلیلی

ریخت شناسی دیدگاهی نو در نقد ادبی است که می کوشد تا با بررسی ساختار داستان، تأثیر پذیری ساختار از محتوا را آشکار سازد. ریخت شناسی به معنای بررسی و مطالعه ی شکل و اندام، و بررسی ساختار و اجزای سازنده ی موضوع مورد نظر در ارتباط با قصه، اصطلاحی بوده که نخستین بار توسط ولادیمیر پراپ مطرح شد و بعد ها توسط کسانی هم چون آلن ژیرداس گریماس کامل گردید. او از پراپ فراتر رفت تا به دستور زبان داستان دست یابد و با تکیه بر تقابل های دوگانه، سه جفت تقابل های دو تایی پیشنهاد نمود که مجموعاً دارای شش نقش اند و عبارتند از: 1)فرستنده 2) گیرنده 3) کنشگر 4) شیء ارزشی 5) کنشگر باز دارنده 6) کنشگر یاری دهنده. و هر داستان در زنجیره ی روایی از سه پیرفت تشکیل شده است: 1) پیرفت اجرایی 2) پیرفت پیمانی و هدفمند 3) پیرفت متمایز کننده. انعطاف پذیری الگوی گریماس موجب می شود که با جابه جایی کنشگران و پذیرش نقش های متفاوت و گاهی متضاد در هر داستان، قابلیت تحلیل هر روایتی را داشته باشد. شاهنامه عرصه ی ظهور باورهای اساطیری و کنش ها و واکنش های حماسی برای تثبیت و تعیین موقعیت و هویّت ایران و ایرانی است. اساطیر و حتی بسیاری از داستان های حماسی شاهنامه بر پایه ی تضادها و تقابل های دوگانه شکل گرفته اند و در حقیقت حامل پیام های نمادین اند؛ چنان که می توان گفت شاهنامه میدان نبرد قوای اهریمنی با نیروهای اهورایی است و این نیروها علاوه بر صبغه ی انتزاعی، شکل انسانی نیز به خود می گیرند تا باورپذیری پیام ها را بیشتر تقویت کنند. از این رو، برای برقراری ارتباط با داستان های شاهنامه، شناخت ساختار آن ها ضروری به نظر می رسد و در این پژوهش برای دست یابی بدین مقصود، ریخت شناسی دو داستان: «فریدون و ضحاک» و «رستم و اسفندیار» و مولفه های تقابلی شخصیت های اصلی داستان که زمینه ساز تطبیق با الگوی کنشی گریماس هستند مورد بررسی قرار گرفتند. هر داستان به موقعیت های اساسی تقسیم و کنشگرهای آن و هم چنین زنجیره روایی هر موقعیت مشخص شد که نشان دهنده ی این است در هر دو داستان بررسی شده عاملی که کنشگران را به سمت شیء ارزشی سوق می دهد، در (ضحاک) حفظ قدرت و در (فریدون) کسب قدرت است. قدرت طلبی ضحاک منفی و قدرت طلبی اسفندیار مثبت ولی شیوه های آن منفی است. داستان فریدون و ضحاک، ضحاک دو ویژگی بارز دارد:1) غیر ایرانی است 2) اهریمنی است؛ در حالی که در داستان رستم و اسفندیار هر دو قهرمان ایرانی و نفس کنش های شان اهورایی است ولی شیوه ها و روش های اسفندیار اهریمنی است.

بررسی موسیقی کناری و نقش آن در تداعی معانی و توسعه تصاویر و معانی در غزلیات شمس تبریزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  امیرسعید حسینی   غلامرضا پیروز

