نام پژوهشگر: حسین علایی

بررسی اثر متقابل شوری، باکتری bacillus subtilis و glomus mosseae بر بوته میری پیتیومی خیار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1390
  حلیه حسینی علی آبادی   حسین علایی

خیار یکی از مهم ترین محصولات جالیزی ایران است که جزو گیاهان نیمه حساس به شوری طبقه بندی می شود. در سال های اخیر به علت تغییر شرایط آب و هوایی و با به وجود آمدن محدودیت در منابع آبی و کاهش کیفیت آن، برای تولید روز افزون و خارج از فصل خیار، بیشتر توجه ها به سمت کشت های گلخانه ای معطوف گردیده است. آفات و عوامل بیماری زا از جمله، بوته میری گیاهان جالیزی، مهمترین عوامل محدود کننده کشت این محصول بوده و منجر به کاهش عملکرد در گلخانه ها می شوند. مبارزه بیولوژیک با توجه به مزایایی که نسبت به سایر روش های مبارزه با این بیماری دارد، بهترین روش مبارزه با بیماری در گلخانه است. در این تحقیق ابتدا بوته های مشکوک آلوده به پیتیوم از گلخانه های کشت تجاری خیار جمع آوری گردید، پس از جداسازی و شناسایی مورفولوژیکی گونه های قارچ پیتیوم، شناسایی مولکولی با پرایمر اختصاصی برای گونه ی غالب انجام شد. در مرحله بعد اثرات آنتاگونیستی trichoderma virense و جدایه هایی از گونه ی bacillus subtilis روی قارچ pythium aphanidermatum در آزمایشگاه به روش کشت متقابل بررسی گردید. در شرایط گلخانه اثرات بازدارندگی این جدایه ها به همراه قارچ ریشه glomus mosseae و همچنین اثر متقابل شوری با قارچ ریشه glomus mosseae و جدایه های b3e و bsp2 از گونه ی bacillus subtilis بر بوته میری پیتیومی ارزیابی شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تجزیه واریانس داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار sas انجام شد و مقایسه میانگین صفات با استفاده از آزمون lsd در سطح احتمال 5% صورت گرفت. در نهایت مشخص شد که شدت آلودگی گیاهچه ها در تیمارهای دارای trichoderma virense 31 درصد ، در تیمار بذر جدایه های b3e و bsp2 به ترتیب 45 و 41 درصد، در کاربرد خاک جدایه های b3e و bsp2 به ترتیب 46 و 42 بود. همچنین با کلونیزه شدن ریشه های گیاهچه ها با قارچ ریشه شدت آلودگی به 28 درصد رسید؛ در حالیکه در گیاه شاهد آلوده به پیتیوم شدت آلودگی 56 درصد بود. با بررسی اثر متقابل شوری با قارچ ریشه glomus mosseae و جدایه های b3e و bsp2 از گونه ی bacillus subtilis مشخص شد که جدایه های باکتریایی در شرایط تنش شوری تأثیر چندانی در کاهش شدت آلودگی نداشتند اما کلونیزه شدن ریشه ها با قارچ ریشه glomus mosseae در سطوح شوری 2، 4 و dsm-1 8 باعث کاهش معنی داری در شدت آلودگی شدند.

ارزیابی روش برآورد کمی محصولات چوبی در طرح های جنگلداری و تاثیر آن بر درآمد و میزان بهره مالکانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده جنگلداری 1391
  حسین علایی   محمد هادی معیری

