دانش مرتبط با بعضی از صنایع و الزامات زندگی اجتماعی در کشور ما با میانگین دانش موجود در دنیا اختلافی ندارد وحتی در بعضی از آنها از میانگین دنیا جلوتر می باشیم ولی صنایعی چون بانکداری، بیمه، گمرک و در نهایت بورس از ضعیف ترین سطح دانش برخوردار می باشیم. خوشبختانه در سال های اخیر از یک سو شاهد ارتقا بسیار سریع و وسیع سیستم های معاملات و عملیات پس از معاملات می باشیم و از سوی دیگر با رشد دانش بازار و سرمایه گذاری شاهد معامله گران حرفه ای با نیازهای جدید هستیم. کارگزاران به عنوان نهادهای واسطه بین این دو هنوز نتوانسته اند خودشان را با نیازها و شرایط جدید تطبیق دهند. برای این انطباق ابتدا باید بپذیریم کارگزاری یک بنگاه کاملا مبتنی بر دانش است. با این فرض می توان گفت این شرکت ها موفق خواهند شد برنامه های جدید برای ارتقا سیستم ها و ساختارهای خود داشته باشند. که یکی از این برنامه ها، بهبود در هزینه های عملیاتی است. در این پایان نامه ابتدا با معرفی ارکان بازار سرمایه از طریق مدلسازی چرخه معاملات در بازار بورس و اوراق بهادار، اقدام به شناسایی وظایف و مسئولیت های شرکت های کارگزاری و به دنبال آن شفاف سازی هزینه های عملیاتی یک کارگزاری نمونه می نماییم. در ادامه به کمک ابزارهای شبیه سازی و در راستای تجزیه و تحلیل این هزینه ها و ارایه راهکارهایی در راستای بهبود آنها، اقدام به شبیه سازی کامپیوتری عملیات کارگزاری نمونه با تاکید بر هزینههای عملیاتی نموده و در انتها الگوی پیشنهادی بهبود هزینه های عملیاتی کارگزاری نمونه ارایه می شود.

this study considers the level of increase in customer satisfaction by supplying the variant customer requirements with respect to organizational restrictions. in this regard, anp, qfd and bgp techniques are used in a fuzzy set and a model is proposed in order to help the organization optimize the multi-objective decision-making process. the prioritization of technical attributes is the result of qfd wich apply the organizational restrictions in the ultimate decision making process using bgp. to this aim, an automobile components manufacturer is studied. data is gathered through interview, questionnaire and documents. the results show that the case organization, with respect to the current restrictions, can completely provide some technical attributes, but not all. this leads to a significant increase in customer satisfaction. this study is limited because it only considers one manufacturer and other manufacturers with similar products are not studied.

مسأله حداقل سازی دامنه عملیات روی ماشین های موازی یکسان، جزء مسایل کلاسیک حوزه مسایل زمانبندی است. این مسأله از نظر پیچیدگی، در دسته مسایل شدیداً پیچیده طبقه بندی می شود. بنابراین روش های دقیق نمی توانند جواب های بهینه مسأله را در زمان چندجمله ای محاسبه کنند و تنها برای مسائل کوچک کارایی دارند. بنابراین با توجه به کاربرد های عملی فراوان این مسأله، الگوریتم های ابتکاری فراوانی برای این مسأله ارایه شده است که جواب های نزدیک به بهینه را در زمان منطقی ارائه می کنند. در این پژوهش، سه الگوریتم ابتکاری با نام های «sfz»، «الگوریتم تبادل جفتی اصلاح شده» و «الگوریتم تبادل چندتایی» با ویژگی های متفاوت برای حل مسئله حداقل سازی دامنه عملیات روی ماشین های موازی ارائه شد که الگوریتم sfz از نوع سازنده و دو تای دیگر از نوع بهبود دهنده هستند. به منظور ارزیابی عملکرد الگوریتم های ارائه شده و مقایسه آن ها با بهترین الگوریتم های موجود در این زمینه، تحقیقات گسترده ای بر روی الگوریتم های موجود انجام شد. در گام بعد، تعدادی از بهترین الگوریتم های موجود برای مقایسات نهایی انتخاب خواهد شد و در نهایت عملکرد الگوریتم های ارائه شده با عملکرد الگوریتم های منتخب بر روی طیف وسیعی از مسایل زمان بندی تصادفی با ابعاد متفاوت، مقایسه شد و میزان معنی دار بودن یا معنی دار نبودن این تفاوت ها به وسیله روش های آماری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج محاسباتی بیانگر عملکرد بهتر الگوریتم های پیشنهادی )از نظر سرعت و دقت( در مقایسه با الگوریتم های مشابه است.

در دنیای رقابتی امروز برای بقا باید با زمان حرکت کرد. برای این منظور باید کلیه فعالیت ها برای رسیدن به هدف نهایی زمانبندی و ترتیب دهی شوند. در این راستا، توالی عملیات نقش بسیار مهمی در مسائل امروزی شرکت ها دارد. بنابراین بررسی توالی عملیات در محیط های گوناگون و با معیار های مختلف یک گام مثبت جهت حفظ بقا می باشد. بیشتر تحقیقات در مسائل زمانبندی تولید، به کمینه سازی مسائل تک هدفه می پردازد. اگر چه مسائل زمانبندی اغلب به بیش از یک جنبه پرداخته و به آنالیز چند معیاره نیاز دارد. در این پایان نامه، مساله زمانبندی کارگاهی با اهداف زمان تکمیل کارها و مجموع دیرکرد و زودکرد کارها مورد بررسی قرار گرفته است. به دلیل اهمیت زمان های آماده سازی وابسته به توالی، این محدودیت نیز در مساله در نظر گرفته شده است. از آنجایی که در این پایان نامه یکی از معیار های مورد بررسی کمینه کردن مجموع دیرکرد و زودکرد کارها است، نتایج حاصل از آن می تواند برای سیستم های تولیدی مختلف همچون سیستم های تولید به موقع مفید واقع شود. یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح خطی که توانایی حل مسائل کوچک را دارد، برای مساله مطرح شده که در کلاس np-hard قرار دارد، ایجاد شده است و سپس یک الگوریتم فرا ابتکاری چند هدفه ای که توانایی حل مساله در ابعاد بزرگ در زمان معقول را دارد ارائه شده است. الگوریتم ترکیبی چند هدفه پیشنهاد شده بر مبنای سه الگوریتم فر ابتکاری شبیه سازی آنیلینگ، ژنتیک و جستجوی محلی متغیر طراحی شده است. برای نشان دادن کارایی راهکار پیشنهادی مسائلی در ابعاد مختلف به صورت تصادفی تولید شدند و بر اساس معیار های معرفی شده با الگوریتم nsgaii مقایسه شدند. نتایج محاسباتی حاکی از کارایی الگوریتم پیشنهادی بود.

مطالعات انجام شده در دنیا نشان می دهد که بکارگیری ارگونومی در بهبود کیفیت زندگی کاری، کاهش ضایعات اسکلتی- عضلانی و افزایش بهره وری موثر می باشد. از طرفی با عنایت به اختلاف زیاد در توجه و بکارگیری علم ارگونومی بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته، ضرورت فرهنگ سازی بکارگیری این علم خصوصا در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم ضرورت می یابد و با توجه به اینکه مدل هایی که بتواند به فرهنگ سازی، پیاده سازی و ارزیابی ارگونومی جامع( خرد و کلان) بپردازد کم می باشد. لذا در این پژوهش با استفاده از مطالعات انجام شده و فرهنگ حاکم بر جوامع تولیدی- خدماتی یک مدل جامع و یکپارچه برای مداخلات ارگونومی توسعه داده شده است و این مدل در یک مجتمع آموزشی به مدت سه سال بکار گرفته شد و اثرات مداخلات ارگونومی طی فرآیند مطالعه میدانی در مقایسه با شرایط قبل