چکیده آموزش و پرورش را می توان مهمترین و بنیادی ترین سازمان هر کشور نام برد ومدیران اثر بخش و کارآمد منابع کمیاب سازمان می باشند. سازمانهای موفق برای استخدام و ابقای آنها با هم رقابت می کنند. در این راستا همواره بدنبال شناسایی مجموعه ویژگیهایی هستند که مدیران موفق و ناموفق را از هم متمایز می سازد. برای نیل به این هدف روانشناسی در مرکز ثقل توجه سازمانها قرار گرفته است.پژوهشهای انجام گرفته در این راستا نشان می دهند که هوش هیجانی و خودکارآمدی از جمله عوامل تأثیرگزار برعملکرد هستند .بر اساس تحقیق در دو حوزه ی هوش هیجانی و خود کارامدی مقیاس خودکارامدی هیجانی شکل گرفت.این مقیاس در سال 2008 و بر اساس مولفه های هوش هیجانی مایر و سالوی تدوین گردید. اشخاص همانگونه که باید یاد بگیرند چگونه عقایدخودرا بیان کنند باید نحوه ی تشخیص ودرک و ابراز هیجانات واحساسات خودرابدانند . زمانی که این مهارت هادر شخص شکل گرفت شخص اعتماد لازم را بدست میاورد ومی داند توانایی روبرو شدن با چالشهای سخت رادارد. بطور کلی این مهارتها خودکارامدی هیجانی نامیده میشوند. بنابراین درتحقیق حاضر به بررسی رابطه ی خودکارامدی هیجانی وعملکرد مدیران مدارس ابتدایی پرداخته شد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهرستان گرمسارشامل 43مدیرو همچنین معلمان مدارس ابتدایی شامل 253 معلم (برای پر کردن پرسشنامه عملکرد مدیرشان) بودند.حجم نمونه برای سنجش متغیر مستقل کل جامعه آماری بود وبرای سنجش متغیر وابسته معلمانی بودند که زیر نظر مدیر مدرسه ای که پرسشنامه خودکارامدی هیجانی را پر کرد، کار میکردند و پرسشنامه مربوط به عملکرد مدیر مطبوعشان را پر کردند (179نفربصورت تصادفی انتخاب شدند) داده های لازم از طریق دو پرسشنامه خود کارامدی هیجانی وپرسشنامه عملکرد مدیربدست آمد. پژوهش حاضر وجودرابطه ی معنادار بین خودکارامدی هیجانی وعملکردمدیران مدارس ابتدایی شهرستان گرمساررا نشان داد.همچنین بین مولفه ی شناخت وتنظیم خود کارامدی هیجانی و عملکردمدیران مدارس رابطه ی معناداری وجودداشت. کلید واژه : خودکارامدی هیجانی – عملکرد مدیر 2

کارایی نیروی انسانی هر جامعه به صورت موثری در گرو نیاز های آموزش آنهاست. دانشگاه پرارزش ترین نهاد این عرصه می باشد که جامعه برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد. تحقیق حاضر، با هدف ارزیابی درونی عملکرد ، از روش گردآوری داده ها توسط پرسشنامه در چهار گروه (مدیر گروه ، هیات علمی ، دانشجویان و دانش آموختگان) بهره جسته است برای روایی محتوا از نظر اساتید راهنما و مشاور گرانقدر و هم چنین برای محاسبه پایایی آلفای گرونباخ هریک از پرسش نامه از نرم افزار spss استفاده شده است . بعد از بحث و تبادل نظر در خصوص اجرای ارزیابی درونی طی چندین جلسه سرانجام شورای گروه انجام ارزیابی درونی را تصویب کرد و کمیته ارزیابی درونی تشکیل شد . این کمیته ارزیابی اجرای طرح را آغاز نمود پس از تصریح و تصویب اهداف گروه (در سه حیطه آموزش، پژوهشی و عرضه خدمات تخصصی) عوامل ملاک ها و نشاشانگرها مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به آئین نامه ها و دستورالعمل های موجود در سازمان سنجش و نظرات اعضاء هیات علمی و شرایط موجود گروه در سه سطح مطلوب ، نسبتاً مطلوب و نامطلوب در خصوص هر یک از نشانگرها تدوین شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه های طراحی شده گرد آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتابج بدست آمده با الزامات قضاوت مقایسه و سطح مطلوبیت هر یک از نشانگرها (درونداد،فرآیند، برونداد) مشخص شد. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده نقاط ضعف گروه شناسایی شده و پیشنهاداتی در جهت بهبود کیفیت گروه ارائه شد.

چکیده هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای مدیران با تعهد سازمانی معلمان در مدارس متوسطه ناحیه 3 استان البرز بوده است. جامعه تحقیق 922 نفر از معلمان مدارس ناحیه 3 استان البرز که شامل 19 مدرسه دخترانه و 14 مدرسه پسرانه می باشند که از بین آنها 274 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها روشی توصیفی و ابزار گردآوری پرسشنامه می باشد. پرسشنامه اخلاق حرفه ای محقق ساخته و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر. آلفای کرونباخ پرسشنامه حدود941/0 بوده و پرسشنامه شامل 56 گویه با طیف اندازه گیری 5 درجه ای لیکرت می باشد. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آمار توصیفی(جدول فراوانی،کمینه، بیشینه، انحراف استاندارد، میانگین) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) انجام گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین اخلاق حرفه ای مدیران با تعهد سازمانی معلمان ارتباط معناداری به میزان(r=0/605 ) وجود دارد.همچنین ارتباط معناداری بین اخلاق فایده محور با تعهد سازمانی (r=0.574)، بین اخلاق فردمحور با تعهد سازمانی (r=0/524)، بین اخلاق وظیفه محور با تعهد سازمانی (r=0/591)، بین اخلاق عدالت محور با تعهد سازمانی (r=0/570)، بین اخلاق حقوق محور با تعهد سازمانی (r=0/543) وجود دارد. کلیدواژه ها: اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی، اخلاق فایده محور، اخلاق فردمحور، اخلاق وظیفه محور، اخلاق عدالت محور، اخلاق حقوق محور.

درعصر گسترش روزافزون علوم مسئله ای که بیش از هرچیز توجه مدیران رابه خود معطوف داشته ،مسئله خلاقیت ونوآوری وهدایت وحمایت ازصاحبان اندیشه های خلاق و نو آور است . بنابراین همواره نیاز به تحول آفرینی وخلاقیت های حرفه ای احساس می شود.جهت مقابله با این محیط نامطمئن وتغییرات مستمر وجود افرادی در نقش رهبرخلاق ضروری می باشدو نیاز به مدلهای جدید رهبری بیش ازهرزمان دیگری به چشم می خورد. تاکنون مدلها وتئوریهای متفاوتی از رهبری ارائه شده است.که دراین میان تئوری رهبری تحول آفرین ازجمله تئوریهایی بشمار می رودکه می تواند برای مدیران ورهبران سازمانی کمک بزرگی باشد. تا برای مشکلاتی که سازمانها با آنها روبرو هستندراه حلهای مشابهی ارائه دهد.هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری تحول آفرین برنوآوری سازمانی درمدارس شهرستان دامغان می باشد. روش تحقیق : .این تحقیق ازنظرهدف کاربردی واز جهت روش گردآوری اطلاعات توصیفی-تحلیلی(غیرآزمایشی)می باشدکه به صورت پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش از103 نفرازمدیران کلیه مقاطع تحصیلی شهرستان تشکیل یافته که کل جامعه آماری به عنوان نمونه آماری پژوهش شناخته شدند. سپس با استفاده از بسته نرم افزاری spss نسخه16وآزمونهای آماری همبستگی پیرسونوآزمونهای t-test وanova وتحلیل اماری رگرسیون خطی روش stepwise اطلاعات بدست آمده موردتجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج حاکی ازآن استکه متغیر نوآوری سازمانی با متغیرهای رهبری تحول آفرین،ویژگیهای آرمانی، رفتارآرمانی ، انگیزش الهام بخش ، برانگیختگی ذهنی وتوجه وملاحظات فردی رابطه ی معنی دار دارد. (p<0.01) در بررسی ارتباط رگرسیونی بین مولفه های رهبری تحول افرین با نوآوری سازمانی، تنها دو متغیر رفتار آرمانی و ملاحظات در مدل وارد شدند که ضرایب رگرسیونی آنها به ترتیب 0.412 و 0.249 به دست آمد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابط? عناصر فرهنگ سازمانی مدارس متوسط? پسرانه با صفات کارآفرینی دانش آموزان در شهرستان شهریار شکل گرفته است. بنابراین رابط?: 1) خلاقیت فردی، 2) ریسک پذیری، 3) سبک رهبری، 4) وضعیت تعارض، 5) هماهنگی و انسجام، 6) حمایت مدیریت، 7) قوانین و مقررات، 8) پاداش کارکنان با صفات کارآفرینی دانش آموزان بررسی می شود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلی? دبیران مرد دور? متوسطه و دانش آموزان پسر مدارس متوسط? شهرستان شهریار در سال تحصیلی90-1389 می باشد. تعداد جامع? آماری دبیران 340 نفر و تعداد جامع? آماری دانش آموزان 12000 نفر می باشد. نمون? انتخاب شده برای پژوهش، طبق جدول مورگان شامل180 نفر دبیر مرد شاغل در دبیرستانهای پسران? شهریار و 295 نفر از دانش آموزان پسر دور? متوسطه می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیده اند. در این پژوهش از پرسشنام? فرهنگ سازمانی که توسط دارابی(1380) ساخته شده است برای بررسی فرهنگ سازمانی مدارس و از پرسشنامه ای محقق ساخته به منظور بررسی صفات کارآفرینی دانش آموزان استفاده شده است. و همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار آماریspss و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از مشخصه های آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین، خطای استاندارد میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج پژوهش دال بر تأیید کلی? فرضیه ها به استثنای فرضی? هفتم (رابطه بین قوانین و مقررات و صفات کارآفرینی) در سطح معناداری (01/0) با 99 درصد اطمینان است.

چکیده هدف پژوهش حاضر، امکان سنجی کاربست مدیریت استعداد معلمان ازطریق بررسی وضعیت موجود مولفه های هشت گانه آن از دیدگاه دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر تهران می باشد. روش این پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آن شامل کلیه دبیران و مدیران مرد مدارس متوسطه نظری دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، 342 دبیر و 139 مدیر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مدیریت استعداد معلمان حاوی 44 سوال بسته پاسخ، دارای اعتبار محتوایی و ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) 92/0 می باشد. داده های بدست آمده نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و از طریق آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت موجود مولفه های کارمندیابی، آشناسازی، توسعه حرفه-ای، جبران خدمت و پاداش ها، و شرایط کاری معلمان، نامطلوب و وضعیت موجود مولفه های آماده سازی، استخدام، و مدیریت عملکرد نسبتاً مطلوب می باشد، اما مدیریت استعداد معلمان به طور کلی در شرایط نامطلوبی قرار داشته، امکان کاربست و اجرای آن در شرایط فعلی وجود ندارد. نتایج پژوهش همچنین حاکی از این بود که در مورد وضعیت موجود مولفه های آماده سازی، آشناسازی و توسعه حرفه ای بین دیدگاه دبیران و مدیران تفاوت معناداری وجود دارد اما در مورد مولفه های کارمندیابی، استخدام، جبران خدمت و پاداش ها، شرایط کاری، و مدیریت عملکرد، بین دیدگاه آنها تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین گروه های تحصیلی و استخدامی مختلف در مورد وضعیت موجود مولفه های مدیریت استعداد معلمان تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین برخی از گروه های سنی در مورد مولفه آماده سازی و برخی گروه های دارای سابقه تدریس یا خدمت مختلف در مورد مولفه های آشناسازی و توسعه حرفه ای تفاوت معناداری وجود دارد.

زمینه: پایان نامه های دانشگاهی از دو بعد، قابل توجه و بررسی هستند: محتوا و ساختار.پژوهش ها باید به روش علمی انجام شده، و نتایج حاصله، با رعایت اصول نگارش علمی گزارش شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفی پایان نامه های کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت معلم در سال های 89-80 صورت گرفت. روش: پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. تعداد 57 پایان نامه به روش سرشماری طی دوره ده ساله (89-80) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای که حاوی 96 سوال مربوط به هفده شاخص شناسایی شده در پایان نامه بود جمع آوری شد. هفده شاخص شناسایی شده در هفت بخش شامل مدخل، کلیات، ادبیات، روش، یافته ها، نتیجه گیری و منابع خلاصه شد. گردآوریداده ها به روش مشاهده و به صورت اسنادی انجام و بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت درجه بندی و نمره گذاری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی از قبیل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین و انحراف استاندارد، صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین کل بخش های هفت گانه در پایان نامه های مورد بررسی، 51/0±33/3 می باشد که بر اساس پیوستار پنج درجه ای مطلوبیت در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار گرفت. بخش های مدخل (50/0±78/3)، یافته ها (54/0±22/4) و منابع (51/0±74/3) در وضعیت مطلوب و بخش-های کلیات (71/0±07/3) ادبیات (54/0±08/3)، روش (49/0±38/3)، نتیجه گیری (74328/0±19/3) در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد پایان نامه ها در وضعیتنسبتاً مطلوب قرار دارند. برگزاری کارگاه های روش تحقیق، ارائه دروسی مبنی بر اصول نگارش علمی و پایان نامه نویسی، ارزیابی مرتب پایان نامه ها و تدوین دستورالعملی که بخش های مختلف پایان نامه را تشریح نماید، می تواند در ارتقاء کیفیت پایان نامه ها تأثیرگذار باشد.

هدف این پژوهش،طراحی مدل مدیریت دانش در مدارس متوسطه استان لرستان بود . با استفاده از نظریه داده-بنیاد در دو بخش کیفی و کمی و بکارگیری دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. در مرحله اول با بیست نفر از افراد گروه مرجع(دبیران، مدیران، معاونان مدارس و تعدادی از مسئولین امر اموزش و پرورش) به پنج سوال به صورت نیمه ساختار یافته پاسخ دادند. داد ه های جمع اوری شده در این مرحله طی سه مرحله ، کد گذاری ازاد، محوری و انتخابی تحلیل شدند که در نتیجه، چهار مقوله تولید دانش، تسهیم دانش ،ذخیره سازی و کاربرد دانش به عنوان مولفه های مدیریت دانش و ده مقوله به عنوان عوامل موثر بر مدیریت دانش یعنی رهبری، ساختار، قوانین ومقررات، نگرش مدیران، تامین منابع، مدیریت تغییر، مدیریت عملکرد، فناوری اطلاعات و برنامه محوری شناسایی گردید. در مرحله دوم با استفاده از مولفه های استخراج شده، پرسشنامه اعتبار یابی مولفه ها (اجزای مدیریت دانش و عوامل موثر بر آن) با استفاده از مقیاس پنج درجه ای لیکرت طراحی شد و بر روی همان بیست نفر مصاحبه شده اجراء گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل عاملی تاییدی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد تمامی مولفه های تشکیل دهنده مدیریت دانش و همچنین عوامل موثر بر آنها که در مدل فرضی طراحی شده بودند با ضریب عاملی بالاتر از 90 صدم مورد تایید میباشند.در مرحله بعد به منظور ازمون مدل پیشنهادی ،پرسشنامه ازمون مدل طراحی شد که قابلیت اعتماد ان با استفاده از آلفای کرونباخ،85/0محاسبه شد که از لحاظ اماری میزان قابل اعتمادی می باشد.سپس پرسشنامه ازمون مدل بر روی افراد نمونه اماری یعنی 328 نفر از دبیران که به شیوه خوشه ای جند مرحله ای انتخاب و تعداد انها با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شدند اجرا شد. داده های جمع اوری شده در این مرحله با بکارگیری ازمون معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. مقادیر t محاسبه شده برای همه پارامترهای مدل ، بزرگتر از 2 بود .بنابراین هیچ کدام از مسیرهای موجود در مدل حذف نشد.هم چنین با محاسبه شاخصهای برازندگی مشخص شد که مدل پیشنهادی پژوهش مورد تایید می باشد.

این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی طرح ارزشیابی توصیفی و کمَی بر کاهش اضطراب،بهبود خودکارآمدی و انگیزش درونی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهر قزوین انجام گرفت.طرح ارزشیابی توصیفی در واکنش به پیامدهای منفی حاصل از امتحانات و نیز اصلاح نظام ارزشیابی از تاریخ 30/8/81 به صورت آزمایشی در تعدادی از مدارس دوره ی ابتدایی اجرا شد.در حال حاضر اجرای طرح ارزشیابی توصیفی به صورت آزمایشی در تعدادی از مدارس ابتدایی در مقطع چهارم ابتدایی نیز انجام می شود،بنابراین جامعه آماری پژوهش حاضر از مدارس ابتدایی شهر قزوین در سال تحصیلی 91-1390 که در آن ارزشیابی توصیفی و کمَی به طور همزمان در مدارس ابتدایی اجرا می شود به عنوان جامعه در دسترس انتخاب شد. در این پژوهش 266 دانش آموز پایه چهارم ابتدایی که به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای شامل 141 دختر و 125 پسر(69 دختر و 66 پسر)در مدارس تحت پوشش ارزشیابی توصیفی و (72 دختر و 59 پسر)در مدارس هم سطح تحت پوشش ارزشیابی کمَی مشغول به تحصیل بودند شرکت داشتند.ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از :1- پرسش نامه ی اضطراب(ابوالقاسمی و همکاران، 1375) 2- پرسش نامه ی خودکارآمدی دانش آموز مورگان- جینک(1999) 3- پرسش نامه ی انگیزش درونی غضنفری(1371، به نقل حسن زاده 1373). برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(محاسبه فراوانی، رتبه درصدی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی(آزمون t استودنت برای گروه های مستقل و تحلیل همبستگی) استفاده شد.نتایج نشان داد که ارزشیابی توصیفی در دانش آموزان دختر توانسته به اهداف از پیش تعیین شده دست یابد.دانش آموزان دختر مشمول طرح ارزشیابی توصیفی در مقایسه با دانش آموزان غیر مشمول اضطراب کمتری را تجربه می کنند،همچنین اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس دخترانه منجر به ارتقاء انگیزش درونی و بهبود سطح خودکارآمدی دانش آموزان گردیده است. اما نتایج به دست آمده در مورد دانش آموزان پسر مشمول طرح ارزشیابی توصیفی با دانش آموزان دختر متفاوت است.ارزشیابی توصیفی در دانش آموزان پسر مشمول طرح در مقایسه با دانش آموزان غیر مشمول منجر به کاهش سطح اضطراب گردیده ولی هیچ تفاوت معنی داری در مورد میزان خودکارآمدی و انگیزش درونی دو گروه از دانش آموزان پسر مشمول و غیر مشمول طرح یافت نشد. کلیدواژه ها:ارزشیابی،ارزشیابی توصیفی، ارزشیابی سنَتی،اثر بخشی، اضطراب، خودکارآمدی و انگیزش درونی.

امروزه شاهد این آگاهی فزآینده هستیم که توفیق در تحقق اهداف سازمان های آموزشی به استفاد? موثر از منابع انسانی آن بستگی دارد. معلمان به عنوان منابع انسانی موثر سازمان آموزش وپرورش دارای باورها ،نیازها و ویژگی هایی است،که لزوم توجه به آنها برای افزایش کارآمدی در کلاس درس حاضر اهمیت است. در این بین معلمان تازه استخدام شده به لحاظ مواجهه با شرایط کاری جدید، با استرس شغلی بیشتری روبرو می شوند که این استرس ممکن است موجب کاهش کارآمدی آنان گردد، آنچه حائز اهمیت است رابطه مدیر با معلمان تازه استخدام شده است که می تواند عاملی برای افزایش کارآمدی و کاهش استرس شغلی معلمان تازه استخدام شده قلمداد گردد. با توجه به مطالب ذکر شده، هدف این پژوهش بررسی رابطه تبادل رهبر-عضو(lmx) با احساس کارآمدی و استرس شغلی معلمان تازه استخدام شده آموزش و پرورش شهرستان اراک می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش،کلیه معلمان تازه استخدام شده آموزش و پرورش شهرستان اراک می باشند(n=137). نمونه پژوهش به دلیل حجم کم و بررسی جامع جامعه همان 137 نفر انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های lmx لیدن و ماسلین، پرسشنامه احساس کارآمدی شانن موران و ولفولک و پرسشنامه استرس شغلی رایس استفاده به عمل آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون،و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزارspss18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از تایید وجود رابطه بین سوالات اصلی پژوهش بود.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و توانمندسازی با رضایت شغلی دبیران بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دبیران زن شهرستان تربت حیدریه بود که 306 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون، مقیاس توانمندسازی اعضای مدرسه و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا می باشد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش آزمون همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین «کیفیت زندگی کاری» و «رضایت شغلی»، بین «توانمندسازی» و «رضایت شغلی» و بین «کیفیت زندگی کاری» و «توانمندسازی» رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p?0/01). هم توانمندسازی و هم کیفیت زندگی کاری بر رضایت شغلی تأثیر مثبت داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به ترتیب متغیرهای قانون گرایی، توسعه قابلیت های انسانی، رشد حرفه ای و پرداخت منصفانه و کافی به عنوان مهم ترین پیش بینی کننده های رضایت شغلی هستند.

این پژوهش در صدد است تا به بررسی فرآیند آموزش در مراکز آموزش عالی با تأکید بر رویکرد یادگیری مادام العمر بپردازد. بدین منظور، هفت سوال اصلی مورد بررسی قرار گرفته است. برای یافتن پاسخ سوالات، از روش تحقیق آمیخته ی اکتشافی (کیفی- کمی) استفاده شد.در مرحله ی کیفی، ابتدا با مرور نظامند منابع علمی کتابخانه ای و الکترونیکی و نیز تحلیل موضوعی محتوای مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با 12 نفر از متخصصان و صاحب نظران که با شیوه ی نمونه گیری غیر احتمالی هدفمندگلوله برفی انتخاب گردیدند، چگونگی مولفه های فرآیندآموزش(ویژگی های راهبردهای یاددهی- یادگیری، نقش مدرس، نقش فراگیر، ویژگی های منابع و ابزارهای اطلاعاتی، ویژگی های تعاملات میان مدرس و فراگبر، و ویژگی های تعاملات میان فراگیران و شیوه های ارزشیابی) با توجه به یادگیری مادام العمر شناسایی و تبیین شد. سپس پرسشنامه ی پاسخ بسته با 61 گویه و ضریب آلفای (89 /. )در مقیاس پنج سنجه ای لیکرت، بر اساس مبانی نظری و کتابخانه-ای و نیز تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، تهیه گردید. اعتبار پرسشنامه به تأیید استاد راهنما و مشاور و سه نفر دیگر از اعضای هیأت علمی قرار گرفت. در ادامه، به منظور اعتبار بخشی به داده های حاصل ازمرحله ی اول، پرسشنامه در اختیار 50 نفر از متخصصان و صاحب نظران که با موضوع یادگیری مادام العمر آشنابودند، قرار گرفت و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار) وآمار استنباطی (آزمون آماری خیدو و فریدمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد تغییر در مولفه های فرآیند آموزش به منظور تربیت دانشجوی یادگیرنده ی مادام العمر ضروری است. راهبردهای یاددهی- یادگیری باید توانایی تفکر و خلاقیت، مهارت یادگیری خودراهبر، توانایی حل مسأله و روحیه ی کاوشگری را در دانشجویان پرورش دهد. استاد باید راهنما و تسهیل گر باشد و نه انتقال دهند ه ی دانش و اطلاعات. در چارچوب یادگیری مادام العمر دانشجو باید به جای دریافت کننده ی دانش، سازنده و آفریننده ی دانش باشد و در فرآیند آموزش باید از طیف وسیعی از ابزارها و منابع اطلاعاتی استفاده نمود و این ابزارها و منابع باید از قابلیت دسترسی گسترده برخوردار باشند. تعاملا میان استاد و دانشجو باید دوستانه بوده و به فضای کلاس درس محدود نشوند.هم چنین، تعاملات میان فراگیران باید دوستانه و همدلانه باشد. دررویکرد یادگیری مادام العمر، به منظور ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، باید از روش هایی استفاده کرد که دانشجویان را به سمت یادگیری عمیق سوق داده و قادر به اندازه گیری مهارت های شناختی سطح بالا است.آزمون های تشریحی، آزمون های شفاهی، پوشه ی کار، آزمون های عملکردی از جمله ی این روش ها هستند. کلید واژگان: فرآیند آموزش، مراکز آموزش عالی، یادگیری مادام العمر

پژوهش حاضر با هدف شناسایی الزامات توسعه کیفی خصوصی سازی آموزش عالی در ایران انجام شد. روش انجام این پژوهش از نوع روش های تحقیق آمیخته اکتشافی بود که در آن نخست بخش کیفی به اجرا درآمد و پس از آن بخش کمی انجام شد. در بخش کیفی این پژوهش با 8 نفر از صاحبنظران و و متخصصین آموزش عالی و 16 نفر از دست اندرکاران موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی مصاحبه انجام شد. روش نمونه گیری در بخش کیفی روش هدفمند و روش گلوله برفی بود. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها و مطالعه عمیق مبانی نظری، در قالب پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد که مشتمل بر 3 بخش اصلی الف) اطلاعات جمعیت شناختی، ب) عوامل تأثیرگذار بر توسعه کمی خصوصی سازی آموزش عالی در کشور و ج) الزامات توسعه کیفی خصوصی سازی آموزش عالی در دو قسمت وضعیت موجود و وضعیت مطلوب بود. روایی این ابزار از طریق استادان محترم راهنما و مشاور و تنی چند از متخصصان آموزش عالی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد که روایی بخش ب پرسشنامه برابر با 674/0، روایی بخش ج در بخش وضعیت موجود برابر با 968/0 و در بخش وضعیت مطلوب 962/0 محاسبه شد. در بخش کمی، پرسشنامه پژوهش توسط 6 نفر از متخصصان آموزش عالی و 97 نفر از دست اندرکاران موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی تکمیل شد. روش نمونه گیری در بخش کمی، هدفمند و در دسترس بود. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که از جمله مهمترین عوامل رشد کمی خصوصی سازی آموزش عالی در کشور می توان به «رشد تقاضای فزاینده برای آموزش عالی»، «ناتوانی یا ضعف تمایل دولت در پاسخگویی به تقاضاهای فزاینده برای آموزش عالی به دلیل کمبود اعتبارات»، «تغییرات جمعیت شناختی متقاضیان ورود به آموزش عالی» اشاره کرد. در این پژوهش همچنین الزامات توسعه کیفی خصوصی سازی آموزش عالی در سطح کلان در 7 بعد اصلی و در سطح خرد در 8 بعد اصلی شناسایی و در کل 119 الزام در ابعاد مختلف طراحی شدند. از دیدگاه پاسخ دهندگان، تمامی این الزامات از میزان اهمیت متوسط به بالا در توسعه کیفی خصوصی سازی آموزش عالی برخوردار بودند و به لحاظ میزان توجه به این الزامات در خصوصی سازی آموزش عالی کشور تاکنون عمدتاً در سطح متوسط به پایین ارزیابی شدند. در نهایت بر اساس اولویت اهمیت الزامات شناسایی شده ابعاد الگوی توسعه کیفی خصوصی سازی آموزش عالی نیز مشخص شد.

پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی استقرار سیستم آموزش الکترونیکی و زیر ساخت های توسعه آن در مراکز تربیت معلم شهر تهران انجام پذیرفت. هدف عمده این پژوهش این بود که با مطالعه و بررسی وضعیت موجود مراکز تربیت معملم از لجاظ مولفه های امکانات و تحهیزات مهارتهای رایانه ای مدرسین عامل اجرایی و پشتیبانی و دانشجوانی و همچنین منابع مالی آیا امکان استقرار پیاده سازی این سیستم در مراکز تربیت معلم شهر تهران وجود دارد یا خیر؟ این پژوهش از لحاظ ماهیت و هدف یک تحقیق کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. دراین پژوهش جامعه مورد بررسی عبارت است از مجموعه مدیران معارنین و مدرسین موظف مراکز تربیت معلم شهر تهران که تعداد کل آنها 130 نفر می باشد که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و به کمک جدول مورگان تعداد 95 بعنوان نمونه انتخاب شدند. دراین تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته (با ضریب آلفای کرونباخ 869/0 ) به عنوان ابزار اصلی پژوهش جهت جمع آوری داده ها استفاده و نتایج حاصل از آن توسط نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. از آمارهای توصیفی نظیر: نمودارها، جدول و محاسبه میانگین و فراوانی و ...آمار استنباطی (تک نمونه ای ) برای تعمیم نتایج حاصل از نمونه به جامعه برای خلاصه و دسته بندی نتایج استفاده شده است.

چکیده هدف از این پژوهش، "ارزیابی اخلاق حرفه ای مدیران مدارس پسرانه شهرستان محلات با تکیه بر آموزه های اخلاقی و مدیریتی سعدی در بوستان و گلستان" بوده است. جامعه تحقیق 263 نفر از معلمان مدارس پسرانه شهرستان محلات است که شامل اا مدرسه ابتدایی، 6 مدرسه راهنمایی و 5 دبیرستان است. از این میان 218 معلم به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها توصیفی و ابزار گردآوری، پرسش نامه محقق ساخته می باشد. آلفای کرونباخ پرسش نامه %91 بوده و پرسش نامه شامل 38 گویه با طیف اندازه گیری 5 درجه ای لیکرت می باشد. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آمار توصیفی (جدول فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (استاندارد بازرگان و همکاران) انجام گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که از دید معلمان، وضعیت اخلاق حرفه ای مدیران (منطبق با اشارات اخلاقی و مدیریتی سعدی در بوستان و گلستان) در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد. همچنین وضعیت 4 مولفه اخلاق حرفه ای نیز به صورت جداگانه بررسی شد و مشخص شد که اخلاق فایده محور، اخلاق وظیفه محور و اخلاق عدالت محور در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد. اما اخلاق آزادی محور در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. کلید واژه ها: اخلاق حرفه ای، آموزه های اخلاقی، آموزه های مدیریتی، اخلاق فایده محور، اخلاق وظیفه محور، اخلاق عدالت محور، اخلاق آزادی محور

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین آموزش کارآفرینانه معلم با روحیه کارآفرینانه دانش آموزان دخترمتوسطه شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق همه دبیران زن و دانش آموزان دختر متوسطه شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 100 معلم و 400 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد شده روحیه کارآفرینی دانش آموز و پرسشنامه محقق ساخته آموزش کارآفرینی معلم استفاده شد. از روش های آمار توصیفی و استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و تک نمونه ای، و تحلیل واریانس یک طرفه به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که بین آموزش کارآفرینانه، ضرورت آموزش کارآفرینانه، محتوای آموزش کارآفرینانه، محیط آموزش کارآفرینانه، شیوه های آموزش کارآفرینانه با روحیه کارآفرینی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و تنها مولفه اهداف آموزش کارآفرینانه با روحیه کارآفرینی دانش آموزان رابطه معناداری پیدا نکرد. همچنین نتایج نشان داد که وضعیت آموزش کارآفرینی معلمان و روحیه کارآفرینی دانش آموزان و ابعاد آنها در سطح نسبتاً مطلوبی قرار داشتند. یافته ها نشان داد که جنسیت بر میزان روحیه کارآفرینی دانش آموزان تاثیر دارد و میانگین نمره دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر است. دیگر نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری در روحیه کارآفرینی دانش آموزان رشته ها (ریاضی، انسانی، تجربی) مختلف وجود ندارد. سرانجام، با توجه به ادبیات مربوطه و نتایج حاصل از پژوهش راهکارهایی جهت بهبود روحیه کارآفرینی دانش آموزان ارائه شد.

چکیده: یکی از نظریه های نوین در زمینه رهبری سازمانی، رهبری تحول آفرین است. رهبران تحول آفرین اثربخشی را به کارایی ترجیح می دهند و سعی می کنند با توجه به روحیات خود و کارکنان، از منابع انسانی سازمان بهره مند شوند. اصطلاح معنویت درکار و محیط کار نیز توصیف کننده تجربه کارکنانی است که در کارشان پرحرارت و با انرژی هستند، کارشان آنها را ارضا می کند، معنا و هدف را در کارشان درک می کنند و احساس می کنند با همکارانشان ارتباط موثر دارند از این رو، ورود معنویت به سازمان به عنوان چالش قرن 21 تلقی می شود و مدیران زمان باید با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم کنند. از اهداف اساسی این پژوهش، بررسی رابطه رهبری تحول آفرین مدیران و معنویت در محیط کار از دیدگاه معلمان می باشد. برای این منظور از پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین مدیران (mlq) فرم کوتاه بس و آوالیو(2000) و از پرسشنامه میلیمان و همکاران(2003) برای سنجش معنویت در محیط کار استفاده گردید. پایایی هریک از پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، کلیه دبیران مدارس مقطع راهنمایی شهرستان قدس می باشد که بوسیله جدول مورگان 278 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. پس از جمع آوری و تحلیل پرسشنامه ها به کمک نرم افزار spss نتایج تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل نشان داد که رابطه معنا داری بین هریک از مولفه های رهبری تحول آفرین و معنویت در محیط کار وجود دارد و در نهایت بین رهبری تحول آفرین و معنویت در محیط کار نیز رابطه معناداری حاصل شد. واژه های کلیدی: رهبری تحول آفرین، معنویت در محیط کار

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت کلاس درس ویادگیری دانش آموزان(پسر)مقطع سوم راهنمایی شهرستان شهریار پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان پسر مقطع سوم راهنمایی شهرستان شهریار می باشدکه جمعا1800نفر بوده اند. نمونه ای به تعداد317 نفر نمونه براساس جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که شامل شش مولفه نظم و انضباط، ارزیابی عادلانه، استفاده از ابزارتکنولوژی، اعتماد متقابل، آزادی بیان، و مدیریت زمان استفاده شده است. برای محاسبه پایایی پرسشنامه، از روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. ضریب آلفای کرانباخ بدست آمده برای متغیر مدیریت کلاس برابر با 82% بود. در این پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون برای نشان دادن رابطه بین متغیرهای تحقیق بهره برداری شده. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت کلاس درس ویادگیری دانش آموزان(پسر)مقطع سوم راهنمایی شهرستان شهریار) رابطه معنی داری وجود دارد. از میان مولفه های متغیر مستقل، بین میزان نظم معلم، اعتماد متقابل، و آزادی بیان و متغیر وابسته یادگیری رابطه معنی داری مشاهده نشد. لکن بین سه مولفه دیگر یعنی ارزیابی عادلانه معلم، استفاده از تکنولوژی در کلاس، مدیریت زمان معلم در کلاس با یادگیری دانش آموزان رابطه معنی داری مشاهده شد.

پژوهش حاضر با هدف« بررسی رابط? ذهنیت فلسفی مدیران مدارس با روحی? دبیران در مدارس متوسطه پسرانه آمل برای پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم » به روش توصیفی- همبستگی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق (936) نفر از معلمان و مدیران آموزش و پرورش شهر آمل بوده، که تعداد 270 معلم و 60 مدیر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ذهنیت فلسفی رجایی پور و سیف هاشمی(1382)و همچنین پرسشنامه محقق ساخته روحیه الگوپذیری دبیران می باشند که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 81/. و 78/. بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین ذهنیت فلسفی مدیران با روحی? الگوپذیری دبیران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین مولفه های جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با روحی? الگوپذیری دبیران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. سرانجام نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که بعد جامعیت با ضریب بتای 51/0 سهم معناداری در پیش بینی روحیه الگوپذیری دبیران دارد.

پژوهش حاضر با عنوان "بررسی نظرات مدیران و دانش آموزان در مورد نقش مدارس شبانه روزی در ارتقاء عوامل آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی در میان دانش آموزان دختر متوسطه استان کردستان در سال 1391"هدف تعیین پیشرفت عوامل آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی در میان دانش آموزان دختر در جمعیت مورد مطالعه است. روشها: این مطالعه توصیفی و بر روی 200 نفر که 100 نفر دانش آموز و 100 نفر از مسئولین مدرسه انجام شد. در اجرا از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن محاسبه و میزان پایایی آن بر اساس آلفای کرانباخ برابر با 915/0 می باشد و بدین وسیله نقش مدارس شبانه روزی در بهبود عوامل آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی در میان دانش آموزان دختر استان کردستان در سال 1391 بررسی شد. یافته ها: در بعد آموزشی، عملکرد تحصیلی دانش آموزان مطلوب بوده است و مدارس شبانه‏روزی از امکانات آموزشی بهتری برخور دارند و تلاش دانش آموزان در مدارس شبانه‏روزی و کلاس های فوق برنامه در مدارس شبانه‏روزی بیشتر است. بنابراین بین عوامل آموزشی مدارس شبانه روزی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد. در بعد اجتماعی، از دیدگاه دانش آموزان و مسئولین گویه های متوسط و بالا بیشترین فراوانی را دارند، مدارس شبانه‏روزی موجب همکاری و سازگاری اجتماعی می شود. در بعد فرهنگی، از دیدگاه دانش آموزان و مسئولین گویه ها ی در حد متوسط و بالا بیشترین فراوانی را دارند، مدارس شبانه‏روزی موجب فعالیت های فرهنگی، هنری، علمی، مذهبی و رشد فرهنگی می شود. در بعد بهداشتی، از دیدگاه دانش آموزان و مسئولین فراوانی گویه ها ی در حد متوسط و بالا بیشترین فراوانی را دارند. مدارس شبانه‏روزی موجب رشد بهداشتی در دانش آموزان می شود. بین نظریات دانش آموزان و کارکنان مدارس شبانه روزی در بعد آموزشی، فرهنگی و بهداشتی تفاوت معنی دار وجود دارد. اما در بعد اجتماعی بین نظریات دانش آموزان و کارکنان تفاوت وجود ندارد؛ و مدارس شبانه روزی بر عوامل آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی تأثیر مثبت داشته است. بطور کلی دبیرستان های شبانه‏روزی به ترتیب زیر بر بهبود عملکرد تحصیلی، اجتماعی،بهداشتی و فرهنگی دانش‏آموزان نقش مثبت داشته است و این تأ ثیر در سطح متوسط و بالاتر بوده است.

این پژوهش به بررسی رابطه بین عدالت سازمانی در دو دانشگاه خوارزمی و راهبردهای مدیریت تعارض در دو دانشگاه خوارزمی و آزاد کرج پرداخته است. جامعه آماری تحقیق 300 نفر از کارشناسان ستادی دو دانشگاه خوارزمی و آزاد کرج را تشکیل داده است. نمونه آماری پژوهش با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 170 نفر بودند که به صورت تصادفی طبقه ای 110 نفر از کارشناسان ستادی دانشگاه خوارزمی و 60 نفر از کارشناسان ستادی دانشگاه آزاد انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه عدالت سازمانی چستر و تاد و پرسشنامه مدیریت تعارض رابینز استفاده شده است. در تحقیق حاضر از طریق آلفای کرونباخ برای اندازه گیری همسانی درونی برای این سازه استفاده شده است. ضریب پایایی هر کدام از متغیرهای عدالت سازمانی و مدیریت تعارض به ترتیب 92/ . و 69/ . بدست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش تحقیق توصیفی – همبستگی (همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیری) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر نشان داده است که بین عدالت سازمانی و راهبرد عدم مقابله با ضریب همبستگی 27/0در سطح 01/0 معنادار است و جهت رابطه بصورت مثبت و مستقیم است. بین عدالت سازمانی و راهبرد راه حل گرا با ضریب همبستگی42/0 در سطح 01/0 معنادار است، جهت رابطه بصورت مثبت و مستقیم است. همچنین بین عدالت سازمانی و راهبرد کنترلی نیز با ضریب همبستگی 21/0 در سطح 01/0- معنادار است، جهت رابطه معکوس می باشد.

هدف پژوهش حاضر ارزیابی دوره های آموزش ضمن خدمت مرکز استاندارد دفاعی ایران???????????????????????????????????????????????? از دیدگاه شرکت‏کنندگان در این دوره‏ها می‏باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده، و جامعه آماری آن 250 نفر از کارکنان مرکز استاندارد دفاعی ایران می باشد که دوره‏های آموزش ضمن خدمت را گذرانده اند، که از این تعداد 105 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده‏اند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش اطلاعات جمعیت شناختی از آمار توصیفی، در بخش میزان رضایت از مولفه‏های پژوهش از طیف بازرگان و همکارن با استفاده از نرم افزار spss، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در مجموع، میزان رضایت شرکت کنندگان نسبت به مولفه‏های شیوه و کیفیت تدریس مدرسان، محتوا و مطالب ارائه شده و امکانات برگزاری دوره‏های آموزشی درسطح مطلوب است. در پایان چندین پیشنهاد به منظور برگزاری با کیفیت تر دوره‏های آموزشی و اجرای تحقیقات آتی ارائه شده است.

تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل تغییر سازمانی و بررسی رابطۀ آن ها با توانمندسازی و تعهد سازمانی کارشناسان حوزۀ ستادی وزارت آموزش و پرورش بوده است. روش تحقیق همبستگی است و از تحلیل مسیر و معادلات ساختاری برای ارائۀ مدل سود جسته است. ابزار گردآوری اطلاعات برای عوامل تغییر سازمان، پرسشنامۀ محقق ساخته بوده است که پس از مصاحبه با صاحبنظران رشتۀ مدیریت آموزشی و انجام تحلیل عاملی از آن استفاده شده است. برای تعهد سازمانی از پرسشنامۀ میر و آلن استفاده شده است. برای متغیر توانمندسازی نیز از پرسشنامۀ ترکیبی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که 10 عامل به عنوان عوامل تغییر سازمانی شناسایی شد که عوامل داخل سازمانی تغییر، 4 عامل و عوامل برون سازمانی تغییر، 6 عامل را تشکیل می دهند. همچنین بین متغیرهای اصلی پژوهش، رابطۀ معنادار و مثبت دیده شد. بین عوامل تغییر سازمانی با توانمندسازی و تعهد سازمانی و همچنین بین توانمندسازی با تعهد سازمانی رابطۀ معنادار و مثبت وجود داشت.

پژوهش حاضر با هدف آزمون الگویی برای تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک رهبری توزیع شده انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده که با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر، نقش سبک رهبری توزیع شده بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجیگری اعتماد در مدرسه، احساس کارآمدی معلمان، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در سطح گروه بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی معلمان مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه که دروس ریاضی و علوم سال سوم را در سال 1390 تدریس کرده اند، تشکیل داده و نمونه معرف متشکل از 445 معلم از 10 منطقه شهر تهران می باشد. داده های پژوهش با استفاده از 6 پرسشنامه استاندارد که روایی و پایایی آن در پژوهش های قبل مورد تائید قرار گرفته شده بود، گردآوری شد. پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز با توجه به معدل سال گذشته دانش آموزان در دروس نهایی ریاضی و علوم مورد اندازه گیری قرار گرفت. پس از حصول اطمینان از پایایی پرسشنامه ها، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی روایی سازه پرسشنامه ها مورد تائید قرار گرفت. سپس با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر، اثرات مستقیم، غیرمستقیم و اثرات کل و همچنین شاخص های نیکویی برازش برای تاثیر متغیرهای پژوهش بر پیشرفت تحصیلی در قالب یک الگوی مفروض و 4 الگوی بدیل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که الگوی مفروض پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مناسبی ندارد و اثر مستقیم کارآمدی معلم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و نیز اثر مستقیم تعهد سازمانی بر پیشرفت تحصیلی به لحاظ آماری معنادار نشدند. با حذف مسیرهای غیرمعنادار، الگوی مفروض دوباره آزمون شد. یافته ها نشان داد که الگوی آزمون شده دارای شاخص های نیکویی برازش نامناسبی است. بنابراین لازم شد که الگوهای بدیل مورد آزمون قرار گیرند. با آزمون 4 الگوی بدیل، یافته ها نشان داد که دو الگو به لحاظ آماری دارای شاخص های نیکویی برازش مناسبی بوده و بنابراین می توانند به جای الگوی مفروض پژوهش بکار گرفته شوند. یکی از این الگوها با اضافه شدن مسیر مستقیم رهبری توزیع شده به رفتار شهروندی سازمانی در سطح گروه و دیگری با اضافه شدن مسیر اعتماد در مدرسه به رفتار شهروندی سازمانی در سطح گروه، به عنوان الگوهای جانشین الگوی مفروض معرفی شدند. در نهایت با تلفیق دو الگوی بدست آمده، الگوی نهایی پژوهش که دارای بهترین شاخص نیکویی برازش بود، حاصل شد. بنابراین الگوی نهایی پژوهش همان الگوی مفروض اولیه بوده که در آن دو مسیر غیرمعنادار حذف و دو مسیر رهبری توزیع شده و اعتماد در مدرسه به رفتار شهروندی سازمانی در سطح گروه به آن اضافه شده است. یافته ها نشان داد که الگوی نهایی پژوهش 28/0 از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین معنادار می کند. در نهایت یافته های پژوهش بیانگر این امر است که رهبری توزیع شده دارای اثر غیرمستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است.

هدف : این پژوهش به بررسی و شناسایی شیوه های تعامل برازنده پلیس با مدیران مدارس راهنمایی پسرانه شهر تهران به منظور تدوین راهبرد پیشگیری از بزه کاری و بزه دیدگی دانش آموزان می پردازد. در بررسی این موضوع از هشت مولفه شیوه های همکاری مشارکتی ، شیوه های آموزش مسائل حقوقی، شیوه های گردهمایی و مساعدت به دانش آموزان در معرض خطر، شیوه های مناسب نظارت بر دانش آموزان در معرض خطر و شناسایی آنان، شیوه های مناسب مشارکت دانش آموزان در طرح های پیشگیرانه ، شیوه های مناسب مشارکت پلیس متخصص در مدارس، شیوه های مناسب سازش و میانجی گری و عدالت ترمیمی، شیوه های مناسب در ایجاد محیط امن و سالم استفاده گردید . این پژوهش از نظر نوع کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی و توصیفی است. جامعه آماری شامل دو گروه است: 1- روساهای کلانتری های شهر تهران به تعداد 81 نفر و مدیران مدارس راهنمایی شهر تهران به تعداد 600 نفر می باشد که روش نمونه گیری نسبت به گروه اول تمام شمار و نسبت به گروه دوم 240 نفر از مدیران مدارس راهنمایی که روش نمونه گیری نسبت به آنها سیستماتیک بوده انتخاب شده اند. برای گرد آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. یافته های پژوهش: برای بررسی نتایج تحقیق از آزمون تی دو نمونه مستقل استفاده شده است که مبین معنی دار بودن تفاوت نظرات مدیران و روسای کلانتریها در شیوه های مناسب تعامل می باشد که در کمتر از یک درصد خطا و بیشتر از نود و نه درصد اطمینان تأیید گردیده است و هنچنین برای ارتباط و تأثیر شیوه های مناسب تعامل بر پیشگیری از بزه دیدگی و بزه کاری دانش آموزان از آزمونهای خی دو، تای کندال، پیرسون، فریدمن و رگرسیون چند متغیره برای نکوئی مدل استفاده شده است و در خصوص نظرات مدیران مدارس چهار عامل: الف، شیوه های مناسب مدیران در گردهمایی دانش آموزان در معرض خطر و آسیب، ب: شیوه های عدالت ترمیمی و میانجیگری ج: شیوه های آموزش مسائل حقوقی و شهروندی د: شیوه های همکاری مشارکتی، و براساس نظرات روساهای کلانتریها دو عامل: شیوه های ضرورت حضور پلیس متخصص مدرسه محور و شیوه های مشارکت دانش آموزان در طرح های پیشگیرانه، بیشترین تاثیر را در پیشگیری از بزه کاری و بزه دیدگی دانش آموزان در این تعامل دارد. نتایج این پزوهش نشان می دهد که تفاوت معناداری بین طرفین تعامل در خصوص مولفه های مذکور در حوزه پیشگیری از بزه کاری و بزه دیدگی و همچنین بین این مولفه ها (متغیر مستقل) و پیشگیری از بزه کاری و بزه دیدگی (متغیر وابسته) رابطه معناداری وجود دارد. تدوین راهبرد ملی پیشگیری از بزه کاری و بزه دیدگی، تهیه دستور العمل ها و شیوه نامه های اجرایی، استانداردهای رفتار با دانش آموزان تدریس حقوق شهروندی، اجرای کارگاه های آموزشی مشترک در این تعامل برازنده نقش مهمی داشته و برای دانش آموزان لازم و ضروری است .

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عملکرد مدیران کتابخانه های دانشگاهی و تأثیر آن بر فرسودگی کتابداران انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوعِ همبستگی و جامعه آماری کلیه کتابداران کتابخانه های 10دانشگاه دولتی سطح شهر تهران زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به تعداد 600نفر می باشد. حجم نمونه 304 نفر برآورد گردید که از این تعداد 234 پرسشنامه عودت داده شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. از پرسشنامه استاندارد فرسودگی شغلی مسلش و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد مدیران استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه عملکرد مدیران و فرسودگی شغلی به ترتیب 974/0 و 709/0 بدست آمد. تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری ((spss 19 انجام گرفت. از آزمون های آماری: همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. ضرایب معناداری نشان داد که در سطح اطمینان 99درصد رابطه منفی و معناداری بین عملکرد مدیران کتابخانه های دانشگاهی و فرسودگی شغلی کتابداران وجود دارد. یعنی با بالارفتن عملکرد مدیران فرسودگی شغلی در کتابداران کمتر می شود. همچنین، ضرایب معناداری نشان داد که رابطه ابعاد عملکرد مدیران با فرسودگی شغلی نیز، در سطح اطمینان 99 درصد، از نظر آماری منفی و معنادار است. به جز در بعد تخصص مدیران که رابطه معناداری با فرسودگی شغلی بدست نیامد. همچنین از بین ابعاد عملکرد مدیران فقط مولفه توانایی مدیران در حل مشکلات، توان پیش بینی متغیر وابسته (فرسودگی شغلی ) را دارد.

این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان سازمان مرکزی بانک پارسیان می باشدکه تعداد آنها طبق آخرین آمار سازمان مرکزی بانک پارسیان در سال مذکور مجموعاً 1200 نفر می باشد که تعداد نمونه برآورده شده از کارکنان سازمان مرکزی بانک پارسیان با عنایت به فرمول کوکران برابر با 291 نفر بوده و روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بوده است.در پژوهش حاضر با بهره گیری از سه مقیاس استاندارد ، آلن و مایر (1990) برای سنجش تعهد سازمانی، مقیاس پودساکف و همکاران(1990) برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی و همچنین آیزنبرگ(1986) برای سنجش حمایت سازمانی ادراک شده به بررسی سه متغییر فوق پرداخته شد.در این پژوهش از روش های آمار توصیفی(میانگین؛انحراف استاندارد)و استنباطی(tاستودنت تک گروهی ؛ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه)استفاده شده است. عمده ترین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که:بر اساس تحلیل های توصیفی و استنباطی(میانگین و انحراف استانداردو t تک متغیره)، از نظر افراد نمونه میزان رفتار شهروندی سازمانی کارکنان بانک پارسیان تا در حد متوسط ارزیابی می گردد. از نظر افراد نمونه میزان تعهد سازمانی کارکنان بانک پارسیان در مولفه های یاد شده در حد پایین ارزیابی می گردد. بر اساس تحلیل های توصیفی و استنباطی(میانگین و انحراف استانداردو t تک متغیره)، از نظر افراد نمونه حمایت سازمانی ادراک شده کارکنان بانک پارسیان در مولف های یاد شده در حد متوسط می گردد. « r» محاسبه شده در سطح 05/0 p ، رابطه معنا دار و مثبت بین رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن با حمایت سازمانی ادراک شده را نشان داد.« r» محاسبه شده در سطح 05/0 p مبین این است، که رابطه بین تعهد سازمانی با حمایت سازمانی ادراک شده با مقدار 456/0 = r معنادار نمی باشد. براساس ضرایب استاندارد بتا با هر واحد تغییر در واریانس نوع دوستی از مولفه های رفتار شهروندی به اندازه 241/0 در واریانس حمایت سازمانی ادراک شده تغییر معناداری ایجاد می گردد. همچنین با اضافه شدن مولفه جوانمردی به معادله ، میزان تبیین واریانس 2/7 درصد و با اضافه شدن متغیر وجدان کاری میزان تبیین واریانس 7/8 درصد افزایش می یابد. سایر مولفه ها در این مدل نقش معناداری را ایفا نمی کنند.براساس ضرایب استاندارد بتا با هر واحد تغییر در واریانس تعهد عاطفی از مولفه های تعهد سازمانی به اندازه 120/0 در واریانس حمایت سازمانی ادراک شده تغییر معناداری ایجاد می گردد. تعهد مستمر و تعهد هنجاری از مولفه های تعهد سازمانی در این مدل نقش معناداری را ایفا نمی کنند. واژکان کلیدی: تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، حمایت سازمانی ادراک شده، بانک پارسیان

هدف از انجام این پژوهش ، بررسی تاثیر کاربرد فناوری اطلاعات بر سلامت سازمانی با توجه به نقش میانجی گری تسهیم دانش درکارکنان دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. باتوجه به پیشینه پژوهش الگویی مفروض برای بررسی روابط بین متغییرها درنظرگرفته شد. این الگو مرکب از یک متغییر نهفته برون زا(فناوری اطلاعات) ومتغییرمیانجی (تسهیم دانش) ویک متغییر درون زا (سلامت سازمانی) می باشد. جامعه آماری این پژوهش با توجه به محدودیتهای زمانی، تنها، شامل کارکنان دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، تریت مدرس،صنعتی امیرکبیر وخوارزمی تهران می باشند که حدودا شامل5000 نفر است. برای این منظور 320 نفر از کارکنان انتخاب شدند وبه پرسشنامه های فناوری اطلاعات وسلامت سازمانی وتسهیم دانش پاسخ دادند. روش تحقیق کمی و به لحاظ هدف کاربردی وبه لحاظ نحوه گرداوری داده ها توصیفی ازنوع همبستگی می باشد. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات شامل سه پرسشنامه سنجش فناوری اطلاعات و تسهیم دانش و سلامت سازمانی است که اعتبار ابزارها با تحلیل عاملی تاییدی وپایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0،90/0 ،92/0 تعیین شد. نتایج روش تحلیل مسیرکه از طریق تکنیک تحلیلی لیزرل حاصل گردیده نشان می دهد الگوی مفهومی پژوهش برازش خوبی با داده های گرد آوری شده دارد همچنان نشان می دهد که فناوری اطلاعات هم بر تسهیم دانش وهم سلامت سازمانی اثرمستقیم ومعناداری دارد.هم اینکه فناوری اطلاعات از طریق تسهیم دانش بر سلامت سازمانی اثرمثبت ومعناداری دارد. و تسهیم دانش نیز به طور مستقیم بر سلامت سازمانی اثرمستقیم ومعناداری دارد دارد. و در پایان با استفاده از مدل معادلات ساختاری، برازش کلی مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است که مورد تایید قرار گرفت.

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر یادگیری خودراهبر و پیشرفت درسی دانش آموزان سال سوم راهنمایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شده است. در این تحقیق دو کلاس سوم راهنمایی شامل 68 دانش آموز از مدرسه ی پسرانه ی فردوسی نسیم شهر واقع در شهرستان بهارستان به عنوان نمونه ی در دسترس مشارکت داشتند. از این دو کلاس، یک کلاس 34 نفری، به عنوان گروه گواه و یک کلاس 34 نفری به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. گروه گواه از طریق روش سنتی و گروه آزمایش با استفاده از الگوی مدیریت آموزش در 12 جلسه ی 75 دقیقه ای به مدت شش هفته آموزش دیدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی سنجش خودراهبری فیشر و همکاران (2001) برای سنجش خودراهبری دانش آموزان در یادگیری، آزمون دانشی معلم- ساخته، پرسشنامه ی نگرش سنج احمدی (1389) و چک لیست مهارتی معلم- ساخته به ترتیب برای اندازه گیری پیشرفت درسی دانش آموزان در حیطه های دانش، نگرش و مهارت بودند. در این پژوهش، ابتدا پرسشنامه ی مقیاس سنجش خودراهبری و آزمون های دانشی، نگرش سنج و مهارتی پس از تعیین روایی آنها با استفاده از نظر صاحبنظران و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، به عنوان پیش آزمون به هر دو گروه گواه و آزمایش ارائه شد. در ادامه، فصل 6 کتاب علوم تجربی سال سوم راهنمایی برای گروه گواه با استفاده از الگوهای سنتی و برای گروه آزمایش با استفاده از الگوی مدیریت آموزش، تدریس شد. سپس همان پرسشنامه و آزمون ها به عنوان پس آزمون دوباره به هر دو گروه ارائه شد و داده های این مرحله با مرحله قبلی مورد مقایسه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی، ...) و آمار استنباطی (تی مستقل و تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که استفاده از الگوی مدیریت آموزش هم بر خودراهبری دانش آموزان در یادگیری و هم بر پیشرفت درسی آنها تأثیر مثبت دارد.

هدف ازپژوهش حاضر بررسی عوامل موثربرعملکرد شغلی کارکنان دانشگاههای دولتی تهران :آزمون اثر سرمایه فکری وتوانمندسازی روانشناختی درسال تحصیلی 93-1392 می باشد. روش پژوهش ازنوع توصیفی- همبستگی است.جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاههای دولتی تهران که از این میان دانشگاههای خوارزمی ،تهران،علامه طباطبایی ، الزهرا وشریف انتخاب شد که حدود 6000نفر بوده وحجم نمونه براساس جدول کرجسی ومورگان به تعداد 361 آزمودنی تعیین شد که با احتساب 20% افزایش حدود433 نمونه برآورد شد و حدود396 داده گردآوری گردید. روش نمونه گیری بااستفاده ازنمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام شد.برای گردآوری داده ها ازپرسشنامه باعناوین مدیریت سرمایه فکری بونتیس(2001)،پیکه وهمکاران(2002) ،پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی عبدالهی(1384) و پرسشنامه عملکردشغلی کارکنان گریفین و همکاران ( 2007 )استفاده شد.برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روش تحلیل عاملی و برای سنجش پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضرایب پایایی محاسبه شده پرسشنامه سرمایه فکری، توانمندسازی روانشناختی و عملکردشغلی به ترتیب 912/0، 860/0 ، 896/0 برآورد شد. یافته های پژوهش نشان داد که سرمایه فکری برتوانمندسازی روانشناختی اثرمستقیم و معناداری دارد. توانمندسازی روانشناختی بر عملکرد شغلی نیز اثرمستقیم و معناداری دارد .همچنین سرمایه فکری با میانجی گری توانمندسازی روانشناختی بر عملکرد شغلی اثرغیرمستقیم و معناداری دارد و الگوی پیشنهادی پژوهش برازش خوبی باداده ها نشان داده است.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

این تحقیق به دنبال آزمودن فرضیه های زیر است : 1 - بین استفاده مدیر از قدرت تخصص و فرهنگ سازمانی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد. 2 - بین استفاده مدیر از قدرت مرجعیت و فرهنگ سازمانی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد. 3 - بین استفاده مدیر از قدرت پاداش و فرهنگ سازمانی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد. 4 - بین استفاده مدیر از قدرت اجبار و فرهنگ سازمانی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد. 5 - بین استفاده مدیر از قدرت قانونی و فرهنگ سازمانی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد.