نام پژوهشگر: اکبر تقی زاده

بررسی اثرات پرتو تابی مایکروویو بر قابلیت هضم و تجزیه پذیری دانه سورگوم با روشهای in vivo ، in situ ، in vitro
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  فرهاد پرنیان خواجه دیزج   اکبر تقی زاده

به منظور مطالعه اثر زمانهای مختلف پرتوتابی مایکروویو (با قدرت 900 وات و فرکانس 2450 مگاهرتز) بر قابلیت هضم و تجزیه پذیری دانه سورگوم سه آزمایش انجام گرفت. در آزمایش اول برای مطالعه تاثیر پرتوتابی ماکروویو بر روی قابلیت هضم دانه سورگوم در کل دستگاه گوارش، از 16 رأس گوسفند نژاد قزل – مرینوس در 4 گروه استفاده گردید. دامها جیره کاملاً مخلوط متشکل از 40% علوفه و 60% کنسانتره را دریافت کردند. جیره 1 حاوی یونجه (جیره پایه) و جیره 2 بر پایه سورگوم خام، جیره 3 بر پایه سورگوم پرتوتابی شده به مدت 3 دقیقه و جیره 4 بر پایه سورگوم پرتوتابی شده به مدت 5 دقیقه بود. قابلیت هضم مواد مغذی دانه سورگوم با استفاده از روش جمع آوری مدفوع محاسبه و با نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، ndf و adf برای دانه سورگوم بدون پرتوتابی به ترتیب برابر با 83/65، 30/69، 63/65، 48/56 و 27/47 بود که تحت تأثیر پرتوتابی مایکروویو قرار گرفتند (05/0< p). متابولیت های شکمبه ای نیز تحت تاثیر پرتوتابی مایکروویو قرار گرفت (05/0< p). در آزمایش دوم اثرات پرتوتابی مایکروویو به مدت 3، 5 و 7 دقیقه بر ارزش تغذیه ای دانه سورگوم با استفاده از روش تولید گاز مورد بررسی قرار گرفت. پتانسیل تولید گاز(a) تیمارهای پرتوتابی شده بیشتر از بدون پرتوتابی بودند (001/0< p). فراسنجه های تغذیه ای تخمین شده بوسیله روش تولید گاز (me،nel، scfa، dom و mp با افزایش مدت پرتوتابی افزایش یافتند (05/0< p). در آزمایش سوم تاثیر این عمل آوری بر ناپدیدشدن شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام دانه سورگوم با استفاده از روش کیسه های نایلونی مورد بررسی قرار گرفت. مقدار 5 گرم نمونه خوراکی (عمل آوری نشده یا عمل آوری شده) به مدت صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24 و 48 ساعت در شکمبه دو رأس گوسفند نر دارای فیستولای شکمبه ای انکوبه و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری و تجزیه پذیری موثر مواد خوراکی محاسبه گردید. نرخ تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک تحت تأثیر پرتوتابی مایکروویو قرار نگرفت ولی پرتوتابی نرخ تجزیه پذیری پروتئین خام را کاهش داد (05/0< p). تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتئین خام دانه سورگوم بدون عمل آوری در سرعت عبور 5% در ساعت به ترتیب 82/47 و 77/39 درصد بود که تحت تأثیر پرتوتابی قرار گرفتند(01/0< p). پرتوتابی به مدت 5 دقیقه بیشترین تأثیر را در افزایش قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین خام و ماده آلی دانه سورگوم داشت. در مورد تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام بین پرتوتابی به مدت 3 دقیقه و 5 دقیقه تفاوت آماری مشاهده نگردید. نتایج این تحقیق نشان داد که پرتوتابی مایکروویو می تواند مانند سایر روشهای متداول حرارتی برای کاهش تجزیه پذیری پروتئین خام در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری قابل هضم و همچنین بهبود قابلیت هضم مواد مغذی دانه سورگوم در تغذیه دام بطور موثری مورد استفاده قرار گیرد.

تأثیر بکارگیری سیدر و روش پرسینک در برنامه اوسینک روی باروری گاوهای شیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  مسعود قشمی   حسین دقیق کیا

این مطالعه به منظور بررسی اثر بکارگیری سیدر و روش پرسینک به همراه برنامه اوسینک بر روی نرخ آبستنی گاوهای ماده انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 113 رأس گاو سالم استفاده شد. غلظت گلوکز و بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و غلظت هورمون استروژن سرم خون با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر روی نرخ آبستنی گاوها از جمله تیمار، مرحله شیرواری، رکورد شیر ماهیانه و دمای محیط مورد مطالعه قرار گرفت. گاوهای موجود در سه گروه آزمایشی اوسینک، پرسینک + اوسینک و سیدر + اوسینک از نظر میزان غلظت متابولیت های خونی و اثر آنها روی آبستنی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای این مقایسه از دو مدل زیر استفاده شد: در مدل اول با استفاده از رویه glm نرم افزار sas 9.1 اثر تیمار، مرحله شیرواری، رکورد شیر ماهیانه و دمای محیط بر روی متابولیت های خونی آنالیز و بررسی شد که در این میان تنها اثر رکورد شیر ماهیانه با سطح احتمال 0.05> p بر روی گلوکز سرم خون معنی دار شد. دمای هوا و مرحله شیرواری با سطح احتمال 0.01> p بر روی بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون اثر کاملاً معنی داری داشتند. اثر تیمار و دمای هوا با سطح احتمال 0.01> p بر روی استروژن سرم خون کاملاً معنی دار و اثر رکورد ماهیانه نیز با سطح احتمال 0.05> p معنی دار شدند. شکم زایش و میزان تولید شیر سالیانه بر روی هیچکدام از متابولیت ها اثر معنی داری نداشتند. در مدل دوم با استفاده از رگرسیون لجستیک اثرات متغیرهای مربوط به حیوان و متابولیت های اندازه گیری شده، بر روی آبستنی مورد آنالیز قرار گرفت که از بین عوامل موثر تنها اثر غلظت گلوکز سرم خون (0.01< p) و اثر غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون (0.05< p) معنی دار بودند. به این معنی که به شرط ثابت بودن سابر عوامل، با افزایش یک واحد غلظت گلوکز سرم خون، احتمال تبدیل غیر آبستنی به آبستنی 0.03 واحد افزایش و با افزایش یک واحد غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات سرم خون احتمال تبدیل آبستنی به غیر آبستنی 0.22 واحد افزایش می یابد. نرخ های آبستنی در سه گروه آزمایشی با استفاده از روش کای- اسکور و در نرم افزار sas 9.1 با یکدیگر مقایسه شدند، ولی بین آنها تفاوت معنی داری وجود نداشت، با این وجود نرخ آبستنی در روش پرسینک + اوسینک نسبت به روش اوسینک (4.22%) و نسبت به روش سیدر + اوسینک (12.58%) بالاتر بود، که باعث افزایش تعداد دامهای آبستن در طول یک سال می شود. با توجه به نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد کرد که برنامه پرسینک + اوسینک روش مناسبی جهت مدیریت تولید مثل و افزایش تولید است.

بررسی اثرات پلی اتیلن گلیکول بر روی قابلیت هضم سورگوم وبرخی متابولیت های خونی و فاکتورهای شکمبه ای در گوسفند قزل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1388
  علی رستمی باروجی   اکبر تقی زاده

چکیده: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات پلی اتیلن گلیکول بر قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین، adf، ndf سورگوم و متابولیت های شکمبه و خونی در گوسفند قزل بود. برای انجام این آزمایش از 16 رأس بره نر با میانگین وزنی 57/6±18/34 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار به مدت 30 روز استفاده شد. تیمارهای مورد استفاده شامل: 1) یونجه 2) سورگوم بدون پلی اتیلن گلیکول (تیمار کنترل)، 3) سورگوم + 25 گرم پلی اتیلن گلیکول و 4) سورگوم + 50 گرم پلی اتیلن گلیکول به ازای هر رأس در هر روز بود. این آزمایش در سه مرحله انجام پذیرفت: مرحله اول سازش دهی حیوان به محیط و مواد غذایی مورد آزمایش به مدت10روز بود که در این دوره مقدار غذایی داده شده توزین و در دو نوبت صبح و ظهر در اختیار دامها قرار گرفت. مرحله دوم پیش آزمایش به مدت 10 روز بود که در این مرحله غذایی داده شده دقیقاً توزین و در دو مرحله در اختیار دام ها قرار می گرفت. مرحله سوم آزمایش اصلی به مدت 10 روز بود که در این مرحله میزان مواد غذایی مصرفی دقیقاً توزین و صبح ساعت هشت و عصر ساعت هشت در اختیار دام ها قرار می گرفت و مدفوع گوسفندان بین ساعت7-8 صبح روز بعد جمع آوری و توزین می شد و روزانه نمونه های از مدفوع گوسفندان گرفته و جهت تعیین ضرایب قابلیت هضم به آزمایشگاه فرستاده می شد و در 20- در جه سانتی گراد فریز می شدند و در روز آخر مرحله اصلی آزمایش، مایع شکمبه بعد از 2 ساعت از غذا به وسیله لوله مری از گوسفندان جمع آوری گردید. در این روز نیز از گوسفندان نمونه خون برای اندازه گیری غلظت گلوکز، آلبومین، کل پروتئین ، تری گلسیرید، کلسترول، و اوره خون گرفته شد. همچنین آزمایش های تولید گاز و ناپدید شدن آزمایشگاهی ماده خشک نیز با استفاده از دو گوسفند فیستوله گذاری شده انجام پذیرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار sas و رویه (anova)مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه میانگین ها به روش دانکن انجام پذیرفت. قابلیت هضم ظاهری به ترتیب 32/69، 03/63، 72/60، 22/60 برای ماده خشک و 95/71، 6/62، 55/66، 17/67 برای ماده آلی و 33/78، 08/41، 72/48، 63/63 برای پروتئین و 17/56، 66/41، 27/44، 33/48 برای adf و 12/59 ، 5/49 ، 82/55، 75/58 برای ndf در گوسفندانی که با یونجه، سورگوم، سورگوم به اضافه 25 گرم پلی اتیلن گلیکول و سورگوم به اضافه 50 گرم پلی اتیلن گلیکول تغذیه شده بودند محاسبه گردید(05/0>p). میزان اسید چرب فررا کل در مایع شکمبه گوسفندانی که جیرهای، یونجه، سورگوم، سورگوم به اضافه 25 گرم پلی اتیلن گلیکول و سورگوم به اضافه 50 گرم پلی اتیلن گلیکول 25/124، 105، 105، 25/110 میلی مول در لیتر اندازه گیری شدو بین جیره های مورد نظر از لحاظ فاکتور مورد نظر تفاوت معنی داری وجود داشت ولی از لحاظ ph، ازت آمونیاکی مایع شکمبه بین جیره های مورد نظر تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0>p). میزان اوره خون به ترتیب 40،22/25، 26، 25/28 میلی گرم در دسی لیتر و میزان کلسترول خون به ترتیب 25/46، 85، 5/86، 5/95، میلی گرم در دسی لیتر در خون گوسفندانی که با یونجه، سورگوم، سورگوم به اضافه 25 گرم پلی اتیلن گلیکول و سورگوم به اضافه 50 گرم پلی اتیلن گلیکول تغذیه شده بودند اندازه گیری شد و تفاوت معنی داری بین فاکتورهای مورد نظر در خون گوسفندانی که جیره های مورد مطالعه را دریافت کرده بودند مشاهده گردید ولی از لحاظ گلوکز، تری گلیسیرید، آلبومین ، کل پروتئین خون بین گوسفندان مورد نظر تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0>p). پلی اتیلن گلیکول باعث افزایش تولید گاز و ناپدید شدن آزمایشگاهی ماده خشک شد و تأثیر پلی اتیلن گلیکول بر این دو فاکتور معنی دار بود (05/0>p).

تعیین ارزش غذایی تفاله سیب، هسته خرما و تفاله خرما توسط روش های کیسه های نایلونی و تولید گاز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  بهرام علی زاده   اکبر تقی زاده

خلاصه: هدف از انجام این تحقیق تعیین ارزش غذایی (ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین خام وخصوصیات تجزیه پذیری) تفاله سیب، هسته خرما و تفاله خرما با استفاده از روش های in situو in vitro بود. در این تحقیق از 2 رأس گوسفند فیستوله گذاری شده جهت انجام آزمایشات in situو in vitro استفاده شد. برای انجام آنالیزهای آماری داده ها در قالب طرح کاملا تصادفی از نرم افزار sas و جهت بررسی و تحلیل داده های تجزیه پذیری از برنامه کامپیوتری naway استفاده شد. ترکیبات شیمیایی تفاله سیب شامل پروتئین خام، چربی خام، ndf، adf و خاکستر خام به ترتیب 46/8، 22/6، 32/55، 3/41 و 88/2 در صد، برای هسته خرما به ترتیب 33/5، 1/1، 32/59،31/50 و 85/1درصد، و برای تفاله خرما به ترتیب 44/6، 82/0، 2/68، 65/63 و 04/1 درصد بود. در روش تولید گاز، حجم گاز تولیدی ساعت 48 انکوباسیون برای تفاله سیب، هسته خرما و تفاله خرما به ترتیب 06/243، 72/141 و 75/106 میلی لیتر در گرم ماده خشک بود. که بیشترین مقدار، مربوط به تفاله سیب و کمترین مقدار، مربوط به تفاله خرما می باشد. در روش in situ در صفر ساعت انکوباسیون تفاله سیب (4/23%) بیشترین و تفاله خرما (9/8%) کمترین میزان ناپدید شدن ماده خشک را داشتند. پس از 96 ساعت انکوباسیون تفاله سیب (44/80%) بیشترین و تفاله خرما (78/46%) کمترین میزان ناپدید شدن ماده خشک را داشتند. در صفر ساعت انکوباسیون، هسته خرما (2/17%) بیشترین و تفاله خرما(06/7%) کمترین میزان ناپدید شدن پروتئین خام را داشتند. پس از 96 ساعت انکوباسیون تفاله سیب (89/78%) بیشترین و تفاله خرما (42/46%) کمترین میزان ناپدید شدن پروتئین خام را داشتند. از تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام مواد غذایی، می توان در تعیین مقدار غذای مصرفی و جیره نویسی در راستای تأمین مقدار مطلوب مواد غذایی مورد نیاز برای عملکرد بهتر جمعیت میکروبی شکمبه و دام سود برد. مقدار me بدست آمده از روش تولید گاز برای تفاله سیب، هسته خرما و تفاله خرما به ترتیب 39/9، 27/5 و 58/4 مگا ژول بر کیلو گرم ماده خشک بود. مقدار mp بدست آمده برای تفاله سیب، هسته خرما و تفاله خرما به ترتیب 3/51، 58/34 و 23/46 گرم در کیلو گرم ماده خشک بود.