از مداخلات بررسی و با استفاده از پرسشنامه های "نگاشت بدن" و "کیفیت زندگی کاری" ارزیابی گردید. برای بررسی بهبود عملکرد در بخش های مالی، آموزشی، پژوهشی و فرهنگی با بررسی گزارش های عملکرد قبل و بعد از مداخلات ارگونومی مقایسه های لازم انجام و در مبحث کاهش ضایعات اسکلتی- عضلانی با توزیع "پرسش نامه نگاشت بدن" در دو جامعه شاهد و نمونه هر کدام به تعداد 77 و 133 پرسشنامه و در مبحث بررسی کیفیت زندگی کاری با انتخاب جامعه شاهد و نمونه و بترتیب با توزیع 58 و53 پرسشنامه قبل از مداخلات و تعداد54 و 51 پرسشنامه بعد از مداخلات اقدام به جمع-آوری اطلاعات گردید. پس از استخراج، جمع بندی و انجام تحلیل های لازم به صورت فازی؛ نتایج مطالعات نشاندهنده افزایش بهره وری، بهبود کیفیت زندگی کاری و کاهش ضایعات اسکلتی- عضلانی می باشد. بررسی مقایسه ای عملکرد نسبت به سال پایه؛ نشاندهنده کاهش هزینه ها و افزایش درآمد و سرویس دهی بیشتر با نیروی انسانی کمتر می باشد. تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه "کیفیت زندگی کاری" و " نگاشت بدن" و سطح محصور داده های فازی مربوط به جامعه شاهد و جامعه نمونه نشاندهنده کاهش ناراحتی های اسکلتی- عضلانی و افزایش کیفیت زندگی کاری است. که ایــن شـاخص ها نشاندهنده اثر مثبت مـداخلات ارگـــونومی جامع در این پژوهش می باشد.

چکیده در این پایان نامه مدلی برای مسئله زمانبندی پروژه ها با هدف کمینه کردن مجموع وزنی هزینه های زودکرد، دیرکرد و تعداد شکست فعالیتها در حالتی که بیکاری و شکست در کارمجاز می باشد، ارائه شده است. گاهی اتمام زودتر و دیرتر پروژه، هزینه های سنگینی را تحمیل می کند، مدیریت پروژه برای دریافت بازخورد و تصمیم مناسب در هر پروژه، باید سیستمی را بکار گیرد که توانایی یکپارچه سازی بین محدوده کاری، هزینه و زمان را داشته باشد در دنیای واقعی به صفر رساندن مجموع هزینه های دیرکرد و زودکرد تا حدودی غیر ممکن است، همچنین شکست در کار یکی از مهمترین مسائل در تئوری زمانبندی است و به نظر می رسد مسائل زمانبندی پروژه با معیار های توام زود کرد و دیرکرد، که شکست در کار مجاز و دارای جریمه است، کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است. از این باب در این تحقیق ما روی این مساله نیز متمرکز شده ایم. مسئله زمانبندی پروژه با منابع محدود جز مسائلhard np- محسوب می شود. نرم افزار lingo و دو الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و رقابت استعماری برای حل مسئله مورد استفاده قرار گرفته است که با تحلیل های انجام شده الگوریتم ica به عنوان یک الگوریتم کاراتر نسبت به الگوریتم ژنتیک و الگوریتم دقیق برای حل مسئله مورد نظر تعیین شد.