غزلیات شمس تبریزی، اثر مولانا جلال الدین محمد بلخی را می توان در زمره ی عالی ترین نمونه های شعر فارسی به شمار آورد. مهم ترین ویژگی این غزل ها موسیقی بکر و بی تکلفی است که به شیوه های مختلف در تمام شعر منتشر می شود. کلمات چرخ زنان از نهان گاه جان شاعر به ظهور می رسند و در همان هیأتِ ناب بدوی، زمخت و تراش نخورده، در کنار هم نظام موسیقایی اثر را می سازند. در این نظام، موسیقی کناری یکی از چهار جلوه ی موسیقی شعر، و قافیه و ردیف به اشکال گوناگون، نمود بارز آن است. در این پژوهش پس از گذری اجمالی بر طرح کلی مسأله و حدود و فرضیات پژوهش و تأمل در مبانی نظری تحقیق و تبیین مرزهای مقبول، به بررسی موسیقی کناری در غزلیات شمس تبریزی و نقش قافیه، به عنوان بخشی از موسیقی کناری، در تداعی معانی و توسعه ی تصاویر و معانی در 205 غزل از غزلیات شمس تبریزی پرداخته شده است. روال تحقیق، مطالعه و بررسی عوامل موسیقی کناری در غزلیات مورد نظر و در نهایت تحلیل آنها در چارچوب نظری بحث بوده است. پس از استخراج و تنظیم داده ها در جداول خاص، ویژگی های قافیه و ردیف از لحاظ آماری مورد بررسی قرارگرفت و سپس با تحلیل یافته ها و نیز واکاوی هنجارگریزی های مولوی در موسیقی کناری، نشان داده شد که مولانا از قافیه و ردیف به اقسام صور در جهت موسیقایی تر کردن غزل بهره برده-است.همچنین براساس طرح هندسی ابیات، الگویی برای بررسی موسیقی کناری در غزل پیشنهاد شد. درباره ی قدرت تداعی قافیه برمبنای رابطه ی مفهومی واژگان، الگوی جدیدی همراه با نمونه های متعدد پیشنهاد گردید. در بررسی مداخله ی ردیف در نقش توسعه بخشی قافیه، از منظری آماری نشان داده شد در غزل های مورد نظر، ردیف از توان قافیه برای توسعه بخشی در مسیر القای منظور شاعر نمی کاهد.

پسامدرنیسم در رمان های فارسی دهه ی هشتاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  سروناز ملک   غلامرضا پیروز

پس از جهانی شدن جریان ادبیات پسامدرن، بسیاری از نویسندگان ایرانی نیز نوشتن به سبک و سیاق پسامدرن را آغاز کردند. شمار روزافزون این نویسندگان، به خصوص نویسندگان جوان در دهه ی هشتاد موجب شد ده رمان پسامدرن فارسی دهه ی هشتاد (هم نوایی شبانه ی ارکستر چوب ها از رضا قاسمی، رود راوی از ابوتراب خسروی، فرانکولا از پیام یزدانجو، کتاب اعتیاد از شهریار وقفی پور، بیوتن از رضا امیرخانی، بازی از قاسم کشکولی، مارمولکی که ماه را بلعید از قاسم شکری، آفتاب پرست نازنین از محمدرضا کاتب، شب ممکن از محمدحسن شهسواری و من کاتالان نیستم از هادی خورشاهیان) برای بررسی در این پایان نامه انتخاب شود. ابتدا، طبق نظریه ی لاج، لوئیس و حسن که شگردها و مولفه هایی را برای داستان های پسامدرن برشمرده اند و معتقدند صرف وجود آن ها در یک اثر، آن را وارد حیطه ی پسامدرن می کند، شگردها و مولفه ها از رمان های مورد نظر استخراج و در چهار بخش عناصر داستان، مفهوم، زبان و شکل یا صورت مورد بررسی قرار می گیرد؛ سپس بر اساس نظریه ی عنصر غالب برایان مک هیل که ویژگی داستان های پسامدرن را طرح مباحث هستی شناسانه می داند، مشخص می شود که این شگردها و مولفه ها تا چه حد در برجسته کردن عناصر هستی شناسانه ی اثر نقش دارند. بررسی ها نشان می دهد که همه ی رمان های منتخب، بر اساس نظریه ی لاج، لوئیس و حسن پسامدرن هستند؛ زیرا از بسیاری از شگردها و مولفه هایی که آنان به عنوان ویژگی داستان های پسامدرن نام برده اند، استفاده می کنند، اما از نظر مک هیل، عنصر غالب در رمان های پسامدرن مباحث هستی شناختی است که با استفاده از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی، هم مخاطب را با این پرسش های بنیادی مواجه می کند که چه جهانی با چه ویژگی هایی در داستان خلق شده است و نویسنده چگونه با نقض خطوط ثابت هستی شناسی میان این جهان ها، نسبت میان واقعیت و تخیل را به چالش کشیده است، هم از ارائه ی پاسخ قطعی به آن طفره می رود. بر اساس نظر مک هیل، نویسندگان رمان های مورد نظر در برجسته کردن عناصر هستی شناسانه از طریق این شگردها و مولفه ها یکسان عمل نکرده اند. در برخی از این رمان ها، یک یا چند شگرد و مولفه کارایی برجسته کردن عناصر هستی شناسانه را ندارد. در آفتاب پرست نازنین و من کاتالان نیستم از اکثر شگردها و مولفه های پسامدرنیستی در راستای برجسته کردن عناصر هستی شناسانه و به پرسش کشیدن ماهیت جهان های متفاوت درون داستان استفاده نشده یا در شب ممکن از شهسواری، فقط یک شگرد، یعنی حضور شخصیت های واقعی در داستان، فاقد این کارکرد است و در رمان بیوتن نیز هیچ یک از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی این کارایی را ندارد. با این حال، دیگر نویسندگان توانستند با استفاده از شگردها و مولفه های پسامدرنیستی که بیش تر شگردهای فراداستانی هستند، مرزهای ثابت هستی شناسی میان جهان واقعی و جهان داستان و جهان های درون داستان را نقض کنند و با قرار دادن خواننده در حالت تعلیق میان باور و ناباوری، به طیف گسترده ای از پرسش های هستی شناختی دامن بزنند.