چکیده در این پژوهش، روش برآورد کمی محصولات چوبی در طرح های جنگلداری و تأثیر آن بر درآمد طرح و میزان بهره مالکانه مورد بررسی قرار گرفته است. نظر به اینکه جهت محاسبه سهم دولت و ضریب پایه بهره مالکانه در طرح های جنگلداری، نیاز به محاسبه و برآورد درآمد طرح می باشد که خود تأثیرپذیری مستقیم از سه عامل حجم برداشت، نوع گونه و شکل محصول دارد و همچنین تنها منبع تأمین درآمد در طرح های جنگلداری نیز برداشت چوب می باشد لذا، بدین منظور نوع، میزان برداشت و محصولات چوبی پیش بینی و اجرا شده در سه طرح جنگلداری لومیر یک، لاویج و سوردار انارستان و اختلاف بین آنها و میزان تفاوت ایجاد شده در درآمد و سهم دولت که از این اختلاف ناشی شده بود، مورد مطالعه قرار گرفت. برای این کار، آمار و اطلاعات مورد نیاز در بخش پیش بینی با بررسی و مطالعه کتابچه های مصوب و برنامه بهره برداری این طرح ها و در بخش اجرا و عملکرد، با مراجعه به نظارت طرح های مذکور و مطالعه پرونده های مربوط به 236 فقره پروانه های قطع صادره شامل صورت مجالس نشانه گذاری، تجدید حجم و استحصال های انجام یافته مورد بررسی و استخراج قرار گرفته و به صورت توصیفی- تحلیلی مقایسه شد. به طور کلی نتیجه این بررسی در سه طرح جنگلداری نشان داد که حجم نشانه گذاری های انجام یافته به تفکیک نوع گونه با توزیع حجم برداشت پیش بینی شده برای ده سال بین گونه ها که به نسبت درصد حجمی گونه های تشکیل دهنده ساختار جنگل و موجودی سرپا انجام یافته، تفاوت دارد. تجدید حجم های انجام یافته طی ده سال اجرای طرح با پیش بینی های مندرج در برنامه بهره برداری که باستناد فرمول های آماری انجام یافته، تفاوت فاحش داشته و در تمام موارد، پیش بینی کمتر از اجرا شده می باشد. برآورد تولیدات یا تهیه جدول محصول نیز با روش مندرج در دستورالعمل برنامه بهره برداری طرح های جنگلداری با عملکرد طرح و محصولات بدست آمده ناشی از اجرای آن مطابقت ندارد. عدم تطابق محصولات پیش بینی شده با عملکرد طرح، با فرض ثبات در هزینه ها، موجب ایجاد تفاوت در درآمدهای حاصله با درآمد قابل انتظارگردید و نهایتاً ضریب پایه بهره مالکانه را تحت الشعاع قرار داد. در طرح جنگلداری لومیر و لاویج، با اعمال نتایج حاصل از این پژوهش و شرط ثبات در هزینه ها، ضریب پایه بهره مالکانه هر مترمکعب تنه صنعتی به ترتیب از 6/9 و 3/5 درصد به 71/36 و 03/18 درصد افزایش و در طرح سوردار انارستان از 53/24 به 82/16 درصد کاهش یافته است. تغییر رویکرد برنامه ریزی از نظام جنگلداری دانه زاد همسال به ناهمسال، عدم اصلاح دستورالعمل برنامه بهره برداری در قسمت تهیه جدول محصول و روش ناصحیح برآورد حجم گونه های مورد برداشت، روش نادرست تجدید حجم آماری و عدم دقت کافی کارشناسان دست اندرکار تهیه برنامه بهره برداری، مشکلات برنامه ریزی جنگلداری و مجریان طرح ها، میزان برآورد را نسبت به اندازه های واقعی، بطور برجسته ای متفاوت نموده است که این موضوع هم مدیریت جنگلداری و انجام تعهدات در طرح های جنگلداری و هم منافع طرفین قرارداد را دچار مخاطره می نماید. واژه های کلیدی: نوع گونه، شکل محصول، سهم دولت، بهره مالکانه، درصد حجمی، دستورالعمل برنامه بهره برداری.

مدل سازی رابطه کادمیم در گیاه پسته با غلظت این عنصر در خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1391
  حکیمه هاشمی پور رفسنجان   سیدجواد حسینی فرد

