این پژوهش، با هدف بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر بیگانگی از کار در میان کارکنان حوزه ستادی شرکت توزیع نیروی برق خوزستان در سال 1392 انجام شده است.در این پژوهش فرض بر این گذاشته شد که ویژگی ها و شرایط مرتبط با ساختارهای اداری و شرایط ویژگی های مرتبط با کار در سازمان ها و همچنین ویژگی های زمینه ای، سطوح مختلف بیگانگی از کار را رقم می زند.آرای مارکس، وبر، سیمن چارچوب نظری این تحقیق را تشکیل داد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار سنجش پرسشنامه و گویه ها بر مبنای طیف لیکرت امتیاز بندی شد. جامعه آماری 360 نفر بود که تعداد 186 نفر افراد نمونه با استفاده از فرمول کرجسی مورگان و با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پایایی گویه های آزمون با استفاده آلفای کرونباخ به میزان 80/0 تایید گردید. داده ها با روش توصیفی و استباطی تحلیل گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که تمامی متغیرهای زمینه ای بر بیگانگی از کار موثر می باشد و بیگانگی از کار در میان کارکنان زن و مرد به صورت یکسان روی می دهد. همچنین مشخص شد که احساس بی قدرتی، احساس بی معنایی و احساس بی هنجاری ، غیرشخص بودن، با بیگانگی از کار رابطه دارد. در ادامه مشخص گردید که متغیرهای رسمیت، فرصت های برابر برای ارتقای شغل، تقسیم کار، امنیت شغلی، رضایت شغلی دارای رابطه منفی با بیگانگی از دارندو بین سلسله مراتب و بیگانگی از کار رابطه ای مشاهده نشد. بر اساس تحلیل رگرسیون چند متغیره، ضریب تعیین بدست آمده 63/0 r²= می باشد و نشان می دهد که متغیرهای مستقل توانسته اند به میزان 63درصد از تغییرات متغیر وابسته ( بیگانگی از کار) را تبیین نمایند.