نام پژوهشگر: سعید حسنی

بررسی اثرات سطوح مختلف عنصر روی بر عملکرد و ایمنی همورال در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1388
  سمیه شربت دار   محمود شمس شرق

این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف عنصر روی بر عملکرد و پاسخ ایمنی همورال در جوجه های گوشتی انجام شد. به هر یک از 5 تیمار آزمایشی تعداد 5 تکرار و به هر تکرار 10 جوجه خروس گوشتی سویه راس 308 اختصاص یافت. پرندگان با جیره بر پایه ذرت – تریتیکاله تغذیه شدند. جیره های آزمایشی شامل: جیره پایه (شاهد) و جیره های حاوی 40، 80، 120 و 160 میلی گرم در کیلوگرم روی بود. داده های آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه واریانس شدند. نتایج آزمایش نشان داد که در کل دوره (42- 0 روزگی) پرندگان تغذیه شده با جیره های حاوی 120 میلی گرم در کیلوگرم روی و جیره شاهد به ترتیب دارای بیشترین و کمترین افزایش وزن بودند (05/0p<). در این آزمایش بین تیمارهای مختلف از لحاظ مصرف خوراک تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0p>). نتایج نشان می دهد که بیشترین میانگین مربوط به تیمار حاوی 40 میلی گرم در کیلوگرم و کمترین آن برای تیمار حاوی120 میلی گرم در کیلوگرم روی بدست آمدکه اختلاف این دو گروه معنی دار بود(05/0p<). نتایج تیتر آنتی بادی نیوکاسل نشان می دهد که بین تیمارها در 17 و 23 روزگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0p>). در رابطه با تیتر آنتی بادی علیه برونشیت در 13 روزگی کمترین تیتر بدست آمده مربوط به تیمار شاهد و بیشترین آن مربوط به تیمار حاوی160 میلی گرم در کیلوگرم روی بود که اختلاف این تیمار با سایر تیمارها معنی دار بود(05/0p<). در 19 روزگی پایین ترین و بالاترین تیتر به ترتیب برای تیمار حاوی40 میلی گرم و تیمار حاوی160 میلی گرم در کیلوگرم روی بدست آمد که این تیمار دارای اختلاف معنی داری با سایر تیمارها بود (05/0p<). در تیتر آنتی بادی srbc اولیه (24 و 30 روزگی) اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). در srbc ثانویه در 36 روزگی بهترین تیتر مربوط به تیمار 40 میلی گرم وکمترین آن برای تیمار حاوی160 میلی گرم در کیلوگرم روی بود که اختلاف بین آن ها معنی دار بود (05/0p<). اما در 42 روزگی بین تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). بیشترین و کمترین میزان روی سرم در 21 روزگی به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار حاوی 120 میلی گرم در کیلوگرم روی مشاهده شد. در این حالت بین تیمار حاوی 40 میلی گرم و 120میلی گرم در کیلوگرم روی با سایر تیمارها اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0p<). تیمار حاوی 40 میلی گرم در کیلوگرم روی بیشترین میزان روی سرم را در 42 روزگی نشان داد (05/0p<). به طور کلی این نتایج نشان داد که تیمار حاوی 120 میلی گرم در کیلوگرم روی با داشتن افزایش وزن بیشتر، بهترین ضریب تبدیل غذایی را داشت. همچنین تیمارهای حاوی 40 و 160 میلی گرم در کیلوگرم روی، به ترتیب ایمنی بیشتری را در مقابل srbc و برونشیت نشان دادند.

بررسی مقایسه ای تنوع ژنتیکی گاوهای بومی مازندرانی و گاوهای هلشتاین بااستفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای ( issr)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1388
  سمیه پاشایی   سعید حسنی

هدف از این پژوهش، ارزیابی تنوع ژنتیکی موجود در گاوهای مازندرانی و مقایسه آن با نژاد هلشتاین با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای (issr) بود. در مجموع از 175 حیوان، شامل 71 رأس گاو بومی مازندرانی (شامل 4 گله) و 104 رأس گاو هلشتاین نمونه گیری به عمل آمد. استخراج dna به روش استخراج نمکی بهینه یافته صورت گرفت. دو آغازگر ga)9c) و (ag)9c در واکنش pcr مورد استفاده قرار گرفتند و در مجموع تعداد 46 و 45 قطعه به ترتیب در دو نژاد مازندرانی و هلشتاین تولید گردید. بررسی الگوهای باندی نشان داد که تعداد قطعات چندشکل در نژادهای بومی و هلشتاین به ترتیب برابر 36 (6/76%) و 27 (96/65%) بود. بررسی تنوع ژنتیکی در بین گله های مختلف مازندرانی نیز نشان داد که کل تنوع موجود در گله های مختلف مازندرانی (ht)، تنوع موجود در داخل گله ها (hs) و تنوع بین گله ها (dst) به ترتیب 24/0، 21/0 و 03/0 بود. ضریب تمایز جمعیتی این گله ها نیز (gst) 118/0 بود که نشان می دهد سهم تنوع بین گله های مازندرانی از تنوع کل بسیار کم (8/11%) است. بررسی تنوع ژنتیکی و ترسیم درخت فیلوژنتیکی به دو روش استاندارد نئی و روش نااریب نئی نشان داد که گله های مازندرانی در یک گروه و گله هلشتاین در یک گروه کاملا? مجزا قرار دارند. شاخص های تنوع ژنتیکی شامل تعداد آلل مشاهده شده، تعداد آلل موثر، شاخص شانن و تنوع ژنی نئی نیز به ترتیب در نژادهای مازندرانی و هلشتاین 77/1 در برابر 66/1، 45/1 در برابر 40/1، 39/0 در برابر 36/0 و 26/0 در مقابل 24/0 بود. در مجموع نژاد مازندرانی تنوع ژنتیکی نسبتا بیشتری را نسبت به هلشتاین نشان داد. کاهش تنوع ژنتیکی در گاوهای نژاد هلشتاین ممکن است به دلیل انتخاب شدید و تلقیح مصنوعی در این نژاد باشد، در حالی که نژاد بومی کمتر تحت تأثیر انتخاب قرار گرفته است. آگاهی از سطح تنوع ژنتیکی که در نژاد مازندرانی مشاهده گردید، اطلاعات ارزشمندی را برای مدیریت ژنتیکی این نژاد بومی با توجه به برنامه های اصلاحی آینده با هدف اجتناب از بروز کاهش ناشی از همخونی و حفظ تنوع ژنتیکی فراهم نمود.

مقایسه اثرات استفاده از افزودنی های محرک رشد فلاوومایسین، پروتکسین و اسید پروپیونیک در تغذیه جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  علی خسروی   فتح الله بلداجی

این آزمایش به منظور مقایسه اثرات¬¬ استفاده از افزودنی¬های محرک رشد فلاوومایسین، پروتکسین و اسید پروپیونیک در تغذیه جوجه¬های گوشتی انجام شد. در قالب یک طرح کاملا تصادفی، 400 قطعه جوجه یک روزه مخلوط نر و ماده، در 5 تیمار (هر تیمار شامل 5 تکرار و 16 قطعه جوجه در هر تکرار)، به مدت 42 روز بر روی بستر پرورش داده شدند. یک جیره پایه بر اساس توصیه¬های¬ انجمن ملی تحقیقات (1994)، برای دوره¬های آغازین (صفر تا 21 روزگی) و پایانی (22 تا 42 روزگی) تهیه شد. جیره¬های آزمایشی عبارت بودند از: 1) جیره پایه بدون هیچ نوع افزودنی 2) جیره پایه با 0/1 درصد فلاوومایسین 3) جیره پایه با 0/01 درصد پروتکسین 4) جیره پایه با 0/2درصد اسید پروپیونیک و 5) جیره پایه با 0/01 درصد پروتکسین + 0/2 درصد اسید پروپیونیک. فراسنجه¬های افزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذائی به صورت هفتگی اندازه¬¬گیری شدند. در انتهای آزمایش، از هر واحد آزمایشی یک قطعه جوجه نر به طور تصادفی انتخاب و مقدار 2 میلی لیتر خون از سیاهرگ زیربالی آن جمع آوری شده و برای تعیین فراسنجه-های خونی مورد نظر، مورد تجزیه آزمایشگاهی قرار گرفتند. پس از خونگیری، همان جوجه جهت تعیین ترکیبات لاشه، ذبح گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که افزودن اسید پروپیونیک به جیره، باعث بهبود معنی¬دار افزایش وزن در دوره آغازین گردید. این وضعیت در کل دوره پرورش، برای تیمار حاوی فلاوومایسین مشاهده شد (0/05> p). در دوره پایانی و همچنین کل دوره پرورش، پرندگان دریافت کننده تیمار حاوی اسید پروپیونیک، مصرف خوراک پایین¬تری در مقایسه با پرندگان دریافت کننده تیمار شاهد و تیمار حاوی فلاوومایسین داشتند (0/05> p ). در دوره آغازین، تمامی تیمارهای حاوی مواد آزمایشی، ضریب تبدیل معنی¬دار بهتری در مقایسه با تیمار شاهد داشتند. این وضعیت در دوره پایانی فقط برای تیمار حاوی اسید پروپیونیک مشاهده گردید (0/05> p ). در کل دوره پرورش نیز تمامی تیمارهای حاوی مواد آزمایشی به غیر از تیمار حاوی پروتکسین، ضریب تبدیل معنی¬دار بهتری در مقایسه با تیمار شاهد داشتند. با وجود تاثیر مثبت عددی تمامی تیمارهای حاوی مواد آزمایشی، تنها افزودن آنتی¬بیوتیک فلاوومایسین باعث افزایش معنی¬دار درصد لاشه در مقایسه با تیمار شاهد گردید (0/05> p ). افزودن اسید پروپیونیک باعث کاهش معنی¬دار ldl در مقایسه با تیمار شاهد و تیمار حاوی فلاوومایسین گردید. همچنین افزودن اسید پروپیونیک منجر به افزایش سطح hdl در مقایسه با تیمارهای شاهد، پروتکسین و مخلوطی از پروتکسین و اسید پروپیونیک گردید (0/05> p ). در این آزمایش، هیچ گونه اثر مثبت معنی¬داری هنگام استفاده از مخلوطی از پروتکسین و اسید پروپیونیک مشاهده نشد.

برآورد روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی صفات رشد در گوسفند بلوچی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  حسن دلتنگ سفیدسنگی   سعید حسنی

داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی 7072 بره گوسفند نژاد بلوچی است که در سالهای 1361 تا 1385 در ایستگاه اصلاح نژاد عباس آباد مشهد رکوردگیری و جمع آوری شده بود. این داده ها برای برآورد روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی مورد استفاده قرار گرفت. ارزش اصلاحی حیوانات با روش معادلات مدل مختلط و براساس مدل دام یک متغیره پیش بینی شد. روند فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی بترتیب از طریق تابعیت میانگین فنوتیپی بر سال، میانگین ارزش اصلاحی بر سال و تفاوت ارزش اصلاحی از ارزش فنوتیپی بر سال بر آورد شد. پیشرفت ژنتیکی کل بعد از 22 سال برای وزن تولد و بعد از 24 سال برای اوزان شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 011/0 ، 488/1، 066/2، 062/2 و 034/2 کیلوگرم بود. روند ژنتیکی اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 06/0±1، 1±55، 2±72، 2±77 و 3±88 گرم در سال بر آورد شد . روند فنوتیپی برای اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 06/1±4، 9±3، 11±11-، 11±15 و 15±118 گرم در سال و روند محیطی برای صفات مذکور بترتیب 1±3، 8±52-، 9±83-، 9±62- و 12±30 گرم در سال بود. بطورکلی نتایج این تحقیق نشان می دهد که روند ژنتیکی مثبت و معنی داری برای تمامی صفات مربوط به رشد در این گله وجود داشته است و این نشان دهنده موثر بودن برنامه های انتخاب مورد استفاده در این گله می باشد. با این حال برای بهبود این برنامه ها انتخاب دام های مولد می بایست به جای ارزش فنوتیپی براساس ارزش های ارثی آنها صورت گیرد.

شناسایی چندشکلی ژن های هورمون رشد، بتالاکتوگلوبولین و pit-1 در گاوهای هلشتاین با استفاده از روش pcr-rflp و ارتباط آن ها با تولید شیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  مریم حیدری   مجتبی آهنی آذری

هدف از این تحقیق شناسایی چند شکلی ژن های هورمون رشد (gh)، بتالاکتوگلوبولین β-lg) و pit-1 در یک گله گاو هلشتاین با روش pcr-rflp و بررسی ارتباط آن ها با تولید شیر بود. هورمون رشد نقش مهمی در تنظیم رشد، متابولیسم و شیر دهی ایفا می کند. بتالاکتوگلوبولین پروتئین عمده ی آب پنیر در شیر است که در انتقال و متابولیسم رتینول و اسید های چرب نقش دارد و pit-1 مسئول رشد هیپوفیز و بیان هورمون های مرتبط با آن در پستانداران می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت زیاد هر سه ژن، آن ها به عنوان ژن های کاندید کنترل کننده تولید شیر انتخاب شده اند. در این تحقیق نمونه های خون از 104 رأس گاو هلشتاین که دارای حداقل یکسال رکورد تولید شیر بودند تهیه و از روش نمکی بهینه یافته برای استخراج dna استفاده شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 282 جفت بازی شامل اینترون 4 و اگزون 5 ژن هورمون رشد، یک قطعه 1355 جفت بازی شامل قسمتی از اگزون 5، اینترون 5 و قسمتی از اگزون 6 ژن pit-1 و یک قطعه 247 جفت بازی شامل بخشی از اگزون و اینترون 4 ژن بتالاکتوگلوبولین انجام گرفت. قطعات تکثیر شده ی ژن های هورمون رشد، pit-1 و β-lgبه ترتیب توسط آنزیم های رستریکتاز alui ، hinfi و haeiii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. فراوانی آلل های l و v ژن هورمون رشد به ترتیب 0/884 و 0/116و فراوانی آلل های a وb برای ژن pit-1 به ترتیب 170/0 و 830/0 و برای ژن β-lg به ترتیب 529/0 و 471/0 بدست آمد. بررسی تعادل هاردی- واینبرگ برای لوکوس های مورد نظر بوسیله ی آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه ها بود. جهت بررسی ارتباط ژن های مورد نظر با تولید شیر از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ ها بطور معنی داری بر تولید شیر موثر بودند. حیوانات با ژنوتیپ ll هورمون رشد مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ lv تولید کردند (05/0 > p ). همچنین حیوانات با ژنوتیپ ab برای pit-1 مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ bb تولید کردند (05/0> p ). در مورد ژن β-lg تولید شیر حیوانات با ژنوتیپ aa بیشتر از ژنوتیپ bb بود (01/0 > p ). چند شکلی این ژن ها همچنین در یک گاو هلشتاین با تولید شیرحدود 150 کیلوگرم در روز و 5 گوساله ی آن بررسی شد. ژنوتیپ گاو برتر و تمام فرزندانش برای ژن هورمون رشد ll و برای ژن بتالاکتوگلوبولین ab بود و از نظر ژن pit-1 گاو برتر و 3 گوساله ی آن ژنوتیپ bb و بقیه گوساله ها ژنوتیپ ab داشتند.

تجزیه و تحلیل ژنتیکی برخی صفات اقتصادی در گاوهای آمیخته ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  مریم اردلان فر   سعید حسنی

برای برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات اقتصادی جمعیت گاوهای آمیخته هلشتاین ایران، از رکوردهای دوره اول شیردهی 4917 رأس گاو آمیخته که در مرکز اصلاح نژاد دام کشور، طی سال های 1370 تا 1386 جمع آوری شده بود استفاده گردید. بررسی بر روی گاوهای آمیخته با نسبت های مختلف توارث نژاد هلشتاین شامل 5/12، 25، 5/37، 50، 5/62، 75 و 5/87 درصد انجام شد و صفات مورد بررسی در این تحقیق شامل تولید شیر، درصد و مقدار چربی، طول دوره شیردهی و سن اولین زایش بود. توارث پذیری صفات با استفاده از یک مدل حیوانی تک صفتی برآورد شد. برای محاسبه هتروزیس از مدل ژنتیکی افزایشی- غالبیت و روش حداقل مربعات وزنی استفاده گردید. مقادیر توارث پذیری صفات تولید شیر، مقدار و درصد چربی شیر، تعداد روزهای شیردهی و سن اولین زایش به ترتیب 08/0±296/0، 09/0±556/0، 10/0±852/0، 10/0±265/0 و 09/0±535/0 برآورد شد. هتروزیس برای صفات مذکور نیز به ترتیب 2/23، 2/6، 22/0-، 85/18 و 3/1- درصد به دست آمد. مدل افزایشی- غالبیت برای تمام صفات مورد مطالعه کافی تشخیص داده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که با افزایش سهم توارث نژاد هلشتاین در آمیخته ها، به جز در مورد درصد چربی شیر، سایر صفات مورد مطالعه بهبود یافتند. بر اساس این بررسی بهترین عملکرد آمیخته ها برای صفت تولید شیر بین سطوح 5/87-5/62 درصد و بر اساس ترکیبی از صفات در سطح 5/87 درصد توارث هلشتاین برآورد گردید.