کادمیم یکی از سمی ترین عناصر سنگین برای موجودات زنده است که نقش زیستی ندارد. این فلز عمدتاً از طریق فرآیندهای صنعتی و کودهای فسفاته به محیط زیست راه می یابد. امروزه به دلیل افزایش مصرف کودهای فسفاته، غلظت کادمیم در خاک و در نتیجه در زنجیره ی غذایی افزایش یافته است. بدین منظور در این تحقیق از 70 نقطه در شش منطقه در رفسنجان و در هر منطقه از هفت تا هشت باغ که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، نمونه برداری از خاک و گیاه پسته انجام شد. نمونه برداری خاک در هر نقطه از دو عمق صفر تا 40 و 40 تا 80 سانتی متری انجام شد. هم چنین در هر نقطه ی نمونه برداری، نمونه های برگ شاخه باردار، برگ شاخه بدون بار و میوه ی پسته گرفته شد، سپس با استفاده از روش dtpa غلظت کادمیم و روی در خاک ها و با استفاده از روش هضم غلظت کادمیم و روی کل در خاک ها، برگ ها و نمونه های مغز تعیین شد. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از جمله درصد شن، سیلت و رس، غلظت فسفر و روی، ph و ec برای هر نمونه اندازه گیری شد. به منظور بررسی رابطه ی بین کادمیم عصاره گیری شده در نمونه های خاک و گیاه و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، از مدل رگرسیونی به روش گام به گام و شبکه ی عصبی مصنوعی (ann) استفاده شد. برای ارزیابی دقت مدل های رگرسیونی و شبکه عصبی از ضریب تبیین (r2) و برخی از شاخص های خطا (rmse ,me ,rmsse) استفاده شد. به دلیل این که پسته از عمده ترین محصولات تولید شده در کشور و از تنقلات مهم مورد استفاده توسط ایرانیان است، ارزیابی خطر ناشی از عنصر کادمیم و افلاتوکسین با در نظر گرفتن مسیر ورود از طریق مصرف در شهرستان رفسنجان انجام شد. نتایج نشان داد که هر دو مدل از دقت بالایی برای تخمین غلظت کادمیم در خاک برخودار بودند و از میان دو مدل فوق، مدل ann از دقت بالاتری برخوردار است. با در نظر گرفتن داده های آزمونی، مقدار r2 و rmse برای مدل ann به منظور برآورد dtpa-cd خاک به ترتیب برابر 99 درصد و 013/0 و برای رگرسیون گام به گام به ترتیب معادل 68/48 درصد و 071/0 بود. هم چنین مقادیر این دو آماره برای تخمین cd جذب شده در گیاه با توجه به ویژگی های خاک در عمق صفر تا 40 سانتی متری به ترتیب 8/99 درصد و 29/0 و با توجه به ویژگی خاک در عمق 40 تا 80 سانتی متری 87 درصد و 038/1 برای مدل ann بود. در مورد مدل رگرسیونی مقادیر r2 و rmse برای تخمین cd گیاه به ترتیب 3/20 درصد و 12/1 ( با ویژگی های عمق صفر تا 40) و 9/21 درصد و 152/1 (با ویژگی های عمق 40 تا 80) بودند. هم چنین نتایج ارزیابی خطر برای افلاتوکسین و کادمیم، حاکی از آن بود که خطر کل غیرسرطانی کادمیم کمتر از یک (حد بحرانی برای خطر) بود و خطر کل سرطانی مربوط به افلاتوکسین از حد بحرانی مربوطه کمتر بود. این امر بدین معناست که مصرف این محصولات، سلامت مصرف کنندگان را تهدید نمی کند.

شناسایی گونه های آسپرژیلوس جدا شده از جیره غذایی پرندگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  زهره هنرجو   ابراهیم صداقتی

گونه های آسپرژیلوس غالباً میکروارگانیسم های فرصت طلب می باشند که به شکل ساپروفیتی برروی مواد آلی قادر به رشد و فساد آن ها می باشند. مطالعات گسترده ای در مورد گونه های آسپرژیلوس موجود در جیره های غذایی مختلف صورت گرفته و نتایج این بررسی ها نشان می دهد که برخی از گونه ها ممکن است به جیره های خاصی تمایل بیشتری داشته باشند. حضور برخی از گونه های آسپرژیلوس بر روی جیره های غذایی، طبیعی بوده و در صورت عدم رشد بی رویه، خطرات بهداشتی به دنبال ندارند ولی برخی از گونه ها توکسین زا هستند و این توکسین ها در بسیاری از محصولات کشاورزی تولید شده و نسبت به آسیاب کردن و مراحل آماده سازی و فرآوری هم مقاوم می باشند برخی از گونه ها باعث ایجاد مایکوتوکسیکوزیس حاد یا مزمن در پرندگان و دام ها شده و در انسان نیز باعث آلودگی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در اثر مصرف فرآورده های دامی می شود. ویژگی بارز جنس آسپرژیلوس در شناسایی مورفولوژیکی، ساختار کروی، نیمه کروی و یا گرزی شکل اندام تولید اسپور می باشد. تا کنون بیش از 300 گونه برای این جنس گزارش شده است. به منظور شناسایی گونه های آسپرژیلوس در خوراک پرندگان 49 نمونه از جیره غذایی پرندگان که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد شامل شاهدانه، خرفه، ذرت، سورگوم، کتان، ذرت ایتالیایی، ارزن، گندم، دان مخلوط و سبوس برنج،. استارتر (پیش دان)، رشد دانه (میان دان) و پایان دان (پس دان) از فروشگاه های تهیه و توزیع خوراک پرندگان از استان های یزد (شهرستان یزد)، استان لرستان (شهرستان خرم آباد)، استان مازندارن (شهرستان بابلسر)، استان آذربایجان شرقی (شهرستان سراب)، استان آذربایجان غربی (شهرستان شاهین دژ)، استان اردبیل (شهرستان مشکین شهر)، استان خراسان رضوی (شهرستان درگز)، استان فارس (شهرستان اقلید) و استان کرمان (شهرستان رفسنجان) تهیه و میزان آلودگی آن ها به قارچ آسپرژیلوس بررسی گردید. جداسازی قارچ به روش کشت مستقیم روی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار و کاغذصافی استریل مرطوب و همچنین روش سری رقت انجام شد. از بین این روش ها، کاغذصافی مرطوب نتایج بسیار بهتری نسبت به دو روش دیگر داشت زیرا که جدایه های بیشتری از آن به دست آمد. در این تحقیق 175 جدایه، خالص سازی و نگه داری شد، که براساس بررسی های مورفولوژیکی اولیه تعداد 61 جدایه به منظور شناسایی نهایی و شناسایی مولکولی انتخاب شد. شناسایی مولکولی جدایه های انتخاب شده جنس آسپرژیلوس با استفاده از نشانگر rep-pcr و مقایسه دندروگرام حاصل از این نشانگر با شجره های فیلوژنتیکی گونه های مرجع شده انجام شد، تجزیه و تحلیل خوشه ای به روش upgma، (unweighted pair group method with arithmetic average) و نرم افزار ntsyspc-2.o2e انجام شد و دندروگرام مربوطه رسم گردید. در این تحقیق هشت گونه شناسایی شد که این گونه ها شامل گونه های aspergillus japonicus ، a. tubingensis از بخش nigri، a. flavus، a. tamarii، ،a. parasiticus از بخش flavi، a. ochraceus از بخش circumdati، a. fumigatus از بخش fumigati و a. terreus از بخش terrei شناسایی گردید. به منظور بررسی امکان شناسایی مورفولوژیکی، خصوصیات میکروسکوپی و ماکروسکوپی در محیط های کشت mea) malt extract agar, ( و cz) (czapek dox agar, به صورت سه نقطه ای بعد از هفت روز بررسی شد. در میان جدایه های بررسی شده گونه a. flavus بیش ترین فراوانی را داشت

