نام پژوهشگر: حمید عزیزی

the effect of pushed output collaborative tasks on the writing skills of efl learners
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1388
  حمید عزیزی   علی محمد فضیلت فر

there is less published research about how teachers in efl contexts respond to students who are relatively less mature and less competent l2 writers. while writing researchers have examined various issues concerning peer and teacher response in writing-oriented classes, little research has centered on the effect of collaborative tasks particularly dictogloss on writing skills. output collaborative tasks are among the methods applied to enhance students writing skills. the purpose of this study is in twofold. first, it is intended to compare the effect of pushed output collaborative tasks in particular dictogloss on overall writing quality of iranian efl learners at high , intermediate and low proficiency level. second, it is meant to examine this effect on male vs. female groups. the participants were 124 iranian efl students at iran language institute (ili) ranging in age from 15 to 50. the study led into three main conclusions: first, the present study found that dictogloss had a significant effect on writing proficiency and did help students reduce their errors. the difference between the experimental group and the control group was significant (t=-7.81 p<.05). second, it was found that low proficiency learners (el) made more progress in their post-test compared to intermediate ones, and intermediate ones made more progress in their post-test compared to high proficiency ones (f= 56.89 df=2 p<.05). third, it was found that the effect of dictogloss is statistically independent of gender for all groups. the difference between the two groups is not significant as the means for the male group (16.94) and female one (17.12) resulted in t value which is so low (t = -.639, p=.523) not significant at p<.05. the findings of this research would be of interest for the language teachers, by helping them how to help students enhance writing skills effectively. the researchers recommend implementing collaborative tasks for improving the students’ grammatical accuracy and general writing skill since significant improvements in accuracy can result from collaborative tasks and teacher corrective feedback on students errors. the study has also demonstrated that dictogloss is more beneficial to low proficiency learners than high proficiency ones. therefore, teachers may find it helpful to know the importance of collaborative tasks for low proficiency students on their grammatical errors and writing skills. the writing instructors can also integrate collaborative tasks into the writing classroom with confidence that it can be effective in promoting overall writing quality of male and female learners.

بررسی تاثیر عدالت سازمانی و ویژگیهای شغلی بر دلبستگی شغلی در سازمان مرکزی گمرک جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده مدیریت و حسابداری 1390
  حمید عزیزی   رضا رسولی

دلبستگی شغلی به معنای تعیین هویت روانی کارکنان با شغل جاری خود است. برخی محققان معتقدند که دلبستگی شغلی عمدتاً تحت تأثیر عوامل درونی و شخصی است. در مقابل، عده ای بر این باورند که دلبستگی شغلی می تواند از عوامل بیرونی- سازمانی نیز تأثیر بپذیرد. در تحقیق حاضر با مرور ادبیات نظری، دو متغیر عدالت سازمانی و ویژگیهای شغلی بعنوان عوامل سازمانی دلبستگی شغلی انتخاب شدند. عدالت سازمانی در قالب ابعاد توزیعی، رویه ای، و مرواده ای؛ و ویژگیهای شغلی در قالب تنوع مهارتها، هویت در وظائف، اهمیت وظائف، استقلال عمل، و کسب بازخورد مفهوم سازی شدند. سوال این است که آیا ابعاد عدالت سازمانی و ابعاد مدل ویژگیهای شغلی می توانند سطح دلبستگی شغلی کارکنان را تبیین کنند؟ با انتخاب نمونه 140 نفری از سازمان مرکزی گمرک ج.ا.ا به روش تصادفی منظم، پرسشنامه ای در اختیار آنها قرار گرفت تا به روش خود اظهاری، نگرش خود نسبت به شاخصهای متغیرها را ابراز کنند. اجرای تکنیک مدلسازی معادله ساختاری در نرم افزار لیزرل نشان داد که عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، تنوع در وظائف، هویت در وظائف، استقلال عمل، . کسب بازخورد، تأثیر معنادار مثبتی را بر دلبستگی شغلی کارکنان داشته؛ ولی تأثیر عدالت مراوده ای و اهمیت وظائف معنادار نیست. در پایان، پیشنهادهای کاربردی و پژوهشی مأخوذ از نتایج تحقیق ارائه شده است.

بررسی اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان پسر دانشگاه دولتی بجنورد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  حمید عزیزی   عبدالله شفیع آبادی

الف- موضوع و طرح مسأله(اهمیت موضوع و هدف): بررسی اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان پسر دانشگاه دولتی بجنورد با توجه به مسائل و مشکلات احتمالی که ممکن است دانشجویان در طول دوره تحصیل و زندگی خود با آن ها روبه رو شوند و این مشکلات به تدریج باعث ایجاد زمینه ی آسیب های بیشتر در جنبه های مختلف روانی، اجتماعی و آموزشی آن ها شود، تحقیقات نشان داده است که مداخلات روان شناختی برای بسیاری از مشکلات تأثیرهای آشکاری دارد(کار ،2002). رویکرد آدلر بر وحدت شخصیت و ماهیت ذهنی و هدفمند رفتار تأکید دارد، این رویکرد به خاطر تأکید بر مسئولیت، تلاش در جهت برتری جویی، جستجوی ارزش و معنی در زندگی، یک الگوی رشدی است و این عقیده را که برخی از نظر روانی بیمار هستند و نیازمند درمان هستند را رد می کند. بلکه این رویکرد کار خود را به عنوان آموزش راه های بهتر برای افراد به منظور چالش در حوزه تکالیف زندگی، جهت دهی، کمک به افراد برای تغییر افکار نادرست و ترغیب افرادی که دلسرد(ناامید) شده اند، می داند(کوری ،2005؛ ترجمه سیدمحمدی،1387). مداخلات مبتنی بر نظریه آدلر به افراد کمک می کند تا بتوانند با مقاطع حساس دوران رشد، بحران های زندگی و تغییرات بوجود آمده در زندگی شان سازگار شوند. آدلر فرد برخوردار از سلامت عمومی را فردی می داند که توان و شهامت رسیدن به اهدافش را دارد. چنین فردی جذاب، شاداب، مطمئن و خوش بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آن ها می کند(استین و ادواردز ،2008؛ به نقل از سلیمی، 1388). حال ما می خواهیم ببینیم که آیا رویکرد آدلری تغییری در خودپنداره و خودکارآمدی دانشجویان ایجاد خواهد کرد. با توجه به احساس حقارت که در این نظریه مطرح شده است و همچنین اهمیتی که به امید و بینش در نظریه آدلر داده شده است، شناخت، امید و جرأت به بهبود احساس خودکارآمدی و خودپنداره افراد کمک خواهد کرد، و همچنین هدف خلاقه ای که این رویکرد معرفی می کند به این معنا که ما خودمان سازنده شخصیت مان هستیم، علی رغم این که وراثت و محیط بر رشد شخصیت ما تأثیر می گذارند اما این ما هستیم که به این آمادگی ها جهت می دهیم و آن ها را در شخصیت یکپارچه ای که پویا، ذهنی، و منحصر به فرد است، ادغام می کنیم. این رویکرد می-تواند تأثیر زیادی بر رشد و بالابردن احساس خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان داشته باشد. همچنین افرادی که به اشتباهات اساسی خود پی ببرند و آن ها را اصلاح کنند، بهتر احساس و رفتار خواهند کرد اهداف تحقیق هدف پژوهشی به عنوان یک پژوهش نیمه آزمایشی با تدوین و اجرای برنامه مداخلاتی بر مبنای دیدگاه آدلری(علاقه اجتماعی، ترتیب تولد، احساس حقارت، اشتباهات اساسی، سبک زندگی، تکالیف زندگی، اولویت های شخصیتی، خاطرات اولیه و دلگرمی)، این پژوهش در نظر دارد به تعیین میزان اثربخشی«مشاوره گروهی آدلری» بر خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان بپردازد. هدف کاربردی هدف کاربردی این پژوهش در صورت موثر بودن، ارائه روش های مداخله ای کم هزینه و مبتنی بر فرهنگ بومی برای مشاوران و روان شناسان به منظور ارتقاء سلامت و رشد توانمندی های دانشجویان است. ب- مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: خودکارآمدی نظریه شناختی- اجتماعی بندورا که در روان شناسی و مشاوره به کار گرفته شده است، به تبیین عملکر انسان پرداخته و در این راستا به ماهیت متقابل بین سه عامل مهم و تأثیر گذار بر عمل انسان، یعنی محیط، عوامل شخصی مانند هیجان، شناخت، وقایع زیستی و رفتار توجه دارد(استاجکویک و لوتانز ،1998، شفیع آبادی،1389). بندورا دراواخر دهه 1970 مفهوم خودکارآمدی را به عنوان عامل تأثیرگذار بر چگونگی زندگی و سلامت افراد معرفی کرد. باورهای خودکارآمدی به عنوان قضاوت افراد در خصوص توانایی آن ها جهت انجام وظیفه خود در یک موقعیت ویژه تعریف شده است. خودکارآمدی در چهارچوب یک تئوری بزرگ تر به نام، تئوری شناخت اجتماعی ارائه شده است که موفقیت انسان را بستگی به تأثیرات متقابل بین رفتار شخص(افکار و باورها) و شرایط محیطی می-داند(باندورا،1986 و 1987). راه های افزایش خودکارآمدی عبارتند از: تجربه جانشینی قانع سازی کلامی برانگیختگی فیزیولوژیکی خودپنداره مفهوم خویشتن، مهم ترین پدیده و عنصر اساسی در نظریه راجرز است. به نظر راجرز، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهن خود به آن ها معنا می دهد. مجموعه این سیستم ادارکی و معنایی، میدان پدیداری فرد را بوجود می آورد. قسمتی از این میدان که از بقیه تجربیات فرد متمایز است به وسیله واژه هایی چون من، مرا و خودم تعریف می شود. این بخش همان خود یا خودپنداره است. خودپنداره، تصویر یا برداشت شخص از آن چیزی است که هست. به اعتقاد راجرز، خودپنداره فرد بر ادراکش از جهان و رفتارش تأثیر می گذارد. راجرز معتقد بود خودپنداره فرد در پرتو تأیید یا عدم تأییدی که وی از دیگران دریافت می کند، بوجود می آید(نوربخش،1383). عوامل تأثیرگذار بر خودپنداره شامل: 1-خانواده 2- همسالان 3- مدرسه 4- ارزش های فرهنگی مشاوره گروهی آدلری آلفرد آدلر سهم بسزایی در عمل درمان معاصر هم در مشاوره و روان درمانی فردی و هم گروهی داشت. آدلر اولین روان شناسی بود که از روش های گروهی به صورت نظام مند در مرکز راهنمایی کودک در سال 1920 در وین استفاده کرد. او اعتقاد داشت که انسان ها آزاد هستند که انتخاب کنند و قطعاٌ برای چیزی که می شوند، مسوول اند. این نگرش، آدلر را در مرکز رویکرد ذهنی در روان شناسی قرار داد، رویکردی که بر تعیین کننده های درونی رفتارها، ارزش ها، اعتقادات، نگرش ها، اهداف، علایق، معانی شخصی، ادراک از واقعیت و تحریک به سمت خودشکوفایی تأکید دارد. همه این مفاهیم کاربرد مهمی در کار مشاوره گروهی و درمان آن دارند. مشاوره گروهی آدلری بسیاری از ابعاد فرایند گروهی آدلری را نشان می دهد که شامل اهمیت شکل گیری رابطه گروهی، چگونگی خلق یک جو دموکراتیک و پذیرنده در گروه، روشی که مشاوران گروه می توانند یک ارزیابی روان شناختی از هر یک از اعضای گروه داشته باشند، رویکردهایی برای افزایش آگاهی و بینش بخشی از اعضاء، تکنیک هایی که به اعضاء کمک می-کند تا بینش را به عمل تبدیل کنند، و روش های جهت گیری مجدد و بازآموزی از طریق تشویق و نمایان ساختن نقاط قوت شخص که در تجربه گروهی کشف شده است. آدلرین ها اعتقاد دارند که رفتار در زمینه اجتماعی رخ می-دهد و بنابراین به صورت درون فردی برانگیخته می شود و به صورت نظام مند بهتر درک می شود. در این مفهوم، مشاوران و درمانگران آدلری تلاش می کنند تا فرد را به صورت کلی درک کنند. آن ها علاقه ای به مطالعه فرد به صورت مجموعه مجزا ندارند بلکه می خواهند بدانند که کل فرد چگونه در درون زندگی اش حرکت می کند. کودکان در حال تجربه یک احساس حقارت به صورت نرمال هستند که انگیزه ای برای موقعیت بهتر، برای کامل بودن و مهارت است. این برانگیزاننده های اولیه می توانند به عنوان حرکتی در جهت اهداف فوری درک شوند، حرکتی که ممکن است هشیار یا ناهشیار باشد. سرانجام افراد اهداف درازمدت تری را برای تمامیت، شکوفایی و کمال گرایی رشد می دهند و این اهداف متحد می کنند. هر انسانی در گروه متولد می شود و در اکثریت مواقع، این گروه خانواده است. اما حتی در موقعیت های دیگر نیز کودک برای بقاء به گروه نیازمند است. فرضیه های پژوهش 1- میزان خودکارآمدی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودکارآمدی افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند. 2 - میزان خودپنداره افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودپنداره افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند. پ-روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و واژه های تخصصی مشاوره گروهی آدلری تعریف نظری: مشاوره از نگاه آدلری یعنی تغییر دادن رفتارهای خود مخرب و حل مشکلات به شیوه موثرتر(دینک میر و دینک میر و اسپری ،1987؛ به نقل از شارف، 2002). مشاوره آدلری تغییر دادن رفتار در درون شیوه زندگی است که شامل یک فرایند چهار مرحله ای: 1-برقراری رابطه حسنه 2- آشکار ساختن هدف ها و شیوه زندگی 3- ایجاد بصیرت از طریق تعبیر و تفسیر 4- بازآموزی و جهت گیری مجدد در مراجعان است(کرسینی،1972، پاپن،1974؛ به نقل از شفیع آبادی و ناصری،1377). تعریف عملیاتی: برنامه مداخلاتی که بر اساس پروتکل های موجود از رویکرد آدلری تدوین شده است که به شیوه گروهی در 11 جلسه اجرا می شود. خودپنداره تعریف نظری: خودپنداره تصویر یا برداشت شخص است، از آن چیزی که هست(شاملو،1382). تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودپنداره نمره حاصل از اجرای آزمون خودپنداره راجرز می باشد. خودکارآمدی تعریف نظری: در نظام بندورا، منظور از خودکارآمدی، احساس های شایستگی، کفایت و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است(شولتز،1998؛ ترجمه سیدمحمدی،1383). تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودکارآمدی، نمره حاصل از اجرای مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران می باشد. روش پژوهش روش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی، ازنوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر 18 تا 24 ساله دانشگاه دولتی بجنورد در 90-89 می باشند. تعداد کل دانشجویان این دانشگاه 1600 نفر می باشد که حدود 650 نفر از آن ها پسر می باشند. نمونه و شیوه انتخاب نمونه: پس از فراخوان دانشجویان دانشگاه دولتی بجنورد برای شرکت در جلسات مشاوره گروهی از بین افرادی که داوطلب شدند و به منظور توافق درباره هدف ها، موضوع، روش اجرای گروهی، شرایط و زمان برگزاری جلسات با هر یک از داوطلبان مصاحبه فردی به مدت 15 دقیقه انجام گرفت. سپس تعداد 30 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل از اجرای رویکرد آدلر دو مقیاس خودپنداره راجرز و خودکارآمدی شرر توسط هر یک از آزمودنی ها تکمیل شد. آموزش در 11 جلسه صورت گرفت. طی اجرای پژوهش، غیبت بیش از دو جلسه به منزله افت آزمودنی به حساب آمد. در پایان مجدداً دو مقیاس فوق برای سنجش پس آزمون توسط اعضای گروه ها تکمیل گردید . ابزارهای تحقیق در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها و اثربخشی روش آموزشی(متغییر مستقل) از دو آزمون استفاده شده است: 1-پرسشنامه خودپنداره راجرز 2- پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودپنداره پس از تکمیل هر دو فرم «الف» و «ب» توسط آزمودنی ها، نمره گذاری بدین شیوه است که ابتدا برای هر صفت شخصیتی قدر مطلق تفاضل آن صفت در دو فرم «الف» و «ب» را به دست می آوریم. برای مثال اگر آزمودنی یک صفت شخصیتی را در فرم «الف» درجه (5) و در فرم «ب» برای همان صفت درجه(7) منظور کرده است:=2)7-5(. سپس مجذور عدد 2- را محاسبه و به همین شیوه برای 25 صفت این عمل انجام می شود و در نهایت، این اعداد را با هم جمع و جذر آن را محاسبه می کنیم. اگر جذر حاصل از صفر تا هفت باشد، خودپنداره طبیعی و نرمال است و اگر جذر حاصل از هفت به بالا باشد، خودپنداره ضعیف و منفی است.بالا بودن خودپنداره به معنای عدم تطابق بین خودواقعی و خودایده آل است(نادری به نقل از مقصودی،1384). شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودکارآمدی شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودکارآمدی به این صورت است که به هر ماده از یک تا پنج امتیاز تعلق می گیرد. بطور کلی این پرسشنامه شامل 17 ماده است که ماده های شماره 3- 8- 9- 13- 15 از راست به چپ و بقیه از چپ به راست امتیازشان افزایش می یابد. حداکثر نمره خودکارآمدی 85 و حداقل نمره آن 17 می باشد. فردی که در آزمون نمره ای کمتر از 44 کسب نماید دارای خودکارآمدی پایین و فردی که نمره ای بالاتر از 69 به دست آورد دارای خودکارآمدی بالا می باشد(مقصودی،1384). روش تجزیه و تحلیل داده ها 1-روش های توصیفی مانند فراوانی و درصد، محاسبه میانگین، انحراف معیار، همچنین از نمودارهای آماری برای نمایش برخی از ویژگی های گروه های مورد مطالعه استفاده شد. 2- تحلیل کواریانس پس آزمون با برداشتن اثر پیش آزمون با رعایت مفروضه ها(همگنی ضرایب، ضرایب رگرسیون، خطی بودن، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، مستقل بودن متغیر همراه از متغیر وابسته، همگنی واریانس ها، مستقل بودن خطا، مستقل بودن متغیرها). سپس از آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. 3- استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه در مواردی که مفروضات تحلیل کواریانس برقرار نبود. ت- یافته های تحقیق: در مورد فرضیه اول مبنی بر اینکه میزان خودکارآمدی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند، نتایج تحلیل نشان داد که با 99 درصد اطمینان می توان ادعا کرد خودکارآمدی آزمودنی هایی که تحت مشاوره آدلری بوده اند به میزان قابل توجه و معناداری بهبود پیدا کرده است و این در حالی است که خودکارآمدی آزمودنی های گروه کنترل نه تنها بهبود نداشته بلکه به میزان ناچیزی کاهش یافته است. در مورد فرضیه دوم مبنی بر اینکه میزان خودپنداره افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودپنداره افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند، رد می شود. به عبارتی مداخله آزمایش بر خود پنداره افراد تاثیری نداشته است و خودپنداره آزمودنی هایی که تحت مشاوره آدلری بوده اند و آزمودنی هایی که مشاوره را دریافت نکرده اند تغییری نکرده است. در واقع آموزش فوق در تغییر خودپنداره افراد در عمل بی تاثیر بوده است یا به عبارت دیگر تاثیر ناچیزی داشته است که این میزان تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. ث- نتیجه گیری و پیشنهادها: در دیدگاه بندورا، یکی از عوامل تأثیر گذار بر افزایش خودکارآمدی، قانع سازی کلامی می باشد که در بخشی از پروتکل درمانی با عنوان دلگرمی، می توان افراد را به این باور رساند که توانایی کارکرد پیروزمندانه را دارند. همچنین تغییر اشتباهات اساسی یا باورهای غلط نیز می تواند خودکارآمدی و نظری که افراد در مورد توانایی های خود دارند را تغییر دهد. خودپنداره یک سازه زیربنایی شخصیت است و با ارزیابی درونی و بیرونی فرد مرتبط است، لذا ممکن است نتوان با آموزش کوتاه مدت آن را تغییر داد. یکی از عوامل موثر بر خودپنداره، بازخورد از سوی دیگران است و از آنجایی که با یک دوره آموزشی کوتاه مدت نمی توان تغییری در بازخوردهای دیگران نسبت به شخص ایجاد کرد، را می توان یکی از دلایل معنادار نشدن این فرضیه دانست. یکی دیگر از عوامل موثر بر خودپنداره، خانواده می باشد. خانواده، یکی از منابع مهم شکل گیری خودپنداره و نخستین محیط اجتناب ناپذیری است که کودک با آن تماس برقرار می کند. اوایل زندگی کودک، منبع اصلی اطلاعاتی هستند که به شکل گیری و رشد دیدگاه کودک از خود(خودپنداره) کمک می کنند. بنابراین برای تغییر در خودپنداره افراد، آموزش به خانواده ها می تواند نقش مهمی در شکل گیری خودپنداره داشته باشد. پیشنهادات پژوهشی با توجه به نتایج حاصله از پژوهش، پیشنهاد می شود پژوهشگران بعدی: -این آموزش را برای دختران نیز تکرار نمایند چرا که به دلیل پسر بودن شرکت کنندگان این پژوهش، تعمیم پذیری این پژوهش محدود است. همچنین به منظور این که هر گونه تأثیری که به جنسیت وابسته است، تعیین شود، می توان این طرح را با آموزش دهندگان زن نیز تکرار کرد. - به منظور تعمیم پذیری این پژوهش، شاید بهتر باشد که پژوهش های مشابهی در سایر مناطق کشور و با شرایط اقتصادی و فرهنگی متعدد انجام گیرد و تفاوت فرهنگی موثر بر آن مشخص گردد. به منظور بررسی اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر روی سایر متغیرها از جمله عزت نفس، کمرویی، اضطراب، تیپ های شخصیتی، پیشنهاد می شود پژوهش هایی صورت گیرد. در پژوهش های بعدی برای ارزیابی دقیق تر اثربخشی آموزش مشاوره گروهی آدلری بر روی خودکارآمدی، علاوه بر خودکارآمدی عمومی، از خودکارآمدی حرفه ای و اجتماعی و تحصیلی استفاده شود و اثربخشی این رویکرد بر هر یک از جنبه های خودکارآمدی تعیین شود. پیشنهادات کاربردی این آموزش می تواند یک روش بسیار ارزشمند برای کار با نوجوانان و بزرگسالان باشد. گستراندن فلسفه نهفته در پس آموزش مفاهیم آدلری(تکالیف زندگی، اشتباهات اساسی، دلگرمی و ...) و به کارگیری اصول و ایده های آن در آموزش، پرورش کودکان، در روابط، محیط کار یا هر جایی که افراد با یکدیگر ارتباط دارند، به روابط و مشارکت مهم مثبت در سلامتی عمومی منجر خواهد شد. همچنین یافته های این پژوهش می تواند برای آموزش و پرورش ما بسیار مفید و مهم باشد، چرا که آموزش تکالیف زندگی، اشتباهات اساسی، دلگرمی، نقش اهداف در شکل دهی به رفتار و اولویت های شخصیتی قابل استفاده در بیشتر موقعیت های آموزش و پرورش است. افزایش خودکارآمدی می-تواند بسیاری از مشکلات افت تحصیلی و مشکلات روحی و روانی را کاهش دهد. علاوه بر این در دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان و مشاوران می توان این مفاهیم را آموزش داد.

نقش دولت در نظارت بر قراردادهای اجازه بهره برداری از حقوق مالکیت فکری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  مریم میرزاخانی   مهدی زاهدی

مدیریت مالکیـت های فکری در زمینه قراردادهـای اجازه بهره برداری از حقوق فکری به وسیله دولت نیز، مستلزم اتخاذ تدابیر و تصمیم های مناسب در هر یک از مراحل انتقال و بهره برداری از آن هاست، که در این میان تدابیر و تصمیمات حقوقی و قانونی از جایگاه بسیار مهمی برخوردارند، به گونه ای که بدون توجه و نظارت بر جنبه های قانونی مسائل مختلفی که در جریان مدیریت مالکیت های فکری مطرح می شوند، مدیریت درست و کارآمد مالکیت های مذکور در این دست قراردادها، غیرممکن یا بسیار دشوار است. بدیهی است تحقق اهدافی که یک کشور در طراحی نظام مالکیت فکری خود در این حوزه دنبال می کند، ممکن نیست مگر آن که با کنترل و نظارت موثر دولت همراه باشد چرا که دولت نقش بسیار زیادی در کارکرد موثر بازار فناوری و ایجاد رقابت بین نهادهای مختلف فناوری و نظارت بر عملکرد آن ها دارد.

جبران خسارت ناشی از نقض حق اختراع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1392
  جعفر علیزاده   حمید عزیزی

چکیده: جبران خسارت اثر مسئولیت مدنی می باشد. مسئولیت مدنی دارای ارکانی میباشد که در صورت تحقق واثبات این ارکان، مسئولیت مدنی محقق و می توان حکم به جبران خسارت داد. با در نظر گرفتن تجاوز به حق اختراع و مقابله آن با فعل زیانبار می توان نقض حق اختراع را یکی از مصادیق فعل زیانبار به شمار آورد. مطابق ماد? 60 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی مصوب 1386 هر گونه فعالیت در ایران که توسط اشخاص غیر از مالک حقوق تحت حمایت این قانون و بدون موافقت او انجام می گیرد نقض نامیده می شود. قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی مصوب سال 1386 صرفا از اختراع های ثبت شده حمایت می کند و بحثی از اختراعهای ثبت نشده نمی کند، نتیجه عدم امکان حمایت از اختراع ثبت نشده براساس قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی و قواعد عام حمایت از حقوق می باشد. راهکارهای تشخیص جبران خسارت براساس وضعیت دارند? حق اختراع نسبت به حق اختراع مورد ارزیابی واقع شده از جمله این راهکارها، تفویت منفعت، امار? خسارت و حق الامتیاز معقول می باشد. تفویت منفعت از طریق کاهش فروش و کاهش قیمت و افزایش هزینهها اثبات میشود. امار? خسارت براساس میزان سودهای کسب شده توسط ناقض ارزیابی می شود. حق الامتیاز معقول مبلغ معقولی است که به علت بهره برداری ناقض از حق اختراع با عنایت به مکان و زمان بهره برداری محاسبه و حکم به پرداخت آن توسط ناقض به دارند? حق اختراع صادر می شود. از جمله راهکارهای پیش بینی شده جهت جلوگیری از گسترش، نقض توقیف کالاهای ناشی از نقض حق اختراع می باشد که پس از توقیف دادگاه مکلف به تعیین تکلیف نسبت به آنها می باشد که راهکار مالکیت مشاعی دارند? حق اختراع نسبت به این کالاها پیشنهاد شده است. و یک انتقاد نیز به تعیین صلاحیت رسیدگی به اختلافهای ناشی از اجرای قانون حسب آئین نامه وارد می باشد به نظر می رسد ماد? 179 آئین نامه اجرائی قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی در خصوص ارجاع همه دعاوی کیفری و مدنی به محاکم تهران با متن قانون بالأخص ماد? 59 قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی سال 1386 مخالف می باشد.

بررسی تأثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی (مطالعه موردی افراد بالای 20 سال شهر بهبهان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  حمید عزیزی   قربانعلی ابراهیمی

موضوع تحقیق حاضر، «بررسی تأثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی افراد بالای 20 سال شهر بهبهان» است. یکی از ارکان گذار به دموکراسی و اعمال حاکمیت مردم در هر نظام مردم¬سالاری مشارکت سیاسی مردم است. فرهنگ سیاسی به عنوان مجموعه¬ای از تمایلات و جهت¬گیری¬ها نسبت به سیاست، حکومت و عملکردهای آن، بستر و شالوده مشارکت سیاسی می¬باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر فرهنگ سیاسی و ابعاد آن بر مشارکت سیاسی افراد بالای 20 سال شهر بهبهان انجام شده¬است. در این پژوهش با بهره¬گیری از نظریه از آلموند و وربا به عملیاتی کردن مفهوم فرهنگ سیاسی پرداخته¬ایم. همچنین مفاهیم فرهنگ سیاسی مردم ایران و فرهنگ سیاسی دینی را مورد سنجش قرار داده¬ایم. بر این اساس به بررسی تجربی فرضیه¬ی رابطه بین فرهنگ سیاسی و مشارکت سیاسی افراد بالای 20 سال شهر بهبهان پرداخته شد. برای بررسی این رابطه یک نمونه 383 نفری انتخاب شد که به منظور بالا بردن اعتبار تحقیق تعداد 440 پرسشنامه پخش شده، که در نهایت 412 پرسشنامه قابل استفاده بوده¬اند. نمونه¬گیری به صورت خوشه¬ای چند مرحله¬ای انجام شده¬است. روش تحقیق، از نوع پیمایشی است. نتایج پژوهش نشانگر این است که: از لحاظ میانگین مشارکت سیاسی انتخاباتی بین زنان و مردان تفاوت معنی¬داری وجود ندارد. اما از لحاظ مشارکت سیاسی غیر انتخاباتی و همچنین مشارکت سیاسی کل بین زنان و مردان تفاوت معنی¬داری به سود مردان وجود دارد. افراد دارای پایگاه اقتصادی- اجتماعی متوسط، مشارکت سیاسی کل بالاتری نسبت به سایر طبقات داشته¬اند. همچنین یافته¬ها بیانگر این است که فرهنگ سیاسی(2)، فرهنگ سیاسی دینی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و هویت محلی رابطه معنی¬داری با مشارکت سیاسی کل دارند. از میان متغیرهای مستقل تحقیق، متغیرهای فرهنگ سیاسی(از لحاظ شناختی، عاطفی)، فرهنگ سیاسی(2)، فرهنگ سیاسی دینی، و پایگاه اقتصادی- اجتماعی قدرت تبیین¬کنندگی مشارکت سیاسی کل را داشته¬اند.