تعیین اثرات استفاده از سطوح مختلف کائولن، بنتونیت و زئولیت در جیره های غذایی بر عملکرد جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  محسن صفایی کتولی   فتح الله بلداجی

این آزمایش به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کائولن، بنتونیت و زئولیت بر عملکرد جوجه های گوشتی در مدت 42 روز انجام شد. بدین منظور 448 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه رأس 308 به 7 تیمار با 4 تکرار 16 جوجه ای اختصاص یافت. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد و تیمار ها شامل شاهد و 5/1 و 3 درصد کائولن، بنتونیت و زئولیت بودند. نتایج آزمایش نشان داد که پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی 3 درصد زئولیت و جیره شاهد به ترتیب دارای بیشترین و کمترین افزایش وزن بودند (05/0p<). بیشترین میزان مصرف خوراک در این آزمایش مربوط به تیمار حاوی 3 درصد بنتونیت و کمترین آن مربوط به تیمار حاوی 5/1 درصد بنتونیت بود (05/0p<). نتایج مربوط به ضریب تبدیل غذایی نشان داد که ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار حاوی 3 درصد کائولن در دوره آغازین و کل دوره نسبت به تیمار شاهد بهبود معنی داری داشت (05/0p<). داده های بدست آمده در خصوص نرخ رشد نشان داد که جیره حاوی 3 درصد زئولیت دارای بالاترین نرخ رشد و تیمار شاهد دارای پایین ترین نرخ رشد بودند (05/0p<). میزان چربی حفره بطنی و چربی گوشت در تیمار حاوی 5/1 درصد بنتونیت و کائولن از تیمار شاهد کمتر بود (05/0p<). اختلاف معنی داری بین تیمار ها به لحاظ درصد سینه، کبد، طحال، قلب و بورس مشاهده نشد (05/0p>). در میزان کلسیم خون بین تیمار حاوی 3 درصد زئولیت و تیمار شاهد تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p<) و در میزان فسفر خون بین تیمار های آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). افزودن 3 درصد کائولن به جیره سبب افزایش نسبت راندمان پروتئین و قابلیت هضم ظاهری پروتئین نسبت به تیمار شاهد شد (05/0p<). پائین ترین میزان رطوبت و خاکستر فضولات مربوط به تیمار 3 درصد زئولیت و بالاترین مربوط به تیمار شاهد بود (05/0p<). میزان اسیدیته فضولات تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0p>). ظرفیت نگهداری آب گوشت، رطوبت، اسیدیته و پروتئین گوشت تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت ولی شاخص tba در گوشت جوجه هایی که جیره حاوی 5/1 درصد بنتونیت و کائولن دریافت کرده بودند پایین تر از تیمار شاهد بود (05/0p<). نگهداری نمونه های گوشت در فریزر به مدت 150 روز باعث کاهش کیفیت و فساد گوشت گردید (05/0p<). میزان خاکستر گوشت در تیمار حاوی 3 درصد زئولیت به طور معنی داری (05/0p<) نسبت به تیمار شاهد و تیمار حاوی 5/1 درصد بنتونیت افزایش نشان داد. داده های استخوان های درشت نی حاکی از آن است که میزان قطر دیواره استخوان، شاخص وزن به طول درشت نی، شاخص درشت نی، شاخص استحکام و درصد خاکستر استخوان درشت نی در تیمار حاوی 3 درصد زئولیت به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد بهبود یافت (05/0p<). میزان طول استخوان و قطر دیافاز، کانال مدولاری و وزن نسبی استخوان تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0p>).

برآورد اثرات ژنتیکی و محیط دائمی مادری بر برخی صفات رشد و درجه پوست در گوسفند قره گل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  امید امام وردی   سعید حسنی

به منظوربرآورد (کو) واریا نس ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری و واریانس محیط دائمی مادری برخی صفات رشد و امتیاز درجه پوست در گوسفند قره گل از مجموع13752 رکورد مربوط به صفات رشد و درجه پوست که طی سالهای 1373 تا 1381 در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند قره گل جمع آوری شده بود ، استفاده گردید . مولفه های (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی توسط روش حداکثر درستنمائی محدود شده بر اساس مدل دام یک متغیره مورد آنالیز قرار گرفت . شش مدل دام مختلف برای هر یک از صفات مورد استفاده قرار گرفت . بر اساس مناسب ترین مدل دام برازش یافته وراثت پذیری مستقیم وزن های تولد،1، 3، 6، 9 و 12 ماهگی و درجه پوست به ترتیب 04/0±25/0 ، 03/0±08/0 ، 04/0±22/0 ، 06/0±23/0 ، 06/0±35/0 ، 05/0±32/0 و 04/0±38/0 و وراثت پذیری مادری برای وزن شش ماهگی 03/0±06/0 و نسبت واریانس محیط دائمی مادری به واریانس فنوتیپی برای صفا ت وزن تولد ، 1و3 ماهگی به ترتیب 15/0 ، 14/0 و12/0 برآورد شد . مناسب ترین مدل جهت تجزیه تحلیل برای صفات وزن تولد ، 1 ماهگی و 3 ماهگی مدل دارای اثرات محیطی دائمی مادری (مدل2)، برای وزن 6 ماهگی مدل دارای فقط اثرات ژنتیکی مادری (مدل3) و برای سایر صفات، مدل فاقد اثرات مادری (مدل 1) بود. بنابراین، عدم حضور اثرات مادری در مدل دام برای صفات وزن تولد ، 1 ماهگی ، 3 ماهگی و6 ماهگی در گوسفند قره گل باعث برآورد بیش از حد وراثت پذیری مستقیم شد ، اما تاثیری در آنالیز اوزان 9 ماهگی ، 12 ماهگی و درجه پوست نداشت .

ارتباط بین متابولیت های تغذیه ای خون با پارامترهای تولیدمثلی در گاوهای شیری یک بار و چند بار زایش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1389
  سوریه ایری   فیروز صمدی

اختلالات متابولیکی پس از زایش، یکی از مهمترین عوامل کم باروری در گاو‎های پرشیر می باشند. در این تحقیق، تغییرات غلظت‎های سرمی استروژن، پروژسترون، تیروکسین، انسولین و نیز متابولیت‎های سرمی خون از قبیل گلوکز، اوره، کلسترول و تری‎گلیسرید و نیز برخی از عناصر معدنی سرم خون در گاوهای یک بار و چند بار زایش مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 18 راس گاو هلشتاین، در دو گروه گاوهای یک بار و چند بار زایش انتخاب شدند. نمونه‎های خون از ورید دمی در زمان تلقیح گرفته شد. سپس پس از جدا کردن سرم خون متابولیت‎های مذکور تعیین شدند. برای مقایسه میانگین های حداقل مربعات دو گروه (یک بار و چند بار زایش) از آزمون توکی-کرامر در سطح معنی داری 5% استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت سرمی استروژن در گاوهای یک بار زایش کمتر از گاوهای چند بار زایش بود (05/0>p). بعلاوه، نمره وضعیت بدن دام نیز تاثیر معنی‎داری بر غلظت استروژن سرم خون داشت (05/0>p). غلظت سرمی اوره در گاوهای یک بار زایش بیشتر از گاوهای چند بار زایش بود (05/0>p). تولید شیر، فاصله زایش تا تلقیح و زایش تا آبستنی نیز تاثیر معنی‎داری بر غلظت اوره خون داشتند (05/0>p). غلظت سرمی کلسترول در گاوهای یک بار زایش کمتر از گاوهای چند بار زایش بود (05/0>p). بین مقادیر پروژسترون، تیروکسین، انسولین، گلوکز و تری‎گلیسرید سرم خون میان دو گروه تفاوت چندانی وجود نداشت (05/0<p). تاثیر دفعات زایش بر پارامتر هایی همچون فاصله زایش تا اولین تلقیح، زایش تا بازگشت رحم و نیز تعداد روزهای باز معنی دار بود (05/0>p). این مطالعه نشان داد، علاوه بر تعادل منفی انرژی عوامل دیگری همچون دفعات زایش، تغییرات غلظت هورمونها و متابولیت های تغذیه ای نیز بر شروع فعالیت فولیکولی تخمدان و بازدهی تولیدمثلی موثرند.

اثر مخلوط پروبیوتیک ها برشاخصهای رشد وسلامتی گوساله های شیر خوار و قطع شیر تغذیه شده با دو سطح پروتئین در جیره آغازین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1388
  اسمر قراگوزلو   محسن دانش مسگران

سه ماهه اول زندگی گوساله ها، بحرانی ترین مرحله زندگی آنها است. هدف از پرورش خوب گوساله، تولید حیوان سالمی است که در آینده تلیسه های جایگزین مناسبی در گله های دوشا، گله های گوشتی و یا گاوهای خوب برای کشتار، باشند. در سال های اخیر استفاده از باکتریهای مفید در تغذیه گاوهای پرواری و شیری به دلایل متعددی، در اذهان عمومی رشد یافته است. واژه پروبیوتیک واژ ه ای یونانی به معنی برای زندگی می باشد. این واژه نخستین بار در سال 1965 برای مواد مترشحه به وسیل? میکروارگانیسم هایی بکار گرفته شد که موجب تحریک رشد در میکروارگانیسم های دیگر شدند. تغذیه این ارگانیزم ها منتج به ساکن شدن آنها در لوله گوارش، جلوگیری از افزایش پاتوژنها، خنثی کردن توکسین های تولیدی در بدن دام، تعدیل کردن فعالیت آنزیمی باکتریهای خاص، افزایش ظرفیت هضمی روده کوچک و افزایش اثرات کمکی به سیستم ایمنی بدن دام می شود. استفاده از ترکیبات پروبیوتیک در تغذیه گوساله های شیر خوار ، بالانس جیر? آغازین گوساله های شیرخوار از نظر میزان پروتئین ، نشان دادن تأثیر استفاده از دو سطح پروتئین 18 و 20 درصد در جیره آغازین گوساله های شیر خوار و همچنین دوره های مختلف زمانی مصرف ترکیبات پروبیوتیک بر مصرف خوراک، افزایش وزن و همچنین فاکتورهای خونی و شاخصهای سلامتی گوساله های شیر خوار و قطع شیر از جمله اهداف مورد بررسی در این تحقیق بودند.به این منظور 8 تیمار آزمایشی با 2 سطح پروتئین خام(18و 20 درصد از ماده خشک) و 3 دوره زمانی مصرف پروبیوتیک (تا30، 60 و 90روزگی، 1 گرم پروبیوتیک) و دو گروه شاهد فاقد پروبیوتیک برای هر سطح پروتئین خام جیره ها، در نظر گرفته شد. جیره های آزمایشی به 48 راس گوساله شیرخوار هلشتاین ( 6 راس گوساله برای هر تیمار) ، با استفاده از طرح فاکتوریل(4×2) تکرار شده در زمان، به مدت 90 روز خورانده شد. مصرف روزانه خوراک ، پروتئین و انرژی دریافتی روزانه و ضریب تبدیل آن در طول آزمایش محاسبه شد . اضافه وزن روزانه تا 90 روز و فراسنجه های خونی شامل گلوکز ، انسولین و نیتروژن غیر آمینی در ماه های یک ، دو و سه اندازگیری شدند. سطوح مختلف پروبیوتیک تاثیری بر فاکتورهای مورد بررسی ایجاد نکرد. استفاده از جیره حاوی 18 درصد پروتئین خام مصرف خوراک روزانه و انرژی دریافتی را به طور معنی داری افزایش داد (05/ 0 p<)، ولی جیره حاوی 20 درصد پروتئین ضریب تبدیل غذایی بهتری ایجاد کرد(05/0 p<). 20 درصد پروتئین در جیره آغازین میزان نیتروژن غیرآمینی بالاتری را در خون سبب شد(05/0p<). نتایج نشان داده شده در بالا گویای این مطلب است که استفاده از جیره آغازین حاوی 20 درصد پروتئین خام به لحاظ کاهش در مصرف خوراک، بهبود در ضریب تبدیل خوراک و همچنین ایجاد شرایط مناسب برای اضافه وزن روزانه به لحاظ مصرف انرژی و پروتئین مناسب تر از جیره آغازین حاوی 18 درصد پروتئین خام باشد. ضمنا چون انرژی هر دو جیره یکسان بود، لذا استفاده از جیره آغازین حاوی 20 درصد پروتئین خام موجب ذخیره شدن کند انرژی در بدن گوساله ها خواهد شد. همچنین جیره های آغازین حاوی 18 و 20 درصد پروتئین خام، تغییر در متابولیت های خون از جمله نیتروژن غیرآمینی خون در گوساله های تغذیه شده با این جیره ها را نیز به همراه داشت و بر طبق انتظار با افزایش سطح پروتئین ، مقادیر نیتروژن غیرآمینی خون نیز به طور معنی داری رو به افزایش داشت. بررسی وضعیت سلامت گوساله ها نیز بیان کننده این مطلب بود که تیمارهای حاوی پروبیوتیک نتوانست در بروز اسهال در بین گوساله ها تفاوتی ایجاد کند و این مسئله می تواند تایید کننده این باشد که اثرات پروبیوتیک ها در بهبود وضعیت سلامتی دام و کاهش بروز اسهال فقط در هنگامی بروز می کند که حیوانات به وسیله وجود یک جمعیت میکروبی که رشد را کاهش می دهد، تحت استرس باشند.

تأثیر سطوح مختلف پروتئین و مکمل سینبیوتیک بر عملکرد، فراسنجه های خونی و مورفولوژی روده در بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  محمدرضا شریفی   محمود شمس شرق

آزمایشی به منظور بررسی استفاده از سطوح مختلف پروتئین و سینبیوتیک بر عملکرد، برخی فراسنجه های خونی، خصوصیات لاشه و مورفولوژی روده کوچک در بلدرچین ژاپنی انجام گرفت.720 قطعه بلدرچین ژاپنی یکروزه در 9 تیمار، 4 تکرار و 20 قطعه جوجه در هر تکرار تخصیص داده شدند. جوجه ها به مدت 42 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت آرایش فاکتوریل 3×3 شامل 3 سطح پروتئین جیره (پروتئین متعادل (24 درصد) در کل دوره، کم پروتئین (08/22 درصد) در کل دوره و پروتئین متعادل (24 درصد) در دوره آغازین- کم پروتئین (08/22 درصد) در دوره رشد) و 3 سطح سینبیوتیک (صفر، توصیه شده و 150درصد توصیه شده) پرورش داده شدند. کلیه جیره های آزمایشی به جز پروتئین دارای انرژی قابل سوخت و ساز یکسان و حاوی حداقل مقادیر مواد مغذی توصیه شده انجمن ملی تحقیقات (1994 nrc,) بودند. نتایج نشان داد اثر متقابل سطوح مختلف پروتئین و سینبیوتیک تأثیر برای فراسنجه های افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی و خوراک مصرفی بلدرچین ها در دوره های مختلف پرورش معنی دار نبود (05/0<p). کاهش سطح پروتئین جیره در دوره آغازین در مقایسه با دیگر تیمارها منجر به کاهش عملکرد گردید (05/0>p)، حال آنکه در دوره رشد این اختلافات در تیمارها مشاهده نشد. کاهش سطح پروتئین سبب بهبود نسبت راندمان پروتئین مصرفی (05/0>p) شد، در حالی که سطوح مختلف سینبیوتیک تأثیری بر این فراسنجه ها نداشت. پروتئین و سینبیوتیک تأثیر معنی داری بر درصد اجزای لاشه در بلدرچین ژاپنی نشان نداد. سطح تری گلیسیرید سرم در تیمارهای دریافت کننده سینبیوتیک به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p)، ولی مکمل سینبیوتیک بر سایر فراسنجه های خونی تأثیر معنی داری نداشت. پارامترهای مورفولوژی روده تحت تأثیر پروتئین و سینبیوتیک قرار نگرفت هرچند ارتفاع ویلی در بخش ژژونوم در تیمارها در اثر مکمل سینبیوتیک و پروتئین تفاوت معنی داری نشان داد (05/0>p). نتایج کلی آزمایش نشان داد کاهش سطح پروتئین جیره در دوره آغازین به کمتر از سطح متعادل سبب کاهش عملکرد در بلدرچین ژاپنی می گردد. در حالی که کاهش سطح پروتئین به کمتر از سطح متعادل در دوره رشد تأثیری منفی بر عملکرد بلدرچین ژاپنی ندارد بلکه سبب بهبود راندمان اقتصادی تولید نیز شد. در شرایط این آزمایش، مکمل سینبیوتیک دارای اثر مثبتی بر عملکرد نبوده است ولی بهبودهایی در تری گلیسیرید خون و ارتفاع ویلی مورفولوژی روده قابل مشاهده بود.