مقایس? رشد و خصوصیات لاشه در بره های آمیخت? نسل چهارم(f4) و قزل ایستگاه خلعت پوشان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  رضا مشرف قهفرخی   صادق علیجانی

چکیده: به منظور مقایسه ی صفات رشد و لاشه بره های آمیخت? نسل چهارم و قزل ایستگاه خلعت پوشان از تعداد 40 رأس بره نر تقریباً همسن حاصل از 5 ترکیب ژنتیکی در سال 1388 استفاده گردید. گروههای ژنتیکی شامل بره‏های‏ نژاد قزل به تعداد 7 رأس ‏ و بره های آمیخت? بلوچی× قزل به تعداد 7 رأس‏، آرخارمرینوس× قزل به تعداد 7 رأس ، آرخارمرینوس× مغانی به تعداد 10 رأس و بلوچی × مغانی به تعداد 9 رأس بود. بره ها در سن حدود 90 روزگی به مدت 110 روز در 5 گروه و در شرایط یکسان محیطی پروار شدند. در طول مدت پروار عملیات توزین، پس از 18 ساعت گرسنگی بره ها و هر 14 روز یک بار انجام می گرفت. جیر? غذایی بره ها شامل علوفه و کنسانتره بود. در طی دور? پروار باقیماند? خوراک در پایان روز توزین و ثبت می گردید. نهایتاً بازده غذایی برحسب ماد? خشک محاسبه شد. صفات رشد شامل وزن تولد، وزن نهایی دوره، میانگین افزایش وزن روزانه در کل دوره و میانگین افزایش وزن روزانه و کل افزایش وزن در پنج بازه زمانی (adg1، adg2، adg3، adg4، adg5) و صفات لاشه شامل وزن زنده قبل از کشتار، پوست و اوزان قطعات لاشه شامل: لاشه گرم، لاشه سرد، دنبه گرم، دنبه سرد، نیم لاش? راست، راسته، گردن، سردست، ماهیچ? دست، پیش سینه، قلوه گاه، دنده، ماهیچ? ران، گرد و کعب ران، گوشت، چربی بین عضلات، چربی سطحی ران، چربی زیر جلدی، چربی اطراف کلیه، چربی اطراف روده و احشایی، استخوان، کل چربی لاشه، کل چربی بدن، نسبت چربی زیر جلدی به بین عضلانی، نسبت گوشت به چربی، نسبت گوشت به استخوان و صفات مورفولوژیکی اندازه گیری شده از لاشه به روش لیویل و همکاران (2002) شامل طول لاشه(k)، عرض لگن(g)، طول ژیگو 1 (h)، طول یگو 2 (a)، طول ژیگو 3 (f)، عرض ژیگو (b)، عرض شانه (m)، قطر استخوان (os)، عرض قفسه سینه (lac)، عمق قفسه سینه (th)، زاوی? گرد بودن ژیگو (ang)، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. در پایان از هر ترکیب ژنتیکی 5 رأس ذبح گردید. لاشه ها به مدت 24 ساعت در سردخانه در دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شد. پس از خروج لاشه ها از سرد خانه و ثبت رکورد اندازه گیریهای مورفولوژیکی از لاشه ، قطعه بندی نیم لاش? راست هر حیوان بر اساس استاندارد شماره (4276) ایران صورت گرفت. کلی? صفات رشد یک بار بوسیله روی? glm و میانگین افزایش وزن روزانه و میانگین کل افزایش وزن در 14 تا 70 روزگی بار دیگر بوسیل? روی? mixed نرم افزار sas آنالیز گردید. در آنالیز به روش دوم ساختار (cs) به عنوان ساختار ماتریس واریانس و کوواریانس مورد استفاده قرار گرفت. جهت آنالیز صفات لاشه نیز از روی? glm نرم افزار آماریsas استفاده گردید و مقایس? میانگین ها به روش مقایس? میانگین حداقل مربعات انجام شد. در میان صفات رشد، اضافه وزن روزانه و کل اضافه وزن در 14 ، 28 و 42 روزگی تحت تأثیر اثر ترکیب ژنتیکی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که اختلاف معنی دار مشاهده شده برای این صفات به علت اختلاف در مراحل مختلف رشد بره ها بوده است. گفتنی است که نتایج آنالیز صفات به روش تکرارشده در زمان دقیق تر از روش تک متغیره حاصل شد و استفاده از این روش قابل توصیه می باشد. در این مطالعه اثر ترکیب ژنتیکی بر عرض ژیگو (b) و اوزان سردست و بازو، وزن ماهیچ? ران، استخوان، چربی کلیه، چربی روده، درصد بازده لاشه، درصد گوشت به چربی در سطح احتمال 05/0 معنی دار بود و بر اوزان لاش? گرم، لاش? سرد، دنب? گرم، دنب? سرد، قلوه گاه و چربی بدن در سطح احتمال 01/0 معنی دار بود. هدف از این مطالعه مقایس? رشد و صفات لاشه در بره های آمیخته و قزل ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان بود.

بررسی تغییر ترکیبات شیمیایی و روند هضم پذیری علوفه یونجه در سه مرحله رشد اواسط غنچه دهی، اواسط گلدهی و گلدهی کامل با استفاده از روشهای کیسه نایلونی و تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد حسین رضایی مشگول   اکبر تقی زاده

هدف از انجام این تحقیق بررسی روند تغییرات در ترکیبات شیمیایی و تجزیه پذیری علوفه گیاه یونجه طی سه مرحله رشد قبل از گلدهی، اواسط گلدهی و گلدهی کامل می باشد. به این منظور از دو رأس گوسفند فیستوله گذاری شده برای آزمایشات in situ و in vitro استفاده گردید. برای انجام آنالیز آماری داده ها در قالب طرح کاملا تصادفی از نرم افزار sas و جهت تحلیل و بررسی داده های تجزیه پذیری از برنامه کامپیوتری naway استفاده شد. نتایج نشان داد یونجه در مرحله بدون گل حاوی بیشترین مقدار پروتئین خام و کمترین مقدار فیبر خام بود. برگ با بیشترین میزان تجزیه پذیری و ساقه با کمترین مقدار عوامل تعیین کننده ویژگی تجزیه پذیری کل گیاه بودند. میزان تجزیه پذیری به ترکیبات فیبری و حلالیت بستگی دارد. با افزایش مرحله رشد مقدار پروتئین خام، تجزیه پذیری و مواد محلول کاهش و مقدار دیواره سلولی، پروتئین دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و پروتئین دیواره سلولی بدون همی سلولز افزایش می یابد. همچنین با افزایش مرحله رشد میزان همی سلولز، سلولز و لیگنین افزایش می یابد. تجزیه پذیری پروتئین خام بین مراحل رشد اختلاف معنی داری (05/0 p< ) داشت و در مرحله گلدهی کامل کمترین مقدار بود. تجزیه پذیری موثر ماده خشک نیز بین مراحل رشد اختلاف معنی داری (05/0 p< ) نشان داد و در مرحله گلدهی کامل کمترین مقدار بود. در این تحقیق همبستگی منفی بین پروتئین خام با دیواره سلولی، تجزیه پذیری ماده خشک با دیواره سلولی، تجزیه پذیری پروتئین خام با پروتئین دیواره سلولی بدون همی سلولز، تجزیه پذیری پروتیئن خام با دیواره سلولی، تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام کل گیاه با افزایش مرحله رشد و همبستگی مثبت بین پروتئین خام با تجزیه پذیری پروتئین خام، پروتئین خام با تجزیه پذیری ماده خشک مشاهده شد.

بررسی چندشکلی ژن pou1f1 در گوسفندان نژاد ماکویی و ارتباط آن با برخی از صفات تولیدی به روش pcr-sscp
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  فرزانه فیل کوش مقدم   نصرالله پیرانی

ژن pou1f1 (pit-1 یا ghf-1) به عنوان یکی از اعضای خانواده فاکتورهای رونوشت برداری ژن pou، عمدتا در غده هیپوفیز بیان شده و یک تنظیم کننده مثبت برای هورمون رشد، هورمون پرولاکتین، هورمون محرک تیروئید، خود pou1f1 و همچنین ژن های مربوط به رسپتورهای هورمون آزادکننده هورمون رشد (ghrh-r) می باشد. برای این منظور پس از استخراج dna به روش نمکی، از 95 نمونه خون گوسفندان ماکویی نر و ماده متعلق به مرکز اصلاح نژاد ماکو، واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر قطعه bp 295 ازdna (بخشی از اینترون 2، اگزون 3 و بخشی از اینترون 3) توسط یک جفت آغازگر اختصاصی طراحی شده، استفاده شد. بررسی چندشکلی فرم فضایی رشته های منفرد محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز توسط ژل پلی آکریلامید 6% و رنگ آمیزی نیترات نقره انجام شد. درنهایت 4 الگوی باندی متفاوت aa، ab، cc و cd بترتیب با فراوانی های 45/0، 073/0، 44/0 و 037/0 مشاهده شدند. فراوانی آللهای a، b، c و d بترتیب 4895/0، 0368/0، 4579/0 و 0158/0 محاسبه شد. تنوع ژنتیکی برای این ژن 53/10% بدست آمد. نتایج نشان دادند که تعادل هاردی – واینبرگ در جمعیت مورد مطالعه گوسفندان ماکویی وجود ندارد. ارتباط معنیداری (05/0>p) بین ژنوتیپ ها و وزن بدن در نه ماهگی و یکسالگی، میانگین افزایش وزن روزانه از سه الی شش ماهگی، میانگین افزایش وزن روزانه از شش ماهگی الی یکسالگی، ارتفاع از جدوگاه، ارتفاع از کپل و دور بیضه در یکسالگی مشاهده شد. دامهای با ژنوتیپ cc دارای میانگین وزن نه ماهگی و وزن یکسالگی بیشتری (به ترتیب 8/33 و 75/44 کیلوگرم) و دامهای با ژنوتیپ aa دارای کمترین میانگین (به ترتیب 88/27 و 74/39 کیلوگرم) بودند. دامهای با ژنوتیپ ab وcd بترتیب دارای بیشترین (25/110 گرم) و کمترین (95/58 گرم) میانگین افزایش وزن روزانه از سه الی شش ماهگی بودند. در مورد صفت میانگین افزایش وزن روزانه از شش ماهگی الی یکسالگی دامهای با ژنوتیپ cd و aa بترتیب دارای بیشترین (51/83 گرم) و کمترین (93/59 گرم) میانگین بودند. همچنین در مورد صفات ارتفاع از جدوگاه و ارتفاع از کپل دامهای با ژنوتیپ cc دارای بیشترین (به ترتیب 27/69 و 22/71 سانتی متر) و دامهای با ژنوتیپ ab دارای کمترین (به ترتیب 67/61 و 6/65 سانتی متر) میانگین بودند. برای صفت دور بیضه ژنوتیپ های cd و ab بترتیب دارای بیشترین (55/20 سانتی متر) و کمترین (31/13 سانتی متر) میانگین بودند. نتایج بطور کلی نشان می دهند ژنوتیپ های ژن pou1f1 می توانند نشانگرهای مولکولی مفیدی در زمینه ی اصلاح نژاد دامها باشند.

تعیین ارزش غذایی برخی از ضایعات کشاورزی فرآوری شده با پلی اتیلن گلیکول با استفاده از روشهای آزمایشگاهی و کیسه نایلونی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  سمیه بخشی زاده   اکبر تقی زاده

هدف از انجام این تحقیق تعیین ارزش غذایی (ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم و خصوصیات تجزیه پذیری) تفاله انگور، تفاله دانه انار و پوست پسته با استفاده از روشهای in situ , in vitro gas production و in vitro disappearance بود. از پلی اتیلن گلیکول 6000 برای فرآوری و غیر فعال کردن تانن ها در مواد خوراکی مورد آزمایش استفاده شد. در این تحقیق از 2 رأس گوسفند فیستوله گذاری شده جهت انجام آزمایشاتin vitro و in situ استفاده شد. برای انجام آنالیز آماری داده ها در قالب طرح کاملا تصادفی از نرم افزار sas و جهت بررسی و تحلیل داده های تجزیه پذیری از برنامه naway استفاده شد. ترکیبات شیمیایی تفاله انگور شامل پروتئین خام، چربی خام، ndf، adf و خاکستر خام بترتیب برابر 27/9%، 1/44%، 5/45%، 4/7% و 7%، برای تفاله دانه انار بترتیب 95/5%، 9/52%، 5/60%، 3/5 % و 42/6% و برای پوست پسته بترتیب 3/11%، 7/18%، 2/26%، 8/7 %و 08/15% بود. میزان کل ترکیبات فنلی، کل تانن های قابل استخراج، تانن متراکم و تانن قابل هیدرولیز برای تفاله انگور، تفاله دانه انار و پوست پسته بترتیب 23/4%، 23/2%، 16/1%، 89/0% و 21/2%، 15/1%، 38/0%، 41/0% و 29/8%، 48/4%، 49/0%، 79/3% بودند. حجم گاز تولیدی در 96 ساعت انکوباسیون برای تفاله انگور، تفاله دانه انار و پوست پسته بترتیب 95/238، 95/173 و 7/140 میلی لیتر گاز در هر گرم ماده خشک بود، که در بین مواد خوراکی مورد آزمایش تفاله انگور و پوست پسته بترتیب با 95/238 و7 /140 میلی لیتر گاز بترتیب بیشترین و کمترین گاز تولیدی را داشتند. در روش in situ، در صفر ساعت انکوباسیون، پوست پسته (01/54%) و تفاله انگور (45/22%) بترتیب بیشترین و کمترین میزان ناپدید شدن ماده خشک را داشتند. پس از 96 ساعت انکوباسیون پوست پسته با 83/85% بیشترین و تفاله انگور(53/49%) و تفاله دانه انار (11/43%) بترتیب کمترین قابلیت هضم ماده خشک را داشتند. در صفر ساعت انکوباسیون قابلیت هضم پروتئین خام برای پوست پسته 8/59% و برای تفاله انگور و تفاله دانه انار بترتیب 3/18% و 3/17% بود. همچنین در 96 ساعت انکوباسیون پوست پسته با 14/84% بیشترین و تفاله دانه انار و تفاله انگور بترتیب با 14/47% و 36/43% کمترین میزان تجزیه پذیری پروتئین خام را داشتند. در محاسبه ناپدید شدن ماده خشک با روش آزمایشگاهی در 96 ساعت انکوباسیون پوست پسته با 58/77% بیشترین وتفاله انگور (28/46%) تفاله دانه انار (42/36%) بترتیب کمترین میزان تجزیه پذیری ماده خشک را دارا بودند. پلی اتیلن گلیکول باعث افزایش تولید گاز و ناپدید شدن آزمایشگاهی ماده خشک در هر سه خوراک ذکر شده گردید. بطور کلی پلی اتیلن گلیکول باعث افزایش همبستگی تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام با روش های in situ و حجم گاز تولیدی در خوراکهای مورد آزمایش گردید.