بررسی عینیت گرایی و ذهنیت گرایی بر اساس نظریه تضاد فرهنگی پیر بوردیو در غزلیات حافظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  آی ناز بردی پور   مرتضی محسنی

تحلیل آثار ادبی بر اساس نظریه¬های گوناگون، زوایای آن¬ها را نمایان می¬کند. یکی از نظریه¬های پژوهش-های جامعه¬شناختی، نظریه¬ی تضاد فرهنگی پیر بوردیو است. نظریه¬ی تضاد فرهنگی پیر بوردیو بر آمده از تلاش او برای برقراری رابطه¬ی دیالتیکی میان عاملیت و ساختار است. علاقه¬ی بوردیو به از میان برداشتن چیزی که خودش آن را ضدّیت کاذب میان عینیت¬گرایی و ذهنیت¬گرایی و یا « ضدّیت بیهوده¬ی فرد و جامعه » می¬نامید محرّک این نظریه بود. رویکرد رابطه¬گرایانه¬ی بوردیو، ورای طرح¬های ذهنی¬گرا و عینی-گرا، تحت عنوان راه سوم در صدد است که پدیده¬های اجتماعی را به واسطه¬ی ارتباط میان عناصر ذهنی و عینی مورد بررسی قرار دهد. حافظ که پرورش یافته¬ی جامعه¬ای است که در آن ارزش¬های انسانی ماهیت اصلی خود را از دست داده یا به فراموشی سپرده شده¬اند، سعی کرده فرهنگ جامعه¬ی خود را به دلیل شرایط خاص حاکم بر آن به گونه¬ای متفاوت و در تضاد با الگوهای فرهنگی عصر خود بازتاب دهد. در این پایان نامه موضع گیری های حافظ در سه بُعد شخصیت، مکان و اشیا بررسی شده است. در بخش اشخاص حافظ در تضاد با آرای صوفی، زاهد، محتسب و... که هر یک از طبقات و قشرهای اجتماعی و نهادهای مذهبی و سیاسی هستند، سخن گفته است. وی در نقد آرای قشرهای اجتماعی، نهادها و مکان-های مذهبی و اجتماعی و اشیا به ساخت نمادهای ضدّارزشی در برابر ارزش¬های جامعه پرداخته و مفاهیمی چون باده¬خواری، مستی، روی آوردن به میکده و خرابات را در برابر آن ها برنهاده است که در تضاد با ارزش های فرهنگی آن جامعه قرار دارد. حافظ با این رویکرد به بازخواست لایه¬ها و قشرهای اجتماعی دست یازیده و در پی عینیت بخشیدن به جامعه¬ی آرمانی خویش بوده است.