تعیین ضرایب اقتصادی برخی صفات مهم گوسفند مغانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  حسین عبداللهی   سعید حسنی

با توجه به اینکه در اصلاح نژاد هدف سود اقتصادی است، برآورد ضرایب اقتصادی نسبی صفات مهم از اولویت های یک برنامه اصلاح نژادی است. برای این منظور یک مدل زیستی- اقتصادی قطعی برای تخمین ضرایب اقتصادی صفات تعداد بره در هر زایش، نرخ زندمانی بره ها تا شیرگیری، نرخ زنده مانی بره ها پس از شیرگیری، ، زنده مانی میش ها، وزن تولد، ، وزن زنده بره در سن شیرگیری، وزن یکسالگی، وزن بلوغ میش، نسبت لاشه به وزن زنده، نرخ آبستنی و وزن پشم برای گله گوسفند مغانی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد جعفرآباد مغان با 432 راس میش و 52 راس قوچ استفاده شد. آنالیز حساسیت ضرایب اقتصادی برای سطح قیمت های نهاده و محصول انجام شد. بیشترین اهمیت در گله مورد مطالعه را صفت تعداد بره در هر زایش با ضریب اقتصادی نسبی 62/79 دارا بود. صفات نسبت لاشه به وزن زنده و زنده مانی میش ها بترتیب با ضرایب اقتصادی 44/2 و 54/1 در رتبه های بعدی قرار داشتند. کمترین ضریب اقتصادی در بین صفات مطالعه شده مربوط به وزن یکسالگی با ضریب اقتصادی 68/0 بود. ضرایب اقتصادی برای تمام صفات مطالعه شده به استثناء وزن تولد در این سیستم مثبت بود، که نشان می دهد همه این صفات بر روی سودآوری سیستم تاثیر مثبت دارند. بطور کلی صفاتی که باعث افزایش درآمد و کاهش هزینه ها از طریق افزایش فروش بره های مازاد می شوند ضرایب اقتصادی بیشتری داشتند. کلمات کلیدی: مدل زیستی- اقتصادی، گوسفند، ارزش های اقتصادی

مبانی فکری و اعتقادی حقوق ملت در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده حقوق 1390
  سعید حسنی   علی اکبر امینی

بررسی یک نظریه و یا یک حادث? سیاسی اجتماعی تنها هنگامی میسر است که با رویکردی به شناختِ سیر تکوین و ریشه های شکل گیری آن توجه گردد. حوادث دفعتاً به وجود نمی آیند بلکه مسبوق به سابقه ای در گذشته خویش اند. در این پژوهش به شیوه معمول، ناگزیر به تاریخ تفکر فقهی پیرامون قانون اساسی نظر خواهیم داشت. اندیشه و عمل، دوحوزه مجزا و مستقل از یکدیگر می باشند اما در تعاملی دائمی بر یکدیگر اثر می گذارند.تفکر دینی نه تنها در برخورد با سوالات و حوادث واقعه، قابلیت پاسخ گویی های نو را مطرح می کند، بلکه اصولاً در مقابل امور پذیرفته شده و سوالات قدیمی نیز پاسخ های تازه هم می تواند برگزیند. شرایط زمان، مکان و مقتضیات، تشخیص اهم و مهم، فاسد و افسد، ضرورت و مصلحت و فضای فکری و شرایط زندگی یک فقیه با فقیه دیگر، در نوع برداشت آنان از یک واقعیت، اگر نگوئیم ضرورتاً دوگانه، اما می تواند دوگانه باشد. حقوق ملت، از مباحث محوری نظام های سیاسی است که در قانون اساسی نظام های سیاسی بر آن تأکید می شود و کشورهای مختلف جهان می کوشند آن را سرلوح? قانون اساسی و درخشان ترین فصل آن قرار دهند. این پژوهش به تبیین مبانی فکری و چگونگی شکل گیری حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و در این راستا به بررسی سیر تطور اندیشه عالمانی چون علامه نائینی و شیخ فضل الله نوری می پردازد. امید است این اندک مورد توجه دوستداران و دانش پژوهان این وادی قرار گیرد و در این راه نگارنده را از راهنمایی ها و انتقادات خود محروم ننمایند.

بررسی اثر تزریق درون تخم مرغی آنتی اکسیدان های ال-کارنیتین، ویتامین های e و c و بافرهای فسفات و بیکربنات بر بهبود جوجه درآوری تخم مرغ های با ذخیره طولانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  محمدرضا ابراهیمی   محمدجواد ضمیری

کاهش توان جوجه درآوری تخم های نگهداری شده یکی از مشکلات صنعت ماکیان به شمار می-رود که دلیل اصلی آن را به افزایش ph آلبومن نسبت داده اند. از سویی، اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه زرده در دوره نگهداری احتمال تولید رادیکال های آزاد و مرگ رویان را افزایش می-دهند. این پژوهش به منظور بررسی اثر تزریق درون تخم مرغی آنتی اکسیدان و بافر بر بهبود جوجه درآوری تخم مرغ های با ذخیره طولانی انجام شد. تعداد 508 عدد تخم نطفه دار نژاد کاب به طور تصادفی به 16 گروه مساوی تقسیم و به مدت 12 روز در شرایط استاندارد (دمای 16 درجه سانتی گراد و رطوبت 75%) نگهداری شدند. در روز چهارم دوره نگهداری (آزمایش نخست)، بافر فسفات و بافر بیکربنات و در روز هفتم دوره نگهداری (آزمایش دوم)، محلول های ویتامین c ( 75، 50 و 25 میلی گرم)، ویتامین e (75/0، 50/0 و 25/0 واحد بین المللی) و ال-کارنیتین (12، 8 و 2 میلی گرم)، به تخم مرغ ها تزریق شد. در هر دو آزمایش، 3 گروه شاهد وجود داشت (آب مقطر، سوزن و بدون تزریق). در دوره آزمایش، هر دو روز یک بار سه عدد از تخم های هر تیمار برای اندازه گیری فراسنجه های کیفی درونی تخم ها استفاده می شد. پس از دوره نگهداری نیز همه تخم ها به دستگاه جوجه کشی منتقل شدند (دمای 5/37 و رطوبت 75%). در آزمایش نخست، برخلاف بافر فسفات، تزریق بافر بیکربنات موجب بهبود کیفیت داخلی تخم ها شد، اما جوجه درآوری هر دو تیمار نسبت به گروه شاهد، به شدت کاهش یافت. در آزمایش دوم، افزودن آنتی اکسیدان ها تاثیر نامطلوبی بر فراسنجه های کیفی درونی تخم نداشت. اما جوجه درآوری تیمارها پایین تر از گروه شاهد بود. با افزایش سطح ویتامین های c و e، جوجه درآوری کاهش یافت، اما افزایش ال-کارنیتین موجب افزایش جوجه درآوری شد. در هر دو آزمایش، جوجه درآوری هیچ یک از تیمارهای شاهد، سر سوزن و آب مقطر معنی دار نبود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت، به جز بافر بیکربنات، تزریق بافر فسفات و آنتی اکسیدان های c، eو ال- کارنیتین در شرایط این مطالعه اثری بر کیفیت آلبومن نداشت. با این حال، جوجه درآوری آن ها کمتر از گروه شاهد بود.

تأثیر کاه زیره عمل آوری نشده و عمل آوری شده با اوره- ملاس بر عملکرد و فراسنجه های خونی بره های نر پرواری کردی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  علی مسعودی   نورمحمد تربتی نژاد

به منظور بررسی ارزش غذایی کاه زیره (cuminum cyminum l.) عمل آوری نشده و عمل آوری شده با اوره – ملاس و مقایسه آن ها با کاه گندم در تغذیه بره های پرواری کردی، آزمایشی در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول پس از عمل آوری کاه زیره و کاه گندم با سطوح 5 درصد اوره و 10 درصد ملاس، ترکیب شیمیایی کاه ها تعیین شد. نتایج نشان داد که از لحاظ میانگین ماده خشک، بین کاه های عمل آوری نشده و بین کاه های غنی شده با اوره – ملاس اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0 p>). اما میزان ماده خشک کاه ها در نتیجه عمل آوری به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 p<). بین کاه زیره و کاه گندم اختلاف معنی دار در میزان خاکستر و چربی وجود داشت (05/0 p<) و میزان خاکستر و چربی کاه ها تحت تأثیر عمل آوری قرار نگرفت. عمل آوری، میزان پروتئین خام کاه را به طور معنی داری افزایش داد (05/0 p<). کاه های آزمایشی اختلاف معنی داری در بخش دیواره سلولی داشتند (05/0 p<)، ولی اختلاف آن ها در میزان فیبر نامحلول در شوینده اسیدی معنی دار نبود (05/0 p>). عمل آوری باعث کاهش معنی دار میزان دیواره سلولی گردید (05/0 p<). در مرحله دوم آزمایش تأثیر کاه های مختلف بر عملکرد و فراسنجه های خونی بره ها بررسی شد. تیمارها شامل جیره های حاوی 1) 20 درصد کاه گندم، 2) 20 درصد کاه زیره، 3) 20 درصد کاه گندم عمل آوری شده و 4) 20 درصد کاه زیره عمل آوری شده بودند. میزان مصرف خوراک در تیمار کاه زیره معمولی به طور معنی داری کمتر از سایر تیمار ها بود (05/0p< )، ولی سایر تیمارها از نظر مصرف خوراک اختلاف معنی داری با هم نداشتند. افزایش وزن روزانه در بره های تغذیه شده با کاه گندم غنی شده، به طور معنی داری بیشتر از بره های تغذیه شده با کاه های معمولی بود (05/0p< ). ولی سایر تیمارها از نظر افزایش وزن روزانه اختلاف معنی داری با هم نداشتند. ضریب تبدیل غذایی در تیمار کاه گندم عمل آوری شده پایین تر از سایر تیمار ها بود، هرچند اختلاف معنی داری با کاه زیره و کاه زیره غنی شده از این نظر نداشت (05/0p> ). سطح ازت اوره ای، گلوکز و پروتئین کل سرم خون در بره های تغذیه شده با کاه عمل آوری شده بیشتر از بره های تغذیه شده با کاه معمولی بود، ولی بین تیمارها از نظر فراسنجه های خونی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p> ). اختلاف معنی داری در هزینه خوراک مصرفی بین تیمارها وجود نداشت (05/0p> ). هزینه خوراک برای تولید هر کیلوگرم افزایش وزن زنده در تیمار کاه گندم معمولی بیشتر از سایر گروها بود هر چند که با تیمار چهارم تفاوت معنی داری نداشت (05/0p> ). عمل آوری کاه گندم منجر به افزایش معنی دار سود اقتصادی شد، تیمارهای کاه زیره غنی شده و کاه زیره معمولی نیز سود بیشتری را نسبت به کاه گندم معمولی داشتند (05/0p< ). به طورکلی، با توجه به هزینه کم و ارزش غذایی بیشتر کاه زیره نسبت به کاه گندم و همچنین بهبود عملکرد بره های تغذیه شده با این کاه، استفاده از آن در جیره بره های پرواری می تواند مفید باشد .ضمناً با توجه به پایین بودن ارزش غذایی کاه گندم و کاه زیره، عمل آوری آن ها توصیه می شود. کلمات کلیدی: اوره، عمل آوری، کاه زیره، کاه گندم، گوسفند، ملاس

برآورد ضریب همخونی براساس اطلاعات شجره ای و نشانگرهای ریزماهواره ای و تاثیر آن بر صفات اقتصادی در گوسفند کردی شیروان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  سکینه نقویان   سعید حسنی

در این پژوهش، میزان همخونی 7170 رأس بره حاصل از 177 قوچ و 2182 میش که در طی سال های 1388- 1368 از گله گوسفند کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد شیروان جمع آوری شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. ضریب همخونی افراد بر اساس الگوریتم میووسین و لو (1992) محاسبه گردید. میانگین ضریب همخونی بر اساس سال پایه 1368، 668/0 درصد برآورد شد. از کل شجره تحت مطالعه 26/23 درصد حیوانات، همخون بودند و میانگین ضریب همخونی آن ها 87/2 درصد بود. تعداد کل حیوانات نر و ماده در شجره مورد بررسی به ترتیب 3332 و 3838 رأس بود که میانگین ضریب همخونی آن ها به ترتیب 693/0 و 646/0 درصد بود. از 1668 رأس حیوان همخون، 823 رأس نر و 845 رأس ماده بودند و میانگین ضریب همخونی آن ها به ترتیب 81/2 و 93/2 درصد بود. در شجره حاضر، 92/84 درصد بره ها یک قلو و 08/15 درصد دوقلو بودند و میانگین ضریب همخونی آن ها در کل جمعیت به ترتیب 620/0 و 936/0 درصد بود و در جمعیت همخون حیوانات یک قلو و دوقلو به ترتیب 1332 و 336 رأس و میانگین ضریب همخونی آن ها به ترتیب 83/2 و 01/3 درصد بود. برآورد ضریب همخونی در جمعیت گوسفند کردی با استفاده از 6 جایگاه ریزماهواره ای(bm8125، bms2361، bm6526، bm6438، bms1004 و bm6444) و 100 نمونه خون انجام گرفت. ضریب همخونی بر اساس شاخص رایت (fis) در جمعیت گوسفندان کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد شیروان، از 1859/0- برای جایگاه bm6526 تا 3329/0 در جایگاه bm6438 متغیر بود. در جایگاه های bm6438 و bm6444 مقدار شاخص fis، مثبت بود و به ترتیب 3329/0 و 2287/0 برآورد شد و برای سایر جایگاه ها منفی بود. میانگین ضریب همخونی بر اساس داده های مولکولی، 2617/0 بدست آمد. اثر همخونی بر صفات مورد مطالعه با مدل حیوانی و روش حداکثر درستنمایی محدود شده که در آن ضریب همخونی حیوان به عنوان متغیر کمکی درنظر گرفته شده بود، بررسی شد. صفات وزن های تولد، شیرگیری، شش ماهگی، نه ماهگی، یک سالگی تولید پشم سالیانه (در اولین پشم چینی) و تعداد بره ها در هر زایش میش (اولین زایش) به ازای افزایش یک درصد همخونی به ترتیب1/13-، 5/79، 3/1، 3/65-، 1/92- و 3/8 گرم و 023/0- رأس تغییر نمودند. بطور کلی علی رغم پایین بودن میانگین ضریب همخونی در کل گله، وجود تعداد اندکی حیوان با ضریب همخونی بالا، مستلزم این است که در جفت گیری حیوانات دقت بیشتری صورت گیرد و آمیزش کنترل شده در گله با توجه به میزان ضریب همخونی افراد صورت گیرد تا از افزایش ضریب همخونی در گله جلوگیری شود و همخونی در سطح حداقل باقی بماند.

تخمیین پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی وزن بدن و بعضی صفات لاشه در بلدرچین سفید انگلیسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  حسن معرفت   سعید حسنی

برای طراحی صحیح و دقیق برنامه های اصلاح نژادی نیاز به تخمین پارامترهای ژنتیکی صفات اقتصادی در جوامع حیوانی می باشد. لذا در این پژوهش، پارامترهای ژنتیکی صفات اقتصادی بلدرچین سفید انگلیسی برآورد شدند. صفات مورد بررسی شامل اوزان بدن در هنگام تفریخ و هفته های 1، 2، 3، 4 و 5 و نیز صفات لاشه بود. برای این منظور، تعداد 105 جفت بلدرچین مولد بطور تصادفی از جمعیت پایه انتخاب و آمیزش به صورت یک نر با یک ماده در قفس انجام شد. سپس حدود 1200 بلدرچین در طی 5 تفریخ متوالی حاصل از آمیزش های فوق تولید شدند. رکورد برداری انفرادی از اوزان بدن در شش سن تولد، 7، 14، 21، 28 و 35 روزگی و صفات لاشه (شامل اوزان سینه، ران و لاشه) برای نتاج حاصل از آمیزش های فوق انجام شد. اجزای واریانس و کوواریانس صفات فوق به ترتیب با استفاده از مدل های دام تک و دو صفتی و روش حداکثر درستنمایی محدود شده برآورد شدند. برای صفات مورد مطالعه وزن ماده ها بیشتر از نرها و این اختلاف از 11/0 تا 28/12 گرم به ترتیب برای اوزان تولد و پنج هفتگی متغیر بود، در حالی که درصد لاشه نرها بیشتر از ماده ها بود. وراثت پذیری برای اوزان تولد، 7، 14، 21، 28 و 35 روزگی به ترتیب 014/0± 12/0، 06/0± 32/0، 06/0± 30/0، 05/0 ±22/0، 05/0 ± 22/0 و 06/0 ± 25/0 و برای اوزان سینه، ران، لاشه، درصد سینه، درصد ران و درصد لاشه به ترتیب 06/0±26/0، 06/0±28/0، 05/0±28/0، 04/0±127/0، 06/0±19/0 و 03/0±048/0 برآورد شد. بالاترین همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین اوزان بدن در 28 و 35 روزگی با اوزان ران، سینه و لاشه مشاهده شد. بطور کلی نتایج این بررسی نشان داد با توجه به وراثت پذیری متوسط وزن بدن در چهار هفتگی و همبستگی ژنتیکی بالای این صفت با سایر اوزان بدن و لاشه و نیز امکان تشخیص جنسیت در این سن انتخاب بلدرچین ها بر اساس این صفت نسبت به سایر صفات می تواند ارجحیت داشته باشد.

تجزیه تحلیل ژنتیکی نمره سلولهای بدنی در گاوهای هلشتاین ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  عبدالرحیم تقی زاده   همایون فرهنگ فر

داده های مورد استفاده در این پژوهش، شامل 228237 رکورد روزآزمون شمار سلول های بدنی در نوبت اول شیردهی 29151 رأس گاو هلشتاین در 396 گله از 19 استان کشور می باشد، که طی سال های 1382 تا 1389 تولید داشتند. به منظور بررسی اثرات عوامل محیطی بر نمره سلول های بدنی شیر از رویه مدل مختلط نرم افزار9.1 sas استفاده شد. برای آنالیز ژنتیکی داده ها، از دو مدل روز آزمون با ضرایب تابعیت تصادفی و ثابت استفاده شد. در هر دو مدل، اثرات ثابت گله، سال تولید، فصل تولید، استان، سطوح مختلف تولیدی و متغیرهای همراه سن گاو در هنگام رکوردبرداری، درصد ژن هلشتاین و روزهای شیردهی گنجانده شدند. تابع چند جمله ای لژاندر با درجات برازش مختلف برای مدل های تصادفی و ثابت در خصوص تنوع ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی در نظر گرفته شدند که درجه برازش 2 به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. اجزای واریانس (کواریانس) ژنتیکی و فنوتیپی نمره سلول های بدنی توسط روش حداکثر درستنمائی محدود شده برآورد شدند. وراثت پذیری نمره سلول های بدنی در همه ماه های شیردهی کمتر از 1/0 بود. پائین ترین و بالاترین مقادیر وراثت پذیری به ترتیب در ماه های اول و دوم (042/0) و نهم و دهم (062/0) بدست آمد. با افزایش فاصله بین ماه های شیردهی، همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی کاهش یافتند. همبستگی بین ارزش های اصلاحی پیش بینی شده نمره سلول های بدنی 100 گاو برتر با مدل تابعیت تصادفی در ماه های شیردهی مختلف با افزایش فاصله ماه ها کمتر شد. در مدل تابعیت تصادفی، روند ژنتیکی نمره سلول های بدنی در سال تولد برای نرها 011/0 و برای فرزندان 001/0 در سال زایش برآورد گردید و این مقادیر به لحاظ آماری معنی دار بودند (001/0p> ). در مدل تابعیت ثابت نیز این مقدار برای فرزندان 001/0 به دست آمد و به لحاظ آماری معنی دار بود (001/0p> ). روند فنوتیپی برای حیوانات 136/0- برآورد گردید که از نظر آماری معنی دار بود (001/0p> ). این نتایج بیانگر آن است که در طی سال های 1382 تا 1389 پیشرفت ژنتیکی در کاهش شمار سلول های بدنی و وقوع ورم پستان در گله های مورد مطالعه در جهت عکس شده است.

