نام پژوهشگر: حسینعلی قبادی

تحلیل گفتمان غالب در رمان های سیمین دانشور (سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  علی دسپ   حسینعلی قبادی

تحلیل گفتمان، امروزه گرایشی بین رشته ای در مجموعه دانشهای علوم انسانی و علوم اجتماعی است. این رویکرد در ادبیات از اواسط دهه 1960م تا 1970م، ظهور کرده است و از اندیشه های زبانشناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو سرچشمه می گیرد. این اصطلاح را نخستین بار زلیگ هریس به کار گرفته است. تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی نو از تحلیل گفتمان است و امروزه شاخه مهم آن به شمار می رود. این شیوه از تحلیل، ضرورت به کارگیری رویکردهای جامع تر تحلیل گفتمان را بیان می کند. تولید یا تقویت یک ایدئولوژی خاص و نگرش به سطوح بالاتر جمله از جمله جالب ترین موضوعات تحلیل گفتمان انتقادی است و نگاهی علمی و کاربردی به متون دارد. این شیوه از تحلیل از رویکردهای نقد ادبی چون ساختارگرایی، فرمالیسم، هرمنوتیک نشأت می گیرد؛ اما بر خلاف رویکردهای یادشده، بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه دارد و از اینرو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحبنظرانی چون نورمن فرکلاف، روث وداک، تئون ون دایک، راجر فاولر، و گونتر کرس، در زمینه معرّفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن، نقش داشته اند. در این پایان نامه، از میان رویکردهای یاد شده، رویکرد نورمن فرکلاف انتخاب گردیده است. وی متون را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. روش توصیف، تفسیر و تبیین، روشی کارآمد در تبیین و کشف دیدگاههای ایدئولوژیک نویسندگان و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی آنان است. در پژوهش حاضر سعی برآن بود که رمانهای سیمین دانشور، با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده، در مقام یکی از نویسندگان برجسته ادبیات داستانی ایران، در پردازش رمانها، بررسی شود و با عرضه روشی تازه، لایه های مختلف معنی و درونمایه، که معنای نزدیکتر به رمانها دارد، کشف گردد. در پایان بررسی رمانها این نتیجه حاصل که دانشور با جهان بینی ویژه ای که در رمانهایش نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی و سیاسی و اسطوره ای پیوند برقرار کرده است. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در آثارش با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به عصر ما، هویت مستقل انسان ایرانی را جستجو کرده است. وی موفق شده است در آثارش از طبقه متوسط جامعه، قهرمان ضد استعماری بسازد و همچنین نقش زن را در ادبیات داستانی معاصر از انفعال خارج ساخته و به عرصه های سیاسی و اجتماعی ارتقا داده است.

اسطوره در شعر جنگ با تأکید بر آثار ده شاعر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  سمیرا صادقی اصل   حسینعلی قبادی

شعر و اسطوره پیوندی بنیادین دارند. دردرازنای زمان، شعر ناب بردوش اسطوره ها حرکت کرده و به جلو آمده و همواره یکی از شاخص های مهم در ارزش شعر برپا مانده است. برخی از شاعران به میزان قدرت تخیل خود، آگاهی از فرهنگ سرزمین و اوضاع سیاسی – اجتماعی عصری که درآن زندگی می کنند، اسطوره ها را در شعر به کار می برند.گاهی برخی از شاعران ، با ژرفناکی و خلاقیتی تمام، یک اسطوره ی قدیمی را بازآفرینی می کنند و برخی دیگر از کنار آن گذشته ،و در حد اشاره و از طریق کاربرد تلمیح بدان بسنده کرده و دلخوش می شوند. شعر درعین اینکه با اسطوره حرکت می کند، با واقعیت ها و رخدادهای اجتماعی داد و ستد دارد. با شروع جنگ ایران و عراق ، دسته ای از شاعران با تأثر از رخدادهای عظیم جنگ، اشعاری سرودند که موضوع آن بیشتر بر محور مسائل جنگ از جمله:شهید و شهادت،دفاع از وطن، وطن دوستی، مبارزه و تقویت روحیه ی شهادت طلبی بوده است و انواع بن مایه های اسطوره ای حماسی-ملی، دینی و عرفانی را در شعر وارد ساختند. .هدف این شاعران که از بانیان اعتلای فرهنگی بودند، پرورش الگوی قهرمانی و شهادت برای مبارزه و دفاع از مرزهای وطن و حریم انقلاب اسلامی بود.درمیان این شاعران ، اندکی موفق شدند اسطوره ساز باشند. شاعران جنگ به منظور تقویت ، غنی سازی و تعمیق پایه های هویتی، انواع اسطوره ها را در شعر به کار گرفتند.عمده ی اسطوره های ملی وام گرفته شده ، همان اسطوره هایی بود که فردوسی در بخش اساطیری شاهنامه بدان پرداخته بود.اسطوره های شعر جنگ با نمادهای اسطوره ای ،تصویرهای نمادین و آرکی تایپ ها پیوندی عمیق دارند؛ همچنین در این اشعار، اسطوره های ملی با اسطوره های دینی همخوانی دارند. این شاعران درزمان بحران و آشوب جنگ با سرودن اشعاری با محتوای دینی و عرفانی، دررسیدن افرادبه یک هویت ثابت و قطعی که مبنای آن بر خودآگاهی و خداشناسی بود،فردوسی وار در احیای هویت امروز ایرانی سهمی عمده ایفا کرده و روح تازه ای به شعر فارسی دمیده اند. سیر تحول و پردازش اسطوره ها و نوع به کارگیری آنها از اهداف پیش روی این پایان نامه و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است.

بررسی و تحلیل نشانه-معناشناختی رابطه متن و تصویر در متون ادبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  محمد هاتفی   حمیدرضا شعیری

در این رساله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان نشانه-معناشناختی، به بررسی رابطه متن و تصویر در متون ادبی-هنری (شعر دایداری، کتاب مصور، نقاشی-خط) می پردازیم. قلمرو تحقیق در رساله حاضر، کشور ایران و برهه زمانی پنج دهه اخیر (از 1340 ش. – 1960م.- به این سو: زمان شکل گیری جریانات پساساختارگرا در اروپا و موج نو در ایران با انتشار مجموعه ای از اشعار احمد رضا احمدی به نام «طرح » در سال 1341 و نیز شکل گیری حرکت نوسنت گرا در عرصه هنر) است که عموما به مثابه عصر پسامدرن شناخته می شود. در این قلمرو مکانی و زمانی، سه نمونه تحقیق به مثابه مواد و مصالح پژوهش، به طور اتفاقی، شناسایی و تهیه شده اند. وقتی از اصطلاح نشانه-معناشناسی استفاده می کنیم، ارتباط خام و صوری میان نوشتار و تصویر مطمح نظر نیست (انتقادی که بر بسیاری از تحقیقات نشانه-معناشناختی صورت گرفته در این زمینه وارد است) بلکه ما در هر گونه بررسی نشانه-معناشناختی همواره هر گونه ارتباط نشانه ای را در ارتباط با عنصر معنا در نظر قرار می دهیم. از این رو سوال اصلی این تحقیق چنین است: ارتباط میان متن کلامی و تصویر به لحاظ نشانه-معناشناختی، «در یک بافت گفتمان» تابع چه شرایطی است و لایه های متن کلامی و تصویر در تعامل و ارتباط با یکدیگرچگونه تولید معنا می کنند؟ به عبارتی دنبال این هستیم که ببینیم متن کلامی و تصویر چگونه در تعامل و ارتباط با یکدیگر «شرایط گفتمانی جدید» ایجاد می کنند؟ این شرایط کدامند؟ و چه معناهایی را تولید می کنند؟ از آنجا که روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی است، این فرضیه اساسی مطرح گردید که «رابطه متن کلامی و تصویر» در بستر گفتمان، یک رابطه تنشی، و تابعی از تحولات فرایندی فضای گفتمان خواهد بود. برای بررسی این فرضیه از نشانه-معناشناسی مبتنی بر رویکرد مکتب پاریس استفاده نمودیم. اصلی ترین دست مایه های مفهومی ما در بررسی متن ها تجزیه لایه ها و عناصر متن به اجزای تشکیل دهنده و سپس همراهی با جریانات اندیشگانی و ژرف ساختی متون بود تا از این طریق رابطه میان عناصر و عوامل گفتمانی را در بستر نظام های گفتمانی مورد بررسی قرار دهیم. ما نهایتا توانستیم این جریانات را روی محور تنشی که فونتنی و زیلبربرگ ارائه داده اند و نیز روی محور نظام های گفتمانی که لاندوفسکی ارائه داده است، نشان دهیم. لازم به ذکر است در عین حال ما در نوعی نگرش نزدیک به نشانه شناسی اجتماعی مبتنی بر دیدگاههای باختین، تلاش نمودیم رابطه میان تحولات درون متنی با دنیای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک بیرون متن را بر اساس اطلاعات مستخرج از درون متن ها بررسی نماییم و از این طریق نشان دهیم میان تحولات دوره پست مدرن با تحولات متون تناسبی وجود دارد. طبق نتایج تحلیل، اصلی ترین عوامل هم ارتباطی و همسویی گونه های نشانه ای کلامی و تصویری در متن، عبارتند از: خط، رنگ، قاب، کادر، شکل هندسی، جهت، واژه و حرف، عدد، عکس، و تمهیداتی از قبیل ریتم، قاب شکنی، قبض و بسط، جهت دهی، اتصال ریزومی، لابیرنت سازی، حجم سازی، گفتمانی نمودن مجدد، مرکزگریزی، تکثر در زوایای دید، چرخشی شدن خوانش. علاوه بر این، برای اولین بار محور تنشی و فرایندی یک نظام گفتمانی مرامی را ترسیم گردید که همین طرحواره در بخش سوم تحلیل، مجددا تعدیل و به محور نظام گفتمانی دیگری -محور ارتقا یافت. و اما مهمترین دستاورد این رساله، ارائه «نظریه پساگفتمان» است؛ بدین معنا که: در شرایطی، بر اثر هجمه عوامل ضد گفتمانی، و مهمتر از همه تنش های ناشی از برخورد و برون ریزی نظام های مختلف نشانه ای (به ویژه دو نظام نشانه ای کلامی/ نوشتاری و بصری)، گفتمان توان دفاع از خود یا توان پاد-گفتمانی خود را از دست می دهد و با گذر از یک وضعیت شبه گفتمانی، سرانجام همه چیز در یک سیاهچال پساگفتمانی، فرومی ریزد. اصلی ترین عامل در عبور از یک وضعیت گفتمانی به پساگفتمانی، وجود لایه های ترجمه ناپذیر در وضعیت های بینا- (بیناژانری، بینامتنی، بیناگفتمانی، بیناسوژگانی و ... ) هستند که باعث می شوند مرزها، هویت ها و نیز تمایزها و ارزش ها دچار فروریزش شوند. در نتیجه شناخت و نهایتا امکان مسئولیت پذیری گفتمانی از سوژه ساقط می گردد و بنا به اتحاد سوژه/ابژه بر اثر حرکت مادی و انضمامی متون و شکل گیری گفتمان در کنش، سوژه نیز در یک وضعیت سوژگانی شبکه ای استحاله می یابد.

سیر تحول غربت صوفیانه با تاکید بر مرصاد العباد نجم رازی، مثنوی مولوی و دیوان حافظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  حمید غلامی   سعید بزرگ بیگدلی

در این پژوهش یکی از بنیادی ترین ابعاد احساسات در درون انسان، یعنی احساس غربت بررسی شده و کوشیده شده است که نگرش های متفاوت نسبت به این مسئله در ادیان و هستی شناسی های گوناگون بیان شود و نوع نگرش بزرگان صوفیه و عارفان این طریق با تأکید بر آراء و دیدگاه های سه تن از بزرگان ادب فارسی مورد بحث قرار گیرد. در زمین? احساس غربت آراء پراکنده ای در کتب عرفانی اعم از شعر و نثر می توان استخراج کرد اما درجنب? اسطوره شناسی و ازلی آن بیشتر در شعر حافظ به آن پرداخته شده است. اغلب یافته ها در زمین? تحلیل مفهومی این موضوع انجام پذیرفته اند و از منظر ادبی در این زمینه پژوهشی انجام نگرفته است. در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تحلیل منابع و مآخذ مربوط و با استناد به متن های مورد نظر مسأل? غربت تجزیه و تحلیل شده است. بزرگان صوفیه در گذر ازاسارتگاه دنیای ماده و دریافت بارقه هایی از موطن ازلی از مضامینی چون عشق، فنا، وحدت و نظایر آن بهره جسته اند. یکی از عوامل اصلی احساس غربت، هبوط از دنیای لازمان و لامکان و هویت مند شدن انسان است. درد و رنج ناشی از هبوط و ناهمجنسی روح با عالم ماده از عوامل تشدید کنند? احساس غربت هستند. شاعران و نویسندگان در بیان احساس غربت به دلیل ذهنی و چندلای? بودن مفهوم آن، همواره از صنایع ادبی، تعابیر، تصاویر و روایت پردازی ها بهره جسته اند. نگاه به این مسئله در مرصادالعباد، در ارتباط مستقیم با آفرینش از دیدگاه اسلامی است. در اشعار مولوی و دیوان حافظ، این احساس عمیق تر و هنرمندانه تر می شود. مولانا با به کارگیریِ تصاویر، تعابیر و روایت پردازی ها در بسامد بالایی، سعی در بیان این موضوع داشته است و می توان اظهار داشت که مثنوی و غزلیات شمس، زاد? احساس غربت مولوی هستند. حافظ با استعانت از ذهن آفرینشگر و زبان نمادین خود، به غربتِ انسان از ساحت های متفاوت می نگرد که مهم ترین آنها در بازگشت به عهد ازل و عالم الست، شکل می گیرد. واژگان کلیدی: غربت صوفیانه، عهد الست، ازل، هبوط انسان، حافظ، مولانا، نجم رازی.

انگاره های ادبی و نمایشی ایران در رویکردهای شرق پژوهانه درام غرب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  محمد جعفر یوسفیان کناری   سید مصطفی مختاباد امریی

این رساله نوعی مطالعه فرهنگیِ درام و اجرا محسوب می شود. مسئله آن، کشف دلایل عمده گرایش نظریه نمایشیِ غرب و رویکردهای بینافرهنگی تئاتر معاصر به سوی جلوه هایی از ادبیات و نمایش شرق، به ویژه ایران است. تحقیق حاضر قصد دارد تا با معرّفی یک الگوی نظری تازه، امکان مواجهه و قرائت انتقادیِ انگاره های ادبی و نمایشی ایران را فراهم کند. این انگاره ها قبل از آنکه مصادیقی ادبی یا نمایشی تلقّی شوند، اساساً به عنوان جلوه هایی قابل تبادل و انتقال میان فرهنگهای غرب و شرق، اعتبار تاریخی یافته اند. بنابراین رساله حاضر می کوشد تا با ردیابی و شناخت انگاره های مذکور نشان دهد که چرا فهم و دانش تاریخی ما از درام غالباً محدود به الگوهای نظریِ غرب است. بازخوانی دلایل فرهنگیِ این محدودیت نظری و البته ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای گذر از آسیبهای مذکور، از جمله مهمترین نتایج در دسترس این تحقیق به شمار می روند. روش اصلیِ انجام این تحقیق، توصیفی-تحلیلی است؛ هر چند که در پاره ای موارد نیز رهیافتی تاریخی و تطبیقی مدّ نظر واقع شده است. مباحث کلّی رساله در پنج فصل تهیه و تنظیم شده اند. سابقه مطالعاتیِ تحقیق به نقد اعتبار تاریخیِ درام تراژیک و طرح چالشهای بنیادین در الگوهای ارسطویی می پردازد. پس از آن، نقش تراژدی، به عنوان یک گونه عام و مسلّط نمایشی، در روابط فرهنگیِ میان غرب و شرق بررسی شده و از منظری شرق شناسانه مورد تحلیل قرار گرفته است. با ارائه تعریفی جامع از ماهیت و عملکرد تاریخیِ انگاره ها بر مبنای روش شناسیِ ادوارد سعید و میشل فوکو، راهکار لازم برای قرائت تطبیقیِ آنها در عصر حاضر پیشنهاد شده است. شرق پژوهی، در این رساله، دستگاه انتقادی تازه ای است که به عنوان جایگزینی قابل اعتماد برای گذر از تفاسیر نادرست و آسیبهای شرق شناسیِ سنّتی، مطرح می شود. در پایان نیز با تکیه بر شاخص های الگوی مذکور، رابطه فرهنگ و نمایش از نو مورد توجه نظری قرار گرفته و بر جنبه های کاربردی و ظرفیت های امروزین رویکرد شرق پژوهی تأکید شده است. طرح راهکارهایی برای مواجهه با چالشهای اخیر فرهنگ نمایشی ایران، مثل جهانی شدن، و معرّفی الگوی نظریِ جدیدی برای قرائت تعزیه در مواجهه با نظریه اجرا، امکانات کاربردیِ رویکرد مذکور را مشخص تر خواهد ساخت.

بررسی و نقد تطبیقی داستانهای صادق چوبک، جلال آل احمد، سیمین دانشور و پریم چند (از نظر درون مایه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  محمد قاسم احمد   سعید بزرگ بیگدلی

زبان فارسی، اردو و هندی نزدیکترین زبانهای امروزی جهان هستند و از دیرباز تا به امروز بین این زبانها داد و ستد وجود داشته است و تحت تأثیر یکدیگر بوده اند. از میان نویسندگان و داستانسرایان برجسته معاصر هند، پریم چند به بنیانگذاری شیو? جدید داستاننویسی در ادبیات اردو و هندی معروف شده و آثار وی علاوه بر شبه قاره هند و پاکستان در کشورهای غربی نیز شناخته شده است. پریم چند یکی از داستان نویسان واقع گرا در دوره معاصر ادبیات اردو و هندی است که در زمینه داستانکوتاه، رمان، نمایشنامه و غیره آثار برجستهای از خود به جای گذاشتهاست. آثار پریم چند بیش از هرچیز آیینه اوضاع اجتماعی هند و زمینه ساز تحول و بیداری آن جامعه، برای آزادگی و استقلال به حساب می آید و جایگاه آثار جلال آل احمد و سیمین دانشور و برخی از آثار صادق چوبک در حوزه ادبیات داستانی ایران نیز همانند جایگاه آثار پریم چند است. بررسی تطبیقی اشتراکات و تمایزات داستان های برگزیده صادق چوبک، جلال آل احمد و سیمین دانشور با برخی از داستان های پریمچند؛ گویای ویژگی ها و همسانی موضوعات و آثار داستانی کشورهای ستم دیده و استعمارزده نیز به شمار می آید. بر این اساس، ضرورتِ بررسی تطبیقی مورد توجه در آثار نویسندگان این دو کشور به عنوان مسأله اصلی این تحقیق، آشکارتر می گردد. با بررسی تطبیقی آثار داستانی نویسندگان ایرانی با پریم چند می توان دریافت که چه موضوعاتی در مرکز توجه جامعه قرارداشته یا نیاز به برجسته تر شدن داشته است. مثلاً غلبه درونمایه های سیاسی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن در آثار پریم چند به دلیل گستردگی حضور استعمار در این کشور است و غلبه درونمایه های اجتماعی و فرهنگی بر درونمایه های سیاسی ناشی از بحران فرهنگی و اجتماعی ایران در دوران خلق این آثار و احساس ضرورت نویسندگان ایرانی است.

بازآفرینی تصویرهای ادبی مثنوی و غزلیات شمس در سینما
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  زهرا حیاتی   اکبر عالمی

بازآفرینی تصویرهای ادبی در سینما حاصل رویارویی سینماگر با متن ادبی است؛ در این گفتگو، فیلمساز به اختیار خود تصویرها را تأویل و تفسیر می کند و طی یک دگردیسی و دگرگونگی آن را در رسانه ای دیگر و با نظام های نشانه ای دیگر بازمی آفریند. پیشین? تعامل ادبیات و سینما در ایران نشان می دهد فاصل? بسیاری که میان فیلمنامه نویسی و فیلمسازی با ادبیات فارسی و به ویژه متون کلاسیک وجود دارد ازطریق پژوهش های میان رشته ای کاهش خواهد یافت. بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته است به قابلیت های دراماتیک آثار ادبی توجه کرده و توان تبدیل داستان ها یا طرح های داستانی را برای انتقال به سینما واکاوی کرده اند. رویکردهای زیبایی شناختی به ادبیات و سینما، چرایی و چگونگی تعامل میان تصویرپردازی های ادبی و بیان سینمایی را نیز به عنوان پرسشی که کمتر به آن توجه شده است، طرح می کند. به نظر می رسد فراهم نمودن زمین? گفتگو با تصویرهای ادبی برای سینماگران، خلاقیت های بصری را توسعه می دهد و درنتیجه به غنای تصویرهای سینمایی می انجامد. از این رودر رساله، نسبت تصویر ادبی و تصویر سینمایی براساس تعریف ها و اصطلاحات مشترک و متفاوتی که در مباحث زیبایی شناسی ادبیات و سینما از تصویر ارائه شده اند، بررسی شده است. پای? مشترک زیبایی شناختی و کارکردهای بلاغی در بیان ادبی و سینمایی موجب می شود اصول بلاغی، اساس بررسی تطبیقی قرار گیرد؛ مانند کارکرد تشبیهی، استعاری، مجازی و نمادین تصویرها. اما تفاوت های رسانه ای و اختلاف رمزگان های تخصصی سینما، روش مطالعاتی وحدت بخش دیگری را پیشنهاد می کند و به علت استحال? زیبایی شناسی سینما در نشانه شناسی، رهیافت های این دانش نیز در پی ریزی روش تحلیل و دسته بندی مفاهیم و مصادیق مورد توجه قرار گرفته است. نتیجه اینکه در بررسی تصویرهای تشبیهی و تمثیلی، پژوهشگر، همانندی هایی نسبی میان بیان ادبی و سینمایی می یابد که به او امکان می دهد تشبیه ها و تمثیل های ادبی را با یک دسته بندی و بازنویسی به مثاب? یک فرهنگ تصویری در اختیار سینماگران قرار دهد؛ اما کارکردهای مجـازی، استعاری و نمادین باید با توجه به نظام نشانه ای سینما بررسی شود و دلالتمندی هایی که از تکرار و تأکیدهای تصویری به دست می آید با نمونه های آن برای اصحاب سینما تشریح شود.

بررسی و تحلیل صور و اسباب خاموشی در متون عرفانی فارسی (تا پایان قرن هفتم)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  قربان ولییی محمدآبادی   غلامحسین غلامحسین زاده

چکیده بسیاری از عارفان، خاموشی را از اصول سلوک عرفانی دانسته اند.دراین پژوهش کوشش شده است انواع خاموشی ، اسباب تاکید عارفان بر ضرورت خاموشی، کیفیت ارتباط خاموشی با دیگر منازل و مراحل سلوک عرفانی،دلایل روی آوردن عارفان به گفتار و نوشتار به رغم اصل دانستن خاموشی و صور بلاغی خاموشی بررسی و تحلیل شود. این پژوهش با اتکا به آثار عرفانی منثور و منظوم فارسی تا پایان قرن هفتم ، با رهیافتی تاویلی، براساس شیو? توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و استنادی صورت گرفته است وبنا برنتایج آن، خاموشی در سلوک عرفانی به ساحت های زبان و ضمیر (قطع حدیث نفس) متعلق است.در ساحت زبان ،اسباب خاموشی عبارتند از:آماده سازی سالک( از طریق باز داشتن او از گناهان زبانی،التزام خاموشی به عنوان عملی عبادی،فراهم آوردن زمین? خلوت ، زمینه سازی برای نطق دل ) ؛ وقوع تجرب? عرفانی ، بیان ناپذیری یافته های عرفانی ؛ القای معرفت ؛ کتمان اسرار.در ساحت ضمیر، زمینه سازی برای تحقق تجرب? فنا واستماع کلام الهی ، دلایل اساسی تاکید بر ضرورت خاموش کردن ضمیرند. مهم ترین عناصر سلوکی مرتبط باخاموشی بر مبنای پژوهش حاضر، ذکر، جمعیت خاطر، مراقبه،حیرت ، تجرید و تفرید، توحید و معرفت است. همچنین دلایل روی آوردن عارفان به گفتار و نوشتار عبارتند از : برتری سخن گفتن عارف بر خاموشی او ،به حق ناطق بودن، کشش مریدان و جوشش نطق . در حوز? تشبیه ، مشبه به های مهم وغالب خاموشی، به ویژه در آثار مولوی ، بحر ، جان وآیینه است. نمادهای خاموشی در ادب عرفانی ، سوسن و آیینه است. تلمیحات خاموشی رایج در ادبیات عرفانی عبارتند از: روایت قرآنی سکوت حضرت مریم (س) ؛ آیه «و اذا قری القرآن فاستمعوا له و انصتوا» و روایت « من صَمَت نجا».

نقد و تحلیل روانشناختی شخصیت های شاهنامه(زال، تهمینه، رستم،و داستان رستم و سهراب)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  مجید هوشنگی   حسینعلی قبادی

این پایان نامه به بررسی روانشناختی 3 شخصیت مهم شاهنامه یعنی رستم و تهمینه و زال می پردازد. دراین تحقیق سعی بر آن شده است که با طرح نظرات فروید و آدلر و کارن هورنای، نگاهی تازه و بدیع به شخصیت های مذکور انداخته شود و شخصیت ها از نظر روانی ریشه یابی شوند. در قسمتی ازین پایان نامه به بررسی داستان رستم و سهراب بر اساس نظریه فاز آینه ژاک لاکان پرداخته شده است.در پایان این تحقیق نشان داده شده است که تهمینه در اثر ابتلا به عقده نرینگی عکس العمل هایی نشان میداده است و زال به واسطه مشکلاتش دچار حس حقارت شده است و رستم نیز از بحران خودشیفتگی رنج میبرده.

نقد و تحلیل رمان های نادر ابراهیمی ( با تأکید بر رمان های آتش بدون دود، بار دیگر شهری که دوست می داشتم، یک عاشقان? آرام تکثیر تأسف انگیز پدر بزرگ )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  حمید صالحی   سعید بزرگ بیگدلی

ادبیات داستانی معاصر ایران نیازمند توجهی جدی است تا با بررسی نقاط قوت وضعف این بخش از ادبیات، زمینه رشد و شکوفایی آن فراهم شود.ابراهیمی یکی از نویسندگانی است که با آثار فراوان خدمت شایانی به ادب و فرهنگ این مرز و بوم کرده است. وی نوشتن داستان را از سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شروع کرد.جامع? خفقان آورآن دوران ایجاب می کردکه وی از طرح مسائل به طور مستقیم در آثارش پرهیز کرده با نوشتن فابل ها وداستان هایی اززبان حیوانات افکار واندیشه های خود را به صورت غیر مستقیم بیان کند. وی با نوشتن بیش از 100 کتاب در زمینه های مختلف داستانی نمایشنامه و فیلمنامه و ... عنوان پرکارترین نویسنده معاصر را از آن خود کرده است.ابراهیمی با نوشتن داستان های :«خانه ای برای شب» ، (1340)، دشنام (1341) « آرش درقلمرو تردید» (1342) « بدنام » (1342)، « آتش بدون دود » (1352)، « باردیگرشهری که دوست می داشتم » (1345) و... جایگاه ویژه ای در میان داستان نویسان معاصر بدست آورد. بهترین و موفق ترین اثرداستانی ابراهیمی، رمان بلند هفت جلدی« آتش بدون دود» است.او با نوشتن این رمان جایز? نویسنده برتربیست سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را از آن خود کرد.رمان« بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نیز یکی از بهترین عاشقانه ها در حوزه ادبیات داستانی ایرانی است.این رمان به لحاظ دارا بودن جملات زیبای شاعرانه و نیزبه دلیل بکارگیری شیو? جریان سیال ذهن دارای اهمیتی زیادی است و شاید بعد از «شازده احتجاب» گلشیری یکی از موفق ترین آثار داستانی است که به شیو? جریان ذهن نوشته شده است. ابراهیمی در آثار خود همواره به مردم و مشکلات آن ها توجه داشته، هیچ گاه خود را جدا از مردم نمی دانست. وی گاه به حمایت از حقوق اقوام مختلف ایرانی پرداخته است و از ظلمی که در طول تاریخ به برخی از اقوام ایرانی شده پرده بر می دارد. برای نمونه در داستان «آتش بدون دود» نویسنده کوشیده مظلومیت قوم ترکمن را در طول تاریخ نشان دهد. یکی دیگر از ویژگی های آثار ابراهیمی توجه بیش از اندازه او به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور بود. این توجه فراوان به خوبی در آثارش مشهود است و درونمایه غالب آثار وی را در بر می گیرد. زبان نوشته های ابراهیمی ساده و روان است. وی برای هر مضمونی نثری جداگانه دارد. زبان نوشته های وی گاه جدی، گاه شاعرانه و آهنگین،گاه ساده وروان است. به طورکلی بایدگفت داستان های ابراهیمی ازلحاظ فنون داستان نویسی دچارضعف می باشند وهنرابراهیمی تنها دربکارگیری انواع نثر و زبان است. کلید واژه - ادبیات داستانی فارسی، نادر ابراهیمی، شیو? داستان نویسی ابراهیمی، رمان، نقد داستان

نقد و تحلیل آثار داستانی غزاله علیزاده ( با تأکید بر داستان های خان? ادریسی ها، شب های تهران، دو منظره، بعد از تابستان، جزیره، سوچ )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  معصومه قلی زاده بالدرلو   حسینعلی قبادی

غزاله علیزاده یکی از نویسندگان نسل اول زنان داستان نویس و از جمله معدود زنان نویسنده ای است که در انعکاس نگاه زنانه در ادبیات معاصر فارسی ما دخیل بوده است؛ وی از سال1345 با چاپ داستان هایش در مجل? « خوشه » حضورخود را به نمایش گذاشت و در سال 1356 اولین مجموع? داستان هایش را با نام « سفر ناگذشتنی » به چاپ رساند.شاخص ترین اثر وی« خان? ادریسی ها» و مجموعه داستان« چهارراه » است.« شب های تهران » و مجموع? داستانی« با غزاله تا ناکجا » از آثار دیگر این نویسنده اند.با توجه به این که ادبیات داستانی معاصر از اهمیت وجایگاه ویژه ای برخوردار است با این وجود در محافل علمی آن چنان که باید به این بخش از ادبیات پرداخته نشده است.در این پژوهش سعی شده است برخی از داستان های غزاله علیزاده نظیر: خان? ادریسی ها، شب های تهران، دومنظره بعداز تابستان، جزیره، سوچ نقد و بررسی شود تا علاقه مندان هرچه بیشتر با افکار و اندیشه های این نویسنده معاصر و نقد و تحلیل آثار داستانی آشنا شوند.روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و فرایند تحقیق با مطالعه و بررسی کامل آثار غزاله علیزاده و نقدهای مرتبط با آن پیش رفته است،احتمالاً نتیجه نشان می دهد:غزاله علیزاده در آثارش هم به جنب? زندگی خانوادگی و هم آنچه در اجتماع زمانش می گذشته، پرداخته و نقش زنان و مردان را در آن بیان کرده است و در غالب آثارش مسائل و مشکلات زنان را مطرح نموده و برخلاف بیشتر نویسندگان زن به دغدغه و رویا های دختران نوجوان وتازه بالغ پرداخته است و در داستان هایی که پس از انقلاب اسلامی می نویسد رویکردی انتقادی به فضای اجتماعی دارد.موضوع اصلی در داستان های وی آن است که افراد به نوعی به دنبال نیم? گمشده و همزاد خود می گردند وآن عموماً عشق است که البته برای غزاله علیزاده آرزویی دست نیافتنی بوده است.شیو? نگارش غزاله علیزاده به صورت زنانه و با جزئیات کامل و توصیف های دقیق همراه است. کلید واژه ـ نقد وبررسی، ادبیات داستانی، غزاله علیزاده

بررسی و تحلیل مناسبات جهان درون و برون در مثنوی با تأکید بر دفتر اول و دوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  باسل ادناوی   حسینعلی قبادی

چکیده: در این پژوهش مناسبات میان دو جهان درون و برون در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شده است. دو جهان درون و برون، برابر است با آنچه آن را "ظاهر و باطن"، "آفاق و انفس"، "غیب و شهادت"، "روح و جسم"، "ذهن و عین" و "لفظ و معنا" می نامیم. این مفاهیم متناظر مطرح شده را که حضور برجسته و اساسی در سرتاسر مثنوی داشته و با تمام موضوعات و مضامین آن به نحوی آمیختگی دارند، در چارچوب پنج محور یا ساحت وجودی ـ شناختی و همراه با مناسبات حاکم بر آنها بررسی کردیم. این ساحت ها عبارتند از: خدا، زبان، جهان، انسان و شناخت که هر کدام به طور جداگانه تجلی یا نمودی از تجلیات آنچه پیوند میان جهان درون و جهان برون به شمار می آید، است. همچنین هم? این ساحت ها با توجه به عمق و ریش? ازلی ای که دارند، یک کل منسجم را تشکیل می دهند و تنها با بررسی وحدت وجودی که در گرو آن، هم? کثرت های جهان هستی به مرکزیت واحد خود بازگردانده می شوند، قابلیت بررسی می یابند و ابدیتِ حضور آنها عیان می شود چنانکه در ازلیت چنین بوده اند. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است و بر بنیاد نظری? هرمنوتیک، تجزیه و تحلیل متن در چارچوب عنوان تحقیق پی جویی می شود و از طریق استقصا در مثنوی و استناد به حکایت هایی که دربردارند? مضمون بیان نسبت میان جهان درون وجهان برون و عالم ظاهر وباطن بوده اند کار تحقیق پیش رفته است. ابزار تحقیق کتابخانه ای بوده و افزون بر مثنوی، آثار حوز? عرفان نظری، زبان عرفان، وکتاب های مربوط به متن شناسی عرفانی، پای? کار قرار گرفته اند. در این پژوهش روشن شد که مولانا حکایت وجود و عدم، حرکت و سکون و ازلیت و ابدیت را با هماهنگی و زیبایی شگفت انگیزی که در بیت بیت مثنوی هر لحظه از نو خلق می شود، سروده و به نمایش می گذارد. در مثنوی دیوار حایل میان جهان درون و برون فرومی ریزد. مولانا جلال الدین با شاعریت شهود بنیاد، شگفت انگیز و بی نظیر خویش، خود رشته وتجلی گاه تمام لحظه هایی شده که هر کدام به نوب? خود بیانگر عالمی از عوالم معنا و حکایت گر پیوند میان جهان بیرون و درون است. بر این اساس روشن می شود که مولوی با قدرت توسع در نماد پردازی و با آفرینش مضامین متنوع و ساحت های گوناگون، خلاقیت خویش را در بیان پیوندهای جهان درون و جهان برون نشان می دهد و در واقع با اتصال به حقایق درون هستی موفق می شود ارتباط عمیقی میان عالم درون و برون برقرار سازد و این پیوند را در ساحت مضامین مختلفی همچون خدا، انسان، جهان،زبان و شناخت آشکار می کند.

مقایسه تطبیقی تحلیلی حماسه های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  حجت عباسی   حسینعلی قبادی

نتیجه ای که در پژوهش حاضر حاصل شده آن است که گرچه هومر و فردوسی هر دو به نوع و سبک ادبی حماسی تعلق دارند، تفاوتی آشکار در رویکردهای نظری و ادبی این دو حماسه سرا دیده می شود؛ بدان معنا که چون هومر در آثار خویش در پی تبیین هیچ جهان بینی خاص نیست، حماسه های وی با انگیزه «صرف بیان احساسات بشری» سروده شده و همین امر موجب گشته تا وی فرصت و توفیق فراوان در تمرکز بر پردازش های داستانی یابد. در مقابل، فردوسی از آن رو که شاعر تعهدگراست و در پی برآورد مقصود کلان «پاسداشت هویت و معرفت اساطیری-تاریخی ایران زمین» است، بیش از شیوه های داستان سرایی بر انگیزه های تعهدی خویش تمرکز نموده است.

نقد و تحلیل روانشناختی شخصیت های شاهنامه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  مجید هوشنگی   حسینعلی قبادی

در میان رویکردهای نقد آثار هنری بویژه ادبیات، می توان به یکی از مهمترین آنان، یعنی نقد روانشناسانه اشاره کرد که با ظهور فروید هویت یافت. فروید با بهره گیری از ادبیات در جهت شناخت روان انسان و همچنین یافتن نمودهای دستاوردهای خود در خوانشی جدید از متون ادبی و استفاده از نام شخصیت ها و مولفین آثار هنری برای نامگذاری کشفیاتش، عملاً پیوند و تعامل بین این دو رشته، یعنی ادبیات و روانکاوی را ایجاد نمود؛ و نخستین نقدهای روانکاوانه را که نقد شخصیت مولف از خلال آثارش است، به مخاطبین آثارش تقدیم نمود. پس از او شاگردان و مریدانش، با اقتباس روش و اندیشه ی او و همچنین تکامل و تعالی آن از طرفی و نقد برخی از فصول آن، سعی در اعتلای سطح جامعیت این شاخه از علم نمودند که می توان از آدلر، یونگ، هورنای، فروم، اریکسون، جونز و لاکان به عنوان سرشاخه های تأثیرگذار و صاحب سبک نقد روانکاوانه یاد کرد، که توانستند با تحقیقات گسترده ی خود در عرصه های مختلف نقد روانکاوانه ی متن، یعنی نقد مولف از اثرش، نقد شخصیت های اثر ادبی، نقد خواننده ی اثر و در نهایت، نقد ساختاری و پسامدرن لاکانی، ابواب جدیدی در شناخت و فهم هرچه بهتر متن و آثار ادبی بازگشایند؛ و دست ناقدان پس از خود را در مراجعه به متن با این زاویه دید و این نوع نگرش باز نمودند تا در هر لحظه، معنا و برداشت جدیدی از یک متن تولّد یابد و وجود یک نشانه، منتهی به ظهور یک مفهوم و معنای تازه شود. از طرفی، شاهنامه ی فردوسی، خانه ی اندیشه های دست نخورده ی یک ملّت است که دربردارنده ی آرزوها و امیال و دغدغه های انسانی است؛ و مجموعه ای از نمادها و مفاهیم اسطوره ای را با امیال و آرزوها و احساسات و عواطف یک قوم پیوند می زند؛ و آن را در قالب شخصیت های یک روایت در بستر کنش ها و موقعیت های داستان به مخاطبین عرضه می کند. این شاخصه ها، ناقد روانکاو را بر آن می دارد که به متن حاضر، با نگاهی دیگرگونه و بدیع نظر افکند؛ و این اثر حماسی را با زاویه دید روانکاوی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در تحقیق حاضر، سعی بر آن شده است تا به برخی از شخصیت ها و موقعیت های این اثر، با زاویه دید روانکاوی، نظر افکنده شود؛ و ظرفیت های موجود در اثر، به واسطه ی خوانش روانشناختی، بروز بیشتری یابد.

نقد و تحلیل تحقیقات مربوط به سیمای ادبیات فارسی در فرانسه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  بشری حسینی خامنه ای   غلامحسین غلامحسین زاده

ادبیات فارسی به سبب داشتن بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولوی، خیام، عطار و نظامی در جهان شهرت بسیار کسب کرده است و آثار ادبی آن در سراسر جهان، مشتاقان و خوانندگان فراوان دارد، و همین سبب شده است شاعران و نویسندگان بزرگی در سایر کشورها، در خلق آثار ادبی خود از آثار ادب فارسی الهام بگیرند و بر غنای آثار خویش بیفزایند و حتی بر این اثرپذیری افتخار کنند. یکی از این کشورها، فرانسه است که خود دارای ادبیاتی پربار و غنی و نویسندگان و شاعرانی بزرگ و مشهور است؛ اما بعضی از همین شاعران و نویسندگان، بخصوص در قرن های17و18، شیفته شاهکارهای ادب فارسی بوده اند و میزان اثرپذیری آن ها از ادب فارسی به حدی بوده است که محققان آن را در زمره یکی از عوامل پیدایش جنبش رمانتیک در فرانسه برشمرده اند. نفوذ فرهنگ و ادبیات ایران در میان فرانسویان آن قدر بود که برخی نام فرزندان خود را نیز از آن اقتباس می کردند چنانکه نام یکی از روسای جمهور فرانسه«سعدی کارنو» بود. یکی از اهداف این پایان نامه آن بوده است که ضمن نقد و بررسی تحقیقات مذکور و بیان نقاط قوت و ضعف آنها، با استفاده از تحقیقات موجود، سیمای زبان و ادبیات فارسی را در فرانسه با طبقه بندی جدیدی عرضه و مشخص کند. یافته های این پایان نامه نشان می دهد، در بین آثار ادبی، آثار سعدی و حافظ بیش از سایر شعرای بزرگ فارسی به فرانسه برگردانده شده است، و از سعدی به نسبت سایر شاعران، مضمون بیشتری اخذ شده است. همچنین درباره مولانا تحقیق افزونتری صورت گرفته است، و در مجموع، از میان شعرای بزرگ ایرانی بخصوص از بین فردوسی، خیام، سعدی، حافظ، مولوی، عطار و نیز هزار و یکشب، آثار سعدی بیشترین و آثار عطار به نسبت شعرای مورد اشاره کمترین تأثیر را بر ادبیات فرانسه گذارده است. نتایج تحقیقات این پایان نامه نشان می دهد اکثر تحقیقات فارسی موجود درباره تأثیر ادب فارسی در فرانسه از نوع تحقیقات باواسطه صورت گرفته و تنها سه تحقیق را می توان به معنی دقیق کلمه از نوع تحقیقات بی واسطه به شمار آورد: یکی اثر جواد حدیدی با نام«از سعدی تا آراگون» که با بررسی تطبیقی آثار سی و هشت شاعر و نویسنده فرانسوی و شش شاعر ایرانی، کامل ترین تحقیق در این زمینه به شمار می رود، و دیگر دو اثر از حسن هنرمندی با نام های«آندره ژید و ادبیات فارسی» و «سفری بر رکاب اندیشه». اما بقیه افراد در تألیفات خود، بیشتر از یافته های این دو محقق سود جسته اند. همچنین باید گفت عامل اصلی انجام دادن تحقیقات اصلی و پرمایه تر، حضور محققین آنها در فرانسه به عنوان دانشجوی زبان و ادبیات فرانسه یا گذراندن فرصت مطالعاتی در آن جا بوده است.

بررسی و تحلیل عناصر ادب عرفانی در شعر روایی دفاع مقدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  علی رجبی   حسینعلی قبادی

شعر فارسی دو سده پس از پیدایش، از مضامین و عناصر مختلف عرفانی سرشار شد و امروزه بخش عظیمی از ادبیات منظوم کشورمان را همین اشعار عرفانی تشکیل می دهد و البته شعر واقعی شعری است که با کلماتی که محصول تجربه های حسی هستند، به بیان معانی و تجاربی بپردازد که از راه حس و عقل، قابل ادراک و تجربه نیستند. پیداست که چنین شعری ناگزیر نمی تواند از جنبه ی بیان رمزی عاری باشد؛ زیرا که بینش شاعر و محتوای شعر، چنین بیانی را ایجاب می کند. آن چه که در عصر حاضر، بر محتوای شعر فارسی اثرگذار بود و باعث تحول آن گردید، پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز و استمرار هشت ساله ی جنگ تحمیلی بود. شاعران انقلاب و دفاع مقدس، همچون سایر اقشار مردم، تمام توان و استعداد خود را در به تصویر کشیدن رویدادها و حوادث جبهه های جنگ، که به دلایل متعددی، آن را استمرار نهضت خونین کربلا می دانستند، به کار گرفتند. این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیل عناصر ادب عرفانی موجود در شعر روایی دفاع مقدس است. برای بررسی این شعرها، ابتدا قالب های متداول و پرکاربرد آن در این دوره، تعیین گردید که شامل قالب های غزل، قصیده و مثنوی می شود. و سپس عناصر ادب عرفانی موجود در آن بازشناسی و تحلیل شد. روش کار در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که از این گذرگاه، مشخص گردید شعر دفاع مقدس در زمینه های مختلفی ورود و حضور داشته که عمده ترین آن، مضامین عرفانی و پرداختن به این جنبه برجسته از شعر فارسی است و همچنین مشخص شد، شاعر دفاع مقدس از دو نوع عنصر ادب عرفانی در شعرهای خود استفاده کرده است: یکی عناصر و مضامین متداول در شعر عرفانی فارسی که از ابتدای شکل گیری آن، مورد استفاده شاعران بزرگ عارف قرار می گرفته است؛ مضامین دینی، مذهبی، اسطوره ای و حماسی. و دیگر مضامین و عناصر عرفانی و معنوی خاص انقلاب اسلامی و حماسه هشت سال دفاع مقدس؛ مواردی که در این پایان نامه در حد توان، به آنها پرداخته و نمونه هایی از آن را بیان کرده ایم.

تحلیل عناصر مقاومت در اشعار «سمیح القاسم»، «سید حسن حسینی» و «قیصر امین پور»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  مرتضی زارع برمی   کبری روشنفکر

هم زمان با پدیدار شدن نیروهای شر، سلطه گر و خودکامه، انحصاری شدن قدرت تصمیم گیری، حمله به ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده و تضعیف آن ها، تجاوز به مرزهای سرزمینی دیگران با هدف اسارت و غارت، واژه ی پایداری در ذهن و روح انسان حق طلب آزادی خواه شکل گرفت. پایداری ریشه در میراث کهن بشری دارد. آن زمان که انسان قدم بر زمین نهاد؛ جدال بین خیر و شر آغاز گردید. میراث ادبی ملل هم از پایداری سرود و نوشت. اندیشگان، ادبیت و انسان گرایی از حوزه های مشترک این نوع ادبی بین تمدن های مختلف است. وجه اختلاف ادبیات پایداری از دیگر انواع ادبی در پیام و هدف آن است. بیان درد و رنج مردم قربانی جنگ، تهییج برای مبارزه، ستایش سرزمین، مبارزان، شهیدان و ایثارگران، طرح میراث بومی و اساطیر ملی برای زنده نگاه داشتن هویت سرزمین، افشاگری و بازگویی حقایق، آرمان گرایی و تقدیس آزادی، عدالت و صلح، اعتقاد به ظهور منجی و تحقق مدینه فاضله و اعتراض به افول یا نادیده گرفتن میراث مبارزان از ویژگی های بارز این نوع ادبی است. اشغال فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی و حمله عراق به ایران دو نمونه بارز از پایداری انسان در برابر شرارت است. شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران جنگ ایران، «سید حسن حسینی» و «قیصر امین پور»، هم دوش با دیگر مردم سلاح قلم را علیه دشمن متجاوز تیز کردند و با آفرینش آثاری گران سنگ، شعله قیام و ایستادگی برابر دشمن را در قلب ملت خود افروختند. پژوهش پیش روی ضمن مطالعه آثار شاعران مورد نظر به بررسی مصادیق مشترک و متمایز شعر پایداری فلسطین و شعر جنگ ایران می پردازد تا گوشه هایی از زوایای ناشناخته میراث ادبی دو کشور مقاوم را به ادبیات جهانی بشناساند و گامی هر چند اندک در بارور سازی مطالعات بین رشته ای بردارد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ ترسیم چهره رنج کشیده مردم، دعوت به مبارزه، بیان جنایات اسرائیل، و إلقا امید به آینده و ستایش وطن در اشعار سمیح القاسم و نفی تجاوز و خشونت رژیم متجاوز عراق و حامیان جهانی آن و بیان رنج و شکیبایی مردم و رزمندگان ایرانی در جنگ از مهمترین درونمایه های اشعار حسینی و امین پور است. در حوزه ی اندیشگان، قیام و منع تسلیم برابر دشمن، هویت قومی، فرهنگی، صلح، امید به آینده به عنوان وجه مشترک در اشعار شاعران مورد نظر است. در حوزه ی زبان نیز می توان به استفاده ی شاعران مورد بحث از زبان روایی، موسیقی مهییج، هنجارگریزی و توجه به ظرفیت های معنایی واژگان اشاره کرد. استفاده از صورخیال، رمز، اسطوره، نماد پردازی، زبان فاخر و ساختار حماسی اشعار را می توان از ویژگی-های مشترک سبکی شاعران مذکور دانست و از وجوه تفاوت نیز می توان به گستردگی بیشتر معانی مقاومت و تنوع سبک ها و اسالیب شعری سمیح اشاره کرد. شیوه کار توصیفی – تحلیلی - استقرایی و بر اساس اصول مکتب تطبیقی امریکایی (نقد جدید)، در دو حوزه اندیشگان و ادبیت خواهد بود.

بررسی و تحلیل چندآوایی در مثنوی مولوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مریم رامین نیا   حسینعلی قبادی

مثنوی مولوی, بی گمان اثر سترگ جهانی است که از دیرباز پژوهش هایی فراوان از چشم اندازهای گوناگون بر آن انجام پذیرفته است. آنچه موجب شگفتی است, این اثر عظیم و ماندگار از چنان ظرفیتی برخوردار است که با وجود قدمت چندین صد ساله که در زمان سرایشش هنوز مکتبهای نقد و نظریه های ادبی پا به عرصه نگذارده بودند, می تواند با نظریه های ادبی نوین به مکالمه بنشیند و رهیافت های آن ها را در خود طراز کند. مثنوی مولوی دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسانی کمال مند, سروده شده است. بیکرانه است, چرا که سرشار از رمزها و مفاهیم ناب عرفانی, مباحث کلامی,فلسفی, اجتماعی و انسان شناسانه است, پر رمز و راز است, چون از هر سو که نگریسته شود, رنگ و جلوه های نامکرر به نمایش می گذارد. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در ریشه داشتن در تجربه های ویژه عرفانی و مفاهیم اسرارآمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار می شود, که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی, فلسفی و عرفانی که اغلب بحث های درازدامنی را سبب گشته اند, رمز و راز آن را دو چندان کرده است. مولوی در بسیاری از داستان هایی که به بیان آن مفاهیم, به ویژه مفاهیم متقابلی چون, قضا و قدر, جبر و اختیار , جهد و توکل, فقر وغنا اختصاص داده است, دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانه مولوی در این گونه داستانها, شیوه داستان پردازی او که تأویل های چندگانه از شخصیتها و آواهاو ایده هایشان را سبب گشته است, جلوه ای چندآوایانه بدان ها بخشیده است. این پژوهش, با روش توصیفی- تحلیلی, با تلفیق رهیافت ساختارگرایان در یافتن تقابل ها و تضادهای متن و اصل همزیستی تضادها و در نظر داشتن شیوه های شکستن نظام تک آوایی و بروز چندآوایی, چون منطق گفتگویی, کارناوال, توجه به دیگری(دیگربودگی), با استقصا در متن داستان در چهارچوب نظریه باختین صورت گرفته است. نتیجه اجمالی پژوهش نشان می دهد که مولوی در طرح مسائل گوناگون و مفاهیم متقابل, در بسیاری از داستان ها به شیوه ها و شگردهای چندآوایی به مسأله مورد نظر نگریسته است.

بررسی و تحلیل غربت انسان در رمان های برگزیده معاصر فارسی(از سال 1380 تا 1389)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  زهرا شعبانی   سعید بزرگ بیگدلی

غربت انسان به سبب اشتراک مفهوم میان انسان ها در هر دوره ای، مضمونی گسترده است. امروزه تأثیر اندیشه های جهانی و ضرورت بازیافتن هویت با توجه به بعد معنا آفرینی و جاودانگی، این موضوع را بیشتر مورد توجه نویسندگان و شاعران قرار داده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و هرمونتیک مبتنی بر روانشناسی متن، به بررسی احساس غربت، شباهت ها و تفاوت های آن در رمان های برگزیده، پرداخته شده است. در این تحقیق ابتدا تعریفی از غربت و مفاهیم وابسته به آن، عوامل احساس غربت انسان، پیشینه غربت و رابطه آن با آفرینش انسان، هبوط از منظر اساطیر، ادیان، فلاسفه و عارفان ذکر شده و غربت در دنیای معاصر، رابطه ادبیات و هویت یابی با روانشناسی، جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است، سپس انعکاس غربت در رمان های منتخب، انواع غربت با توجه به درونمایه رمان ها، شباهت ها و تفاوت های آن ها از جهت غربت انسان بیان گردیده است. غربت انسان به سه شاخه اصلی غربت عارفانه، غربت مدرن و غربت نوستالژیک تقسیم شده و از جمله مضامینی که در رمان ها در رابطه متقابل با احساس غربت قرار دارد، تعمق درباره فلسفه زندگی و مرگ، رابطه انسان و خداوند، نشان دادن سطح شک و یقین در انسان ها، شیوه برخورد با زندگی و جهان است که در میان معدودی از نویسندگان با توجه به اساطیر و روزگار باشکوه باستانی، یافتن راهکار برای جدا شدن از تردید و ناامیدی، رها شدن از روزمرگی ها و ساختن جامعه آرمانی است.

تیپ شناسی در قصه های عامیانه ایرانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  میرعباس عزیزی فر   ناصر نیکوبخت

قصّه های عامیانه فارسی دارای ظرفیت ها و توان مندی های بالقوه پژوهشی فراوانی است. به رغم تنوع، و وسعت این قصّه ها، تاکنون به صورت جامع به طبقه بندی و تحلیل کارکردی عناصر این قصّه ها از جمله «تیپ»های گوناگون قهرمانان قصّه های عامیانه مکتوب منثور ایرانی، درجایی اشاره نشده است. قصّه ها نیز همچون هر داستان، حکایت و روایتی قهرمان می خواهد، اما این قهرمان با تصوری که از قهرمان در نزد عامه وجود دارد، همخوان نیست. این تحقیق در پی پاسخ دادن به این مسائل است که چه تفاوت هایی بین قهرمانان قصه های عامیانه با شخصیت های کُنش گر داستان ها و رُمان های معاصر دیده می شود، از این گذشته مبانی شناخت تیپ در قصه ها چیست و این اشخاص در چه دسته و طبقه ای از طبقه بندی اجتماعی قرار می گیرند؟ در زمینه قصه های عامیانه تاکنون تحقیقات فراوانی به انجام رسیده است و افرادی همچون فخرالدین علی صفی در کتاب«لطایف الطوایف»، ولادیمیر پراپ در کتاب«ریخت شناسی قصه های پریان»، آرنه- تامپسون درکتاب«گونه های قصه های جهان» و اولریش مارزلف در کتاب«طبقه بندی قصه های ایرانی» هر یک به این بحث پرداخته اند. دراین تحقیق با بررسی نظریات صاحب نظرانی همچون پراپ، آرنه تامپسون و مارزلف، به طبقه بندی تیپ های کُنش گر اهّم قصه های عامیانه فارسی پرداختیم و برای هر تیپ کُدی اختصاص دادیم. هدف این پژوهش تیپ شناسی اهم قصّه های عامیانه مکتوب منثورایرانی است؛ شامل هفت قصّه ی: سمک عیار، ابومسلم نامه، داراب نامه طرسوسی، اسکندر نامه، حمزه نامه، حسین کرد شبستری و امیر ارسلان نامدار. به دلیل شهرت، طیف وسیع خوانندگان، اقبال عمومی بسیار و حجم وسیع این قصه ها، از میان قصه های گوناگون فارسی، به این هفت قصه پرداخته شده است. پس از بررسی این قصه ها دریافتیم که علاوه بر تکرار حوادث، که سازنده ی پیرنگ قصه است، تکرار قهرمانان نیز دیده می شود، کُنش ها نیزتکراری و قابل پیش بینی اند، درونمایه درحضور تیپ ها و بسامد آنان تأثیرگذار است و بنا به اقتضای درونمایه، تیپ های خاصی محور قصه قرارمی گیرند، درباریان حضورپر رنگی نسبت به دیگر تیپ ها دارند.

بررسی تطبیقی سبک شناسی آثار داستانی زویا پیرزاد، شهرنوش پارسی پور و گلی ترقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  محدثه حمیدزاده   حسینعلی قبادی

این پایان نامه تلاشی برای بررسی تطبیقی سبک شناسی آثار داستانی زویا پیرزاد، شهرنوش پارسی پور و گلی ترقی است. گلی ترقی از داستان نویسان دهه 40 تا کنون است. ترقی با آثاری چون، خاطرات پراکنده، دو دنیا و جایی دیگر، توانست خود را به عنوان نویسنده ای صاحب سبک و زبان معرفی کند. در بیشتر داستان های ترقی، آدم هایی وجود دارند که در حین پیری و یا مرز کهنسالی به سر می برند. ترقی به مکان های قدیم، احساسی دارد که عموماٌ به کودکی او باز می گردد. شهرنوش پارسی پور از دیگر داستان نویسان دهه 40 تا کنون می باشد. از آثار وی می توان، طوبا و معنای شب، سگ و زمستان بلند و عقل آبی را نام برد. وی در آثارش گرایش فمینیستی زیادی دارد. و از آمیزش اسطوره و خیال و عرفان با واقعیت های زندگی ترکیب جدیدی به وجود آورده که در نوع خود بدیع و تازه است. زویا پیرزاد از داستان نویسان دهه 70 است. از آثارش می توان، چراغ ها را من خاموش می کنم، عادت می کنیم و یک روز مانده به عید پاک را نام برد. پیرزاد ضمن داشتن نوشتاری زنانه، به دنبال ایده فمینیستی نیست. وی از نظر سبکی، سنتی تر و به رئالیسم و عناصر بومی نزدیک و گاه وفادار است. در بررسی آثار این سه نویسنده، البته فقط به اثر داستانی برجسته هر کدام که ویژگی سبکی در آن ها بارز تر است، پرداخته شده و در این پردازش؛ الف- عناصر تشکیل دهنده سبک ( زبان، اندیشگان، ادبیت ) آثار داستانی زویا پیرزاد بررسی گردید. ب- در حوزه ادبیات زنانه در داستان، وجه تمایز آثار داستانی زویا پیرزاد در ربط با ادبیات فمینیستی مشخص گردید. ج- دلایل عمده اختلاف سبکی آثار داستانی زویا پیرزاد با آثار داستانی شهرنوش پارسی پور و گلی ترقی معلوم گشت.

نقد و بررسی جنبه های سوررئالیستی در حکایتهای منثور عرفانی تا قرن 8 ه.ق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علیرضا اسدی   سعید بزرگ بیگدلی

بوطیقای آغازین مکتب سوررئالیسم، تحت تاثیر مستقیم مطالعات فروید، بر آزاد گذاشتن کامل ناخودآگاه و تخیل آزاد، به هنگام آفرینش اثر هنری، تاکید داشت. چنین رویکردی طبیعتا به قوالب آزادی مانند شعر و نقاشی متمایل بود، و به قالب داستان، به سبب تفکر منطقی ماقبلی و محاکات آن از واقعیت، کمتر توجه می-کرد. با این حال برتون، آراگون وسوررئالیست های دیگر از همان آغاز دست به نگارش داستان نیز زدند و بوطیقای تازه ای برای آن تعریف کردند. این بوطیقا، چهار دهه بعد از صدور بیانی? برتون رفته رفته تغییر کرد و البته با حفظ مولف? اصلی اثر سوررئالیستی، یعنی آزاد گذاشتن ناخودآگاه، تنوع هایی در فرم یافت. مهمترین ویژگی داستان سوررئالیستی که تا امروز نیز به حیات خود ادامه می دهد عبارت است از خلق کردن فضای ذهنی و خیالی و رویاگون، با آزاد گذاشتن ناخودآگاه، جهانی که هیچ شباهتی با جهان بیرون ندارد و پر است از تصاویر شگفت و تکان دهنده با صبغه ای نمادین که ناخودآگاه مخاطب را درگیر می کند. با مطالع? عناصر این فضاهای شگفت، اعم از زمان، مکان، شخصیت، اشیاء، زاویه دید و غیره می توان به تعریف کمینه گرایی از داستان سوررئالیستی رسید. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم در دهه های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه از قدیمی ترین زمان ها حتی در اساطیر وجود داشته است. به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، گاه سوررئالیستی خوانده می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در آثار روایی، شاید مهمترین آثاری که ظرفیت چنین برخوردی دارند، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به سوررئالیسم هستند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله از میان هجده متن مهم عرفانی تا قرن هشتم هجری، حکایت های شهودی مشتمل بر فضاهای سوررئالیستی استخراج شده اند و مطالعه ای از این منظر روی آن ها صورت گرفته است. نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموما بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.

تحلیل وبررسی جنبه های غنایی درروایتهای مثنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  طیبه زرقانی   حسینعلی قبادی

مثنوی مولانا اثری تعلیمی است که با هدف تعلیم مریدان سروده شده است؛ اما عشق خاصی که مولانا در زندگی تجربه کرده است و به تبع آن غلب? عشق حق در جان او که جسم خاکی او را از خاک به افلاک رسانده است و تجرب? عظیم غزلسرایی ناب او در غزلیات شمس بر ذهن و زبان او در مثنوی نیز تأثیر گذاشته و بخش هایی از این اثر را به شعر غنایی بدل ساخته است. غنا و شور غنایی که حاصل تداعی های شهودی و ناب عارفانه و مواجید و شیدایی های اوست مثنوی را به متنی ساختارشکن و متفاوت با مثنوی های مشابه و معمول زبان فارسی تبدیل کرده است. عواملی چند چون عشق به عالم غیب و آرزوی بازگشت، سیطر? شمس، حضور عاشقانه حسام الدین و آرمانگرایی انسان کامل بیان مولانا را از ساحت تعلیمی به ساحت غنایی کشانده است و باعث ساختارشکنی در ساختار معمول زبان تعلیمی و تمثیلی ، نیز تحول تصویرسازی در بخش های غنایی شده است. تصویر سازی در این بخش ها سیر تحولی از تشبیه تا استعاره و از استعاره تا نماد را طی می کند و دراین سیر تحول گاهی مولانا چنان تحت تاثیر عشق قرار می گیرد که زبانی سراسر رمزی و نمادین از نوع نمادهای تصویری پراکنده که خاص زبان غنایی است شکل می گیرد و ساحت تک لایه ای استعاره جای خود را به ساحت چند لای? نماد می سپارد . تأثیر این عشق شورانگیز حتی گاهی بیان مولانا را به شیو? سوررئا لیستهای قرن نوزدهم نزدیک می سازد که اگرچه خاستگاه این دو با هم متفاوت است اما می توان شباهتهایی در شعر مولانا با نظریه های این مکتب ادبی سراغ گرفت.

نقد و تحلیل افکار و آثار نیما یوشیج با تکیه بر آرای بنیامین، آدورنو، مارکوزه (سرآمدان مکتب فرانکفورت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  خدایار صایب   حسینعلی قبادی

این پژوهش، با تقسیم بندی تحولات فکری نیما بر مبنای آثار منثورش (نامه ها، یادداشت های روزانه، مقالات و سخنان پراکنده اش) و تطبیق آن بر اشعارش، دوره ای را به عنوان دوران پختگی فکری و شعری او معرفی می کند (از 1316 به بعد) و ضمن تدوین نظریه ی منسجم شعری او در این دوره، بر پایه ی همین نظریه اساس و مبنا و عمده ی نوآوری او در شعر را، درآمیختن ذهنیت با عینیت یا دیالکتیک ذهن و عین می داند. در همین راستا و به منظور فهم بهتر شعر نیما از آرای زیباشناسان انتقادی بهره گرفته شده است. ضرورت ترسیم دستگاه شعری نیما بر مبنای نوشته های خودش و با استمداد از آرای زیباشناسان انتقادی، از آن روست که در حل پاره ای از ابهامات شعر نیما و به علاوه پاسخ به انتقادات گروهی از منتقدان، بسیار راهگشاست. روش تحقیق در این پایان نامه، تحلیلی- توصیفی است و بر مبنای مطالعه ی دقیق آثار نیما ( شعر و نوشته هایش درباره ی شعر و شاعری) و آثار نیماشناسان و آثار سرآمدان مکتب فرانکفورت در باب زیباشناسی و هنر و تجزیه و تحلیل آنهاست. در این پژوهش؛ ابتدا مختصری از زمینه ی تاریخی- اجتماعی پیدایش مکتب فرانکفورت و سیر آرای ایشان آمده و سپس چارچوبی مشخص و معین از آرای زیباشناسانه ی آنها ارائه شده است. در فصل دوم به زندگی نیما و تأثیر آن در شعرش پرداخته شده و بر همین اساس تحولات شعر او را تقسیم بندی کرده ایم و در فصل سوم که مهمترین فصل این پایان نامه است. ضمن ترسیم دستگاه منسجم شعری او و نزدیکی اش با آرای زیباشناسان انتقادی، تعدادی از اشعارش تفسیر شده اند. دیالکتیک ذهن و عین مهمترین جنبه ی نوآوری نیما و اساس نوآوری های دیگر اوست. با اصل قراردادن این جنبه و کشف جوانب پنهان آن می توانیم به معیار در خور و مناسبی برای سنجش و تقسیم بندی اشعار او و شاگردانش دست یابیم.

بازنمایی نارضایتی سیاسی -اجتماعی در ادبیات داستانی پیش از انقلاب(1357-1340)
پایان نامه سایر - پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی 1390
  مهدیه مرادپور آرانی   مصطفی مهر آیین

چکیده: وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 که موجب شگفتی بسیاری از مردم جهان، محققان و تحلیل گران شد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. این پدیده اجتماعی دستمایه بسیاری از مورخان، جامعه شناسان و محققان قرار گرفت تا از جوانب مختلف با اتکاء به تئوری های گوناگون به بررسی چرایی و چگونگی رخداد آن بپردازند. یکی از مولفه هایی که در تئوری های انقلاب در باب چرایی وقوع انقلاب مورد واکاوی قرار می گیرد وجود نارضایتی های سیاسی- اجتماعی در جامعه است و یکی از راه های شناخت نارضایتی های موجود در جامعه، مطالعه زندگی تصویرشده مردم در متون ادبی بر جای مانده از آن دوران است. بنابر این پرسش اصلی تحقیق حاضر به این شیوه صورت بندی شده است: ادبیات داستانی تولید شده در جریان انقلاب اسلامی، چه روایت یا تصویری از نارضایتی های سیاسی- اجتماعی ارائه می کند؟ به منظور پاسخ گفتن به پرسش مزبور، تحقیق حاضر نخست به معرفی دو رویکرد کلی بازتاب و شکل دهی مربوط به «رابطه هنر و واقعیت» پرداخته چرا که عرصه هنر فضایی گسترده است که ادبیات بخشی از آن است و یکی از رسالت های ادبیات شناخت جامعه. سپس کوشش شده است مبتنی بر رویکرد دوم (رویکرد شکل دهی) و با چشم انداز نظری «تحلیل انتقادی گفتمان» نورمن فرکلاف از طریق روش توصیف و تحلیل نشان داده شود که چگونه صورت بندی های ایدئولوژیک گفتمانی داستان نویسان پیش از انقلاب (دهه 40 و 50) از طریق بازنمایی نارضایتی سیاسی- اجتماعی، گفتمان مسلط رژیم پهلوی را به چالش کشانید. نتایج حاصل از مطالعه نمونه های منتخب ادبی، نشان می دهد که نویسندگان آنها بر وجود فقر اقتصادی و به تبع آن فقر فرهنگی حاکم بر فضای کشور به ویژه روستاها به رغم وجود درآمدهای کلان نفتی، اصلاحات امرانه و از بالای رژیم پهلوی و تبعات منفی آن، خفقان سیاسی به ویژه در دهه چهل، حضور استعمار و نقش آفرینی آن در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های جاری آن زمان و به تبع آن بروز غربزدگی و ماشینیزم اشاره های مستقیم یا نمادین داشته اند. بازنمایی چنین نارسایی ها و مشکلاتی در جامعه در حوزه هایی مانند ادبیات داستانی می توانست فاعلان اجتماعی را به خودآگاهی و بینش رساند و با به وجود آمدن یک فضای گفتمانی معترض (در کنار دیگر صورت بندی های ایدئولوژیک گفتمانی همسو با این فضا)، موجب ایجاد تغییرات سیاسی- اجتماعی شود.

بازنمایی مرگ درموج نو سینمای ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  نادیا معقولی   حسینعلی قبادی

با وجود شهرت موج نو سینمای ایران و آثار تامل برانگیز و مشحون از مرگِ ساخته شده در این دوره از تاریخ سینمای ایران، تاکنون پژوهش فراگیری در باب چگونگی بازنمایی مرگ در این دوره سینما و چگونگی وابستگی این بازنمایی با تحولات اجتماعی، اساطیر و ادبیات ایران صورت نپذیرفته است. رساله حاضر در شش فصل به چگونگی بازنمایی مرگ در اساطیر، ادبیات کهن و معاصر ایران پرداخته و تحولات اجتماعی در دوره شکل گیری موج نو سینمای ایران را بررسی نموده است. پرسش اصلی در رساله این است که عناصر موجود در فرهنگ سنتی به ویژه اسطوره و ادبیات و دگرگونی های اجتماعی و سیاسی به چه صورت در شکل گیری میزان و چگونگی بازنمایی مرگ در موج نو سینمای ایران موثر بوده اند؟ و همچنین بازنمایی مرگ در موج نو سینمای ایران چه تحولاتی را به لحاظ محتوای پشت سر گذاشته است؟ برای دستیابی به این منظور در ابتدا تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در زمان شکل گیری موج نو سینمای ایران و همچنین وضعیت فرهنگی و ادبی در این دوره مورد بررسی قرار گرفتند و سپس جریانهای سینمای ایران از ابتدا تا انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه با انتخاب نظریه بازتاب ، سه روش نشانه شناسی، جامعه شناسی و اسطوره گرا جهت تحلیل نمونه ها انتخاب گردیدند. پس از بررسی بازنمایی مرگ در اساطیر، ادیان، ادبیات کهن و معاصر ایران، موج نو سینمای ایران در دو وجه درونی و بیرونی تحلیل گردید. چگونگی شکل گیری این سینما و عوامل موثر بر آن در رویکرد بیرونی و همچنین حضور عناصر درونی چون مکاتب هنری، انواع قهرمان و وضعیت های نمایشی در این سینما مطالعه شد. در ادامه با انتخاب نمونه ها در سه بخش اساطیر، جامعه و ادبیات، بازنمایی مرگ در این نمونه ها با استفاده از روشهای جامعه شناختی و نشانه شناختی و اساطیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در انتهای رساله چنین مشخص گردید که بازنمایی مرگ در موج نو سینمای ایران در بین سالهای 1337 تا 1357 به طور غیر مستقیم از اساطیر و به شکلی مستقیم از ادبیات معاصر خود متاثر بوده است و همچنین تحولات اجتماعی در طی این دوره بیست ساله موجب تغییر در درونمایه های مرگبار و بازنمایی مرگ در موج نو سینمای ایران گردیده است.

بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ داستان های پیامبران در قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  سمیه آذر   خلیل پروینی

عنصر داستانی طرح از زمان ارسطو تاکنون مورد توجه صاحب نظران بوده است و طی قرن ها و دوره های مختلف دیدگاههای گوناگونی درباره آن مطرح شده است.تا این که در عصر جدید، به دلیل توجه صاحب نظران عرصه داستان به این عنصر، هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا، و طرح مباحث تازه و دقیقی در این مورد، این عنصرجایگاه واقعی خود را در میان سایر عناصر داستانی باز یافته است. این در حالی است، که قرآن کتاب آسمانی مسلمانان،که قله ادب و بلاغت است، از سبک روایی خاص خود برخوردار است و داستان های آن به دلیل داشتن ظرفیت های والای ادبی –روایی، از زمینه مناسبی برای سنجیده شدن با معیارهای طرح شناسی برخوردارند؛ امّا تاکنون آن چنان که باید، روایت های آن از منظر طرح -شناسی مورد توجه و بررسی جدی قرار نگرفته اند. از این رو در این پژوهش به منظور تحلیل طرح و پیرنگ و ویژگی های آن در داستان های قرآن و کارکرد ساختار آن در بافت قرآن، ابتدا عنصر طرح و تاریخچه و تعاریف و الگوهای ارائه شده برای آن بررسی شده والگوی مناسب برای تحلیل ساختاری انتخاب شده است. سپس جهت بررسی عنصر طرح و ساختار آن در داستان های قرآن، ساختار طرح آیاتی از قرآن که به نقل سرگذشت پیامبران اختصاص یافته اند در دو فصل داستان های بلند و کوتاه، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از این امر حکایت می-کنند که آن دسته از آیاتی که زندگی پیامبران را به شکل داستان روایت کرده اند، از ساختار کلی طرح و اجزاء آن برخوردارند. اما نحوه ظهور طرح در داستان های کوتاه و بلند متفاوت است. در داستان های یک پیامبر در سوره های مختلف نیز طرح هر داستان با چینش و یا گزینش خاص کنش ها باعث ایجاد جذابیت و تازگی هر داستان و متناسب شدن آن داستان با روح حاکم بر سوره شده است. کلید واژه: طرح و پیرنگ- داستان های پیامبران – قرآن.

تضمنات سیاسی سمبولیسم اجتماعی در اشعار نیما و شاملو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد کمالی زاده   عباس منوچهری

این رساله از زاویه اندیشه سیاسی بدنبال بررسی نسبت میان شعر به عنوان یکی از مهمترین وجوه فرهنگ و اندیشه ایرانی با اندیشه سیاسی است. در این رساله تامل در امر هنجارین و جستجوی سامان نیک (ترسیم وضع هنجاری در قالب ادبی) به عنوان مهمترین تضمن سیاسی اشعار نیما و شاملو مورد تاکید قرار گرفته و نشان داده می شود که دلالتهای هنجاری در اشعار نیما و شاملو، بیش از هر چیز متاثر از جهان بینی حاکم بر ذهن و زبان ایشان است. رویکرد «سمبولیسم» برای نیما و شاملو همانند نمایندگان اروپایی این مکتب، فرصتی بود تا بتوانند تمام آراء خویش را در قالب نوعی تفکر آرمانشهری سامان دهند. در این رویکرد شاهدیم که چگونه شاعر سمبولیست به جای تحلیل آرمانشهر خود بدنبال ترسیم تصویری کلی و خیالی از آن و القاء این تصویر به خواننده است. با بهره گیری از رویکردهای اسکینر و اسپریگنز نشان داده می شود که چگونه درک شاعرانه نیما و شاملو که رسالت پیامبری شاعر و بازتولید ذهنیت و تفکر اسطوره ای و آرمانشهری از مهمترین شاخصه های آن است، به پیوند میان شاعر و شعر او با گفتمان حاکم بر روشنفکری و ایدئولوژی های زمانه از یکسو و گسست شاعر و شعر او از جامعه و توده ها، از سوی دیگر، منتهی می شود. اصالت واقعیت عینی جای خود را به اصالت تخیل و واقعیت ذهنی – که بر آمده از ذهنیت حاکم بر ایدئولوژی زمانه است- می دهد و بدنبال آن، وضعیت بدیل و آرمانی نیز در اشعار ایشان در قالب نوعی تفکر آرمانشهری متاثر از ایدئولوژی های زمانه به تصویر کشیده می شود.

بررسی و تحلیل تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات آلبانیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  عبدالله رجبی   حسینعلی قبادی

ادبیات فارسی که محمل فرهنگ و تمدن ایرانی است، به سبب توانایی که دارد، به مرور در فرهنگ و زبان سایر ملت ها، از جمله فرهنگ آلبانی رخنه کرد. دلیل استقبال آلبانی ها از ادبیات فارسی، استقرای ژرف و جامع در شاهکارهای ادب فارسی است که درون مایه های آن عشق، جوانمردی، دوستی، پرهیز از دشمنی ها و دعوت به گفت وگو می باشد. فرهنگ ایرانی به مثابه نرم افزاری، با پشتوانه آیین اسلام بوده است که به همراه سخت افزار سپاهیان عثمانی، وارد خاک و فرهنگ آلبانی شده است و طی پنج قرن حاکمیت عثمانیان بر این کشور، به عنوان زبان ادب، تصوف و فرهنگ با مقبولیت عمومی مواجه بوده است. شخصیت های آلبانیایی از سر عشق و علاقه، این زبان و ادبیات را معرفی و ترویج کرده اند و حتی برخی از آنان خود به این زبان شعر سروده اند؛ یا آثاری پدید آورده اند یا این که براساس الگوی ادبیات کلاسیک فارسی، به آفرینش آثار علمی، ادبی و فرهنگی به زبان آلبانیایی و حتی فارسی، پرداخته اند. هم چنین طی پنج قرن حاکمیت عثمانیان بر این کشور، زبان فارسی به عنوان زبان ادب، تصوف و فرهنگِ خواص این کشور بوده است و در آلبانی و دیگر مناطق آلبانیایی نشین (کوزوو، مقدونیه، منته نگرو و صربستان)، واژگان فراوانی از این زبان، وارد زبان آلبانیایی شده اند که بسیاری از آن ها، در حال حاضر هم کاربرد فراوانی دارند. محور اصلی این تحقیق، بررسی و مطالعه در زمین? تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات آلبانیایی طی دوران حاکمیت امپراتوری عثمانی است. در این رساله تأثیر زبان فارسی بر زبان آلبانیایی؛ آثار فارسیِ شاعران و نویسندگان آلبانیایی؛ و تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات آلبانی، بررسی و تحلیل می شود. هدف پژوهش، این است که با شناخت زمینه ها و مولفه های تعامل فرهنگی، ادبی و گفت وگوهای بین فرهنگی، هم به غنی ساختن نقد ادبی و ادبیات تطبیقی مدد رساند و هم به تولید و رواج مسیرها و موضوعات پژوهشی جدید، برای دانشگاه ها و موسسات تحقیقی کمک نماید. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است که با جست وجو در متون هر دو زبان و طبقه بندی مفاهیم و تحلیل یادداشت ها، استنباط و تحلیل داده ها و در نهایت، نتیجه گیری صورت گرفته است. چشم انداز تحقیق بیانگر این معنی است که با پی جویی روشمند پژوهش، می توان واژه های فارسی فراوان و هم چنین متن های ارزشمندی در زبان و ادبیات آلبانیایی شناسایی و معرفی کرد که از حیث کمی و کیفی و از نظر نفس آفرینش متن فارسی، هم چنین از نظر اثر پذیری آشکار و همه جانبه از ادب، معرفت و فرهنگ فارسی، اهمیت فراوان دارند.

تحلیل پویایی اسطوره در روابط بینامتنی (مطالع? موردی تفسیر ابوالفتوح رازی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  هیبت الله اکبری گندمانی   سعید بزرگ بیگدلی

این مسأله که اسطوره ها، در شبکه هایی از روابط بینامتنی، چگونه و با چه سازکارهایی دگرگون می شوند و ساختارها و الگوهای موقتی آنها، همراه با دیگر جریان های پویای متنی و اجتماعی و فرهنگی و...، چگونه فرومی پاشد و باز سازی می شود، می تواند به عنوان یکی از مسائل مهم در گفتمان علوم انسانی مطرح شود. به این منظور، تفسیر ابوالفتوح رازی، که به سبب ویژگی های ناشی از ترجمه ای و تفسیری بودن آن، مفهوم انتقال و دگرگونی و سطوح انتزاع مختلف را، آشکارا، نمایان می سازد، به عنوان متن پای? این پژوهش انتخاب شده است و برخی از روایت های اسطوره ای آن تحلیل شده است. به منظور به دست دادن پاسخ های مناسب به پرسش های پژوهش، نخست، به این مسأله پرداخته شده است که جهان، به مثابه یک متن، چگونه و در چه فرایندی به خوانش در می آید و در پی آن، متن های دیگر، چگونه خوانده می شوند و مولف و متن و خواننده، هر کدام، چه نقشی در این فرایند دارند. بستار و گشودار و مرکز و نامرکز و بازی و اقتدار، مهمترین مفاهیمی هستند که در این رابطه مطرح می گردند. همچنین، در این نوشتار، بر خلاف دیگر پژوهش هایی که از دیدگاهی خاص به مفهوم بینامتنیت پرداخته اند، تلاش شده است که به این مفهوم نیز در شبکه ای از روابط بینامتنی نگریسته شود. بر این اساس، اصطلاح بینامتنیت، کاملاً، منطبق با آراء اندیشمندان مطرح این حوزه تبیین نشده است؛ بلکه تلاش شده است تا این مفهوم در نظام و روش مطالعاتی تازه ای، به نام شبکه-های بازدارنده و پیش راننده، قرار داده شود. تحلیل های این پژوهش به دو بخش تقسیم شده است. در بخش نخست، که مربوط به روایت های اسطوره ای آفرینش است، بیش از هر چیزی، تلاش بر آن بوده است تا نشان داده شود که محدوده ها و مرزهای اسطوره ای چگونه ساخته می شوند. در پی این هدف، با ارائ? مفاهیمی همچون مرز آشنا و مرز بیگانه، آشکار می گردد که مرزهای بیگانه به کمک عناصر و اجزاء وابسته به مرزهای آشنا شکل می گیرند. مهمترین اسطوره ای که در بخش دوم این فصل مطرح می شود، اسطور? عزیر است که در جایگاه یک اسطور? درون مرزی قرار گرفته است و در رابطه و تعامل با روایت ها و اسطوره های برون مرزی شکل گرفته است. در قسمت های دیگر این بخش، به رمزپردازی های مربوط به گاو و صور اسرافیل و تابوت و خضر پرداخته شده است و، در نهایت، این نتیجه حاصل شده است که هم اسطور? عزیر و هم دیگر اسطوره-های بخش دوم، ریشه در اسطوره های گیاهی دارند و اجزاء و عناصرشان تحت تأثیر فرایندهای جایگشتی و بینامتنی در کنار هم قرار گرفته است و در اثر جریان های مداوم اقتدارگرا و رسوب ساز، در میان شبکه های بازدارنده و پیش راننده، ساختارهایی موقتی یافته اند. واژه های کلیدی: پویایی اسطوره، روابط بینامتنی، تفسیر ابوالفتوح رازی، شبکه های بازدارنده و پیش راننده، اسطوره های گیاهی

بررسی عوامل و عناصر بومی گرایی در رمانهای معاصر ایران و ترکیه (با تأکید بر تنگسیر، نفرین زمین، سووشون، قویوجاکلی یوسف، یُلجو نَرَیه گیدییورسون و حضور)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  عایشه سوسار   حسینعلی قبادی

وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع ایران و ترکیه با توجه به تعاملات، اثرپذیری و اثرگذاری متقابل تاریخی و فرهنگی در ادوار مختلف تا حدودی شبیه هم بوده و فضای حاکم بر این کشورها و تحولات اجتماعی تأثیرات خود را در تمام پدیده ها از جمله ادبیات بر جای گذاشته است. ورود برخی از آموزه های فرهنگی غرب و جایگزین شدن بخشی از معیارهای غربی با معیارها و ارزشهای شرقی و اسلامی یکی از تحولات شگرف و مشترک تاریخ معاصر این دو کشور است که موجب نابسامانی بخشی از هنجارهای اجتماعی و تخریب پاره ای از عناصر هویت ملی و بومی شده در نتیجه، تشتت و گاه بحران هویت، خود باختگی و سردرگمی های فردی و اجتماعی در این کشورها به وجود آورده است. بروز ظواهر و جلوه های غربی در پوشش تجدد تقلیدی، واکنش مقابلی را هم در پی داشته و گاه سبب روی آوردن برخی از جریانها و محافل فکری و فرهنگی این کشورها به اصالتهای بومی جهت پروراندن و به فعلیت رساندن آن در عرصه های گوناگون از جمله ادبیات شده است. در این راستا « بومی گرایی» به عنوان یک رویکرد اجتماعی و گرایش ویژه در مقام ایستادگی و مقاومت در برابر سیطره تدریجی آموزه ها و انگاره های فرهنگ بیگان? غربی با قصد و هدف جستجوی عناصر هویت ملی و بومی و بازسازی آن ، بزرگداشت سنتها ، حفظ و احیای ارزشها و مواریث کهن، ظهور و گسترش یافته است. با این مفروض که ادبیات هر کشوری( به ویژه آن بخشی که به ادبیات داستانی اختصاص دارد) پاره و نمودی از هویت ملی آن کشور است و بسان آیینه ای می توان در آن بازتاب فرهنگ و ساختار اجتماعی آن کشور را مشاهده نمود؛ این تحقیق می کوشد با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی عوامل و عناصر بومی گرایی در شش رمان برجست? ادبیات ایران و ترکیه به توصیف و تحلیل ویژگی ها و خصوصیات کلی و جزئی بومی، فرهنگی، اجتماعی،جغرافیای و... این دو کشور، در دور? معاصر، بپردازد و با بررسی و مقایس? آنها نشان دهد که رمان فارسی و ترک چگونه و به چه میزان توانسته است، ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع خود را در یک دور? ویژ? تاریخی در خود گنجانده و منعکس سازند. هدف این پژوهش صرفاً شناخت شرایط طبیعی و محیطی بخشی از جغرافیا یا شناخت و تبیین عناصر خاصی از قبیل گویشها، لهجه های محلی و کاربرد واژگان، اصطلاحات و ترکیبات خاص یک منطقه و یا توصیف شیو? زندگی نوع پوشش خوراک و... ناحیه ای کشورهای مذکور نیست. هر چند همه این موارد از کارکرد ها و ویژگی های «بومی گرایی» است و مطمح نظر ما نیز در این پژوهش خواهد بود؛ ولی هدف اصلی و نهایی تبیین و تثبیت نقش بازآفرینی تاریخی و فرهنگی و اجتماعی رویکرد «بومی گرایی» به عنوان یک گفتمان در این آثار و جایگاه آنها در طرح مسأله بازگشت به ریشه ها و احیای سنتهای اصیل (ملی ـ دینی) می باشد.

تحلیل جنبه های رمانتیسم در آثار دکتر علی شریعتی با تاکید بر کویریات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  عبدالرضا حسنی   حسینعلی قبادی

آثار دکتر علی شریعتی به دلیل گستردگی مطالب و تنوع موضوعات و نگاه جامعه شناختی او به دین از دیدگاه مکتب های گوناگون ادبی و رهیافت های نقد ادبی قابل بررسی و تحقیق است. در این پژوهش آن دسته از نوشته های دکتر شریعتی که به ((کویریات)) از آنها تعبیر می شود به دلیل بیان زیبایی شناسانه او از دین که با جنبه های مکتب رمانتیسم نزدیکی بیشتری دارد تحلیل شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظری آن از یک سو بر مبنای نظریه ((کرونوتوپ)) (پیوستار زمانی-مکانی) باختین و از سوی دیگر بر مبنای دیدگاه های هرمنوتیکی است. برای انطباق بیشتر با تحلیل ادبیت متن رمانتیسمی از مبانی رمانتیسم و نقد اجتماعی و تحلیل هرمنوتیکی بهره گیری و برای نتیجه گیری دقیق این چارچوب ها با هم تلفیق شده است. این پژوهش شامل سه فصل و نتیجه گیری است. در فصل اول تاریخچه و پیدایش مکتب رمانتیسم و مشخصه های آن معرفی و در فصل دوم رهیافت های تحقیق یعنی هرمنوتیک و دیدگاه های هرمنوتیکی و نظریه کرونوتوپ بیان شده است. در فصل سوم ضمن معرفی اجمالی زندگی نامه شریعتی و مطالعات و عرفان گرایی او جنبه های مهم تر رمانتیسم: وصف طبیعت و گفتگوی درون و برون، سبک، نمادپردازی، دوگانگی انقلاب-ارتجاع (رمانتیسم اجتماعی)، و معنویت و ایمانگری/تأویل با آثار هبوط، کویر، گفتگوهای تنهایی (بخش اول و دوم)، و هنر مطابقت داده شده است.

تحلیل وجه عرفانی مناسبات اضداد در مثنوی مولوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد ویسی   حسینعلی قبادی

تضاد از مسائل و موضوعات مهم در حوزه هایی چون فلسفه و عرفان است و خود از قوانین و سنت های قطعی و جاری بر نظام جهان مادی است. عالم طبیعت، عالم صورت ها و کثرت هاست و هرجا کثرت باشد از تضاد و تقابل نیز گریزی نست، چراکه ماده دائم در تغییر و تحول است و کمال عنصر مادی از مسیر همین تغییر و تحولات و تضاد و برخورد میان صورتهای قدیم و صورتهای جدید حاصل می شود.(خلع و لبس) و این امر پیوسته جاری است و جهان هر لحظه از نو متولد می شود و لازمه این مرگ و زندگی مجدد که خود از قوانین مسلم هستی است(تبدل و تجدد امثال)، قانون تضاد است. از نظر مولوی کل عالم ماده عرصه تضاد و تقابل است و این امر بایسته و ضروریِ عالم طبیعت است و بدون آن، قوام، دوام و تکامل عناصر هستی امکان پذیر نیست. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی شده است تا دیدگاه و بینش عرفانی مولوی نسبت به اضداد بررسی و تحلیل شود. مولوی با نگاه وحدت بین و کل نگر خود، همه عناصر عالم ماده و جهان بیرون را مطابق با انسان و عالم درون تفسیر و تحلیل می کند و ضمن قائل شدن به تشابه درون و برون و اصالت دادن به انسان و جایگاه او در نظام آفرینش، همه تضادهای عالم برون را با توجه به ارتباط آنها با انسان و احوالات عالم درون، تفسیر می کند و همه جا با اصالت دادن به ساحت روحانی و عالم معنا در کشمکش ها و تضادهای درون و برون که برقرار است، همواره غلبه و اهمیت را برای ساحت روحانی و عالم معنا قائل می شود. مولوی حکمت های بسیاری برای وجود تضاد در عالم ماده قائل است و تضادها و تفاوت ها را نتیجه تجلیات جمالی و جلالی حق تعالی قلمداد می کند، و وجود آن را برای فرهم آوردن زمینه آزمایش انسان و ظهور قدرت اختیار او ضروری بر می شمرد؛ چراکه از این طریق استعدادهای پنهانی و قوای باطنی انسان شکوفا می شود و از طرف دیگر مسیر تکامل و ترقی انسان از راه عبور از عالم کثرت و تضادها امکان پذیر است. در نهایت، مولوی با ارائه برنامه ای جامع که متکی بر چهار اصل اساسی از اصول جهان بینی عرفانی اوست، یعنی وحدت، عشق، فنا و نیستی و انسان کامل، انسان های گرفتار در دار تزاحم و تضاد را به سمت عالم وحدت و سر منزل مقصود هدایت می کند. کلیدواژه : تضاد، مولوی، مثنوی، عرفان، عالم درون و عالم برون

بررسی و تحلیل سیر اسطوره گرایی در داستان نویسی معاصر (با تأکید بر داستان های متأثر از کودتای 28 مرداد 1332
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد علیجانی   حسینعلی قبادی

چکیده ادبیات ایران همواره در طول تاریخ پر فراز و نشیبش از رخدادهای تاریخی تأثیر پذیرفته است. این تأثیرگذاری به صورت ایجاد تغییر در ساختار و محتوای آثار ادبی و رونق گرفتن و ابداع برخی تمهیدات و رویکردهای ادبی و هنری و ضعف و به فراموشی سپرده شدن برخی دیگر بوده است. یکی از این رویکردها در ادبیات فارسی گرایش به اسطوره و اسطورهپردازی بوده است. اگرچه اسطورهها سیال و قابل انطباق با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی گوناگون هستند اما در طول تاریخ فراز و فرود بسیاری از سر گذراندهاند و در بعضی ادوار حضورشان در آثار ادبی کمرنگ و در بعضی ادوار دیگر پررنگ بوده است. اسطورهپردازی در آثار شاعران و نویسندگان فارسی از ادوار گذشته همواره نمودی چشمگیر داشته است. اما گرایش به اسطوره در آثار ادبی در اواخر قرن هشتم نزول شدیدی پیدا کرد و اسطورهها از ادبیات به انواع دیگر هنر مانند کاشیکاری، معماری و... منتقل شدند. تا اینکه در زمان قاجار و مقارن مشروطه اسطورهها در شعر و سپس در آثار منثور نمود پیدا کردند. در این پژوهش با بهرهگیری از رویکرد تلفیقی نقد اسطورهای و نقد اجتماعی فراز و فرود اسطورهها و نحوه انعکاس آنها در ادبیات داستانی از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی تحلیل شد و در هر دوره آثار شاخص و بارزی که اسطوره را در خود انعکاس داده بودند، معرفی شدند. در پایان پژوهش این نتیجه به دست آمد که اسطورهها در داستاننویسی فارسی برای نخستین بار در قالب جدید رمان تاریخی اشکار شدهاند. دلیل گرایش به اسطوره در داستان هم ایجاد حس نوستالژیک نسبت به گذشته درخشان تاریخی بود. این اسطورهگرایی در رمان تاریخی مقدمهای بر زایش و پردازش هنرمندانه و خلاقانه آن در بوف کور هدایت شد. از آنجا که مطالعه موردی این پژوهش سالهای بعد از کودتای 28 مرداد است که سمبلیسم و گرایش به اسطوره به شکل یک جریان درآمد، چهار اثر داستانی برای تحلیل انتخاب شدند که نماینده رویکرد اسطورهگرایی امید و شکست در سالهای بعد از کودتا بودند. کلیدواژه: ادبیات داستانی، نقد اسطورهای، کودتای 28 مرداد، تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر

مقایسه ی کاربرد اسطوره در قصاید ناصرخسرو، سنایی، انوری و خاقانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  عطیه مشاهری فرد   حسینعلی قبادی

اسطوره،روایتی از سرگذشت قدسی آدمی است که از آغاز خلقت آدمی با او همراه بوده و خود را در مظاهر گوناگون مربوط به تمدن نشان داده است. شاعران پارسی زبان در طول اعصار مختلف، انواع گوناگون اساطیر را به انحاء مختلف و با هدف های گوناگون به کار گرفته اند و گاه با استفاده از قدرت تخیل و با توجه به نیاز اجتماع زمان خود، دست به بازآفرینی آنها زده اند. قصیده، قالب غالب در دوره غزنوی و سلجوقی است و ناصرخسرو، سنایی، انوری و خاقانی از بزرگترین قصیده سرایان این عصر هستند. همچنان که هر یک از این شاعران، در شعر، راهی متفاوت پیموده و به شیوه ای مخصوص به خود به شعر فارسی جهت داده اند، اساطیر را نیز به شکل و کاربردی متفاوت از یکدیگر به کار گرفته اند. ناصرخسرو به دلیل تفکرات اسماعیلی خود به تأویل اساطیر می پردازد و از تفسیر آنها هدفی اصلاحی را در حیطه فردی و اجتماعی دنبال می کند و کمتر به امکانات ادبی اسطوره ها مشغول می شود. سنایی، به زیرکی دریافته است که ویژگی های کیهانی اساطیر و توانایی بالقوه عناصر آن برای تبدیل شدن به نماد، محمل مناسبی جهت بیان اندیشه های قدسی اوست. او برای عمق بخشی به قصاید عرفانی خود به اساطیر رجوع می کند و در ضمن، موفق به خلق فضای اسطوره ای، بازتاب بینش اساطیری و نزدیکی به خلق اساطیر جدید و پایه گذاری شیوه ای جدید در به کارگیری اسطوره می شود. انوری، استفاده ای عرفی از اساطیر دارد و آنها را به مدلول های مشخص و عینی منحصر می کند و بیشتر متوجه وجه ادبی اسطوره ها است. خاقانی در فضایی بین سنایی و انوری، گاه به نمادسازی از اساطیر می پردازد و گاه فضایی ضد اسطوره را در قصاید خویش به نمایش می گذارد. دلایل مختلف ورود اسطوره ونحوه ادبی حضور آن در شعر این شاعران، میزان اقبال آنان به انواع مختلف اساطیر، و مقایسه و تحلیل تفاوت های موجود، از اهداف پیش روی این پژوهشبوده و روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است.

بررسی و تحلیل گفتگوی بینامتنی آثار روایی سیمین دانشور با نظام فرهنگی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  موسی کرمی   حسینعلی قبادی

ارتباط بین متون مختلف و نقش متون دیگر در تکوین معنا در یک متن موضوعی است که همواره به انحاء مختلف مورد توجه بوده است. در عصر حاضر، به دلیل ظهور گفتمان های گوناگون و نظریه های معرفت شناسی متنوع و به دنبال آن آفرینش مکاتب دقیق علمی، نظریات مربوط به ارتباط بین متون با استفاده از مباحث جدید از قبیل نظریات نوین زبان شناختی، اجتماعی، فلسفی، روان شناختی و غیره تحول عظیمی یافت. بینامتنیت نظریه ای است که کریستوا آن را بر مبنای نظری? منطق مکالمه باختین مطرح کرد و متفکرانی چون بارت، ژنت، ریفاتر و بلوم در این زمینه نظریه پردازی کرده اند. رمان فارسی ژانری نوپا در ادبیات فارسی است و ارتباط آن با پیشین? ادبی ایران موضوعی مورد بحث است. سیمین دانشور از بزرگترین رمان نویسان معاصر است و به دلیل تحصیلات دانشگاهی در رشته ادبیات فارسی، آشنایی زیادی با ادبیات کلاسیک ایران دارد و به همین دلیل آثار روایی او برای بررسی بینامتنی رمان با ادبیات کلاسیک فارسی مناسب است. این پژوهش سعی کرده است بر اساس نگرش ژرار ژنت به بینامتنیت، موضوع اشاره شده را به شکلی منسجم بررسی کند. نتایج حاصل از پژوهش، بازگو کنند? تعاملات گسترد? آثار داستانی سیمین دانشور با عناصر مربوط به جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی شامل هویت ملی، دینی و مذهبی، ادبی و هنری و اجتماعی و سیاسی است.

تحلیل انعکاس اصلاحات ارضی در داستانهای برجسته معاصر(50-40)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  آرزو سلیمانی کل تپه   سعید بزرگ بیگدلی

اصلاحات ارضی سال 1341 یکی از رخدادهای اثرگذار در عرصه گوناگون اجتماع، اقتصاد و فرهنگ ایران به شمار می آید و بی برنامگی بیشتر در روند مدرن شدن جامعه ایران را رقم زده است. درون زا نبودن این حرکت و جنبه فرمایشی آن موجب نگاه انتقادآمیز طبقات گوناگون، به ویژه نخبگان ادیب واقع شده تا جایی که اصلاحات ارضی یکی از مهم ترین موضوعات در ادبیات داستانی واقعگرای دهه 50 ـ 1340 قرار گرفته است.این سخن با بررسی و تعمق در ادبیات داستانی این دوره روشن می-شود. پیشینه پژوهش های انجام شده نشان می دهد در این زمینه تحقیقات کافی انجام نگرفته است. در این پژوهش به بررسی و تحلیل اصلاحات ارضی در ادبیات داستانی دهه 50 ـ 1340پرداخته شده و به روش توصیفی ـ تحلیلی بر پایه رویکرد نقد اجتماعی پنج اثر داستانی منتخب این دهه از نویسندگان بنام معاصر چون غلامحسین ساعدی، جلال آل احمد، ابراهیم گلستان، محمود دولت-آبادی و تقی مدرسی بررسی و تحلیل شده است. تأثیر اصلاحات ارضی بر نویسندگان این دهه بیشتر در حوزه درونمایه،شخصیت پردازی و پیرنگ داستان بوده است که در واقع پیرنگ داستان در سایه روابط علی و معلولیبر محور رخداد اصلاحات ارضی شکل گرفته است. درونمایه این آثار و توجه نویسندگان به اصلاحات ارضی بیشتر از زاویه نگاه پیامدهای اقتصادی ـ فرهنگی آن، بی برنامه بودن مدرنیزاسیون، مهاجرت روستاییان به شهرها بوده استکه نویسندگان به شیوه ای رئال به این موضوع پرداخته اند و در سه اثر از آثار انتخابی(عزاداران بیل، اسرار گنج دره جنی، شریفجان شریفجان) این شیوه واقع گرابا نماد و تمثیل درآمیخته است.

بررسی و تحلیل تحولات انعکاس پست مدرنیسم در ادبیات داستانی فارسی بعداز انقلاب اسلامی باتأکیدبر 6 اثربرگزیده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  فرهاد سنگانی   حسینعلی قبادی

پست مدرنیسم، مهم ترین جریان ادبی دهه ی واپسین قرن بیستم است؛ این جریان به دلیل برخی همسانی ها با وسایل ارتباط جمعی و گسترش ارتباطات جهانی وآسان شدن کسب اطلاعات، در ایران راه یافت. انقلاب اسلامی نقطه ی عطفی برای ادبیات ایران است زیرا نویسندگان معاصر در این دوره با فضای باز روبرو هستند و خواهان هنر نمایی در عرصه ی داستان نویسی با گرایش های مختلف اند. بعداز انقلاب، ادبیات با گرایش هایی ازجمله رئالیسم سنتی، رئالیسم دینی، رئالیسم جادویی، مدرنیسم و پست مدرنیسم روبرو شد. پست مدرن در حد فراگیر و گسترده ای در ادبیات داستانی بعد از انقلاب وارد ایران شد هرچند قبل از انقلاب این شیوه تاحدودی وجود داشت، اما رایج و برجسته نبود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آثار برگزیده پرداخته است. این پایان نامه مشتمل بر 5 فصل است. نتایج نشان می دهد که نویسندگان ایرانی مخصوصا چهار نویسنده منتخب این پژوهش، در استفاده از مولفه های پست مدرن، مقلد صرف بوده اند و بیشتر از حیث ساختاری به استفاده از این مولفه ها مبادرت ورزیده اند.

تحلیل و بررسی اشارات طب روحانی در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  مریم کریمی   ناصر نیکوبخت

یکی از بحرانهای حاکم بر جهان بویژه دنیای معاصر، کم رنگ شدن معنویت و اخلاق و به تبع آن به خطر افتادن سلامت جسم و روح است، بنابراین حفظ سلامت جسم و روح از دغدغه های اساسی اندیشمندان بشری از جمله علمای اخلاق و روانشناسان و عرفان است. هدف و غایت روان درمانی و اخلاق، شناخت درون انسان، پاکسازی درون از رذایل اخلاقی، نشان دادن راه رشد و پرورش انسان، رساندن وی به فضایل و کمالات اخلاقی و سرانجام سوق دادن او به سعادت و کمال نهایی است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی اشارتهای مولوی در مثنوی معنوی به انواع بیماری های روحی و راهکارهای درمان آن پرداخته، و به این نتیجه رسیده است که از میان متفکران جهان اسلام، مولوی در مقام عارفی واصل که دغدغه اصلی او هدایت و کمال انسانی است در آثار خود بویژه، در مثنوی شریف به مسائل بهداشت روان و جسم اهتمام ویژه ای نشان داده است. در نگرش وی، انسان به جهت دارا بودن دو بعد روحانی و جسمانی، برای سلامت و مصون ماندن از آفات، نیاز به طبیب جسمانی و روحانی دارد، مولوی به طرح بسیاری از بیماری های روحی - روانی و جسمانی بشر عطف توجه نشان داده، و برای درمان پاره ای از این بیماریها از جمله ترس، خودبینی، خشم ، تردید و دودلی و ... راهکارهایی ارائه کرده است، از مهم ترین راهکارها و درمان های بیماریهای روحی- روانی در مثنوی معنوی می توان به عشق، محبت، ذکر ، خودشناسی، صبر و ... اشاره کرد. کلیدواژه: طب روحانی، مثنوی معنوی، روان درمانی عرفانی، بیماریهای اخلاقی

تحلیل گفتمانی رمان های اسماعیل فصیح و محمدرضا کاتب در حوزه جنگ (زمستان 62، دوشنبه های آبی ماه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  علی دست خشگ   حسینعلی قبادی

جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، مهمترین رخدادی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست. به تبع نگاه ها و دریافت های گوناگون و گاه متقابل از جنگ، در آثار مربوط به این حوزه داستان نویسان نیز با رویکردهایی متفاوت به این موضوع پرداختند. رویکردهای عمده را در این زمینه می توان به چهار دسته تقسیم کرد: رویکرد ارزش محور، رویکرد جامعه محور، رویکرد انتقاد محور و رویکرد انسان محور. از میان این رویکردها، دو رویکرد ارزش محور و انتقاد محور در تقابل با هم قرار دارند و در آثاری که با توجه به این دو رویکرد خلق شده هر یک خواسته اند به نحوی نگاه و رویکرد خویش را در داستان بپرورانند. هر یک از این دو رویکرد ارزش محور و انتقادمحور، نویسندگان مشهوری دارد در این پژوهش از میان آثار این نویسندگان، رمان دوشنبه های آبی ماه اثر محمد رضا کاتب در جایگاه نمایند? رهیافت ارزش محور و رمان زمستان62 اسماعیل فصیح به عنوان نمایند? جریان انتقاد محور انتخاب شده اند. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و بر مبناشی چهارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی و تحلیل آثار پرداخته شده است. به اجمال، نتیج? پژوهش نشان می دهد: کاتب با رویکرد ارزشگرا به جنگ تحمیلی نگریسته، از آن به عنوان دفاع مقدس یادکرده و مقاومت و پایداری در برابر تهاجم دشمن را می ستاید و مشکلات جنگ را پذیرفتنی می نمایاند. اما فصیح با دید انتقادی اغلب سعی دارد آسیب های ناشی از جنگ را بیان کرده، تبعات آن را بر جامعه و روابط میان افراد جامعه نشان دهد. فصیح آثار جنگ بر جامعه و زندگی شهری را مطمح نظر قرار داده است.

نقد و بررسی جنبه های سورئالیستی در حکایت های منثور عرفانی تا قرن هشتم ه.ق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علیرضا اسدی   سعید بزرگ بیگدلی

اصطلاح سوررئالیسم در این رساله، محدود به معنای تاریخی آن نیست، بلکه بیشتر، نوعی بوطیقای زیباشناختی و مجموعه ویژگی هایی در فرم، فضا و روایت است که می تواند در زمان های مختلف، با محتواهای گوناگون، اعم از دینی یا غیر دینی، وجود داشته باشد. ویژگی های اصلی بوطیقای سوررئالیستی، به اعتقاد ما، عبارت است از وجود رمزگانی ارتباطی که از ناخودآگاه آفریننده تولید می شود-به همین علت نامتعارف است- و پس از ارتباط با ناخودآگاهِ مخاطب، در صورتِ اشتراک محتویات ناخودآگاهی فرستنده و گیرنده، در گیرنده، به نسبت، حسی غریب ایجاد می کند. تفاوت سبک های سوررئالیستی مختلف به طور غالب در منبع ناخودآگاهی است، وگرنه این آثار، در فرم، فضا و بوطیقا تا حدود زیادی مشابهند. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم و در دهه-های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه در کهن ترین متون دینی و اساطیری نیز سابقه دارد، به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، گاه برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، به صفت سوررئالیستی متصف می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در منابع روایی فارسی، شاید نزدیک ترین آثار به ژانر سوررئالیسم، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به این سبکند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله سعی شده است که ژانری به نام حکایت سوررئالیستی عرفانی تعریف شود و از میان آثار روایی منثور عرفانی تا قرن هشت هجری حکایت هایی که ذیل این ژانر می گنجند معرفی شوند. . نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموماً بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های عام داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است، عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.

بررسی و تحلیل تطبیقی نگرش های مولانا و نیچه بر اساس روایت های تمثیلی و رمزگانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  مجید هوشنگی   حسینعلی قبادی

درحوزه ی تحلیل های ادبی، از ابتدای قرن نوزدهم رویکردهای متفاوتی در میان تحلیلگران و ناقدین ادبی شکل گرفت که خوانش تطبیقی از مهمترین آن رویکردها می باشد. این روش تحلیل مبتنی بر دو خاستگاه اصلی، به شیوه ی نقد تطبیقی فرانسوی و آمریکایی تقسیم می شود که در این تحقیق، شیوه ی تحلیل تطبیقی با روش آمریکایی مورد استفاده قرار می گیرد. زبان عرفان به واسطه ی ارتباط با ابعاد معرفتی و اساطیری خاص و غیرمتعارف، از جامعه ی رمزگانی و تمثیلی ویژه ای بهره می گیرد که علاوه بر خاصیت ابهام زایی، به فرم هنری و ادبیت نزدیک می شود که اصلی ترین ویژگی آن به شمار می رود. جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی نیز به عنوان عارفی شاعر، این زبان رمزگانی و تمثیلی را در تبیین اندیشه های عرفانی در آثار خود به کار می برد که مجموعه ای از طرح های هنری و روایات ادبی رمزی و نمادین را بوجود آورده است. از سویی، فریدریش ویلهلم نیچه، فیلسوف، شاعر، آهنگساز بزرگ آلمانی بود، که از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفه ی امروزی بر مبنای سوالات بنیادینی درباره ی بنیان ارزش ها و اخلاق بوده است. نوشته های وی سبک تازه ای در زبان آلمانی محسوب می شد؛ نوشته هایی تمثیلی و پر از ایجاز، آمیخته با افکاری اگزیستانس که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گویی ها می نامید. لذا روش او در بیان اندیشه و تفکر، او را به عارفان شرق بویژه مولوی نزدیک می نماید. تلقی همسان از انسان در سه بُعد اساسی و بنیادین وجودی، به همراه شناخت و تعریف همسو از زبان و تفکر و ظهور دغدغه های اگزیستانسی مشابه در هر دو متفکر، به استفاده ی مشترک از زبان تمثیل و رمز و جهان نشانه شناسی منطبق بر یک رویکرد در آثار هنری نیچه و مولوی منتهی می شود. لذا این تحقیق در ابتدا سعی در ارائه ی تعریف درست از نظام اندیشگانی این دو متفکر دارد و پس از استخراج یک سیستم مشترک، به تعریف مشترک هر دو از انسان، وجود و عدم، حرکت استعلایی و امر قدسی و... می پردازد؛ و در نهایت به تأثیر این همسانی ها در مجموعه آثار تمثیلی این دو شاعر اندیشمند می پردازد.

بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  زهرا فتحی   سعید بزرگ بیگدلی

اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم¬ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته¬های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی¬مرگی بوده¬است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین¬ها و دین¬ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می¬تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره¬ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره¬ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره¬ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته¬اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه¬ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟ این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن¬الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده¬است که: عناصر اسطوره¬ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان¬های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون¬گرایانه نمود یافته¬است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه¬ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می¬گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده¬اند؛ هر چند نمی¬توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره¬ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.

مطالعه تطبیقی رمان های أحلام مستغانمی و زویا پیرزاد در پرتو نظریه ی چندآوایی باختین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  فاطمه اکبری زاده   کبری روشنفکر

رمان به عنوان نوع ادبی ویژه، دارای قابلیت های فراوانی است که امکان طرح افکار و موضوعات زیادی را فراهم می سازد. زنان نیز از این نوع ادبی بهره برده¬اندتا دنیای خاص خود را در تخیل ادبیبسازند. از این¬رو برای مطالعه آثار ادبی زنان، نقد فمنیستی ظهور کرد؛ البته این رویکرد در نقد و تحلیل متون دارای شیوه روشن و واحد و مستقلی نبوده و همواره از رویکردها و نظریات مختلفی در نقد و تحلیل بهره می¬برد. به نظر می¬رسد نظریه باختین در نقد رمان یعنی "گفتگومندی" و "چند آوایی" کارکرد زیادی در نقد و تحلیل آنار زنانه داشته باشد؛ به طوریکه تحلیل متن رمان بر اساس رویکرد باختینی بر پایه بررسی روابط گفتگومند درون متن، بدون اتکاء به اسباب بیرونی سازنده آن صورت گیرد. بر همین اساس، وی رمان چندآوا را بهترین نوع رمان می داند که دموکراسی بر آن حاکم است و هر صدا جایگاه زبانی و اندیشگانی مستقل دارد و با سایر صداها و صدای نویسنده در روابطی گفتگومند وارد می شود. لذا این تحقیق در نظر دارد تا "مکالمه گری زنانه" را در دو رمان زنانه عربی (ذاکره الجسداثر احلام مستغانمی) و فارسی (چراغ¬ها را من خاموش می¬کنم اثر زویا پیرزاد ) به صورت نقد تلفیقی یعنی جمع میان نظریه چند آوایی باختین و نقد فمنیستی به شیوه توصیفی- تحلیلی در حوزه مطالعات تطبیقی بررسی کند و چند¬زبانی و سبک رمان زنانه را در چارچوب ساختار درونی متن واکاوی و همچنین عناصر کارناوال در رمان نیز به عنوان نمونه دیگر رمان چند آوا نیز استخراج نماید. نتایج نشان می دهد این دو نویسنده بر اساس رویکرد فمنیستی¬شان در متن، ویژگی چندزبانی را در سطوح مختلف رمان متجلی ساخته¬اند. مستغانمی استراتژی های روایتی مختلف را در بیان ایدئولوژی های مختلف در موضوع زن و میهن به کار می برد و عوامل کارناوالی و دوگانه های متضاد را برای نشان دادن آوای های مختلف در رمان به¬کار می¬گیرد و به سوی رمانی با ویژگی¬های رمان چندآوا حرکت می-کند؛ اما پیرزاد رمانی با ویژگی¬های زنانه در زبان و محتوی شکل می¬دهد ولی در متن تنها یک ایدئولوژی را تأکید می¬کند وعلی رغم این¬که آواهای زنانه دیگری را در کنار آوای راوی در دنیای کارناوال رمان انعکاس می¬دهد اما در نهایت رمانی تک¬آوا ایجاد می¬کند.

تحلیل کهن الگویی زنان و جنسیت در سمک عیار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده هنر و معماری 1393
  صابره محمدکاشی   محمود طاووسی

به عنوان کهن ترین قصه مکتوب عامیانه در ایران که به طور شفاهی در طی قرون متمادی شکل گرفته است، سمک عیار منبع ارزشمندی برای شناخت زن و جنسیت در گذشته تاریخی، فرهنگی، و اسطوره ای ملت ایران است. نقش پررنگ و حضور تاثیرگذار شاهدختها و ملکه ها به عنوان نمایندگان زنانگی، حضور شاهان به عنوان مظاهر مردانگی، و تصویر شدن عیاران و آیین جوانمردی به عنوان عناصر فراجنسیتی، این قصه بلند را به سند فرهنگی بی نظیری برای تحلیل ماهیت زن و جنسیت در فرهنگ کهن ایران تبدیل می کند. این رساله با یک نظریه ترکیبی از تحلیل کهن الگویی یونگی و نظریه های پستمدرن زن مداری و جنسیت و با استفاده از روش شناسی ماری ـ لوئیز فون فرانز در تفسیر قصه های پریان، به تحلیل کهن الگویی زن و جنسیت در قصه سمک عیار می پردازد. بدین منظور، ابتدا مروری کلی بر نقش زن در اسطوره ها، مذاهب و دوره های تاریخی ایران قبل و بعد از اسلام می کند. سپس به تبیین مفاهیم یونگی کهن الگوها، عناصر مادینه و نرینه، کهن الگوهای انیما و انیموس، و خودآگاه و ناخودآگاه جمعی پرداخته، و نظریه های یونگ را با آخرین بازنگری های زن مدارانه آنها تطبیق می دهد. سپس با اشاره به رابطه سمک عیار با قصه های عامیانه، اساطیر و قصه های پریان، آن دسته از پیرنگ هایی که دارای ویژگی های قصه های پریان بوده و قابلیت تحلیل کهن الگویی جنسیتی دارند، را شناسایی می کند. سپس با تحلیل پیرنگ ها، شخصیت ها و حوادث در قصه های استخراج شده، معانی نمادین آنها را تفسیر می کند، و براساس این تفاسیر، سیر تحول زنانگی و جنسیت در خودآگاهی جمعی این قصه ها و رابطه آن با ناخودآگاه جمعی را مورد بررسی قرار می دهد. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که زن، مرد و جنسیت چگونه در قصه سمک عیار و به تبع آن در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی جهان ایرانی شکل گرفته و متحول شده است.

تحلیل غزلیات حافظ بر مبنای نظریه "نظم" عبدالقاهر جرجانی (با تأکید بر 50 غزل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  الهه سامقانی   حسینعلی قبادی

حافظ افزون بر تأثّر مستقیم و الهام مستمر از آیات قرآن کریم در الفاظ ، گزاره ها ، تعبیرات ، اسلوب ها و شگردهای تصویرسازی خود نیز تحت تأثیر قرآن کریم و آثار تفسیری و دیدگاههای بلاغی ِبرخی قرآن پژوهان متقدم قرار داشته است . او با مطالعه بعضی تفسیرهای قرآن کریم – که به جنبه های ادبی قرآن نیز پرداخته اند - بویژه تفسیر کشّاف زمخشری ، به طور غیر مستقیم با دیدگاههای معطوف به اعجاز بیانی قرآنِ عبدالقاهرجرجانی نیز آشنا شده و براین مبنا به ساختار غزلیاتِ خود هویتی ممتاز بخشیده است . در دیدگاه جرجانی رابطه لفظ و معنی از سطح رابطه دال و مدلول فراتر می¬رود و بعد سومی می یابد که وی آن را با عنوان "نظم " یا "نظام " بیان می کند . در حقیقت ، نظم در متن ادبی ، حاصلِ ترتیب و چیدمان خاص الفاظ و کلمات در یک ساخت مشخص است . تعمّق حافظ در "ساختار قرآن کریم" و آگاهی و بهره گیری وی از عنصر " نظم" ، ساختاری ویژه را در غزلیاتش رقم زده است ؛ و روساختی به ظاهر گسسته با ژرف ساختی پیوسته و "دوری" را به بار آورده است . این تحقیق ، درصدد بازکاوی تأثُر حافظ از " نظریه نظم " در شکل دهی به ساختارِ غزلیات است . این جستار مدعی است "نظریه نظم " جرجانی موجب "دوری" شدن برخی غزلیات حافظ گردیده است . نتیجه تحقیق نشان می¬دهد ، با بهره گیری از نظریه انسجام هالیدی ، بهتر می توان به چگونگی تأثر حافظ از "نظریه نظم" جرجانی پی برد .

تحلیل بوطیقایی «اسناد مجازی» در شعر فارسی تا قرن هشت هجری قمری بر اساس اشعار شش شاعر(رودکی، فرخی، انوری، نظامی، سعدی و حافظ)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1394
  سروش شعبانی   حسینعلی قبادی

«اسناد مجازی» در جایگاه یکی از بنیادی ترین مظاهر ادبیت، فرایندی است که در سطح «جمله» شکل می گیرد؛ در فرایند تکوین اسناد مجازی، «گزاره» به «نهادی» که بر اساس «طرح واژگانیِ» زبان با آن متناسب نیست، اسناد داده می شود. واکاوی مآخذ مقول? اسناد مجازی نشان می دهد، قاطب? بلاغت شناسان کهن و عمد? بلاغیون معاصر به ظرفیت شایان ادبی اسناد مجازی توجه لازم نداشته اند؛ درحالی که این فرایند به دلیل برخورداری از عناصر ادبی ای چون تصویرگری و اغراق، دارای ظرفیت ادبی است. از طرف دیگر به دلیل همین ظرفیت و شکل گیری جمله از طریق اسناد گزاره به نهاد، اسناد مجازی با کاربرد در چند فرایند ادبی که در کل یک بیت یا در چند بیت، ظرفیت ادبی ایجاد می کنند، نقش ویژه ای در ایجاد این فرایندها و ظرفیت ادبی آن ها ایفا می کند. ظرفیت ادبی اسناد مجازی و فرایندهای ادبی دیگر که اسناد مجازی در آن ها کاربرد دارد، دو عنصر از عناصر سبک ساز شعر هر شاعر محسوب می شود و از همین رو کیفیت اسناد مجازی در بافت شعر و رابط? اسناد مجازی با سبک هر شاعر آشکار می گردد. در این پژوهش با روش تحلیلی و اتخاذ بوطیقای بنیان گرا و بهره مندی از آرای فرمالیست ها، نخست ساختمان زبانی اسناد مجازی به لحاظ ساختمان دستوری و طرح واژگانی تحلیل گردیده و سپس بنیاد ذهنی اسناد مجازی به لحاظ عملکرد دو نیروی ذهنی تخیل ثانویه و خیال تبیین شده است و وحدت ساختمان زبانی و الگوی ذهنی اسناد مجازی به صورت یک فرایند ادبی از طریق تبیین انحراف از هنجار معنایی، کارکرد شعری زبان و تصویرگری در اسناد مجازی، به دست آمده است. در مرحل? بعد با تبیین اسناد مجازی به عنوان یک بن مایه و روشن کردن فرایندهای ادبی که اسناد مجازی در آن ها کاربرد دارد، کیفیت اسناد مجازی در بافت شعر مشخص شده و در فصل سوم با توجه به ظرفیت ادبی اسناد مجازی و فرایندهای ادبی که در آن ها کاربرد دارد، رابط? اسناد مجازی با سبک اشعار رودکی، فرخی، انوری، نظامی، سعدی و حافظ آشکار گشته است.

بررسی چرایی و چگونگی سخن گفتن عارف با تکیه بر فیه ما فیه و مثنوی معنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1394
  امیر مرادی   سعید بزرگ بیگدلی

خاموشی همواره به عنوان یکی از اصول عرفانی مدّ نظر عرفا قرار داشته است. در این پژوهش پس از بررسی انواع خاموشی و اسباب توجه عارفان بر ضرورت خاموشی، به بررسی چرایی و چگونگی سخن گفتن عارف پرداخته شده است. پژوهش حاضر با اتکا بر دو کتاب مثنوی معنوی و فیه ما فیه مولوی و با رهیافتی تأویلی بر اساس شیو? توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و استنادی صورت گرفته است.

تحلیل شخصیت زن در رمانهای "سووشون" اثر سیمین دانشور و "چالی قوشو" اثر رشاد نوری گونتکین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  عایشه سوسار   حسینعلی قبادی

چکیده ندارد.

بررسی هویت ایرانی در رمان های ایرانی (با تکیه بر رمان های نون والقلم، تنگسیر، سووشون و باغ بلور)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  علیرضا طالبی شلیمکی   ناصر نیکوبخت

چکیده ندارد.

ذهن و امور ذهنی در روش های سلوکی مولانا در مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  علیرضا محمدی کله سر   حسینعلی قبادی

چکیده ندارد.

بررسی و تحلیل واژگان پایه در شعر کودک (پس از مشروطه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1385
  شایا محمدی رفیع   سعید بزرگ بیگدلی

چکیده ندارد.

بررسی و تحلیل واقع گرایی و نمادگرایی در ادبیات منظومه دفاع مقدس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  احسان یارمحمدی   حسینعلی قبادی

از آن جا که روحیه بر جنگ و جبهه ها در آن روزها روحیه عرفانی و معنوی بود شاعران جنگ نیز با همان دیدگاه جنگ و شهیدان را توصیف و تصویر کردند و از آنجا که مناسب ترین زبان برای بیان مضامین عرفانی و معنوی زبان نماد است آنان با نماد و نمادگرایی عواطف و نگرش شان را به تصویر کشیدند. نمادگرایی شاعران جنگ ذهنیت گرایی محض نیست بلکه با واقع گرایی در پیوند است و این ارتباط با واقع گرایی دلیل های گوناگونی دارد که در این تحقیق در جای خود بررسی شده است . سمبلیسم اجتماعی شاعران جنگ اجیای سمبلیسم عرفانی شاعران کلاسیک است که در شعر معاشر پیش از انقلاب تقریبا فراموش شده بود. شعر جنگ دارای دو بعد حماسی و عرفانی است و قهرمانان آن بویژه حد اعلای آن - شهیدان - دلاور هر دو زمینه اند و مانع هایی که بر سراه آنان تا رسیدن به قله شهادت وجود دارد تداعی گر مانع هایی است که در راه قهرمانان حماسه و عرفان وجود دارد.

بررسی تحول مضامین در داستانهای کوتاه (از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دفاع مقدس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1377
  لیلا سلیمانی خواه   حسینعلی قبادی

ادبیات داستانی بر آثار منثوری دلالت می کند که ماهیت تخیلی دارند. داستان کوتاه جزئی از ادبیات داستانی است . ویژگیهای داستان کوتاه عبارتند از: -1 پیرنگ داستان کوتاه بر عمل داستانی یگانه ای استوار است . -2 در داستان کوتاه، شخصیتها معمولا پیش از آغاز داستان تکوین یافته است . -3 در داستان کوتاه، به جای کل زندگی، فقط قسمتی از آن موضوع کار نویسنده قرار می گیرد. -4 داستان کوتاه معمولا از یک هزار و پانصد تا پانزده هزار کلمه را در بر می گیرد. داستان کوتاه ایران به معنی امروزین آن در سال 1300 ش . با انتشار مجموعه داستان "یکی بود یکی نبود". جمالزاده شروع شد. با انتشار این مجموعه داستان، تحول زیادی در داستان نویسی روی داد و آن را در جهت قصه نویسی جهانی سوق داد. بعد از او نویسندگان دیگری چون: هدایت ، علوی، چوکب ،آل احمد، میرصادقی، و ... به شیوه های تازه ای در زمینه داستان کوتاه دست یافتند. یکی از عناصر داستان کوتاه "درونمایه" (مضمون) است . فکر مسلط و اندیشه حاکم در هر اثر را درونمایه گویند. خواننده داستان با خواندن تدریجی آن، به درونمایه داستان پی می برد. از این رو همه عناصر تشکیل دهنده داستان باید به گونه ای با هم هماهنگی داشته باشند تا بتوانند پیان داستان را به خواننده انتقال دهند. داستان کوتاه ایران، در پنجاه سال گذشته یا شاهد داستانهای مبتذل عشقی بوده است و یا ناظر داستانهای سیاسی. داستانهای مبتذلی که جولانگاهشان، اغلب برخی از مطبوعات بوده است ، از زندگی مایه گرفته اند، ولی بیش از همه، مسائل عشقی مضمون اصلی این داستان بوده است . نویسندگان این داستانها، پیام پوچ و بی جاذبه خود را سوار بر تکنیکی ضعیف از داستان نویسی می کردند که مهمترین عنصر آن، طرح مسائل عشقی بود. داستانهای سیاسی که درصد آنها نسبت به داستانهای مبتذل کمتر بوده است - علی رغم تکنیک قوی - ادبیاتی غرب زده یا شرق زده و سراسر خودباختگی در برابر آن فرهنگها بود. از این جهت ، نتوانستند در میان مردم بمانند و جاودانه به حیات خود ادامه دهند. انقلاب اسلامی موجب تحول بنیادینی در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. - ادبیات نیز که بازتاب رویدادهای زمانه خود است - از این دگرگونیها برکنار نبود. انقلاب اسلامی بین داستانهای کوتاه انقلاب و بعد از آن خط افتراقی کشید. به گونه ای که مضامین و درونمایه های داستانها کاملا تغییر کرد و منطبق با واقعیات جامعه و آرمانها و ارزشهای اسلامی شد. در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی (بین سالهای 60-75) حجم وسیعی از داستانهای مارکسیستی با درونمایه های ظلم ستیزی، مبارزه با اختلاف طبقاتی جامعه و فقر حاکم بر آن و افشای چهره کثیف رژیم پهلوی منتشر شد. اما با آشکار شدن چهره واقعی نویسندگان این گونه داستانها فعالیت آنها بتدریج کمرنگتر شد و چهره های جدیدی از نسل انقلاب قلم به دست گرفتند و با مضامینی چون ایثار و از خودگذشتگی ملت در مقابله با تجاوز رژیم عراق، شهادت ، اسارت و مسائل پیرامون آن، بمباران شهرها، مهاجرت مردم در شهرهای مرزی، مقاومت مردم در این شهرها و ... داستان کوتاه ایرانی شکل تازه ای بخود گرفت و نوعی غنا و تعالی در مضامین و محتوی داستانها ایجاد شد. اما این داستانها به سبب نداشتن تجربه کافی نویسندگان آنها و شتاب زدگی ای که جریان تند حوادث پس از انقلاب و جنگ در تمام زمینه ها ایجاد کرده بود، بعضا از ساخت و پرداختی کاملا پخته و سنجیده برخوردار نبودند.

مقدمه ای بر تحلیل انواع ادبی در شعر جنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  قدرت الله طاهری   حسینعلی قبادی

پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی در تمام زمینه ها، از جمله در عرصه فرهنگ و هنر به طور اعم و ادبیات به طور اخص ، تاثیری ژرف و بنیادین داشت . با توجه به این تاثیر عمیق، باید دید که آیا در شعر جنگ از نظر انواع ادبی (genre) تحولاتی ایجاد شده است ؟ برای اثبات یا رد چنین مساله ای آثار چاپی برجسته جنگ مورد بررسی قرار گرفت . مطالعه و تحقیق در آثار فوق نشان داد که در دوران معاصر-با توجه به افول مکتبهای ادبی و رواج مکتب پست مدرنیته که خود را پایبند معیارهای از پیش تعیین شده نمی کند-دیگر (نوع خالص ادبی) سروده نمی شود. این خصیصه در اشعار جنگ به خوبی مشهود ونمایان است . انواع ادبی که در شعر جنگ تجلی کرده است ، همان انواع گذشته هستند که در جریان حرکت تدریجی خود دچار تحولاتی گاه بنیادین شده اند و بعضی از عناصر و ویژگی های مهم خود را از دست داده، همچنین عناصری نوین کسب نموده اند. هر چند انواع ادبی را از قدیم الایام به سه قسم عمده حماسی، غنایی و نمایشی تقسیم کرده اند، در این تحقیق به دو نوع حماسی و غنایی پرداخته شده است ، زیرا در شعر جنگ نوع نمایشی ظهوری نداشته است .

بررسی واقعگرایی در آثار داستانی جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  رشید خدامی افشاری   حسینعلی قبادی

واقعگرایی از مکاتب مهم فکری و هنری اروپاست که قصد دارد، پرده ازروابط پدیده ها بردارد و پدیده ای را با در نظر گرفتن روابط علی و معلولی آن تبیین کند . مکتب واقعگرایی بعد از رومانتیسم در اروپا شکل گرفت . این دو مکتب دارای عناصر مشترک هستند و در حقیقت رومانتیسم مقدمه و زمینه پیدایش واقعگرایی است . مهم ترین مساله در واقعگرایی تحلیل پدیده هاست . در این مکتب ابتدا به مسائل فنی و هنری توجه نمی شد ، ولی با گذشت زمان ، این مساله نیز در نظر گرفته شد. گرایش به واقعگرایی در ادبیات داستانی معاصر بیشتر انگیزه های سیاسی و روشنفکری داشت. اگر چه سابقه واقعگرایی در ایران به سالهای قبل از نگارش یکی بود و یکی نبود بر می گردد ، اما فقط جمالزاده است که اصول نظری واقعگرایی را مطرح می کند و از همین زمان واقعگرایی به عنوان مکتبی مشخص و تعریف شده ، مورد استفاده داستان نویسان نسل های بعد قرار می گیرد. غلامحسین ساعدی و جلال آل احمد دو تن از نویسندگان معاصرند که اکثر داستانهایشان واقعگرایانه است . این دو نویسنده در عین استفاده از واقعگرایی برای بیان مقاصد خود، ویژگیهای متفاوتی دارند. ویژگی ممتاز جلال ، استفاده هنرمندانه از نثر محاوره است در عوض ساعدی از فضا سازی بیشترین استفاده را می کند. فضای داستانهای ساعدی فوفناک و هول انگیز است . این فضا گاهی آن قدر داستان را تحت تاثیر خود قرار می دهد که آثار داستانی او با داستانهای فراواقعگرایانه مشتبه می شود. فقط تعداد کمی از داستانهای این دو نویسنده ، از نظر واقعگرایی بی نقص است و اکثر داستانهای آنها از نظر عناصر داستانی بسیار ضعیف و کم اهمیت اند. موضوعات و مضمونهای داستانهای این دو نویسنده بیشتر در ارتباط با مسائل مهم اجتماع است . هنر نویسندگی جلال آل احمد سیر صعودی دارد و آخرین آثار او ، از نظر داستان نویسی کامل تر و پخته تراند. اوج نویسندگی ساعدی دهه چهل است و پس از این دهه ارزش هنری آثار او ، کاملا پایین می آید. داستانهای کوتاه این نویسندگان ، به مراتب از داستانهای بلند و رمانهای آنها ، ارزش هنری و واقعگرایی بیشتری دارند. هرکدام از این دو نویسنده ، فقط یک داستان بلند موفق دارند، عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی و مدیر مدرسه از جلال آل احمد.

منظومه سرایی فارسی از دوره مشروطه تا 1357 ش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  عبدالامیر چناری   جعفر حمیدی

منظومه سرایی در دوره معاصر ( از آغاز مشروطیت در 1285 ش تا پیروزی انقلاب اسلامی در 1357 ) تحولاتی از نظر سبک و نوع بیان ، درونمایه ها، مضامین و نوع قالب پیدا کرده است که چگونگی تحول و علل و عواملش دقیقا روشن نیست. در این رساله هر یک از منظومه های معاصر از جنبه های مختلف نظیر عناصر داستان ، سبک شعر، درونمایه ، مضامین ، قالب و تاثیر عوامل اجتماعی و سیاسی ، به طور جداگانه بررسی شده است . پس از بررسی ، تحلیل و نقد منظومه های هر یک از ادوار پنج گانه شعر معاصر ، تحولات منظومه سرایی در کل آن دوره ، بررسی و تحلیل شده است . در فصل آخر رساله نیز سیر تحولات منظومه سرایی در کل دوره معاصر بررسی شده است .

تاثیر قرآن در شعر دوره بازگشت ادبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  هرمز خراسانی   جلیل تجلیل

شعر و ادب فارسی ، از آغازه های سده سوم هجری با کوشش های نخستین شاعران و سخنوران فارسی پا می گیرد. در همین روزگاران زبان عربی نیز که زبان قرآن و اسلام بود گسترشی چنان فراگیر و ریشه دار یافته بود که کتابها به این زبان نوشته می شد، درس ها به این زبان آموخته و گفته می شد و وعظ ها به این زبان صورت می گرفت. از سوی دیگر بسیاری از شاعران پارسی زبان آن روزگار ، زبان عربی را در مدرسه آموخته و با فرهنگ و معارف قرآنی آشنا گشته بودند و چون از این چشمه جوشان فصاحت و بلاغت و معرفت و درایت ، جرعه ها نوشیده و بهره ها اندوخته بودند ، طبیعی بود که از این کتاب عظیم اثر پذیرفته و پاره ای از معارف و ظرایف آن را در شعر خویش بیاورند، به ویژه که قرآن از دیدگاه ادبی و بلاغی نیز پایگاه بسیار والایی داشت . افزون بر این ها بهره گیری از قرآن و کلام خدا به سخن آنان رنگی از تقدس نیز می بخشید و آن را برای خوانندگان ، خو اندنی تر و پذیرفتنی تر می ساخت. لذا در این پایان نامه در باره تاثیر قرآن در شعر شاعران دوره بازگشت ادبی تحقیق می شود.

مقایسه و تحلیل خواب و رویا در شاهنامه و مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  عزیز حجاجی کهجوق   حسینعلی قبادی

خواب و رویا از جمله مسایلی است که در بیشتر علوم بشری از آنها بحث شده است . در اسطوره و حماسه به دلیل متکی بودن بر خرق عادت ، یکی از عناصر برجسته خواب و رویاست که در پردازش ابعاد ماورالطبیعی متن اسطوره ای و حماسی نقش بسزایی برعهده دارد . در شاهنامه فردوسی به عنوان یک اثر بزرگ اسطوره ای و حماسی این پدیده مقام مهمی دارد که به گونه الهام و پیشگویی بر پهلوان یا پادشاه اتفاق می افتد . در عرفان و تصوف نیز به دلیل مبتنی بودن بر عالم ملکوت و ماورا دنیایی ، خواب و رویا اهمیت فراوان دارد که رویا نوعی وحی یا الهام تلقی می شود که خداوند بر بنده خود ارزانی می دارد ، مثنوی مولانا به عنوان یک اثر شاخص عرفانی از این دیدگاه نیک قابل بررسی است . این تحقیق عنصر خواب و رویا را در شاهنامه فردوسی و مثنوی مولانا بررسی و مقایسه کرده است .

مقایسه بین متنبی و خاقانی در شعر فخر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  تورج زینی وند   خلیل پروینی

فخر یکی از اغراض برجسته شعر غنایی محسوب می شود که مقصود اصلی شاعر و مضمون قصیده حاکی از فضل و کمال شاعر بوده و او از آن به عنوان وسیله ای برای بزرگیها و مفاخر خود ، قوم ، سرزمین و مذهبش استفاده می کند. جهل دوره جاهلی ، ظهور دین اسلام ، تعصب دوره اموی و دانش و تمدن عصر عباسی ، مهمترین عواملی هستند که بتدریج در عصرهای مختلف در تحول شعر فخر عرب موثر بوده است . فخر در شعر فارسی به تقلید از شاعران عرب آغاز شده است و فخر به سخن و سخنوری مقوله ای است که تا حدودی محور مفاخرات شاعران ایرانی را از مفاخرات شاعران عرب متمایز می سازد. از میان شاعران برجسته عرب که در این زمینه به هنرنمایی پرداخته است می توان متنبی شاعر سده چهارم هجری را نام برد و در شعر فارسی نیز مفاخرات خاقانی شروانی شاعر سده ششم هجری ، از شهرت فراوانی برخوردارند. در مقایسه فخریات آن دو می توان دریافت که اوضاع طبیعی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، جلب نظر ممدوحان ، دفاع از خویشتن به هنگام جدال و معارضه ، خودبزرگ بینی و جبران شکست ها و حقارتها ، از مهمترین عوامل گرایش آندو به شعر فخر می باشد . آنچه که فخریات هر دو شاعر را از هم متمایز می سازد این است که در شعر متنبی افتخار به گذشتگان و عناصر مذهبی نمود بارزی ندارند اما مباهات به شجاعت و جنگاوری بوفور در شعرش دیده می شود و این در حالی است که در شعر خاقانی ، گذشتگان شاعر و عناصر مذهبی جایگاهی بس رفیع داشته وبرخلاف شعر متنبی ، تفاخر به آشنایی با امور و فنون جنگی در شعرش جایگاهی ندارد.فخر به سخن و سخنوری ، استقامت و پایداری در راه اهداف و آرمانها ، مباهات به ممدوحان و تفاخر به عناصر قومی و ملی همچون ، ابتکار و نوآوری در لفظ و مضمون ، اغراق در بیان اوصاف خویشتن ، هجو و نکوهش دشمنان و رقیبان و به کارگیری صور خیال و تصاویر محسوس و ملموس ، از خصوصیات مشترک هر دو شاعر در شعر فخر می باشد.

نقد و بررسی آثار هوشنگ گلشیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  جلال فاطمی   حسینعلی قبادی

شناخت ادبیات داستانی معاصر فارسی که بخش اعظم ادبیات امروز ایران را شامل می گردد، مستلزم نقد و تحلیل موشکافانه است. در این میان هوشنگ گلشیری از نویسندگان پرکار ادبیات داستانی معاصر می باشد. گلشیری با توجه به آفرینش بیش از چهل داستان کوتاه و چند رمان و داستان بلند، جایگاه ویژهی در بین ادبیان و داستان نویسان معاصر دارد. هدف ما در این تحقیق، نقد و بررسی آثار داستانی گلشیری با استفاده از عناصر مهم داستانی و با تکیه بر نظریه های جدید ادبی بوده است تا بتوان پس از پایان مراحل تحقیق در تدوین تاریخ ادبیات معاصر و نقد داستان نویسی به منظور عرضه به منتقدان و داستان نویسان جوان و غنی کردن فرهنگ نقد و شناسایی دقیقتر مسایل نقد داستان معاصر استفاده شود. روش ما در این تحقیق، ابتدا مطالعه نقد نظری و عناصر داستان بود که پس از احاطه بر نقد نظری، به طور عملی داستانهای گلشیری مورد نقد و بررسی قرار گرفت که با تکیه بر عناصر داستان و با تاکید بر درونمایه آثار، داستانها مورد نقد و تحلیل موشکافانه قرار گرفت که حاصل تحقیق و دستاوردهای آن به ترتیب زیر به دست آمده است:- گلشیری با تاثیرپذیری از رمان نو فرانسه و به تبع آن با استفاده از جریان سیال ذهن، قصد دارد با نفوذ به لایه های زیرین ذهن شخصیت، به شناخت خود، دیگری و جامعه دست یابد. - گلشیری با تسلط نسبتا کافی به ادبیات هزار رساله ایران، به اغلب مولفه های فرهنگی خود پی برده است و با بهره گیری از امکانات زبان به آفرینش آثار ادبی محکم دست زده است. - اکثر داستانهای گلشیری به زندگی و درگیریهای فکری روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان محدود می شود و با جرات می توان او را نویسنده قشر تحصیل کرده و نویسنده به شمار آورد.- در آثار گلشیری، زندگی و مشکلات مردم کمتر نمود پیدا کرده است و صدای مردم در داستانهای او کمتر به گوش می رسد.

نقد و بررسی آثار داستانی ابراهیم گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  عسگر عسگری حسنکلو   حسینعلی قبادی

در این تحقیق، براساس عناصر داستان به نقد داستانهای ابراهیم گلستان پرداخته شده است؛ با این یادآوری که به ارتباط بین دورنمایه داستانها و اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر بیشتر تاکید شده است. ابراهیم گلستان از داستان نویسان صاحب سبک معاصراست. او همچنین اولین مترجم داستانهای نویسندگان آمریکایی نظیر ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر و مارک تواین است. همین مساله باعث شده است تا منتقدان، او را متاثر از همینگوی بدانند. هر چند شباهتهایی بین داستانهای همینگوی و گلستان می توان یافت، اما گلستان نه تنها متاثر از همینگوی نیست، بلکه نویسنده ای است که در شیوه داستان نویسی ابداعاتی هم دارد. درونمایه اصلی داستانهای گلستان درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، از آغاز قرن چهاردهم شمسی تا اوایل دهه پنجاه است. موضوع داستانهای کتاب اول او، آذر، ماه آخر پاییز، درباره مبارزات حزبی مبارزان و روشنفکران در دهه بیست است. در کتاب دوم، شکار سایه، تردید در درستی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و سرخوردگی قهرمانان از این فعالیتها، درونمایه داستانها را تشکیل می دهد. کتاب سوم، جوی و دیوار و تشنه، درباره مسایل اجتماعی و تاثیر تحولات اجتماعی در زندگی فردی انسانهاست. قهرمانان این کتاب، علی رغم کوشش فراوان، نمی توانند بر موانع موجود غلبه کنند و به خواسته های خود برسند؛ بنابراین به آنچه هست و فراتر از قدرت آنان به نظر می رسد، رضایت می دهند. گلستان، در کتاب چهارم خود، مد و مه، با بازگشت به دوران کودکی و سالهای آغازین قرن چهاردم شمسی، تحولات سیاسی و اجتماعی را که در پی به سلطنت رسیدن سلسله پهلوی در کشور رخ می دهد، تصویر می کند. رویارویی سنت و تجدد، مهمترین ویژگی اجتماع در این دوران است. او در مد و مه، همچنین به شیوه ای نمادین، به استبدادی که در دهه چهل، مانند مه کشور را پوشانده است، حمله می کند. کتاب پنجم او، رمان اسرار گنج دره جنی، هجویه ای سیاسی است بر ضد برنامه های اقتصادی و فرهنگی شاه خودکامه ایران. کتاب ششم، داستان بلند خروس، درونمایه جهل گروهی از مردم و بهره برداری گروه دیگری از این جهل عمومی را تصویر می کند. ویژگی مهم داستان نویسی ابراهیم گلستان، نثر موزون، شاعرانه و پیراسته از زواید است که در داستان نویسی معاصر فارسی تشخص دارد. گلستان، این توانمندی در نثر را به پشتوانه ادبیات کلاسیک فارسی و ممارست شخصی به دست آورده است.

تحلیل گرایشهای عمده رمان نویسی از انقلاب اسلامی تا امروز(78-1357)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  حسین هاجری   حسینعلی قبادی

انقلاب کبیر اسلامی آغاز دوره جدیدی در عرصه رمان نویسی است . این جنبش عظیم مردمی همان گونه که بنیادنهای سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی را دگرگون ساخت، در سیر رمان نویسی نیز تحولی چشمگیر پدید آورد. این تحول هم در زمینه مضامین و هم در به کارگیری اسلوب های مختلف نویسندگی نمایان است. رمان فارسی در بیست سال پس از انقلاب دوره گذار را طی کرده است و گرایشهای ساختاری گوناگونی را پدید آورده که مهمترین این گرایشها تحت پنج عنوان: رئالیسم سنتی، رئالیسم دینی، رئالیسم جادویی، مدرنیسم و پست مدرنیسم دراین رساله مورد بحث قرار گرفته است.

نقد و بررسی آثار داستانی شهرنوش پارسی پور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  حسن حدادی   حسینعلی قبادی

شهرنوش پارسی پور از سال 1349 با نگارش داستان بلند تجربه های آزاد خود را به جامعه هنری ایران معرفی کرد. از این نویسنده ، تاکنون علاوه بر چندین اثر ترجمه ای ، رمانها و داستانهای بلند ، سگ و زمستان بلند(1355) ، طوبا و معنای شب(1367) ، ماجراهای ساده و روح کوچک درخت (1356)، زنان بدون مردان(1352) و آویزه های بلور(1356) در داخل کشور و رمان عقل آبی و آداب صرف چای در حضور گرگ در خارج از کشور چاپ شده است. از نظر سطح ادبی و هنری آثار او را باید در تداوم آثار داستانی نویسندگانی همچون صادق هدایت، بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدی دانست. با توجه به خلا پژوهش های علمی در باره داستان نویسی نوین، به ویژه در سالهای اخیر، دراین پایان نامه برای جبران پاره ای ازاین خلا ها و تبیین نقاط تاریک آن ، اثار داستانی-رمان، داستان بلند و کوتاه -نویسنده در تحقیق حاضر نقد و تحلیل شده است.