مطالعه چندشکلی ژن لاکتوفرین در گاو بومی استان گیلان و آمیخته های آن با هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  محمد آیت اللهی   حسین حسینی مقدم

جهت مقایسه یک جایگاه جهشی شناخته شده در لاکتوفرین در گاو بومی استان گیلان (نژاد تالشی) با آمیخته های نسل اول این نژاد با گاوهای هلشتاین و ارتباط آن با امتیاز سلول های سوماتیک شیر، از هر کدام از جمعیت ها تعداد 100 راس گاو ماده بررسی گردید. در این مطالعه محصول pcr، قطعه ای 301 جفت بازی از ژن لاکتوفرین بود که در اثر هضم با آنزیم ecori سه ژنوتیپ شامل aa (301)، ab (301 و 201 و 100) و bb (201 و 100) ایجاد می کند. هر سه ژنوتیپ در هر دو جمعیت مشاهده شد، بطوری که فراوانی ژنوتیپی مشاهده شده برای aa، bb و ab به ترتیب 52، 9 و 39% در گاوهای بومی و نیز 41، 2 و 57% در گاوهای آمیخته بود، بنابراین فراوانی آللی a و b به ترتیب در گاوهای بومی 5/71 و 5/28% و برای گاوهای آمیخته 5/69 و 5/30% محاسبه گردید. اگرچه گاوهای بومی در تعادل هاردی-واینبرگ بودند، ولی همانگونه که انتظار می رفت گاوهای آمیخته انحراف معنی داری را از حالت تعادل نشان دادند (01/0< p). ژنوتیپ bb کمترین و ژنوتیپ ab بیشترین تعداد سلول های سوماتیک را ایجاد می کند، به طوری که این اختلاف در گاوهای بومی معنی دار بود (1/0< p). تاثیر سن، تعداد زایمان و ماه شیردهی در هر دو گروه بر تعداد سلول های سوماتیک معنی دار بود (1/0< p). گاوهای بومی دارای میانگین تعداد سلول های سوماتیک پایین تری بودند که ممکن است به علت وضعیت ایمنی بهتر و یا تولید شیر پایین تر باشد. این تحقیق نشان داد که آمیخته گری فراوانی ژنی و ژنوتیپی را در ژنگاه مورد بررسی تغییر داده است.