بررسی مولفه های شعر مفهومی در اشعار بیژن جلالی ، سید علی صالحی و علیرضا قزوه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  خاطره آقا برارپور عمرانی   غلامرضا پیروز

در اواخر دهه ی 1960 گونه ای از هنر به نام هنر مفهومی پدید آمد که هر نوع پیچیدگی و ابهام را نفی کرد و به اثر هنری به منزله ی یک اندیشه، به منزله ی عنصری گذرا و ناپایدار نگریست. تاریخچه ی هنر مفهومی برمی گردد به نظریات هنرمند فرانسوی به نامِ"مارسل دوشان". مهم ترین مفهوم هنری مارسل دوشان این بود که یک کار هنری اساساً اندیشه ی هنرمند است و اثر "حاضر و آماده های" مارسل دوشان بانی تغییری از ظاهر به مفهوم و آغازگر هنر مدرن و شروع هنر مفهوم گرا بود. هنر مفهومی در ایران از همان ابتدا در قالب شعر جریان ساز شد و به شکلی مسکوت راه خود را ادامه داد و از آغاز به دنبال این بود که پیام اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و یا عرفانی داشته باشد. مهم ترین مولفه های شعر مفهومی شامل: محوریت معنا و مفهوم، زبان ساده و صمیمی، دوری از فخامت کلامی، پیوند با مردم، زندگی واجتماع، عینیت گرایی و مخاطب اندیشی می شود. از مهم ترین شاعران مفهوم گرا می توان سلمان هراتی، علیرضا قزوه، سیدعلی صالحی، بیژن جلالی، عمران صلاحی، فرشته ساری و حتی شاعران غزل پردازی چون: حسین منزوی، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی و بسیاری دیگر از شاعران جوان معاصر را نام برد. شعرمفهومی تا به امروز در حیطه ی نقد ادبی و شعر از سوی منتقدان ادبی چندان مورد عنایت واقع نشده. ازاین رو در این جستار شعر مفهومی در اشعار بیژن جلالی، سید علی صالحی، علیرضا قزوه با توجه به قابلیت هایی که شعر آن ها در این زمینه داراست مورد تبیین قرار می گیرند. جلالی شاعری است که از نردبان کلمه ها پایین آمده و از دکور کردن کلمات بیزار است. شاعر در تأملات شاعرانه اش عالمانه و عامرانه می خواهد کاشف دردها، بی عدالتی ها و نا به سامانی های اجتماعی باشد. سید علی صالحی، شاعر شعر گفتار از پارادایم های سیاسی، اجتماعی و مردمی به گونه ای در شعر استفاده می کند که به مدد آن او بیش ترین سهم از مالکیت شعر مفهومی را در این رساله داراست. در شعر قزوه همواره مفهوم بر لفظ ارجحیت دارد. یکی از مهم ترین قابلیت های شعر معنابرانگیز قزوه دوری از هرگونه غموض و عدم کاربری واژگان غیر شایع است

بررسی دیوان غزلیات شمس از منظر نقد تخیلی گاستون باشلار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  عادل عباسی کرندق   غلامرضا پیروز

گاستون باشلار (1954-1884) نظریه پرداز فرانسوی با مطرح ساختن عناصر نخستین به نوعی در پی تفسیر و تبیین پندارهای آغازین تخیل انسان بوده و با شیوه ی نقد جدیدی که مبتنی بر تخیل خلاق، فعال و آگاه است می کوشد تا با تکرار یا شبیه سازی تخیل فرد یا مولف به درک اثر و پندارهای فرد به ویژه از دیدگاه تخیلی بپردازد. باشلار معتقد است عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش) در شکل گیری تخیل اصیل شاعرانه نقش محوری دارد و این چهار عنصر پایه اصلی نقد تخیلی هستند. در نقد تخیلی پژوهشگر می خواهد با بررسی جایگاه واژه در بستر بیت و نوع خاستگاه آن و همچنین نوع ارتباط تخیل هایی که از ذات تصویر واژه در درون بیت، برمی خیزد، دریابد که آیا این واژه فرآیندی مفهوم آفرین در بیت دارد یا استعاره آفرین و پس از آن به ارزشگذاری واژه و از منظر نقد باشلاری می پردازد. نقد تخیلی نقدی مشهود محور به حساب می آید و به بررسی آثاری که مبتنی بر تخیل آگاه و فوق خودآگاه هستند می پردازد و به نوعی آثار عرفانی ما نیز مبتنی بر شهود محوری و تخیل فوق خودآگاه هستند، و پژوهنده در این پاین نامه کوشید چهار عنصر را از منظر نقد تخیلی باشلاری در 300 غزل از غزلیات شمس مولانا بررسی کند. غزلیات شمس مولانا به عنوان اثری که تصویر کننده ی رابطه ی عاشقانه و شهودمحور سالک راه حق با معبودش است، اثری مناسب برای بررسی از دیدگاه این گونه نقد ادبی است. پس از بررسی این غزل ها مشخص شده است که عنصر آب منشأ بیش ترین تخیلات در این غزل ها از دیوان غزلیات شمس است و بسامد بالایی از تصاویر را به خود اختصاص داده است. چرا که آب رمز وحدت و یگانگی و ... است و هم چنین آزمونی از ماده است که باید از آن گذشت تا به ملکوت معنا رسید. مولانا در غزلیات شمس در نهایت به دنبال وحدت و یگانگی است و همین امر بسامد تصاویر آب را در میان چهار عنصر در این اثر بالا می برد.