تاثیر توزیع اندازه ذرّات ذرت سیلویی و سطوح چربی مکمل بر خصوصیات هضم در شکمبه گوسفند و عملکرد گاوهای شیرده در ابتدای شیردهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1391
  محمد مهدی شریفی حسینی   اسدالله تیموری یانسری

چهار آزمایش طراحی شد و به ترتیب انجام گرفت. در آزمایش اول علوفه ذرت درشت و ریز در مقیاس آزمایشگاهی به همراه چهار درصد روغن سویا یا فاقد آن، سیلو شدند. افزودن روغن سویا به ذرت سیلویی درشت یا ریز سبب شد ph محتویات سیلو افزابش یابد. در آزمایش دوم ویژگی های تجزیه پذیری ذرت سیلویی مشخص شد. در آزمایش سوم برای تعیین روند هضم در شکمبه گوسفند، از چهار راس میش دو ساله فیستوله دار در قالب یک طرح گردشی چهار در چهار استفاده شد. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) جیره ذرت سیلویی درشت 2) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد روغن سویا 3) جیره ذرت سیلویی ریز 4) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد روغن سویا. محتویات شکمبه در سه، هفت و نیم و دوازده ساعت پس از مصرف خوراک، از فیستولای شکمبه ای خارج و فراسنجه های شکمبه مشخص شد. مصرف ماده خشک و آلی، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و الیاف موثر فیزیکی در جیره های ذرت سیلویی درشت و مصرف عصاره اتری در جیره های دارای روغن به صورت معنی داری بیشتر بودند. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی تحت تاثیر معنی دار اندازه ذرات ذرت سیلویی، در جیره های ذرت سیلویی درشت بیشتر بوده ولی قابلیت هضم کربوهیدرات های غیرالیافی در جیره های حاوی مکمل روغن بیشتر بودند. سه ساعت بعد از مصرف خوراک، ph، کربوهیدرات های غیر الیافی، میانگین هندسی، سقف شکمبه ای و مخزن ذرات غیر قابل عبور درجیره-های ذرت سیلویی درشت و مخزن ذرات قابل عبور در جیره های ذرت سیلویی ریز و عصاره اتری در محتویات شکمبه جیره های دارای مکمل روغن به صورت معنی داری بیشتر بودند. هفت ونیم ساعت بعد از مصرف جیره، ph و هفت ونیم ساعت و 12 ساعت بعد از مصرف جیره، کربوهیدرات های غیر الیافی در محتویات شکمبه جیره های ذرت سیلویی درشت به صورت معنی داری بیشتر بود. در آزمایش چهارم در بخش عملکرد گاوهای شیرده، از هشت راس گاو شیرده هلشتاین در مرحله سوم شیردهی استفاده شد. جیره ها عبارت بودند از: 1) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد چربی خنثی، 2) جیره ذرت سیلویی درشت و چهار درصد روغن سویا 3) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد چربی های خنثی 4) جیره ذرت سیلویی ریز و چهار درصد روغن سویا. افزایش وزن گاوها و اندازه عددی مصرف ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، عصاره اتری، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و اسیدی و الیاف موثر فیزیکی تحت تاثیر معنی دار اندازه ذرات، در جیره های ذرت سیلویی درشت بیشتر بودند، ولی قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، عصاره اتری و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی در جیره های ذرت سیلویی ریز به صورت معنی داری بیشتر بودند. تولید شیر تصحیح نشده در جیره های ذرت سیلویی درشت و تولید شیر تصحیح شده در جیره های دارای مکمل چربی خنثی، درصد و محصول چربی شیر و کل مواد جامد شیر در جیره های دارای چربی خنثی و محصول پروتیین شیر در جیره های ذرت سیلویی درشت به صورت معنی داری بیشتر بودند. کلمات کلیدی: اندازه ذرات، الیاف موثر فیزیکی، مخزن ذرات قابل عبور و غیر قابل عبور شکمبه ای، گاو هلشتاین، مکمل روغن سویا، مکمل چربی خنثی.

برآورد پارامترهای ژنتیکی برخی صفات لاشه توسط التراسوند در گوسفند نژاد بلوچی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1390
  عقیل محمدی   سعید حسنی

در تحقیق حاضر، صفات لاشه ای در گوسفندان بلوچی مرکز پرورش و اصلاح نژاد شمال شرق کشور توسط فن آوری التراسوند اندازه گیری و سپس از دیدگاه ژنتیک کمی مورد بررسی قرارگرفت. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل صفات ضخامت چربی پشت و مساحت ماهیچه کمر (چشمی) 576 رأس از گوسفندان نژاد بلوچی است که در اواخر سال 1389 و اوایل سال 1390 رکوردگیری و جمع-آوری شده بود. پارامترهای ژنتیکی صفات اقتصادی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده با الگوریتم میانگین اطلاعات توسط نرم افزار asreml برآورد شد. وراثت پذیری هر صفت با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات با استفاده از مدل حیوانی دو صفتی برآورد گردید. وراثت پذیری صفت ضخامت چربی پشت و مساحت ماهیچه کمر به ترتیب 098/0±33/0 و 09/0±30/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی مثبت و نسبتاً بالایی بین ضخامت چربی پشت و مساحت ماهیچه کمر مشاهده شد (16/0±68/0). نتایج این مطالعه وجود تغییر ژنتیکی در صفات مورد بررسی توسط فن آوری التراسوند را در گوسفندان بلوچی مرکز مذکور نشان می دهد و این امکان را به اصلاحگر می دهد که از اطلاعات بدست آمده از این تحقیق در جهت ایجاد بهبود ژنتیکی صفات لاشه گله مورد نظر بهره گیرد. بنابراین به منظور آگاهی از ساختار ژنتیکی گله و طراحی برنامه های اصلاح نژادی در جهت بهبود کیفی و کمی صفات لاشه و به دلیل این که فرایند رکوردگیری چنین صفاتی پرهزینه و وقت گیر می باشد، استفاده از فن آوری هایی نظیر التراسوند که امکان اندازه گیری آسان و مقرون به صرفه در این صفات را فراهم می کند، توصیه می گردد.

مقایسه تاثیر پرلیت، گلاکونیت و زئولیت طبیعی با سطوح مختلف پروتئین و کلسیم جیره بر عملکرد، قابلیت هضم ظاهری انرژی و پروتئین، ابقاء ازت، فراسنجه های خونی و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1391
  احمد طاطار   فتح اله بلداجی

سه آزمایش جهت تعیین اثرات افزودن پرلیت، گلاکونیت و زئولیت طبیعی با سطوح مختلف پروتئین خام و کلسیم جیره ای بر عملکرد، قابلیت هضم ظاهری موادمغذی، ابقاء ازت، فراسنجه های خونی و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی طراحی و اجرا شد. بدین منظور، 1520 قطعه جوجه هفت روزه نژاد راس از مخلوط دوجنس درنظر گرفته شد. تمامی جیره ها به جز از نظر پروتئین خام و کلسیم جیره به ترتیب در آزمایش اول و دوم، برای تامین حداقل احتیاجات غذایی توصیه شده nrc فرموله شدند. آزمایش اول به منظور تعیین اثرات سطوح مختلف پروتئین خام جیره ای بر قابلیت هضم ظاهری پروتئین و انرژی، انرژی قابل متابولیسم مواد خوراکی و خصوصیات فضولات و محتویات ایلئوم به صورت فاکتوریل 6×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 13 تیمار و 4 تکرار و 6 قطعه جوجه در هر تکرار به روش قفس انجام شد. جیره های آزمایشی با استفاده از سه نوع افزودنی (پرلیت، گلاکونیت و زئولیت) در دو سطح (2 و 4 درصد) و با دو سطح پروتئین خام (100 و 90 درصد توصیه nrc) تهیه گردیدند. یک جیره حاوی ذرت-سویا که فاقد افزودنی و دارای سطح پروتئین خام 100 درصد توصیه شده nrc نیز به عنوان تیمار شاهد درنظر گرفته شد. نتایج این آزمایش نشان داد که قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، انرژی و کلسیم به ترتیب در تیمارهای حاوی 2 درصد پرلیت، 2 درصد زئولیت و تیمارهای حاوی سطوح 2 و 4 درصد زئولیت بالاترین مقدار بود (05/0p<). در تیمارهای حاوی زئولیت و 4 درصد پرلیت، با کاهش سطح پروتئین خام جیره، قابلیت-هضم ظاهری پروتئین بهبود معنی داری یافت (05/0p<). در دوره آغازین (21-7 روزگی)، میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت به طوری که مقدار آن در تیمارهای حاوی پرلیت نسبت به تیمار با 4 درصد گلاکونیت افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<). به طور مشابه، میزان ph و مواد جامد غیرفرار فضولات در تیمار حاوی 4 درصد پرلیت بیشترین مقدار بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0p<). همچنین، میزان کل مواد جامد و کل مواد جامد فرار تعیین شده به روش جمع آوری فضولات در تیمار شاهد افزایش معنی-داری را نشان داد. در آزمایش دوم، طرح آزمایشی و جیره های خوراکی مشابه آزمایش اول بود با این تفاوت که سطوح 100 و 90 درصد کلسیم، جایگزین سطوح 100 و 90 درصد پروتئین خام شده بود و همچنین جوجه ها در بستر پرورش یافتند. در این آزمایش، میزان عملکرد، خصوصیات استخوان درشت نی و فراسنجه های خونی تعیین شد. نتایج نشان داد که در دوره رشد (42-21 روزگی) و کل دوره آزمایش (42-7 روزگی) گروه شاهد دارای بیشترین میزان مصرف خوراک بود (05/0p<) اما، در دوره 42-7 روزگی از نظر افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p<). تیمارهای حاوی4 درصد پرلیت و شاهد در دوره 42-21 روزگی به ترتیب بیشترین میزان نسبت بازدهی انرژی و فاکتور بازدهی اروپائی را نشان دادند (05/0p<). در پایان دوره آزمایش، افزودن 4 درصد پرلیت و زئولیت باعث افزایش معنی دار میزان حجم، وزن نسبی و میزان خاکستر استخوان درشت نی گردید (05/0p<). همچنین، جیره های کم پروتئین به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار کلسیم و فسفر سرم را ایجاد نمودند (05/0p<). نوع افزودنی و سطح آن تاثیری بر میزان تری گلیسرید، کلسترول و اسیداوریک سرم خون نداشت (05/0p<)، اما میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و آسپارتات ترانس آمیناز در تیمار حاوی 2 درصد گلاکونیت کاهش یافت (05/0p<). آزمایش سوم نیز جهت تعیین اثرات سطوح مختلف پرلیت، گلاکونیت و زئولیت بر عملکرد، ترکیب لاشه، خصوصیات بستر و مورفولوژی روده کوچک جوجه های گوشتی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار انجام گردید. بدین منظور، 420 قطعه جوجه از سن 7 تا 42 روزگی بر روی بستر پرورش داده شدند. فراسنجه های عملکردی به صورت هفتگی ثبت شدند. در انتهای دوره آزمایش، دو قطعه جوجه از هر واحد آزمایشی (یک نر و یک ماده) که میانگین وزنی نزدیک به میانگین واحد آزمایشی داشتند، انتخاب و جهت تعیین خصوصیات لاشه و مورفولوژی دستگاه گوارش کشتار شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که در کل دوره آزمایش (42-7 روزگی)، میزان افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0p>) اما در همان دوره زمانی، میزان مصرف خوراک، شاخص دستگاه گوارش و ضریب رشد حرارتی در گروه شاهد افزایش معنی داری نشان داد (05/0p<). داده های مربوط به مورفولوژی دستگاه گوارش نشان دهنده این بود که جوجه هایی که 4 درصد پرلیت و یا 4 درصد زئولیت در جیره خود دریافت کرده بودند، بیشترین میزان عمق کریپت را در دئودنوم، ژوژونوم و ایلئوم داشتند (05/0p<). همچنین، انواع و سطوح مختلف افزودنی، بر درصد نسبی وزن سینه، ران و چربی محوطه بطنی تاثیری نداشت (05/0p<).

مطالعه چند شکلی ژن های gdf9, bmp15 و alk6 با استفاده از روش های pcr_sscp و pcr_rflp وتنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگر های ریز ماهواره در گوسفند رومانف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سعید شمسکی   مجتبی آهنی آذری

چکیده هدف از این تحقیق شناسائی چندشکلی ژن های موثر بر چندقلوزایی شامل alk6، bmp15 و gdf9 در گوسفند رومانوف با استفاده از روش های pcr-rflp و pcr-sscp بود. نمونه های dna از خون70 راس گوسفند رومانوف توسط کیت دیاتوم استخراج شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر یک قطعه 190 جفت بازی ژن alk6، قطعه 312 جفت بازی برای جایگاه fexl از ژن bmp15 و قطعه 139 جفت بازی برای جایگاه fecgh از ژن gdf9 انجام گرفت. قطعات تکثیر شده برای ژن های gdf9 و alk6 به ترتیب توسط آنزیم های ddei و avaii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. جایگاه تکثیر شده برای ژن bmp15 نیز توسط روش pcr-sscp تعیین ژنوتیپ شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که همه جایگاه های مورد مطالعه مونومورف بودند. همچنین در این تحقیق تنوع ژنتیکی گله مورد نظر توسط چهار جفت آغازگر ریزماهواره ای شامل (bm6438 ، bm6526 ، bms2361 و bm8125) مورد بررسی قرار گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تمامی جایگاه ها به خوبی انجام شد. محصولات واکنش زنجیر ه ای پلی مراز با استفاده از ژل پلی اکریل آمید 12% الکتروفورز شدند. تمامی مکان های ژنی تکثیر شده، از تعادل هاردی- وینبرگ انحراف معنی داری نشان دادند (05/0p<). میانگین هتروزایگوسیتی کل مشاهده شده، 0588/0±9321/0 بود که بیشترین و کمترین هتروزایگوسیتی مشاهده شده برای آغازگرهای(0000/1) bm8125 و (8571/0)bm6438 بدست آمد. همچنین میانگین میزان اطلاعات چندشکلی در این گله 0408/0±6337/0 برآورد شد. با توجه به نتایج بدست آمده، این گله از لحاظ تنوع ژنتیکی از شرایط مناسبی برخوردار است اما در هیچکدام از ژن های موثر بر چندقلوزایی مورد بررسی چندشکلی مشاهده نشد و دلیل چندقلوزایی این گله را باید در سایر عوامل جستجو کرد. کلمات کلیدی: چندشکلی، تنوع ژنتیکی، نشانگر ریزماهواره، alk6، gdf9، bmp15

کلون سازی و بیان ژن هورمون محرک فولیکولی اسبی (efsh) در مخمر پیکیا پاستوریس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا الیاسی گرجی   سعید حسنی

پس از آنکه mrna از غده هیپوفیز اسب نژاد توربرد ایرانی استخراج شد، برای سنتز cdna استفاده گردید. هر یک از زیرواحد های پروتئین fsh ، با استفاده از دو جفت آغازگر اختصاصی تکثیر یافتند و سپس بطور جداگانه در حامل ptz57r.t کلون شدند. حامل های نوترکیب به درون سلول باکتری ? dh5منتقل شدند. کلون سازی زیرواحد ها با استفاده از آزمون های تاییدی نظیر واکنش هضم آنزیمی و تعیین توالی، تایید شد. در ادامه توالی های نوکلئوتیدی? و ? از حامل باکتریایی خارج و سپس درون حامل بیانی ppic-9 کلون شدند. دو سازه نوترکیب مجددا در میزبان باکتریایی ? dh5تکثیر یافتند و سپس استخراج گردیدند. سازه نوترکیب ppic-9/fsh? با استفاده از آنزیم برشی sali و سازه نوترکیب ppic-9/fsh? با استفاده از آنزیم برشی saci خطی شدند و بطور همزمان طی فرآیند الکتروپوریشن به درون ژنوم سلول مخمر پیکیاپاستوریس درج گردیدند. سلول های ناقل هر دو زیرواحد با کمک واکنش pcr بر روی ژنوم سلول مخمری تایید و مشخص گردیدند؛ و در محیط کشت بیانی bmmy حاوی متانول کشت داده شدند. نتایج خوانش توالی نوکلئوتیدی زیرواحد fsh? نشان داده است که در ناحیهutr َ 3هورمون مورد مطالعه نسبت به گزارشاتی که تاکنون ثبت شده است، چند تفاوت نوکلئوتیدی مشاهده می شود؛ این تفاوت ها شامل اضافه شدن سه نوکلئوتید در موقعیت 418-413 جفت باز و تغییر یک نوکلئوتید در موقعیت 443 جفت باز می باشد. در این مطالعه، بیان پروتئین نوترکیب fsh اسبی در سیستم ترشحی مخمر پیکیاپاستوریس با استفاده از آزمون های sds-page، وسترن بلاتینگ و رسوب دهی ایمنی تایید شد. این تحقیق نشان داده است که پیکیاپاستوریس سیستم مناسبی برای تولید پروتئین fsh اسبی می باشد و شناسایی پروتئین موردنظر با آنتی بادی اختصاصی نشان دهنده ی انجام اصلاحات پس ترجمه ای صحیح این پروتئین در این سیستم بیانی می باشد

تحلیل چند متغیره همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولیدی و تولید مثلی در گاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1391
  علیرضا شهدادی   سعید حسنی

