نام پژوهشگر: عباسعلی آهنگر

توصیف ساختوا‍‍‍‍‍ژه اسم و فعل ثلاثی در منطقه عربخانه بیرجند‍‍‍‍‍‍
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مرجان امیرآبادی زاده   عباسعلی آهنگر

گویش عربی تیغدر یکی از گونه های زبان عربی است که در روستای تیغدر منطقه عربخانه در جنوب بیرجند، به آن تکلم می شود. در این پژوهش که شامل پنج فصل می شود، نگارنده سعی دارد توصیفی ساختاری از ساختواژه زبان عربی روستای "تیغدر" منطقه عربخانه بیرجند را در دو مقوله فعل ثلاثی و اسم در چارچوب زبان عربی معیار ارائه دهد. در این راستا، تاثیرات زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور و فاصله گرفتن از عربی معیار در ساختواژه این زبان، مورد توجه قرار گرفته است. داده ها از طریق ضبط گفتار آزاد، مصاحبه و فهرست واژگان از افراد میانسال کم سواد جمع آوری شده است. توصیف داده های این زبان از بین رفتن مقولات حالت و مثنی در دستگاه شمار، وجود ساختارهای مشابه در وجه های التزامی، اخباری و امر غایب، تفاوت در مطابقت اسم های جمع و وجود وزن های متفاوت بخصوص در صرف مضارع افعال مزید در مقایسه با عربی معیار را ثابت می کند و علاوه بر آن وجود فعل های مرکب متشکل از عنصر فعلی با اسم یا صفت و ساخت مجهول به کمک صفت و فعل /-ste-/ "شدن" را تحت تاثیر زبان فارسی و پدیده ترجمه قرضی نشان می دهد .

بررسی توصیفی ساختواژه گویش سیستانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1396
  منیژه خزاعی اصفهانی   عباسعلی آهنگر

کمی دقت در گفتار گویشوران سیستانی، این مساله را محرز سازد که ساختواژه گویش سیستانی قابل بررسی است و می توان آن را در قالب ساختواژه تصریفی و اشتقاقی توصیف نمود. این پژوهش سعی دارد به بررسی زبانشناختی ساختواژه تصریفی- اشتقاقی گویش سیستانی بپردازد . انجام بخش عملی پژوهش که شامل جمع آوری داده های زبانی است در شهرستان زابل از طریق فهرست واژگان، مصاحبه ، ضبط گفتار آزاد و منابع مکتوب صورت گرفته است. تعداد 30 گویشور از زن و مرد بی سواد(15 زن و 15 مرد) در گروه های سنی 40 تا 102 سال انتخاب شدند و گفتارشان ضبط و واجنویسی گردید. سپس ساختواژه تصریفی و اشتقاقی در عناصر زبانی شامل اسم، فعل، صفت، ضمیر، قید و حرف مورد بررسی قرار گرفتند و مقوله های ساختواژی- نحوی و همچنین فرایندهای واژه سازی مربوط توصیف شدند. تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که در بحث تصریف، به جز چند مورد مانند اعداد، ضمایر شخصی، شناسه های فعلی، پسوندها و پیشوندها و وجود میانوند تفاوت قابل ملاحظه ای نسبت به فارسی معیار وجود ندارد، اما در بحث اشتقاق تنوع پیشوندی و پسوندی درمقوله های اسم ، صفت و فعل مشاهده می گردد و فرایند های واژه سازی ترکیب و اشتقاق بسیار متنوع می باشند.

بررسی نشانه شناختی پوشاک و خوراک بلوچی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  ناهید محمد علی نژاد   عباسعلی آهنگر

پوشاک و خوراک را می توان به عنوان نظام های نشانه ای در نظرگرفت. پوشاک و خوراک نشان دهنده ی هویت و فرهنگ یک ملت می باشند و همچنین بر مقولاتی همچون جنسیت، اقلیم، موقعیت جغرافیایی، وضعیت نسل، سن، مرتبه شغلی، تعلق دینی و قومی، هنجارهای اجتماعی، زیبایی شناسی و میزان در آمد افراد دلالت دارند. در این پژوهش سعی خواهد شد تا نشانه شناسی پوشاک و خوراک قوم بلوچ ایرانی مورد بررسی قرار گیرد و نشان داده شود که پوشاک و خوراک بلوچی بر اساس مذهب، اقلیم و موقعیت جغرافیایی و دارای خوانش معنایی و نشانه شناختی است. برای این منظور، در گردآوری داده های پژوهش از روش مصاحبه، پرسش نامه و مشاهده ی مستقیم نمونه های پوشاک و خوراک استفاده شده است. پرسش نامه خوراک شامل 10 مقوله و پرسش نامه پوشاک شامل 9 مقوله بوده است که بر اساس سه متغیر مذهب، اقلیم و موقعیت جغرافیایی تنظیم گردیده است و در بین 62 آزمودنی (32 زن و 30 مرد) از شهرهای خاش، ایرانشهر، نیکشهر، سرباز، چابهار و سراوان توزیع شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق دو نرم افزار excel و spss و بر اساس الگوی سطوح دلالت بارت (1957) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پوشاک و خوراک بلوچی ایرانی مانند نشانه هایی هستند که با دینـ مذهب، اقلیم و موقعیت جغرافیایی سرزمین بلوچستان ایران رابطه ای تنگاتنگ دارند، و از خوانش معنایی و نشانه شناختی دینی ـ مذهبی برخوردارند. همچنین، آنها شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیایی منطقه بلوچستان ایران را به خوبی نشان می دهند.

بررسی توزیع 114 متغیر زبان فارسی و رسم اطلس زبانی بخش های کوهبنان و خرمدشت در استان کرمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  حامد مولایی کوهبنانی   عباسعلی آهنگر

پایان نامه ی حاضر درصدد است تا توزیع جغرافیایی 114 متغیر زبان فارسی ، شامل متغیر های واجی و واژگانی گویش کوهبنانی را در دو منطقه ی کوهبنان و خرمدشت از توابع شهرستان کوهبنان در استان کرمان مورد بررسی قرار دهد و با توجه به تفاوت های موجود در گویش کوهبنانی در این دو منطقه اطلس زبانی این متغیرها در مناطق مورد نظر را رسم کند . در این راستا ، توزیع جغرافیایی تعدادی از متغیرهای زبانی که از فارسی میانه در گویش کوهبنانی در مناطق مورد پژوهش باقی مانده اند نیز نشان داده خواهد شد . برای تعیین متغیر های زبانی راهنما در سی نقطه از دو منطقه ی کوهبنان و خرمدشت از یک یا دو نفر از افراد بی سواد بالای پنجاه و پنج سال گفتار آزاد تهیه شد و برای تعیین متغیرهای اصلی نیز گفتار آزاد و مصاحبه صورت گرفت ، سپس بر اساس این متغیرها پرسش نامه هایی در قالب فهرست واژگان تهیه گردید و در تمام سی نقطه مورد پژوهش به اجرا درآمد . در پایان ، بر اساس داده های به دست آمده تفاوت ها و شباهت های موجود در توزیع متغیرهای زبانی مربوط و آثار باقی مانده از فارسی میانه در گویش کوهبنانی این مناطق به صورت نقشه هایی جداگانه نشان داده شد . بدین منظور و برای تعیین دقیق حوزه ی هر متغیر زبانی و رسم خط مرزهای همگویی (isogloss) از نرم افزارgis arcاستفاده شده است . بررسی متغیرهای واجی ، در قالب متغیرهای واکه ای ، متغیرهای همخوانی و متغیرهای مربوط به ساخت هجا و نیز متغیرهای واژگانی نشان می دهد که گویش کوهبنانی در مناطق مورد بررسی دارای ویژ گی های تمایز دهنده ای است . از این میان ، می توان به فرآیندهایی از قبیل افراشتگی و افتادگی واکه های فارسی معیار ، حفظ تعدادی از واکه های دوره ی میانه که در فارسی معیار دچار تغییرات شده اند و تمایل به حذف همخوانی به ویژه همخوان های خیشومی های پایانی اشاره کرد . همچنین فرآیند های پیشین شدگی واکه ای ، پسین شدگی واکه ای ، ساده شدگی واکه های مرکب ، مرکب شدگی واکه های ساده و تبدیل همخوانی نیز در مناطق مورد نظر به طور قابل ملاحظه ای مشاهده می شوند . بررسی متغیر ها و اطلس های زبانی همچنین نشان دهنده ی آن است که واحد های زبانی در این دو منطقه تا حد نسبتا زیادی به صورت مشابه به کار می روند اما به جهت وجود تفاوت ها در رفتار زبانی گویشوران در دو منطقه ی کوهبنان و خرمدشت باید قائل به وجود دو لهجه ی متفاوت در این مناطق شد که دلیل آن ، هم مرز بودن منطقه ی خرمدشت با استان یزد می باشد . چرا که گویشوران این منطقه واحدهای زبانی را در اکثر موارد مشابه گویش یزدی به کار می برند .

بررسی تولید و درک منحنی های آهنگ در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  اعظم میکده   عباسعلی آهنگر

نواخت پریشی یکی از اختلالات تولید گفتار است که در آن بیماران زبان پریش قادر به کاربرد درست علائم نواختی نیستند. نوای گفتار به مشخصه های زبرزنجیری از قبیل بسامد پایه، دیرش و شدت اشاره دارد که معادل های ادراکی آنها در جملات گفتاری عبارتند از: تکیه، وزن و آهنگ. نواخت همچنین نشانه ای ضروری برای درک زبان گفتاری است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تولید و درک نواخت زبانی در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا است. دو آزمون شامل تولید منحنی های آهنگ جملات خبری در مقایسه با جملات سوالی و تشخیص منحنی های آهنگ بعنوان خبری، سوالی و تاکیدی ویژه در جملات به لحاظ معنایی خنثی صورت گرفت. دو گروه آزمودنی شامل سه بیمار زبان پریش و سه آزمودنی شاهد در هر یک از دو آزمون شرکت داشتند. مقیاس های صوت شناختی دیرش (برای هجاهای پایانی هر جمله)، شدت (برای هجاهای پایانی هر جمله) و سازه های پایانی بامد پایه (f0) (شامل بسامد پایانی-آغازی، بسامد پایانی-نهایی و اختلاف بسامد پایانی) که جملات خبری را از معادل های پرسشی پژواکی آنها متمایز میکند، در آزمون اول مورد بررسی قرار گرفتند. در وضعیت زبانی دیگر، دومین آزمون مستلزم این بود که بیماران به جفت پاره گفتارهای فارسی گوش فرا دهند و بیان کنند که آیا آن جفتها یکسان بنظر می رسند یا خیر. نتایج نشان داد که زمانیکه از آزمودنی ها خواسته شد تا منحنی های آهنگ را تولید کنند (آزمون اول)، اگر چه که بیماران زبان پریش بروکا قادر به تولید منحنی های آهنگ بعنوان خبری و پرسشی در جملات به لحاظ معنایی خنثی بودند، آنها بطور معناداری عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه شاهد داشتند. این یافته ها تایید می کند که نیمکره ی چپ نقش مهمی در تولید نواخت زبانی ایفا می کند. هنگامیکه از آنها خواسته شد تا منحنی های آهنگ را تشخیص دهند (آزمون دوم)، افراد زبان پریش قادر به تشخیص هر سه منحنی آهنگ (جملات خبری، جملات پرسشی و جملات تاکیدی ویژه) مورد آزمون بودند. اما، آنها عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه شاهد داشتند. بنابراین بطور کلی، پژوهش حاضر تایید می کند که توانایی های واجی تقریبا سالم باقی مانده است.