تعیین تجزیه پذیری بخشهای مختلف پروتئین و کربوهیدرات تفاله مرکبات با استفاده از روش کیسه های نایلونی و تولید گاز و تاثیر آن بر عملکرد برههای پرواری نر قزل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  سامان لشکری   اکبر تقی زاده

چکیده: هدف از انجام این تحقیق تعیین ارزش غذایی (ترکیبات شیمیایی، بخش های مختلف کربوهیدرات و پروتئین، قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین خام و خصوصیات تجزیه پذیری) تفاله پرتقال و تفاله لیموترش با استفاده از روش های کیسه های نایلونی و تولید گاز بود. همچنین تاثیر تفاله مرکبات بر عملکرد بره های پرواری نیز مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از 3 رأس میش فیستوله گذاری شده جهت انجام آزمایشات کیسه های نایلونی و آزمایش تولید گاز استفاده شد. داده های جمع آوری شده در قالب کاملا تصادفی با استفاده از نرم افزار sas تجزیه تحلیل شدند. داده های مربوط به تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام با استفاده از نرم افزار کامپیوتری neway تجزیه تحلیل شدند. شانزده راس نژاد آمیخته گوسفند قزل در جایگاه انفرادی قرار داده شدند و با علوفه خشک یونجه و با مخلوطی از کنسانتره با 4 سطح جایگزینی ذرت با تفاله مرکبات (0، 33، 66 و 100%) در طی دوره 60 روزه تغذیه شدند. مقادیر پروتئین خام، خاکستر خام، چربی خام، دیواره سلولی نامحلول در شوینده خنثی و دیواره سلولی نامحلول در شوینده اسیدی در تفاله پرتقال به ترتیب 50/8، 51/5، 44/3، 74/14 و 95/11 % بود. همچنین مقادیر پروتئین خام، خاکستر خام، چربی خام، دیواره سلولی نامحلول در شوینده خنثی و دیواره سلولی نامحلول در شوینده اسیدی در تفاله لیموترش به ترتیب 875/8، 12/8، 74/2، 49/17 و 53/14% بود. مقادیر تولید گاز تفاله لیموترش و تفاله پرتقال در ساعت 96 انکوباسیون به ترتیب بیشترین و کمترین بود (05/0>p). پس از ساعت 48 انکوباسیون در شکمبه میزان تجزیه پذیری ماده خشک در تفاله پرتقال (30/92%) به طور معنی داری بیشتر از تفاله لیموترش (56/86%) بود (05/0>p). همچنین در این زمان تجزیه پذیری پروتئین خام تفاله پرتقال (03/80%) تفاله لیموترش تفاوت معنی داری نداشت. وزن زنده نهایی در جیره های آزمایشی با 33% تفاله مرکبات به طور معنی داری بیشتر از سایر جیره های آزمایشی بود (05/0>p). جایگرینی ذرت بوسیله تفاله مرکبات تاثیری بر میزان ماده خشک مصرفی تاثیری نداشت (05/0<p). میانگین افزایش وزن روزانه در جیره های آزمایشی با 100% تفاله مرکبات کمترین بود (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در جیره های آزمایشی با 33% تفاله مرکبات کمترین مقدار بود (05/0>p) و اختلاف معنی داری در میان سایر جیره های آزمایش وجود نداشت. نتایج نشان داد که تفاله مرکبات منبع انرژی مناسبی برای تغذیه نشخوارکنندگان می باشند. همچنین تفاله مرکبات را می توان به عنوان یک منبع فیبر غیر علوفه ایی با قابلیت تجزیه پذیری بالا در تغذیه نشخوارکنندگان بکار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده از آزمایش پرواربندی، می توان پیشنهاد کرد که جایگزینی 33% از ذرت بوسیله تفاله مرکبات بهترین عملکرد در بره های در حال رشد بدون تاثیرات منفی بر عملکرد پرواری را موجب می شود. صفات لاشه تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت.

بررسی شاخص های تولیدمثلی گله های گاو شیری استان های آذربایجان شرقی و غربی و مقایسه آن با استاندارد های موجود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  ریبوار رسولی   اکبر تقی زاده

در این مطالعه برای تعیین عملکرد تولیدمثل (روزهای باز، فاصله گوساله زایی، طول دوره ی آبستنی) و اختلالات تولید مثلی (جفت ماندگی، سخت زایی) گاوهای هلشتاین استان آذربایجان شرقی و برخی از عوامل موثر بر آن از داده های تولید مثلی مربوط به 5118 راس گاو از سال 1381 تا 1388 استفاده گردید. میانگین (± انحراف معیار) روزهای باز، فاصله ی گوساله زایی و طول دوره آبستنی به ترتیب 98/61±109، 33/62±387 و 85/7±277 روز برآورد گردید. فصل زایش، تولید شیر 305 روز، وضعیت زایش، وضعیت جفت تأثیر معنی داری در سطح (01/0 (p< و شکم زایش در سطح (05/0 (p< بر روی روزهای باز و فاصله گوساله زایی داشته اند اما سال زایش، جنس و وزن گوساله های متولد شده تاثیر معنی داری نداشتند. بین روزهای باز و فاصله گوساله زایی همبستگی بالایی 98/0 r= وجود داشت. میانگین تولید شیر از سال 1381 تا 1388 روند رو به افزایش داشت در حالی که عملکرد تولیدمثلی روند کاهشی داشت. بهترین عملکرد تولیدمثل مربوط به زایش های زمستان و ضعیف ترین مربوط به زایش های بهار بود. گاوهای جفت مانده و سخت زا روزهای باز و فاصله زایش طولانی تری داشتند. گاوهای شکم اول عملکرد تولیدمثلی ضعیف تری داشتند. متوسط میزان جفت ماندگی 4/11 درصد بود. شکم زایش، سخت زایی، جنس و وزن گوساله ها تاثیر معنی داری (01/0 (p<را بر بروز جفت ماندگی داشتند. همچنین میزان کلی سخت زایی 2/10 بود که سهم گاوهای سخت زا 89/3 و گاوهای که نیاز به کمک در هنگام زایش داشتند 38/6 بود. شکم زایش، سال زایش، وزن و جنس گوساله تاثیر معنی داری (01/0 (p<را بر بروز سخت زایی داشتند.

تاثیر تراکم بوته و تقسیط کود نیتروژنی بر عملکرد سورگوم علوفه ای در کشت دوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  امید هاشمی   یعقوب راعی

به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و نحوه تقسیط کود نیتروژنی بر عملکرد سورگوم علوفه ای رقم اسپیدفید در کشت دوم آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل تراکم در سطوح 15، 20، 25 و 30 بوته در متر مربع و تقسیط کود نیتروژنی بر مبنای نیتروژن خالص (kg/h 100) در سطوح، مصرف تمام کود هم زمان با کاشت (n1)، مصرف 2/1 هم زمان با کاشت و 2/1 بعد از برداشت چین اول (n2) و مصرف 3/1 هم زمان با کاشت، 3/1 مرحله پنجه دهی چین اول و 3/1 بعد از برداشت چین اول (n3) بود. بیشترین درصد پوشش سبز در چین اول، توزیع سه نوبتی کود نیتروژنی و تراکم 15 بوته در متر مربع حاصل شد. بیشترین مقدار شاخص کلروفیل در چین اول، توزیع یک مرحله ای کود نیتروژنی و تراکم 25 بوته در متر مربع به دست آمد. بیشترین ارتفاع بوته در چین اول و تراکم 30 بوته در متر مربع و کمترین ارتفاع بوته نیز در چین دوم و تراکم 30 بوته در متر مربع به دست آمده است. در هر دو چین با افزایش تراکم از تعداد پنجه در بوته کاسته شده است به طوری که بیشترین و کمترین تعداد پنجه گیاه در هر دو چین به ترتیب در تراکم های 15 و 30 بوته در متر مربع حاصل گردیده است. در مجموع دو چین نیز بیشترین تعدادپنجه در چین دوم و تراکم 15 بوته در متر مربع مشاهده گردید. بالاترین نسبت برگ به ساقه در مجموع دو چین در توزیع یک نوبتی کود نیتروژنی و تراکم 20 بوته در متر مربع به دست آمد. بیشترین وزن تر علوفه در مجموع دو چین در تراکم 15 بوته در متر مربع و مصرف یک مرحله ای کود نیتروژنی به دست آمد. در چین اول اثر هیچ یک از عوامل روی وزن خشک علوفه معنی دار نبود اما در چین دوم اثر تراکم روی این صفت معنی دار گردید. در چین دوم تراکم 15 بوته در متر مربع بیشترین وزن خشک علوفه را به خود اختصاص داد. چین اول علوفه خشک بیشتری نسبت به چین دوم داشت. بیشترین درصد پروتئین خام در چین اول، تقسیط یک نوبتی کود نیتروژنی و تراکم 15 بوته در متر مربع حاصل شده است. کمترین درصد ndf در چین اول، نحوه تقسیط سه مرحله ای و تراکم 20 بوته در متر مربع حاصل گردید. کمترین درصد adf نیز در چین اول، تقسیط دو نوبتی و تراکم 20 بوته در متر مربع به دست آمد.

تعیین و تصحیح رکوردهای روزآزمون غیر طبیعی برای صفات تولیدی گاوهای شیری ایران و برآورد پارامترهای ژنتیکی مربوطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  رامین جعفرزاده قدیمی   صادق علیجانی

مولفه های واریانس-کوواریانس استفاده های فراوانی در برنامه های اصلاح نژادی دارد. برای برآورد این مولفه ها از رکوردهای گاوهای شیری استفاده می شود. برای برآورد هر چه دقیقتر این مولفه ها، بایستی از صحت و دقت رکوردهای مورد استفاده اطمینان حاصل کرد. در این تحقیق هدف اصلی تعیین و تصحیح داده های غیر طبیعی رکوردهای روز آزمون گاوهای شیری ایران می باشد. برای دستیابی به این هدف، برنامه ای برای سه صفت تولید شیر، درصد چربی و درصد پروتئین در زبان برنامه نویسی c++ نوشته شد. برای داده های اولیه (بدون تصحیح) و داده های تصحیح شده مولفه های واریانس- کوواریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از مدل رگرسیون تصادفی تک صفته در قالب مدل دام برآورد گردید. اثرات سال زایش، دفعات دوشش، گله-تاریخ رکورگیری به عنوان اثر ثابت و سن در موقع زایش به عنوان متغیر کمکی برای برازش منحنی شیردهی ثابت گاوهای هم سن در نظر گرفته شد. و اثرات حیوان و محیط دائمی به عنوان اثرات تصادفی منظور شدند. از چندجمله ای های لژاندر درجه چهار برای برازش مدل استفاده شد. درصد رکوردهای غیر طبیعی برای صفات مورد مطالعه به ترتیب برابر، برای تولید شیر به ترتیب 6/17، 4/12 و 6/11، برای درصد چربی 9/24، 9/20 و 3/21 و برای درصد پروتئین 9/14، 7/13 و 3/13 می باشد. وراثت پذیری برای داده های تصحیح نشده صفت تولید شیر به ترتیب 08/0 تا 17/0، 08/0 تا 24/0 و 06/0 تا 17/0، برای درصد چربی 06/0 تا 09/0، 06/0 تا 11/0 و 03/0 تا 11/0 و برای درصد پروتئین 06/0 تا 22/0، 07/0 تا 26/0 و 057/0 تا 268/0 می باشد. و با داده های تصحیح شده، برای تولید شیر 08/0 تا 22/0، 08/0 تا 25/0 و 09/0 تا 23/0، برای درصد چربی 07/0 تا 11/0، 06/0 تا 15/0 و 05/0 تا 11/0 و برای درصد پروتئین 08/0 تا 22/0، 08/0 تا 28/0 و 06/0 تا 29/0 می باشد.

بهینه سازی فاکتورهای عملیاتی موثر نظیر نانو ساختار الکترودها، ناقلین الکترون، و اصلاح غشا بر توان سل های سوختی میکروبی با روش eis
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده شیمی 1391
  ایرج احدزاده   میر قاسم حسینی

یکی از چالش های اساسی در زمینه ی توسعه و بکارگیری سلهای سوختی میکروبی در مقیاس وسیع، درک عوامل موثر در توان خروجی این سل ها است. بدین منظور بایستی الکترودهایی با خواص کاتالیتیکی مناسب و عملکرد پایدار جهت استفاده در این سلها توسعه یابد و نیز اثر سایر عوامل دخیل بر عملکرد این دسته از وسایل نوین تبدیل انرژی به خوبی بررسی شود. در این تحقیق کاتد های مبتنی بر نانو ساختارهای مختلف ساخته، اصلاح و عملکرد الکتروشیمی آنها با هدف افزایش توان خروجی سل سوختی میکروبی با کشت مخلوط میکروارگانیزم ها وجایگزینی کاتد های گران قیمت برپایه پلاتین با روشهای مختلف الکتروشیمیایی مانند پلاریزاسیون و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی (eis) بررسی شد. اثر هرکدام از عوامل دخیل در مراحل ساخت، اصلاح و بکارگیری الکترودهای جدید و انواع سوبستراها و ناقلین الکترون بر پارامترهای عملکردی سل سوختی میکروبی مانند ولتاژ، جریان و توان خروجی و بهره کولنی مطالعه شد. از مجموع مطالعات انجام شده روی سلهای سوختی میکروبی نتایج زیر به دست آمد: الف) غشاء فلیمون که نسبت به غشاء استاندارد نافیون ارزانتر و در دسترس تر است و مقاومت مکانیکی بهتری نیز دارد براحتی می تواند با رفتاری مشابه غشاء نافیون از نظر عبور کاتیونها و تولید توان در کاربردهای سل سوختی میکروبی مورد استفاده قرار گیرد. ب) از طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی در بارهای مقاومتی خارجی مختلف می توان به عنوان روش بدیعی برای بررسی رفتار فصل مشترک آندی و کاتدی سل سوختی و تغییرات پارامترهای عملکردی استفاده کرد. ج) توان الکتریکی تولیدشده از سوبستراهای مختلف به دو عامل اصلی بستگی دارد. حضور میکروارگانیزمهای تخصص یافته برای متابولیسم یک سوبسترای معین و پیچیدگی ساختار ملکولی و بالطبع مسیر متابولیستی تجزیه یک سوبسترا. سوبستراهای ساده مانند گلوکز توسط میکروارگانیزمها زود تجزیه می شوند در حالیکه سوبستراهای پیچیده و سنگین مانند نشاسته دیر هضم بوده وتوان الکتریکی کمتری تولید می کنند. د) با استفاده از آرایه نانو و افزایش سطح موثر الکترود کاتد و ترسیب نانو ذرات فلزات نجیب مناسب مانند پالادیم می توان کاتدهای نانو ساختاری ارزان قیمت تر و سهل الوصول تر در مقایسه با کاتدهای گران قیمت مبتنی بر فلزاتی مانند پلاتین تهیه کرد که در کاربردهای سل سوختی توانی قابل مقایسه با آن الکترودها ارائه می کنند. ه) نوع فلز ترسیب شده و فعالیت الکتروشیمیایی ذاتی آن در واکنش احیاء اکسیژن در کاتد بسیار اهمیت دارد. در شرایط بالک و نانو ساختاری فعالیت الکتروشیمیایی فلز پلاتین بیشتر از فلز پالادیم و آن نیز به مراتب بیشتر از فلز طلا است. این موضوع را می توان با ایجاد مسیر واکنش سهل تر برای احیاء اکسیژن با فلزات پلاتین و پالادیم و بی اثر بودن نسبی طلا مرتبط دانست.