در این تحقیق، به منظور تجزیه و تحلیل چند متغیره همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولیدی و تولید مثلی در گاو های شیری هلشتاین ایران، از رکورد های 64220 رأس گاو شیری با یک نوبت زایش استفاده گردید. داده های مذکور مربوط به 749 گله بوده که طی سال های 1375 تا 1388 توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی کشور جمع آوری شده بود. صفات مورد بررسی در این مطالعه شامل صفات تولیدی (تولید شیر 305 روز، درصد چربی شیر 305 روز، درصد پروتئین شیر 305 روز و طول دوره شیرواری) و صفات تولید مثلی (طول دوره خشکی، سن هنگام اولین زایش، فاصله گوساله زایی و روز های باز) بود. در این تحقیق گروههای همزمان گله- سال- فصل زایش به عنوان اثر ثابت و درصد ژن هلشتاین به عنوان متغیر کمکی در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل ژنتیکی صفات مورد بررسی با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده و در قالب مدل حیوانی و با استفاده از نرم افزار dfreml انجام شد. شاخص های انتخاب تولیدی و تولید مثلی با استفاده از واریانس ها و کوواریانس های ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولیدی و تولید مثلی تشکیل و همبستگی بین آنها برآورد گردید. برای بررسی همبستگی بین دو مجموعه صفات تولیدی و تولید مثلی از نرم افزار sas نسخه 1/9 و رویه cancorr استفاده شد. وراثت پذیری تولید شیر 305 روز، درصد چربی شیر 305 روز، درصد پروتئین شیر 305 روز و طول دوره شیرواری به ترتیب 197/0، 282/0، 333/0 و 031/0 و وراثت پذیری طول دوره خشکی، سن هنگام اولین زایش، فاصله گوساله زایی و روز های باز به ترتیب 015/0، 079/0، 035/0 و 035/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی تولید شیر 305 روز با طول دوره خشکی و سن هنگام اولین زایش منفی (به ترتیب 63/0- و 41/0-) و با فاصله گوساله زایی و روز های باز مثبت (به ترتیب 17/0 و 18/0) به دست آمد. همبستگی ژنتیکی طول دوره شیرواری با طول دوره خشکی 24/0- و با فاصله گوساله زایی 96/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین شاخص های انتخاب تولیدی و تولید مثلی به ترتیب 22/0 و 04/0 به دست آمد. نتایج مربوط به تحلیل همبستگی کانونی نشان داد که اولین ضریب همبستگی کانونی بین اولین جفت متغیر کانونی 999/0 و 996/0 (به ترتیب برای مقادیر فنوتیپی و ارزش های اصلاحی) به دست آمد (0001/0p<)، لذا ارتباط قوی بین مجموعه صفات تولیدی و تولید مثلی وجود دارد. بیشترین سهم برای تشکیل متغیر های کانونی مجموعه صفات تولیدی و تولید مثلی به ترتیب مربوط به طول دوره شیرواری و فاصله گوساله زایی بود. با توجه به همبستگی ژنتیکی نامطلوب بین صفات تولیدی و تولید مثلی در گاو های شیری، طراحی برنامه های انتخاب در گاو های شیری ماده و نر بر اساس ترکیبی از این صفات توصیه می گردد.

مطالعه چند شکلی ژنها یadr?3 ،kap1.1 و kap1.3 به روش pcr-sscp و ارتباط آنها با خصوصیات پشم درگوسفند نژاد زل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  جواد خسروی   مجتبی آهنی آذری

در این تحقیق چند شکلی های موجود در ژن های adr?3 ، kap1.1 و kap1.3 در گوسفندان نژاد زل موجود در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند شیرنگ و ارتباط این ژن ها با صفات استحکام و میزان گوگرد پشم مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از 150 راس گوسفند ماده نژاد زل نمونه خون و پشم گرفته شد. چند شکلی ژن ها به روش pcr-sscp شناسایی و برای اندازه گیری میزان استحکام از دستگاه اینسترومنت استفاده شد.همچنین برای اندازه گیری گوگرد موجود در پشم از روش اندازه گیری عناصر به روش کارماتوگرافی استفاده شد. و در این راستا برای ژن adr?3، 8 الگوی باندی مختلف شناسایی شده که از a تا h نامگذاری شدند و به ترتیب دارای فراوانی 12/0 ، 1/0 ، 22/0 ، 12/0، 12/0، 06/0، 18/0، 08/0 بودند. در بین آلل های شناسایی شده آلل e با میانگین حداقل مربعات 64/18 نیوتن بر کیلوتکس به طور معنی داری استحکام الیاف بالاتری داشته و در بین آلل های شناسایی شده ژن adr?3 هیچ کدام بر میزان گوگرد الیاف تاثیر معنی داری نداشتند ) 05/0 p?). برای ژن kap1.1، 2 الگوی باندی شناسایی شده که به ترتیب دارای فراوانی های 72/0 و 28/0 بودند. الگو های باندی شناسایی شده تاثیر معنی داری بر میزان استحکام و گوگرد الیاف پشم نداشتند) 05/0 p?). 6 الگوی باندی برای ژن kap1.3 شناسایی شد که به ترتیب از 1 تا 6 شماره گذاری شدند و به ترتیب دارای فراوانی های 1/0، 12/0، 2/0، 45/، 05/0، 08/0 بودند. الگوی باندی شماره 3 ژن kap1.3 با میانگین حداقل مربعات 76/2 درصد دارای تاثیر معنی داری بر میزان گوگرد الیاف داشته) 05/0p?) ولی بر میزان استحکام الیاف تاثیر معنی داری نداشت (05/0 p?). در این تحقیق همچنین ارتباط بین سن حیوان و تیپ تولد با میزان استحکام و گوگرد الیاف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده ی عدم تاثیر معنی دار سن و تیپ تولد بر میزان استحکام و گوگرد الیاف بود) 05/0 p?). برای بهبود روند اصلاحی بهتر است انتخاب حیوانات شایسته به لحاظ استحکام و میزان گوگرد الیاف پشم، از نظر بازار پسندی در جهت افزایش شایستگی ژنتیکی حیوانات انجام گیرد.

مطالعه تأثیر اندازه فیزیکی کلینوپتیلولیت و سدیم زئولیت a بر شاخص‏های رشد جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره‏های آلوده و غیر آلوده به آفلاتوکسین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  بهمن پری زادیان کاوان   محمود شمس شرق

چکیده به منظور تعیین تأثیر اندازه فیزیکی کلینوپتیلولیت و سدیم زئولیت a بر شاخص‏های رشد جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره‏های آلوده و غیر آلوده به آفلاتوکسین، دو آزمایش انجام شد. آزمایش اول به منظور ارزیابی اثرات تیمارهای مختلف در جیره‏های غیرآلوده به آفلاتوکسین و آزمایش دوم به منظور ارزیابی اثرات سطوح و اندازه‏های مختلف کلینوپتیلولیت و سدیم زئولیت a بر عملکرد جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره‏های آلوده به آفلاتوکسین انجام شد. کلینوپتیلولیت و سدیم زئولیت a در سطوح 5/1 و 3 درصد و سه اندازه فیزیکی مختلف کوچکتر از 250 میکرومتر، 4/0 تا 8/0 میلی‏متر و 1 تا 2 میلی‏متر مورد استفاده قرار گرفتند. بر اساس نتایج آزمایش اول، بیشترین درصد پروتئین قابل هضم در دوره رشد در جوجه‏های تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر و کمترین درصد پروتئین قابل هضم در تیمار شاهد حاصل گردید (05/0p<). بیشترین افزایش وزن و بهترین ضریب تبدیل غذایی در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر و کمترین افزایش وزن و بدترین ضریب تبدیل غذایی در گروه شاهد مشاهده شد (05/0p<). جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره شاهد کمترین و جوجه‏های تغذیه شده با 5/1 درصد سدیم زئولیت a با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر بیشترین مقدار کلسیم خون را نشان دادند (05/0p<). در کل دوره پرورش، جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر بهترین نسبت راندمان پروتئین و انرژی را نشان دادند. بیشترین سطح فعالیت آنزیم‏های تریپسین و کیموتریپسین در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر و کمترین سطح فعالیت آنزیم‏های تریپسین و کیموتریپسین در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با شاهد مشاهده شد (05/0p<). بیشترین درصد خاکستر استخوان درشت‏نی در گروه تیماری دارای 5/1 درصد سدیم زئولیت a با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر و کمترین درصد خاکستر استخوان درشت‏نی در گروه شاهد مشاهده شد (05/0p<). بیشترین درصد لاشه قابل طبخ متعلق به جوجه‏های تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر بود. کمترین درصد سنگدان در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با تیمار شاهد حاصل گردید و بیشترین درصد سنگدان متعلق به جوجه‏های تغذیه شده با 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر بود (05/0p<). ارتفاع پرز ژژنوم روده کوچک جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با تیمار حاوی 5/1 درصد کلینوپتیلولیت با اندازه ذرات 4/0 تا 8/0 میلی‏متر در مقایسه با شاهد بیشتر بود (05/0p<). کمترین مقدار رطوبت بستر در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با 3 درصد سدیم زئولیت a با اندازه ذرات کوچکتر از 250 میکرومتر و بیشترین مقدار رطوبت بستر در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با تیمار شاهد مشاهده شد (05/0p<). به‏طور کلی می‏توان نتیجه‏گیری کرد که مکمل‏سازی جیره‏ جوجه‏های گوشتی با کلینوپتیلولیت اثرات مثبتی بر عملکرد، فعالیت آنزیم‏های گوارشی، مورفولوژی روده کوچک و ترکیب لاشه دارد. بر اساس نتایج آزمایش دوم در دوره‏های رشد و کل دوره پرورش، بیشترین افزایش وزن و بهترین ضریب تبدیل غذایی، در جوجه‏های تغذیه شده با جیره‏های غیرآلوده به آفلاتوکسین و کمترین وزن بدن و بدترین ضریب تبدیل غذایی در جوجه‏های تغذیه شده با جیره‏های آلوده به آفلاتوکسین و بدون زئولیت مشاهده گردید و استفاده از کلینوپتیلولیت در سطح 3 درصد با اندازه فیزیکی 1 تا 2 میلی‏متر توانست در مقایسه با جیره آلوده و بدون زئولیت، موجب بهبود افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی جوجه‏های گوشتی شود (05/0p<). در دوره رشد و کل دوره پرورش، پرندگان تغذیه شده با جیره‏های غیرآلوده به آفلاتوکسین بیشترین نسبت راندمان پروتئین و انرژی را نشان دادند و کمترین نسبت راندمان پروتئین و انرژی در پرندگان تغذیه شده با جیره‏های آلوده به آفلاتوکسین و بدون زئولیت وجود داشت. استفاده از کلینوپتیلولیت به مقدار 3 درصد با اندازه ذرات 1 تا 2 میلی‏متر در جیره‏های آلوده به آفلاتوکسین، در مقایسه با جیره آلوده به آفلاتوکسین و بدون زئولیت، سبب بهبود نسبت راندمان پروتئین و انرژی شد. آلودگی خوراک به آفلاتوکسین سبب افزایش درصد وزن کبد شد و بیشترین درصد وزن کبد در جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره آلوده به آفلاتوکسین مشاهده شد و کمترین درصد وزن کبد مربوط به جیره غیرآلوده به آفلاتوکسین بود. بیشترین مقدار آسپارتات ترانس‏آمیناز و آلکالین فسفاتاز در خون جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره آلوده به آفلاتوکسین و کمترین مقدار آسپارتات ترانس‏آمیناز و آلکالین فسفاتاز در خون جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره غیرآلوده به آفلاتوکسین مشاهده شد. استفاده از کلینوپتیلولیت به مقدار 3 درصد با اندازه ذرات 1 تا 2 میلی‏متر از افزایش مقدار آسپارتات ترانس‏آمیناز و آلکالین فسفاتاز ایجاد شده در اثر آلودگی خوراک به آفلاتوکسین ممانعت کرد (05/0p<). استخوان درشت‏نی جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره آلوده به آفلاتوکسین درصد خاکستر کمتری داشت و بیشترین درصد خاکستر در پرندگان تغذیه شده با جیره غیرآلوده مشاهده شد. استفاده از کلینوپتیلولیت به مقدار 3 درصد با اندازه ذرات 1 تا 2 میلی‏متر در جیره آلوده موجب افزایش درصد خاکستر درشت‏نی در مقایسه با جیره آلوده به آفلاتوکسین و بدون زئولیت شد (05/0p<). گوشت ران جوجه‏های گوشتی تغذیه شده با جیره‏های غیرآلوده به آفلاتوکسین کمترین مقدار مالون‏دی‏آلدئید را داشت و بیشترین مقدار مالون‏دی‏آلدئید در نمونه‏های گوشت ران پرندگان تغذیه شده با جیره‏های آلوده به آفلاتوکسین مشاهده شد. استفاده از کلینوپتیلولیت به مقدار 3 درصد با اندازه ذرات 1 تا 2 میلی‏متر، در مقایسه با جیره آلوده، مقدار مالون‏دی‏آلدئید نمونه‏های گوشت ران را کاهش داد (05/0p<). به‏طور کلی می‏توان نتیجه‏گیری کرد که مکمل‏سازی جیره‏ آلوده به آفلاتوکسین با کلینوپتیلولیت، اثرات مثبتی بر عملکرد، کیفیت گوشت و خاکستر درشت‏نی جوجه‏های گوشتی دارد. کلمات کلیدی: جوجه‏های گوشتی، کلینوپتیلولیت، سدیم زئولیت a، اندازه فیزیکی، عملکرد، آفلاتوکسین

تجزیه و تحلیل ژنتیکی صفات تولیدمثلی و رشد و بررسی ارتباط ژنهای گیرنده ملاتونین نوع یک و آروماتاز با این صفات در گوسفند کردی شیروان با استفاده از تکنیک pcr-rflp
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا داوری ورانلو   مجتبی آهنی آذری

در پژوهش حاضر، ساختار ژنتیکی گوسفندان نژاد کردی موجود در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی واقع در شهرستان شیروان از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول، تجزیه و تحلیل های ژنتیکی صفات رشد و تولید مثلی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده توسط نرم افزار dfreml برآورد شد. وراثت پذیری هر صفت با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی (با برازش اثرات ژنتیکی مادری و محیط دائمی مادری) و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات رشد با استفاده از مدل حیوانی دو صفتی برآورد گردید. وراثت پذیری صفات مربوط به وزن بدن در دامنه 06/0 تا 36/0 و صفات مربوط به تولید مثل 01/0 تا 08/0 برآورد شد. برآورد های همبستگی های ژنتیکی برای صفات رشد مثبت و متوسط به بالا در محدوده 23/0 بین صفات وزن تولد و شش ماهگی تا 89/0 بین وزن شیرگیری و شش ماهگی متغیر بود. همبستگی ژنتیکی بین وزن شیرگیری و شش ماهگی در دامنه بالاتری نسبت به صفات دیگر قرار دارد که این همبستگی ژنتیکی نسبتا بالا بدین معنا است که می توان با انتخاب بر اساس وزن شیرگیری بهبود در صفات بعد از آن ایجاد نمود. در بخش دوم، به منظور تعیین چند شکلی ژن های آروماتاز و گیرنده ملاتونین نوع یک و ارتباط آنها با صفات وزن بدن و تولید مثل از 120 میش خونگیری شد. نتایج حاصل از بررسی حاکی از چندشکل بودن ژن آروماتاز و گیرنده ملاتونین نوع یک در حیوانات مورد بررسی بود. برای ژن گیرنده ملاتونین نوع یک بررسی تعادل هاردی-واینبرگ بوسیله آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه بود. جهت بررسی ارتباط چند شکلی مشاهده شده این دو ژن با صفات وزن بدن و تولیدمثل از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج حاکی از عدم ارتباط بین ژنوتیپهای مشاهده شده و رکورد های فنوتیپی بود.

بررسی مسئولیت و آثار تنبیه بدنی کودکان در فقه و حقوق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  سعید حسنی   سیدابوالقاسم نقیبی

از جمله مسائل حساس و مهم تربیتی که خانواده ها و جوامع بشری دچار آن هستند، چگونگی برخورد با اعمال و رفتارهای ناهنجار کودکان است. در دیدگاه اسلامی و به خصوص فقه شیعه که در کشور ما منبع الهام بخش جهت قانونگذاری محسوب می گردد، علاوه بر توجه خاص به امور تربیتی کودکان و رشد و سعادت آنان، در مواردی نیز تنبیه کودکان به جهت رعایت مصلحت و غبطه ی آنان، جایز و بلامانع دانسته شده است. از سوی دیگر سالهاست که حقوق موضوعه تلاش می شود تا تنبیه بدنی کودکان را از جوامع حذف نمایند. در این راستا حقوق موضوعه تحت عناوین مختلف و با ابزارهای گوناگون در صدد ترویج این دیدگاه بوده و معتقد است تنبیه کودکان بر خلاف کرامت انسانی و تمامیت جسمانی کودکان بوده و گاه، امری غیر انسانی، تحقیرآمیز و خشن نیز محسوب می شود؛ لذا، تمام تلاش خود را بر این امر متمرکز نموده است که از اعمال همه انواع تنبیه و مجازات بدنی کودکان در سطح جهانی جلوگیری کرده، واین عمل را بطور کل حذف نماید. بنابراین در بدو امر و به ظاهر، دو رویکرد متعارض شکل می گیرد. در این پژوهش ضمن بررسی و تبیین موضع واقعی این دو دیدگاه سعی شده است با توجه به غبطه و مصلحت کودکان و منافع اجتماعی، تربیت، رشد و حقوق کودکان، راه کارهای مناسب جهت نزدیکی دو رویکرد به یکدیگر ارائه شده است.

تاثیر پودر دانه شنبلیله به عنوان افزودنی خوراکی درجیره، بر خصوصیات تخمیر شکمبه، قابلیت هضم، عملکرد پروار، کیفیت گوشت و برخی متابولیت های خون گوسفند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  فریبا فریور   نورمحمد تربتی نژاد

این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف دانه، عصاره یا علوفه شنبلیله بر خصوصیات تخمیر شکمبه و تولید گاز در آزمایشگاه و اثرات مصرف سطوح مختلف دانه شنبلیله درجیره بر گوارش پذیری ومصرف خوراک، عملکرد، کیفیت گوشت و سطوح برخی فراسنجه های خون درگوسفند انجام گرفت. تولید گاز نمونه های خوراک شامل یک جیره فاقد افزودنی (تیمار شاهد)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (2، 4، 6، 8 درصد ماده خشک)، 4 جیره حاوی سطوح مختلف عصاره شنبلیله (5/0، 1، 5/1 و 2 درصد ماده خشک) و 4 جیره با سطوح مختلف جایگزینی علوفه یونجه با علوفه شنبلیله (25، 50، 75 و 100 درصد) در طی 96 ساعت انکوباسیون اندازه گیری و فراسنجه های تجزیه پذیری، گوارش پذیری ماده آلی، تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و انرژی متابولیسمی آنها تخمین شد. مقادیر ph و غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در پایان انکوباسیون اندازه گیری شد. تولید متان و تعداد پوتوزوآها در مایع شکمبه پس از انکوباسیون نمونه خوراک هر تیمار با مایع شکمبه به مدت 24 ساعت اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر تولید گاز از بخش محلول (فراسنجه a) نداشت اما باعث افزایش معنی دار تولید گاز تجمعی، تولید گاز از بخش نامحلول اما قابل تجزیه (فراسنجه b)، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز شد. گوارش پذیری ماده آلی وانرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنی داری در میانگین اسیدهای چرب زنجیر کوتاه این تیمارها مشاهده نشد. افزودن دانه شنبلیله درسطوح بالاتراز 4 درصد موجب افزایش متناظر معنی داری درph نهایی شد اما روند مشخصی در غلظت نیتروژن آمونیاکی در پاسخ به افزودن دانه شنبلیله مشاهده نشد. افزودن عصاره شنبلیله تا 1 درصد باعث افزایش فراسنجه a، فراسنجه b، پتانسیل تولید گاز، گوارش پذیری ماده آلی، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر تولید شده و انرژی قابل متابولیسم جیره ها شد ولی افزایش بیشتر سطح آن افزایش معنی داری در فراسنجه های مذبور به همراه نداشت. افزودن 5/1 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار نرخ ثابت تولید گاز شد و افزایش سطوح عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دار زمان تاخیر پیش از آغاز تجزیه شد. افزودن 5/0 درصد عصاره شنبلیله باعث افزایش معنی دارph و در سطح 1 درصد باعث کاهش معنی دار غلظت نیتروژن آمونیاکی شد. تولید گاز تجمعی، فراسنجه b، پتانسیل و نرخ ثابت تولید گاز و زمان تاخیر با افزایش سطوح جایگزینی علوفه شنبلیله بطور معنی داری افزایش یافت. جایگزینی علوفه شنبلیله در سطح 25 و 75 درصد موجب افزایش معنی دار ph نهایی در مقایسه با شاهد (100 درصد یونجه) شد. تولید اسیدهای چرب بلند زنجیر در تیمارهای با 50 درصد یا بیشتر جایگزینی شنبلیله بطور معنی داری بالاتر بود. گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم تیمارهای حاوی 50 درصد یا بیشتر علوفه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از شاهد بود. افزودن دانه و عصاره شنبلیله در همه سطوح موجب کاهش معنی دار تعداد پروتوزوآها و تولید متان شد. در بخش دوم تحقیق، مصرف اختیاری و گوارش پذیری 4 خوراک حاوی سطوح مختلف دانه شنبلیله (صفر، 2، 4 یا 6درصد) در یک دوره 2 هفته ای و خصوصیات پرواری و بازده مصرف خوراک 24 راس بره نر نژاد زل تحت تیمارهای غذایی مشابه در یک دوره 90 روزه اندازه گیری و در طی این دوره بره ها به منظور تعیین غلظت کلسترول، hdl، ldl، نیتروژن اوره، هورمون رشد، تستوسترون و igf-1 درسرم خون مورد نمونه گیری خون قرار گرفتند. پس از کشتار بره ها در پایان دوره، از ماهیچه لانگیسموس بین مهره 12 و 13 نمونه گوشت گرفته شد و ترکیب شیمیایی، ph، پایداری اکسیداتیو و خصوصیات رنگ سنجی نمونه ها اندازه گیری شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر متوسط مصرف اختیاری خوراک روزانه نداشت، اما درسطوح بالاتر از 2 درصد، موجب افزایش معنی دار گوارش پذیری ماده خشک و پروتئین خام و در سطح 6 درصد باعث افزایش معنی دار گوارش پذیری فیبر نامحلول در شوینده خنثی و فیبر نامحلول در شوینده اسیدی شد. افزودن دانه شنبلیله اثر معنی داری بر میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک بره ها و ترکیبات شیمیایی، ph و شاخصهای روشنی، قرمزی و زردی گوشت نداشت، اما در سطوح 4 و 6 درصد، موجب کاهش معنی دار شاخص پراکسیداسیون گوشت شد .سطوح نیتروژن اوره ای، عامل رشد شبه انسولین و ldl خون بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نداشت، اما سطح هورمون رشد در بره های تیمار 6 درصد دانه شنبلیله و سطوح کلسترول تام و hdl خون در بره های تیمار 4 درصد دانه شنبلیله بطور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود. بر اساس نتایج این آزمایش می توان نتیجه گیری کرد که افزودن دانه (درسطح 4 و 2 درصد) و یا عصاره شنبلیله (درسطح 1 درصد) به جیره حیوانات نشخوارکننده می تواند با بهبود قابلیت تخمیر شکمبه، افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و گوارش پذیری ماده آلی خوراک، کاهش تعداد پروتوزوآها و کاهش تولید متان، باعث بهبود بازده استفاده از منابع انرژی و نیتروژن جیره و با کاهش شاخص پراکسیداسیون موجب بهبود کیفیت گوشت گردد.

بررسی تأثیر سطوح مختلف اوره و ملاس بر ارزش غذایی علوفه نی سیلو شده به روش های کیسه های نایلونی و تولید گاز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  بهبود غفاری   نورمحمد تربتی نژاد

چکیده این پژوهش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف اوره و ملاس بر ترکیب شیمیایی، تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و ndf علوفه نی انجام شد. تیمارها عبارت بودند از : 1- علوفه نی خشک شده، 2- علوفه نی سیلو شده، 3- علوفه نی سیلو شده با 10 درصد ملاس، 4- علوفه نی سیلو شده با 10 درصد ملاس و 2 درصد اوره، 5- علوفه نی سیلو شده با 10 درصد ملاس و 4 درصد اوره و 6- علوفه نی سیلو شده با 10 درصد ملاس و 6 درصد اوره. در این تحقیق برای انجام آزمایش تجزیه پذیری با روش کیسه های نایلونی، از 3 رأس گوسفند نر بالغ نژاد دالاق فیستوله گذاری شده با متوسط وزن 45 کیلوگرم استفاده شد. برای انجام آزمایش تولید گاز، شیرابه شکمبه از گاو نر تالشی (اخته و بالغ) با متوسط وزن 335 کیلوگرم جمع آوری گردید. در هر دو آزمایش از طرح کاملا تصادفی استفاده شد. در اثر افزودن اوره وملاس به علوفه نی مقدار ماده خشک، ndf و adf در تیمارهای آزمایشی (سوم، چهارم، پنجم و ششم) به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). عمل آوری علوفه نی باعث افزایش پروتئین خام (تیمارهای چهارم، پنجم و ششم) شد (05/0>p). تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و ndf کلیه تیمارها در اثر عمل آوری با اوره و ملاس به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>p). میزان تولید گاز علوفه نی، در اثر افزودن اوره و ملاس در تیمار حاوی 10 درصد ملاس و 2 درصد اوره گاز تولیدی افزایش معنی داری را نشان داد (05/0>p). قابلیت هضم ماده آلی نی سیلو شده و نی سیلو شده به همراه 10 درصد ملاس و 2 درصد اوره نسبت به سایر تیمارها افزایش معنی داری را نشان داد (05/0>p). انرژی قابل متابولیسم نیز در تیمارهای نی سیلو شده و نی سیلو شده به همراه 10 درصد ملاس و 2 درصد اوره افزایش قابل توجهی را نشان داد (05/0>p). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده بهبود ارزش غذایی علوفه نی فرآوری شده با اوره و ملاس می باشد.

تعیین تنوع ژنتیکی در بز خلخالی با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره ای و بین ریزماهواره ای (issr)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  ابراهیم رجبی   مجتبی آهنی آذری

چکیده در این تحقیق تنوع ژنتیکی جمعیت بز خلخالی، با استفاده از پنج جفت آغازگر ریزماهواره ای شامل bm121،maf64، ilsts005، tgla122، lcsv36 و دو آغازگر بین ریزماهواره ای (issr) شامل 9c(ag) و ga)9c) مورد بررسی قرار گرفت. خونگیری از 100 راس بز خلخالی واقع در شهرستان خلخال انجام شد. dna نمونه ها با استفاده از کیت دیاتوم استخراج گردید. واکنش زنجیره ای پلی مراز در تمامی جایگاه های ریزماهواره ای و بین ریزماهواره ای بخوبی انجام شد. محصولات واکنش زنجیره ای پلی مراز با استفاده از ژل پلی آکریل آمید 8% و ژل آگارز 8/0% الکتروفورز شد. پارامترهای تنوع ژنتیکی با استفاده از نرم افزار popgene و het تعیین گردید. تمامی مکان های ژنی تکثیر شده در جمعیت فوق، از تعادل هاردی- واینبرگ انحراف معنی داری نشان دادند (05/0>p). بیشترین و کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در آغازگرهای ریزماهواره ای مربوط به جایگاه ilsts005 و bm121 بود. بر اساس نتایج حاصل از جایگاههای ریزماهواره بیشترین و کمترین مقدار شاخص شانون به ترتیب در آغازگر maf64 (28/2) و tgla122 (92/1) مشاهده شد. بیشترین و کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مورد انتظار به ترتیب مربوط به آغازگرهای maf64 (87/0) و tgla122 (84/0) بود. با استفاده از آغازگر (ag)9c22 باند و با استفاده از آغازگر (ga)9c، 17 باند شناسایی گردید. میانگین تعداد آلل های موثر برای جایگاه های بین ریزماهواره ای (ag)9c و ga)9c) به ترتیب 31/0±52/1 و 28/0±62/1 بود. بیشترین شاخص شانون در آغازگر ga9c (54/0) و کمترین شاخص شانون در آغازگر ag9c (47/0) مشاهده شد. همچنین میزان pic در جایگاه (ag)9c، 93/0 و در جایگاه (ga)9c، 92/0 برآورد شد. بطور کلی با استفاده از دو نشانگر ریزماهواره ای و issr مشخص گردید جمعیت مورد مطالعه از تنوع نسبتا بالایی برخوردار است.

تاثیر سطوح مختلف پودر کنگر فرنگی بر سیستم ایمنی بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  مرتضی عالمی   فیروز صمدی

به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف کنگرفرنگی و ویتامین e بر عملکرد سیستم ایمنی بلدرچین ژاپنی، آزمایشی با استفاده از 240 قطعه بلدرچین در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل انجام شد. بلدرچین ها در 4 تیمار غذایی شامل تیمار شاهد، تیمار شاهد مکمل شده با 5/1 درصد کنگرفرنگی، تیمار شاهد مکمل شده با 3 درصد کنگرفرنگی و تیمار شاهد مکمل شده با 300 میلی گرم ویتامین e در کبلوگرم تقسیم شدند که هر تیمار غذایی دارای 4 تکرار و هر پن دارای 15 قطعه بلدرچین بود. به منظور ارزیابی پاسخ به تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی در روزهای 35 و 42 دوره پرورش از جوجه ها خون گیری شد. در پایان دوره آزمایش از هر واحد آزمایشی چهار قطعه بلدرچین (2 بلدرچین نر، 2 بلدرچین ماده) خون گیری و کشتار شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف معنی داری در مقادیر تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی در تیمارهای مختلف در روز 35 پرورش مشاهده نشد ولی تیمارهای دریافت کننده کنگرفرنگی نسبت به دیگر تیمارها افزایش بیشتری را نشان دادند. مقدار تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی خون جوجه ها در سن 42 روزگی در تیمار دریافت کننده 3 درصد کنگرفرنگی نسبت به بقیه تیمارها افزایش معنی-داری را نشان داد (05/0p<). جنسیت تاثیری بر مقادیر تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی نداشت. تیمار حاوی 3 درصد کنگرفرنگی افزایش معنی داری را در تعداد کل گلبول های سفید نسبت به تیمار 5/1 درصد کنگرفرنگی نشان داد (05/0p<). جنسیت تاثیری در تعداد کل گلبول های سفید نداشت. تعداد گلبول های هتروفیل و لمفوسیت و نیز نسبت هتروفیل به لمفوسیت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی و نیز جنسیت قرار نداشتند ولی سطح 5/1 درصد کنگرفرنگی منجر به افزایش عدد درصد هتروفیل، لمفوسیت و نسبت هتروفیل به لمفوسیت شد. وزن اندام های لنفاوی نیز تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نداشتند ولی وزن نسبی کبد در جنس ماده افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<). از نتایج این تحقیق چنین استنتاج می شود که استفاده از کنگرفرنگی با افزایش مقدار تیتر آنتی بادی علیه گلبول قرمز گوسفندی و تعداد کل گلبول های سفید خون می تواند منجر به بهبود عملکرد سیستم ایمنی در بلدرچین ژاپنی شود.

تجزیه و تحلیل ژنتیکی درصد چربی شیر با مدل تابعیت تصادفی و بررسی چندشکلی ژن1 dgat با روش pcr-rflp در گوسفند کردی شیروان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  زینب رحمانی   سعید حسنی

هدف از این تحقیق برآورد پارامترهای ژنتیکی درصد چربی شیر با مدل تابعیت تصادفی با استفاده از نرم افزار wombat بود که برای این منظور تعداد 1096 رکورد روزآزمون درصدچربی شیر مربوط به 250 رأس میش در سال 1391 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد کردی واقع در شهرستان شیروان جمع آوری شد. در تحقیق حاضر متوسط درصد چربی شیر نژاد مزبور 6/53 بدست آمد. مدل مورد استفاده جهت تجزیه داده ها شامل عوامل ثابت (نوع تولد بره، ماه رکوردگیری و شکم زایش)، روز شیردهی به عنوان متغیر کمکی و عوامل تصادفی (اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر محیطی دائمی و باقی مانده) بود. تابع چندجمله ای با درجات برازش مختلف برای مدل های تصادفی و ثابت در خصوص تنوع ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی در نطر گرفته شد که مدل با درجه برازش 3 به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. متوسط وراثت پذیری مستقیم برآورد شده در طول دوره شیردهی با مدل رگرسیون ثابت و تصادفی برای درصدچربی شیر به ترتیب 0/015و 0/12 برآورد شد. تکرار پذیری نیز در نیمه اول شیردهی روند کاهشی و سپس تا انتها دوره روند افزایشی داشت. همچنین با افزایش فاصله بین روز های شیردهی، همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی کاهش یافتند. از طرفی شناسایی چندشکلی ژن دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز (dgat1) در گله گوسفند کردی ایستگاه اصلاح نژاد شیروان با روش pcr-rflp و بررسی ارتباط آن با درصد چربی شیر در کل دوره شیردهی این میش ها صورت گرفت. بدین منظور در این تحقیق از 100 رأس میش نژاد کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی شیروان نمونه های خون تهیه و استخراج dna انجام شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر قطعه 309 جفت بازی اگزون 17 ژن dgat1 انجام گرفت. سپس با آنزیم alui قطعه تکثیرشده مورد هضم قرار گرفت و دو آلل tوc به ترتیب با فراوانی های 0/35و 0/65شناسایی شدند. نتایج بدست آمده تعادل هاردی-واینبرگ را برای این جایگاه تأیید نکرد (05/0p<). متوسط هتروزیگوسیتی هم برای این جایگاه 45/0 بود. جهت بررسی ارتباط چندشکلی ژن dgat1 با رکوردهای درصدچربی شیر میش های مورد مطالعه از رویه glm نرم افزار sas9.1 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ های ژن dgat1 و رکوردهای درصدچربی شیر میش های نژاد کردی ایستگاه اصلاح نژاد شیروان ارتباط معنی-داری وجود دارد و میش های با ژنوتیپ tt درصد چربی شیر بیشتری نسبت به میش ها با ژنوتیپ tc و cc داشتند (01/0p<). نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن است که آنالیز رکوردهای درصد چربی شیر با مدل رگرسیون تصادفی پارامترهای ژنتیکی را با برآورد دقیق تری نسبت به مدل های حیوانی در اختیار قرار می دهد.

تجزیه وتحلیل ژنتیکی تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی با مدل تابعیت تصادفی و بررسی چند شکلی ژن پرولاکتین به روش pcr در گوسفند کردی شیروان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  فاطمه کاظمی برزل آباد   سعید حسنی

در تحقیق حاضر صفات تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر با مدل های تابعیت ثابت و تصادفی با استفاده از نرم افزار wombat مورد تجزیه و تحلیل ژنتیکی قرار گرفتند. داده های مورد استفاده در این پژوهش به ترتیب شامل 1124 و 1094 رکورد روزآزمون برای تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر از 250 رأس میش از ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی شیروان بود که از اردیبهشت تا مرداد ماه سال 1391 جمع آوری شده بودند. در هر دو مدل، اثرات ثابت تعداد بره ها در هر زایش، شکم زایش، ماه رکوردگیری و متغیر کمکی روزهای شیردهی برای هر دو صفت و همچنین اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی گنجانده شدند. در مدل تابعیت تصادفی چند جمله ای های متعامد لژاندر به ترتیب با درجه برازش3 و 2 برای محیط دائمی و ژنتیکی افزایشی در صفت تولید شیر و درجه برازش 2 برای محیط دائمی و ژنتیکی افزایشی در صفت درصد مواد جامد بدون چربی شیر برازش داده شدند. میانگین تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر به ترتیب 0/380 و 11/83 برآورد شد. میانگین وراثت پذیری برای صفات تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر به ترتیب 0/04 و 0/06 در تابعیت ثابت و 0/07 و 0/13 در تابعیت تصادفی برآورد شد. به منظور تعیین چند شکلی ژن پرولاکتین در اینترون 2 و ارتباط آن با صفات فوق از 100 راس میش از میش های رکوردگیری شده بطور تصادفی خونگیری شد. 23 جفت باز ایندل (حذف – اضافه) در ژن پرولاکتین شناسایی گردید. هیچ رابطه معنی داری بین ژن پرولاکتین و صفات فوق مشاهده نشد. بر اساس تحقیق حاضر مدل تابعیت تصادفی برای آنالیز ژنتیکی صفات تولید و درصد مواد جامد بدون چربی شیر در میش کردی شیروان مناسب بود.

تخمین پارامترهای ژنتیکی صفات ایمنی و بررسی چند شکلی ژن tlr4 در بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  بتول اصغری   سعید زره داران

انتخاب ژنتیکی در جهت بهبود مقاومت به بیماری ها یکی از راهکارهای موثر برای افزایش بهره دهی حیوانات می باشد. بدین منظور، در تحقیق حاضر ساختار ژنتیکی جمعیتی از بلدرچین های ژاپنی، موجود در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول، پارامترهای ژنتیکی مربوط به وزن بدن و اندام های داخلی، برای 1111 بلدرچین و صفات مربوط به سیستم ایمنی علیه تزریق محلول گلبول قرمز خون گوسفندی برای 638 بلدرچین، با استفاده از نرم افزار asreml ، برآورد شد. وراثت پذیری صفات با مدل حیوانی تک صفتی و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از مدل حیوانی دوصفتی برآورد گردید. وراثت پذیری وزن بدن، کبد، طحال، بورس، ریه به ترتیب 34/0 ،21/0 ، 14/0، 25/0 و 15/0 برآوردگردید. هم چنین وراثت پذیری، صفات مربوط به سیستم ایمنی شامل تیترآنتی بادی کل، igg ، igm ، نسبت هتروفیل به لیمفوسیت، منوسیت، بازوفیل و ائوزینوفیل به ترتیب 16 /0، 05/0، 12/0، 14/0، 14/0، 07/0 و 09/0 برآورد گردید. در این تحقیق همبستگی ژنتیکی وزن بدن با وزن اندام های داخلی (سنگدان، کبد، ریه، طحال، دستگاه گوارش و طول روده وطول سکوم) مثبت و بالا (74/0-14/0) برآورد شد. هم چنین همبستگی ژنتیکی وزن کبد با وزن بورس و ریه مثبت و به ترتیب 47/0و 70/0 بدست آمد. همبستگی ژنتیکی بین وزن بدن با تیترآنتی بادی کل، igg ، igm و نسبت هتروفیل به لیمفوسیت، منفی و در محدوده 17/0- تا43/0- بدست آمد. همبستگی ژنتیکی بالایی بین تیترآنتی بادی کل با ائوزینوفیل ها بدست آمد. بنابراین انتخاب در جهت افزایش تیترآنتی بادی، همراه با عملکرد مناسب در ایمنی سلولی خواهد بود. در بخش دوم این تحقیق، چند شکلی ژن tlr4 به روش pcr-rflp و ارتباط آن با صفات مورد مطالعه، بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 100 پرنده خونگیری انجام گرفت، و پس از pcr محصولات و هضم آنزیمی ، بر روی ژل پلی اکریل آمید جهشی در طول قطعات مشاهده نشد و در نتیجه این ژن، تاثیری بر عملکرد سیستم ایمنی در جمعیت بلدرچین مورد مطالعه نداشته است.

تجزیه و تحلیل ژنتیکی درصد پروتئین شیر با استفاده از مدل تابعیت تصادفی و بررسی چند شکلی ژن آلفا اس -1 کازئین با روش pcr_rflp در گوسفند کردی شیروان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  ساناز عباسی امین آبادی   سعید حسنی

تحقیق حاضر روی میش های نژاد کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد حسین آباد شیروان صورت گرفته است. در بخش اول به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی، تعداد 1065 رکورد روزآزمون درصد پروتئین شیر مربوط به 245 رأس میش جمع آوری شد. رکوردگیری از هر رأس میش در اردیبهشت ماه سال 91 شروع گردید و تا پایان دوره شیردهی ادامه یافت. سپس برای بررسی اثر عوامل محیطی بر درصد پروتئین شیر روز آزمون از رویه مدل خطی عمومی نرم افزار آماریsas 9.1 استفاده شد. برای آنالیز ژنتیکی داده ها، از دو مدل روز آزمون با ضرایب تابعیت تصادفی و ثابت استفاده شد. در هر دو مدل، اثرات ثابت شکم زایش، تعداد بره در زایش، ماه رکوردگیری، متغیرهای کمکی سن در هنگام رکوردگیری و روزهای شیردهی گنجانده شدند. تابع چند جمله ای لژاندر با درجات برازش مختلف برای مدل های تصادفی و ثابت در خصوص تنوع ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی در نظر گرفته شدند که چند جمله ای لژاندر با درجه برازش 2 به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. اجزای واریانس (کواریانس) ژنتیکی و محیطی توسط روش حداکثر درست نمائی محدود شده برآورد شدند. در این تحقیق میانگین و انحراف معیار درصد پروتئین شیر در میش نژاد کردی 70/0 ± 69/6 برآورد گردید. میانگین وراثت-پذیری در تابعیت تصادفی 16/0 ± 124/0 و در تابعیت ثابت 07/0± 021/0 بدست آمد. با افزایش فاصله بین روزهای شیردهی، همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیطی دائم کاهش یافتند. متوسط تکرارپذیری در تابعیت تصادفی 640/0 و در تابعیت ثابت 582/0 برآورد گردید. در بخش دوم، به منظور تعیین چند شکلی قطعه 372 جفت بازی از اگزون 3 ژن آلفا اس -1 کازئین و محاسبه فراوانی آلل های آن، از 100 رأس میش کردی به صورت تصادفی خونگیری به عمل آمد. dna نمونه ها به کمک روش گوانیدین ایزوتیوسیانات–سیلیکاژل و با استفاده از کیت دیاتوم ((dna prep 100 استخراج شد. پس از تکثیر قطعه مورد نظر با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی، جهت تشخیص ژنوتیپ های ژن آلفا اس -1 کازئین از آنزیم محدودالاثر mboii استفاده شد. تمامی نمونه ها در این جایگاه، الگوی باندی یکسانی با ژنوتیپcc را نشان دادند و یک شکل بودند. تحقیق حاضر نشان داد برآوردهای بدست آمده با مدل تابعیت تصادفی نسبت به مدل تابعیت ثابت دقیق تر است. یک شکل بودن جایگاه نشانگری مورد مطالعه ممکن است به دلیل شدت انتخاب به نفع این ژنوتیپ و یا کوچک بودن جمعیت مورد بررسی در این تحقیق باشد

تخمین پارامترهای ژنتیکی برای صفات لاشه اندازه گیری شده به روش سونوگرافی و بررسی ارتباط چندشکلی ژن igf1 با این صفات در بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  صدیقه اکبرنژادنشلی   سعید زره داران

در تحقیق حاضر، صفات اندازه گیری شده به وسیله سونوگرافی و صفات لاشه ی جمعیتی از بلدرچین ژاپنی موجود در ایستگاه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، عضله سینه ی 638 پرنده با استفاده از یک دستگاه سونوگرافی در سن 35 روزگی اندازه گیری شد. طول (میلی متر)، سطح مقطع (میلی متر مربع) و عمق (میلی متر) عضله سینه اندازه گیری شدند. سپس اجزای لاشه شامل وزن و درصد لاشه، وزن و درصد عضله سینه و وزن و درصد عضله ران پس از کشتار پرندگان در سن 35 روزگی اندازه گیری شدند. پارامترهای ژنتیکی صفات اقتصادی با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده مدل حیوانی تک و دو صفتی توسط نرم افزار asreml برآورد شدند. وراثت پذیری صفات طول، سطح مقطع و عمق عضله سینه به ترتیب 05/0± 10/0، 04/0± 05/0 و 05/0± 10/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی مثبت و بالایی بین طول و سطح مقطع (36/0± 81/0)، بین طول و عمق (44/0± 73/0) و بین سطح مقطع و عمق عضله سینه (29/0± 88/0) مشاهده شد. همبستگی های ژنتیکی وزن بدن و اجزای لاشه با صفات سونوگرافی شده مثبت و بالا بدست آمد. در بخش دوم، به منظور تعیین چند شکلی ژن فاکتور رشد شبه انسولین (igf-1) و ارتباط آن ها با صفات وزن بدن و اجزای لاشه، از 100 پرنده خونگیری شد. فراوانی آلل های a و b به ترتیب 59/0 و 41/0 تخمین زده شد. چند شکلی ژن با صفات وزن بدن و اجزای لاشه ارتباط معنی داری را نشان نداد (05/0<p).

تعیین ضرایب اقتصادی برخی صفات مهم در گوسفند زل گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1393
  بهناز زرین کمر   سعید زره داران

در این تحقیق جهت تعیین ضرایب اقتصادی صفات مهم اقتصادی گوسفند زل گلستان شامل تعداد بره در هر زایش ، نرخ زنده مانی بره ها قبل از شیرگیری ، نرخ زنده مانی بره ها بعد از شیرگیری، نرخ زنده مانی میش، وزن تولد، وزن بره در سن شیرگیری، وزن 12 ماهگی، وزن بلوغ میش، نسبت لاشه به وزن، نرخ آبستنی و وزن پشم از مدل زیستی- اقتصادی برای گله ء گوسفندان با 195 رأس میش و 20 رأس قوچ استفاده شد. ضرایب اقتصادی نسبی صفات نسبت به وزن پشم بدست آمد. بیشترین ضریب اقتصادی مربوط به صفت تعداد بره در هر زایش با ضریب اقتصادی نسبی 82/139 بود. بعد از صفت تعداد بره در هر زایش، صفات زنده مانی میش ها و نسبت لاشه با ضرایب اقتصادی نسبی 81/3 و 66/3 بیشترین اهمیت را دارا بودند. ضرایب اقتصادی تمام صفات به جز وزن تولد (098/0-) مثبت بدست آمد. بنابراین توجه به صفات تعداد بره در هر زایش، زنده مانی میش و بازده لاشه در برنامه اصلاح نژادی و انتخاب حیوانات بر اساس آنها باعث افزایش سود سیستم خواهد شد. آنالیز حساسیت ضرایب اقتصادی برای افزایش و کاهش 20 درصدی در سطح قیمت های ورودی ( کنسانتره و علوفه )و خروجی سیستم ( گوشت و پشم ) تخمین زده شد. ضرایب اقتصادی تمام صفات غیر از صفات وزن تولد و وزن پشم با تغییر قیمت گوشت تغییر پیدا کردند. ضرایب اقتصادی صفات وزن بلوغ میش، وزن پشم و نسبت لاشه به تغییرات قیمت کنسانتره و علوفه حساسیت نشان ندادند. بیشترین حساسیت ضرایب اقتصادی صفات نسبت به تغییرات قیمت گوشت و کمترین تغییرات نسبت به پشم بوده است که این امر بیان کننده اهمیت قیمت گوشت در سودآوری سیستم است.

بهینه سازی بیان ژن fsh گاوی نوترکیب در مخمر پیکیا پاستوریس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - پژوهشکده کشاورزی 1393
  عاطفه باقری   سعید حسنی

هدف از این مطالعه بررسی تاثیر پارامتر های مختلـف مانند دما، درصد القای متانول، اسیدیته، اکسیـژن محـلول و ظـرف کشـت روی بیان پروتئین fsh گاوی نوترکیب در مخمر متیلوتروپیک پیکیا پاستوریس بود. در این پروژه پروتئین fsh گاوی نوترکیب در سیستم بیانی پیکیا پاستوریس با استفاده از محیط کشت در دماهای 15، 18، 21، 27، 30 و 32، phهای 4، 5، 6، 7 و 8، درصدهای مختلف القای متانول 5/0، 1، 2 و 3 درصد و میزان اکسیژن محلول در نرخ 35 درصد و یک دوره زمانی 5 روزه در ظروف کشت متفاوت (ارلن، بافل فلاسک) تولید شد. پروتئین های نوترکیب با روش tca تغلیظ شدند و سپس با استفاده از تکنیک sds-page و وسترن بلاتینگ ارزیابی شدند و باند در ناحیه 16 کیلو دالتون مشاهده شد. نتایج نشان داد که میزان بهینه تولید پروتئین نوترکیب در دمای 30 درجه، 6ph=، غلظت 1 درصد متانول و در ظروف کشت زاویه دار با نرخ اکسیژن محلول در 35 درصد است.

بررسی و ارزیابی استحاله های ورق های فوق نازک از آلیاژ fe-co-v با هدف ارتقاء خواص مکانیکی و مغناطیسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مهندسی مواد 1393
  سعید حسنی   علی شفیعی

در این تحقیق مکانیزم دگرگونی های فازی در آلیاژ feco-7.15%wt v با هدف ارتقاء خواص مغناطیسی و مکانیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا در گام نخست، با استفاده از محاسبات ترموکالک، آزمون های آنالیز حرارتی و مدل های سینتیکی مطرح، مکانیزم دگرگونی های موجود در این آلیاژ مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه، اثر هر دگرگونی بر خواص مغناطیسی و مکانیکی بررسی شد و در انتها با توجه به نحوه تاثیرگذاری هر دگرگونی بر خواص این آلیاژ سعی شد تا با کنترل آنها، خواص مغناطیسی و مکانیکی این آلیاژ ارتقاء داده شود. بدین منظور از آزمون مغناطیسی vsm، آزمون های مکانیکی سختی سنجی و کشش، به همراه آزمون های بافت شناسی، روش های مختلف جهت ارزیابی ریزساختار نظیر om، fe-sem، ebsd و tem و همچنین روش های ارزیابی فازی مانند xrd و ebsd استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در حین حرارت دهی، دگرگونی های منظم شدن، دگرریخت جزیی ( )، نامنظم شدن و دگرریخت نهایی ( ) انجام می شود. در این زمینه مطالعات سینتیکی صورت گرفته با استفاده از روش های کسر تبدیل برابر مانند kas، fwo، tang، staring و freedman نشان داد که دگرگونی های دگرریخت مرحله اول و دوم، به صورت تک مرحله ای بوده و انرژی اکیتواسیون آنها به ترتیب برابر با 220 و kj/mol 500 محاسبه گردید. مطالعات سینتیکی صورت گرفته با استفاده از روش های انطباق مدل نشان داد که مکانیزم دگرگونی های دگرریخت از نوع نفوذی می باشد. این در حالی بود که نتایج همین بررسی ها در مورد واکنش نامنظم شدن نشان داد که این دگرگونی در شرایط انجام آزمون های آنالیز حرارتی دارای مکانیزم ثابتی نیست. نتایج روش های انطباق مدل نیز این موضوع را تایید کرد که با تغییر نرخ حرارت دهی و همچنین کسر تبدیل واکنش، مکانیزم انجام آن تغییر می کند. در بخش دیگری از پژوهش، نتایج بررسی های بافت شناسی نیز حاکی از آن بود که نمونه نورد شده دارای مولفه های بافت، از رشته های ? و ? می باشند. با انجام عملیات بازیابی، مولفه های رشته ? حذف شدند. این در حالی بود که با وقوع تبلورمجدد، رشته های ? مجدداً ظاهر شدند و در مقابل از شدت مولفه های مربوط به رشته های ? کاسته شد. بررسی های ebsd بر روی نمونه های آنیل شده ضمن تایید نتایج بافت شناسی در مقیاس ماکرو، نشان داد که با انجام عملیات آنیل در دماهای بالاتر از °c 500 یک ساختار دوفازی + ? ? بوجود می آید. آنالیز مرزدانه در این نمونه ها نشان داد که با افزایش دمای آنیل می توان شاهد شکل گیری مرز دانه های دوقلویی همبسته (?3) بود. در بخش دیگری از پژوهش، نتایج بررسی ها نشان داد که حضور فاز ? باقیمانده، دگرگونی رسوب گذاری و منظم شدن در کنار تغییرات بافت از مهمترین عوامل موثر بر خواص مغناطیسی این آلیاژ در حین عملیات آنیل بود. به گونه ای که انجام عملیات آنیل در دماهای بالاتر از °c 500، به دلیل تشکیل فاز غیرمغناطیسی ? با کاهش القای اشباع در آلیاژ همراه است و این در حالی بود که با افزایش دمای آنیل تا بالاتر از °c 800 به دلیل وقوع دگرگونی رسوب گذاری و کاهش میزان عنصر وانادیم محلول در ساختار از پایداری فاز ? کاسته شده و به تبع آن مجدداً القای اشباع در این آلیاژ افزایش می یافت. مغناطش باقیمانده به عنوان یک پارامتر تاثیرگذار دیگر نیز به شدت تحت تاثیر مولفه های بافت بود. به گونه ای که در محدوده دمایی ?c650-550، بواسطه تقویت مولفه های بافت مربوط به جهت [100] (به عنوان جهت سخت مغناطیسی در این آلیاژ)، به شدت بر مقدار این پارامتر افزوده می شد. در همین محدوده دمایی به دلیل وقوع تبلورمجدد و تشکیل دانه های جدید، نیروی پسماندزدای مغناطیسی نیز به شدت افزایش می یافت. به دنبال تغییرات دو پارامتر br و hc، انرژی تولیدی (bhmax) نیز در این محدوده دمایی به شدت افزایش یافت و خواص آلیاژ از نظر مغناطیسی به سمت خواص سخت مغناطیسی متمایل شد. در بخش پایانی این پژوهش نیز خواص مکانیکی این آلیاژ با استفاده از آزمون های کشش و ریزسختی سنجی مورد توجه قرار گرفت. در این زمینه نشان داده شد که با شکل گیری فاز منظم، سختی و تنش تسلیم به شدت افزایش پیدا می کند، به گونه ای که تحت این شرایط تنش تسلیم این آلیاژ تا بالاتر از mpa 2000 افزایش می یافت. این در حالی است که از سوی دیگر انعطاف پذیری آلیاژ تحت تاثیر دگرگونی منظم شدن به شدت کاهش می یابد. بررسی های شکست نگاری نیز در این زمینه موید این موضوع بود که شکست این آلیاژ تحت شرایط منظم، به صورت ترد و تحت شرایط نامنظم به صورت نرم صورت می گیرد.