امروزه با توجه به رقابتی شدن شرایط بازارها، سازمان ها برای حفظ و بقا می بایست به دنبال افزایش کارایی و بهینه سازی عملیات تولیدی خود باشند. به همین دلیل باید عوامل متفاوتی را در راستای بهینه سازی برنامه زمان بندی خود برای پاسخگویی بهنگام به تقاضاهای مشتریان مد نظر قرار دهند. برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته، یک نوع فرآیند مدیریت تولید است که در آن منابع و ظرفیت های تولیدی به طور بهینه برای تحقق تقاضاهای مشتریان تخصیص داده می شود. این رویکرد به طور خاص در محیط هایی که روش های برنامه ریزی ساده نمی توانند جوابگوی شرایط پیچیده باشند کاربرد دارد. تاکنون یک فرض رایج در مسأله برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته این بود که زمان پردازش یک محصول ثابت و مستقل از جایگاهش در توالی تولید است؛ اما در بسیاری از موارد عملی، عملکرد اپراتور به طور پیوسته با گذشت زمان بهبود می یابد. در نتیجه هرچه یک محصول دیرتر زمان بندی شود زمان فرآیند آن کمتر خواهد بود که این پدیده به عنوان اثر یادگیری شناخته می شود. توجه به اثر یادگیری در یک محیط تولیدی می تواند نتایج مثبت بی شماری را هم برای برنامه ریزی تولید و هم در محاسبه هزینه متغیر تولید به دنبال داشته باشد. به همین دلیل در این پایان نامه، رویکردی توسعه یافته برای مسأله برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته با در نظر گرفتن اثر یادگیری ارائه شده است تا توانایی بیشتری در بیان شرایط واقعی محیط های تولیدی فراهم و عوامل انسانی را نیز در زمان بندی دخیل می کند. چون بیشتر مسائل برنامه ریزی و زمان بندی پیشرفته پیچیدگی محاسباتی زیادی دارند و روش های حل دقیق جوابگو نیستند یک الگوریتم ژنتیک چندمرحله ای برای حل مدل پیشنهاد شده است. نتایج عددی نشان می دهد که هم مدل ریاضی و هم الگوریتم پیشنهادی عملکرد خوبی به خصوص در مسائلی با ابعاد بزرگ و پیچیده دارند. با توجه به ساختار واقعی مدل و کارایی و سرعت روش حل آن، می توان از رویکرد پیشنهادی این پایان نامه در حل مسائل بزرگ و پیچیده در دنیای واقعی استفاده کرد.

در فضای رقابتی امروز، شرکت ها به دنبال زمینه هایی هستند تا بتوانند هزینه های خود را در حد امکان کاهش دهند. یکی از این زمینه ها زنجیره تأمین است. یک زنجیره ی تأمین شامل همه مراحلی (اعضای زنجیره) است که چه مستقیم و چه غیر مستقیم، در برآورده سازی درخواست یک مشتری نقش دارد. اما آنچه باید در زنجیره تأمین مورد توجه قرار بگیرد، هماهنگی اجزاء مختلف زنجیره با یکدیگر است. تولید و توزیع دو هسته اصلی یک زنجیره تأمین را تشکیل می دهند، که نیازمند هماهنگی هر چه بیشتر هستند. در این پژوهش برای تبیین بهتر موضوع، ابتدا یک مدل چندهدفه، چند دوره ای، چند محصولی برای یک برنامه تولید، توسعه داده می شود. سپس برای یکپارچه سازی تولید و توزیع، یک مدل زنجیره تأمین دو سطحی (تولید-توزیع) ارائه می شود. با توجه به بحران انرژی در جهان و همچنین افزایش بی سابقه هزینه انرژی در کشور، بهینه سازی انرژی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا در مدل ارائه شده، انرژی نیز در کنار دیگر مفاهیم لحاظ و هزینه های آن به عنوان یکی از توابع هدف مطرح می شود. دیگر توابع هدف هزینه های تولید و همچنین هزینه های توزیع را مینیمم می شود. در واقع رویکرد مورد توجه در مدل تولید-توزیع پیشنهادی، رویکرد کاهش مصرف انرژی است. برای محاسبه هزینه انرژی از یک تابع پلکانی مورد استفاده قرار گرفته که بر اساس شرایط کنونی اقتصادی کشور و قوانین وزارت نیرو طراحی شده است. در مدل های برنامه ریزی، عدم قطعیت یک عامل اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش نیز بعضی از پارامترهای مدل به علت ماهیتشان به صورت غیرقطعی در نظر گرفته شده اند. این پارامترها متغیرهای تصادفی فرض می شوند که در یک بازه بسته تغییر می کنند. برای مقابله با عدم قطعیت پارامترها از رویکرد بهینه سازی استوار استفاده می شود. این رویکرد، بهینه سازی را تحت بدترین شرایط انجام می دهد، لذا به تابع توزیع احتمالی آن ها نیازی ندارد. در پایان این تحقیق با ارائه همتای استوار مدل های ارائه شده و مقایسه آن با مدل قطعی، کیفیت و ویژگی های جواب های دو مدل مورد ارزیابی قرار می گیرند. برای ارزیابی، معیارهای مختلفی تعریف شده تا به تصمیم گیرنده کمک کند تا در شرایط مختلف، بتواند بهترین تصمیم را اتخاذ کند.