تاثیر کودهای شیمیایی و زیستی بر کمیت و کیفیت عملکرد سورگوم علوفه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  سید ناصر اسحقی سردرود   صفر نصراله زاده

چکیده به منظور ارزیابی اثر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد و برخی صفات مورفولوژیک سورگوم علوفه ای، آزمایشی در سال زراعی1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول سطوح مختلف کود شیمیایی شامل210 کیلوگرم در هکتار اوره (100%)، 150 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل (100%)، اوره (100%) + سوپر فسفات تریپل (100%)، اوره (50 % ) + سوپر فسفات تریپل(50 % ) و شاهد و فاکتور دوم شامل کود زیستی با سطوح بیوسوپر، فسفات بارور2، بیوسوپر+ فسفات بارور2 و شاهد می باشند. نتایج نشان داد که عملکرد علوفه، وزن خشک برگ و وزن خشک ساقه در چین دوم بیشتر از دیگر چین ها بود ولی ارتفاع گیاه، قطر ساقه و تعداد گره در چین اول بیشتر از دو چین دیگر بود، در چین سوم نیز نسبت برگ به ساقه و تعداد پنجه بیشتر از سایر چین ها بود. در چین اول ترکیب تیماری سوپرفسفات تریپل (100?) + بیوسوپر + فسفات بارور2، در چین دوم، اوره (100?) + سوپرفسفات تریپل (100?) + فسفات بارور2 و در چین سوم، 50 درصد اوره + 50 درصد سوپرفسفات تریپل + بیوسوپر + فسفات بارور2، عملکرد علوفه را در مقایسه با شاهد به ترتیب 6/244، 3/344 و 5/121 درصد افزایش دادند. کاربرد کودهای زیستی بیوسوپر و فسفات بارور2 در مقایسه با شاهد عملکرد علوفه را به ترتیب 108 و 71 درصد افزایش داد. در مجموع سه چین بیشترین ارتفاع گیاه، تعداد پنجه و تعداد گره به ترتیب مربوط به تیمار ترکیبی اوره + سوپر فسفات تریپل + فسفات بارور 2، کود اوره و اوره + سوپر فسفات تریپل می باشد. بیشترین درصد پروتئین و درصد خاکستر در تیمار کود اوره بدست آمد. بیشترین و کمترین درصد دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز نیز به ترتیب مربوط به تیمار شاهد و ترکیب تیماری 50 درصد اوره + 50 درصد سوپر فسفات تریپل + فسفات بارور 2 می باشد. همچنین بیشترین تولید گاز و قابلیت هضم نیز مربوط به تیمار 50 درصد اوره + 50 درصد سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر + فسفات بارور 2 می باشد. بیشترین شاخص سطح برگ در چین اول، دوم و سوم به ترتیب در تیمارهای اوره + سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر+ فسفات بارور 2، 50 درصد اوره + 50 درصد سوپر فسفات تریپل + بارور 2 و اوره + سوپر فسفات تریپل + فسفات بارور 2 بدست آمد. در چین اول، 50 درصد اوره + 50 درصد سوپر فسفات تریپل، در چین دوم، سوپر فسفات تریپل و در چین سوم، سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر + فسفات بارور 2 بیشترین تجمع ماده خشک را داشت و کمترین مقدار آن در تمام چین ها مربوط به تیمار شاهد بود. بیشترین سرعت رشد محصول در چین اول، دوم و سوم به ترتیب در تیمار 50 درصد اوره + 50 درصد سوپر فسفات تریپل، سوپر فسفات تریپل و سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر + فسفات بارور 2 بدست آمد. همچنین در چین اول تیمار سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر، در چین دوم تیمار سوپر فسفات تریپل و در چین سوم تیمار سوپر فسفات تریپل + بیوسوپر + فسفات بارور 2 بیشترین سرعت رشد نسبی را به خود اختصاص دادند. در حالت کلی می توان نتیجه گرفت که استفاده توام از کودهای شیمیایی و زیستی همه صفات را بطور معنی داری نسبت به استفاده تنها از کود های شیمیایی و زیستی افزایش داد. از این رو با کاربرد کود های زیستی ضمن کاهش قابل توجه مصرف کود های شیمیایی و به تبع آن کاهش اثرات سوء زیست محیطی آنها می توان به عملکرد مطلوبی در گیاه سورگوم علوفه ای دست یافت.

مقایسه ی دو روش آماری reml و bayesian در برآورد پارامترهای ژنتیکی برخی از صفات گوسفند نژاد مهربانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  میثم لطیفی   صادق علیجانی

هدف از این تحقیق مقایسه ی دو روش آماری reml و بیزی در برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات رشد بدن در سنین مختلف، شامل 6645 رکورد وزن تولد، 3685 رکورد وزن سه ماهگی، 2406 رکورد وزن شش ماهگی، 1684 رکورد وزن نه ماهگی و 5069 رکورد چندزایی بود که از سال 1373 تا 1389 توسط جهاد کشاورزی استان همدان گردآوری شده بود. اطلاعات استفاده شده برای شجره ازسال 1366 تا 1389را شامل می شد. اثرات ثابت مدل برای صفات وزن شامل گله-سال زایش، فصل زایش، جنسیت، تیپ زایش و سن مادر در هنگام زایش بود. به دلیل متفاوت بودن روز وزن کشی حیوانات، روز وزن کشی به عنوان متغیر کمکی در نظر گرفته شد. برای صفت چندزایی نیز اثرات ثابت شامل گله، سال و شکم زایش بود. برای برآورد مولفه های واریانس با تجزیه و تحلیل تک متغیره از شش مدل حیوانی مختلف استفاده شد. در روش درست نمایی محدود شده (reml) از نرم افزار remlf90 و airemlf90، و در روش بیزی از نرم افزارgibbs3f90 وthrgibbs1f90 و برای آنالیز چند متغیره از نرم افزار gibbsf90 استفاده شد. مقدار وراثت پذیری مستقیم برای وزن تولد، سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و چندزایی با آنالیز تک متغیره و کاملترین مدل با روش reml به ترتیب 25/0، 44/0، 26/0، 24/0 و 03/0 و در روش بیزی نیز با کاملترین مدل به ترتیب 21/0، 43/0، 43/0، 23/0 و 03/0 برآورد گردید. وراثت پذیری مستقیم صفات وزن تولد، سه ماهگی، شش ماهگی و نه ماهگی با آنالیز چهار صفته با روش reml به ترتیب 27/0، 61/0، 47/0 و 41/0 و با روش بیزی نیز 27/0، 61/0، 48/0 و 42/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی بین صفات رشد نیز مثبت و با روش reml بین 1/0 و 57/0 و در روش بیزی بین 08/0 و 57/0 برآورد گردید. نتایج نشان داد که دو روش reml و بیزی مشابه هم می باشند ولی روش بیزی در بعضی مدل ها اعداد بزرگتری برآورد می-کند.

مقایسه توابع چندجمله ای مختلف در مدل رگرسیون تصادفی برای برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تولیدی شیر در گاوهای هلشتاین ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  علی محمدی   صادق علیجانی

این تحقیق به منظور مقایسه توابع مختلف چندجمله ای های لژاندر، ویلمینک و علی- شیفر در مدل رگرسیون تصادفی جهت برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تولید شیر گاوهای هلشتاین ایران انجام گرفت. بدین منظور از رکوردهای روز-آزمون مربوط به دوره شیردهی اول، شامل 701212، 657004 و 560775 رکورد به ترتیب برای مقدار تولید شیر و درصدهای چربی و پروتئین شیر استفاده گردید. این رکوردها از سال های 1385 تا 1389 توسط مرکز اصلاح نژاد کرج جمع آوری شده بود. اثرات ثابت در مدل شامل، اثر گله- سال- ماه رکوردگیری (htd)، سال زایش، دفعات دوشش و سن- فصل زایش به عنوان رگرسیون ثابت بود. پارامترهای ژنتیکی با استفاده از روش حداکثر درستنمائی محدود شده(reml) ، و با مدل رگرسیون تصادفی برآورد شدند. با توجه به مقایسه مدل ها با استفاده از معیارهای مختلف (-2logl، aic، bic و rv)، مدل رگرسیون تصادفی با چندجمله ای لژاندر (2،5) برای صفات مورد بررسی به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. همچنین چندجمله ای لژاندر (2،2) با بالاترین rv و مدل رگرسیون تصادفی با تابع علی- شیفر از نظر معیارهای -2logl، bicو aicبدترین عملکرد را نشان دادند. بر اساس نتایج حاصل، استفاده از چندجمله ای لژاندر درجه پایین برای برازش اثرات ژنتیک افزایشی و با درجات بالا برای برازش اثرات محیط دائمی در مدل رگرسیون تصادفی مناسب می باشد. واریانس محیط دائمی در اوایل دوره شیردهی بالاتر از دیگر مراحل دوره شیردهی و واریانس ژنتیک افزایشی در اوایل دوره نسبت به انتهای دوره شیردهی پایین تر برآورد گردید. میزان واریانس فنوتیپی صفات مورد بررسی در طول دوره شیردهی یکسان نبوده و در اوایل و اواخر دوره شیردهی مقدار آن بالاتر بود. دامنه وراثت پذیری برای صفات مقدار تولید شیر، درصد چربی و درصد پروتئین شیر با استفاده از توابع مختلف به ترتیب در محدوده 08/0 تا 23/0، 05/0 تا 14/0 و 08/0 تا 20/0 بدست آمد. وراثت پذیری 305روز درصدهای چربی و پروتئین شیر بر خلاف وراثت پذیری روز-آزمون آن ها بالاتر از مقدار تولید شیر بدست آمد. همبستگی ژنتیکی افزایشی صفات مورد بررسی بین روزهای شیردهی نزدیک بهم، حداکثر و با فاصله روزهای شیردهی این میزان کمتر شد. نتایج نشان داد، روند ژنتیکی تولید شیر در طول سال های اخیر افزایش یافته است، در حالیکه روند ژنتیکی درصد چربی و درصد پروتئین در نتیجه پاسخ همبسته با انتخاب ژنتیکی برای تولید شیر کاهش یافته اند.

راندمان انرژتیک و عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با خوراک های آماده برخی از کارخانجات خوراک دام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  مرتضی دینی ترکمانی   حسین جانمحمدی

این پژوهش به منظور ارزیابی راندمان انرژتیک و عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با خوراک های آماده تولیدی در برخی از کارخانجات خوراک دام صورت گرفت. این تحقیق با 5 تیمار و 5 تکرار و با استفاده از تعداد 375 قطعه جوجه گوشتی مخلوط دوجنس در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی از سن 1 تا 49 روزگی انجام شد. جیره های آزمایشی شامل 5 نوع دان آماده از 5 کارخانه تولید دان بود. در پایان هر هفته از آزمایش، وزن زنده و مصرف خوراک هر یک از تکرارها اندازه گیری و مصرف خوراک، افزایش وزن هفتگی و ضریب تبدیل غذایی محاسبه گردید. در سنین 21 و42 روزگی به منظور تعیین انرژی قابل متابولیسم ظاهری، 1 قطعه خروس از هر تکرار انتخاب، و در قفس متابولیسمی قرار داده شد. برای اندازه گیری صفات لاشه در پایان دوره آزمایش (49 روزگی)، از هر تکرار یک قطعه مرغ و یک قطعه خروس با وزن معادل میانگین وزنی هر تکرار انتخاب، کشتار و سپس وزن ران، سینه، چربی محوطه شکمی، کبد (بدون کسیه صفرا)، قلب، پانکراس، طحال، بورس و سنگدان اندازه گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد بالاترین وزن پایانی متعلق به پرندگان تغذیه شده با دان 5 بود و پایین ترین وزن متعلق به پرندگان تغذیه شده به دان های 1 و 4 بود (05/0p<). از طرفی میانگین وزن استاندارد سویه راس در سن 49 روزگی بطور معنی داری بالاتر از کلیه پرندگان آزمایشی بود (05/0p<). نتایج خوراک مصرفی نشان داد کمترین میزان مصرف خوراک متعلق به پرندگان دان 1 بود (05/0p<). این در حالی است که نتایج نشان داد پرندگان تغذیه شده با دان 5 بطور معنی داری بالاترین میزان خوراک مصرفی را بین سایر دان ها داشتند (05/0p<). میانگین خوراک مصرفی استاندارد سویه راس در سن 49 روزگی بطور معنی داری بالاتر از کلیه پرندگان آزمایشی بود (05/0p<). نوع دانمصرفی پرندگان، اثر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی پرندگان آزمایشی داشت (05/0p<). کمترین ضریب تبدیل غذایی متعلق به پرندگان تغذیه شده با دان 5 و بالاترین میزان ضریب تبدیل غذایی متعلق به دان های 1 و 4 بود (05/0p<). میانگین استاندارد ضریب تبدیل غذایی سویه راس 308 و همچنین دان 5 در سن 49 روزگی بطور معنی داری پایین تر از سایر دان های آزمایشی بود (05/0p<). اثر نوع دان مصرفی تاثیر معنی داری بر درصد ران، سینه، چربی داخلی، کبد، قلب، بورس فابرسیوس و پانکراس لاشه خروس نداشت. این در حالی بود که راندمان لاشه خروس های تغذیه شده با دان های 2، 3، 4 و 5 بطور معنی داری بالاتر از خروس های تغذیه شده با دان 1 بود. درصد طحال در پرندگان تغذیه شده با دان 1 بطور معنی داری بالاتر از سایر تیمارها بود. درصد ران، چربی داخلی، کبد، بورس فابرسیوس سنگدان و طحال لاشه مرغ تحت تاثیر نوع دان مصرفی قرار نگرفت. درصد وزن سینه جوجه های ماده مصرف کننده از دان 5، به طور معنی داری بالاتر از درصد سینه پرندگان تغذیه شده با دان های3 و 4 بود (05/0p<). همچنین وزن قلب مرغ ها در دان 5 به طور معنی داری بالاتر از تیمار 2 و 4 بود (05/0p<). درصد وزن پانکراس جوجه های ماده تغذیه شده با دان1 و 4 به طور معنی داری بالاتر از دان 5 بود (05/0p<). راندمان لاشه مرغ های تغذیه شده با دان 1 به طور معنی داری پایین تر از سایردان ها بود (05/0p<). در این آزمایش، جنسیت بر سایر صفات لاشه اثر معنی داری نداشته است.انرژی قابل متابولیسم ظاهری تصحیح شده بر مبنای تعادل صفر ازت دان های آزمایشی در سن 21 روزگی از 3010 تا 3225 متغیر بود و بیشترین مقدار آن متعلق به دان 2 بود.مقادیر انرژی قابل متابولیسم ظاهری در سن 42 روزگی در دان 4کمترین و در دان 2 بیشترین بود.به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که دان های مورد آزمایش عملکرد متفاوتی در پرندگان ایجاد کردند.