بررسی ابزارهای پیوسـتگی در نمونه هایی از گفت وگوهای زنده ی ورزشی رادیویی و تلویزیونی فارسی بر اساس دولی و لوینسون (2001)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  مریم رحیمی   عباسعلی آهنگر

چکیده بر اساس دولی و لوینسـون (2001)، پیوسـتگی یکی از مهم ترین مفاهیم تحلیل گفتمان است، که به روابط معنایی موجود در متـن اشاره می کند. این عنصر گفتمانی نشان می دهد که چگونه بخشی از گفتمان از نظر مفهومی با بخش دیگر ارتباط پیدا کرده، و به واسطه ی آن درک می شود. ابزارهای پیوستگی به شش دسته ی عبارات توصیفی (descriptive expressions)، همانندی (identity)، روابط واژگانی (lexical relations)، الگوهای صرفی- نحوی (morpho-syntactic patterns)، علائم ارتباطی میان گزاره های معنایی (signals of relations between propositions)، و الگوهای آهنـگ گفتـمـان (intonation patterns) تقسـیم می شود. هدف این پژوهش بررسی و توصیف نقش ابزارهای پیوستگی و میزان کاربرد آن ها در گفت وگوهای زنده ی ورزشی رادیویی و تلویزیونی فارسـی است. بر این اساس، حدود 15 هزار کلمه از 10 گفت وگوی زنده ی ورزشی رادیویی و 15 هزار کلمه نیز از 10 گفت وگوی زنده ی ورزشی تلویزیونی گردآوری شد. برای مقایسه ی بسامد کاربرد هر ابزار و زیرمجموعه های آن و تشخیص میزان معناداری تفاوت ها در کاربرد هر کدام در داده های رادیویی و تلویزیونی مربوط از آزمون تی (t-test) اسـتفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که ابزارهای پیوستگی مطرح شده توسط دولی و لوینسون (همان) به گفت وگوهای زنده ی ورزشی رادیویی و تلویزیونی فارسی قابل تعمیم هستند. به علاوه، نتایج آزمون تی نشان می دهد که این داده ها در کاربرد ابزارهای عبارات توصیفی، روابط واژگانی، و الگوهای صرفی- نحوی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. اما در کاربرد ابزارهای همانندی و علائم ارتباطی میان گزاره های معنـایی با یکدیگر تفــاوت معـناداری دارند. افزون بر این، ابزار هماننـدی پرکاربردترین و ابزار عبارات توصـیفی کم کاربردترین ابزار پیوستگی در داده های مورد نظر هستند.

بررسی و مقایسه کارایی نظریه استعاره مفهومی و آمیزش مفهومی در تبیین تبلیغات استعاری تعدادی از مجلات خانوادگی ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  زهرا خیری کنگان   عباسعلی آهنگر

بدلیل اهمیت نقش استعاره در زبان و تفکر، تبلیغ کنندگان از این صنعت برای متقاعد کردن مخاطبان بهره می جویند. در این راستا، نظریه های استعاره مفهومی (conceptual metaphor theory/cmt) و آمیزش مفهومی (conceptual blending/cb) نقش مهمی در تبیین تبلیغات استعاری ایفا کرده اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی استعاره در تبلیغات تعدادی از مجلات خانوادگی ایرانی بر اساس این دو نظریه و مقایسه کارایی آنها می باشد. بدین منظور، پس از انتخاب 50 تبلیغ استعاری، استعاره در آنها بر اساس این دو نظریه مورد بررسی قرار گفت. برای یافتن نحوه ی درک معنای اینگونه تبلیغات توسط مخاطبان، یک جامعه آماری 30 نفره از میان دانشجویان دختر دانشگاه سیستان و بلوچستان و دانشگاه آزاد اسلامی برای مصاحبه انتخاب گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهند که استعاره جزء جدایی ناپذیر بیشتر تبلیغات ایرانی بوده و می تواند به دو صورت کلامی و تصویری در آنها ظاهر شود. پس از بررسی تبلیغات انتخابی مشخص گردید که نظریه استعاره مفهومی تنها می تواند تبلیغاتی را تبیین نماید که در آنها از صنعت تشخیص استفاده شده است؛ همچنین آن دسته از تبلیغاتی که تنها یک مفهوم از حوزه ی مبدأ به حوزه ی مقصدشان قابل انتقال است نیز، توسط این نظریه تبیین پذیرند. از طرف دیگر، آن دسته از تبلیغاتی که در ظاهر هیچ شباهتی میان حوزه ی مبدأ و مقصدشان وجود ندارد و یا آنهایی که چندین مفهوم از حوزه ی مبدأ به حوزه ی مقصدشان انتقال می یابد، توسط این نظریه تبیین نمی شوند و برای تبیین آنها باید از نظریه ی آمیزش مفهومی بهره جست. به علاوه، برای توضیح آن دسته از تبلیغاتی که در آنها از یک عبارت اصطلاحی استفاده شده نیز، باید نظریه آمیزش مفهومی را به کار برد. در رابطه با نحوه درک استعاره توسط مخاطبان نیز نتایج مصاحبه حاکی از آن است که مخاطبان با توجه به تجربه خود و دانش جهان خارج به معنای تبلیغات استعاری دست می یابند. آنها همچنین نشان میدهند که بیشتر مخاطبان برای درک اینگونه تبلیغات، نظریه آمیزش مفهومی را به کار می برند.

بررسی تاثیر قدرت و جنسیت مخاطب بر نوع و تعداد راهبردهای عذرخواهی و رد کردن بکار برده شده توسط دانشجویان سراوانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  صدیقه زینلی   عباسعلی آهنگر

بر اساس بلام -کالکا و همکاران (1989)، در ارتباط اجتماعی میان افراد، فاصله ی اجتماعی (social distance) و قدرت یا تسلط اجتماعی (social dominance) در انتخاب راهبردهای ادب گوناگون توسط افراد نقش تعیین کننده ای دارد. علاوه بر این، بسیاری از پژوهشگران تاثیر جنسیت گویشوران را نیز بر انتخاب راهبردهای ادب مورد توجه قرار داده اند. هدف از پژوهش حاضر توصیف و تحلیل نوع و تعداد راهبردهای عذرخواهی (apology) و رد کردن (refusal) در گویش بلوچی سراوانی (sarawani balochi) با در نظر گرفتن تاثیر یا عدم تاثیر قدرت و جنسیت مخاطب است. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه ی آزمون تکمیل گفتمان (dct) میان صد نفر از دانشجویان بلوچ زبان سراوانی توزیع گردید. برای بررسی و توصیف راهبردهای عذرخواهی از الگوی درک کنش های گفتاری بین فرهنگی(cross cultural speech act realization project (ccsarp)) که توسط بلام-کالکا، هاوس و کاسپر (1989) و به منظور بررسی و توصیف راهبردهای رد کردن از الگوی بیب، تاکاهاشی و یولیس-ولتز (1990) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که دانشجویان سراوانی علاوه بر راهبردهای ذکر شده در الگوهای مورد نظر از راهبردهای جدیدی نیز استفاده می کنند که نشان از فرهنگ و مذهب آنان دارد. همچنین قدرت و جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای عذرخواهی بکاربرده شده توسط دانشجویان مرد سراوانی تاثیری ندارد. اما بر اساس تعداد راهبردهای مورد نظر، قدرت مخاطب در برخی از موقعیت ها موثر و در برخی دیگر بی تاثیر است. به علاوه، جنسیت مخاطب بر تعداد راهبردهای عذرخواهی بکار برده شده توسط آنان تاثیری ندارد. اگرچه در تمام موقعیت های عذرخواهی، قدرت مخاطب بر نوع و تعداد راهبردهای عذرخواهی بکار برده شده توسط دانشجویان زن سراوانی تاثیر دارد، جنسیت مخاطب بر این انتخاب تاثیری ندارد. در ارتباط با راهبردهای رد کردن، نتایج حاکی از آن است که قدرت و جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط دانشجویان مرد سراوانی تاثیری ندارد. همچنین، در بیشتر موارد، قدرت مخاطب بر تعداد راهبردهای بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیر دارد. با وجود این، جنسیت مخاطب بر تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیری ندارد. افزون بر این، قدرت مخاطب بر نوع و تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط دانشجویان زن سراوانی تاثیر دارد. به علاوه، در برخی موقعیت ها، جنسیت مخاطب بر نوع راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران تاثیری ندارد. جنسیت مخاطبان بر تعداد راهبردهای رد کردن بکار برده شده توسط این گویشوران نیز تاثیری ندارد.

تحلیل گفتمان سیاسی بر مبنای روزنامه های شرق و کیهان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  غلامرضا جوادی   عباسعلی آهنگر

در این تحقیق سعی شده است که بر اساس نظریه تحلیل گفتمانی به بررسی و تحلیل منازعات معنایی دو گفتمان سیاسی اصلاح طلبی و اصول گرای عدالت خواه در نهمین انتخابات ریاست جمهوری (1384)در ایران بر مبنای دو روزنامه شرق و کیهان پرداخته شود و در این راستا نشان داده شود که چگونه این دو گفتمان بر اساس دو فرآیند ((برجستهسازی)) و ((حاشیه رانی)) نظام معنایی گفتمان ((یگانه خودی))را تثبیت و مسلط کرده و نظام معنایی گفتمان ((غیر خودی )) را بعد از ساختار شکنی به حاشیه می برد.

بررسی ساختواژه و نحو گویش کوهسرخی از دیدگاه رده شناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  وحید محمدی   عباسعلی آهنگر

رده شناسی عبارت است از مطالعه الگوهایی که بصورت نظام مند در زبانها روی می دهد کرافت (2003). بر این اساس می توان ساختواژه و نحو زبانها و گویش های مختلف را در چارچوب مطالعات رده شناختی مورد بررسی قرار داد و الگوها و ویژگی های رده شناختی آنها را در این حوزه ها تبیین و توصیف نمود.پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی رده شناختی از ساختواژه تصریفی، ساختواژه اشتقاقی، گروههای نحوی و ساختمان جمله در گویش کوهسرخی،به عنوان گونه ای از زبان فارسی مشخص سازد که این گویش می تواند بر اساس ملاحظات رده شناختی توصیف گردد. برای انجام چنین هدفی، پژوهشگر طی یک تحقیق میدانی به ضبط داستانها، خاطرات و مکالمه آزاد 18 گویشور مرد و 12 گویشور زن بالای 55 سال که همگی بی سواد و با پیش زمینه های اجتماعی گوناگون بوده اند پرداخته است و سپس داده های زبانی حاصل را بر اساس منابع رده شناختی تجزیه و تحلیل کرده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ساختواژه تصریفی و اشتقاقی ، گروههای نحوی و ساختمان جمله در گویش کوهسرخی بر اساس ملاحظات رده شناختی قابل توصیف است چنانکه اسمها برخی تصریف ها مانند شمار، حالت،معرفگی، نکرگی ونشانه اضافی را می پذیرند.ضمایر بصورت آزاد و واژه بستی هستند فعل ها نشانه تصریفی زمان ، نمود ،وجه ، و جهت (voice) می پذیرند صفتها از نوع شبه اسم و غیر شبه فعل و غیرشبه اسم، وحروف اضافه از نوع پیشین هستند. فرایندهای واژه سازی در این گویش از نوع وندافزایی و ترکیب است.گروه اسمی به دو شکل ساده و مرکب در این گویش وجود دارد گروهای فعلی بر اساس متممی که می پذیرند شامل فعلهای اولیه و ثانویه می گردند. گویش هم دارای ساخت های هسته نشاندار (head-marking) مانند تصریف های جمع و هم وابسته نشاندار (dependent marking) مانند تصریف معرفگی است .ترتیب واژگانی غیر نشاندار گویش بصورت svo، دارای ساختمان جمله ای ساده ، مرکب همپایه و مرکب ناهمپایه است و جمله ها بر اساس کاربرد شامل جملات خبری ، امری،پرسشی و سایر انوع جمله می گردند.

بررسی ساخت دستوری گویش کردی کرمانجی قوچان از دیدگاه رده شتاسی زبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  علی اکبر چوپانی عسگرآباد   علی اصغر رستمی ابو سعیدی

گویش کردی کرمانجی یکی از گویش های زبان کردی است که در شمال خراسان بدان تکلم می شود . هدف پژوهش حاضر بررسی و توصیف ساخت دستور زبان کردی کرمانجی قوچان از دیدگاه رده شناسی زبان است. در این راستا به توصیف رده شناختی ساختمان جمله ، گروه های نحوی ، ساختواژه ی تصریفی و ساختواژه اشتقاقی پرداخته می شود تا مشخص گردد که آیا موارد مذکور در چارچوب رده شناختی قابل توصیف هستند یا خیر. این پژوهش از یک جامعه ی زبانی متشکل از پانزده نفر مرد و پانزده نفر زن انجام گرفته است که همگی این افراد بالای پنجاه سال و بی سواد و یا کم سواد بودند . این پژوهش نشان می دهد که گویش کردی کرمانجی قوچان در حوزه های ساختمان جمله ، گروه های نحوی ، ساختواژه ی تصریفی و ساختواژه اشتقاقی از دید گاه رده شناختی قابل توصیف است . از لحاظ ساختار ساختواژه ای ، زبانی ترکیبی است که بیشتر واژه های آن از پیوستن واژه ها به یکدیگر و افزودن پیشوندها و پسوندها ساخته می شوند . از نظر ساخت نحوی جزء زبان های sov می باشد . به غیر از زمان گذشته ی متعدی ضمیر افتان می باشد . افعال دارای دو ستاک گذشته و حال می باشند. در زبان کردی نوعی ساخت ارگتیو وجود دارد که فاعل فعل لازم و متعدی با هم دیگر متفاوت می باشند. اسامی در ساخت اضافه و حالت ندا مفهوم جنس مذکر و مونث را نشان می دهند . ضمایر شخصی به دو دسته ی فاعلی و مفعولی تقسیم می شوند.

بررسی و تحلیل تعدادی از مولفه های گفتمانی در برخی روایت های سیستانی بر اساس دولی و لوینسن ( 2001 )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهره صوفی   عباسعلی آهنگر

به نظر می رسد گویشوران سیستانی در روایت های خود از مولفه های گفتمانی خاصی استفاده می کنند. در این پژوهش سعی بر آن است تا سه مولفه گفتمانی ( discourse feature ) پیوستگی ( cohesion ) ، ارجاع مشارکین ( participant reference ) و نقل قول ( reported speech ) در ده روایت سیستانی بر اساس رویکرد نقشگرای دولی و لوینسن ( 2001 ) مورد بررسی و تحلیل قرارگیرند. داده های این پژوهش از طریق ضبط مستقیم روایت های سیستانی شامل داستان و خاطره از 20 گویشور سیستانی که بیسواد و یا کم سواد بوده اند، بدست آمده است. این گویشوران که شامل ده مرد و ده زن می شدند، در رده های سنی 40 تا 100 سال قرار داشتند و ساکن شهرستان زابل بودند. بررسی و تحلیل عناصر پیوستگی زبانی نشان می دهد که ابزارهای ایجاد پیوستگی مانند: عبارات توصیفی ، ابزارهای یکسانی ، روابط واژگانی و الگوهای ساختواژی- نحوی نقش زیادی در ایجاد پیوستگی در ساختار روایات سیستانی برعهده دارند. همچنین بررسی آماری کاربرد ابزارهای پیوستگی توسط راویان سیستانی نشان می دهد که در میان ابزار پیوستگی، راویان سیستانی به تعداد بیشتری از ابزار پیوستگی " ضمایر "، " تکرار " و حرف ربط " و " استفاده می کنند. مطالعه چگونگی ارجاع مشارکین در روایات سیستانی نشان می دهد که ابزارهای ارجاعی در این گویش شامل ارجاع گروه اسمی، ضمایر و مرجعدار صفر می باشند که از این میان گروه های اسمی نسبت به دو گروه دیگر بار ارجاعی بیشتری را منتقل می کنند. در مورد استفاده از ابزار مرجعدار صفر باید گفت که گویشوران سیستانی در مقایسه با گروه اسمی و ضمایر، به نسبت بیشتری از این ابزار ارجاعی بهره می گیرند و به خصوص بیشتر این ابزار را برای مشارکین اصلی به کار می برند. در قسمت نقل قول، تحلیل های انجام شده حاکی از آن است که صورت معمول ( default ) نقل قول در روایت های سیستانی به صورت نقل قول مستقیم می باشد و صورت زبانی نقل شده به صورت یک متمم بندی برای فعل نقل شده ظاهر می شود. از یافته های دیگر در قسمت نقل قول باید به کاربرد " که " در نقل قول برای برجسته سازی سخن نقل قول شده، اشاره نمود. به این معنی که راویان سیستانی برای تاکید بیشتر بر سخن نقل قول شده از متمم ساز " که " استفاده می کنند.

بررسی رابطه ی تعداد و نوع راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی با قدرت و جنسیت مخاطب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  مریم کیخایی   عباسعلی آهنگر

در سال های اخیر، پدیده ی بی ادبی زبانی موضوع بحث پژوهش های فراوانی بوده است. پژوهشگرانِ بسیاری این موضوع را از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار داده اند و رویکردها و تعاریف زیادی در این زمینه ارئه داده اند. کال پپر (1996)، بی ادبی را اخلال گر ادب معرفی می کند و به همین دلیل، راهبردهای بی ادبی را در ارتباط با رویکرد ادب براون و لوینسون (1987) بیان می کند. در این پژوهش، سعی بر آن است که راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست بررسی شود. موارد بررسی شده در این پژوهش عبارتند از: 1- بررسی و تحلیل رابطه ی بین قدرت مخاطب و نوع راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست، 2- بررسی و تحلیل رابطه ی بین جنسیت مخاطب و نوع راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست، 3- بررسی و تحلیل رابطه ی بین قدرت مخاطب و تعداد راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست، و 4- بررسی و تحلیل رابطه ی بین جنسیت مخاطب و تعداد راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست. برای انجام این هدف، داده ها با استفاده از تست تکمیلی گفتمان جمع آوری شدند. این تست شامل پنج موقعیت بود که از جامعه آماری خواسته شد چیزی را از 6 مخاطب، دو مخاطب با قدرت اجتماعی پایین، دو مخاطب با قدرت اجتماعی برابر و دو مخاطب با قدرت اجتماعی بالا نسبت به قدرت اجتماعی گویشور، درخواست کنند. جامعه آماری شرکت کننده در این پژوهش شامل 100 دانشجوی گویشور سیستانی، 50 نفر زن و50 نفر مرد، بودند. داده های به دست آمده بر اساس رویکرد بی ادبی کال پپر (1996) طبقه بندی شدند. تحلیل داده ها نشان داد: 1- رابطه ی معنا داری بین قدرت مخاطب و نوع راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط گویشوران سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست وجود دارد، 2- رابطه ی معناداری بین جنسیت مخاطب و نوع راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست وجود ندارد، 3- رابطه ی معنا داری بین قدرت مخاطب و تعداد راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست وجود دارد، 4- رابطه ی معنا داری بین جنسیت مخاطب و تعداد راهبردهای بی ادبی به کار برده شده توسط دانشجویان سیستانی در موقعیت کنش گفتاری درخواست وجود دارد.

بررسی توصیفی ساختواژه بلوچی سرحدی گرنچین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فرزانه جمالزهی   عباسعلی آهنگر

هدف از این پژوهش ارایه توصیف و تحلیل همزمانی از ساختواژه بلوچی سرحدّی گرنچین در دو حوزه ساختواژه تصریفی و اشتقاقی است. پیکره زبانی این پژوهش به روش میدانی از گفتار گویشوران ساکن منطقه گرنچین شهرستان خاش گردآوری گردیده است. داده های زبانی از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 14 گویشور (7 مرد و 7 زن ) بومی ساکن در منطقه گرنچین با میانگین سنّی 80 - 15سال جمع آوری شده اند. نتایج بررسی ساختواژه تصریفی و اشتقاقی عناصر زبانی شامل اسم، فعل، صفت، قید و حرف نشان می دهند که در ساختواژه تصریفی، اسم در مقوله های تصریفی شمار ( با دو تمایز شمار مفرد و جمع و ضمیر با سه تمایز شمار مفرد، مثنی و جمع)، شناختگی و حالت فاعلی و غیر فاعلی صرف می شود. حالت غیر فاعلی به نوبه خود به صورت حالت رایی/ برایی ، ملکی ، ندایی ، مکانی ، به ای ، ازی و بایی تحقق ساختواژی- نحوی می یابد. همچنین نظام حالت در این گویش نظام فاعلی- مفعولی است. با وجود این، این گویش از نظام ساخت کنایی دوگانه در نظام گذشته فعل نیز استفاده می کند. صورتهای خود ایستای فعل در مقوله های زمان دستوری (نظام گذشته و غیر گذشته)، نمود (ناقص و کامل)، وجه (اخباری، التزامی و امری)، جهت (معلوم و مجهول) و مطابقت ( با فاعل و یا ضمایر پسوندی ) صرف می شوند. صفت ها در مقوله های تصریفی مقایسه و مطابقت صرف می شوند. قیدها شامل قیدهای مختص و صورتهای تصریف شده اسم یا صفت هستند که دسته اوّل فقط در مقوله تصریفی مقایسه صرف می شوند، در حالیکه دسته دوّم از قیدهای مذکور در نظام حالت بلوچی سرحدّی صرف می شوند. بررسی ساختواژه اشتقاقی بلوچی سرحدّی نشان می دهد که واژه های زیادی به کمک فرایندهای اشتقاق ، ترکیب، اشتقاق- ترکیب و تکرار ساخته می شوند. فرایند اشتقاق اسم، صفت و قید به دو صورت پیشوندی و پسوندی تحقق می یابد که در این میان صورتهای پسوندی بیشترین اشتقاق ها را به خود اختصاص داده اند در حالیکه افعال مشتق فقط به صورت پیشوندی یافت می شوند.

توصیف نظام واجی گویش بلوچی سرحدی گرنچین در چارچوب واج شناسی زایشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فهیمه ساغریچی   عباسعلی آهنگر

دستوریانِ زایشی به واج شناسی به عنوانِ قسمتِ مهمّی از دستورِ هر زبان توجّه خاصّی داشته اند. واج شناسیِ زایشی که می توان آن را حاصلِ تلاش هایِ چامسکی و هله (1968) دانست وارثِ مطالعاتِ انجام شده در سنّت هایِ پیشین و نیز تعدیل ها و تغییرهایِ انجام شده در دورانِ بعد از آن است (کرد زعفرانلو کامبوزیا، 1388). پژوهش حاضر به توصیف و تحلیلِ نظامِ واجیِ گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین در چارچوب نظریه واج شناسیِ زایشی می پردازد. برایِ این منظور، داده هایِ زبانیِ گویش بلوچیِ سرحدّی بر اساس پیکره زبانیِ گردآوری شده از منطقه گرنچین، واقع در35 کیلومتریِ جنوب شرقیِ شهرستانِ خاش بررسی می شوند. در این راستا، ابتدا فهرستِ واجیِ گویش مذکور در قالب همخوان و واکه تبیین گردیده است، و هویّتِ واجیِ هر واج با استفاده از انگاره برکوئست (2001) به اثبات رسیده است. همچنین، ساختِ هجا، فرآیندهایِ واجی، الگوهایِ تکیه و آهنگ در گویش مذکور مورد مطالعه قرارگرفتهاند. در تعیینِ همخوان ها، واکه ها، الگوهایِ تکیه، و آهنگ از نمودارهایِ طیفی نیز استفاده شده است. گردآوریِ داده ها و تدوینِ پیکره هایِ زبانی در پژوهش حاضر بر اساس روش هدفمند، در قالب پرسش نامه و مصاحبه و نیز ضبطِ گفتارِ آزاد بوده است. جامعه زبانیِ این پژوهش را 30 گویشورِ ساکنِ گرنچین، شاملِ 10 زن، و 20 مرد، با رده هایِ سنّیِ متفاوتِ 18 تا 80 سال (اکثراً بی سواد) تشکیل می دهند. یافته هایِ این پژوهش نشان می دهد که: گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین در نظامِ واجیِ خود 21 همخوان، 6 واکه ساده، و سه واکه مرکّب دارد. هجا در این گویش دارایِ یک عنصرِ هجایی به عنوانِ مرکز هجا است که قبل از آن حدّاکثر 3 همخوان و بعد از آن حدّاکثر 2 همخوان می تواند واقع شود. بعلاوه، بررسیِ پیکره یِ زبانیِ مورد نظر حاکی از آن است که فرآیندهایِ واجی از قبیلِ: همگونی، ناهمگونی، حذف، و غیره در این گویش به کار رفته اند. جایگاهِ تکیه در عناصرِ اسم، صفت، فعل، و مصدر قابلِ پیش بینی است. در ارتباط با الگویِ پایانیِ آهنگ بسته به نوعِ جمله: خبری، پرسشی، و غیره می توان سه نوع آهنگِ پایانی: یکنواخت، افتان، و خیزان را در این گویش مشاهده کرد.

ابزارهای انسجام واژگانی در کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک بر پایه نظریه هلیدی و حسن (1976)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  امیر قیصی پور   گیتی تاکی

متن از جملاتی تشکیل شده است که به نحو خاصی به هم مرتبط شده اند. ابزارهایی که این ارتباط را ایجاد می کنند، انسجام متن نامیده می شوند. یکی از راههای ایجاد انسجام متنی، انسجام واژگانی است. در این نوع انسجام، با انتخاب واژه هایی سروکار داریم که با جملات قبلی مرتبط هستند. به عبارت دیگر، انسجام واژگانی هماهنگی واژگان دو یا چند جمله با هم است که روابط مفهومی را در نظام معنایی برقرار می کنند. در این پژوهش تلاش شده است تا ابزارهای چندگانه ایجاد انسجام واژگانی از دیدگاه هلیدی و حسن (1976) در کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک (1384) بررسی و ارائه شود. آنها انسجام واژگانی را تحت عنوان تکرار و با هم آیی تقسیم بندی کرده اند. بازآیی یا تکرار، کاربرد واژه هایی است که به نحوی به واژه های قبل ارجاع می یابد و شامل هم معنایی، تضاد معنایی و شمول معنایی است. با هم آیی، هم نشینی واژه هایی است که چه از نظر مفهومی و چه از نظر عرفی با هم مرتبط اند. هدف پژوهش در گام اول این است تا انطباق ابزارهای انسجام واژگانی در کتاب تنگسیر نوشته صادق چوبک (1384) را با ابزارهای انسجام واژگانی موردنظر هلیدی و حسن (1976) بیابد. در گام بعدی میزان کاربرد ابزارهای انسجام واژگانی و مشخص شدن پرکاربردترین آنها موردنظر است. روش انجام پژوهش، تحلیلی- توصیفی می باشد. در این پژوهش تمامی موارد انسجام واژگانی از دیدگاه هلیدی و حسن(1976) شناسایی و در جداول خاص همراه با بسامد آنها ارائه شده اند. تکرار با بسامد 3456 و میزان آن 73.26 % در جایگاه اول و دارای بیشترین بسامد، تضاد معنایی با بسامد 425و میزان آن 9% در جایگاه دوم، هم معنایی با بسامد349 و میزان آن 7.39% در جایگاه سوم، با هم آیی با بسامد273و میزان 5.78 % در جایگاه بعدی و شمول معنایی با بسامد214و میزان آن 4.60% در آخرین جایگاه قرار دارد. با تحلیل آمارها مشخص می شود که متن کتاب با توجه به استفاده بجا از ابزارهای انسجام واژگانی از انسجام مناسبی برخوردار است. همچنین با بررسی داده ها این نتیجه حاصل شد که مواردی وجود دارد که الگوی هلیدی و حسن(1976) نمی تواند پاسخگوی آن باشد.

بررسی توصیفی ساختواژه ی بلوچی ساحلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  پروانه کریمی دادکان   عباسعلی آهنگر

چکیده: بلوچی ساحلی که در ایران در منطقه ی ساحلی شهرستان چابهار و شهرستان کنارک واقع در جنوب استان سیستان و بلوچستان تکلّم می شود ویژگی های ساختواژ ی- نحوی خاص خود را دارد.این پژوهش که بر پایه ی کار میدانی نگارنده انجام شده است،توصیف و تحلیلی هم زمانی از ساختواژه ی تصریفی واشتقاقی گویش بلوچی ساحلی ارائه می دهد.داده های زبانی مورد نیاز این پژوهش از طریق ضبط گفتار آزادگویشوران ساکن در شهر چابهار، شهرکنارک، روستای رمین واقع در 7 کیلومتری شهر چابهار، روستای بریس در 60 کیلومتری چابهار و روستای تیس واقع در 5 کیلومتری شهر چابهار استان سیستان و بلوچستان جمع آوری شده است. این افراد شامل 12 گویشور مرد و 11 گویشور زن با سوابق اجتماعی و تحصیلی مختلف است که بین 18 تا 70 سال سن دارند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ساختواژه ی تصریفی و اشتقاقی گویش بلوچی ساحلی عناصر ساختواژی- نحوی خاص خود رادر عناصر زبانی شامل اسم، فعل، صفت، قید و حرف به کار می برد.در بخش ساختواژی تصریفی، اسم در مقوله های تصریفی شمار(با دو تمایز شمار مفرد و جمع) و ضمیر (با سه تمایز مفرد، مثنی و جمع) شناختگی و حالت (شامل حالت فاعلی و غیر فاعلی) صرف می شود. حالت غیر فاعلی به لحاظ ساختواژی-نحوی در این گویش به صورت رایی/ برایی، به ای، ازی، بایی، ملکی، مکانی و ندایی تحقق می یابد. نظام حالت در این گویش نظام کنایی- مطلق است. افعال بلوچی ساحلی در دو گروه افعال خود ایستا و افعال ناخود ایستا قرار می گیرند. صورت های خود ایستای فعل در این گویش در مقوله های زمان دستوری (نظام گذشته و غیر گذشته که به ترتیب از ستاک های گذشته یا حال فعل مشتق می شوند)، نمود (ناقص و کامل)، وجه (اخباری، التزامی و امری)، جهت (معلوم و مجهول) و مطابقت (با فاعل و ضمایر پسوندی) صرف می شوند. در این راستا صورت های مختلف فعل از نظر زمان دستوری و شمار با فاعل از طریق پایانه های شخصی یا فعل ربطی حال و گذشته مطابقت دارد. همچنین گویش بلوچی ساحلی اغلب از نظام ساخت کنایی مطلق در نظام گذشته ی فعل استفاده می کند. صفت ها در مقوله های تصریفی مقایسه و مطابقت صرف می شوند. قیدها نیز در بلوچی ساحلی شامل قیدهای حالت، زمان، مکان و جهت فقط در مقوله ی تصریفی مقایسه صرف می شوند. نتایج پژوهش نشان می دهد در بخش ساختواژه ی اشتقاقی، این گویش از فرایند های مختلف اشتقاق، ترکیب،اشتقاق- ترکیب و تکرار برای ساختن واژه ها بهره می برد. فرایند اشتقاق اسم، صفت و قید به دو صورت پیشوندی و پسوندی است و بیشترین میزان اشتقاق ها نیز به صورت پسوندی تحقق می یابد. اشتقاق فعل در گویش بلوچی ساحلی فقط به صورت پیشوندی است. کلمات کلیدی: بلوچی ساحلی، ساختواژه ی تصریفی،ساختواژه ی اشتقاقی، مقوله های ساختواژی-نحوی، فرایند های واژه سازی.

بررسی تاثیر جنسیت نویسنده بر بکار گیری ابزارهای انسجام واژگانی در پاره ای از داستان های کوتاه برخی نویسندگان معاصر زبان فارسی برپایه نظریه هلیدی و حسن (1976)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه قنبری   یحیی کیخایی

یکی از مباحث تحلیل گفتمان، تحلیل متن است. متن واحدی معنایی می باشد که اجزای آن دارای پیوند منطقی می باشند. اساسی ترین عامل ایجاد پیوند میان اجزای متن، انسجام می باشد. یکی از ابزارهای انسجام متن، انسجام واژگانی نامیده می شود. از نظر هلیدی و حسن(1976) مهم ترین روابط معنایی میان واژگان عبارتند از تکرار و باهم آیی . تکرار خود صورتهایی دارد; از جمله، بازآیی، هم معنایی ، تضاد معنایی و شمول معنایی . باهم آیی یعنی پیوستگی و ارتباط بین واژگان که به نوعی با یکدیگر به کار می روند. در این پژوهش تلاش شده است تا ابزار های چند گانه ایجاد انسجام واژگانی از دیدگاه هلیدی و حسن (1976) در پاره ای از داستانهای کوتاه برخی نویسندگان معاصر زبان فارسی بررسی و ارائه شود و به بررسی تاثیر جنسیت نویسنده بر به کارگیری این ابزارها پرداخته شود. روش انجام پژوهش، تحلیلی – توصیفی می باشد. به این منظور آثار سه نویسنده زن و سه نویسنده مرد بین سالهای 1370 تا 1390 انتخاب شده اند، به گونه ای که از میان آثار هر کدام از آنها یک اثر بطور تصادفی بعنوان پیکره تحقیق انتخاب شده است. در متون انتخابی فوق، ابزارهای انسجام واژگانی شناسایی و در جداول خاص همراه با بسامد آنها ارائه شده اند. پژوهش حاضر نشان می دهد که ابزار های انسجام واژگانی در داستان های کوتاه زبان فارسی مورد بررسی با ابزار های انسجام واژگانی مورد نظر هلیدی و حسن (1976) قابل انطباق هستند. نتایج نشان می دهند که نویسندگان مرد، ابزار تکرار را با میانگین بسامد33/123، با هم آیی را با میانگین بسامد 33/27، تضاد معنایی را با میانگین بسامد 66/6 ، هم معنایی را با میانگین بسامد 4 و شمول معنایی را با میانگین بسامد 2 به کار گرفته اند ، در حالیکه نویسندگان زن، ابزار تکرار را با میانگین بسامد 33/86، با هم ایی را با میانگین بسامد 66/23، تضاد معنایی را با میانگین بسامد13، هم معنایی را با میانگین بسامد 33/0 و شمول معنایی را با میانگین بسامد 66/0 به کار گرفته اند. با ازمون ناپارامتر ی من_ ویتنی(1947) مشخص می شود که اختلاف دو گروه در بکارگیری ابزارهای تکرار و هم معنایی، معنادار می باشد اما در کاربرد تضاد معنایی، شمول معنایی و باهم آیی اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نمی شود.

بررسی و توصیف برخی ضرب المثل های سیستانی و مشابه آنها در انگلیسی معیار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علی فروزان فر   علی اصغر رستمی ابوسعیدی

چکیده این پژوهش به بررسی و توصیف برخی ضرب المثلهای گویش سیستانی و ضرب المثل های مشابه آنها در زبان انگلیسی معیار می پردازد. از آنجا که ضرب المثل های هر ملت نشان دهنده ی افکار و روحیات آن مردم است، می توان از طریق مطالعه ی آنها به ویژگیهای روحی و اخلاقی یک جامعه پی برد. هدف از انجام این پژوهش کوشش در حفظ و اشاعه آثار ادبی و فرهنگی مردم سیستان و همچنین توصیف برخی ضرب المثل های سیستانی می باشد. روش گردآوری داده ها در این پژوهش تلفیقی است از روش کتابخانه ای و میدانی. پس از مطالعه ی منابع سیستانی، انگلیسی، و فارسی در مورد ضرب المثل و آشنایی با مفاهیم نظری مربوط به آن، داده های پژوهش از منابع مکتوب و همچنین گفتار آزاد گویشوران سیستانی گردآوری شده است. گویشوران این تحقیق بیش از بیست نفر مرد و زن بین سنین چهل تا هفتاد سال می باشند. پس از آن ضرب المثل های گویش سیستانی به ترتیب حروف الفبا فهرست شده و با الفبای آوانگاری بین المللی (ipa) واج نویسی شده اند. یافته های پژوهش که شامل حدود 400 ضرب المثل سیستانی میباشند، توصیف شده اند. در پایان، بررسی ضرب المثل های سیستانی و معادلهای آنها این نکته را نشان دادند که گویش سیستانی ضرب المثل های خاص خود را دارد و در زبان انگلیسی برای برخی از آنها ضرب المثل های مشابه یافت می شود.

پردازش گروه های نحوی و جملات ساده خبری زبان فارسی در پرولوگ بر اساس برنامه کمینه گرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زینب طباخی   عباسعلی آهنگر

بررسی مختصر تاریخچه نرم افزار های مبتنی بر زبان طبیعی بیانگر این مطلب است که جز با داشتن یک انگاره زبانی مناسب طراحی آنها امکانپذیر نخواهد بود. لذا به نظر می رسد برنامه کمینه گرای چامسکی (1995) بتواند این انگاره را به منظور تدوین برنامه ای که در بر دارنده روش تجزیه کلیه بخشهای زبانی باشد، فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر بررسی انواع گروه های نحوی و جملات ساده خبری در زبان فارسی بر اساس برنامه کمینه گرا است. بخش نرم افزاری این پژوهش زبان برنامه نویسی پرولوگ است که از جمله زبان های مبتنی بر منطق محسوب می شود. پیکره در نظر گرفته شده در این پژوهش با استفاده از الگوریتم های از پیش تعیین شده خودمفسر پرولوگ در چهار سطح زبانی توسط چهار تحلیل گر، بر اساس طرح برنامه کمینه گرای چامسکی تجزیه می شوند. به منظور تجزیه هریک از بخش های زبانی مربوط، در پرولوگ، بر اساس برنامه کمینه گرا یک تحلیل گر در نظر گرفته شده است که در بر دارنده دو بخش واژگان و نظام محاسباتی است. نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که برنامه کمینه گرا در مقایسه با سایر انگاره های زبانی، شیوه اقتصادی تری را در زمینه پردازش گروه های نحوی و جملات ساده خبری زبان فارسی فراهم می آورد. کلمات کلیدی: برنامه کمینه گرا، پرولوگ، واژگان، نظام محاسباتی، گروه های نحوی، جمله ساده خبری.

بررسی توصیفی ساختواژه ی تصریفی ترکی طایفه ی ایلخاص باصری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  طیبه اکبری باصری   علی اصغر رستمی ابوسعیدی

چکیده: یکی از شاخه های ترکی قشقایی، گونه ی زبانی ترکی ایلخاص باصری است که توسط طایفه ی ایلخاص باصری تکلّم می شود. اکثر افراد این طایفه در روستای شهیدآباد واقع در 24 کیلومتری جنوب غربی صفاشهر از توابع شمالی استان فارس زندگی می کنند. گونه ی زبانی ترکی ایلخاص باصری ساختواژه ی تصریفی خاص خود را دارد که می توان آن را در قالب یک پژوهش، توصیف زبانشناختی نمود. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی توصیفی ساختواژه ی تصریفی ترکی ایلخاص باصری است. در این راستا، ویژگی های ساختواژی- نحویِ عناصر زبانی شامل اسم، فعل، صفت و قید بررسی و توصیف خواهد شد. داده های زبانی پژوهش که بر پایه ی کار میدانی است، از طریق مصاحبه و ضبط گفتار آزاد 8 مرد و 11 زن بی سواد و کم سواد بین سنین 50 تا 90 سالگی که ساکن روستای شهیدآباد و دارای پیشینه ی اجتماعی و تحصیلی مختلف هستند، جمع آوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در ساختواژه ی تصریفی اسم در مقوله های ساختواژی- نحوی شمار (با دو تمایز مفرد و جمع)، شناختگی (با سه تمایز اسم شناخته ، اسم ناشناخته و اسم جنس )، مالکیت و حالت فاعلی و غیرفاعلی صرف می شود. حالت غیرفاعلی در این گونه به صورت رایی ، اضافی ، به ای ، بایی ، ازی ، برایی و مکانی تحقّق ساختواژی- نحوی می یابد. نظام حالت در این گونه نیز نظام فاعلی- مفعولی است. جنس دستوری در این گونه فاقد نشانه ی ساختواژی است. صورتهای خودایستای فعل در مقوله های زمان دستوری (زمان گذشته، حال، آینده و آینده در گذشته)، نمود (کامل و ناقص)، وجه (اخباری، التزامی و امری)، جهت (معلوم و مجهول) و مطابقت با فاعل یا ضمایر متّصل (ضمایر پسوندی ) صرف می شوند. صفت ها در این گونه نیز در مقوله ی تصریفی مقایسه (در چهار درجه ی مطلق ، برتری ، برترین و برابری ) صرف می شوند و در مقوله ی تصریفی مطابقت صرف نمی شوند. بنابراین همه ی آنها بدون نشانه ی تصریفی پیش از اسم قرار می گیرند. قید مختص شامل قید حالت، قید زمان و قید مکان می شود. در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد که برخی از قیدهای حالت در مقوله ی تصریفی مقایسه با درجه ی برتری صرف می شوند. همچنین، برخی از قیدهای زمان و مکان در حالت های غیرفاعلی مفعولی، ازی، به ای و برایی صرف می شوند.

بررسی برخی از مولفه های گفتمان گزارش های مکتوب ورزشی فارسی براساس لوینسون (2010)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  ندا نجفی چالشتری   عباسعلی آهنگر

بر اساس لوینسون (2010) پیوستگی یکی از مهم ترین مفاهیم تحلیل گفتمان است، که روابط معنایی موجود در متن را نشان می دهد. لوینسون (همان) انواع ابزارهای پیوستگی را طبق طبقه بندی دولی و لوینسون (2001) معرفی کرده است. براساس این طبقه بندی ابزارهای پیوستگی به شش دسته تقسیم می شوند: عبارت های توصیفی (descriptive expressions)، همانندی (identity)، روابط واژگانی (lexical relations)، الگوهای صرفی- نحوی (morpho-syntactic patterns)، علائم ارتباطی میان گزاره های معنایی (signals of relations between propositions)، و الگوهای آهنگ گفتمان (intonation patterns). دومین عنصر مهم در تحلیل روابط متن، نقل قول (reported speech) است که به سه دسته تقسیم می شود: نقل قول مستقیم (direct speech)، نقل قول غیرمستقیم (indirect speech)، و نقل قول نیمه مستقیم (semi-direct speech). سومین عنصر مهم در تحلیل روابط متن، برجستگی می باشد که برای جلب توجه بیشتر مخاطب از آن استفاده می شود و شامل برجستگی موضوعی (thematic prominence) و برجستگی تاکیدی (emphatic prominence) است. هدف این پژوهش بررسی و توصیف نقش ابزارهای پیوستگی، انواع نقل قول، و انواع برجستگی و همچنین میزان بسامد کاربرد آنها در گزارش های مکتوب ورزشی فارسی می باشد. بر این اساس، تعداد 80 گزارش ورزشی از 5 روزنامه ی مختلف گردآوری شد. جهت مقایسه ی کاربرد بسامد هر یک از ابزارهای تحلیل گفتمان و زیرمجموعه های آنها و تشخیص میزان معناداری تفاوت در کاربرد گزارش های مکتوب ورزشی فارسی از آزمون تی تک نمونه ای (one-sample t-test) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ابزارهای پیوستگی و انواع برجستگی مطرح شده توسط لوینسون (2010) در گزارش های مکتوب ورزشی فارسی قابل بررسی هستند و بسامد کاربرد آنها متفاوت است اما هیچگونه نقل قولی در این گزارش ها یافت نشد.

تحلیل گفتمان پاره ای از دادخواستها و دادنامه های مکتوب فارسی دادگاه خانواده براساس دیدگاه کولتارد و جانسون (2007)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدیه شکوهیان   عباسعلی آهنگر

براساس دیدگاه کولتارد و جانسون (2007)، می توان متون مکتوب و شفاهی حقوقی را در حوزه های واژگانی، دستوری، معناشناسی، کاربردشناسی، و گفتمان بررسی کرد. در حوز? واژگانی، واژه های تخصصی(technical vocabulary)، در حوز? دستور، اسم سازی (nominalization)، مجهول سازی (passivization)، در حوز? معناشناسی، ابهام (ambiguity)، عملگرهای منطقی(logical operators)، در حوز? کاربردشناسی، کنشهای گفتاری (speech acts) سرل (1969)، و همچنین، گون? کلام (genre)، در حوز? گفتمان (discourse)، نشانگرهای گفتمان(discourse markers)، مواردی هستند که به عقید? کولتارد و جانسون (همان) قابل بررسی و مطالعه در متون حقوقی می باشند. هدف این پژوهش، بررسی و توصیف این ویژگی های زبانشناختی، تعیین میزان کاربرد آنها در نمونه هایی از دادخواستها (petitions)و دادنامه های (verdicts)مکتوب دادگاه خانواده در ایران و مقایس? بسامد کاربرد آنها در این دو دسته از داده ها است. پیکر? زبانی پژوهش حاضر، مشتمل بر 50 دادخواست مکتوب و 50 دادنام? مکتوب از دادگاه خانواده واقع در استان گیلان، شهرستان لنگرود میباشد. برای مقایس? بسامد کاربرد هر ویژگی و زیرمجموعه های آن و تشخیص میزان معناداری تفاوتها در کاربرد هر کدام در داده های پژوهش مربوط، از نرم افزار اس. پی. اس. اس. (spss) و آزمون تی (t-test) (آزمون دو نمون? مستقل) استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون t نشان می-دهد که داده های این پژوهش از نظر واژه های تخصصی، اسم سازی، عملگرهای منطقی، حذف و جابجایی عبارات تخصصی به عنوان زیر مجموعه ای از عناصر گون? کلام با یکدیگر تفاوت معناداری دارند. اما در کاربرد مجهولسازی، ابهام، کنشهای گفتاری، حذف و جابجایی ساخت بلاغی گون? کلام و نشانگرهای گفتمان، میان دادخواستها و دادنامه های پژوهش حاضر تفاوت معناداری وجود ندارد. از سوی دیگر، در این پژوهش تنها به توصیف نشانگرهای گون? کلام و ویژگیهای موقعیتی به عنوان زیرمجموعه ای از گون? کلام پرداخته شد زیرا، این ویژگیها از نظر آماری قابل تحلیل و مقایسه نبودند.

بررسی و تحلیل درک برخی عناصر زبرزنجیری در کودکان کاربر کاشت حلزون شنوایی در مقایسه با کودکان شنوا و همچنین نگاهی بر تأثیر جنسیت و سن کاشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  طیبه خوشنود   بصیر هاشمی

کودکان پس از تولد از طریق شنیدن زبان را فرا می¬گیرند. کودکان کم¬شنوای شدید به دلیل نقص در سیستم شنوایی قادر به شنیدن بخش عظیمی از صدای گفتاری خود و دیگران نیستند، به همین دلیل گفته می شود آنها فاقد هر گونه پیش زمینه¬ی ذهنی در مورد اصوات گفتاری هستند. به همین علت، در درک عناصر زبرزنجیری آنها نواقصی قابل مشاهده است. کاشت حلزون از جمله راهکارهایی است که برای جبران این نقیصه مورد استفاده قرار می¬گیرد. در این میان، عامل¬ جنسیت و سن کاشت نیز در درک گفتار کودکان از اهمیّت ویژه¬ای برخوردار است. پژوهش حاضر سعی بر آن داردک برخی از عناصر زبرزنجیری از جمله آهنگ، تکیه هجایی، تکیه تأکیدی و الگوی کلمه را در کودکان کاربر کاشت حلزون و کودکان شنوا بررسی، توصیف، تحلیل و مقایسه کند. علاوه بر این، تأثیر متغیر جنسیت در کودکان کاربر کاشت و کودکان شنوا و متغیر سن کاشت، در کودکان کاربر کاشت حلزون را نیز مورد توجه قرار دهد. داده¬های این پژوهش از طریق آزمون¬های آهنگ، تکیه¬ی هجایی، تکیه¬ی تأکیدی و الگوی کلمه بدست آمده است. بدین منظور، از 40 کودک کاربر کاشت حلزون از مرکز کاشت بیمارستان شیراز و 60 کودک شنوا از مدارس ابتدایی خواسته شد تا به این آزمون ها پاسخ گویند. سپس، برای مقایسه¬ی میانگین آزمون های مورد نظر و تشخیص میزان معناداری آزمون ها در هر دو گروه کودکان کاربر کاشت حلزون و کودکان شنوا از نرم افزار spss و آزمون تی (آزمون دو نمونه ی مستقل) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین درک آهنگ، تکیه ی هجایی، تکیه ی تأکیدی و الگوی کلمه در کودکان کاربر کاشت حلزون پایین تر از کودکان شنوا است. علاوه بر این، جنسیت و سن کاشت بر درک عناصر زبرزنجیری این کودکان موثر بوده است. در مورد جنسیت در هر دو گروهِ کاربر کاشت و شنوا، کودکان پسر عملکرد بهتری در مقایسه با کودکان دختر داشتند. سن کاشت نیز به گونه ای است که هر چه سن کاشت پایین¬تر باشد درک عناصر زبرزنجیری بالاتر و هر چه سن کاشت بالاتر باشد درک این عناصر پایین تر خواهد بود.

بررسی و تحلیل اخبار سه شبکه ی تلویزیون ایران بر اساس نظریه ی آمیزه ی مفهومی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  نرجس ندیمی   عباسعلی آهنگر

استعاره در سرتاسر زندگی روزمره، جریان دارد و نظام مفهومی ما، ماهیتی اساساً مبتنی بر استعاره دارد. علاوه بر این، نویسندگان خبری نیز از استعاره برای جالب کردن خبر و جذب مخاطب بهره می گیرند. از این رو در این پژوهش، اخبار سه شبکه ی تلویزیون ایران بر اساس نظریه ی آمیزه ی مفهومی conceptual blending theory (cbt) بررسی گردید. این نظریه که یکی از جدیدترین نظریه ها درباره ی استعاره است، در سال 2002 توسط فوکونیه و ترنر مطرح گردید. آنها بر این باورند که این نظریه در زمان فهم یک موضوع، رخ می دهد و از طریق راه های موجود تفکر، معانی جدیدی ایجاد می کند. بر اساس فوکونیه و ترنر (2002)، در نظریه ی آمیزه ی مفهومی چهار نوع شبکه ی تلفیقی وجود دارد که عبارتند از: شبکه ی ساده، شبکه ی آینه ای، شبکه ی تک گستره و شبکه ی دوگستره. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بسامد و توصیف و تحلیل استفاده از نظریه ی آمیزه ی مفهومی در انواع خبر سه شبکه ی یک، دو و سه تلویزیون ایران است. در این راستا، بسامد استفاده از حوزه های مفهومی و شبکه های تلفیقی در انواع خبر شبکه های مذکور بررسی گردید و با ذکر مثال، به توصیف و تحلیل آنها پرداخته شد. برای انجام این پژوهش، اخبار ساعت 20:30 شبکه ی دو، اخبار ساعت 21 شبکه ی یک و اخبار ساعت 22 شبکه ی سه به مدت سه ماه ضبط شد. سپس خبرهایی که در آن-ها از نظریه ی آمیزه ی مفهومی استفاده شده بود، استخراج گردید و حوزه های مفهومی و شبکه های تلفیقی آن ها تعیین شد. پس از آن، بسامد استفاده از حوزه های مفهومی و شبکه های تلفیقی در انواع خبر شبکه های موردنظر با استفاده از آزمون خی2 در نرم افزار spss تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بسامد استفاده از نظریه ی آمیزه ی مفهومی در انواع خبر شبکه ی یک، دو و سه متفاوت است. از دیگر یافته های پژوهش، این است که بسامد استفاده از حوزه های مفهومی در خبرهای ورزشی شبکه ی یک و سه متفاوت است اما در شبکه ی دو متفاوت نیست. بسامد این حوزه ها در خبرهای اقتصادی و سیاسی شبکه ی یک و دو نیز متفاوت نیست. علاوه بر این، بسامد استفاده از شبکه های تلفیقی در خبرهای ورزشی شبکه ی یک، دو و سه متفاوت است اما این بسامد در خبرهای اقتصادی شبکه های موردنظر متفاوت نیست. همچنین بسامد استفاده از شبکه های تلفیقی در خبرهای سیاسی شبکه ی یک متفاوت نیست اما در شبکه ی دو متفاوت است.

بررسی و تحلیل کاربرد ابزارهای پیوستگی در گفتمان سالمندان آلزایمری و سالمندان عادی براساس دولی و لوینسون (2001)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  افسانه صحتی   عباسعلی آهنگر

چکیده: براساس مالک زاده، گلفام و شهابی (1388)، زبان یکی از موهبات الهی است که گاهی بر اثر افزایش سن یا آسیب های مغزی دچار اختلال شده و رو به افول می نهد. عصب شناسی زبان که به ارتباط مغز و زبان می -پردازد، می تواند بستر مناسبی جهت مطالعه اختلالات زبانی ناشی از این بیماری های مغزی باشد. تاکنون مطالعاتی چند درباره گفتمان بیماری آلزایمر صورت گرفته است. پیوستگی نیز یکی از عناصرگفتمانی است که نشان دهنده ارتباط مفهومی بین بخش های گفتمانی و چگونگی درک آن می باشد. هدف این پژوهش، تحلیل و توصیف نقش ابزارهای پیوستگی و میزان کاربرد آن در گفتمان سالمندان آلزایمری و عادی است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، تعداد 7 سالمند آلزایمری و 7 نفر سالمند عادی که از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه بیمار همتا شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. در این بررسی سه آزمون شامل: آزمون گفتار آزاد، توصیف تصاویر متوالی داستان و داستان سازی برای تصویر مورد استفاده قرار گرفت. گفتار هر دو گروه به مدت 40 دقیقه ضبط شد. سپس ابزار پیوستگی موجود در داده ها ضبط، استخراج، توصیف و تحلیل گردید. برای مقایسه بسامد کاربرد هر ابزار و زیر مجموعه های آن و میزان معناداری تفاوت ها در کاربرد هر کدام از داده های سالمندان آلزایمری و عادی از آزمون تی مستقل استفاده گردید. یافته ها نشان می دهند که کاربرد انواع ابزارهای پیوستگی مطرح شده توسط دولی و لوینسون در گفتگوهای فارسی، بویژه گفتگوهای سالمندان آلزایمری در مقایسه با سالمندان عادی متفاوت است. در این میان ابزارهای همانندی پرکاربردترین و ابزار عبارت توصیفی کم کاربردترین ابزارها در داده های مورد نظر بودند.

بررسی رده شناختی الگوهای ترتیب واژگانی گروه های نحوی گویش بلوچی سرحدّی میرجاوه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  افسانه شه بخش   عباسعلی آهنگر

چکیده: "زبان بلوچی مانند زبان ها و گویش های فارسی، کردی، لری، تالشی، گیلکی و مازندرانی به گروه زبان های ایرانی غربی تعلق دارد" (ارانسکی،1386: 162). بلوچی سرحدّی یکی از گویش های زبان بلوچی است که در شرق ایران، در مناطق کوچکی از خراسان و گلستان و در نواحی جنوبی تر در سیستان و بخش های شمالی بلوچستان در اطراف زاهدان و خاش تکلم می شود (جهانی و کرن، 2009). در دیدگاه رده شناسی "طبقه بندی زبان ها و یا اجزای زبانی، بر اساس ویژگی های مشترک صورت می گیرد و همزمان وجوه اشتراک و تمایز میان زبان ها در یک چارچوب قاعده مند، مشخص می گردد" (والی ،7:1997). بنابراین مطالعه و مقایسه ساختارهای نحوی در زبان های متفاوت، به منظور یافتن اشتراک و افتراق میان زبان ها، می تواند حوزه مهمی از مطالعات رده شناسی را تشکیل دهد. در این راستا، از حوزه نحو گویش بلوچی سرحدّی میرجاوه، به عنوان گونه ای از زبان بلوچی، می توان ترتیب واژگانی انواع گروه های نحوی از جمله، گروه اسمی، گروه فعلی، گروه صفتی، گروه قیدی و گروه حرف اضافه ای را طبق پارامترهای رده شناختی زبان توصیف نمود. برای این منظور تعداد 5 مرد و 5 زن بالای پنجاه سال و بی سواد، به عنوان جامعه زبانی پژوهش حاضر انتخاب شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که گویش بلوچی مذکور در حوزه انواع گروه های نحوی براساس دیدگاه رده شناسی زبان قابل توصیف است. بر این اساس، مشخص گردید که گروه اسمی در این گویش شامل دو رده گروه اسمی ساده و مرکب است. این گویش در ساختمان گروه اسمی ساده خود دارای هر دو ساخت هسته-پایانی و هسته آغازین است. همچنین به لحاظ نشانه گذاری هسته و وابسته هایش نیز گویش مذکور دارای هر دو ساخت هسته نشان دار (head-marking) و وابسته نشان دار (dependent-marking) می باشد، به طوری که در تصریف هایی مانند شمار، هسته را و در تصریف هایی مانند نشانه اضافی، وابسته را نشان دار می-کند. ترتیب واژگانی ساختمان گروه اسمی مرکب با توصیفات رده شناختی زبان های فعل پایانی درایر (2007) در این مورد همسو نیست. در ساخت گروه فعلی گویش مذکور در صورتی که وابسته هسته فعلی، مقوله های گروهی باشد، ترتیب هسته پایانی پایدار است، ولی اگر وابسته هسته فعلی بندهای متممی و قیدی واقع شوند، هسته آغازین است. گروه صفتی در این گویش از نوع هسته پایانی است، اما گروه قیدی و گروه حرف اضافه ای دارای هر دو ساخت هسته پایانی و هسته آغازین هستند.

توصیف رده شناختی الگوهای ترتیب واژگانی در مقوله های گروهی گویش بلوچی مکرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  فریبا پورجعفرآبادی   عباسعلی آهنگر

رده شناسی به طبقه بندی انواع ساختاری در زبانها اشاره دارد (کرافت، 2003، ص. 1). در این مفهوم، نحو زبانها و گویشها را می توان از دیدگاه زبانشناسی مورد بررسی قرار داد و همچنین توصیفی رده شناختی از الگوهای نحوی آنها را مد نظر قرار داد. هدف از این پژوهش ارائه ی توصیف همزمانی رده شناختی الگوی گروههای نحوی مربوط به گویش بلوچی مکرانی است. برای دستیابی به این هدف، پژوهشگر یک مطالعه ی میدانی را از طریق ضبط داستانها، گفتار آزاد، و خاطرات نقل شده توسط 6 مرد و 5 زن بیسواد با میانگین سنی 50-90 سال و از طبقات اجتماعی مختلف، ارائه داده است. داده های جمع آوری شده بر اساس پارامترهای مربوط به رده شناسی موردبررسی و توصیفقرار گرفته است. بر اساس معیارهای رده شناختی، داده های زبانی جمع آوری شده نشان می دهند که الگوهای نحوی گویش بلوچی مکرانی را می توان از دیدگاه رده شناسی مورد بررسی و مطالعه قرار داد به این ترتیب که این گویش از هر دو ساختار هسته-نشانداری و وابسته-نشانداری بهره می برد. علاوه بر این، این گویش یک گویش هسته-پایانی است که در آن ترتیب واژگانی غیرنشاندار فاعل-مفعول-فعل است. در گروه اسمی، نتایج پژوهش همچنین نشان می دهد که الگوهای مربوط به گروه اسمی در این گویش در بیشتر موارد از نوع هسته-پایانی هستند. اما مواردی از الگوهای هسته-آغازی نیزدر گروههای اسمی این گویش وجود دارد. در این گویش، اسم هسته در گروه اسمی می تواند توسط هفت گروه وابسته ی پیشین و پنج گروه وابسته ی پسین توصیف شود. وابسته های پیشین شامل اسم شاخص، اسم بعنوان توصیف کننده، صفت مطلق، عدد، صفت عالی، صفت پرسشی، صفت تعجبی، صفت مبهم، اسم مالک، ضمیر ملکی، قید مکان/زمان، صفت اشاره، حرف پیش اضافه، و بدل می باشند. وابسته های پسین شامل پایانه ی نکره، پایانه ی جمع، پسوند ملکی، صفت مطلق، حرف پس اضافه، بدل، و بند موصولی می باشند. در گویش بلوچی مکرانی، گروه فعلی می تواندمتمم هایی از چهار نوع بگیرد که شامل گروه اسمی، گروه صفتی، گروه حرف اضافه ای، و بند متممی می باشد. در این حالت، این گویش یک گویش هسته-پایانی بشمار می رود زیرا، به جز بند متممی، دیگر متمم های فعل در گروه فعلی قبل از فعل واقع می شوند. گویش بلوچی مکرانی از قید مقدار و گروه حرف اضافه ای بعنوان توصیف کننده های صفت هسته در گروه صفتی استفاده می کند. کلمات درجه ای قبل از صفت و گروه حرف اضافه ای هم قبل و هم بعد از صفت واقع می شوند. از این رو، گروه صفتی در این گویش هسته-پایانی بشمار می رود. در گروه قیدی این گویش، دیگر قیود بعنوان توصیف کننده بکار می روند و از آنجاییکه این توصیف کننده ها بفل از قید هسته واقع می شوند گروه قیدی در این گویش هسته-پایانی بشمار می رود. در گویش بلوچی مکرانی، گروه حرف اضافه توسط قیدها توصیف می شود. این قیدها قبل از حرف اضافه هسته واقع می شوند و بنابراین گروه حرف اضافه در این گویش هسته-پایانی بشمار می رود.

بررسی پاره ای از فرایندهای واژه سازی در غزلیات بیدل دهلوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  شیما نادری تهرانی   علی اصغر رستمی ابوسعیدی

بیدل دهلوی ، یکی از شاعران بنام سبک هندی به شمار می¬آید. در صدر آثار این شاعر طراز اوّل فارسی¬گوی، می¬توان از غزلیات او که بسیار مورد توجه همگان است یاد کرد (خلیلی، 1387). به کارگیری ترکیبات نو از جمله نوآوری¬های این شاعر تواناست (آواز، 1388). از دیدگاه افراشی (1389) فرایند واژه سازی ، سازوکاری فعّال است که به صورت تکرارشونده بر تعداد واژه ¬های زبان می¬افزاید. انواع فرایندهای واژه سازی به دو نوع اصلی (اشتقاق ، ترکیب ) و فرعی (قرض گیری ، ادغام ، سرواژه¬سازی، کوتاه سازی، تبدیل،پس سازی و تکرار ) تقسیم می شوند. هدف از انجام این پژوهش توصیف، تحلیل و بررسی برخی از فرایندهای واژه¬سازی نظیر: اشتقاق، ترکیب، تکرار و سرواژه¬سازی، و نوآوری در غزلیات بیدل دهلوی می¬باشد. بر این اساس، برای تعیین میزان بسامد و میانگین به کارگیری هریک از این فرایندها، 3 جلد غزلیات بیدل که شامل 2859 غزل (2312 صفحه) می¬باشد، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در پایان، بسامد درصد کاربرد و میانگین هرکدام از این فرایندهای اصلی و فرعی در داده¬های پژوهش تعیین گردیده است. نتایج نشان داده¬اند که در غزلیّات بیدل دهلوی از فرایندهای واژه¬سازی اصلی، اشتقاق و ترکیب و از فرایند¬های واژه¬سازی فرعی، تکرار مشاهده گردیده است. نکته¬ی قابل توجه در غزلیّات بیدل این بود که فرایند سرواژه-سازی به عنوان یکی از فرایندهای واژه¬سازی فرعی در این غزلیات مورد استفاده قرار نگرفته است. در مورد بسامد کاربرد هریک از این فرایندها می¬توان بیان داشت ترکیب (m=49/56%)، اشتقاق ( m=48/43%)، تکرار ( m=1/99%) و سرواژه¬سازی ( m=0%) به صورت پیوستاری از بیشترین تا کمترین بسامد، به کار رفته-اند.

تحلیل گفتمان انتقادی خیزش های انقلابی برخی کشورهای عربی منطقه در عناوین گزیده ای از روزنامه های داخل و خارج در سال 1390 براساس الگوی ون لیوون (1996)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  الهام علی آبادی   گیتی تاکی

در تحلیل گفتمان انتقادی رویکرد های مختلفی وجود دارد که از جهاتی با یکدیگر متفاوتند، اما نقطه ی اشتراک آن ها این است که تنها توصیف زبان کافی نیست بلکه می بایست به تبیین زبان در رخداد های ارتباطی پرداخت و از این طریق به اهمیت نقش آن در آشکارساختن نابرابری های اجتماعی توجه کرد. ون لیوون برخلاف بسیاری از زبان شناسان دیگر در حوزه ی تحلیل گفتمان انتقادی، قبل از پرداختن به مسایل زبان شناسی در جستجوی ابداع الگویی جامعه شناختی- معنایی است که از طریق آن بتواند کارگزاران اجتماعی را به تصویر بکشد. بنابر نظر ون لیوون (1996)، کارگزاران اجتماعی تحت تاثیر سیاست ها و تصمیمات سازمان های قدرتمند می باشند و از اینرو شیوه های کلی که از طریق آن می توان کارگزاران اجتماعی را در گفتمان نشان داد، توضیح می دهد. در پژوهش حاضر نیز با تکیه بر مبانی نظری الگوی تحلیل متون ون لیوون (1996)، میزان و نحوه ی بکار گیری مولفه های جامعه شناختی- معنایی «حذف»، «اظهار»، «فعال سازی»، «منفعل سازی»، «تشخص بخشی»، «تشخص زدایی»، «پیوند زدن»، «تفکیک کردن»، «نام دهی»، «طبقه بندی کردن»، «جنس ارجاعی» و «نوع ارجاعی»، در گزیده ای از عناوین خبری روزنامه های خارجی و داخلی پیرامون خیزش های انقلابی برخی کشور های عربی منطقه (مصر، بحرین، لیبی و یمن) در سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا 200 عنوان از دو روزنامه ی خارجی «گاردین و واشنگتن پست» و دو روزنامه ی داخلی «رسالت و شرق» به طورکیفی و کمی تحلیل شد. نتایج بیانگر این امر است که مولفه های جامعه شناختی- معنایی ون لیوون (1996) ابزاری کارآمد در تحلیل اخبار مربوط به خیزش های انقلابی برخی کشور های عربی منطقه به شمار می روند. علیرغم کاربرد مولفه های گفتمان مدار در روزنامه های مذکور، تفاوت در نوع بهره گیری از این مولفه ها پیرامون موضوع خیزش های انقلابی برخی کشورهای عربی منطقه، مبین اختلاف دیدگاه آن ها نسبت به موضوعی واحد است. میزان استفاده از مولفه های جامعه شناختی- معنایی نیز برحسب دیدگاه نویسنده متفاوت می باشد، به طوری که روزنامه های داخلی در مقایسه با موارد خارجی از مولفه های بیشتری بهره برده اند. این تفاوت در میزان کاربرد در روزنامه هایی با دیدگاه مشابه نیز وجود دارد. ی

توصیف نظام واجی گویش بلوچی مکرانی (سربازی) بر اساس انگاره ی برکوئست (2001)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  نواز بلوچ زهی   عباسعلی آهنگر

گویش بلوچیِ مکرانی که امروزه در بخش وسیعی از جنوب شرقی ایران(جنوب استان سیستان و بلوچستان و شرق استان هرمزگان) و جنوب غربی پاکستان(بخش جنوبی ایالت بلوچستان و غرب ایالت سند پاکستان) تکلم می شود؛ یکی از گونه هایِ غربی زبانِ بلوچی است. هدفِ این پژوهش بررسی و توصیف نظام واجی گویش بلوچی مکرانی بر اساس انگاره¬ی برکوئست(2001) می¬باشد. داده¬های این پژوهش، از طریق میدانی از سه روستای شهرستان سرباز بنام¬های: گرگ، مچان و بندیگان گرد¬آوری شده است. این داده¬ها، پس از ضبط بوسیله¬ی رایانه¬ی مجهز به فرمت wav و تحلیل با استفاده از نرم¬افزارهای تحلیلگر آوایِ ویو¬سورفر و پرت ، بمنظور بررسی بیشتر، واج¬نویسی شده¬اند. جامعه¬ی آماری این پژوهش را تعداد پانزده گویشور زن و بیست و پنج گویشور مرد بی سواد بومی تشکیل می دهد که محدوده ی سنی آنها بین سی تا هشتاد سال است. یافته¬های این پژوهش نشان می دهد که گویش بلوچی مکرانی، در نظام واجی خود دارای بیست و یک همخوان و شش واکه¬ی ساده و دو واکه¬ی مرکب است. ساختمان هجا در این گویش می¬تواند حداقل از یک و حداکثر پنج عنصر واجی تشکیل شود. از این رو، الگوی کلی هجا در این گویش، بصورت c)c)v(c(c می-باشد. بررسی¬های بیشتر نشان می دهد که فرآیندهایی واجی¬ شامل: همگونی، ناهمگونی، حذف، درج و قلب در این گویش وجود دارند. در بررسی تکیه در این گویش مشخص شد که تکیه در انواع مقوله¬هایِ واژ¬گانی قابل پیش¬بینی است. همچنین در این گویش، جمله بسته به نوع آن دارای چهار نوع آهنگ: یکنواخت، افتان، خیزان و خیزان-افتان می¬باشد.

بررسی ساخت واژه زبان ناشنوایان در زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  زهرا قهری   عباسعلی آهنگر

زبان اشاره فارسی مهمترین و اصلی¬ترین ابزار ارتباطی ناشنوایان در ایران به شمار می¬آید. این زبان نیز همانند فارسی کلامی دارای نظام ساختواژی خاص خود می¬باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تجزیه دوگانه و مقوله¬های ساختواژی تصریفی و اشتقاقی در زبان اشاره فارسی است. بدین منظور، مقوله¬های تمایز¬دهنده اشاره¬ها مورد بررسی قرار گرفته است و مقوله¬های تصریفی اسم، فعل، صفت و قید و همچنین ساختار اشتقاقی آنها در این زبان بررسی شده است. روش تحقیق بر اساس روش مشاهده¬ای و کتابخانه¬ای است. در این راستا، داده¬های پژوهش از مجموعه کتابهای آموزش زبان اشاره فارسی و برنامه¬های صدا و سیما گردآوری و تصاویر به شکلی که گویای واژه و مقوله¬های مورد¬نظر باشد در پایان¬نامه درج گردید. همچنین برای بخشی از داده¬ها نیز از آزمون¬های گرفته شده از دانش آموزان ناشنوای دبیرستان باغچه بان تهران استفاده شد. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد با توجه به بررسی جفت¬های کمینه، زبان اشاره فارسی دارای ویژگی تجزیه دوگانه می¬باشد. بررسی ساختواژه تصریفی در مقوله اسم نشان داد که برای شمار، ضمایر و اعداد در زبان اشاره فارسی اشاره¬های جداگانه¬ای وجود دارد. برای جنس دستوری، حالت، ساخت¬اضافه، معرفگی و مالکیت اشاره جداگانه¬ای وجود ندارد. در زمینه فعل مشخص شد که برای زمان، نمود، وجه، جهت، نشانه مصدر، شناسه، پیشوندهای فعلی در زبان اشاره فارسی اشاره جداگانه¬ای وجود ندارد. اما برای عامل سببی فعل اشاره جداگانه موجود می¬باشد. در زمینه صفت و قید امکان ساختن صفت تفضیلی و صفت عالی با استفاده از اشاره¬های جداگانه وجود دارد. نتایج نشان می¬دهد که در حوزه ساختواژه اشتقاقی، برای هر جزء اسم مشتق، صفت مشتق و صفت مرکب در زبان اشاره فارسی اشاره جداگانه وجود دارد اما برای فعل مشتق و فعل مرکب، اشاره برای کل واژه به کار می¬رود. بعلاوه برای برخی از اسم¬های مرکب اشاره برای کل واژه و برای برخی دیگر برای هر جزء آن وجود دارد.

بررسی متغیرهای اجتماعی زبان فارسی در نهبندان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1386
  محبوبه شاهسوار   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

توزیع اطلاعات در جملات زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1383
  پرستو سیدحسینی   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

بررسی گروه فعلی در گویش کهنوجی براساس نظریه ایکس-تیره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1386
  نعمت الله حیدری   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

مطالعه واژه ها و تصاویر روی جلد مجلات خبری ایران با رویکردی مبتنی بر تجزیه و تحلیل گفتمان چندوجهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1386
  محمد نوری   پاکزاد یوسفیان

چکیده ندارد.

بررسی پاره ای گوناگونیهای اجتماعی و جغرافیایی گویش سیستانی بر پایه نظریه ویلیام لابو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم انسانی 1386
  فهیمه خسروی   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

بررسی راهبردهای نوبت گیری و ادب به کار گرفته شده توسط دختران دبیرستانی بیرجندی در موقعیت های ارتباطی مختلف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1387
  بتول اشرفی   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

توصیف ساخت واجی گویش سیستانی ایرانی، میانکنگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1387
  فریده اکاتی   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

بررسی ساختاری گویش بوچیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1387
  علی رشیدی   پاکزاد یوسفیان

چکیده ندارد.

بررسی تاثیر جنسیت بر پاره ای از رفتارهای کلامی دانشجویان سیرجانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1388
  بتول آزادی پورقهستانی   عباسعلی آهنگر

چکیده ندارد.

بررسی منظور شناختی ادراک متون طنز معاصر بر اساس اصول گرایس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  رضا کیخا   نادر جهانگیری

چکیده ندارد.