بازخوانی اشعار حافظ با تکیه بر اصول هرمنوتیک شلایر ماخر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  زینب موسوی روشن   غلامرضا پیروز

غزلیات حافظ بازتاب اندیشه ها و شخصیت حافظ و ره آورد دانش و داشته های ذاتی و اکتسابی او در بستری از تاریخ و فرهنگ است. بنابراین برای نزدیک شدن به نیت حافظ در غزل هایش، شناسایی مولفه های زبانی و شخصیتی و بسترهای تاریخی زندگی او بسیار مهم و ضروری است. شلایر ماخر، نظریه پرداز هرمنوتیکی مولف محوری است که در الگوی تحلیلی- هرمنوتیکی خویش مولفه های متعدد زبانی، فکری، شخصیتی و تاریخی را به کار گرفته است. در این پایان نامه، پس از شناسایی اصول هرمنوتیکی شلایر ماخر، به چگونگی اجرایی شدن و روند کاربست آن در اشعار حافظ پرداخته شده است.

تحلیل محتوایی مولفه های ادبیات پایداری دراشعار مهرداداوستا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  مریم موسی زاده   غلامرضا پیروز

ادبیات پایداری که در زبان عربی، ادبیات مقاومت نامیده می شود، یکی از گونه های ادب فارسی است که به مفاهیمی چون مبارزه با مظاهر ظلم و ستم و مقاومت در برابر آن می پردازد. ادبیات پایداری پیشینه و سابقه ای به قدمت پیشینه ی ظلم و ستم دارد؛ یعنی هر جا ظلم و ستمی بوده بی شک پایداری و مقاومت نیز در برابر آن شکل گرفته است. ادبیات پایداری سطوح مختلفی دارد که در لایه ی نخست به صورت اعتراض شاعر نسبت به واقعیت موجود؛ یعنی طبیعت و دنیایی که آن را احاطه کرده، در لایه ی دیگر به صورت اعتراض نسبت به انحراف، بی عدالتی و آلودگی اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و دینی و سرانجام در لایه ی سوم به صورت اعتراض نسبت به استبداد داخلی و تجاوز خارجی ظهور می یابد. مبارزه با ظلم و ستم شاهان ستمگر و نارضایتی و انتقاد از اوضاع روزگار به بیان های مختلف در اشعار شاعران فارسی زبان انعکاس یافته و می توان ردپای آن را در دوره های تاریخی ادب فارسی: نهضت شعوبیه، اثر شاخصی چون شاهنامه در قرن چهارم و اشعار شاعران قرون پنجم تا دهم مشاهده کرد البته اوج آن در ادبیات مشروطه است و در دوره های بعدی، ادبیات دوره ی پهلوی، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همچنان ادامه می یابد. مهرداد اوستا نیز از شاعران انقلابی و مبارز است که در مدت عمر خود، مهم ترین دوره های پایداری این مرز و بوم: انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را تجربه کرده است و اشعارش آیینه ی تمام نمای اوضاع نابسامان جامعه و اندیشه ها ی آزادی خواهانه و ظلم ستیزانه ی اوست بنابراین نقش مولفه های ادبیات پایداری در اشعارش بسیار پررنگ و برجسته است. در همین راستا پایان نامه ی حاضر بر آن است تا به کشف و شناسایی این مولفه ها و تحلیل محتوایی آن ها بپردازد.

بررسی عناصر داستان در منظومه «لیلی و مجنون» نظامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  فرشته حاجی زاده   احمد غنی پور ملکشاه

چکیده ندارد.

شخصیت پردازی در قصه های قرآن (با تکیه بر ده قصه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  فاطمه داغمه چی فیروزجایی   غلامرضا پیروز

چکیده ندارد.

بازخوانی مجموعه داستان های کوتاه "سنگر و قمقمه های خالی" اثر بهرام صادقی با تکیه بر مبانی نقد جدید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1385
  سارا سعیدی   غلامرضا پیروز

چکیده ندارد.

نقد فرمالیستی بر حکایات گلستان سعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1387
  قاسم صالحی فر   غلامرضا پیروز

چکیده ندارد.

تحلیل زبان شناختی اشعار پروین اعتصامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  زهرا سالاریان   قدسیه رضوانیان

« زبان » در مفهوم کلی واژه ، اشاره دارد به توانایی سخن گفتن انسان . « زبان عبارت است از مجموعه ای قواعدکه به آن دستور ( گرامر ) می گویند و نیز تعدادی واژه که واژگان زبان را تشکیل می دهد. » (باطنی،1371 :73)ساخت و چگونگی تغییر و تحولات مربوط به واژه ، نحو و اجزای جمله و آواشناسی در زبان شناسی بررسی می شود . رومن یاکوبسن ( 1982 ـ 1896 ) زبان شناس و منتقد مکتب فرمالیسم و ساختارگرایی ، نظریه ی « زبان شعر» را مطرح کرده است . وی ابتدا نظریه ی ارتباط زبان را مطرح و اعتقاد داشته که کارکرد ادبی پیام ، آگاهی به جنبه ی زبان شناسیک پیام است . به عبارت دیگر پیام در شعر ، تحت تأثیر ویژگی زبان قرار دارد و برای یافتن معنا یا معناهای پنهان در متن باید از بررسی ویژگی های زبانی آغاز کرد ، همچنین باید حضور و قصد مؤلف را کنار گذاشت . نظر یاکوبسن ریشه در بحث هوسرل ( فیلسوف پدیدار شناسی ) و سوسور ( زبان شناس سوئیسی ) دارد ، از نظر آنان مفهوم از مصداق جداست ، یاکوبسن نیز متن ادبی را از محیط و شرایط پدید آمدن آن جدا کرده و در داخل متن ادبی بررسی می کند . در واقع روش بررسی زبان شعر ، روش مطالعات زبان شناختی است ، در شعر به بررسی آوایی ، لغوی ، نحوی و وزنی پرداخته می شود . در این رساله بر اساس تئوری یاکوبسن ، شعرهای پروین اعتصامی مورد تحلیل قرار می گیرند . در فصل اول کلیاتی درباره ی زبان شعر ، مطرح شده ودر فصل دوم ، پیشینه ی مطالعات زبان شناختی و شعر بیان شده ، و در فصل سوم داده های تحقیق شامل پانزده شعر آمده است ، در فصل چهارم ، شعرها از نظر نحوی ، واژگانی و معنایی بررسی شده اند و با توجه به این که بخش زیادی از شعرهای پروین را مناظره ها تشکیل می دهند ، بنابراین مسأله ی گفتگو و ویژگی های آن مطرح است بر این اساس از کنش های گفتاری استفاده شده است. فصل پنجم نتیجه گیری است . بر اساس نتایج به دست آمده اجزای جمله در شعرهای پروین ، جابه جایی زیادی ندارند و در موارد زیادی همانند زبان معیار به کار رفته اند . انواع « و » در شعرها ، طبقه بندی شده از جمله افزایشی ،تقابلی و ... عقل و دین ، محور اصلی بساری از شعرها را تشکیل می دهد و معنی های زیادی متناسب با آن شکل گرفته ، عبارت های کنایی ، استعاره ، تمثیل و طباق در شعرها بسیار است . این پژوهش به روش اثباتی و بر مبنای نظریه ی زبان شناختی یاکوبسن صورت می گیرد .