تعیین ارزش غذایی برخی از دانه های بقولات ایرانی در تغذیه نشخوارکنندگان با استفاده از روشهای کیسه نایلونی و آزمایشگاهی و تأثیر آن ها بر عملکرد بره های پرواری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  جمال سیف دواتی   حسین جانمحمدی

ارزش تغذیه ای دانه های گاودانه، ماشک و خلر به دو صورت خام و فرآوری شده با اتوکلاو با اندازه گیری آزمایشگاهی و استفاده از حیوان زنده در مزرعه مطالعه شد. دانه ماشک دارای پروتئین خام (278 گرم در کیلوگرم ماده خشک) و دانه گاودانه حاوی پروتئین خام (255 گرم در کیلوگرم ماده خشک) می باشد. پروتئین قابل تجزیه سریع و تجزیه پذیری موثر پروتئین دانه ها در دامنه ای از 40/0 تا 51/0 و 72/0 تا 76/0 به ترتیب بودند. میزان تانن متراکم محتوی دانه خلر اتوکلاو شده کمتر از 15 درصد تانن کل در حالت خام آن بود و با تیمار حرارتی اتوکلاو از 32/0 به 22/0 گرم بر کیلوگرم ماده خشک کاهش یافته بود. بیشترین قابلیت هضم ماده آلی در دانه خلر اتوکلاو شده (84/67 در صد) و کمترین آن در دانه ماشک اتوکلاو شده (47/53 درصد) مشاهده شد. مقادیر تولید گاز بخش محلول و نامحلول (a) دانه ماشک تحت تأثیر حرارت مرطوب اتوکلاو کاهش یافت ولی دانه خلر و گاودانه تحت تأثیر قرار نگرفت. مقادیر قابلیت هضم روده ای پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش دانه های ماشک و گاودانه به روش آزمایشگاهی (گارگالو) به ترتیب دامنه 66 تا 83 درصد و 91 تا 95 درصد قرار داشتند. میزان غیر قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش در نمونه های خام و اتوکلاو شده به جز در دانه ماشک افزایش نشان نداد (05/0>p). مقدار قابلیت هضم پروتئین در کل دستگاه گوارش دانه ماشک بعد تیمار حرارتی از 29/95 درصد به 57/90 درصد کاهش یافته است. میانگین مجموع اسیدآمینه ضروری و غیر ضروری و مجموع اسیدآمینه ها به ترتیب برای دانه خلر خام 85/8، 26/14 و 11/23 درصد، ماشک خام 97/10، 09/14 و 06/25 درصد و گاودانه خام 33/10، 41/12 و 74/22 درصد بود. حرارت مرطوب اتوکلاو موجب اتلاف مجموع اسیدآمینه به ترتیب 58/33 درصد، 21/28 درصد و 72/8 درصد و کاهش اسیدهای آمینه ضروری به ترتیب 12/31 درصد، 92/33 درصد و 73/9 درصد در دانه های خلر، ماشک و گاودانه شده بود. میانگین قابلیت هضم روده ای پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه دانه های ماشک، گاودانه و خلر با استفاده از خروس های سکوم برداری شده به ترتیب در دامنه ای از 82/61 تا 5/62 درصد، 0/74 تا 4/73 درصد و 5/78 تا 3/80 درصد مشاهده شدند. در بین دانه های بقولات اسیدآمینه آرژنین و ترئونین بیشترین و اسیدآمینه تایروزین و لایزین کمترین قابلیت هضم روده ای را داشتند. هفت جیره غذایی آزمایشی حاوی کنجاله سویا، و دانه های بقولات خام و اتوکلاوشده در بخش کنسانتره در یک دوره پرواربندی در سن 60 روزگی به تعداد 42 بره ماده آمیخته های قزل- مرینو و مغانی- مرینو تغذیه شدند. هیچ تفاوت معنی داری بین قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام و انرژی خام جیره های غذایی حاوی بقولات خام مشاهده نشد. بین هفت گروه جیره غذایی در صفات رشد و لاشه بره ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. گنجاندن دانه ماشک در جیره پرواری بره ها موجب افزایش میزان cla گوشت از 15/1 گرم در گروه کنجاله سویا به 23/2 گرم در صد گرم اسیدهای چرب متیله شده گردید.

اارزیابی تغذیه ای برخی جیره های غذایی پری استارتر تجارتی جوجه های گوشتی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  سهیلا شریفی زاده   حسین جانمحمدی

این تحقیق با هدف بررسی تأثیر استفاده از منابع فیبر در جیره غذایی پری استارتر و تأثیر برخی از جیره غذایی پری استارترهای تجاری تولیدی در کشور بر عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی، رشد و توسعه دستگاه گوارش جوجه های گوشتی در قالب دو آزمایش مجزا اجرا شد. هر دو آزمایش بر پایه طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار، با این تفاوت که آزمایش اول با سه تیمار و آزمایش دوم با پنج تیمار اجرا شد. در آزمایش اول منابع فیبر(3% تفاله چغندر، 3% پوسته ذرت و شاهد (3% سنگریزه)) و در آزمایش دوم پری استارترهای تجاری به نام های d ، e ، f ،g و h تیمارهایی بودند که مورد مطالعه قرار گرفتند. در آزمایش اول: استفاده از منابع فیبر در جیره پری استارتر به طور معنی داری منجر به کاهش مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه ها در کل دوره پرورشی در مقایسه با گروه شاهد شد (0001/0p?). کاهش وزن در جوجه های تغذیه شده با جیره پری استارتر حاوی تفاله چغندر بیشتر بود. در کل دوره پرورش جیره پری استارتر حاوی پوسته ذرت به طور معنی داری منجر به کاهش ضریب تبدیل غذایی شد(0001/0p?). شاخص کارایی تولید در کل دوره پرورش تحت تأثیر جیره های پری استارتر حاوی منابع فیبر قرار نگرفت. جیره پری استارتر حاوی تفاله چغندر در سن 28 روزگی به طور معنی داری(0001/0>p) بازده لاشه را در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد. در سن 42 روزگی جیره پری استارتر حاوی پوسته ذرت منجر به افزایش وزن لاشه و بازده لاشه شد(05/0p?). وجود منابع فیبر در جیره پری استارتر منجر به افزایش معنی دار(001/0p?) وزن سنگدان نسبت به گروه شاهد در سن 28 روزگی شد. منابع فیبر منجر به افزایش وزن و طول نسبی روده کوچک و بخش های مختلف آن نسبت به گروه شاهد شدند(0001/0p?). در سن 28 روزگی منابع فیبر اثری بر ame و amenنداشتند و قابلیت هضم ایلئومی ماده خشک را نسبت به گروه شاهد کاهش دادند(05/0p?). مبتنی بر نتایج حاصل از آزمایش دوم استفاده از جیره پری-استارترd و h منجر به افزایش مصرف خوراک و افزایش وزن در کل دوره پرورش شد(0001/0p?). در حالی که در همین دوره جیره پری استارتر e باعث کاهش معنی-دار(0001/0p?) مصرف خوراک و افزایش وزن شد. بهترین ضریب تبدیل غذایی و بالاترین شاخص کارایی تولید متعلق به جیره پری استارتر f در کل دوره پرورش بود(0001/0p?). جیره های پری استارتر تجارتی تأثیر معنی داری بر بازده لاشه، وزن لاشه، سینه و ران نداشتند.

ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی برخی از مکمل های آلی و معدنی عنصر روی و تاثیرسین بیوتیک بر قابلیت جذب آنها درجوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  محمود صحرایی   اکبر تقی زاده

این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات نوعی سین بیوتیک بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این آزمایش شامل بیوپلکس روی، سولفات روی، اکسید روی aوb بود. در آزمایش اول ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که سولفات روی در آب مقطردوبار تقطیر، اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد کاملا قابل حل می باشد. اکسید روی نوع a وb به میزان ناچیزی در آب مقطر دوبار تقطیر حل می شود ولی در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 درصد، 36/94، 1/91 درصد قابل حل هستند. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه میزان زیست فراهمی منابع مختلف روی، ازسطوح150-50 میلی گرم در کیلوگرم جیره نیمه خالص در تغذیه260قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس از 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین ارزش زیست فراهمی سولفات روی به عنوان منبع استاندارد از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین ارزش زیست فراهمی محاسبه شده براساس میزان افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ، ولی در بیوپلکس روی بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل گردید. بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با با سطوح 200-100میلی گرم منابع روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام گردید. ارزش زیست فراهمی نسبی محاسبه شده با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی تخمین زده شد، که بالاترین زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه ملاحظه شد. علاوه براین بیوپلکس روی بیشترین زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین ارزش زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده بعمل آمد. افزایش وزن کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منابع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن جیره پایه بدون مکمل کمتر از بقیه بوده(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه بدون مکمل بیشتر از بقیه بود(05/0>p). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی افزوده شده به جیره قرار داشته و جیره پایه بدون مکمل، ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایرین نشان داد(05/0>p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل گردید. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و ادامه چکیده: سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل 6-5 درصد کاهش نسبت به برخی جیره های آزمایشی نشان داد(05/0>p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی دارای سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0>p). در این آزمایش فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه سطح 150 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی تیترآنتی بادی بیشتری تولید کردند(05/0>p). طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار داشته و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0>p). ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در مرحله آغازین تحت اثرات متقابل سین بیوتیک و عنصر روی قرار نگرفت. در دوره رشد ضریب قابلیت هضم ظاهری روی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک، منبع روی و سطح روی قرار داشت. کمترین ضریب قابلیت هضم ظاهری عنصر روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی مشاهده گردید در مرحله پایانی مکمل سازی جیره با سین بیوتیک و روی اثرات متقابلی بر ضریب قابلیت هضم ظاهری نداشت لیکن بیشترین ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150میلی گرم اکسید روی حاصل گردید (05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک از روش قطعات وارونه شده روده استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر گروه های آزمایشی مختلف قرار نگرفت. در ژژنوم اختلاف آماری معنی داری بین گروه های مختلف وجود داشت بطوریکه در گروه دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی و 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه بیوپلکس روی بترتیب بیشترین جذب و کمترین جذب ملاحظه گردید(05/0> p). در بخش ایلئوم گروه آزمایشی دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی با درصد جذب 16/3 و گروه آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه سولفات روی با درصد جذب 89/2 تحت تاثیر اثرات متقابل قرار داشته و در مقایسه با گروه های آزمایشی دیگر از نظر آماری معنی دار بودند و از لحاظ درصد جذب کل روی بیشترین درصد جذب روی در ایلئوم مشاهده شد.

ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی برخی از مکمل های آلی و معدنی zn و تاثیر سین بیوتیک بر قابلیت جذب آنها درجوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  محمود صحرایی   اکبر تقی زاده

این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این تحقیق، شامل سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی بود. در آزمایش اول، ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند. بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که بیشترین حلالیت سولفات روی بمیزان 100 درصد در آب مقطردوبار تقطیرشده، اسید هیدروکلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد حاصل شد. کمترین حلالیت اکسید روی a وb درآب مقطر دوبار تقطیر شده و بیشترین حلالیت آنها در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 و 36/94، 1/91 درصد قابل بدست آمد. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه زیست فراهمی سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی، از یک جیره نیمه خالص مکمل شده با سطوح150-50 میلی گرم منابع مذکور در کیلوگرم جیره، در تغذیه260 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس با 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین مقدار زیست فراهمی، با در نظر گرفتن سولفات روی به عنوان منبع استاندارد، از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین مقدار زیست فراهمی براساس معیار افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ولی در بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با سطوح 200-100میلی گرم سولفات روی ،اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام شد. مقدار زیست فراهمی با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه بدست آمد. همچنین بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین مقدار زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع روی بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده شد. افزایش وزن جوجه ها در کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منبع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن در جیره پایه فاقد مکمل روی و سین بیوتیک کمترین افزایش وزن مشاهده شد(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه فاقد مکمل روی و ادامه چکیده: سین بیوتیک بیشتر از سایر جیره های آزمایشی بود(05/0>p ). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی قرار نگرفت و جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایر جیره های آزمایشی نشان داد(05/0> p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره های با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل شد. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک بازده لاشه 6-5 درصد کمتر بود(05/0> p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی و100 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0> p). در این آزمایش، فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطوح 5/1 گرم سین بیوتیک و سطح 150 میلی گرم اکسید روی و 150 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین تیترآنتی بادی تولید شد(05/0>p ). نسبت طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار گرفت و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک به روش قطعات وارونه شده روده، از جیره پایه مکمل شده با دو سطح 5/1 و 1 گرم سین بیوتیک در کیلوگرم جیره و دو نوع منبع روی شامل سولفات روی و بیوپلکس روی در سطح 100 میلی گرم در کیلوگرم جیره غذایی استفاده شد. بدین منظور از 80 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل در قالب 4 جیره آزمایشی مختلف با 5 تکرار 4 قطعه ای استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر جیره های آزمایشی مختلف قرار نگرفت لیکن اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی در ناحیه ایلئوم بر قابلیت جذب روی معنی دار بود(05/0> p). بطوریکه درصد جذب روی، در جیره های آزمایشی حاوی 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم بیوپلکس روی برابر با 16/3 و در جیره آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم سولفات روی برابر با 89/2 درصد بود و از لحاظ درصد جذب کل روی، بیشترین میزان جذب روی در ایلئوم مشاهده شد(05/0> p).

اثر موننسین و ویتامین e بر کینتیک تجزیه پذیری و پتانسیل اکسیداسیون و احیای جیره های غذایی حاوی پنبه دانه کامل و تاثیر آنها روی تولید و ترکیبات شیر گاوهای شیرده هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1391
  مقصود بشارتی   غلامعلی مقدم

برای بررسی اثر افزودن پنبه دانه، موننسین و ویتامین e در جیره غذایی غذایی گاوهای شیرده از 8 رأس گاو شیری هلشتاین که در اوایل دوره شیردهی بودند در غالب طرح مربع لاتین 4×4 تکرار شده استفاده شد. جیرها شامل: 1) صفر درصد پنبه دانه کامل، بدون افزودنی موننسین و ویتامین e، 2) 20 درصد پنبه دانه کامل، بدون افزودنی موننسین و ویتامین e، 3) 20 درصدپنبه دانه کامل و 12000 واحد بین المللی ویتامین e در روز، 4) 20 درصد پنبه دانه کامل و ppm 24 موننسین در کیلوگرم ماده خشک در روز بود. آزمایش در 4 دوره 28 روزه انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمایش با رویه mixed نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مصرف ماده خشک روزانه بین تیمارها اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). میانگین تولید شیر گاوهای تغذیه شده با جیرههای غذایی 1 تا 4 به ترتیب 6/42، 5/43، 9/43 و 0/42 کیلوگرم در روز بود و میانگین تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی به ترتیب 6/40، 8/35، 4/38 و 1/35 کیلوگرم در روز بود. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس مربوط به میزان تولید شیر نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنی داری روی میانگین تولید شیر نداشت ولی تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی بین تیمارها معنی دار بود (05/0>p) و تیمار کنترل و تیمار حاوی ویتامین e بیشترین مقدار را بین تیمارها دارند. افزودن پنبه دانه کامل به جیره در این آزمایش درصد چربی شیر را کاهش داد (05/0p<). در این مطالعه افزودن ویتامین e به جیره حاوی پنبه دانه کامل (تیمار 3) درصد چربی شیر را در مقایسه با جیره حاوی پنبه دانه کامل با و بدون موننسین (تیمار 2 و 4) افزایش داد اما معنی دار نبود (05/0p>). داده های به دست آمده نشان داد که افزودن ویتامین e (تیمار 3) باعث کاهش غلظت نیتروژن اوره ای خون شده است (05/0>p) ولی افزودن پنبه دانه کامل (تیمار 2) و موننسین (تیمار 4) تاثیری نداشت (05/0p>). گاوهای دریافت کننده موننسین وضعیت انرژی بهتری داشتند که با bhba پایین تر و کلسترول بالاتر مشخص گردید (05/0p<). از لحاظ hdl اگرچه اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نمی شود ولی افزودن پنبه دانه کامل از لحاظ عددی باعث کاهش hdl در تیمارهای آزمایشی شد و بیشترین مقدار مربوط به تیمار کنترل می باشد. میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 37/5، 60/6، 99/2 و 67/6 درصد بود. تجزیه واریانس مربوط به این صفت نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنیداری بر روی میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی دارد (05/0p<) و کمترین مقدار مربوط به تیمار حاوی افزودنی ویتامینe بود. میانگین درصد ایزومر سیس 9، ترانس 11-cla در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 08/0، 95/0، 62/0 و 32/1 درصد بود. تجزیه واریانس مربوط به این صفت نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنیداری روی میانگین درصد ایزومر سیس 9، ترانس 11-cla دارد (05/0p<) و تیمار 2 و 4 بیشترین مقدار بین تیمارها داشتند. تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری روی جمعیت پروتوزوآیی شکمبه داشتند (05/0p<) و افزودن ویتامین e باعث افزایش جمعیت پروتوزوآیی شکمبه شد. موننسین باعث کاهش جمعیت پروتوزوآ شد اگرچه از لحاظ آماری معنی دار نبود. هدف از انجام آزمایش کیسه های نایلونی بررسی اثر افزودن موننسین و ویتامین e در جیره با دانه روغنی بالا بر خصوصیات تجزیه پذیری مواد مغذی پنبه دانه کامل به روش کیسه های نایلونی بود. جهت تعیین تجزیه پذیری شکمبه ای از 2راس گوسفند فیستوله گذاری شده استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: الف) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه بدون افزودنی ویتامین e و موننسین، ب) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه به همراه 500 واحد بین المللی ویتامین e در روز و ج) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه به همراه 24 میلی گرم موننسین به ازاء هر کیلوگرم ماده خشک. زمان های انکوباسیون شامل 0، 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 36 و 48 ساعت بود. داده های بدست آمده از این آزمایش توسط نرم افزار sas با رویه anova، در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. پس از 2 ساعت انکوباسیون شکمبه ای کیسه ها بیشترین میزان ناپدید ماده خشک از کیسه ها مربوط به تیمار حاوی موننسین بود (05/0p<). تیمار حاوی موننسین بعد از 48 ساعت انکوباسیون بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک (?17/71) و تیمار فاقد افزودنی کمترین میزان ناپدید شدن ماده خشک (?51/50) را به خود اختصاص دادند (05/0p<). افزودن موننسین ویتامین e به جیره حاوی دانه روغنی بالا باعث افزایش تجزیه پذیری داخل شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام پنبه دانه کامل شد (05/0p<). نتایج این آزمایش نشان می دهد که افزودن موننسین و ویتامین e به جیره های با دانه روغنی بالا می تواند عملکرد شکمبه را بهبود بخشد و باعث افزایش تجزیه پذیری مواد مغذی پنبه دانه در شکمبه شود. از لحاظ تولید گاز اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت و با گذشت زمان تیمار حاوی موننسین کمترین و تیمار حاوی ویتامین e بیشترین میزان تولید گاز را به خود اختصاص دادند (05/0p<). پس از 96 ساعت انکوباسیون میانگین گاز تولید تیمارهای 1 تا 4 به ترتیب 91/307، 58/304، 67/317 و 67/262 میلی لیتر به ازای گرم ماده خشک بود که تیمار حاوی موننسین کمترین میزان تولید گاز را به خود اختصاص داد (05/0p<). از لحاظ اسیدهای چرب زنجیر کوتاه، انرژی قابل متابولیسم و درصد قابلیت هضم ماده آلی بدست آمده از داده های تولید گاز، اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت (05/0p<) و بیشترین scfa، me و omd برآوردی در تیمارهای 1 و تیمار حاوی ویتامین e مشاهده شد. پارامتر قابلیت تجزیه در شکمبه (ed) بین تیمارها از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0p<) و تیمار 1 و تیمار حاوی افزودنی موننسین به ترتیب بیشترین مقدار را بین تیمارها داشتند. نتایج حاصل از آزمایش پیل سوخت میکروبی نشان داد که تیمار حاوی ویتامین e بیشترین میزان ولتاژ، جریان و توان تولیدی را بین تیمارها داشت و نشان می دهد افزودن ویتامین e باعث بهبود عملکرد باکتریها شده است که با نتایج بدست آمده از سایر آزمایشات مطالعه حاضر مطابقت دارد.

اثرات سطوح مختلف پروتئین خام و متیونین بر عملکرد، پارامترهای خونی، شکمبه ای و قابلیت هضم مواد مغذی در گاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  بابک باغبان زاده نوبری   محمد خوروش

مجموعه ایی از مطالعات با استفاده از تکنیک های آزمایشگاهی و دام زنده شامل کیسه های نایلونی، تولید گاز و کشت ثابت، عملکرد دام زنده و پروتئومیکس شیر، جهت بررسی اثرات تغذیه ای، فیزیولوژیک و فراسودمند منابع مختلف متیونین در تغذیه گوسفند و گاوشیری انجام شد. در آزمایش اول، برخی مواد خوراکی رایج در تغذیه گاوشیری در طی ساعات مشخص در داخل شکمبه 3 راس گوسفند سویه مغانی در قالب طرح مربع لاتین 3×3، با دوره های آزمایشی 21 روزه، انکوبه شدند. تیمارهای آزمایشی (کنترل، 8/1 گرم در روز اچ ام بی آی به عنوان هیدروکسی آنالوگ متیونین و 2/1 گرم در روز دی ال-متیونین) با جیره خوراکی پایه، مورد تغذیه گوسفندان قرار گرفت. فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک و بخش الیاف دانه جو، دانه ذرت و کنجاله سویا و بخش الیاف یونجه در تیمار اچ ام بی آی و فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک یونجه در تیمار دی ال- متیونین دارای بالاترین مقادیر بودند (05/0>p). پاسخ کلی مواد خوراکی انکوبه شده به مکمل سازی منابع متیونین در جهت افزایش تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و بخش الیاف بود (05/0>p). متابولیت های سرم خون شامل کلسترول، آنزیم های آلانین ترانسفراز و آلکاین فسفاتاز و همچنین لیپوپروتئین با چگالی پائین تحت تاثیر تیمارهای غذایی قرار نگرفتند در صورتیکه تفاوت معنی دار در بین مقادیر غلظت اوره سرم مشاهده شد به طوریکه میانگین غلظت اوره سرم در گوسفندان تغذیه شده با جیره های کنترل، مکمل سازی شده با اچ ام بی آی و دی ال- متیونین به ترتیب60/43، 30/38 و 00/31 میلی گرم در 100 میلی لیتر بود (05/0>p) و مکمل سازی منابع متیونین، باعث کاهش معنی دار غلظت نیتروژن آمونیاکی در شکمبه شد (05/0>p). پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین بطور معنی دار متاثر از منبع متیونین بودند بطوریکه تغذیه گوسفندان با تیمار مکمل سازی شده با اچ ام بی آی منجر به ایجاد بیشترین مقادیر این سه متابولیت شد (01/0>p). سطوح تری گلیسیرید سرم خون در پاسخ به مکمل سازی منابع متیونین در مقایسه با تیمار کنترل تفاوت معنی دار داشتند (05/0>p) و افزایش قابل ملاحظه در غلظت این متابولیت در تیمار حاوی اچ ام بی آی مشاهده شد ( افزایش 04/86 درصدی در مقایسه با تیمار کنترل). همچنین میزان لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی بسیار پائین نیز بصورت معنی دار تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت (05/0>p) بطوریکه این افزایش در هر دو متابولیت از الگوی اچ ام بی آی بالاتر از دی ال- متیونین و دی ال- متیونین بالاتر از تیمار کنترل تبعیت می کرد. درآزمایش دوم، تاثیر 4 تیمار (کنترل، 065/0 درصد اچ ام بی آی، 13/0 درصد اچ ام بی آی و 088/0 درصد دی ال- متیونین) بر میزان تولید گاز و پارامتر های شکمبه ای یونجه، کاه، کنجاله سویا، کنجاله تخم پنبه، ذرت و جو با استفاده از روش تولیدگاز قابلیت هضم شکمبه ای آزمایشگاهی با استفاده از تکنیک کشت ثابت در 6 تکرار و طی 96 ساعت انکوباسیون مورد بررسی قرار گرفت. منابع متیونین باعث افزایش معنی دار تولید گاز و تغییرات معنی دار فراسنجه های تولید گاز در مواد خوراکی شد (05/0>p). بجز کنجاله تخم پنبه در سایر مواد خوراکی، تفاوت معنی دار در بین دو تیمار اچ ام بی آی و دی ال- متیونین مشهود بود (05/0>p). سطوح افزایشی هیدروکسی آنالوگ متیونین (کنترل، 065/0 درصد اچ ام بی آی، 13/0 درصد اچ ام بی آی) منجر به پاسخ خطی تولید گاز در یونجه و ذرت و پاسخ درجه دو در تولید گاز کاه، جو، کنجاله سویا و کنجاله تخم پنبه شد (05/0>p). همچنین مکمل سازی منابع متیونین باعث ایجاد تغییرات معنی دار در انرژی ویژه شیردهی، انرژی قابل متابولیسم، ماده آلی قابل هضم و تخمین تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیره از روی تولید گاز 24 ساعت تصحیح شده شد (05/0>p). پروفایل اسیدهای چرب شکمبه ای در اثر تیمارهای آزمایشی دچار تغییرات شد. بطور کلی در دانه غلات مکمل سازی به هر دو منبع متیونین (هیدروکسی آنالوگ و یا خود متیونین خالص) منجر به افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و کاهش تولید نیتروژن آمونیاکی شد (05/0>p). در کنجاله دانه های روغنی نیز مکمل سازی در کل باعث افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و کاهش تولید نیتروژن آمونیاکی شد ولی رفتار و پاسخ ها در کنجاله سویا و کنجاله تخم پنبه در مورد مکمل سازی با اچ ام بی آی و دی ال- متیونین متفاوت بود. در مواد خشبی نیز در کاه، هر دو منابع متیونین اچ ام بی آی و دی ال- متیونین باعث کاهش تولید اسیدهای چرب فرار و غلظت نیتروژن آمونیاکی شدند (05/0>p)، حال آنکه در یونجه افزودن اچ ام بی آی منجر به کاهش تولید اسیدهای چرب و غلظت نیتروژن آمونیاکی و اضافه کردن دی ال - متیونین بر عکس این حالت بود. در کنجاله دانه های روغنی، افزودن منابع متیونین هیچ تغییری در قابلیت هضم بخش ماده خشک و الیاف تخم پنبه در مقایسه با تیمار کنترل مشاهده نشد. در مورد مواد خشبی در هر دو ماده خوراکی تحت آزمایش این رده از مواد خوراکی، تفاوت معنی دار بین قابلیت هضم ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی در بین تیمار کنترل و سایر تیمارها ملاحظه شد (05/0>p) و تجزیه پذیری الیاف نامحلول در شوینده خنثی بصورت خطی و درجه دو و تجزیه پذیری ماده خشک فقط بصورت خطی با سطوح افزایشی اچ ام بی آی در ارتباط بود. در آزمایش سوم، از 12 رأس گاو شکم سوم اصیل هلشتاین اوائل شیر دهی با میانگین روزهای شیر دهی 13/7 ±70 روز، در قالب 3 مربع به صورت طرح مربع لاتین 4×4 تکرار شده به منظور بررسی اثرات آرایش فاکتوریل دو سطح پروتئین خام جیره کامل مخلوط (7/17 درصد و 7/15 درصد) و دو سطح متیونین محافظت شده شکمبه ای (صفر و 11 گرم در هر روز به ازای هر راس) استفاده شد. مقدار مصرف ماده خشک در جیره های آزمایشی تیمارهای پروتئین بالای بدون متیونین محافظت شده، پروتئین بالای با متیونین محافظت شده، پروتئین پائین بدون متیونین محافظت شده و پروتئین پائین با متیونین محافظت شده به ترتیب 33/25، 85/24، 02/26 و 05/25 کیلوگرم در روز بود که تفاوت معنی دار در مصرف ماده خشک، پروتئین خام، بخش الیافی و ماده آلی مشاهده نشد و مقادیر شیر تحصیح شده برای تیمارهای پروتئین بالای بدون متیونین محافظت شده، پروتئین بالای با متیونین محافظت شده، پروتئین پائین بدون متیونین محافظت شده و پروتئین پائین با متیونین محافظت شده به ترتیب 64/41، 11/43، 01/42 و 67/47 کیلوگرم بود (05/0>p). در بین تیمارهای آزمایشی جیره پروتئین پائین با متیونین محافظت شده دارای بالاترین تولید چربی شیر بود. تولید پروتئین شیر نیز بصورت معنی دار در ارتباط با سطوح پروتئین خام و متیونین محافظت شده بود (05/0>p). تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی دار بر روی قابلیت هضم ماده خشک، بخش الیافی، ماده آلی، عصاره اتری و ماده آلی قابل هضم نداشت (05/0<p). تنها سطوح پروتئین خام بر قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام تاثیر معنی دار داشت که بالاترین قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام متعلق به دو تیمار با سطوح پروتئین خام بالا بود (05/0>p). متیونین محافظت شده اثر معنی دار بر کل زمان خوردن داشت ولی سطوح پروتئین خام اثر معنی دار بر روی کل زمان خوردن گاوهای تحت آزمایش نداشت. به ترتیب زمان خوردن برای گاوههای تغذیه شده با جیره های پروتئین بالای بدون متیونین محافظت شده، پروتئین بالای با متیونین محافظت شده، پروتئین پائین بدون متیونین محافظت شده و پروتئین پائین با متیونین محافظت شده برابر با 92/384، 92/357، 17/354 و 08/342 دقیقه در روز بود. در مورد شاخص های زمان خوردن بصورت دقیقه بر مصرف ماده خشک، دقیقه بر مصرف الیاف نامحلول در شوینده خنثی و دقیقه بر مصرف الیاف نامحلول در شوینده خنثی بخش علوفه، تنها سطوح پروتئین خام اثر معنی دار داشت. آلانتوئین دفعی و کراتنین دفعی متاثر از هر دو عامل سطح پروتئین خام و مکمل سازی متیونین محافظت شده و اثرات متقابل بین این دو بود (05/0>p)، بطوریکه با کاهش سطح پروتئین خام و افزودن متیونین محافظت شده شکمبه ای میزان آلانتوئین دفعی افزایش یافت. کاهش سطح پروتئین خام باعث افزایش عددی دفع کراتنین شد (01/0>p). همچنین کاهش سطح پروتئین خام باعث کاهش نیتروژن آمونیاکی شکمبه ای شد (01/0>p). ضخامت لایه چربی پشت در گاوها تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت بطوریکه کاهش سطح پروتئین خام و مکمل سازی متیونین محافظت شده باعث افزایش ضخامت لایه چربی شد. اسیدهای چرب غیر استریفیه تحت تاثیر افزودن متیونین محافظت شده و سطوح پروتئین خام قرار گرفت (01/0>p). همچنین میزان لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پائین و بالا نیز بطور معنی دار تحت تاثیر مکمل سازی متیونین محافظت شده و سطح پروتئین خام و اثر متقابل بین این دو قرار گرفت (05/0>p). تفاوت معنی دار در بین مقادیر غلظت نیتروژن اوره ای خون مشاهده شد(05/0>p). در مورد فراسنجه های ایمنی، هر دو شاخص کل فعالیت آنتی اکسیدانی و غلظت مالون دی آلدهاید سرم خون تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. در مقایسه با تیمار پروتئین خام بالا بدون متیونین محافظت شده تیمار پروتئین خام پائین با متیونین محافظت شده توانست به صورت معنی دار کل فعالیت آنتی اکسیدانی را افزایش دهد (92/33 درصد) (05/0>p). نتایج آزمایشات پروتئیومیکس پروتئین شیر مشخص ساخت که مکمل سازی با متیونین محافظت شده و بالانس مناسب نسبت اسیدامینه لیزین به متیونین (9/2 الی 3 به 1) باعث افزایش میزان زیرواحدهای فاز سرمی شیر (بتا- لاکتوگلوبولین و آلفا- لاکتالبومین) شده است و همچنین باعث بهبود و افزایش میزان زیر واحدهای بخش کازئین (آلفا، بتا و کاپاکازئین) شده است. میزان لاکتوفرین نمونه های شیر در اثر مکمل سازی با متیونین محافظت شده و کاهش پروتئین خام جیره افزایش یافت و نیز تامین بالانس مناسب اسیدهای امینه محدود کننده باعث بهبود جزئی در میزان ایمونوگلوبولین- جی نمونه های شیر شده است.

برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تولید مثلی گوسفندان نژاد قزل با استفاده از مدلهای خطی وآستانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  رضا نبوی   صادق علیجانی

چکیده: این تحقیق به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تولیدمثلی گوسفندان نژاد قزل انجام شد. قبل از انجام آنالیز های آماری عوامل موثر و تاثیرگذار بر این صفات با استفاده از رویه logisticنرم افزار sas9.1 در سطح (0.05>p)مورد آزمون معنی داری قرار گرفته و از بین اثرات ثابت، عواملی چون سال زایش، فصل زایش، سن میش و گله دارای اثر معنی داری روی صفات شدند که این عوامل در صفات مختلف متفاوت بودند. بدین منظور از شش مدل آماری مختلف برای آنالیز رکوردهای حیوانات (تک متغیره و دومتغیره) استفاد شد. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از میزان آبستنی که در این مرکز از تکنیک تلقیح مصنوعی می شد، تعداد بره زنده متولد شده بازای هر میش ، تعداد بره زنده شیرگیری شده بازای هر میش ، برای تعداد بره متولد شده بازای هر میش، تعداد بره شیر گیری شده بازای هر میش. آنالیزها با استفاده از نرم افزار thrgibbs1f90 و remlf90 انجام و به ترتیب با استفاده از معیار میزان انحراف(dic) و ملاک آکایک(aic) بهترین مدل برای هر صفت مشخص شد. میزان وراثت پذیری و تکرارپذیری برآورد شده با استفاده از بهترین مدل آنالیز خطی عمدتا کم و به ترتیب از0.0746 تا 0.221 و از 0.0749 تا 0.459 متغیر و با استفاده از بهترین مدل آنالیز آستانه ای به ترتیب از 0.0768 تا0.225 و از 0.0668 تا 0.455متغیر بود. مقادیر همبستگی ‍‍‍ژنتیکی برآورد شده نیز با هرکدام از مدل های آنالیز خطی و آستانه ای به ترتیب از 0.301- تا 0.8 و 0.377- تا 0.87 متغیر بودند. همبستگی های فنوتیپی نیز از 0.32- تا 0.9 متغیر بودند.

اثرات غنی سازی رقیق کننده اسپرم با ترهالوز و رافینوز در نگهداری سمین منجمد قوچ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  پریسا دولتی دورباش   غلامعلی مقدم

نتایج حاضر نشان دادند سطح 75 میلی¬مولار ترهالوز و رافینوز بیشترین درصد اسپرم زنده را نسبت به گروه شاهد داشتند، این در حالی است که تفاوت سطح 75 میلی مولار ترهالوز و رافینوز با هم معنی¬دار نبود. بین سطح 50 میلی¬مولار دو قند نیز تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد، از سوی دیگر سطح 100 میلی¬مولار دو قند باهم تفاوت معنی¬داری داشتند (0/05p<). سطوح 100 میلی¬مولار ترهالوز بیشترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را نشان دادند، و گروه شاهد نیز کمترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را داشت (0/05pp<). برای درصد اسپرم¬های غیرطبیعی سطوح 100 و 75 میلی¬مولار رافینوز کمترین درصد و گروه شاهد نیز بیشترین درصد اسپرم¬های غیر طبیعی را دارا بودند (0/05p<). نتایج این پژوهش نشان دادند می¬توان از دو قند ترهالوز و رافینوز برای نگهداری 15 روزه¬ی اسپرم قوچ استفاده کرد.

تاثیر مخمر ساکارومایسز سرویسیه بر تولید، ترکیب شیر و فراسنجه های خونی در گاوهای شیرده هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  حمید فیروزنیا   اکبر تقی زاده

مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر مخمر ساکارومایسز سرویسیه بر تولید، ترکیب شیر و فراسنجه¬های خونی در گاوهای شیرده هلشتاین انجام شد. به همین منظور از تعداد 12 راس گاو شیرده با میزان تولید روزانه 5 ± 30 کیلوگرم و وزن اولیه 50±700 کیلوگرم استفاده شد. طول دوره آزمایش 28 روز بود که 21 روز آن دوره عادت¬پذیری و 7 روز آخر دوره اصلی بود. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- تیمار شاهد (جیره بدون استفاده از پروبیوتیک)، 2- جیره حاوی 6 گرم در روز پروبیوتیک بود که به طور گروهی و در حد اشتها، به صورت کاملاً مخلوط تغذیه شدند. در طی این دوره آزمایش، تولید شیر گاوها در روزهای 14 و 21 و 28 آزمایش رکوردبرداری شد. نمونه¬گیری از شیر در هفته اصلی آزمایش جهت تعیین ترکیبات انجام و نمونه¬های جمع-آوری شده در دمای 4 درجه سانتی¬گراد نگهداری و مقادیر درصد پروتئین، چربی، لاکتوز و مواد جامد بدون چربی آن توسط دستگاه میلکواسکن اندازه¬گیری شد. به منظور اندازه¬گیری فراسنجه¬های بیوشیمیایی خون، در پایان دوره، 2 ساعت پس از تغذیه صبحگاهی از ورید وداج هر راس گاو خونگیری به عمل آمد. نتایج نشان دادند که افزودن مخمر ساکارومایسز سرویسیه در جیره اثر معنی¬داری بر مصرف ماده خشک در گاوهای شیرده هلشتاین در مقایسه با گروه شاهد نداشت؛ با این وجود، میزان تولید شیر به طور معنی¬داری (01/0>p) در گاوهای تغذیه شده با مخمر ساکارومایسز سرویسیه در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. علاوه¬براین، راندمان خوراک تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. همچنین، مکمل نمودن 6 گرم در روز مخمر ساکارومایسز سرویسیه به طور قابل توجهی (0001/0>p) درصد چربی شیر را در گاوهای هلشتاین افزایش داد و تمایل (06/0=p) به کاهش نیتروژن اوره¬ای شیر داشت. در حالی که، درصد پروتئین و لاکتوز شیر تحت تاثیر افزودن 6 گرم در روز مخمر ساکارومایز سرویسیه در جیره قرار نگرفت. علاوه¬براین، مکمل نمودن مخمر ساکارومایسز سرویسیه در جیره منجر به افزایش معنی¬دار گلوکز (001/0>p)، کلسترول (05/0>p)، کلسیم (0001/0>p) و فسفر (0001/0>p) سرم خون و نیز کاهش معنی-دار (05/0>p) نیتروژن اوره¬ای خون در گاوهای شیرده هلشتاین شد. همچنین، افزودن مخمر در جیره تمایل به افزایش انسولین (079/0=p)، hdl (052/0=p) و نیز تمایل به کاهش nefa (057/0=p) در سرم خون گاوهای شیرده هلشتاین داشت. در مجموع، نتایج حاکی از آن است که افزودن مخمر ساکارومایسز سرویسیه در جیره باعث بهبود عملکرد گاوهای شیرده هلشتاین شد.

اثر سلنیوم و پنبه دانه برتولید، ترکیبات شیر و پارامترهای خونی درگاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  کریم الطافی   اکبر تقی زاده

برای بررسی اثر افزودن منبع سلنیوم به جیره¬های حاوی سطوح بالای پنبه دانه 12 رأس گاو شیرده هلشتاین در اوایل دوره شیردهی وبا میانگین تولید 4 ± 25کیلوگرم در غالب طرح کامل تصادفی با 2تیمار و6 تکرار به ازای هر تیمار مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارها شامل: 1) گروه شاهد، جیره پایه حاوی +10درصد پنبه دانه و 2) جیره شاهد + 3/0 پی¬پی¬ام سلنیوم آلی بودند. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس مربوط به میزان تولید شیر نشان داد که جیرههای آزمایشی دارای تأثیر معنی¬دار بر میانگین تولید شیر و تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی در تیمارهای مختلف بودند (05/0>p). در این مطالعه افزودن منبع سلنیوم به جیره آزمایشی تغییری درمحتوا و درصد چربی و پروتئین شیر،لاکتوز و موادجامدبدون چربی نداشته و در مقابل تعداد سلول بدنی شیر را ازنظر عددی کاهش داد. اختلاف معنی¬داری در بین تیمار¬ها از لحاظ غلظت گلوکز،ازت اوره¬ای، کراتنین، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین باچگالی زیاد ولیپوپروتئین با چگالی کم مشاهده نشد. اما در مقابل افزودن منبع سلنیوم آلی باعث افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز خون شد (05/0>p

تعیین ارزش غذایی ورمی کمپوست تهیه شده از مخلوط محتویات شکمبه و ضایعات میوه و تره بار و کود دامی و ضایعات قارچ صدفی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  کیان صادقی   اکبر تقی زاده

امروزه کمبود مواد پروتئینی ، افزایش قیمت منابع پروتئینی وارداتی و بازده تولید کم از عوامل عمده محدود کننده صنعت دام کشور در تولید فرآورده های با ارزش دامی است. رغبت تحقیقات اخیر شامل شناسایی و استفاده از جایگزین کننده های منابع زائد آلی قابل دسترس بعنوان خوراک دام مانند استفاده از برخی منابع تغذیه ای غیرمتعارف (ورمی و ورمی کمپوست) در فرموله کردن جیره دام و طیور می باشد. از آنجایی که ضایعات آلی از ارزش غذایی پایین تری برخوردار هستند لذا می توان بعضی از ضایعات قابل تبدیل به خوراک دام را شناسایی و با روش نوینی (ورمی کمپوست) فرآوری و به نحو بهتری در تغذیه دام و طیور استفاده نمود. در فرایند تولید ورمی کمپوست با استفاده از کرم ها ، پسماندهای آلی توسط کرم ها خورده شده و به خوراک با ارزش غذایی بالا تبدیل می شوند خوراک یا غذای پودر کرم خاکی بعنوان یکی از مواد طبیعی می باشد که می تواند بعنوان افزایش ارزش غذایی خوراک دام به جیره اضافه شود. این پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی از 4 نوع ضایعات که نسبت به بقیه به وفور یافت می شود ، از جمله ضایعات میوه و سبزیجات، محتویات شکمبه کشتارگاهی ، ضایعات قارچ صدفی و فضولات گاوی مورد بررسی قرار گرفت. و به منظور عمل آوری و افزایش غلظت مواد مغذی ضایعات با روش ورمی-کمپوست که به مدت 75 روز طول کشید انجام پذیرفت. نتایج نشان داد در بسترهای که کرم خاکی بازده بالایی داشتند کیفیت خروجی ورمی کمپوست از لحاظ ارزش غذایی بطور معنی داری بالا بود (05/0 > p). ، نتایج حاصل از آزمایش خوشخوراکی، نشان داد که بلوک های غذایی ورمی کمپوست به دلیل داشتن مقداری چربی و ادامه چکیده پایان نامه پروتئین بالاتر و عدم اتساع بوهای نامطبوع، همچنین وجود رطوبت کافی، بدون نیاز به عمل خیساندن، خوشخوراکی بالایی را نسبت به جیره پایه (علوفه) دارا بودند. نتایج حاصل از تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام نیز دلالت بر این موضوع داشت. در طی عمل آوری به روش ورمی کمپوست، باعت افزایش پارامترهای تغذیه ای از جمله ماده خشک، پروتئین، چربی، کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم و منیزیم تمام تیمارهای آزمایشی گردید. البته قابل ذکر است ارزش تغذیه ای خوراک بدست آمده از ورمی کمپوست با استفاده از روش تولید گاز مورد بررسی قرار گرفت. پتانسیل تولید گاز(a) تیمارهای a و b بیشترین مقدار را داشت (05/0< p). فراسنجه های تغذیه ای تخمین شده بوسیله روش تولید گاز (me،nel، scfa، dom و mp ) نیز تحت تاثیر عمل ورمی کمپوست بودند (05/0< p). تاثیر این عمل آوری بر ناپدیدشدن شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام خوراک غنی شده توسط کرم های خاکی با استفاده از روش کیسه های نایلونی مورد بررسی قرار گرفت. مقدار 5 گرم نمونه خوراکی (بلوک غذایی ورمی-کمپوست) به مدت صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت در شکمبه دو رأس گوسفند نر دارای فیستولای شکمبه ای انکوبه شده و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری و تجزیه پذیری موثر مواد خوراکی محاسبه گردید. نرخ تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام در تمام تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0< p). نتایج این تحقیق نشان داد که می توان از ضایعات ورمی کمپوست برای کاهش تجزیه پذیری پروتئین خام در شکمبه و افزایش پروتئین عبوری قابل هضم و همچنین بهبود قابلیت هضم مواد مغذی ضایعات آلی در تغذیه دام بطور موثری مورد استفاده قرار گیرد.

سنتز نانو سلنیوم و مقایسه اثرات آن با سایر منابع این عنصر در جیره های غنی از چربی بر تولید شیر، پاسخ آنتی اکسیدانی و پارامتر های تخمیری شکمبه گاوهای شیرده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  بهروز نجف نژاد   حسن علی عربی

این مطالعه جهت بررسی اثر افزودن منابع مختلف سلنیوم به جیره غذایی گاو های شیری تغذیه شده با سطوح بالای پنبه دانه طراحی و اجرا شد. 12 رأس گاو شیری هلشتاین با میانگین تولید 4 ± 40 کیلوگرم در غالب طرح مربع لاتین مستقل ناقص با 4 تیمار و 3 تکرار مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش در 3 دوره 28 روزه شامل 21 روز دوره سازگاری و 7 روز نمونه برداری اجرا شد و تیمار های آزمایشی شامل: 1 (جیره پایه محتوی 20% پنبه دانه بدون مکمل سلنیوم)؛ 2 (جیره شاهد + 0/3 میلی گرم سلنیوم معدنی در کیلوگرم ماده خشک، از منبع سلنیت سدیم)؛ 3 (جیره شاهد +0/3 میلی گرم سلنیوم آلی در کیلوگرم ماده خشک، از منشأ مخمر غنی از سلنیوم) و 4 (جیره شاهد +0/3 میلی گرم نانو سلنیوم در کیلوگرم ماده خشک) بودند. نمونه گیری از شیر، مدفوع، محتویات شکمبه و خون دام های مورد آزمایش و همچنین تعیین وزن و امتیاز بدنی و مقدار خوراک مصرفی هر دام در ابتدا و انتهای هر دوره آزمایشی انجام شد. نتایج حاصل از آزمایش با رویه glm و نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مصرف ماده خشک روزانه بین تیمارها اختلاف معنی داری نداشت (0/05<p). میانگین تولید شیر گاوهای تغذیه شده با جیرههای غذایی 1 تا 4 به ترتیب 38/16، 38/74، 40/39 و 39/92 کیلوگرم در روز و میانگین تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی به ترتیب 32/81، 33/54، 36/32 و 34/77 کیلوگرم در روز بود. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس مربوط به میزان تولید شیر نشان داد که اثر منابع سلنیوم مورد مطالعه بر میانگین تولید شیر و تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی در تیمارهای مختلف معنی دار بود (0/05>p)، بطوریکه تیمار شاهد کمترین و تیمار حاوی سلنیوم آلی بیشترین مقدار این فراسنجه را نشان دادند. در این مطالعه افزودن منابع مختلف سلنیوم، بویژه مخمر سلنیومی (تیمار 3) و نانو سلنیوم (تیمار 4)، به جیره پایه موجب افزایش درصد و مقدار چربی و پروتئین شیر و در مقابل کاهش تعداد محتوی سلول بدنی شیر شد (0/05p<). در مقابل افزودن منابع مختلف سلنیوم در این مطالعه تغییری در درصد لاکتوز و مواد جامد بدون چربی شیر ایجاد نکرد (05/0p>). میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 6/67، 6/64، 8/22 و 7/73 درصد بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس این صفت نشان داد که افزودن منابع مختلف سلنیوم به جیره پایه بطور معنی داری باعث افزایش میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی شد (0/05p<)، بدین صورت که کمترین مقدار این فراسنجه مربوط به تیمار شاهد و در مقابل بیشترین مقدار مربوط به تیمار محتوی سلنیوم آلی بود. میانگین درصد ایزومر سیس 9، ترانس 11-cla در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 0/84، 0/69، 1/23 و 1/14 درصد بود که تیمار محتوی سلنیوم آلی در بین تیمارهای مختلف بیشترین میانگین درصد این اسید چرب را به خود اختصاص داد (05/0p<). استفاده از مکمل سلنیوم اختلاف معنی داری را در غلظت گلوکز، آلبومین، پروتئین تام، گلوبولین، ازت اوره ای، کراتنین، کلسیم، فسفر ، مس و روی سرم و تعداد گلبول های سفید، تعداد گلبول های قرمز خون در تیمار های مختلف ایجاد نکرد. تغذیه منابع مختلف سلنیوم به گاو های مورد آزمایش موجب کاهش معنی دار غلظت آهن، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی کم، فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و کراتین فسفوکیناز و غلظت هورمون t4 سرم (0/05>p) و در مقابل افزایش فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز خون، فعالیت آنتی اکسیدانی کل پلاسما و غلظت هورمون t3 سرم شد (0/05>p). استفاده از مکمل های مخمر سلنیومی و نانو سلنیوم موجب افزایش گوارش پذیری تمامی مواد مغذی جیره پایه به استثنای پروتئین خام شد (0/05>p). نتایج بدست آمده در تحقیق حاضر نشان داد که تغذیه سلنیوم بطور معنی داری باعث افزایش تولید کل اسیدهای چرب فرار و کاهش غلظت آمونیاک تولیدی در شکمبه نسبت به گروه شاهد شد (0/05>p). تیمارهای آزمایشی همچنین اثر معنی داری بر جمعیت پروتوزوآیی شکمبه داشتند (0/05p<) و افزودن منابع مختلف سلنیوم بطور معنی داری باعث افزایش جمعیت پروتوزوآیی شکمبه شد. مکمل سلنیوم به طور معنی داری موجب افزایش تولید گاز پس از 144 ساعت انکوباسیون، پتانسیل تولید گاز، غلظت اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، انرژی قابل متابولیسم و تجزیه پذیری موثر حاصل از آزمون تولید گاز پس از 144 ساعت انکوباسیون شد (05/0p<). اما در مقابل تیمار های آزمایشی اثری بر مقدار گاز تولیدی طی 24 ساعت انکوباسیون و فراسنجه های محاسبه شده از این آزمایش، به استثنای ازت آمونیاکی و اسید های چرب فرار تولیدی در بین تیمارها از لحاظ آماری معنی دار نبود (0/05<p). در مجموع از نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان چنین نتیجه گرفت که، استفاده از منابع مختلف سلنیوم به همراه سطوح بالای اسیدهای چرب غیر اشباع از منبع پنبه دانه در جیره گاو های هلشتاین، بویژه دو منبع آلی و نانو این عنصر با بهبود الگوی حاکم بر تخمیر میکروبی در شکمبه، موجب افزایش قابلیت هضم مواد مغذی جیره پایه و به تبع آن ارتقای سطح تولید شیر و همچنین بهبود ترکیب شیر تولیدی گاو های شیری شد. همچنین افزودن مکمل سلنیوم به جیره گاو شیری باعث بهبود فراسنجه های بیوشیمیایی خون و افزایش فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز و در نتیجه ارتقای توان آنتی اکسیدانی بدن شد که خود می تواند دلیلی بر افزایش توان تولیدی دام باشد. در این زمینه انجام تحقیقات بیشتر در جهت تعیین تاثیر استفاده از سطوح مختلف انواع مکمل سلنیوم در جیره غذایی گاو های شیری جهت حصول به بهترین نتیجه ضروری به نظر می رسد.

تاثیر فرآوری پولکی کردن با بخار آب و تفت دادن بر ساختمان نانو مولکولی و گوارش پذیری دانه جو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  شهرام شیرمحمدی   اکبر تقی زاده

این تحقیق به منظور بررسی تأثیر فرآوری پولکی کردن با بخار آب و تفت دادن بر ساختمان نانو مولکولی و گوارش پذیری دانه جو با استفاده از روش های تولید گاز و کیسه های نایلونی و روش سه مرحله ای هضم انجام خواهد گرفت. واریته ی مورد بررسی دانه جو بهمن خواهد بود. تیمارها مشتمل بر: 1- دانه جو تفت داده شده در130 درجه سانتی گراد به مدت 5 دقیقه 2- دانه جو پولکی شده با بخار آب؛ که این دو تیمار بر اساس طرح کاملا تصادفی در اختیار دو رأس گوسفند کانولا گذاری شده قرار می گیرند. بخش های پروتئین وکربوهیدرات دانه جو بر اساس سیستم cncps مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همچنین از میکروسکوپ الکترونی برای مشاهده ساختمان پروتئین و نشاسته استفاده خواهد شد.

بررسی تغییرات فنولوژیکی ترکیبات مغذی برخی از گونه های گیاهی مراتع دامنه سهند منطقه لیقوان و ترکیبات شیر تولیدی میش های قزل این منطقه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1393
  جابر جعفرزاده   علی حسین خانی

هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فنولوژیکی ترکیبات مغذی گونه های گیاهی bromus riparius، cephalaria microcephala bioss، hieracium procerum، festuca glacuca، lolium rigidum gaudin، vicia caraca و نمونه مخلوط گیاهان مراتع دامنه سهند و به همراه آن بررسی تغییرات ترکیبات شیر میش های قزل آن منطقه بود. بدین منظور نمونه های گیاهی و شیر طی ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر جمع آوری و با روش های مناسب به آزمایشگاه منتقل گردید. تعداد نمونه های شیر 21 عدد بود که برای هر ماه 7 تکرار در نظر گرفته شده بود. در آزمایشگاه ترکیبات شیر (درصد چربی، پروتئین و نیتروژن غیر پروتئینی) با استفاده از دستگاه میلکواسکن آنالیز شد. برای تعیین ترکیبات خام گونه های گیاهی (شش گونه، سه تکرار و سه مرحله فنولوژیکی) و نمونه مخلوط (سه تکرار در سه مرحله فنولوژیکی) از روش های توصیه شده به وسیله (2005)aoac استفاده شد. همچنین برای ارزیابی قابلیت هضم آزمایشگاهی گونه-های گیاهی از روش تولید گاز استفاده شد و مقدارگاز تولیدی طی ساعات 2، 4، 6، 8، 12،16، 24، 36، 48، 72 و 96 اندازه گیری شد. از روی داده های تولیدگاز و ترکیبات شیمیایی گیاهان، انرژی قابل متابولیسم (me)، انرژی خالص شیردهی (nel)، قابلیت هضم ماده آلی (dom) و اسیدهای چرب فرار (scfas) تخمین زده شد و a و c به عنوان شاخصه های تولید گاز براورد گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که مقدار تولید و درصد چربی شیر در طی این ماه ها تغییرات معنی داری داشته است (01/0p<). درصد پروتئین با اینکه با نزدیک شدن به اواخر شیردهی افزایش یافته بود ولی تفاوت معنی داری بین ماه-های نمونه برداری نشان نداد. درصد نیتروژن غیرپروتئینی تقریبا در هرسه ماه نمونه برداری ثابت مانده بود. درصد ماده خشک (dm) علوفه ها اختلاف معنی داری را در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی نشان نداد. درصد ماده خشک براساس وزن تر (dmf) در بین گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد، به طوری که بیشترین درصد dmf مربوط به گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و کمترین درصد مربوط به گونه سردار سرکوچک ( cephalaria microcephala bioss) بود. درصد دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) در بین گونه های مختلف و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری نشان داد. کمترین و بیشترین مقدار ndf به ترتیب در گونه چچم شکننده ( lolium rigidum gaudin) و گونه علف گوش ( hieracium procerum) مشاهده شد. پروتئین خام (cp) نیز در بین اکثر گونه ها تفاوت معنی داری نشان داد و بیشترین مقدار آن در هر گونه و نمونه مخلوط گیاهان مرتع در مرحله گلدهی مشاهده شد. درصد عصاره اتری یا چربی خام (ee) دربین گونه ها و مراحل فنولوژیکی تفاوت معنی داری نشان نداد. درصد کربوهیدرات غیرفیبری (nfc) در بین گونه ها و مراحل فنولوژیکی مختلف تفاوت معنی داری داشت که بیشتری مقدار در مرحله رویشی و کمترین مقدار در مرحله گلدهی مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار nfc مربوط به گونه علف گوش و کمترین مقدار آن در گونه فستوکا ( festuca glacuca) مشاهده شد. در رابطه با فراسنجه های تخمینی me، nel، dom و scfas اختلاف میانگین حداقل مربعات در بین گونه ها معنی دار بود (01/0p<)، به طوری که گونه فستوکا بیشترین مقدار me و گونه چچم شکننده کمترین مقدار را نشان داد، گونه علف گوش بیشترین قابلیت هضم ماده آلی را در بین گونه ها به خود اختصاص داد. مرحله فنولوژیکی به جز me ، سایر فراسنجه های تخمینی را به شکل معنی داری تحت تاثیر قرار نداد. تولید گاز تجمعی گونه علف گوش در مرحله گلدهی بیشترین مقدار و گونه فستوکا کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. در کل نتایج حاکی از آن است که درصد چربی شیر نسبت به سایر فراسنجه های اندازه گیری شده بیشترین تغییرات را در طی دوره شیردهی دارد. در رابطه با گیاهان، گونه-های مختلف از خانواده های مختلف ترکیبات شیمیایی متفاوتی داشتند، همچنین مرحله فنولوژیکی نیز بیشتر ترکیبات شیمیایی گونه های گیاهی را تحت تاثیر قرار داده بود. در مجموع می توان گفت کیفیت علوفه مرتعی تحت تاثیر عوامل ذاتی و محیطی قرار می گیرند و اینها نیز به نوبه خود احتمالا ترکیبات شیر را تحت تاثیر قرار می دهد.

شبیه سازی و بهینه سازی پروتئولیز و لیپولیز در طی رسیدگی پنیر سفید ایرانی تولید شده به روش uf
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1386
  حسین عباسی منفرد   اکبر تقی زاده

چکیده ندارد.

بررسی ارزش غذائی شبدر و برخی مواد متراکم فرآوری شده به روش های gas production و in vitro, in situ, in vivo
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1385
  بهروز نجف نژاد   اکبر تقی زاده

چکیده ندارد.

ایران در کتاب های درسی دوره پهلوی اول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم 1388
  اکبر تقی زاده   زهره زرشناس

چکیده ندارد.