اثر اسانس های گیاهی تیمول و منتول و پوشش دهی با کیتوزان بر ویژگی های کیفی و کنترل پوسیدگی پس از برداشت توت فرنگی رقم پاروس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فاطمه نوروزی فاز   حسین میردهقان

بسته بندی میوه ی توت فرنگی در افزایش عمر پس از برداشت آن بسیار موثر است اما افزایش رطوبت درون بسته ممکن است سبب اثرات مخربی مانند افزایش آلودگی های قارچی شود. در پژوهش حاضر اثر تلفیق بسته بندی با اسانس های تیمول و منتول و پوشش کیتوزان بر ویژگی های کیفی توت فرنگی به صورت دو آزمایش مستقل مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در آزمایشی مجزا، اثر تیمول و منتول بر کنترل درون شیشه ای قارچ botrytis cinerea ارزیابی گردید. آزمایش اول با دو فاکتور زمان انبارمانی در سه سطح (0، 10 و 17 روز انبارمانی) و تیمار اسانس در هفت سطح (شاهد، تیمول و منتول هر کدام 5، 10 و 15 میکرولیتر) در قالب فاکتوریل با طرح پایه ی کاملا تصادفی با 4 تکرار صورت گرفت. آزمایش دوم با دو فاکتور زمان انبارمانی در سه سطح (0، 10 و 17 روز انبارمانی) و تیمار کیتوزان در چهار سطح (شاهد، کیتوزان 5/0، 1 و 5/1 درصد) با همان طرح انجام شد. آزمایش سوم به صورت درون شیشه ای با اعمال مقادیر مختلفی از تیمول و منتول و غلظت های متفاوتی از تیمول روی قارچ b. cinerea با طرح کاملا تصادفی و سه تکرار صورت گرفت. نتایج نشان داد که با وجود کاهش سفتی بافت میوه طی مدت انبارمانی، تیمار اسانس موجب حفظ سفتی میوه نسبت به شاهد شد. تیمار اسانس در زمان انباری دوم صرف نظر از یک استثناء (منتول 5 میکرولیتر)، از میزان کاهش وزن میوه کاست و کیتوزان در تمام سطوح میزان این پارامتر را نسبت به شاهد تقلیل داد. میزان آنتوسیانین، ترکیبات فنلی و فعالیت ضداکسیدانی با گذشت زمان ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد. تیمار اسانس افزایش ترکیبات فنلی و کیتوزان افزایش ترکیبات فنلی و آنتوسیانین را نسبت به شاهد منجر شدند، اما بر فعالیت ضداکسیدانی اثر معنی داری نداشتند. اسانس و کیتوزان موجب افزایش شاخص کروما و شاخص درخشدگی شدند و اسانس تغییرات رنگ را نسبت به شاهد کاهش داد. تلفیق تیمار اسانس با بسته بندی به طور قابل ملاحظه ای کاهش فعالیت میکروبی را موجب شد و آزمایش درون شیشه ای نشان داد که تیمول خالص دارای اثر قارچ کشی و منتول دارای اثر قارچ ایستایی می باشد. همچنین حداقل غلظت بازدارندگی تیمول،11/17 درصد به دست آمد. با وجود اثرات مثبت اسانس و کیتوزان در حفظ ویژگی های کیفی میوه، تیمول موجب بدبویی و کیتوزان موجب بد طعمی میوه و در مقابل حفظ شادابی و تازگی بیشتر میوه نسبت به شاهد شد. این دو تیمار بر مواد جامد محلول و ویتامین ث اثر معنی داری نداشتند، اما تیمار اسانس به طور مشهودی پ هاش آب میوه را در سطح پایین تری نسبت به شاهد حفظ نمود.

شناسایی و بررسی پراکنش قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست ریشه سیب زمینی در شمال استان آذربایجان غربی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  مینا کلاه نمدی چورسی   ابراهیم صداقتی

میکوریز آربوسکولار به همزیستی متقابل بین قارچ های شاخه گلومرومیکوتا و ریشه گیاهان گفته می شود. سیب زمینی از محصولات غده ای است که نقش مهمی در تغذیه دارد. گیاه سیب زمینی در جذب فسفر خاک نسبتاً ناکارآمد، اما قادر به سازگاری های موفولوژیکی و فیزیولوژیکی می باشد که به طور قابل توجهی ممکن است کمبود فسفر را بهبود بخشند یکی از این سازگاری ها ایجاد ارتباط همزیستی با میکوریز آربوسکولار است. به منظور شناسایی قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست با ریشه سیب زمینی، نمونه برداری از خاک و ریشه گیاهان در تابستان 1391 از مزارع سیب زمینی شهرستان های خوی، چالدران و شوط انجام شد. جمعیت اسپور در گرم خاک و درصد کلونیزاسیون ریشه با میکوریز تعیین شد. همچنین ec، ph و بافت خاک نمونه ها اندازه گیری شد. به منظور به دست آوردن اسپورهای سالم و فراوان جهت شناسایی مورفولوژیکی تکثیر و استقرار قارچ با استفاده از روش کشت تله گلدانی گیاهان ذرت و سورگوم انجام شد. اسپور قارچ های میکوریز آربوسکولار جداسازی و با استفاده از معرف ملزر به همراه pvlg اسلایدهای میکروسکوپی دائمی تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. گونه های قارچی براساس خصوصیات مورفولوژیکی شناسایی شدند. خالص سازی گونه های میکوریز با تلقیح اسپور به ریشه گیاهان میزبان مناسب از جمله ذرت، سورگوم، گندم، یونجه، شبدرسفید، شبدرقرمز، تره فرنگی و پیازچه و به گلخانه منتقل شد. نتایج نشان داد که درصد کلونیزاسیون ریشه به وسیله قارچ های میکوریز آربوسکولار ارتباط مستقیم با میزان محصول دارد. درصد کلونیزاسیون ریشه نیز تحت تأثیر جمعیت اسپور خاک، تناوب، سابقه و همچنین میکروارگانیسم های خاک از جمله اندوفیت های دیواره تیره قرار دارد. در این پژوهش گونه های glomus clarum، glomus intraradicices، glomus macrocarpum، glomus aggregatum، glomus fassciculatum، funneliformis geosporus، funneliformis mosseae و claroideoglomus etunicatum خالص شدند. همچنین براساس بررسی های مورفولوژیکی گونه های زیر ازخاک مزارع سیب زمینی جداسازی و شناسایی شدند: funneliformis coronatus، funneliformis geosporus، funneliformis mosseae، glomus ambisporum، glomus macrocarpum، glomus sinuosum، glomus microcarpum، glomus badium، glomus aureum، septoglomua constrictum، gigaspora gigantea، scutelospora armeniaca. سه گونه glomus badium، glomus aureum و scutelospora armeniaca برای فلور قارچی ایران و تمام 13 گونه برای سیب زمینی جدید می باشند.

بررسی پراکنش آلودگی ایسیومی زرشک و اهمیت آن در بیماری زنگ زرد و زنگ سیاه گندم در استان لرستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته مهدی نیا   حسین علایی

چکیده زنگ زرد یکی از مهم ترین بیماری های گندم در بسیاری از مناطق جهان و از جمله ایران است. در این مطالعه نقش بوته های زرشک درون زیستگاهای طبیعی استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. از مناطق رویشگاه های طبیعی زرشک استان لرستان شامل ازنا، الیگودرز، بروجرد و دورود نمونه برداری صورت گرفت. شناسایی گونه های زرشک میزبان و همچنین سطح بندی میزان آلودگی بوته های زرشک در هر منطقه انجام شد. آزمون بیماری زایی ایسیوسپورها روی چند رقم گندم شامل: رقم الوند، بهار، بولانی و موروکو در شرایط آزمایشگاهی و شرایط مزرعه ای صورت گرفت. به منظور ردیابی زنگ زرد و زنگ سیاه گندم در مرحله ایسیومی زنگ زرشک و بر پایه ی مشخصه های مولکولی، با استفاده از آغازگرهای اختصاصی l318 و 5sk ناحیه ی igs از ژنوم dna ریبوزومی، همچنین تکثیر ناحیه ی its-rdna با استفاده از آغازگرهای its1f/rust1 صورت گرفت، سپس نمونه ها خالص سازی و توالی یابی شدند. با استفاده از محصول pcr به دست آمده و تفاوت اندازه ی باندهای مشاهده شده زنگ سیاه و زنگ زرد در نمونه ها ردیابی گردید. علایم بیماری زنگ گندم روی ارقام حساس گندم بولانی و مورکو مشاهده شد. در مناطق نمونه برداری ازنا و دورود در آزمون بیماری زایی و مولکولی صد درصد نمونه ها ایجاد زنگ زرد نمودند. در بوته های زرشک مناطق الیگودرز و بروجرد آزمون بیماری زایی روی ارقام حساس گندم ایجاد زنگ زرد و زنگ سیاه گندم نمودند، ردیابی مولکولی نیز الگوی مشابهی را نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده از الگوی باندی ایسیوسپورهای مناطق نمونه برداری، ردیابی زنگ سیاه و زنگ زرد از بوته های زرشک می توان نتیجه گرفت که این گونه زرشک در منطقه تهدیدی جدی برای مزارع گندم به عنوان میزبان دو گونه زنگ گندم می باشد که در تولید نژادهای جدید با توان بیماری زایی متفاوت موثر بوده و در صورت شرایط محیطی مساعد می توانند در اپیدمی زنگ سیاه و زنگ زرد نقش مهمی ایفا کنند. واژگان کلیدی: زنگ زرد، گندم، زرشک، لرستان، dna ریبوزومی

بررسی اثر بیوکنترل و مکانیسم آنزیمی جدایه های trichoderma harzianum به دست آمده از خاک های شور پسته بر verticillium dahliae در شرایط آزمایشگاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  احمد شکری   حسین علایی

پژمردگی ورتیسیلیومی از بیماری های مهم درختان پسته می باشد که به دلیل ماهیت خاک برد بودن عامل بیماری، کنترل آن بسیار مشکل است. یکی از روش های کنترل بیماری های گیاهی، استفاده از گونه های تریکودرما برای کنترل بیولوژیکی عامل بیماری می باشد. در این پژوهش تاثیر 45 جدایه از قارچ trichoderma harzianum جدا شده از خاک های شور و قلیایی باغات پسته استان کرمان، بر رشد رویشی verticillium dahliae، عامل بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی، مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین مکانیسم آنزیمی این جدایه ها در بیوکنترل ورتیسیلیوم در شرایط آزمایشگاه نیز، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش اثر بیوکنترل در کشت متقابل، نشان داد که جدایه های th62،th134-1 و th53، بیشترین رشد، اسپورزایی، اثر بازدارندگی و تاثیر بیوکنترلی را بر عامل بیماری داشتند. هم¬چنین جدایه¬های th111 و th127-14ضعیف¬ترین جدایه¬ها از نظر رشد، اسپورزایی و اثر بازدارندگی بودند. در آزمایش اثر بیوکنترل با استفاده از متابولیت¬های ثانویه، جدایه های th53وth65 و جدایه های th11-1 و th189-2 در غلظت های 10، 20 و 30 درصد متابولیت های ثانویه، به ترتیب بیشترین (76 درصد) و کمترین (20 درصد) تاثیر را بر رشد رویشی v.dahliae داشتند. کلیه جدایه ها در غلظت 30 درصدی اختلاط با محیط کشت، بیشترین تاثیر را بر رشد رویشی v.dahliae داشتند. در آزمایش اثر ترکیبات فرار، جدایه های th1-3 وth134-2 و هم چنین جدایه¬های th45-1 و th61-2 به ترتیب بیشترین (34/69 درصد) و کمترین (20 درصد) تاثیر را بر رشد رویشی v.dahliae داشتند. در بررسی شرایط بهینه تولید آنزیم کیتیناز در جدایه¬ها، نقش چهار عامل هوادهی، دما، ph و مدت زمان کشت مورد بررسی قرار گرفت که جدایه¬ها در دمای 25 درجه سلسیوس، 5ph=، 48 ساعت کشت و هوادهی مناسب، بیشترین میزان تولید آنزیم را داشتند. به منظور بررسی میزان تولید آنزیم کیتیناز در جدایه¬ها از سه روش اندازه¬گیری استفاده شد که نتایج روش¬ها با هم یکسان بودند. جدایه های th53 و th134-2 با بیشترین فعالیت آنزیمی و جدایه ی th61-2 با کمترین فعالیت آنزیمی به ترتیب قوی¬ترین و ضعیف ترین جدایه¬ها از نظر میزان تولید آنزیم کیتیناز بودند.

ردیابی قارچ aspergillus flavus با استفاده از تکنیک های مبتنی بر pcr
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  امین السجاد جمعه یزدیان   حسین علایی

آلودگی پسته به قارچ aspergillus flavus و زهرابه آفلاتوکسین از اهمیت بهداشتی و اقتصادی زیادی برخوردار است. علاوه بر این قارچ مذکور روی گستره وسیعی از محصولات کشاورزی و مواد غذایی رشد می نماید و با تولید متابولیت های ثانویه مانند آفلاتوکسین موجب آلودگی آنها می شود. آفلاتوکسین به عنوان یکی از سمی ترین متابولیت های قارچی شناخته شده است، و در انسان و حیوانات باعث بروز سرطان خصوصا سرطان کبدی می شود. وجود آفلاتوکسین در محصولات پسته به عنوان یکی از عوامل محدود کننده و مشکل آفرین در فرآیند صادرات این محصول می باشد که به عنوان یکی از چالش ها و مشکلات موجود طی سال های متمادی در عرضه این محصول اقتصادی برای کشور بوده است. ردیابی و شناسایی سریع این قارچ در نمونه های پسته می تواند یک روش مناسب برای تخمین جمعیتی این گونه در محموله های پسته، همچنین راهی برای تشخیص مقدار آفلاتوکسین موجود و یا مقدار آفلاتوکسینی که می تواند به صورت بالقوه در محموله پسته تولید شود، باشد. هدف از این پژوهش توسعه روشی سریع و دقیق برای ردیابی قارچ a. flavus در نمونه های پسته با استفاده از روش های مبتنی بر pcr مانند real-time pcr، nested pcr و conventional pcr است. ردیابی قارچ a. flavus با استفاده از آغازگرهای اختصاصی (fl1-f, fl1-r) برای تکثیر ناحیه its بهره گرفته شده است. این آغازگرها در مطالعات قبلی از نظر اختصاصیت مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین برای بررسی میزان توانایی این روش ها در ردیابی a. flavus در محصولات پسته مقادیر مشخصی از دانه های پسته با غلظت های متفاوتی از اسپور قارچ آلوده گردید و در فواصل زمانی مشخص بعد از انکوبه شدن، نمونه برداری و بعد از انجام استخراج ژنوم، dna بدست آمده در واکنش زنجیره ای پلی مراز بکار گرفته شد. نتایج نشان دادند که با استفاده از pcr معمولی تا مقدار 105 اسپور به ازای پنج گرم دانه پسته بعد از 24 ساعت انکوبه شدن، و با استفاده از real time pcr تا مقدار 102 اسپور به ازای هرگرم از دانه پسته بعد از 17 ساعت انکوبه شدن با استفاده از این روش قابل ردیابی می باشد، علاوه براین رابطه معنی داری میان رشد قارچ a. flavus و میزان افزایش آفلاتوکسین در نمونه ها مشاهده گردید.

شناسایی قارچ های میکوریز آربسکولار همزیست ریشه بادام در شهرستان بافت و بررسی نقش همزیستی میکوریزی در تحمل به خشکی دو پایه ی بادام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  مژگان بهرامی نژاد   ابراهیم صداقتی

میکوریز نوعی رابطه همزیستی بین برخی قارچ¬ها با ریشه گیاهان است. در بین انواع مختلف میکوریز، میکوریز آربسکولار، رایج¬ترین نوع همزیستی با گیاهان از جمله بادام می¬باشند. به منظور شناسایی قارچ های میکوریز آربوسکولار همزیست ریشه درختان بادام و مقایسه جمعیت اسپور میکوریزی و تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه¬های بادام، نمونه¬برداری از منطقه¬ی ریزوسفر درختان بادام آبی و دیم شهرستان بافت، در دو فصل زمستان و تابستان انجام شد. رنگ آمیزی ریشه درختان در محلول لاکتوگلیسرول بلو انجام شد. جداسازی اسپورها و شمارش اسپور در گرم خاک نیز انجام گردید. 18 گونه متعلق به هفت جنس acaulospora،claroidoglomus، divresispora، glomus، funneliformis، septoglomus و simiglomus بر اساس ویژگی¬های موفولوزیکی شناسایی شدند. تمامی این گونه¬ها برای اولین¬بار از درخت بادام در ایران گزارش می¬شود. سه گونه a. foveata،d. epigaea و f. caesaris نیز برای فلور قارچی ایران جدید می¬باشند. در بخش دوم پژوهش، به منظور بررسی تحمل به خشکی پایه¬های بادام تلقیح شده با گونه¬های قارچ میکوریز آربسکولار، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور شامل، چهار سطح میکوریز (بدون میکوریز، glomus mosseae، glomus intraradices ومخلوط دوگونه)، سه سطح خشکی (روزانه، 3 و 6 روز در میان) و دو پایه¬ی بادام (شوراب 2 و gf677)، در سه تکرار به اجرا در آمد. نتایج نشان داد، اثرات متقابل قارچ میکوریز، سطح خشکی و پایه¬ی بادام تاثیر معنی¬داری بر شاخص¬های رشدی از جمله وزن خشک ریشه و اندام هوایی، طول سیستم ریشه¬ای، ارتفاع شاخساره، و تعداد برگ داشتند. در پاسخ به تنش خشکی، فرآیندهای تنظیم کننده اسمزی در پایه¬های بادام فعال شد و میزان پرولین و قندهای محلول در برگ گیاهان افزایش یافت. از طرفی کاربرد میکوریز در این پژوهش به طور قابل ملاحظه¬ای رشد و مقاومت گیاهان را در شرایط خشکی نسبت به گیاهان فاقد میکوریز را افزایش داد. از بین تیمارهای میکوریزی به کار گرفته شده مخلوط دو گونه از عملکرد بهتری برخوردار بودند. پایه¬ی بومی شوراب 2 نسبت به پایه¬ی وارداتی gf677، هم کنش بهتری با گونه¬های میکوریز بومی داشت و از رشد بهتری برخوردار بود. این پایه مقاومت بیشتری در شرایط خشکی از خود نشان داد.