تحقیق حاضر با هدف زمانبندی تولید و تحویل انباشته های اقتصادی در یک زنجیره تامین سه مرحله ای با تقاضای احتمالی انجام شده است. در بررسی موضوع مورد نظر یک مدل احتمالی برنامه ریزی مختلط عدد صحیح بدست آمده که در آن پارامتر تقاضا دارای توزیع احتمالی مشخص و قطعی می باشد. مسئله برای یک زنجیره تامین سه مرحله ای، شامل تامین کننده ای با m ماشین موازی و تولید کننده با l ماشین موازی و در نهایت مشتری نهایی مدل سازی شده است. تامین کننده n محصول اولیه تولید کرده و با توجه به سیاستی که در این مدل برای تحویل محصولات در نظر گرفته شده است این محصولات را برای تولید کننده ارسال می کند. تولید کننده با استفاده از محصولات اولیه و بردار برنامه تولید محصولات نهایی مورد نظر مشتریان را تولید می کند و با تولید محصولات نهایی تقاضای احتمالی مشتریان نهایی را پاسخ می دهد. برای قطعی سازی مدل احتمالی بدست آمده، از رویکرد متفاوت برنامه ریزی شانسی استفاده شده است. با این رویکرد محدودیت های احتمالی با یک فاصله اطمینان ? درصد به محدودیت های قطعی تبدیل شده اند، برای تقاضا در این پایان نامه سه توزیع یکنواخت، نرمال و نمایی در نظر گرفته شده است. پس از قطعی سازی مدل با توجه به پیچیدگی آن برای حل سه الگوریتم ابتکاری ارائه شده است، سه الگوریتم شبیه سازی تبرید سراسری، شبیه سازی تبرید/شبیه سازی تبرید و شبیه سازی تبرید/جست وجو ممنوع از ترکیب الگوریتم های شبیه سازی تبرید و جست وجو ممنوع حاصل شده اند. برای کارایی بالاتر الگوریتم های ارائه شده پارامتر های الگوریتم ها با استفاده از طراحی آزمایشات تاگوچی کالیبره شده اند نتایج اولیه نشان از کارایی بالای هر سه الگوریتم برای حل مدل اشاره شده دارد، اما برای بدست آمدن کاراترین الگوریتم بین سه الگوریتم ابتدا از آزمون دانکن برای بررسی معنادار بودن اختلاف سه الگوریتم استفاده شده است، پس از مشخص شدن معنادار بودن اختلاف میانگین نتایج الگوریتم ها از آزمون dunnett t3 برای مقایسه دو به دو الگوریتم ها و انتخاب کاراترین الگوریتم استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که الگوریتم شبیه سازی تبرید/شبیه سازی تبرید کاراترین الگوریتم می باشد و پس از آن الگوریتم شبیه سازی تبرید سراسری قرار دارد.

زنجیره تأمین کالاهای فاسد شدنی همواره یکی از با اهمیت ترین و چالش برانگیزترین مباحث مدیریت زنجیره تأمین در زمان های مختلف بوده است و با توجه به اینکه هدف اصلی مدیریت زنجیره تأمین بهینه سازی عملکرد زنجیره می باشد، هدف این مطالعه نیز بررسی عملکرد زنجیره تأمین محصولات غذایی فاسد شدنی در یک محیط انحصاری است. بدین ترتیب عملکرد زنجیره تأمین را به کمک تأثیر فاکتورهای مدت زمان تحویل، عدم اطمینان تقاضا، متوسط تقاضای مصرف کننده و تنوع تقاضا بر زنجیره مشخص شده است. به منظور مطالعه رفتار و روابط در زنجیره تأمین از رویکرد پویایی سیستم استفاده گردیده است. برای مدل سازی زنجیره تأمین با کمک سیستم دینامیکی از نرم افزار ونسیم استفاده شده است که پس از شبیه سازی مدل مشخص گردید که برای عملکرد بهتر زنجیره فاکتورهای مدت زمان تحویل، عدم اطمینان تقاضا، متوسط تقاضای مصرف کننده و تنوع تقاضا باید در کمترین مقدار خود باشند و هرچه این فاکتورها مقادیر کوچکتری داشته باشند، زنجیره تأمین مواد غذایی هزینه های کمتری را صرف خواهد کرد و عملکرد بهتری خواهد داشت.

شبکه زنجیره تامین حلقه بسته بازار به بازار مربوطه در این پایان نامه یک شبکه چند سطحی شامل مشتریان در بازارهای اول و دوم، مراکز جمع آوری/بازرسی، بهبود، اسقاط و توزیع با ظرفیتی محدود است. یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح-مختلط برای طراحی شبکه زنجیره تامین حلقه بسته پیشنهاد شده است که هزینه کل را مینیمم می کند و قادر است از هر دو ساختار شبکه حلقه بسته و حلقه باز بطور همزمان پشتیبانی کند. این پایان نامه یک مدل بهینه سازی استوار برای بررسی عدم قطعیت ذاتی دادههای ورودی در یک مساله طراحی شبکه زنجیره تامین حلقه بسته پیشنهاد نموده است. همتای استوار مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح-مختلط پیشنهادی به منظور مقابله با عدم قطعیت در محصولات بازگشتی، تقاضا برای محصولات (محصولات تولیدی یا بهبود یافته) و هزینه های حمل و نقل توسعه یافته است. بدین منظور، ابتدا یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح-مختلط برای طراحی شبکه زنجیره تامین حلقه بسته گسترش داده شده است. سپس، نقطه مقابل استوار مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح-مختلط، با استفاده از تعمیم ها و توسعه های اخیری که در تئوری بهینه سازی استوار ارائه شده، پیشنهاد شده است. به منظور ارزیابی استواری راه حل های بدست آمده از این مدل بهینه سازی استوار، آنها با راه حل های بدست آمده از مدل های برنامه ریزی خطی عدد صحیح-مختلط قطعی متناظرشان در چندین تحقق تصادفی تحت مسائل آزمایشی مختلف مورد مقایسه قرار گرفته اند. آزمایش های عددی صورت گرفته در این پژوهش، قدرت مدل استوار پیشنهادی را در رسیدگی به عدم قطعیت موجود در پارامترها و تولید راه حل های بهینه استوار نشان می دهند. سپس تجزیه تحلیل حساسیت به منظور بررسی اعتبار بهره وری و اثربخشی مدل و درجه تاثیر پارامترهای بکارگرفته شده است. مدل برای در نظر گرفتن فاکتورهای زیست محیطی توسعه یافته است و یک تابع هدف زیست محیطی نیز در نظر گرفته شده است. برای حل مدل، یک روش حل ترکیبی جدید با ترکیب رویکرد بهینه سازی پایدار و برنامه ریزی چند هدفه فازی توسعه یافته است. در این زمینه نیز دو تجزیه تحلیل حساسیت انجام شده است. بنابراین، هدف این پایان نامه معرفی یک مدل دو هدفه جدید برای طراحی یک شبکه استوار از تسهیلات در زنجیره تامین حلقه بسته تحت عدم قطعیت است.

رشد فزاینده رقابت جهانی و نیاز مشتری به محصولی باکیفیت بالا و حداقل قیمت، همکاری و هماهنگی اجزاء زنجیره تأمین در جهت کاهش هرچه بیشتر هزینه ها را از اهمیت زیادی برخوردار کرده است. وجود تعداد زیادی از تأمین کنندگان با قابلیت های مختلف، تصمیم گیری در مورد تعداد تأمین کنندگان، ترکیب آن ها و نحوه برقراری ارتباط انتخاب آن ها را با مشکل روبرو می سازد. انتخاب تأمین کنندگان، شامل استفاده از سازوکارهای متنوع، شامل پیشنهاد رقابتی غیرحضوری، مزایده معکوس یا مذاکره مستقیم روی فاکتورهایی مشخص است. این موارد به طور مستقیم بر کیفیت، سرعت و نحوه ی توسعه ارتباطات خریدار و تأمین کننده اثر می گذارد. در این پایان نامه به دنبال توسعه ی روشی جدید جهت تسهیل در تعامل پایدار خریدار و تأمین کننده هستیم. بررسی و تبیین رفتار خریدار و تأمین کننده و به طور خاص رفتار انتخابی هر کدام نسبت به یکدیگر مسیر اجتناب ناپذیری است که جهت تعامل پایدار خریدار و تأمین کننده بایستی طی نمائیم. به طور خلاصه خروجی های این تحقیق شامل موارد زیر است: پیشنهاد مجموعه ای نسبتاً کامل از شاخص های مهم و اثرگذار که قابلیت رفع نگرانی های شرکت اصلی در باب برونسپاری را دارا باشد. ارائه الگوی کاملی از یک مذاکره تخصصی با الگوریتم مبتنی بر شرایط واقعی و با بهره گیری از تکنیک های یادگیری مخصوصاً یادگیری تقویت شونده به عنوان مقدمه ای برای قراردادها. طراحی الگوی نرم افزاری پشتیبان تصمیم جهت پوشش بخشی از ارتباط خریدار و تأمین کنندگان. مدیریت زنجیره تأمین، انتخاب تأمین کنندگان، یادگیری تقویت شونده، هماهنگی خریدار- فروشنده

امروزه، از نیروی انسانی شاغل در سازمان ها به عنوان اصلی ترین سرمایه سازمان یاد می شود. استفاده موثر و بهینه از این نیروی بالقوه، موفقیت و اثربخشی سازمان را تضمین می کند. از طرفی، مدیریت منابع انسانی مهم ترین و شاید اصلی ترین وظیفه مدیران هست. رفتار و فعالیت انسان ها ناشی از انگیزه ها یا نیازهای آنان است. مدیران با شناخت و پیش بینی انگیزه ها و نیازهای واقعی کارکنان تحت مدیریت خود، می توانند به موقع و به طور صحیح به ارضای نیازها و انگیزه های آنان اقدام نموده و از نیروی انسانی سازمان به نحو مطلوب در راستای اهداف سازمان بهره جویند. مطالعه حاضر به منظور شناخت عوامل موثر بر انگیزش کارکنان ادارات خدماتی دولتی شهرستان فسا به اجرا درآمد که علاوه بر شناسایی عوامل انگیزشی کارکنان این نوع از سازمان ها به مرتب کردن این عوامل نیز می پردازد. علاوه براین مطالعه حاضر تلاش می کند نیازهای کارکنان را بر اساس نیازهای سلسله مراتب نیازهای مازلو اندازه گیری کرده و سلسله مراتب نیازهای کارکنان را نیز معین نماید. همچنین مرتب نمودن انگیزه ها را با استفاده از نظریه خودتعیینی دسی و رایان، مقایسه کند. همچنین در این تحقیق میزان رضایت شغلی کارکنان اندازه گیری می شود. جامعه مورد مطالعه تحقیق به دو قسمت معلمین و غیر معلمین تقسیم شد. تعداد جامعه معلمین 3500 نفر و غیر معلمین 5500 نفر براورد گردید. نمونه گیری تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی بوده و با کمک فرمول کوکران می باشد. تعداد نمونه معلمین 186 نفر و برای غیر معلمین 189 نفر حاصل گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل سه پرسشنامه توصیف شغلی هیولین، کندال و اسمیت، پرسشنامه انگیزش شغلی بلیس و پرسشنامه انگیزش شغلی جونز و فیفر است. فرمول های مورد استفاده شامل میانگین، میانه، مد، آلفای کرونباخ، آنالیز واریانس یک طرفه آنوا و کروسکال والیس، آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و ... است. نتایج حاصل برای کارکنان (غیر معلمین) بیان می کند که عوامل مسئول مستقیم، همکار، شغل، شرایط محیطی کار، ارتقا و حقوق و مزایا قرار گرفتند. برای معلمین نیز مسئول مستقیم، همکار، شغل، ارتقا، شرایط محیطی کار و حقوق و مزایا قرار گرفتند. سلسله مراتب نیازها برای کارکنان (غیر معلمین) به ترتیب نیاز احترام، نیاز تعلق، نیاز اساسی، نیاز امنیت و نیاز خود شکوفایی و برای معلمین به ترتیب نیاز احترام، نیاز اساسی، نیاز به خودشکوفایی، نیاز به امنیت و نیاز به تعلق اجتماعی به دست آمد.

در این تحقیق با بهره گیری از نقطه نظرات خبرگان (اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد دولتی) دارای تجربه در زمینه crm، الگو و چارچوبی جامع برای پیاده سازی و ارزیابی عملکرد نظام مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان ها طراحی گردید. برای طراحی الگو ابتدا عوامل کلیدی و فاکتورهای اثربخشی crmشناسایی گردیده و بعد از اولویت بندی و وزن دهی آن ها، به عنوان معیارهای الگو در نطر گرفته شدند. سپس، زیرمعیارهای هر معیار، تعیین گردیده و وزن دهی شدند .در پایان با امتیازدهی معیارها و زیرمعیارها، الگو و چارچوب نهایی طراحی گردید. با استفاده از این الگوی پیشنهادی، عملکرد crm در شرکت پست استان هرمزگان ارزیابی شد، ارتباط عوامل کلیدی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری با اثربخشی crm بررسی گردید و سهم هر یک از عوامل کلیدی در پیش بینی اثربخشی crm مشخص شد. نتایج تحقیق نشان داد که بر اساس نظر خبرگان در بین عوامل کلیدی crm،عوامل نگرش و حمایت مدیریت ارشد و راهبردهای crm، از اولویت و اهمیت بالاتری برخوردار می باشند و طبق نظر مدیران و کارشناسان پست عوامل مدیریت فرآیندها و نگرش و حمایت مدیریت ارشد سهم بیشتری در پیش بینی اثربخشی crm در شرکت را دارا می باشند. وضعیت شرکت پست در ارزیابی عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری در کل و نیز در هر دو بعد توانمندسازها و نتایج، قابل قبول و درارزیابی معیارها، عملکرد تمامی آن ها به جز معیارهای منابع انسانی، فنآوری اطلاعات و مدیریت دانش در وضعیتی مناسب قرار داشت.

رشد روزافزون رقابت در بازار جهانی، موسسات تولیدی و خدماتی را مجبور کرده است که توجه بیشتری به رضایتمندی مشتریان و همچنین کاهش هزینه¬های خود داشته باشند. یکی از شاخص¬هایی که به کمک آن می¬توان به اهداف مذکور دست یافت، کاهش زمان تحویل کالا و خدمات با استفاده از منابع موجود است که با برنامه¬ریزی صحیح، استفاده¬ی موثر و کارا از منابع در جهت برآورده نمودن اهداف شرکت میسر می¬گردد. در همین راستا برنامه¬ی تخصیص منابع و زمان¬بندی فعالیت¬ها در محیط¬های کاری مختلف، از ابزارهایی محسوب می¬شود که می¬تواند برای موسسات مزیت رقابتی ایجاد کرده و به سوددهی آن¬ها کمک کند. این پژوهش نیز با بررسی مطالعات پیشین صورت گرفته در این زمینه، به مطالعه¬ی مسائل مرتبط با این حوزه می¬پردازد. در این مطالعه محیط منابع (ماشین¬های) موازی در نظر گرفته شده است و برای نزدیکی بیشتر محدودیت¬های مفروض مسأله به شرایط واقعی محیط-های کاری، منابع از نوع موازی غیرمشابه و همراه با زمان¬آماده¬سازی وابسته به توالی می¬باشند. برای حل این مسأله ابتدا یک مدل ریاضی برنامه¬ریزی خطی ارائه شده است اما به دلیل پیچیدگی این دست از مسائل، مدل مذکور فقط مسائل با ابعاد کوچک را می¬تواند حل کند. برای مرتفع نمودن این مشکل الگوریتمی ابتکاری پیشنهاد و عملکرد آن بر اساس داده¬های تصادفی سنجیده ¬شده است. در ادامه از این الگوریتم برای حل مسأله¬ای واقعی استفاده و نتایج آن بیان گردیده است.