تشخیص نفوذ مبتنی بر svm در شبکه های حسگر بی سیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده برق و کامپیوتر 1393
  سعید حسنی   مینا زلفی لیقوان

در شبکه های حسگر بی سیم رسانه انتقال هوا است به همین دلیل همیشه امنیت این شبکه ها در سطح پایینی است و یک مهاجم می تواند به راحتی یکسری نودها را تسخیر کرده و به دادهها دسترسی پیدا کند. به همین دلیل سیستم های تشخیص نفوذ مطرح شدند. یک سیستم تشخیص نفوذ، سیستمی است که بصورت پویا بر وقایعی که در شبکه اتفاق می افتد نظارت می کند و تصمیم می گیرد که آیا این وقایع علائم حمله است یا نه. یکی از روشهای دسته بندی داده ها ماشین بردار پشتیبان است.از آن جایی که داده های موجود در شبکه روز به روز پیچیده تر می شوند و تکنیک های دسته بندی بصورت صفر و یک مطلق تصمیم می گیرند از این رو می توان برای تحلیل بهتر داده های شبکه، با استفاده از قواعد فازی احتمال های مختلفی برای حمله در نظر گرفت. در این پژوهش، با تعریف قواعد فازی برای رفتارهای شبکه وترکیب آن با تکنیک ماشین بردار پشتیبان2 و اعمال یک روش مسیریابی جدید بر اساس تابع هزینه الگوریتم تشخیص نفوذی ارائه شده است که نسبت به الگوریتم svm و تکنیک منطق فازی، کارایی بهتری دارد. در روش جدید نرخ تحویل بسته و میانگین انرژی باقی مانده گره ها بهبود یافته است. کلمات کلیدی: شبکه حسگر بی سیم، سیستم تشخیص نفوذ، ماشین برداز پشتیبان و منطق فازی

بررسی آسیب پذیری کیفیت آب زیرزمینی با استفاده ازgis و مدل دراستیک اصلاح شده (مطالعه موردی: شبکه آبیاری قزوین)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1394
  سعید حسنی   حسینعلی حسنیها

بررسی وضعیت کیفیت آلودگی آب زیرزمینی در دشت قزوین با استفاده از نرم افزار gis و هشت پارامتر مدل دراستیک اصلاح شده.

بررسی ریز ذرات کپسوله شده عصاره نعناع فلفلی بر سیستم ایمنی جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده منابع طبیعی گرگان 1394
  ثارالله یارمحمدی بربرستانی   فیروز صمدی

این تحقیق به منظور بررسی تأثیر ریز ذرات کپسوله شده عصاره الکلی نعناع فلفلی بر سیستم ایمنی جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی انجام شد. بدین منظور، 320 قطعه جوجه یک روزه (راس، 308) به 4 تیمار با چهار تکرار و 20 پرنده در هر تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی اختصاص داده شدند. تیمارها شامل جیره پایه (شاهد)، جیره پایه بعلاوه عصاره نعناع فلفلی (ppm 200 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ)، جیره پایه بعلاوه نانوذرات کپسوله شده عصاره نعناع فلفلی (ppm 200 به ازای هرکیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ)، جیره پایه بعلاوه میکروذرات کپسوله شده عصاره نعناع فلفلی (ppm 200 به ازای هرکیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ) بودند. جهت اعمال تنش گرمایی، دمای سالن از روز 35 تا 42 پرورش، روزانه به مدت 6 ساعت در دمای 34 درجه سانتی گراد تنظیم گردید.

اثر ضایعات بوجاری بذر چغندرقند به عنوانی یک ماده غذایی بر روی رشد وبهره برداری غذایی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1387
  یوسف اسدی   سعید حسنی

چکیده ندارد.

-
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1387
  سعید حسنی   -

چکیده ندارد.

اثر جایگزین شیر و جیره های آغازین مختلف بر رشد، تخمیر شکمبه، متابولیت های خون، تولید پروتئین میکروبی و توسعه شکمبه بره های شیر خوار نژاد دالاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  آشورمحمد قره باش   تقی قورچی

دو آزمایش به منظور مقایسه مصرف اختیاری و قابلیت هضم مواد مغذی شیر میش و جایگزین شیر تجارتی و اثرات تغذیه آنها و جیره های آغازین با سطوح مختلف کنسانتره بر عملکرد رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، توسعه شکمبه، تولید پروتئین میکروبی، برخی فراسنجه های تخمیری شکمبه و متابولیت های خون بره های شیرخوار نژاد دالاق انجام گرفت. در آزمایش اول تعداد 8 راس بره نر ن‍ژاد دالاق 31 تا34 روزه به دو گروه 4 راسی تقسیم، داخل قفس های متابولیکی انفرادی نگهداری شده و به مدت دو هفته یک گروه با شیر میش و گروه دیگر با جایگزین شیر (با ماده خشک، چربی و پروتئین مساوی با شیر میش) تغذیه شدند. اثر تیمار بر میانگین نسبت ماده خشک مصرفی به وزن زنده، ماده خشک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن زنده، ماده خشک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی، قابلیت هضم ماده خشک، چربی خام، پروتئین خام معنی دار (01/0 >p) و بر ماده خشک مصرفی روزانه و قابلیت هضم انرژی خام معنی دار (0/05 >p) بود و در بره های تغذیه شده با شیر میش بالاتر از بره های تغذیه شده با جایگزین شیر بودند. در آزمایش دوم تعداد30 راس بره نر نژاد دالاق به سن1 ± 3 روزه از مادران جدا، به طور تصادفی به 6 گروه 5 راسی تقسیم و در 30 قفس انفرادی قرار گرفته، با 6 تیمار آزمایشی تا سن 90 روزگی تغذیه شدند. تیمارهای آزمایشی به ترتیب: 1 - شیر مادر + 100 درصد کنسانتره آغازین، 2- شیر مادر + 67 درصد کنسانتره آغازین + 33 درصد یونجه خشک، 3- شیر مادر + 33 درصد کنسانتره آغازین + 67 درصد یونجه خشک، 4- جایگزین شیر + 100 درصد کنسانتره آغازین، 5- جایگزین شیر + 67 درصد کنسانتره آغازین + 33 درصد یونجه خشک و 6 - جایگزین شیر + 33 درصد کنسانتره آغازین + 67 درصد یونجه خشک بودند. در پایان آزمایش 3 راس بره از هر تیمار ذبح شد و خصوصیات توسعه دستگاه گوارش آن ها اندازه گیری شد. روش آماری مورد استفاده طرح کاملا تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3 × 2 بود. در آزمایش دوم افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، نسبت وزن شکمبه به وزن معده خالی و ضخامت دیواره شکمبه، اسیدیته، کل اسید های چرب فرار و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه، نیتروژن اوره ای و بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون، کراتینین، ترکیبات پورینی دفعی ادرار، پورین های میکروبی و تولید نیتروژن میکروبی در بره های تغذیه شده با شیر جایگزین و شیر میش تفاوت آماری نداشتند (0/05<p)، ولی ارتفاع، عرض و تراکم پرز های شکمبه در بره های تغذیه شده با شیر میش بالاتر بود (0/01 >p). در بره های تغذیه شده با جیره های آغازین با 100 درصد کنسانتره افزایش وزن روزانه (0/05 >p)، ضخامت دیواره شکمبه، ارتفاع، عرض و تراکم پرزهای شکمبه، بتا هیدروکسی بوتیرات سرم خون، پورینهای میکروبی دفعی ادرار و نیتروژن میکروبی بالاتر بوده و با بره های تغذیه شده با دو جیره آغازین دیگر تفاوت معنی دار داشتند (0/01 >p). میانگین نسبت آلانتویین به کراتینین و مجموع پورین های دفعی ادرار در بره های تغذیه شده با هر سه جیره آغازین تفاوت آماری معنی دار داشت (p<0/05). نتایج این آزمایشات نشان داد که تغذیه بره های شیرخوار با جایگزین شیر، اگرچه میزان مصرف اختیاری و قابلیت هضم کمتری از شیر میش داشته، هیچ گونه تفاوتی در رشد، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، برخی پارامترهای توسعه شکمبه، فراسنجه های تخمیری مایع شکمبه، سرم خون وتولید پروتئین میکروبی نداشت و می توان از جایگزین شیر در تغذیه بره های شیرخوار استفاده نمود. سطوح بالای کنسانتره جیره آغازین بره های شیر خوار نسبت به جیره آغازین علوفه ای، عملکرد بهتری در سرعت رشد و توسعه شکمبه داشته و سبب تولید پروتئین میکروبی بیشتر و بهبود برخی فراسنجه های تخمیری شکمبه می شود.

تعیین قابلیت هضم ظاهری جیره غذایی پایه و سه ماده غذایی آزمایشی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) با استفاده از نشانگر اکسید کروم و خاکستر نا محلول در اسید و دو روش جمع آوری مدفوع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1388
  آی ناز خدانظری   سعید حسنی

قابلیت هضم یکی از جنبه های مهم ارزیابی مواد غذایی در گونه های مختلف ماهی است. ضرایب قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین خام و انرژی جیره های مورد آزمایش با نسبت 70 درصد جیره پایه به 30 درصد ماده غذایی مورد آزمایش (آرد جو، آرد ذرت و آرد ماهی) در ماهی قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در 4 تیمار (جیره پایه، جیره های محتوی آرد جو، آرد ذرت و آرد ماهی) و 6 تکرار مورد آزمایش قرار گرفت. تعداد 500 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان انتخاب و در 24 تانک پلاستیکی (هر تانک محتوی 12 قطعه ماهی) جای گرفتند و پس از یک هفته سازگاری به مدت 3 هفته با جیره های غذایی مورد آزمایش تغذیه شدند. مدفوع ماهی با سیفون کردن از مخزن (سیستم تانک) و کالبد گشایی ماهی جمع آوری شد و از دو نشانگر اکسید کروم و خاکستر نامحلول در اسید استفاده شد. نتایج نشان دادند که تفاوت معنی داری بین ضرایب قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین و انرژی جیره های غذایی جمع آوری شده با روش تانک و کالبد گشایی وجود دارد به طوری که ضریب قابلیت هضم ظاهری عناصر مغذی در روش تانک بیشتر از روش دوم بود (05/0p<) همچنین ضرایب قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین و انرژی جیره غذایی بین دو نشانگر، اکسید کروم بیشتر از خاکستر نامحلول در اسید بود (05/0p>).

تاثیر حذف مکمل ویتامینی در جیره های حاوی مقادیر متفاوت انرژی بر عملکرد و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  رضا میرشکار   بهروز دستار

به منظور بررسی اثر حذف مکمل ویتامینی در جیره های غذایی حاوی دو سطح متفاوت انرژی بر عملکرد و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی آزمایشی بدین شرح طراحی و انجام شد. 480 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه راس 308، با 6 گروه آزمایشی که هر کدام شامل 5 تکرار (هر تکرار نیز شامل 16 جوجه) بود، تا 28 روزگی با دو جیره بر پایه ذرت و سویا و با میزان رایج مکمل ویتامینی (25/0 درصد) ولی با دو سطح انرژی (پرانرژی و کم انرژی) پرورش داده شدند. سپس گروه های آزمایشی بر اساس زمان حذف مکمل ویتامینی (28، 35 یا 42 روزگی) از هم متمایز شدند. نتایج آزمایش بدین شرح بود که جیره پرانرژی باعث افزایش مصرف خوراک، اضافه وزن، انرژی قابل متابولیسم مصرفی و بهبود ضریب تبدیل غذایی شد (05/0p<) ولی اثر معنی داری بر نسبت راندمان انرژی نداشت. حذف مکمل ویتامینی از 28 و 35 روزگی اثر معنی داری بر عملکرد نداشت (05/0p>). خصوصیات لاشه تحت تاثیر زمان حذف مکمل ویتامینی قرار نگرفت ولی افزایش سطح انرژی جیره باعث افزایش وزن معنی دار اجزای لاشه گردید (05/0p<). رنگ و ظرفیت نگهداری آب گوشت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت ولی شاخص tba در گوشت جوجه هایی که جیره پرانرژی دریافت کرده بودند بالاتر از تیمار کم انرژی بود (05/0p<) ولی زمان حذف مکمل ویتامینی تاثیری بر این شاخص نداشت. نگهداری نمونه های گوشت در فریزر به مدت 180 روز باعث کاهش کیفیت گوشت و افزایش میزان فساد گوشت گردید (05/0p<). افزایش سطح انرژی جیره باعث افزایش شاخص هماتوکریت گردید (05/0p<) ولی زمان حذف مکمل ویتامینی اثر معنی داری بر هماتوکریت نداشت. با توجه به نتایج بدست آمده می توان بیان نمود که حذف مکمل ویتامینی از سن 28 روزگی بدون توجه به سطح انرژی جیره تاثیری بر عملکرد جوجه های گوشتی ندارد.

آزمایش فرضیه ی "امکان تحریک اشتها و پرخوری در گوسفند به منظور افزایش وزن با استفاده از استرپتوزوتوسین"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  فرید مسلمی پور   تقی قورچی

در این تحقیق اثر القای کاهش دائمی سطح انسولین خون (هایپواینسولینمیا) دائمی با شدت های متفاوت با استفاده از استرپتوزوتوسین بر اشتها، پارامترهای رشد فیزیکی، ترشح برخی هورمون های متابولیزمی، متابولیت های خون و ادرار و همچنین شاخص وزن اندام های داخلی در بره های زل بررسی گردید. بیست بره پرواری تقریباً سه ماهه به چهار گروه تیماری تقسیم و بصورت انفرادی نگهداری شدند. تیمارها شامل شاهد و تزریق منفرد و درون رگی سه دز استرپتوزوتوسین شامل؛ 25، 50 و 75 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن بود که به ترتیب دز کم، متوسط و بالا نامیده شدند. دوره تحقیق شامل هشت هفته متوالی بود که تزریق استرپتوزوتوسین در پایان هفته سوم انجام گرفت. نمونه های خون از رگ وداج به طور هفتگی و در حالت های ناشتا و 5/2 ساعت بعد از تغذیه جمع آوری و برای اندازه گیری سطح هورمون ها و متابولیت های خون استفاده شد. مصرف خوراک، مصرف آب و تغییرات وزن حیوانات اندازه گیری گردید. بعد از کشتار، اندام های درونی توزین شد و نمونه ادرار از مثانه جمع آوری گردید. با تزریق دز بالا، حیوانات دچار شرایط غیرعادی شده و نتوانستند آزمایش را ادامه دهند. نتایج حاکی از بروز هایپواینسولینمیا با تزریق دز متوسط بود که با کاهش معنی دار غلظت انسولین ناشتا و بعد از تغذیه و همچنین غلظت لپتین ناشتا نسبت به شاهد همراه بود (05/0>p). غلظت هورمون رشد و igf-1 نیز در گروه دز متوسط نسبت به دو گروه دیگر بویژه در حالت ناشتا پایین تر بود (05/0>p). تزریق دز متوسط باعث افزایش محسوس و معنی داری در سطح گلوکز، تری گلیسریدها، کلسترول، پروتئین تام و همچنین اجسام کتونی خون نسبت به شاهد شد (05/0>p). تفاوت محسوسی در سطح ازت اوره ای و وزن مخصوص خون بین گروه های تیماری مشاهده نشد. حیوانات با تزریق دز متوسط، پرخوری دیابتی و افزایش مصرف آب را در هفته های بعد تزریق نسبت به شاهد نشان دادند (05/0>p) ولی علیرغم مصرف خوراک بیشتر نتوانستند وزن بیشتری نسبت به شاهد کسب کنند. غلظت قند و پروتئین ادرار در گروه دز متوسط به طور معنی داری نسبت به گروه های دیگر افزایش نشان داد (05/0>p). میزان چربی و پروتئین خام لاشه و کبد بین گروه های تیماری تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0<p). تفاوت معنی داری در وزن و شاخص اندام های داخلی بدن بین گروه ها مشاهده نشد. به طور کلی، نتایج نشان داد که انسولین نقش حیاتی در متابولیزم انرژی و رشد در نشخوارکنندگان دارد که به واسطه ی اثرگذاری بر اشتها، ترشح هورمون ها و سطح متابولیت های خون است.

تاثیر سطوح مختلف متیونین بر عملکرد مرغ مادر گوشتی آرین(فاز پایانی دوره تخمگذاری)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1381
  رضا پوراسلامی   فتح الله بلداجی

در این آزمایش اثر سطوح مختلف اسیدهای آمینه گوگرددار بر عملکرد مرغ مادر گوشتی آرین در قالب طرح کاملا تصادفی با 5تیمار و 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت.